0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:52 AM

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 116

تاريخ 21/1/61

بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان عشاير كشور، گروهى از كاركنان سازمان‏هاى صدا و سيما و خبرگزارى جمهورى اسلامى، شركت توانير، جمعيت هلال احمر، اعضاى جهاد سازندگى و خانواده‏هاى شهدا

رژيم سابق گروه هائى را كه احتمال مى‏داد در مقابل ابرقدرت بايستند، سركوب مى‏كرد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين گروه‏هاى مختلفى كه امروز تشريف آوردند و ما از نزديك خدمتشان رسيديم كه همه در ارتباط با اين جنگ و در خدمت در جبهه بوده‏اند، از همه آنها من تشكر مى‏كنم و اميدوارم كه همه آنها موفق باشند و همانطور كه تاكنون دين خودشان را به اسلام و كشور خودشان ادا كردند، اين خدمت را ادامه بدهند تا انشاءالله كشورشان، كشور عزيزشان به استقلال تام و آزادى كامل برسد و اشرار را در اين كشور از بين ببرند و انشاءالله همه موفق باشند.

من به مناسبت اينكه از عشاير محترم كشور عددى اينجا تشريف دارند و از راديو و تلويزيون هم عددى هستند، بعضى از مسائلى كه در رژيم سابق، در اين پنجاه سال با برنامه‏ريزى مسلم تحقق پيدا كرده است، عرض مى‏كنم، گرچه همه آنها را نمى‏شود. و من اميدوارم كه تاريخ نويسان ما و آنهائى كه اهل مطالعه هستند اين پنجاه سال را تحت نظر قرار بدهند و ببينند كه در اين پنجاه سال اين پدر و پسر چه به روز اين كشور آوردند. ما يك بررسى كوتاه از اين ارگان هائى كه در اين كشور مى‏توانستند منشا اثرى باشند و گروه‏هائى كه ممكن بود در مقابل قدرت‏هاى بزرگ بايستند، ما يك بررسى مختصر گذرائى مى‏كنيم ببينيم كه اينها در همه اين گروه‏ها و در همه اين ارگان‏ها چطور با اين كشور بازى كردند و چطور خدمت خودشان را به ابرقدرت‏ها اثبات كردند. در يك كشور، ما يك نظرى به مراكز سياسى آن كشور بايد بكنيم و يك نظرى به مراكز اقتصادى كشور و اجتماعى كشور و يك نظرى به قدرت نظامى كشور و يك نظرى به گروه‏هاى تبليغاتى و مطبوعاتى كشور و يك نظرى به گروه‏هائى كه مى‏توانستند براى اين كشور يك قدرت باشند، مثل عشاير، ببينيم كه در طول اين پنجاه و چند سال اينها با آن قدرت‏هائى كه ممكن بود در مقابل ابرقدرت‏ها بايستند چه كردند. رضاخان كه آمد اول با يك صورت ظاهر اسلامى آمد و كم كم قدرت را به دست گرفت و به حسب آن چيزى كه انگلستان تصويب كرد، او را آنها آوردند، آنوقت قدرت مال آنها بود و اين مامور بود به اينكه اين كشور را آن مقدارى كه امكان دارد در مقابل قدرت‏هاى بزرگ ايستادگى بكند، آن ارگان‏ها را در هم بشكند با

صحيفه نور ج 16 صفحه 117

اختلاف رويه‏ها. دنبال اين هم پسرش كه به نظر من خبيث تر از پدر بود همان معنا را دنبال كرد با يك وضع ديگرى. اول هدفى كه رضاخان در نظر گرفت، كوبيدن روحانيون بود به اسم اينكه مى خواهم اصلاح بكنم. تمام كارهايشان از اول تا آخر به اسم اصلاح و به اسم ترقى دادن كشور. اجانب، قدرت‏هاى بزرگ كه مطالعات زيادى در اين كشور دارند ملاحظه كردند كه يكى از گروهائى كه مى‏تواند مردم را بسيج كند در مقابل قدرت‏هاى خارجى، روحانيت است. ابتدا شروع كردند با اينها دست و پنجه نرم كردن، يعنى اينها را كوبيدن. اگر شما هم مطبوعات آنوقت را و رسانه‏هاى گروهى آنوقت را و نويسندگان و گويندگان آنوقت را در نظر بگيريد، يا آن مقدارى كه از آنها باقى مانده است مطالعه كنيد، مى‏بينيد كه تمام رسانه‏هاى گروهى و تمام مطبوعات كشور و راديو، سينما و تئاتر و تمام اينهائى كه در يك كشورى مى تواند كار صحيحى بكند همه آنها در خدمت اجانب و در خدمت اين رژيم فاسد، به ضديت با روحانيت برخاسته‏اند. خود او مامورين را وادار مى‏كرد به اينكه آنها را در هر جا هستند، سركوب كنند با اسماء مختلف و اين مطبوعات، اين رسانه‏هاى گروهى، اينها هم در بى آبرو كردن اينها و جدا كردن ملت از آنها كوشش داشتند. اين خودش يك تاريخ طولانى است و كسانى كه درست نظر بكنند به تاريخ پنجاه سال، مى توانند بفهمند كه قضيه چه بود، و دنبال آن هم در شكستن اسلام و شكستن قدرت اسلام كوشش‏هاى فراوان كردند و همه گروهائى كه نويسنده بودند و انحراف داشتند، گوينده بودند و انحراف داشتند و رسانه‏هاى گروهى، همه در خدمت آنها با خود اسلام مخالفت‏كردند. در روزنامه هايشان من خودم ديدم كه به پيغمبر اسلام سب كردند. اين يك دسته، كه احتمال مى‏دادند كه اينها بتوانند مردم را بسيج كنند در مقابل منافع اجانب و ابرقدرت‏ها. يك جاى ديگرى هم كه به طور ديگر با آن مبارزه كردند، دانشگاه‏ها بود. دانشگاه‏ها هم اگر چنانچه يك دانشگاه‏هاى اسلامى ملى بود، كسانى كه از آنها بيرون مى‏آمدند توانستند در مجلس بروند و دولت تشكيل بدهند و امثال اينها و نگذارند نفوذ اجانب در اين كشور زياد بشود. اينجا را هم به يك وضع ديگرى كوبيدند، يعنى خود دانشگاه‏ها را نريختند و تعطيل بكنند، براى اينها برنامه‏هائى گذاشتند، معلم‏هائى درست كردند، استادهائى درست كردند كه آنها در خدمت آنان بودند و دانشگاه را يك دانشگاه وابسته به خارج و وابسته به انگلستان در يك وقت و به آمريكا در آخر، اينطور درست بكنند كه افرادى كه از اينها بيايند، الا كمى از آنها، در خدمت اجانب باشند. اين هم يك باب مفصلى است كه محتاج به بحث زياد است كه دانشگاه ما را به صورتى درآوردند كه فرآورده‏هاى اين دانشگاه، آنهائى كه از دانشگاه خارج مى‏شدند و به خارج مى‏رفتند و از خارج سوغات مى‏آوردند، تمامش در خدمت آنها باشد، آنها اينطور ميل داشتند. البته در بين اينها بعضى هم بودند كه اينطور نبودند اما در يك اقليت ناچيز واقع بودند. اين هم مراكز تعليم ما.

مجلس هم يكى از مراكز بود كه مركز سياست يك كشور، قانونگذارى يك كشور، مجلس را هم با فشار و با طرح‏هاى مختلف از اشخاصى فراهم كردند. اشخاصى را در مجلس آوردند كه همه در خدمت آنها باشند، الا قليلى از آنها، الا كمى از آنها، كه كم كم اين كم را هم از بين بردند و اخيرا من

صحيفه نور ج 16 صفحه 118

ديگر سراغ ندارم كه يك نفر وكيلى كه در مجلس‏هاى اخير بود، بعد از آنكه امثال مدرس را از بين بردند، من ديگر سراغ ندارم كه يك كسى آنطورى كه اسلام مى‏خواهد، باشد. مجلس را هم قبضه كرد، يعنى مجلس را هم به خدمت اجانب وا داشتند. تبع او دولت هم اينطور مى شود، دولتى كه اين مجلس تعيين بكند و با دستور اين شاه و شاه نما عمل بكند، مجلس هم افرادى را بر سر كار مى‏آورد كه همه در خدمت آنها باشند و راديو و تلويزيون و دستگاه‏هاى تبليغاتى تمام در خدمت آنها يكسر بودند. هر كس روزنامه‏هاى آنوقت را بخواند يا اگر نوارهائى از آنوقت باقى بود بشنود، مى‏فهمد كه نقشه اين بود كه يا در خدمت دولت‏هاى اجانب باشند و اخيرا خصوصاً در خدمت آمريكا و يا يك افرادى باشند كه بى تفاوت باشند. اين مراكزى كه براى عيش و عشرت جوان‏ها تهيه كردند و اين مغازه‏هاى زيادى كه براى فروش عروسك‏ها و فرآورده‏هاى خارجى كه بوجود آوردند و اين دكان‏هاى مشروب فروشى، اينها به يك طبع خودش واقع نشده، اينها روى يك برنامه بود كه آنقدرى كه مى‏توانند در دانشگاه‏ها جوان‏ها را از بين ببرند و به خط آنها بكنند، آنقدرى كه در آنجا نمى‏شود، يعنى مراكز فحشا، بى تفاوتشان كنند و راجع به كشور خودشان بى تفاوت باشند، هر كارى مى‏خواهند بكنند، بكنند، آنها كارى نداشته باشند. عشرتكده باشد، سينماى موافق ميل و شهوات جوان‏ها باشد، ديگر اين مملكت هر چه بر آن بگذرد، گذشته است. ذخايرش را دارند مى‏برند، برده‏اند. نفتش را دارند مى‏خورند، خورده‏اند و امثال ذلك.

رضاخان عشاير را بكلى مى‏خواست از بين ببرد و بسيار هم موفق شد

و يك چيز ديگر هم ارتش بود. ارتشى كه ده‏ها هزار نفر از خارج مستشار برايش مى‏آيد و آقابالاسر برايش مى‏آيد، نمى‏تواند يك ارتشى باشد كه براى كشور خودش مفيد باشد. او براى كشور ديگرى مفيد است، در خدمت ديگرى است. اين هم يك باب مفصلى است كه دانشمندان بايد مطالعه كنند و بنويسند مسائل آنوقت را. اين هم راجع به ارتشش بود. راجع به عشاير، يكى از چيزهائى كه آنها احتمال مى‏دادند كه يك وقت اين عشايرى كه به ديانت اسلام اعتقاد دارند و مى‏خواهند كه اسلام تحقق داشته باشد، احتمال مى‏دادند كه اينها برخلاف آنها قيام بكنند، عشاير بودند. رضاخان عشاير را بكلى مى‏خواست از بين ببرد و بسيار هم موفق شد در از بين بردن، يك افرادى از آنها را تربيت كنند كه عشاير را اينها به طريقى كه آنها مى‏خواهند، استعمالشان كنند كه بسيارى از آنها در خارج بودند و در ايران بودند و انحراف داشتند. آنها مامور اين بودند كه عشاير را منحرف كنند و تضعيف كنند روحيه آنها را. همه اينها دست به دست هم داد و اين كشور را اينطور كه مى‏بينيد كرد.

شما در هر مركزى پا بگذاريد، پاى اجانب را در آنجا مى‏بينيد

از اين طرف كارخانه‏ها و مزرعه‏ها و كشتزارهاى ما، با اسم اصلاحات بكلى مساله كشاورزى را از بين بردند. ايرانى كه اگر كشاورزيش سرجاى خودش درست عمل بكند بايد ميليون‏ها تن صادر

صحيفه نور ج 16 صفحه 119

بكند، امروز نشسته است و دستش طرف ديگران دراز است كه گندم بدهيد. اين هم از كارهائى بود، از جناياتى بود كه رژيم براى اين مملكت پيش آورد. كارخانه‏ها هم بالا سرش افرادى بودند كه نمى‏گذاشتند كه اشخاصى كه در آنجا از خود ايرانى‏ها هستند، در آنجا ياد بگيرند مطالب را. كارشناس‏هاى خارجى آمدند كارهاى كليدى را در دست گرفتند و مردمى كه آنجا بودند پادوى آنها بودند.

شما در هر مركزى كه پا بگذاريد، در هر جائى كه پا بگذاريد، پاى اجانب را در آنجا مى‏بينيد، يعنى سابقاً اينجور بود بحمدالله امروز اينجور نيست. اگر يك كسى وارد مى‏شد در اين مملكت و بازار مى‏رفت، پاى اجانب بود. اگر آدمى فهيمى بود، مى‏ديد چه قضيه است. اگر بازار مى‏رفت، مى‏ديد كه پاى آنها آنجا هست، بازار را مى‏خواهند فاسد كنند. اگر در دانشگاه‏ها رفت، مى‏ديد پاى آنها در آنجا بيشتر از جاهاى ديگر هست مى‏خواهند آنجا را معوج كنند. اگر در ارتش مى‏رفت، پاى آنها را در آنجا مى‏ديد و اگر در كارخانه‏ها مى‏فت، پاى آنها را مى‏ديد و اگر در مجلس هم مى‏رفت، در دولت و هر جا مى‏رفت، پاى آنها در آنجا بود. همه جا نفوذ داشتند و اين كشور را با تمام قدرت كشاندند به طرف غرب اخيراً يا به طرف شرق، و كشور ما را يك كشور وابسته شكست خورده كه اگر چند سال ديگر دست آنها بود، غير قابل اصلاح بود.

خداى تبارك و تعالى بر همه ما، بر همه ملت ما و بر مسلمين منت گذاشت و عنايت كرد، الطاف خودش را در اين كشور عنايت كرد، جلوه داد و اين كشور را سرتاپايش را بيدار كرد. با اينكه اين مسائل كه من عرض مى‏كنم، شايد اكثر مردم نسبت به آن بى تفاوت بودند و توجهى نداشتند، لكن يك مطلب را همه يكدفعه متوجه شدند كه آمريكا مى‏خواهد ما را از بين ببرد. اين مطلبى بود كه سرتاپاى اين كشور توجه به آن كرد به اينكه آمريكا مى‏خواهد ما را مستعمره خودش بكند و تمام حيثيت ما را، حيثيت اسلامى ما را، حيثيت ملى ما را و ذخاير ما را مى‏خواهد از بين ببرد. اين يك مطلبى بود كه در سرتاپاى اين كشور منعكس شد و مردم باورشان شد و باوركردنى هم بود براى اينكه همه چيز را مى‏ديدند. اين روحيه‏اى كه در اين كشور پيدا شد، به عنايت خدا پيدا شد. اين را هيچ كس نمى‏تواند ادعا كند كه من اين كار را كرده‏ام. امكان نداشت كه بشر بتواند، از بچه كه تازه زبان درآورده تا پيرمردى كه در بيمارستان خوابيده و دم مرگش هست، اين كشور را اينطور توجه بدهد به اينكه ما مى‏خواهيم مسلمان بشويم و ما مى‏خواهيم مملكت مان مملكتى آزاد باشد، مستقل باشد، اسلامى باشد، اين يك دست غيبى، يك عنايت غيبى بود كه به سر اين كشور انعكاس پيدا كرد، كشيده شد و اين كشور را بيدارش كرد. و امروز اين كشور ما بحمدالله تعالى طورى است كه هر جا بروى توجه به اسلام هست. شما در هرجا، در عشاير بروى، عشاير از اين زير بارهاى سنگين كه رژيم سابق به آنها تحميل كرد، بيرون آمده‏اند، متوجه به اسلام شده‏اند. برويد در دهات دور افتاده اين كشور، هر جا شما برويد، مى‏بينيد كه بچه و بزرگشان از اينكه استقلال و آزادى را ما مى‏خواهيم، مى‏گويند و از آمريكا انتقاد مى‏كنند و از اجانب انتقاد مى‏كنند.

صحيفه نور ج 16 صفحه 120

منحرفين بدانند با كشورى كه مردمش عشق به فداكارى دارند نمى‏توان مبارزه كرد

اين اشخاص منحرفى كه در داخل و خارج شيطنت‏هائى مى‏خواهند بكنند، اينها بسيار ابله هستند. اينها عقلشان را از دست داده‏اند و حب مقام و جاه اينها را اصلاً نابينا كرده، بصيرتشان را از آنها گرفته، اينها نمى‏دانند در يك كشورى كه وضعش اينطورى است، همه مردمش فرياد مى‏زنند و به جنگ مى‏روند و عشق به فداكارى دارند، در يك همچو كشورى نمى‏شود از اين كارها كرد، نمى‏شود با اين كشور مبارزه كرد، نمى‏شود در اين كشور كودتا كرد. كشورى كه همه قواى نظاميش دنبال شهادت دارند مى‏روند و همه قواى نظامى و انتظامى، پاسدار مسلحش و همه عشايرى كه آنها هم در جنگ‏ها وارد مى‏شوند، همه دارند با روى گشاده طرف شهادت مى‏روند، با يك همچو كشورى نمى‏شود با يك گروه چند صد نفرى يا بيشتر يا كمتر معارضه بكنند. اينها اشتباهشان همه‏اش اين است كه نه قدرت اسلام را اينها مى‏توانند بفهمند و نه ملت خودشان را شناخته‏اند. از اين جهت خارج و داخل توطئه‏هاى بچگانه، توطئه‏هاى ابلهانه‏اى به خيال خودشان درست مى‏كنند. در هر رشته‏اى كه مى‏خواهند توطئه بكنند، نمى‏دانند كه چشم‏هاى بيناى اين كشور به همه كارهاى اينها از صبح تا آخرشان نظارت دارد. نمى‏فهمند اين مسائل را اينها، از اين جهت خودشان را به مهلكه مى‏اندازند. بچه‏هاى عزيز ما را مى‏خواهند گول بزنند. اين بچه‏هاى ما، جوان ها، دختر و پسر كه از اينها گول خورده‏اند، مطالعه كنند ببينند كه اينها چه وضعى دارند و مملكت ما چه وضعى دارد، دولت چه وضعى دارد و آنها چه وضعى دارند، آنها به كجا پناه بردند و دولت چه مى گويد در مقابل آنها.

من اميدوارم كه انشاءالله اين روحيه قوى كه در اين كشور هست، اين روحيه اسلامى و توحيدى كه در اين كشور هست، باقى باشد. اين كشور را ما به صاحب اصلى او امام زمان سلام الله عليه تحويل بدهيم. انشاءالله به خدمت ايشان، همه، انشاءالله همه برسيم و كشور را و ملت را تسليم ايشان بكنيم، خداوند انشاءالله همه شما را و همه ما را و همه ملت را و همه مسلمين را موفق كند كه به تكاليف اسلامى مان عمل بكنيم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها