0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:53 AM

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 104

تاريخ 14/1/61

بيانات امام خمينى در ديدار با دبيركل، مسؤولان و اعضاى دفاتر حزب جمهورى اسلامى در سراسر كشور و اعضاى انجمن اسلامى كاركنان بانك‏هاى تهران‏

راس همه خطاها همين خودخواهى‏هاست

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اميدوارم كه اين سال جديد و سالروز جمهورى اسلامى به همه ملت ايران و ملت‏هاى مستضعف جهان و به شما آقايانى كه در اينجا مجتمع هستيد مبارك باشد و قشر مستضعف انشاءالله پيروز باشد و مستكبران جهان در سراشيب سقوط باشند. و از شما آقايان كه اعضاى حزب جمهورى اسلامى و چه اعضاى بانك و چه اعضاى آن كسانى كه در بانك‏ها و در ساير جاها به عنوان جمعيت اسلامى كار مى‏كنند، من تشكر كنم و اميدوارم كه همه ما و همه شما و همه ملت ما هر چه بيشتر رو به اسلام و تحقق اسلام و انگيزه‏هاى الهى پيش برويم و اين انگيزه‏هاى الهى و اسلامى در همه نقاط جهان متحقق بشود.

آن چيزى كه دنيا را تهديد مى‏كند، سلاح‏هاو سرنيزه‏ها و موشك‏ها و امثال اين نيست. آن چيزى كه دارد اين سياره ما را در سراشيبى انحطاط قرار مى‏دهد، انحراف اخلاقى است. اگر انحراف اخلاقى نباشد هيچ يك از اين سلاح‏هاى جنگى به حال بشر ضرر ندارد آن چيزى كه دارد اين انسان‏ها را و اين كشورها را رو به هلاكت و رو به انحطاط مى‏كشاند، اين انحطاطهائى است كه در سران كشورها و در دست به كارهاى اين حكومت‏ها از انحطاط اخلاقى دارد تحقق پيدا مى‏كند و همه بشر را دارد سوق مى‏دهد به سراشيب انحطاط و نمى‏دانيم كه عاقبت امر اين بشر چه خواهد شد. شما ملاحظه بفرمائيد كه اين سلاح‏هاى بزرگ مدرن كه الان در دست ابرقدرت‏هاست، اين سلاح‏ها در چه امرى از امور به كار مى‏رود؟ آيا براى خير بشر است؟ براى تامين صلح است چنانچه مدعى هستند؟ يا براى هلاكت بشر و براى خودخواهى‏هائى كه اين سران دارند؟

اينكه در روايات ما هست كه حب الدنيا راس كل خطيئه اين يك واقعيتى است و اساس حب دنيا هم ريشه حب دنيا هم حب نفس است كه آن هم حب دنياست. تمام فسادهائى كه در بشريت پيدا شده است از اولى كه بشريت تحقق پيدا كرده است تاكنون و تا آخر، منشاش همين حب نفس است. از حب نفس است كه حب به جاه، حب به سلطنت، حب به مقام حب به مال و حب به همه انگيزه‏هاى شهوانى پيدا مى‏شود و انبيا اساس كارشان اين بوده است كه اين حب نفس را تا آن مقدار كه ممكن

صحيفه نور ج 16 صفحه 105

است سركوب كنند و نفس‏ها را مهار كنند و انبيا هم آنطورى كه مى‏خواستند موفق نشدند و تا آخر هم نتوانستند آنطورى كه دلخواه آنهاست تحقق پيدا بكند. و در حكومت عدل بقيه الله هم عدالت جارى مى‏شود، لكن حب‏هاى نفسانى در بسيارى از قشرها باقى است و همان حب‏هاى نفسانى است كه بعضى روايات هست كه حضرت مهدى سلام الله عليه را تكفير مى‏كنند. حقيقتاً راس همه خطاها، خطيئت‏ها همين خودخواهى‏هاست و تا اين خودخواهى‏ها در بشر هست، اين جنگ‏ها و اين فسادها و اين ظلم‏ها و ستمگرى‏ها هست و انبيا اينكه دنبال اين بودند كه يك حكومت عدلى در دنيا متحقق كنند، براى اين است كه حكومت عدل اگر باشد، حكومتى باشد با انگيزه الهى، باانگيزه اخلاق و ارزش‏هاى معنوى انسانى، يك همچو حكومتى اگر تحقق پيدا بكند، جامعه را مهار مى‏كند و تا حد زيادى اصلاح مى‏كند و اگر حكومت‏ها به دست جباران باشد به دست منحرفان باشد، به دست اشخاصى باشد كه ارزش‏ها را در آمال نفسانى خودشان مى‏دانند، ارزش‏هاى انسانى را هم گمان مى‏كنند كه همين سلطه جوئى‏ها و شهوات است، تا اين حكومت‏ها برقرار هستند بشريت رو به انحطاط است و اگر آمال انبيا در يك كشورى تحقق پيدا بكند آن ولو بعض آمال انبيا، آن كشور رو به اصلاح مى‏رود.

شما مقايسه بكنيد اين جمهورى اسلامى را در زمان ما، مقايسه بكنيد اين سران جمهورى اسلامى در كشور ما و اين حزب جمهورى اسلامى در كشور ما، مقايسه بكنيد با هر كشورى را كه مى‏خواهيد انتخاب كنيد. شما هر كشورى را كه انتخاب كنيد، من گمان نمى‏كنم كه رويهمرفته مثل اين كشور ايران اينطور كه ملت به حسب نوع و حكومت و مجلس و روسائى كه هستند و در كارها دخالت مى‏كنند و اداره مى‏كنند كشور را شما گمان ندارم كه نظيرى برايش پيدا بكنيد.

من نمى‏خواهم بگويم كه ما نقيصه نداريم، الى ماشاءالله نقيصه داريم و الى ماشاءالله ما هواهاى نفسانى داريم لكن به مقايسه ما مى‏خواهيم حساب كنيم، نه اينكه صددرصد جمهورى اسلامى الان آن خطى را كه انبيا مى‏خواستند، طى‏كنند، يا حزب جمهورى اسلامى يا ساير نهادهائى كه در كشور هست، ما هيچ يكمان مدعى نيستيم كه تمام اينها صددرصد تمام است، لكن مدعى اين هستيم كه يك نسيم روحانى از جانب خداى تبارك و تعالى به اين كشور وزيده است، يك بارقه الهى به اين كشور تابيده است و به واسطه همين نسيم روح‏بخشى كه با عنايت حق تعالى در اين كشور وزيده است، اين كشور را رو به اسلام و آمال انبيا دارد سوق مى‏دهد، ولو اينكه در بسيارى از جاهايش اشتباهات هست و بسيارى از اشخاص ناباب هم در گروه‏ها وارد شده‏اند، لكن ما رويهمرفته مطلب را در هر جامعه‏اى بايد حساب بكنيم. در يك جامعه ما نمى‏توانيم بگوئيم كه افراد همه‏شان سالمند، در تمام دوره دنيا زمان انبيا و بالاترين زمانى كه بشر يك راسى داشته است مثل انبيا و در اسلام مثل رسول اكرم، معذلك وقتى كه حساب مى‏كنند، حساب جامعه را بايد بكنند نه حساب افراد را. ببينيم جامعه، جامعه رو به اصلاح و صلاح هست يا جامعه رو به سوى انحطاط هست.

من نمى‏خواهم بگويم كه جوامع بشرى و افرادى كه در ساير جوامع زندگى مى‏كنند، آنها

صحيفه نور ج 16 صفحه 106

منحطاند، لكن مى‏خواهم عرض كنم تشكيلات را كه بهتر مى‏توانيم به آن اطلاع پيدا بكنيم، وقتى حساب بكنيم تشكيلاتى كه در ايران هست، بدون اينكه در نظر يك عصبيتى در كار باشد، اين تشكيلات از تشكيلاتى كه در ساير كشورها هست بهتر است. اين تشكيلات رو به اسلام دارد مى‏رود و اين تشكيلات مى‏خواهد كه آمال انبيا را متحقق كند و در ساير تشكيلات لااقل ما سراغ نداريم كه اينطور باشد. آنهائى را كه اطلاع داريم، ولو فردى، افرادى در آن پيدا بشود كه صالح باشد، لكن تشكيلات رويهمرفته وقتى حساب مى‏كنيم، تشكيلات رو به انحطاط است.

ما از بعضى موارد محدود و جزئى مى‏توانيم كه مسائل را تا يك حدودى به دست بياوريم. شما ملاحظه بكنيد كه از وقتى كه اين جمهورى اسلامى تحقق پيدا كرده است، كشورهائى كه با اين جمهورى اسلامى مخالفت كرده‏اند چه وضعيتى داشته‏اند تا بفهميم كه انحطاط اخلاقى تا چه اندازه در بشر هست.

اين جمهورى اسلامى از آغاز با ذكر خدا همراه بود

اين جمهورى اسلامى از اول كه نهضت اسلامى اين مردم تحقق پيدا كرد و كم كم انقلاب تحقق پيدا كرد، از همان اول فرياد اين جمعيت‏ها و گروه‏ها در هر جا كه بودند فرياد اين بود كه با الله اكبر پيش مى‏رفتند، خدا و ذكر خدا در فريادهاى آنها بود و تا حالا هم و از اول تا حالا در اين بين‏ها هم، اين ذكرهاى الهى و ياد خدا در اين كشور زنده است و اين اسلام خواهى و اخلاق اسلامى خواهى در اين بشر زنده است. لكن كدام كشور است، الا نادر كه ما را مسلمان بداند حتى. ما هر چه فرياد بزنيم كه ما اسلام را مى‏خواهيم، بسيارى از اين كشورهاست كه مى‏گويند كه اينها زرتشتى هستند مثلا"، گبر هستند، آتش پرست‏اند، اين جز انحطاط اخلاقى در دستگاه‏هاى دولتى ولو در بسيارى از كشورهاست؟ ما از روز اول و اشخاصى كه توجه به اين مسائل دنيائى، آن چيزى كه بر دنيا مى‏گذرد، داشته‏اند، از اول با اسرائيل مخالف بوده‏ايم. بيشتر از بيست سال است كه صحبتهاى ما هميشه راجع به اين بود كه اسرائيل نبايد كه يك كشور مستقلى باشد و بايد اين ظالم را از اين دنيا برداشت، خطر دارد، خطرناك است. لكن تا حالا هم همين كشورهائى كه مى‏گويند ما مسلمان هستيم و اسلامى هستيم، تا حالا هم ما را با اسرائيل همدست مى‏دانند! ما كه از اول آمريكا را ظالم مى دانستيم و ستمگر مى‏دانستيم و كشور خودمان را در دامن او به واسطه خيانت حكومت سابق اينجا، در دامن او مى‏ديديم هست، مخالفت كرديم با او، مردم قيام كردند و مرگ بر امريكا گفتند و عمل هم كردند و آن لانه جاسوسى را هم گرفتند و عذرشان را خوب خواستند، همه رفتند سراغ كارشان، تا امروز همه به ما گفته مى‏شود كه اينها با آمريكا همدستند! كانه امريكا و ما هر دو با هم همدست هستيم كه با آمريكا مجادله كنيم! اين جز انحطاط اخلاقى است كه در اين سران كشورها، بسيارى از كشورها رو به سراشيبى دارند مى‏روند؟ صدام را وادار كردند كه به اين كشور اسلامى حمله كند و از زمين و هوا و دريا حمله كرد به ما و بعضى از اشخاصى كه آنوقت سردمدار بودند خيانت كردند به اين كشور و در عين حالى كه اطلاع

صحيفه نور ج 16 صفحه 107

داشتند، چيزى نگفتند. لكن همين صدامى كه حمله كرد به كشور ما، با اسم اسلامى و اينكه با گبرها مى‏خواهم مبارزه كنم، با اين اسم خودش را آرايش مى‏داد، و اين جز يك انحطاط اخلاقى كثيف هست؟ و آنهائى كه از اول تا حالا به صدام اسلحه دادند، پول دادند و ارتش برايش فرستادند، اينها همه مى‏گويند ما مسلمان هستيم و طريقه ما طريقه اسلام است. با كى اينها دارند مبارزه مى‏كنند؟ با آن جمعيتى كه از بچه و بزرگشان، از مرد و زنشان، از حكومت تا مجلس و تا هر جا كه انسان ملاحظه مى‏كند و آنها هم مى‏دانند، همه هر چه دارند هى فرياد اسلام را مى‏زنند. آنهائى كه مى‏گويند ما مسلم هستيم و مسلمان هستيم و طريقه اسلام را داريم، آنها در راديوهايشان، در تبليغاتشان، در تلويزيونشان و در نطق‏هايشان و در ساير چيزها وقتى كه ملاحظه كنيد مى‏بينيد كه همان آثارى است كه زمان شاهنشاهى در اينجا بود، همان وضع است و حالا ما اين بنگاه‏هاى تبليغاتى‏مان، اين مطبوعاتمان و اين راديو و تلويزيونمان و اين ارگانهايى كه هستند و اين قواى ثلاثه‏اى كه هستند، اينها وقتى كه صحبت مى‏كنند يا راديو از آن پخش مى‏شود امور، اكثراً پخش اسلام و احكام اسلام نيست؟ كجاى دنيا شما سراغ داريد كه در راديويش درس فقه باشد، در راديويش درس فلسفه الهى باشد؟ و كجا سراغ داريد كه راديو اكثر وقتش را در تبليغات اسلامى دارد صرف مى‏كند، و همين طور راديو تلويزيون؟ و كدام حزب را سراغ داريد كه سران آن حزب مثل سران حزب جمهورى اسلامى باشد؟ البته من افراد را نمى‏شناسم لكن سران را مى‏شناسم و چيزى كه آنها تصديق بكنند ما هم تصديق مى‏كنيم. من نمى‏خواهم بگويم كه در حزب جمهورى اسلامى افرادى خودشان را وارد نكردند يا افرادى هم نيستند كه اشتباهاتى داشته باشند يا تعمداتى، لكن رويهمرفته را ما بايد حساب بكنيم كه رويهمرفته وقتى كه حساب بكنيم اين حزب را با حزب‏هاى ديگرى مثلا با حزب توده يا احزابى كه در زمان محمدرضا بود، سران آنها با سران اينها، افراد آنها با افراد اينها، طرز عمل آنها با طرز عمل اينها مقايسه بكنيم و انصاف داشته باشيم مى‏بينيم كه اين وجهه، وجهه انسانى و اسلامى است و آنها به حسب نوع اينطور نيستند.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها