پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 10:42 AM
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد برگزارى نماز جمعه تهران، گروهى از مسلمانان جنوب شرقى آسيا، دانشجويان تربيت معلم، كاركنان سازمان صدا و سيما و پرسنل نيروى هوايى جمهورى اسلامى
حوزههاى علميه سراسر كشور تكليف شرعى الهى دارند كه مبلغ بفرستند و احكام اسلام را به مردم بفهمانند
بسم الله الرحمن الرحيم
گروههاى مختلفى كه جناب آقاى رئيس جمهور اسم بردند، چون ما همه مشترك در مقصد هستيم ديگر لازم نمىبينم يكى يكى را اسم ببرم. من مسائلى كه مشترك بين همه ما هست فى الجمله عرض مىكنم. اين انقلاب اسلامى ايران بايد بگوئيم كه يك جهش ناگهانى بود كه ملت ما در هر امرى كه از امور پيش مىآمد، تازه كار بود براى اينكه در رژيمهاى سلطنتى و خصوصاً در اين پنجاه و چند سال اخير براى هيچ يك از گروهها فرصت اينكه در مسائل فكر كنند، قبل از اينكه عمل كنند نبود. حوزه هاى علميه ايران، چه حوزههاى علميه قديمى و چه دانشگاهها يك وضعى داشتند كه با اين جهش بايد آن وضع را متحول كنند و تهيه قبلى نداشتند. ناگهان تكليفهائى به دوش همه آمد و چون مهيا نبودند هيچ يك از قشرهاى ملت، از اين جهت بار سنگين بود لكن معذلك بحمد الله همت والاى همه قشرهاى ملت اين بار سنگين را هم دارد به پيش مىبرد لكن كافى نيست اين مقدار. حوزههاى علميه علوم شرعيه فعاليتهايشان در رژيمهاى سابق و خصوصا اين پنجاه و چند سال اخير بسيار محدود بود، هم برنامههاى تحصيلىشان محدود بود و هم فعاليتهاى خارجىشان كه آن در حد تقريبا صفر بود. مساله قضاوت كه يك مساله مهم اسلامى است، حوزههاى علميه چون از اين مساله منزوى شده بودند و آنها را منزوى كرده بودند، مهيا نبودند كه يك همچو بار سنگينى را به زودى از دوش خودشان بردارند و چون حدود و تعزيرات و قضا و امثال اينها درآن رژيمها اصلا مطرح نبود، رجالى كه بايد اينها را تكفل كنند و عمل كنند بسيار ناقص بودند حوزهها از اين جهات، نه از باب اينكه تقصيرى كرده باشند، از باب اينكه مجالى براى آنها نبود. خطباى ما در سرتاسر كشور خطابهها و صحبتهايشان محدود به يك مسائل كوچك بود وراجع به مشكلات كشور حق اينكه اظهار نظرى بكنند نداشتند و لهذا در اين امر آنها هم مهيا نبودند. نماز جمعه آنطورى كه آقاى رئيس جمهور سلمه الله فرمودند، از باب اينكه به حسب فتواى فقهى واجب تخييرى بود توجه به اينكه اين قسم از لنگه تخيير چه اهميتى دارد، نداشتند و اگر نماز جمعهاى هم در بعضى از بلاد انجام مىگرفت، آن چيزى كه
بايد ائمه جمعه به مردم القا كنند، قدرت نداشتند، نمىتوانستند راجع به فساد حكومت يك كلمه بگويند، نمىتوانستند راجع به گرفتارىهاى عمومى ملت، اجتماعى ملت يك كلمه صحبت كنند. خطباى ما و ائمه جماعت و جمعه ما تماسى كه با مردم داشتند يك تماس بسيار محدود و در يك مسائل محدود، و مهمات مسائل اسلام در طاق نسيان گذاشته شده بود از باب اينكه امكان نداشت براى اين طوايف نظرهائى كه دارند ابراز كنند. دادگاههاى ايران، سرتاسر ايران به دست اشخاصى كه صلاحيت براى قضاوت نداشتند، الا شايد بسيار كم، از اين جهت دادگاههاى ما هم يك نحو آشفتگى داشت كه بايد متحول بشود به يك دادگاههاى اسلامى. با نبودن افراد از باب اينكه مهيا نبودند حوزهها براى تسليم افراد، آن هم الان باز گرفتارى و كمبودى دارد.
مردم عادى هم سرتاسر مملكت، چه بازارىها و چه كشاورزها و چه آنهائى كه كارمند دولت يا كارگر هستند، آنها هم، آنهائى كه در ادارات بودند يك وظايف تحميلى داشتند كه تخلف از آن نمىتوانستند بكنند و آنهائى كه خارج از ادارات بودند كه اكثريت مردم بودند، به كارهاى عادى خودشان مشغول بودند، ابدا راجع به امور اجتماعى، راجع به امورى كه مشكلات است براى كشور و راجع به مسائلى كه در سياست كشور و در اقتصاد كشور و در ساير گرفتارىهاى كشور دخالت داشت هيچ نظرى نداشتند، از باب اينكه مجال نمىدادند به آنها كه دخالتى بكنند، اختناق بزرگى براى همه طوايف بود و اداره مىشد اين كشور، يك اداره ظالمانه بدست يك عده قليل و تحميل مىكردند مسائل خودشان را بر جامعه و نمىگذاشتند كه جامعه يك نظرى در كارها به طور استقلال بكند. از آن طرف بين طوايف مختلفه كوشش داشتند كه اختلاف ايجاد كنند و به اختلاف حكومت كنند، اختلاف ايجاد كنند بين برادرهاى اهل سنت و شيعى مذهب اختلاف ايجاد كنند در هر نقطهاى بين اشخاصى كه در آن نقطه يا احزابى كه در آنوقت بود و همه اقسام اختلاف را ايجاد كنند و با اين اختلاف نگذارند كه توجه به مسائل بشود.
امروز كه ما فجاة رسيديم به يك آزادى و از آن اختناق فكرى و عملى خارج شديم مىبينيم كه مشكلات فراوانى در پيش داريم كه بايد اين مشكلات را با همت همه كشور و همه قشرهاى ملت اين مشكلات را از سر راه برداريم. حوزههاى علميه سراسر كشور خصوصاً حوزه قم، حوزه مشهد، حوزه اصفهان بايد كوشش كنند كه امروز كه مىتوانند، مبلغ بفرستند به آن نحوى كه بشناسد جامعه را و بفهمد كه مشكلات چه است و بايد چه بكند و چه بگويد، تربيت كنند و قاضى تربيت كنند و مخصوصاً مبلغين را زياد احتياج به آن است. در سرتاسر كشور، ما احتياج به مبلغ داريم، علاوه بر آن در خارج كشور احتياج به مبلغ بيشتر داريم و الان ما كمبود داريم، ما نبايد امروز را مقايسه به ديروزها بكنيم. حوزههاى علمى آنوقت در اختناق بسر مىبردند، نمىتوانستند كه قاضى تحويل جامعه بدهند، از آنها پذيرفته نبود، نمىتوانستند يك مبلغى كه بتواند مسائل جامعه و مشكلات جامعه را به گوش مردم برساند تحويل جامعه بدهند. امروز را ما نبايد، حوزههاى علميه نبايد مقايسه كنند با ديروزها، امروز بايد همه علماء بلاد و همه مراجع و همه مدرسين و دانشمندان حوزههاى علميه كوشش كنند كه اين
تكليفى كه به عهده همه آمده است به طور شايسته انجام بدهند. شايد سرتاسر كشور حدود مثلا سه چهار هزار نفر ما قاضى لازم داريم و چندين هزار نفر مبلغ لازم داريم. بلادى هست كه الان يك نفر مبلغ، يك نفر روحانى آنجا نيست. اين حوزههائى كه افراد زياد درشان هست، اجتماع زياد هست، بايد توجه به اين مسأله داشته باشند كه آمدن و درس خواندن به حسب امر خداى تبارك و تعالى مقدمه انذار است، مقدمه اين است كه بروند در بلاد خودشان يا بلاد ديگر مردم را تربيت كنند، مشكلات كشور را گوشزد كنند. امروز ديگر ما عذرى نداريم كه بگوئيم نمىتوانستيم، امروز مىتوانيم همه كارها را بكنيم و البته محتاج به صرف وقت است، صرف طولانى وقت است و چون تكليف است بايد بكنيم. مدرسين حوزهها، خصوصاً حوزه علميه قم، فضلاى حوزههاى قم و مشهد و ساير حوزهها بايد ترتيبى بدهند كه اين احتياجى كه در سرتاسر كشور به ملا هست، به مبلغ هست، به قاضى هست اين را رفع كنند. اگر چنانچه الان وضع قضا بر خلاف يك موازينى كه بايد بشود، خداى نخواسته انجام بگيرد، اين عهده ماست كه نگذاريم انجام بگيرد، به عهده علماى بلاد و علماى حوزه هاى علميه است كه نگذارند اينطور بشود. افراد بيايند در حوزهها و بروند، بايد رفت و آمد باشد، يك دسته معلم و مدرس ثابت و يك دسته هاى اكثريتى وقتى كه آمدند و كار خودشان را انجام دادند، خودشان را موظف بدانند كه بروند در بين مردم، در يك جا متورم نشود و در يك جا هيچ. اينطور نباشد كه يك شخصى در حوزه هيچ نحو فعاليت نداشته باشد و معذلك بماند، اين به حسب وضع كشور ما مشروع نيست. امروز كسانى كه كارخودشان را تمام كردند، تحصيل خودشان را تمام كردند لكن در حوزهها فعاليت تدريسى و فعاليتهاى تبليغى و اينها ندارند، اينها بايد بروند در بلاد ديگر كه محتاج هستند و در آنجا اداى وظيفه كنند. بايد اشخاص، همان طلاب جوان كه مشغول به تحصيل هم هستند علاوه بر اينكه ايام تعطيل را بايد بروند و تبليغ كنند سرتاسر كشور و آنوقتها هم، تا اندازهاى مىروند، در غير ايام تعطيل هم به حسب نوبت، قرار داد، نگذارند همه جاى ايران، يعنى بسيارى از جاهاى ايران بى روحانى بماند، بسيارى از جاهاى ايران بى مبلغ بماند بايد اينها تكليف دارند، تكليف شرعى الهى دارند كه تبليغ كنند و احكام اسلام را به مردم بفهمانند. تحصيل وسيله است از براى تربيت، آيه نحل مىفرمايد كه چرا نمىرويد تحصيل كنيد تا برگرديد مردم را انذار كنيد. تحصيل براى اين است كه مردم انذار بشوند، به مردم مسائل گفته بشود. البته حوزهها بايد باشد، حوزههاى فقه بايد باشد لكن اين مساله را هم بايد منسى نشود. ممكن است كه در سال يك عده قابل اينكه هم درس بخوانند و هم تبليغ بكنند و هم مردم را آگاه كنند، در غير ايام تعطيل هم به حسب نوبت قرار بدهند كه يعنى مدرسين آنجا، مراجع قرار بدهند به حسب نوبت، يك عدهاى چند ماه اينجا، دو سه ماه اينجا، دو سه ماه هم جاى ديگر. ما مىخواهيم تكليف الهى را ادا كنيم. همانطوركه تحصيل يك تكليفى است، تبليغ بالاتر است از او، تحصيل مقدمه تبليغ است، مقدمه انذار مردم است.
دانشگاهها هم همين طور است، ما يك وقت چشم باز كرديم، ايران چشم باز كرد، دانشگاه چشم باز كرد ديد از آن اختناق بيرون آمده است، آنوقت يك دستهاى بودند كه هر مطلب فاسدى را داشتند در دانشگاه به مغز جوانهاى پاك ما وارد مىكردند وكسى هم حق نداشت يك كلمه بگويد، لكن حالائى كه اين اختناق فكرى و اختناق عملى از بين رفته است عذرى از براى دانشگاهىها، روشنفكرها و اشخاصى كه مىتوانند اين دانشگاه را به طور صحيح اداره كنند، عذرى نمانده است، جواب خدا بايد بدهند. بايد در دانشگاه همانطورى كه علوم مادى تدريس مىشود، علوم معنوى تدريس بشود. بايد آن امور انسانى، امور تربيتى به دست اشخاصى كه بدانند تربيت اسلامى چه و بدانند اسلام چه است. گمان نكنند اين بعض از اين اشخاص كه در اسلام راجع به جامعه چيزى نيست يا راجع به فرض كنيد كه امور تربيتى كم است، اسلام عميقتر از همهجا و از همه مكتبها راجع به امور انسانى و راجع به امور تربيتى دارد كه در راس مسائل اسلام است، چنانچه امور اقتصادى دارد. ما نمىتوانيم امروز همانطور كه انبار مىكردند از غرب براى ما سوغات مىآوردند و در دانشگاههاى ما بچههاى ما را فاسد مىكردند امروز هم بنشينيم كه مغزهائى كه تربيت غربى دارند براى ما تربيت كنند بچههاى ما را. بايد تربيت، تربيت قرآنى باشد. قرآن غنىترين كتابهاى عالم است در تربيت، در تعليم و تربيت، منتها متخصص لازم دارد. اينطور نيست كه بعضى گمان كردند كه ما دو تا آيه را بلديم پس ما قرآن شناسيم، اسلام شناسيم. كسانى كه قرآن را از رو نمىتوانند درست بخوانند خودشان را اسلام شناس حساب مىكنند، كسانى كه اطلاع از احكام اسلام ندارند، از اقتصاد اسلام ندارند، از فرهنگ اسلام ندارند، از علوم عقلى اسلام اطلاع ندارند، اينها مىگويند كه در اسلام نيست. خوب، تو كه اطلاع ندارى، به چه مناسبتى يك همچو حرفى مىزنى؟ متخصص لازم است و در اين امر بايد از حوزههاى علميه متخصص بياورند، دستشان را دراز كنند پيش حوزههاى علميه كه در آنجا اين نحو متخصصين هست و دانشگاه را باز كنند، لكن علوم انسانىاش را به تدريج از دانشمندانى كه در حوزههاى ايران هست و خصوصا در حوزه علميه قم استمداد كنند.
ائمه جماعات و جمعات توجه بدهند مردم را به مسائل سياسى - اجتماعى
و همين طور ما در سابق، جماعت و جمعه، جماعت داشتيم، جمعه هم كمى داشتيم، بين برادرهاى اهل سنت ما رايجتر بود، لكن نه آنها و نه ما نمىتوانستيم مسائل روز را در خطبههاى جمعه بيان كنيم، مسائل سياسى را بيان كنيم از باب اينكه اختناق بود. امروز كه اين اختناق برداشته شده است بايد ائمه جماعات و ائمه جمعات همهشان توجه كنند به اينكه تكليفشان اين است كه مسائل را به ملت بگويند، توجه بدهند مردم را به مسائل سياسى، به مسائل اجتماعى، خصوصاً ائمه جمعه كه بحمد الله امروز در سرتاسر كشور جمعهها بسيار خوب است و مردم هم بايد بيشتر باز توجه كنند، مردم خودشان را غنى ندانند راجع به مسائل. اين مسائل، مسائلى است كه بايد بروند و گوش
كنند و عمل كنند و همين طور ناگهان ما بيدار شديم از خواب كه محتاج بوديم به پاسدار، لكن مردم خودشان اين مساله را حل كردند و امروز هم كه احتياج باز هست و در جبههها احتياج هست، بايد داوطلبها زيادتر باشند و بروند و نگذارند كه در آنجا جوانهائى كه هستند، خسته بشوند. در هر صورت همانطورى كه عرض كردم ما ناگهان وارد شديم در يك رژيمى كه منسى شده بود به حسب واقع، احكام اسلام در اين رژيمها اصلا نبود. احكام اسلام كه بايد اداره كند كشور را، بايد اداره كند مملكت را، اصلا منسى بود و افكار غرب اداره مىكرد ما را، مستشارهاى غرب مىآمدند و خواستند ما را اداره كنند. آنروز همه عذر داشتيد، از باب اينكه قدرت نداشتيد اما امروز كه بحمد الله فهميديد قدرت داريد، اجتماع كرديد، قدرتنمائى كرديد، خداى تبارك و تعالى به شما قدرت عنايت كرد و اين خارها را از سر راه برداشتيد. امروز ديگر همه ملت موظف است به وظيفه الهى كه در صحنه حاضر باشد. اگر غفلت كند از اين باب، گرگها خواهند آنها را خورد. بايد در صحنه حاضر باشند. ائمه جمعه و جماعات مردم را ارشاد كنند و حضور آنها در صحنه گوشزد كنند و بحمد الله خود مردم حاضرند. توجه كنند به اينكه ما در نيمه راه هستيم، ما راه را طى نكرديم، راه ما آن روز تمام مىشود كه همه احكام اسلام جارى بشود و آن روز به كمال مىرسد كه مستضعفين جهان از زير بار مستكبرين خارج بشوند. و من از خداى تبارك وتعالى خواستارم كه شما برادرها را كه در نماز جمعه آنطور فعاليت مىكنيد و تنظيم مىكنيد امور را و امر مهمى است اين امر، و آنهائى كه در كارهاى ديگر مشغول هستند، همه را موفق كند وهمه ما موفق به عمل به اسلام و امور تربيتى بشويم. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته