0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:37 AM

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 78

تاريخ: 11/5/60

بيانات امام خمينى در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى برادر محمد على رجايى

اگر ما به تكليف خود عمل كنيم باكى از اين نداريم كه شكست بخوريم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين روز مبارك عيد سعيد فطر را بر همه ملت ايران و همه مستضعفان جهان و مسلمين كشورهاى اسلامى و خصوص حضار اين مجلس تبريك عرض مى‏كنم.

من آنچه كه لازم است به طور نصيحت به آقاى رئيس جمهور و به همه دست اندركاران جمهورى اسلامى از لشكرى و كشورى عرض كنم اين است كه آنچه كه به سر انسان مى‏آيد از خير و شر، از خود آدم است. آنچه كه انسان رابه مراتب عالى انسانيت مى‏رساند كوشش خود انسان و آنچه كه انسان را به تباهى در دنيا و آخرت مى‏كشد خود انسان و اعمال خود انسان است. اين انسان است كه خداى تبارك و تعالى به طورى خلق فرموده است كه راه راست و كج را مى‏تواند انتخاب كند و تمام انبيا از صدر عالم تا آخر براى اين آمده‏اند كه اين آدم را از آن راه كج و راه‏هاى باطل هدايت كنند به صراط مستقيم انسانيت كه يك سرش اينجاست و سر ديگرش عندالله است. ما خودمان را اگر توانستيم اصلاح كنيم، كنترل كنيم و تربيت كنيم خودمان را، مراقبت كنيم از خودمان، در همه امور موفق خواهيم شد و اگر چنانچه خداى نخواسته در آن مقاصد اسلامى يا انسانى كه داريم، موفق نشويم، معذلك آن توفيق الهى كه براى اشخاص صحيح و متعهد هست براى ما هم هست. ما نبايد نگران اين باشيم كه آيا در كارهايى كه انجام مى‏دهيم، چه كارهاى شخصى و در بين خودمان و خداى خودمان و چه در كارهاى اجتماعى كه به عهده كسانى هست، نبايد نگران باشيم كه مبادا شكست بخوريم، بايد نگران باشيم كه مبادا به تكليف عمل نكنيم. نگرانى از خود ماست. اگر ما به تكاليفى كه خداى تبارك و تعالى براى ما تعيين فرموده است عمل بكنيم، باكى از اين نداريم كه شكست بخوريم، چه از شرق و چه از غرب و چه داخل و چه خارج و اگر به تكاليف خودمان عمل نكنيم، شكست خورده هستيم. خودمان، خودمان را شكست داديم.

هر چه آراء زيادتر باشد، مسئوليت زيادتر است

امروز بايد همانطورى كه در سابق به رئيس جمهور سابق بعضى مطالب را تذكر دادم، به آقاى رجائى هم تذكراتى بدهم. قضيه مقام و رياست هر چه باشد، اين وقتى كه نظر انسان يك نظر محدود

صحيفه نور ج 15 صفحه 79

دنيائى باشد، اين مقامات، انسان را از خودش بيخود مى‏كند، اينها را مقام مى‏داند. شما حساب كنيد كه اين سياره‏اى كه ما در آن زندگى‏كنيم به اسم زمين، در مقابل منظومه شمسى چقدر است و اين منظومه شمسى كه ما يكى از سيارات كوچكش را در آن زندگى مى‏كنيم، در مقابل كهكشان چقدر است و اين كهكشان‏هائى كه تاكنون كشف شده است كه گفته مى‏شود كه تا آنقدر كه از ستاره‏هاى نورانى كشف شده است به مقدار شش ميليارد سال نورى است. يعنى اگر نور آن ستاره‏اى كه در آخر است بخواهد بيايد به پيش ما، شش ميليارد سال نورى طول مى كشد و آن چيزى كه ماوراى اينهاست و باز كشف نشده است، حتما بدانيد كه بيش از اين معانى است. اينها هم در مقابل عظمت خالق ناچيزند. ما بايد چقدر ضعيف باشيم كه در اين ذره‏اى كه خودش و آن منظومه‏اى كه اين يكى از ستاره‏هاى كوچكش است، اصلا به حساب نمى‏آيد و اگر گم بشود نمى‏توانند پيدايش بكنند در اين غائله بزرگ عالم، ما چقدر از اين سياره در اختيارمان هست؟ يك ايران. ايران يك قطعه كوچكى است در مقابل اين سياره وحكومت ايران هم يك حكومت ناچيز كوچكى است در اين سياره وسياره ما هم يك چيز كوچكى است در مقابل منظومه شمسى و منظومه شمسى ما هم يك چيز بسيار كوچك است در مقابل منظومه‏هاى ديگر و همه آنها از خداست و خالق او خداست. ما اگر بندگى خدا را بپذيريم‏و قلب ما منور بشود به نور بندگى خدا وعبوديت، اين امر ناچيزى كه به حساب در عالم نمى‏آيد، در ما تاثير نبايد بكند. شما ديروز نخست وزير بوديد و پريروز وزير بوديد وقبل از او معلم بوديد و قبل از او هم يك شاگردى بوديد و بعد از اين هم معلوم نيست كى از اينجا برويد، ممكن است خداى نخواسته همين حالا كه بيرون رفتيد يا همين حالا يك بمبى اينجا باز منفجر بشود و فاتحه همه را بخوانند. وقتى مطلب اين است چرا بايد انسان قبل از رياست جمهور و بعدش فرق بكند؟ مگر رياست جمهور چه هست؟ كسى كه دلش به نور توحيد روشن است مگر عالم چه هست؟ همه عالم چه هست؟ همه عالم در مقابل عظمت خداى تبارك وتعالى چيزى نيست. تمام اين عالم مادى در مقابل عالم‏هاى معنوى كه هست قدر محسوسى ندارد، آنوقت ما براى يك كدخداى ده يا يك كدخداى شهر، يا كدخداى يك كشور خيال بكنيم كه خير، ما الان يك چيزى هستيم و ديگران را به نظرمان كوچك بيايند وخودمان را بزرگ. اگر شما ملاحظه كرديد در نفس خودتان كه غير از خدا از او كسى اطلاع ندارد و خودتان هم‏تا يك حدودى اطلاع داريد، اگر ديديد كه اين مقامى كه خداى تبارك و تعالى مردم را دلشان را متوجه كرده است به شما وبه شما داده‏اند، اين مقام شما را محكوم خودش مى‏كند و شما مركوب او واو راكب شما هست، برويد خودتان را تصفيه كنيد و بدانيد اين را كه با دست خودتان خداى نخواسته خودتان را در دنيا و آخرت تباه نكنيد.خداى تبارك وتعالى حاضر است، همه اين عالم در محضر حق تعالى است و تمام خطرات قلبى ما و تمام لحظات عمر ما و تمام آنچه كه در باطن ما مى‏گذرد، در مغز ما مى‏گذرد در محضر حق تعالى است و ما بايد برگرديم به محضر حق تعالى وآن جا در آن محضر ديگر حساب پس بدهيم. هر چه آراءزيادتر باشد مسووليت زيادتر است. اگر آراءشما پنج ميليون بود، مسئوليت تان كمتر بود، حالا كه سيزده ميليون بيشتر است مسئوليت شما حجمش زيادتر است، براى

صحيفه نور ج 15 صفحه 80

اينكه شما جواب يكى يكى از اين افرادى كه به شما راى دادند و شما را به عنوان رئيس جمهور اسلام، رئيس جمهورى كشور اسلامى تعيين كردند، هر يك از اينها فردا مى‏آيند شما را مى‏گيرند، جواب از شما مى‏خواهند، من شما را تعيين كردم رئيس جمهورى اسلامى باشيد و اسلام را در اين كشور تائيد كنيد و پياده كنيد و خداى نخواسته شما نكرديد. اقلا حدود سيزده ميليون و هزار و چند صد نفر مى‏آيند سراغ شما و شما ببينيد كه مى‏توانيد جواب اين را پيش خدا بدهيد؟ اين جمعيتى كه آنجا در حساب جمع شدند و از شما باز خواست مى‏كنند، اگر مى‏توانيد، جواب بدهيد و نمى‏توانيد و ما هيچ نمى‏توانيم. بايد بنا، بر اين بگذاريد كه ديروز شما و امروزتان با هم فرقى نداشته باشد، هر دو براى خدمت به اين مردم، اينهائى كه زحمت كشيدند و جان دادند، مال دادند، رنج كشيدند و شما آقايان را به اين مقام رساندند. يك وقت نخست وزير بوديد و حالا هم رئيس جمهوريد، جواب مى‏خواهند اينها. اگر چنانچه شما پايتان را كج بگذاريد، همين سيزده ميليونى كه به شما امروز راى دادند فردا مرده باد مى‏گويند. انقلاب اينطور است، وضع انقلاب اينطور است طورى است كه مردم ديگر سربسته و در بسته تسليم كسى نمى‏شوند. مردم هر يكى‏شان نظر دادند. شما مى‏بينيد كه وقتى كه در تلويزيون نظر خواهى كنند از افراد، از زن، از مرد، از جوان، از پير، همه نظر مى‏دهند، اينطور نيست كه بى‏تفاوت باشند. اگر هر يك از ما تخطى كنيم از آن خواستى كه ملت دارد و آن خواستش اسلام است و احكام اسلام، اگر هر يك از ما تخطى كنيم، علاوه بر آنكه در محضر خداى تبارك و تعالى در آن روزى كه همه وارد مى‏شوند و حساب است در كار، جوابى نداريم، همين مردم هم در همين جا به حساب مى‏رسند، اينها نمى‏گذارند كه، آن حسابش عليحده، همين مردم هم در همين جا به حساب مى‏رسند، اينها نمى‏گذارند كه، آن حسابش عليحده، همين مردم در همين جا شمائى كه الان به مقام رياست جمهور رسيديد اگر فردا خداى نخواسته تخطى كنيد از آن راهى كه راه ملت است و راهى كه اسلام پيش پاى همه ما گذاشته است، همين سيزده ميليون و زيادتر كه به شما راى دادند و اعتماد به شما كردند برمى‏گردند. آنجا هم حسابش، آنجا بدتر است. اينجا وقتى برمى‏گشتند خوب، شما مى‏رويد منزلتان مى‏نشينيد، اما آنجا كار مشكل است، بايد شما حساب آنجا را بكنيد. اگر چنانچه ما نفوسمان اينقدر به دنيا متوجه است و منكوس هستيم و استقامت نداريم، اگر چنانچه ما اينطور باشيم و خودمان دنبال اصلاحش نباشيم، اين اخلاد الى الارض و توجه به ارض و رو كردن به مرتبه پايين و پشت كردن به معانى و معنويات اثرش اين است كه انسان در آن عالم، يك حيوان آنطور منكوس. همانطورى كه اينجا كرده است، نقشه‏اش آنجاست. تمام چيزهائى كه در اينجا واقع مى‏شود يك صورتى در آنجا دارد. انسان مستقيم القامه اگر تمام توجهش به طبيعت شد، اين استقامت قامتش را در آن طرف از دست ميدهد، مى‏شود مثل يك حيواناتى كه سرشان رو به زمين است. و تمام عذاب‏هائى كه در آن عالم است از خود ماست.

خداوند تبارك و تعالى مهيا نكرده يك چيزى را كه ماوراى خود مابه ما بدهند، همه اينها آنى است كه ما خودمان به دست خودمان تهيه مى‏كنيم و به آن مى‏رسيم،اعمال ماست رد به ما مى‏شود. شايد چندين آيه در قرآن كريم به اين معنا اشاره بفرمايد كه اين اعمال خودتان است، شما، از خارج به شما

صحيفه نور ج 15 صفحه 81

هيچ چيز نرسيده است. در روايات معراج هم هست كه پيغمبر اكرم ديدند كه بعضى از اينها ملائكه‏اى كه در آنجا هستند دارند يك كارهائى را انجام مى‏دهند، درخت‏هائى را مى‏كارند، چه ميكنند، گاهى هم مى‏ايستند. اين را پرسيدند، جبرئيل عرض كرد (به حسب آنطور كه نقل شده است) كه اينها اعمالى است كه مصالحش را خودشان دارند مى‏فرستند، اينها اينجا درست مى‏كنند وقتى آنها مشغول كار خير هستند اينها هم مشغول هستند، مصالح مى‏رسد. وقتى آنها نه، در جهنم هم همين است و اگر جهنم و بهشت هم خداى نخواسته ما قائل نباشيم، اين دنيا مجازات ما را مى‏دهد همين جا.

همه ما در مقابل اسلام مسئوليم‏

بايد شما توجه كنيد كه مسئوليت شما از باب اينكه آرائتان خيلى زياد است مسئوليت‏تان خيلى زياد است. همچو نيست كه آن آقايان ديگر نداشته باشند، آنها هم مسووليت دارند، همه ما در مقابل اسلام مسئوليم. اين اسلامى كه با خون اوليا و بزرگان به دست ما سپرده شده است و الان ما مسوول او هستيم، اين اسلام را ما بايد به نسل آتيه برسانيم. يك روزى بود كه ما بعضى‏مان عذر داشتيم يا همه‏مان، كه نمى‏گذارند كه ما عمل كنيم به اسلام. در رژيم سابق، خوب، خيلى‏ها مى‏گفتند كه از ما نمى‏آيد، اگر مى‏آمد، مى‏كرديم. امروز اينطور نيست، امروز دست همه باز است. مجلس دستش باز است و هيچ كس آقا بالا سر او نيست. دولت هم دستش‏باز است و مجلس هم تاييدش مى‏كند. رئيس جمهور هم دستش باز است و ملت تاييدش كرده‏اند. هيچ عذرى براى ما نيست امروز. اگر چنانچه يك خرابى در مملكت واقع بشود و دنبال اصلاحش نرويم، عذرى نداريم. همه ما، چه آنهائى كه لشكرى هستند و اينجا هستند و نيستند و چه آنهائى كه در كشور خدمت مى‏كنند و چه مردم ديگر، همه ما مسوول هستيم كلكم راع و كلكم مسوول وقتى همه ما مسوول هستيم و همه ما در مقابل خدا جواب بايد بدهيم، بايد فكر اين كشور باشيم، فكر اين اسلام كه در كشور ما تشريف آورده‏اند و قدمشان روى چشم، باشيم. نرويم سراغ اينكه حالا كه من شدم رئيس جمهور بايد چه بشود و چه بشود و من هم بايد مقامم چه باشد. خير، اين از ضعف نفس انسان است، از تنگى چشم و قلب انسان است كه خيال ميكند اين يك چيزى است. اين يك چيز اعتبارى است كه امروز دادند فردا هم تمام مى‏گيرندش مى‏رود سراغ كارش. شما براى اين ملتى كه در اين چند سال آنقدر در طول تاريخ زحمت ديده هيچ، به مرئى و منظر ما اينهمه جديت كرده و جوان داده و مال داده و جان داده است تا اينكه آن رژيم را كنار گذاشته است و شما را روى كار آورده است، شما براى اين ملت بايد كار بكنيد. اين مملكتى كه به دست شما افتاده است بايد ارتش براى اين كشور كار بكند، براى سپاه پاسداران، ژاندارمرى، همه قواى مسلح بايد براى اين مملكت خدمت بكنند، اين امانتى است دست شما. مساله، مساله اينجا نيست تنها، اينجا هم اگر خداى نخواسته ارتش يك سستى بكند و خداى نخواسته يك غلبه‏اى واقع بشود از غير (كه نخواهد شد) آن هم در همين دنيا ننگش بر پيشانى همه است. و مساله، مساله اينجا نيست، مساله جاى ديگرى است كه ما از آن غافل هستيم. تمام اعمال شما، تمام جديت‏هاى شما ثبت است و همه‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 82

عالم اين چيزها را ميكند در خودش و ما بايد جواب بدهيم، ارتشى بايد جواب بدهد، اگر خداى نخواسته كوتاهى بكند، و آنهائى هم كه متكفل امور كشور هستند، آنها هم بايد جواب بدهند. شما بايد براى اين پابرهنه‏ها و مستضعفين كه در طول تاريخ به استضعاف كشيده شده بودند و اينها را به حساب نمى‏آوردند و فقط آن طبقه بالا را راضى نگاه مى‏داشتند و به اصطلاح كدخدا را مى‏ديدند و ده را مى‏چاپيدند، شما بايد توجهتان به اين توده‏هاى مستضعفى كه با زحمت خودشان و رنج خودشان الان در جبهه‏ها مشغول فداكارى هستند كه خداوند تاييدشان كند و در پشت جبهه هم مشغول فداكارى هستند و مستضعفند، آن بالاها اينها را ضعيف شمارند و مى‏شمردند و اينها به حساب نمى‏آمدند و در رژيم سابق براى اينها كارى نشده بود، براى اينها كار كنيد. قانع نشويد به اينكه بعضى جاها كار شده است، مى‏دانم شده است، خيلى هم شده است اما نبايد قانع شد، بايد همه دست به دست هم بدهيد كه انشاء الله براى اينها يك زندگى مرفهى، يك وضع صحيحى پيش بيايد، درست بشود.

شرافت همه ما به اين است كه خدمت به خلق خدا كنيم‏

اينها حق دارند به ما و به شما، خيلى حق دارند، سيزده ميليون راى به شما داده‏اند، اينها حق دارند به شما، باقى هم حق دارند به شما. و همين طور وقتى دولتى پيش مى‏آيد، آن هم دولتى است كه مردم به آن حق دارند. اگر نبودند اين مردم، شما هم شايد حالا در حبس بوديد و آن زجرها را مى‏كشيديد، ديگران هم كه متعهد بودند، آنها هم در حبس بودند يا در جاهاى ديگرى. اين ملت حق دارد، شما، دست شما را گرفته آورده اين بالا نشانده، شما بايد خدمت كنيد به اين مردم. شما، ما، همه بايد خدمتگزار اينها باشيم و شرافت همه ما به اين است كه خدمت به خلق خدا بكنيم، اينها بندگان خدا هستند. خداى تبارك و تعالى علاقه دارد به اين بندگان و ما مسووليم بايد خدمت بكنيم. و من اميدوارم كه شما به حسب آن روحيه‏اى كه داريد، آقاى رجائى به حسب آن روحيه‏اى كه دارند، اين مقام ايشان را بازى ندهد، شما سوار مقام بشو مقام سوار شما نشود. اين دو تا مثل راكب و مركوبند. اگر انسان روحيه‏اش طورى باشد كه سوار بشود بر هر مقامى كه براى او پيش مى‏آيد و مهار كند او را، اين به سعادت نزديك مى‏شود. و اگر ورحيه ضعيف باشد و وقتى كه به يك مقامى رسيد او سوار آدم بشود، او هر جا دلش بخواهد انسان را مى‏برد تا به هلاكت مى‏رساند. من از خداى تبارك و تعالى استدعا مى‏كنم كه شما را موفق كند به اينكه خدمت بكنيد به اين خلق و همه كسانى كه دست‏اندركار هستند، در هر جا، در مجلس هستند، در قوه قضائيه هستند، دولت هست، هر كس هست و همين طور قواى مسلح، اينها همه انشاء الله موفق بشوند و مائى كه امروز در هجوم همه جانبه داخل و خارج هستيم و بحمد الله داخلش ديگر داخل آدم نيست، بله ما بايد دست به دست هم بدهيم و اين مملكت را نجات بدهيم. و اين اشخاصى كه حالا هم باز يك فسادهاى دزدكى مى‏كنند، مثل دزدها كه مى‏روند يك چيزى برمى‏دارند و فرار مى‏كنند و اينجورى نباشد. ما انشاء الله اميدوارم موفق بشويد خدمت بكنيد به اين جامعه و من واقعا متاسفم از اينكه اين مسائل پيش آمد و من در مدت‏هاى طولانى زحمت كشيدم كه اين كارها

صحيفه نور ج 15 صفحه 83

پيش نيايد و نشود اينطور لكن شد و الخير فى ماوقع . خداوند انشاء الله همه شما را حفظ كند، مويد كند، موفق باشيد همه. و من سفارش كنم به همه اشخاصى كه در كنار رفتند و دارند كارهاى خلاف مى‏كنند، ما علاقه داريم كه شما بيائيد و خدمت كنيد به مملكت خودتان. ما ميل داريم كه همه خدمتگزار به اين كشور باشند، كشورى كه از اطراف به آن هجوم آورده‏اند و دهان‏هاى ابرقدرت‏ها باز است براى بلعيدن او. شمائى كه مى‏گوئيد ما علاقه داريم به اين مملكت و علاقه داريم به اين كشور، دست به دست هم بدهيد، با هم بسازيد اين كشور را. چرا با هم جنگ و دعوا مى‏كنيد؟ خوب، كشتن يك دسته مردم كه دارند خدمت مى‏كنند به اين مملكت، خدمت مى‏كنند به اين كشور، اين طريقى است كه خدمت به خلق است؟! اين آقاى محترم كه حالا با زحمت تشريف آوردند و من خيلى خوشحال شدم از اينكه آقاى خامنه‏اى سلمه الله آمدند و حاضرند، ايشان آخر چه كرده بود؟ خوب بگوئيد آخر، يك كارى، يك كار خلافى، چه كرده بود ايشان كه مى‏خواستيد ايشان را بكشيد و موفق نشديد بحمدالله. ديگرانى كه شما كشتيد و از بين برديد، اينها چه كرده بودند، جز يك هو و جنجالى شما مى‏كرديد كه چه و چه و چه، انحصار طلب، انحصار طلب. و مساله اينطورها نبوده، ما هم ريشه‏هايش را مى‏دانيم، لكن از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهيم كه همه را خدا هدايت كند و همه برگردند به دامن اسلام و همه خدمتگزار باشند. و من ميل ندارم اينهائى كه از ايران رفتند، بيشتر از اين خودشان را مفتضح كنند. آنها هم نروند با آن انگل‏هايى كه رفتند و فرار كردند بروند با هم بنشينند و صحبت كنند. آنها هم بفهمند كه وظيفه اين است كه به اين كشور خدمت بكنند، وظيفه اين است كه اين مملكت را حفظ بكنند. شايد بعد از يك ده بيست سال ديگر شما برگشتيد به ايران، يك راهى داشته باشيد، همچو جدا نشويد از ملت و برويد سراغ كارتان، حالا برويد با بختيار نمى‏دانم چه. گرچه بختيار گفته من نمى‏پذيرم، اما لازم نيست شما برويد، شما همه‏تان خدمتگزار باشيد و برگرديد به اين مملكت، مملكت شما را قبول مى‏كند. من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه همه ما را به راه راست و به صراط مستقيم هدايت بفرمايد و اين جمهورى اسلامى را به ثمر برساند و ما را خدمتگزار اين كشور قرار بدهد و همه‏مان نسبت به هم محبت داشته باشيم و در محيط دوستى، خدمت به اين مملكت بكنيم. دشمنى براى چه؟ چرا بايد دشمن باشيم با هم؟ با هم دوست باشيم در ساختن كشور.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها