0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:52 AM

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 121

تاريخ 24/1/61

بيانات امام خمينى در ديدار با دادستان كل انقلاب اسلامى و ائمه جمعه استان‏هاى آذربايجان غربى و شرقى

شما در تمام دنيا يك حكومت و يك مردم و يك روحانيت مثل ايران پيدا نمى‏كنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من قبلاً بايد از آقايان تشكر كنم كه زحمت كشيدند و از راه‏هاى دور تشريف آوردند اينجا و من خدمت شان رسيدم و اين را من كراراً گفته‏ام كه يكى از بركات اين انقلاب همين است كه ما محروم بوديم از فيض زيارت آقايان در طول عمر، مگر آنهائى كه مثلاً در قم بودند چه آنها را ما آقايانى كه بعيد بودند، ما محروم بوديم و حالا بحمدالله هر چند وقت يك دفعه از علماى بلاد تشريف مى‏آورند و ما را سرافراز مى‏كنند و از همه تشكر مى‏كنم و از خداى تبارك و تعالى تشكر مى‏كنم كه اين توفيق براى بنده حاصل شد و اميدوارم كه همه مان موفق بشويم در اينكه اين راهى كه ابتدايش است و موانع بحمدالله اكثراً برداشته شده است، ما بتوانيم ادامه بدهيم. و من الان مى‏توانم خدمت شما اين ادعا را بكنم كه عجالتاً در عصر ما (تا برسيم به عصرهاى سابق) در اين عصرى كه ما الان هستيم شما در تمام دنيا يك حكومت و يك مردم و يك روحانيت مثل ايران پيدا نمى‏كنيد. اين را من به طور اطمينان عرض مى‏كنم. شما ملاحظه كرديد سابق هم در ايران چه جور بود وضع، وضع حكومت‏ها در هر بلادى چه بود. بنده در جوانى خوب، آن حكومت‏هاى زمان قاجار را ديدم بعد هم حكومت زمان اينها را، يك حكومت در يك بلدى كه مى‏آمد مالك جان و مال مردم كانه بود و مردم در مقابل او بايد هيچ حرف نزنند. من خودم مشاهده كردم كه حكومتى كه در مال ولايت ثلاث‏ها بود، در مركزش گلپايگان بود و آمده بود خمين (من بچه بودم) يك آدم بسيار متدين بود، بسيار آدم خوبى بود، حالا چه بهانه‏اى اين مرد خبيث پيدا كرد، توى اطاقش رفته بودند نشسته بودند، كشيدندش آوردندش توى حياط بستندش به چوب و به كف پايش چوب زدند بعد هم آن فراش خبيثى كه همراهش بود (من توى دالان وقتى داشت مى‏رفت ديدم) با چك به پشت گردنش زد تا بردند، حالا چى از او گرفتند آن را ديگر من نمى‏دانم. وضع حكومت‏ها اينطور بود، وضع آن بالاتر از حكومت‏ها هم كه شما مى‏دانيد، خودتان كه ادراك كرديد زمان رضاشاه چه بود، حالا چه بود. و شما نمى‏توانيد الان پيدا كنيد يك رئيس جمهورى در تمام روساى جمهور مثل اين رئيس جمهورى كه ما داريم كه روحانى باشد و واقعاً روحانى باشد، واقعاً علاقه‏مند به روحانيت باشد، يا يك دولتى كه مردم همراهش باشند.

صحيفه نور ج 16 صفحه 122

اين تحول الهى را كه در كشور ايجاد شده حفظش كنيد

شما مى‏بينيد در اين جنگى كه واقع شده است اين مردم چطور فداكارى دارند مى‏كنند، اين جوان‏ها و اين مادرها و اين پدرها چطور دارند فداكارى مى‏كنند و اينهائى كه پشت جبهه هستند از همه صنف، از آقايان روحانيين گرفته تا مردم ديگر. اين تحول يك تحول الهى است، هيچ نمى‏شود غير از اين حساب كرد. اين يك بارقه‏ء الهى است كه دميده است به اين كشور و اين كشور را اينطورى زنده كرده است و تا اين بارقه هست هيچ ترس از آسيب نداريم. خدا نكند كه يك وقتى ما اسباب اين بشويم كه خداى تبارك و تعالى اين عنايت را بردارد، دستش را از روى سرما بردارد. ما بايد به تمام معنا متوجه اين باشيم كه حفظ كنيم اين عنايت خدا را، اين چيزى كه به ما عنايت كرده ما بايد حفظش كنيم. و من از همه آقايان كه همه از خودمان هستند مى‏خواهم درخواست كنم كه هر جا كه تشريف داريد، هم با مردم و هم با كسانى كه از طرف دولت مى‏آيند آنجا، با هم همفكرى كنيد و كارها را با معاونت هم با فكر هم پيش ببريد. خداى نخواسته يك وقت فرض كنيد - يك خطائى از يك فرض كنيد كه اجزاى دولتى حاصل مى‏شود نصيحتش كنند، چه كنند، يا اگر نصيحت را قبول كرد به مركز اطلاع بدهند كه اين آدم چطور است.

علت مخالفت دشمنان ترس از اسلام است

در هر صورت من از همه شما آقايان، اميدوارم كه به اين جمهوريى كه الان همه قلم‏ها و قدم‏هاى خارجى تقريباً برضد اوست، كمى ما داريم از حكومت‏هاى خارج، كمى هستند كه مخالفت نداشته باشند، همه مخالفت دارند، همه، در صدد اين هستند كه اين اسلام را كه اينجا آمده، نباشد. با صراحت يك فرض كنيد آدم مسلمان، يك حاكم مسلمان ادعاى اسلام مى‏كند، مى‏گويد كه هر جا صحبت اسلام بشود ما از بين مى‏بريمش. خوب، حكومت مصر اين را گفت هر جا كلمه اسلام در كار باشد ما اين را از بين مى‏بريم براى اينكه اين درست نيست. الان همه اينهائى كه با شماها مخالفند براى اين است كه شما مى‏خواهيد يك حكومت اسلامى باشد، اينها مخالفند. براى اين هم مخالف هستند، به اينكه اگر يك حكومت اسلامى در يك كشورى باشد نمى‏توانند به طور هرج و مرج دارائى آن كشور را ابرقدرت ها ببرند.

تا اسلام تضعيف نشود، روحانيت تضعيف نشود، از بين نرود، نمى‏توانند اينها كارهايشان را بكنند و لهذا از اولى كه رضاخان آمد به سركار تا آخر، از اول تا آخر در صدد اين بودند كه اسلام را تضعيفش كنند با هر ترتيبى كه مى‏توانند، احكامش را يكى بعد از ديگرى تضعيف كنند و روحانيت را هم كه خادم اسلام است اين را هم تضعيفش كنند و از بين ببرند و ديديد كه رضاخان چه كرد با روحانيت و پسرش هم همين طور، هر كدام به يك راهى و اين براى همين معناست كه مى‏خواهند اين اسلام نباشد در اينجا، تا آنها افسارشان باز باشد، هر كارى دلشان مى‏خواهد بكنند و از اسلام اينها مى‏ترسند. از هيچ چيز نمى‏ترسند الا از اسلام و اگر چنانچه كسى باشد كه با آنها كارى نداشته باشد

صحيفه نور ج 16 صفحه 123

البته آنها هم كارى با او ندارند. همانطورى كه از قرارى كه گفته‏اند انگليسى‏ها كه آمده بودند به عراق، كسى بالاى مناره اذان مى‏گفت، گفت اين چه مى‏گويد، گفتند اين اذان مى‏گويد، گفت به امپراطورى انگلستان كه لطمه‏اى نمى‏زند، گفت نه، گفت هر چه مى‏خواهد بگويد. ميزان، لطمه نزدن به امپراطورى هاست، آنوقت به انگلستان حالا به آمريكا. انسان اين معناست.

مادامى كه مردم مهيا و در صحنه‏اند دشمن قادر به كارى نيست

و من كراراً اين را گفته‏ام كه آذربايجان يك خصوصيت خاصى دارد در ايران، يك همسايه‏اى دارد كه خصوصيت خاصى دارد آذربايجان و آذربايجان هميشه يك سدى بوده است در مقابل اين كارهائى كه مى‏خواسته بشود و حالا انشاءالله بيشتر بايد باشد، يعنى علماى آذربايجان مردم را همين طورى مهيا نگه دارند، براى اينكه تا مردم در صحنه‏اند و مهيا هستند اينها ولو زور هم دارند، نمى‏كنند كارى. آن روزى كه در بين مردم يك اختلافى پيدا بشود، بين مردم و حكومت اختلاف پيدا بشود، بين خود روحانيون خداى نخواسته يك وقت اختلاف پيدا بشود، آن روز است كه ممكن است آنها يك وقتى دخالت بكنند. مادامى كه همه مردم با هم هستند، روحانيت هست در صحنه و مردم هم هستند در صحنه، حكومت هم با مردمى است، اسلامى است، آنها نمى‏توانند كارى بكنند، قدرت دارند اما عقل هم دارند، نمى‏توانند كارى بكنند. آنوقت اينها مى‏توانند كار بكنند كه از داخل ما را بپوسانند. اگر از داخل ما را با تبليغات، با كارهاى اعوجاجى از داخل يك كارى كردند، آنوقت مى‏توانند، و ما بايد حفظ كنيم. واقعاً ما اگر چنانچه اسلام را مى‏خواهيم كه بحمدالله مى‏خواهيد، همه مى‏خواهيد اسلام را، اگر اسلام را مى‏خواهيم بايد اين جمهورى را حفظش كنيم و اينكه از دهن بعضى‏ها در مى‏آيد كه اين از زمان شاه هم بدتر است، خوب معلوم است اين از دهان آمريكا مى‏خواهد دربيايد، از دهان اينها در مى‏آيد. آنها خودشان ابتدائاً نمى‏گويند، از اين راه مى‏گويند. ما بايد حفظ كنيم اين جمهورى را، ما بايد اين نعمتى كه خدا به ما داده است حفظ بكنيم. شما مى‏دانيد كه آن روزى كه اينها بودند روحانيت اصلاً منسى بود، داشتند كنارش مى‏زدند كه ببرندش از بين، اگر اينها يك مدتى مانده بودند بكلى از بين مى‏بردند، خدا خواست كه رفتند اينها و حالا بحمدالله روحانيت كارهاى خودش را دارد اينجا مى‏دهد.

همه چيز در راه شدن است و احتياج به همراهى ملت دارد

اين نماز جمعه‏اى كه در همه جا هست شما ببينيد چه بركتى است اين نماز جمعه. واقعاً انسان اگر بگويد كه اگر نبود الا اين نماز جمعه (تقريباً مردم را مهيا مى‏كند، مردم را بيدار مى‏كند اين نماز جمعه) و اگر نبود اين، براى ما خيلى كار شده بود و بحمدالله همه چيز الان هست و همه چيز در راه شدن است و ما البته نبايد توقع داشته باشيم كه يك حكومتى كه همه با آن مخالفند همه با آن از خارج مخالفند با آن اين يكدفعه بتواند، يك مملكت كه خرابه بود و اينطور با آنهمه فساد دست ما

صحيفه نور ج 16 صفحه 124

دادند، با آنهمه فسادهائى كه شما مى‏دانيد كه چه فسادهائى، بازارش چه بود، خيابانش چه بود، تا برسد به عشرتكده‏ها و تا برسد به جاهاى ديگر چه خبر بود، يكدفعه بتواند حكومت اين را منقلبش كند به يك بهشت برين، خوب، نمى‏شود، هيچ وقت هم نشده تا حالا، هيچ وقت هم نخواهد شد. بنابراين همراهى مى‏خواهد كه اين حكومت را همراهى كنند تا بتوانند كار را انجام بدهد و ما مطمئنيم كه اين اجزايى كه الان مجلس هست، حكومت هست، قوه قضائيه هست، چيز انقلابى هست، همه اينها، اينها همه مى‏خواهند براى خدا كار كنند، براى اسلام مى‏خواهند كار بكنند منتها به اندازه قدرتشان مى‏خواهند كار بكنند، زايد بر قدرت نمى‏توانند كارى بكنند. يا فرض كنيد كه ما به اندازه قضاوت در تمام كشور افراد نداريم، از باب اينكه ما از اول مجهز براى اين كار نبوديم، ما سال‏ها، يعنى از اول تا حالا دست ما نبوده است قضاوت، دست ديگران بوده، حالا كه آمده ما افراد نداريم كه شرايط را داشته باشد. اين افراد هم افرادى هستند كه خوب، تا حتى الامكان بهتر از اين است كه شارب الخمرى بيايد قاضى بشود. شما وضع دادگسترى را نمى‏دانيد چه خبر بوده است، ما هم درست الان نمى‏دانيم كه وضع دادگسترى چه خبر بود، شايد از همه جاها فساد دادگسترى بيشتر بوده، حالا بخواهيم اين دادگسترى را يكدفعه متحولش كنند به يك دادگسترى اسلامى، افراد لازم دارد، كار لازم دارد و بايد با تدريج، كمك، كمك مى‏خواهد، يعنى ملت، روحانيت خصوصاً در باب قضاوت روحانيت بايد خيلى كمك بكند والحمدلله مشغول هم هستند براى اينكه تهيه بكنند. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را مى‏خواهم.

والسلام عليكم و رحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها