پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 10:39 AM
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت و نخست وزير (كابينه 17 شهريور)
بسم الله الرحمن الرحيم
البته اين برنامهاى كه جنابعالى ذكر كرديد همين برنامهاى است كه ما مىخواهيم و من اميدوارم كه موفق بشويد كه از برنامه به خارج تحقق پيدا بكند و مثل دولتهاى زمان طاغوت نباشد كه يكى مىآمد برنامه مىداد، دومى مىآمد برنامهاى برخلاف مىداد و همين طور، و در عمل هم جز ظلم و تعدى چيزى نبود.
يك دليل بر اينكه رشد كرده است همه ارگانهاى ما، همين است كه برنامه شما عين برنامه دولت سابق است، همچو نيست كه شما حالا بخواهيد يك برنامه ديگرى درست كنيد و چه. همه هم متحد هستيد در اينكه هم امنيت داخلى و هم جنگ خارجى بايد تامين بشود و همين طور راجع به اقتصاد و رسيدگى به امور ضعفا كه بالاترين چيز است. من اميدوارم كه خداوند موفق كند شما را كه اين برنامهها را تحقق بدهيد انشاءالله، هم نزديك مدت و هم بلند مدت، هم كوتاه مدت و هم بلند مدت را، انشاء الله موفق باشيد. من خواستم چند تا نكته را عرض بكنم: يكى اينكه لابد همه آقايان دانند كه در تبليغات خارج، همه گروهها تقريبا، همه راديوهاى فاسد تبليغ كنند كه ايران به يك مويى بند است، كانه ديگر اصلا رفته، ديگر اين آخر عمرش هست، تمام مىشود.ما مىخواهيم ببينيم كه عدم ثبات يك كشور از كجا بايد سرچشمه بگيرد و آيا در ايران يك همچو مطلبى شده است يا نشده است. خوب، يكى اين است كه عدم ثبات براى اين است كه چند نفر آدم را در عين حال كه بسيار عزيز بودند كشتهاند، پس بنابراين حالايى كه رئيس جمهور يك كشورى راكشند، پس معلوم مىشود كه اين مملكت ثبات ندارد. من چند نفر از رئيس جمهورها را مىدانستم كه، رئيس جمهورهاى آمريكا را كه كشتهاند، لكن گفتم سوال كنم، گفتند كه هشت نفر ترور شدهاند كه چهار نفرشان كشته شدند، چهارنفرشان هم كه يكىاش اين آخرى بود، موفق نشدند كه بكشند آنها را. خوب، هشت تا رئيس جمهور آمريكا كه بزرگترين كشورهاى سرمايهدارى است كشته شده است، پس اگر رئيس جمهور وقتى كشته مىشود ثبات از بين مىرود، بايد آمريكا هم ثباتش را از دست داده باشد. خوب، همين اولى كه ريگان سركار آمد ترور شد، همان تقريبا روزهاى اول ترور شد، خوب چه شد كه آمريكا به هم نخورد؟ و نبايد هم به هم بخورد، بنا هم ندارد. دليل بر اينكه اين ترورها هر چه باشد، كشور
ما را هيچ در آن تغيير نداده، اين، اين است كه يك نخست وزيرى ترور مىشود، همان روزش نخست وزير ديگر تعيين مىشود، يك رئيس جمهور ترور مىشود، در موعد قانونىاش يا زودتر شايد، يك رئيس جمهور تعيين مىشود.
به مجرد اينكه يك ملتى كه 15 خرداد را با پانزده هزار نفر شهيد به طورى كه گفته شده است، پشت سر گذاشته است و 17 شهريور را با آنهمه كشتارى كه در ميدان شهدا شد پشت سر گذاشته است و ابدا كنار ننشسته، البته بين 15 خرداد تا زمانى كه باز چيز شد، اين طولانى شد، يك مقدارى طولانى شد، لكن از آنوقتى كه نهضت دوباره شروع كرد، خوب 17 شهريور يك قضيهاى بود براى ما و فرداست ظاهرا 17 شهريور، آن يك قضيهاى بود براى ايران و كسانى كه مطلع از اسلام نيستند و روحيه مردم مسلم را نمىدانند، خيال مىكردند شايد آنوقت ديگر خوب، تمام شد، سركوب شدند و رفتند سراغ كارشان، چندين هزار نفر را در ميدان شهدا به مسلسل بستند و مساله ديگر تمام شد و ما ديديم كه دنبال او زيادتر شد همه چيزها، يعنى قدرت ملت كه همان قدرت اسلام است و قدرت الهى است هيچ ابدا تزلزلى در آنها پيدا نشد و دنبال كردند مطلب را. در هر مطلبى كه پيش مىآيد ما مىبينيم كه اين ملت ما مستعدتر مىشوند و بهتر پيش روند. بنابراين اگر تزلزل از ناحيه اين است كه افراد زياد كشته شدند، در 17 شهريور و 15 خرداد هم چندين هزار كشته شده است واگر اين است كه شخصيتها از بين رفتند، البته ما متاسفيم و مىدانيم كه شخصيتهاى بزرگى از دست رفتهاند و يادشان گرامى، لكن شخصيتها اسباب اين نمىشود كه يك مملكتى كه سى و چند ميليون جمعيت دارد و همه مصمم و همه حاضر، يك افرادى كه وقتى كه همين شخصيتها به شهادت مىرسند، خانوادههايشان و برادرهايشان و بچههاى كوچكشان مىآيند و صحبت مىكنند و دلدارى به مردم مىدهند، بچه كوچك مىآيد مىگويد كه مردم بايد به انسجام خودشان ادامه بدهند، يك همچو كشورى كه اينطورى شده و اين از بركت اسلام است كه مردم اينطورى در صحنه حاضرند، وقتى اينطور شد ديگر معنا ندارد كه كسى بگويد كه به يك مويى بسته است و تزلزل حاصل شده است. خوب، يك نفر البته بسيار عزيز از دست ما رفته است، يك نفر ديگرى به جاى او مىآيد يا آمده است، اينها يك مطلبى است كه آنها هى به آن مىخواهند باد كنند و باد به آن بزنند و بزرگش كنند و اينها. هر قصهاى كه در ايران واقع مىشود، مشابهش در جاهاى ديگر هم واقع شده است، حالا كه در ايران واقع شد پس ايران چه خواهد شد، پس چه خواهد شد. نه اينكه اينها نمىفهمند، اينها مىفهمند كه مسالهاى نشده است، لكن مىخواهند خوب صحبت كنند، بايد يك صحبتى كرد و اين مسئله اسباب هيچ چيز نشده. مىگويند فلانى دلدارى به مردم مىدهد. مردم به ما دلدارى دارند مىدهند، نه من دلدارى به مردم ميدهم، اين مردمند كه دلدارى به همه ما مىدهند، اين جمعيتها و اين زن و اين مرد و اين بچه و اين بزرگ كه هميشه حاضرند، دلدارى به ما مىدهند نه اينكه ما دلدارى به آنها مىدهيم. اين مسائل اصلا مسائلى نيست كه متزلزل كند يك ملت را و يك دولت را. دولت ما الان همان دولت است و ملت ما همان ملت است و مجلس ما همان مجلس است و اگر خداى نخواسته باز هم خيانت كنند واين دولت را، ما ها را از بين ببرند باز هم همين مردمند
و باز هم همين ملتند و باز هم همين بساط. هيچ ما تزلزل روحى، هيچ نداريم ما، هيچ كداممان، بچههاى كوچكمان ندارند، زنها تزلزل ندارند، جمعيتهاى ميليونى مردم هيچ تزلزلى ندارند. البته آنها هر چه دلشان مىخواهد گويند، ورشكسته هستند، رفتهاند از بين، خوب ما متوقع نيستيم كسانى كه ورشكستهاند و فرار كردند و رفتند، براى ما تعريف كنند، البته بايد بگويند و بيشتر از اينها هم بايد بگويند كه خير، اسلام چطور شد، اسلام.
من فكر مىكردم كه اسلام شناسى، قبلا يك مقالهاى كسى مىنوشت مىشد اسلام شناس، چند تا مقاله در روزنامه، در يك جا مىنوشت ميشد اسلامشناس گاهى يك كسى يك تاريخى مىنوشت، ميشد اسلامشناس، بعد كتاب سوزى هم مىكرد مثل كسروى، بلكه دعوى نبوت هم مىكرد. اسلام شناسى تقريبا رو به تورم است، خوب صدام هم اسلام شناس شده است، آقاى سادات هم جزءاسلام شناسهاست كه تشخيص دهد كه فلان امر موافق اسلام است، موافق اسلام نيست، اخيرا آقاى كارتر هم جزء اسلام شناسهاست، در يك جلسهاى كه مسافرت كرده است، گفته است اين كارهائى كه در ايران، فلان مىكند موافق اسلام نيست، خوب معلوم شد كه ما اسلام شناس داريم كه به ابعاد اسلام شناسى اضافه مىشود فردا بگين هم اسلام شناس مىشود و يا شده است اين. هى مىگويند موافق اسلام نيست، اسلام چطور. خوب شما كه اسلام را نمىدانيد با صاد مىنويسند يا با سين مىنويسند، شما به اسلام چكار داريد؟ يك كتاب مىنويسد بعد مىگويد من اسلام شناسم، اسلام را من مىشناسم. آن يكى يك مقاله مىنويسد، مىگويد من اسلام شناسم و اشخاصى كه مثلا هشتاد سال زندگى كردند، هفتاد سال زندگى كردند همهاش هم در اسلام بودند، نه اينها نمىدانند، لكن آقاى كارتر مىداند و رفقاى ايشان.
اگر يك روزى اينهائى كه شكست خوردهاند به ما خوب نوشتند، آنوقت ما مصيبت داريم
در هر صورت، اين مسائل براى انقلابات هست كه هم آنهائى كه خارج و داخل ضرر ديدند، بايد البته بد بگويند. ما نبايد متوقع باشيم كه اينهائى كه شكست خوردند و رفتند، براى ما خوب بنويسند، يا ما نبايد متوقع باشيم كه روزنامههاى آمريكا و كسان ديگر به ما چيزهاى خوب بنويسند. خوب، آنها رفتهاند از بين، منافعشان از دستشان رفته است، خوب كسى كه تمام منافعش را شما از او گرفتيد، ملت ما همه منافع آمريكا را گرفته، الان يكشاهى ندارد كه يك سير نمىتواند نفت از اينجا صادر كند و همين طور ساير كشورهايى كه منافعشان از دستشان رفته نبايد ما متوقع باشيم كه اينها براى ما مقاله عرض بكنم كه خوب بنويسند، البته آنها بايد به ما فحش بدهند. اگر يك روزى اينها به ما خوب نوشتند، آنوقت است كه ما مصيبت داريم. من يك وقتى اين كلمه را گفتم كه اينها
نمىفهمند، اگر مىفهميدند مىآمدند تعريف از فلان آدمى كه مثلا پيش مردم يك ارزشى دارد، هى شروع مىكردند تعريف كردن، همين اسباب اين مىشد كه ارزشش از بين مىرفت. اگر بگين به ما فحش بدهد ما ارزشمان شايد پيش مردم، اگر باشد، زيادتر بشود. به دولت ما بد بگويد بگين يا صدام يا ديگران كه در اين طريق هستند، آنها اگر به ما بد بگويند، من مىگويم خوب حق دارند براى اينكه صدام مىخواست كه سه چهار روزه يك كشورى را بگيرد حالا يك سال است كه باز مىبينيم كه او شكستش زياد است و ما بحمد الله جلوتر داريم مىرويم و انشاء الله زودتر هم جلو خواهيم رفت. وقتى صدام مىبيند تمام آبرويش بسته به اين است كه يك كارى بكند، يك صلحى، يك صلحى كه براى او لااقل يك قدرى سرپوش باشد بكند و ايران حاضر نمىشود مذاكره كند مگر اينكه او كنار برود و از بين برود، خوب البته او بايد دشمن بشود و بگويد كه ما پنج هزار نفر را كشتهايم. همين چند روز كه شكست فاحش در دو سه جا خوردند، او گفته است كه ما پنج هزار نفر از ايرانىها را كشتيم و چه كرديم و چه كرديم. خوب اگر اين را نگويد، چه بكند؟ بايد يك همچو چيزهايى بگويد. يا آنهايى كه از اينجا شكست خوردند و رفتند، اگر اين شيطنتها را نكنند، چه بكنند؟
اگر از يك ملتى كه آنها را بيرون كرده است و بجاى آنها وفادارى خودش را به اسلام اعلام كرده است و در خيابانها مىريزد و اعلام مىكند و مىگويد كه ما خودمان حاضريم بياييم شماها را حفظ كنيم و دولت خودمان را، مجلس خودمان را حفظ كنيم، اين چيزى را كه از ملت مىبينند كه در غياب آنها، آنها فرار كردند و در غياب آنها مردم اينطور سرشوق هستند و اينطور مردم متوجه به حفظ دولت خودشان هستند و مجلس خودشان هستند، خوب آنها بايد به ما بد بگويند، نمىشود نگويند، بايد ما را خونخوار حساب كنند كه اينها آدمكشند و اينها. آنها خودشان اين آدمها را مىكشند، بسيار مردم صالح خيلى خوبى هستند كه رجائى را، آقاى باهنر را نمىدانم آقاى قدوسى را، اينها را كشتهاند، خيلى آنها كارهاى بزرگ كردهاند!!
ايران با ثباتترين ممالك است و اين انفجارات دليل بر ثباتش هست
اين كار بزرگى نيست كه يك بمب بگذارند يك جائى، بكشند يك نفر را. اين كارها، انفجارات، الان در همه دنيا هست چهارتايش هم اينجا باشد. ما وقتى مقايسه كنيم مملكت خودمان را بر همه ممالكى كه در عالم هست، با ثباتتر از مملكت ما كدام مملكت است؟ كجاست كه وقتى يك نخست وزير ترور بشود به مجرد اينكه شد، يك نخست وزير ديگرى به جاى او مىآيد و زمام امور را دست مىگيرد؟ كجاست كه يك رئيس جمهورى وقتى كه با يازده ميليون به قول خودشان راى دارد، وقتى مردم ببينند انحراف پيدا كرد همان يازده ميليون بر ضد او قيام مىكند كه نتواند در اين كشور بماند و فرار كند با آن وضعى كه داشته است و دنبالش رئيس جمهور تعيين كردند. كجاست كه اينطور ثبات داشته باشد؟ كجاست كه هيچ يك از ارگانهايى كه الان هست، متزلزل نشدهاند به واسطه كشتن يكى يا دو تا؟ در صورتى بود كه يك شاه مردگى سابق البته اينطور بود تا يك كسى مىمرد، شاهى
مىمرد، فورا در همه جا شلوغ مىشد، حالا ما ديديم رئيس جمهور شهيد شد و همه ايران ثباتش محفوظ است و بالاتر شده است و همه براى او سينه زنند و عزادارى مىكنند و از همه مىخواهند كه حفظ كنيد ديگران را. چه ثباتى نيست؟ چه تزلزلى در ايران هست؟ همه جهاتش تمام است، همه جهاتش خوب است. البته ما خرابكارى هم زياد شده است در ايران كه ما بايد اصلاحش بكنيم و شما آقايان بايد اصلاح بكنيد، بايد همه، هر يك وزارتخانه خودش را بسيار در تحت نظر بگيرد و اشخاصى را كه شناسند، اشخاصى را كه سابقهشان را دارند بياورند و اشخاص ناشناس را، اشخاصى كه احتمالا يك چيزى هست، امروز احتمالش منجز است، براى اينكه احتمال، احتمال كشتن يك مسلمى است يا چند تا مسلمان.
در هر صورت بحمد الله ايران با همه حرفهائى كه همه بوقهاى خارجى دارند مىزنند و ايران را كانه ديگر هيچ در ايران كسى نمىتواند در خانه خودش هم حتى زندگى كند و آنطورى كه نمايش مىدهند الان رفته از بين، ديگر خبرى نيست در ايران جز اينكه چند نفر را هى مىكشند، هى هر روز مىكشند ديگر خبرى در كار نيست رغم انف همه اينها، ايران باثباتترين ممالك است الان و اين انفجارات و اينطور چيزها دليل بر ثباتش هست، اگر متزلزل بود، اين كارها نمىشد، همان مىگذاشتند به تزلزل خودش از بين برود. آنها طرحشان اين بود كه بگذاريد خودشان، خودشان را از بين ببرند، ديدند نمىشود، حالا ايستادهاند كه انفجار پيدا كند.
هيچ مملكتى با انفجار از بين نمىرود و هيچ مملكتى با ترور از بين نمىرود، تمام ترورها را روى هم وقتى كه بگذارند تا آخر هم وقتى بشود، بهاندازه 17 شهريور ما شهيد نمىدهيم و مردم 17 شهريور را شهيد دادند و آنطور شهيد دادند و آنطور فداكارى كردند و ابدا تزلزلى در ايران حاصل نشد و پيش رفتند و آنوقت در آن حالى كه آنها داشتند سركوب مىشدند، به پيش رفتند و شاه را از بين بردند و همه آنها ئى كه در اينجا منفعت داشتند منافعشان را قطع كردند.
حالا كه بحمد الله ديگر ما مقابلى نداريم، چهار تا دزد كه مقابل نمىشود، اين دزدها هميشه بودند. هميشه ايران اينطور مسائل را داشته منتها ما از هر كسى از بعضى جاهايش اطلاع داريم، مثلا ما ديديم كه در همان طرفهاى ما دزدها مىريزند يك ده را غارت مىكنند، در زمان همان سلطنت سابق، رژيم قبل از اين رژيم، مىريختند يك عده را غارت مىكردند، مىريختند مردم را مىكشتند. در همه جاى ايران اين شلوغىها بود، منتها آنوقت وسائل نبود كه همه جمع بشود توى روزنامه نوشته بشود، يا اخيرا نمىگذاشتند در روزنامهها چيزى بنويسند يا آنوقت روزنامهاى نبود تا بنويسد، مىآمدند غارت كردند، مردم را مىكشتند، چه مىكردند دزدهاى سرگردنه، آنوقت از يك گردنهاى اگر مردم مىخواستند رد بشوند، نمىتوانستند رد بشوند معذلك ايران سرجاى خودش بود. الان ما نه دزد سر گردنه اينقدرها داريم و نه اينقدرها كشتارى در كار هست، اينقدرها غارتگرى در كار هست، اينها نيست. در هر صورت ما نمىترسيم از اينكه به ما بگويند چه شد و ما بحمد الله در داخلمان وقتى كه ملاحظه مىكنيم، خوب بيايند اشخاصى هم كه در خارج هستند و خيال مىكنند يك همچو مسائلى است
بيايند ببينند و مطالعه كنند ايران را، ببينند دولتش آيا نقصى دارد؟ آيا تزلزلى در دولت هست؟ آيا مردم متزلزلند؟ بازارهاى ايران بسته شده است؟ اعتصابات در كار است؟ از هيچ يك از اينها نيست، مردم زندگيشان سر جاى خودش و به زندگى خودشان، روزمره خودشان دارند ادامه مىدهند و همه هم حاضر در وقعه هستند و در صحنه هستند و كشور را از خودشان ميدانند و دولت را از خودشان ميدانند و همه چيزهابه دست خودشان هست و هر وقت هم هر يك از شما آقايان خداى نخواسته تخلفى بكنيد خود مردم به حسابتان رسند، اين مردمند كه در صحنه هستند. بنابراين ما چه تزلزلى داريم كه هى، هر روز در اين مقالاتشان مىنويسند و براى من مىآيد، اين خبرگزارىها ميدهند براى من، هر روز نوشته مىشود به اينكه ايران ديگر رفته از بين و تمام شد و عرض مىكنم كجايش تمام شد؟ همين ايران هست و همين بازارها به جاى خودش هست و وفور نعمت هم بحمد الله هست، البته گرانى هم هست، گرانى كجاست كه نيست؟ جاى ديگر مگر گرانى نيست؟ همه جاى دنيا گرانى است، همه جاى دنياانفجار است، همه جاى دنيا خرابكارى است، ايران را اگر مقايسه كنيم با ممالك ديگر، معلوم نيست كه بيشتر از آنها اين چيزها را داشته باشد، بنابراين ما چه گرفتارى داريم؟ شما با دل محكم و دژ شما اسلام است، پشتوانه شما خداى تبارك و تعالى است، صاحب اين مملكت امام زمان سلام الله عليه است، با دل محكم مشغول كارتان بشويد و از هيچ يك از اين مسائل نترسيد.
البته بايد اوضاع امنيتى هم با كمال دقت ملاحظه بشود براى اينكه هر يك از شما موظفيد كه خودتان را حفظ كنيد، وظيفه اسلامى است كه خودتان را حفظ كنيد و علاوه بر اين، وظيفه حالا بيشتر است از سابق از حفظ خود آدم و به مسائلى كه مردم دارند رسيدگى كنيد و كارها را انشاء الله بر وفق مراد اسلام و خودتان انجام بدهيد و موفق و مويد باشيد انشاء الله و سلامت باشيد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته