پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 10:37 AM
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان و اعضاى شورايعالى سپاه پاسداران، گروهى از دبيران كارآموز، مديران و اعضاى شوراى سرپرستى و انجمن اسلامى سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
شما عزيزان كه مركب از سه گروه در اينجا تشريف آورديد، شغلهاى سازنده و با اهميت و مسئوليتهاى با اهميت به عهده شماهاست. دبيرانى كه بايد متكفل تربيت جوانان ما و نونهالان ما باشند، خدمتشان ارزش دارد و مسئوليت شان هم زياد است براى اينكه در محل تعليم و تربيت واقع شدهاند و هر كس در هر جا كه در محل تربيت و تعليم واقع شد، اين جوانهائى كه پيش آنها تحصيل مىكنند و اين نو نهالانى كه اميد آتيه كشور اسلامى هستند اينها امانتهائى هستند در دست معلمين و دبيران و كسانى كه متكفل امور اينها هستند و بايد تربيتها به طورى اسلامى و سازنده باشد كه نسل آتيه انشاء الله يك نسل تربيت شده اسلامى و مفيد براى جامعه اسلامى باشد.
و كسانى هم كه در صدا و سيماى ايران هستند و كارگر آنجا، چه آنهائى كه انجمنهاى اسلامى را متكلفند و چه ديگران، آنها هم كارشان مهم است و بايد به طورى در آنجا نقش داشته باشند كه آنجا هم يك مركز تربيتى باشد و ميدانيد كه صدا و سيما هر دوشان الان در هر جا كه هست گوش و چشمشان به اين آلات هست و شما مسووليد كه آنها را اشباع كنيد از اخلاق فاضله و مسائل مورد احتياج جمهورى اسلامى كه هم شغل شريف است و هم مسووليت دار.
و برادران عزيز سپاه پاسداران و كسانى كه فرماندهان آنها هستند در سراسر كشور كه از اول انقلاب جوشيدند از متن اسلام و متن ملت و نگهدارى كردند اين جمهورى را و به پيش بردند اين نهضت را كارشان ارزنده و بسيار ارزنده و مسئوليت شان بسيار زياد. اما ارزندگى كار، معلوم است كه هم در جبههها و هم در پشت جبههها اشتغال دارند به تامين امنيت كشور و اين از بزرگترين كارهاى ارزشمند است كه همه ما و همه كشور به آن مكلف هستيم، هر كس به آن مقدارى كه مقدور اوست. و اما مسووليت، براى اينكه اگر چنانچه خداى نخواسته در سپاهى كه پاسدار اسلام اسمش را گذاشته است و براى پاسدارى از اسلام و احكام اسلام و كشور اسلامى مشغول فعاليت است يك قدم خلاف برداشته بشود، به دست بعضى از كسانى كه جوان هستند، ممكن است در جوانى يك تندىهائى باشد، خداى نخواسته يك خلافى واقع بشود، آن مسئوليت، بسيار مسئوليت بزرگى است علاوه بر اينكه
خود عمل، عمل مسئوليت دارى است، سپاه را هم ممكن است كه مشوه كند روى آنها را و دشمنان شما بگويند كه سپاه كذا و كذا. و لهذا بر سپاه است كه حفظ نظم را و انتظامات را بكند و به مراتب بالاتر گوش كند وبا يك برنامه صحيحى كه شوراهايشان تنظيم مىكنند آنها هم عمل كنند و خودشان را موظف بدانند بر اينكه بايد همه سرباز اسلام باشند و بايد همه مراعات نظم را بكنند و همه فرمان فرماندهان را اطاعت كنند كه اگر اين نظم و انتظامات فرماندهى و فرمانبردارى نباشد، خداى نخواسته سپاه موفق به مقصد اصلى خودش نخواهد شد و اين يك امرى است كه علاوه بر اينكه براى سپاه مراعاتش لازم است، براى سربازهاى ارتش و ژاندارمرى و ساير قواى مسلح باز لازم است كه روى اساس، نظام و مراتب را حفظ كردن و گوش كردن به طرحهائى كه فرماندهان طرح كردهاند و به آنها امر مىكنند. اگر بخواهيد كشورتان را حفظ كنيد و اگر بخواهيد مردم كشورتان را از تعديات حفظ كنيد، بايد مراعات تمام مسائلى كه در ارتش هست و در سپاه هست و در ساير قواى مسلح است به طور كامل بكنيد و من اميدوارم كه موفق بشويد شما، چنانچه تاكنون موفق شدهايد از اين به بعد هم موفق بشويد و كشور خودتان را از هر آسيبى كه خداى نخواسته پيش بيايد حفظ كنيد.
ملت در مقابل قدرتهاى شرق و غرب ايستادهاند
و ملت ما عموما، چه قواى مسلحه و چه كسانى كه دستاندر كار هستند در يكى از پستها و چه ساير قشرهاى ميليونى ملت بايد اين جهت را هميشه توجه داشته باشند كه شما در مقابل همه قدرتها ايستاديد، تمام قدرتهائى كه شرق و غرب، در شرق و غرب زندگى مىكنند، شرقى يا غربى هستند، و تمام وابستگان آنها امروز با اين جمهورى اسلامى به اعتبار اينكه برنامه اين جمهورى، اسلام است و اسلام براى جلوگيرى از همه ظلمها و ستمها و تعدىها و چپاولها آمده است، تمام اينها با ملت ما مخالفند و شما در مقابل همه آنها ايستاديد و مشت خودتان را گره كرديد و از اول گفتيد: نه شرقى و نه غربى ، نه به طرف شرق ما مىرويم و نه به طرف غرب، ما استقلال داريم، آزادى آنطورى كه در اسلام است داريم و جمهورى اسلامى را مىخواهيم. و بحمد الله تاكنون موفق بوديد و اساس ظلم و ستم را از كشور خودتان زدودهايد و آنهائى كه اساس بودند براى ستمكارى و چپاولگرى، با دست تواناى شما و با قدرت اسلامى شما همه رخت بربستند و اگر تفالههائى هم باشند، آنها هم خواهند رفت.
بايد همه ما و شما و همه ملت ما و همه قواى مسلح ما و تمام اقشار ملت ما در سراسر كشور بايد با هوشيارى و توجه مهيا باشند از براى حفظ جمهورى اسلامى كه اينهمه دشمن دارد.
ما امروز از همه اطراف مردم، دولتها، نه ملتها دولتها غالبا توجه به اين دارند كه به يك نحوى اين جمهورى اسلامى را به هم بزنند كه لااقل اسلامى نباشد، هر چه مىخواهد باشد، اسلامى نباشد براى اينكه آنها نمىتوانند تحمل اسلام را بكنند. اسلامى كه اساسش بر عدل است و بزرگتر مقامش با كوچكتر مقامش در مقابل عدل على السواء هستند و رئيس جمهورش با يك نفر بازارى در مقابل اسلام و در مقابل قوانين اسلام على السواء هستند،بلكه بر بالاترها بيشتر بايد تحميل
بشود تا پائينترها، يك همچو حكومتى را اين قدرتهائى كه عادت كردند بر ستمگرى و چپاولگرى، نمىتوانند تحمل كنند. پس شما يك رژيمى را سر كار آورديد و يك مكتبى را در اين مملكت پياده كرديد و بنا داريد پياده كنيد كه همه مكتبهاى انحرافى با او مخالفند. كسى كه يك همچو كار بزرگ معجزه آسائى كرده است بايد بايستد و ناگوارىهائى كه پيش مىآيد يا چيزهائى كه در مملكت حاصل مىشود يا توطئههائى كه از اطراف براى كشور ما در دست اجراست در مقابل بايد بايستد.
البته شما گمان نكنيد كه اينهائى كه اين كارهاى ابلهانه را مىكنند اينها چندان قدرتى دارند. اين مگسها در آخر عمرشان يك حركت شديدى مىكنند و دور خودشان، آنوقتى نزديك مىشود مرگشان، مىچرخند و نفسهاى آخر را مىكشند. الان مثل اينها، مثل آن مگسهائى هست كه لحظات آخر عمر خودشان را دارند طى مىكنند. از اين جهت يك حركتى مىكنند، اين حركت همان حركتى است كه مگسها در آخر عمر مىكنند، اينها چيزى نيستند، آنهائى كه قابل ذكر بودند رفتند و شكست خوردند و از بين رفتند. رژيم سلطنتى دو هزار و پانصد ساله با آنهمه قدرت و با آنهمه طرفدار در مقابل شما ملت مسلمان و متعهد به اسلام نتوانست بماند. اين چند تا بچه صغيرى كه اينها وادار مىكنند و اين مفسدين وادار ميكنند به اينكه اين بچههاى گول خورده يك خرابكارى بكنند، اين همان حال مگسى است كه در آخر عمرش يك جولانى مىخواهد بكند و نفس آخرش را بكشد. قابل آدم اينها نيستند و ملت ما گمان نكند كه چهار نفر آدم را اگر اينها كشتند، هر چند اين آدم شخصيتش بزرگ باشد، اين اسباب اين بشود كه ما و ملت ما شكست بخورند. ملت ما امروز بيدارند و همه اشخاصى هستند كه براى كشور خودشان و ملت خودشان حاضرند براى هر خدمت و هر فداكارى، مثل يك رژيمى نيست كه اگر آن سر كردهاش از بين برود، يك وقتى به هم بخورد اوضاع، اين مال آنهائى است كه، رژيمهائى است كه ملت با آنها نيست. اگر يك وقتى در زمان سابق يك شاهى مىمرد، يك مملكت به هم مىخورد كه شاه مرده است و شلوغ مىشود و چه، براى اينكه مردم با شاه و شاه بازى موافق نبودند، از اين جهت وقتى كه شاه از بين مىرفت شلوغى زياد مىشد، اما يك ملتى كه خودشان اساس سلطنت و شاهنشاهى را از بين بردهاند، اين ملت اينطور نيست كه حالا اگر يك كسى از بين برود و رئيس جمهور مثلا خداى نخواسته از بين برود يا كسان ديگرى از بين بروند، اين اسباب اين بشود كه خير، كشور ما ديگر شكست خورد. رئيس جمهور هم مثل يكى از شماهاست، شماها او را قرار داديد رئيس جمهور، وقتى كه خداى نخواسته او از بين برود، شما يكى ديگر را قرار مىدهيد. بحمد الله افراد هستند نبايد ما و ملت ما خيال كنند كه اگر توطئهها منتهى به اين شد كه فلان روحانى را بكشند، فلان امام جمعه را بكشند، فلان رئيس را بكشند، يك خبرى مىشود. اين در جاهائى خبر مىشود كه بستگى دارد اساس ملت شان و مليت شان بر آنها، جاهائى كه اينطور نيست و هر يك از افراد خودشان امامند، خودشان رئيسند، خودشان همه كاره هستند، يك همچو ملتى ديگر دنبال اين نيست كه اگر فلان را
بكشند، اگر خمينى را بكشند، چه خواهد شد، نه، اين حرفها نيست در كار. همه شما بحمد الله هستيد و كشور خودتان را حفظ مىكنيد و مساله، مساله اسلام است. در صدر اسلام يك وقت در يك جنگى فرياد زدند منافقين به اينكه پيغمبر شهيد شد. در قرآن آمده است كه خوب، پيغمبر شهيد بشود، ولى اسلام كه هست پيغمبر شهيد شد، پيغمبر رحلت فرمود، على ابن ابيطالب شهيد شد، اسلام هست. اسلام يك مرتبهاى است، يك اساسى است كه شالوده او را خدا ريخته است و خدا هميشه است و اسلام هم هميشه، خداوند حفظ ميكند اين اسلام را ولو من نباشم، تو نباشى، فلان رئيس نباشد. قويدل باشيد، دلتان را به قرآن كريم و اسلام محكم كنيد، رشته خودتان را با خداى تبارك و تعالى محكم كنيد و خوف اين را نداشته باشيد كه يك وقت بيايند اينجا را بمباران كنند و يك 200 نفر هم بكشند، اين چيز مهمى نيست، يك مملكت است اين امور درش واقع مىشود.
شما مىدانيد كه الان بزرگترين ممالك به حسب آلات و امثال ذلك آمريكاست يا شوروى. در هر دقيقهاى گفته مىشود يك نفر يا دو نفر در آمريكا كشته مىشود، معذلك آمريكا سر جاى خودش هست در صورتى كه شما يك پشتوانهاى داريد كه آن پشتوانه را آمريكا ندارد، ساير دولتهاى الحادى هم ندارد او را و آن پشتوانه خداست. شما براى خدا قيام كرديد،ملت ما زن و مردش، بزرگ و كوچكش براى خدا قيام كرد و براى خدا تا حالا ايستاده است و چيزى كه براى خداست ديگر عمد ندارد كه بگوئيم بعد از دو سال ديگر چه مىشود. وقتى كه يك امر براى خدا شد، جاويد است. جمهورى اسلامى كه با دست تواناى شماها ملت بزرگ اسلام تحقق پيدا كرد اين پشتوانهاش خداى تبارك و تعالى است و كسى كه يا چيزى كه اين پشتوانه را داشته باشد جاويد است.
شماها توجه داشته باشيد، چه سپاه پاسداران و چه ساير قواى انتظامى و نظامى و غير انتظامى و چه ساير ملت همه توجه داشته باشند كه ما وظيفه داريم كه اين اسلامى كه الان به ما رسيده حفظش كنيم، تا آن فرد آخرى هم كه خداى نخواسته كشته مىشود موظف است براى حفظ اسلام، براى دفاع از ملت، دفاع از كيان اسلامى، دفاع از كشور اسلامى تا آن آخر زن و مرد، بچه و بزرگ مكلفند كه دفاع كنند. مساله دفاع يك امر عمومى است براى همه، هر كس قدرت دارد دفاع كند، به هر مقدار كه قدرت دارد دفاع كند از كشور اسلام، بايد دفاع كند. اسلام و احكام اسلام آنقدر اهميت دارد كه پيغمبرها براى احكام خدا و براى خدا خودشان را فدا كردند و در اسلام از صدر اسلام به بعد بزرگان اسلام خودشان را فدا كردند براى اسلام. وقتى يك همچون مطلبى است و يك همچون امانتى از جانب خداى تبارك و تعالى به ما سپرده شده است ما موظف هستيم همه مان براى حفظش. و نبايد بترسيم از اينكه چند نفر كشته شدند، چند نفر را با بمب كشتند، چند نفر را انفجار حاصل شد، هيچ ابدا اين حرفها نيست، اسلام نه وابسته به من هست و نه وابسته به تو، اسلام از خداست و همه ما مكلف براى حفظ او هستيم و با قدرت و قوت حفظ مىكنيم او را.
شما شاهد بوديد از اول انقلاب تا حالا كه از آن قدم اولى كه براى انقلاب برداشته شد يك جمعيتى مخالف بودند، يك طايفهاى، لااقل شاه و بستگان شاه معدوم مخالف بودند و سر سخت براى كوبيدنش بودند. هر قدمى كه جلو رفت يك طايفهاى از بين رفتند و يك دستهاى ديگرى از آنها، كوچكتر، آنها هم مىخواستند كه اين جمهورى را از بين ببرند. اين جمهورى قدم به قدم پيش آمد و قدم به قدم پايش را محكمتر كرد. كجا شما سراغ داريد كه در عرض دو سال، دو سال و نيم اينطور انسجام پيدا شده باشد و اينطور همه چيزهائى كه يك كشورى لازم دارد و يك حكومتى لازم دارد تحقق پيدا كرده باشد. اين عراق با همه چيزهائى كه گفته مىشود و آنهمه هم طرفدار دارد و همه قدرتهاى فاسد هم طرفدارش هستند، باز قانون اساسى ندارد. يك جمعيتى هستند،يك حزبى هستند كه اين حزب آمدند زمام امور كشور را به دستشان گرفتند و با زور و فشار و حبس و زجر و اينها دارند يك حكومت جابرانه مىكنند و تا حالا كه مدت چندين سال، بيست سال بيشتر است كه اينها آمدند، باز يك قانون اساسى ندارد. اين كشور شما كه همه مخالفند با او، با آن كشور عراق، همه با عراق تقريبا همه موافقند، تقريبا البته، نه همه، اما تقريبا، معذلك نتوانسته يك قانون اساسى براى خودش درست كند، نمىتواند در آنجا يك راى گيرى بكند. راى از كى بگيرد؟ ملت كه با او موافق نيست، با سر نيزه بايد ببرند مردم را دم صندوقها. شما در اين وقت كم و با آن دشمنهاى سرسخت زياد كه در خارج كشور هستند و در داخل هم تفالههايشان هست، در اين وقت تمام چيزهائى را كه لازم دارد يك حكومتى درست كرديد، بعد هم ديديد كه يك كسى خلاف كرده گذاشتيدش كنار، يك كسى را آورديد كه به نظر همهتان شخص مكتبى است و دولتتان هم در ظرف دو سه روز همه چيزش درست شد. دو سه روز طول كشيد، چيزى كه دو سال، يك سال و نيم نتوانست، براى خاطر انحرافاتى كه بود نمىشد درست بشود و ما هم هر چه جديت كرديم كه بعضىها را آدم كنيم نتوانستيم. در ظرف دو روز، سه روز، يك هفته، همه وزرا را تعيين كردند، رئيس جمهور هم امضاء كرد و مجلس هم امضاء كرد و شد يك دولتى. الان شما يك دولت قانونى كه اميدوارم كه به درد ملت برسد و اين ضعفا و فقرا را و اين مستضعفين را اداره كند ،الان شما همه چيزتان تمام است.
نتوانستند همه اين قدرتها كه شما را در يك جائى متوقف كنند، آنها مىخواستند از آن اول متوقف كنند. اول، اول مىخواستند شما را متوقف كنند، يك دفعه رفراندم شد، خوب، يك دفعه ديگر بكنيد. اگر آن دفعه هم شده بود، دفعه سوم، لكن نتوانستند اينها، حالا همه چيز شما محكم شده و پاتان محكم روى زمين هست و كشور خودتان در دست خودتان و اشخاصى كه از طرف خودتان هست، است. وقتى كه همه آنها بودند شما پيش برديد، حالا كه همه رفتند از چه مىترسيد؟ كى را ما داريم ديگر؟ ارتشمان از خودمان است،سپاه پاسدارانمان از خودمان است،قواى ديگر مسلح مان از خودمان است، مردم هم با آنها برادر هستيد و با هم هستند در خوبى و بدى. وقتى مساله اينطور است كى مىتواند كه در اين كشور بتواند يك كارى بكند؟ اصلا چه معنا دارد كودتا در يك همچو كشورى؟ كى،
كى كودتا مىتواند بكند؟ يك دستهاى در پاريس نشستهاند و منتشر ميكنند كه ما از پاريس داريم راه مىافتيم مىآئيم براى ايران. خوب، تشريف بياوريد راه باز است. اگر شما مىتوانستيد كارى بكنيد چرا رفتيد؟ كسى كه فرار كرده حالا مىگويد ما ديگر با هم منسجم شديم. كىها منسجم شدهاند؟ آخر ما كه مىشناسيم شما را، ملت ما كه مىدانند كه شماها كى هستيد. حالا ما ديگر با هم منسجم شديم و بنا داريم، راه افتاديم، ميگويند راه افتاديم ما، راه افتاديم و داريم مىآئيم.
ملت بايد توجه داشته باشد، البته اينها حرفهاى لاطائلى است كه گفته مىشود، لكن معذلك ملت بايد بيدار باشد. از كيد آمريكا غافل نباشد. اينها خودشان قابل آدم نيستند. اگر اينها قابل آدم بودند وضعشان اينطور نمىشد. اينها از ملت بريده بودند و نمىدانستند چه بكنند و فرار كردند، رفتند. اما آمريكائى كه سيلى خورده است از شما، آمريكائى كه دل بسته بود به ايران و نفت ايران و ذخائر ايران، اين آمريكا را شما بيرونش كرديد. غافل نباشيد كه يك قدرتى است و دارد، يك بست و بندهائى هست و يك همچو كارهائى يك وقتى مىخواهد بكند، لكن تا شما بيداريد و زندهايد و ايستادهايد كارى نمىتوانند بكنند. اينطور نيست كه آمريكا يك لشگرى از آمريكا راه بيندازد بيايد ايران بخواهد خرابكارى بكند. آمريكا با دست همينها مىخواهد كار بكند. نقشهاش هم اين است كه با همينهائى كه در پاريس و در جاهاى ديگر جمع شدند، يك همچو كارهائى راه بيندازد. بايد ملت ما توجه داشته باشد با همان قدرت ايمانى كه داشت، با همان قدرت اسلامى كه داشت كه خودش را براى خداداند و خودش را فداى اسلام مىكند بايستد و متوجه باشد كه اگر در صحنه باشيد و بايستيد و هر كدام وظيفه خودتان بدانيد كه حفظ بكنيد كشور خودتان را و برادران خودتان را حفظ بكنيد، هيچ قدرتى نمىتواند اين كار را بكند. مهم اين است كه شما ايستاده باشيد و قائم به امر باشيد و حكومت را از خودتان جدا ندانيد و ننشينيد به اينكه همه كارها را بايد حكومت بكند. يا بايد ارتش بكند. خير، ارتش هم وظيفه دارد، شما هم داريد، من هم دارم، حكومت هم وظيفه دارد، معممين هم وظيفه دارند، وكلا هم وظيفه دارند، همه دارند. حفظ اسلام، ديگر ننوشته بر پيشانى ارتش كه بايد حفظ كند.
اسلام را همه بايد حفظ كنيم. واجب است بر همه ما، همه شما كه اگر توطئهاى ديديد و اگر رفت و آمد مشكوكى را ديديد، خودتان توجه كنيد و اطلاع بدهيد. يك بيچارهاى به من نوشته بود كه شما كه گفتيد كه همه اينها بايد تجسس بكنند يا نظارت بكنند، خوب، در قرآن مىفرمايد كه: ولا تجسسوا راست است، قرآن فرموده است، مطاع هم هست امر خدا، اما قرآن حفظ نفس آدم را هم فرموده است كه هر كسى بايد لاتقتلوا انفسكم . اين اشكال را به سيدالشهدا بكنيد. وقتى كه اسلام در خطر است همه شما موظفيد كه با جاسوسى حفظ بكنيد اسلام را. احكام اسلام براى مصلحت مسلمين
است، براى مصلحت اسلام است، اگر ما اسلام را در خطر ديديم، همه مان بايد از بين برويم تا حفظش كنيم. اگر دماء مسلمين را در خطر ديديم، ديديم يك دسته دارند توطئه مىكنند كه بريزند و يك جمعيت بيگناهى را بكشند، بر همه ما واجب است كه جاسوسى كنيم. بر همه ما واجب است كه نظر كنيم و توجه كنيم و نگذاريم يك همچو غائلهاى پيدا بشود. حفظ جان مسلمان بالاتر از ساير چيزهاست، حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است. اين حرفهاى احمقانهاى است كه از همين گروهها القا مىشود كه خوب، جاسوسى كه خوب نيست.جاسوسى، جاسوسى فاسد خوب نيست اما براى حفظ اسلام و براى حفظ نفوس مسلمين واجب است. ما الان يك امانتى در دستمان هست و آن اسلام است عذر نداريم به اينكه ما بنشينيم كنار بگوئيم ديگران بروند حفظش بكنند. امانت مال ديگران نيست. اين امانت، امانتى است كه خدا پيش، براى همه ما هست، نگهدارش همه ما هستيم، نمىتوانيم بنشينيم بگوئيم كه دولت اين كار را بكند، نمىتوانيم بنشينيم بگوئيم ارتش اين كار را بكند. وقتى كشور اسلام مورد تهديد دشمنهاى اسلام هست دفاع از كشور اسلام و نواميس مسلمين بر همه ما، بر تمام ما واجب است، با همه كوشش واجب است. وقتى يك همچو مطلبى پيش آمد و شما هم بحمد الله همه كشور ما، هم زن و مردش آماده براى اين مساله هستند، ديگر خوف اين نيست كه از پاريس يك دسته راه بيفتند بيايند چه بكنند يا از يك جاى ديگر مىخواهند بيايند چه،نه،اين خوفى نيست. يك دفعه هم تجربهاش را كردند و صدام را رها كردند تا پريد به ايران و سيلىاش را هم خورد. الان هم بيچاره گرفتار اين است كه چطورى از زير اين بار فرار كند. ما هيچ وقت سر دعوا با كسى نداشتيم، ما براى حفظ اسلام دفاع بايد بكنيم، براى حفظ مملكت اسلامى دفاع بايد بكنيم. او حمله كرده است و آمده است و شهرهاى ما را گرفته است و خرابكارى دارد مىكند، بر همه ما واجب است كه اين شر را از سر مسلمانها دفع كنيم. ما وارد كشور آنها نشديم كه ما مجرم باشيم، آنها مجرمند كه وارد شدند. يك كسى، دزدى مىآيد منزل يك كسى، اگر اين دزد بايد دفعش كنند، دزد تقضير كار است يا آن كه دفع كرده؟ صاحبخانه كه تقصير ندارد، دزد آمده اين هم بايد دفعش كند. حتى اگر به كشتن او هم منجر بشود بايد دفعش بكند، مجرم اوست. اينهائى كه در سرحدات ولو فرض بكنيد كه اينهائى كه به سرحدات حمله ميكنند به ما، ولو فرض كنيد كه مسلمان هستند، لكن چون حمله كردند دفاع واجب است و كشتن آنها تا دفعشان واجب است. نه اينكه ما سر جنگى داريم، ما مىخواهيم عالم در صلح باشد. ما مىخواهيم همه مردم، همه مسملمين و غير مسلمين همه در صلح و صفا باشند، لكن معنايش اين نيست كه اگر يك كسى بخواهد بريزد در منزل يك كسى و تعدى كند، ما بگوئيم كه سر صلح داشته باشيد و تن بدهيد به ظلم. نه، همانطورى كه ظلم حرام است، انظلام و تن دادن به ظلم هم حرام است. دفاع از ناموس مسلمين و جان مسلمين و مال مسلمين و كشور مسلمين يكى از واجبات است. ما داريم به اين واجب عمل مىكنيم، كشور ما دارد به اين واجب عمل مىكند، آنها در جبهه و ديگران در پشت جبهه دارند به اين واجب عمل مىكنند. آن كه مىآيد و فرض كنيد كه يك ماده منفجرهاى را مىخواهد پرت كند يك جائى، اگر او را گرفتند و حبسش كردند و اگر هم كار را كرده است يك وقت
او را كشتند، اين دفاع است، اين فساد را از بين بردن است، اين دفع فساد است. آن كه اين كار را دارد مىكند مفسد است، نه شمائى كه داريد دفع مىكنيد او را. شما كه نمىخواهيد كه در يك خانه اى ماده منفجره بريزيد، شما ميخواهيد كه در منزلتان آن ريخته نشود. اين به اين است كه اين اشخاصى كه گول خوردند موعظه كنيم ما، دائما هم موعظه مىكنيم كه اين جوانها را گول زدند، خودشان رفتند دارند آب سرد مىخورند و اين جوانها و بچهها را گول زدند، تا اينها آمدند دارند خرابكارى مىكنند و خودشان را گاهى به كشتن مىدهند و خودشان را به زحمت وا مىدارند. ما اگر هر كس بيايد و توبه كند، توبهاش را، خدا توبهاش را قبول مىكند. ما فرض بكنيم كه يك كسى هم چون آدم را كشته ولى دمش بايد او را بكشد باز ميل داريم كه توبه كند و لااقل آن دنيايش صحيح باشد. ما ميل داريم همه صلح و صفا باشد. همه عالم در صلح و صفا باشند. ما اگر قدرت داشتيم، اصلا باروت را از بين مىبرديم و قواى منفجره را از بين مىبرديم كه اقلا خالى بشود از اين جنايتها. ما نمىخواهيم با كسى دعوا بكنيم، نه با عراق دعوا داريم و نه با فرض كنيد جاهاى ديگر دعوائى ما نداريم، آنها دعوا دارند، وقتى دعوا دارند تو دهنى مىخورند و خوردند، حالا هم از هر جائى هم همچو چيزى پيدا بشود همين مردمند و همين پاسداران هستند و همين ارتش است و همين جوانهاى زن و مرد ما، از هر جا تعدى بشود تو دهنى مىخورند.
ما كه اسلام را خواستيم و مىخواهيم، اسلام اجازه نمىدهد كه ما تعدى كنيم به يك كشورى، لكن فرموده است كه اگر به شما تعدى كردند، بزنيد تو دهنشان، اگر يك دستهاى از مسلمين را، در جنگهاى سابق اين هست، اگر يك دستهاى از مسلمين را كفار سپر قرار دادند، فرض كنيد كه عراق فاسد يك دستهاى از مسلمين بيگناه را سپر قرار داد و پشت آنها ايستاد كه بريزد ايران را بگيرد، بر ما واجب است كه مسلمان و غير مسلمانش را بكشيم. مسلمانها شهيد هستند و به بهشت مىروند و كافرهايش كافرند و به جهنم، دفاع واجب است.
و تا شما هستيد بحمد الله و تا سپاه پاسداران هستند بحمد الله و تا ارتش هست و تا ملت متعهد به اسلام و فداكار براى اسلام هست اين جمهورى هست و اين خرابكارىهائى كه مىبينيد اينها چيزى نيستند. خداوند انشاء الله به همه شما سلامت و سعادت عنايت كند و دست ستمكاران را قطع كند و لشكر ايران را پيروز كند.
والسلام عليكم و رحمه الله