0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:37 AM

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 53

تاريخ: 10/4/60

بيانات امام خمينى در جمع روحانيون تهران

شهادت بهشتى و يارانش يك واقعه و ثلمه بزرگى بر اسلام و مسلمين بود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هم در نوبت خودم به جامعه روحانيت و ملت ايران و به مسلمين جهان و به مستضعفين تمام عالم هم تهنيت و هم تسليت عرض مى‏كنم، تسليت براى اينكه ما در جبهه‏ها از پانزده خرداد تاكنون بسيارى از جوانان و متدينين، زنها، مردها، از دست داديم. و اين يك واقعه بزرگى و ثلمه بزرگى بر اسلام و مسلمين بود خصوصا اين جنايت اخيرى كه واقع شد و دست آمريكا از آستين اين خائن‏ها بيرون آمد و يك همچو جنايتى به مسلمين وارد كردند و كسانى كه جز به مصلحت مسلمين انديشه نمى‏كردند و از وكلاى مجلس و از دولت وزرايى كه بسيار ارزشمند بودند، وكلايى كه ارزشمند بودند و از قوه قضائيه هم مثل آقاى بهشتى كه از اول شكل گرفتن جمهورى اسلامى مورد هدف بود، شما شاهد بوديد كه تمام اين ارگان‏هاى اسلامى مورد هدف بودند، مجلس مورد هدف بود. مجلس خبرگان وقتى كه ديدند بسيارى از آنها يا اكثر از آنها از علما هستند مورد هدف واقع شد. مجلس شورا وقتى ديدند كه اكثريت آنها اشخاص متعهد و بسيارى از آنها از علما هستند مورد هدف واقع شد. قوه قضائيه وقتى ديدند به دست اشخاص دانشمند متعهد فعال واقع شد مورد هدف واقع شدند. اين يك جريانى بود و هست، الان ما بسيارى از دوستانمان و علاقه مندان به اسلام را از دست داديم، لكن من به ملت ايران تهنيت عرض مى‏كنم كه چنين فرزندانى را تحويل جامعه داد و در پيشگاه خداى تبارك و تعالى فرستاد و باز هم ايستاده است و خم به ابرو نياورده است.

ما هر روز در جبهه‏ها فرزندان بسيار عزيزى كه براى حفظ اين كشور و حفظ اين جمهورى اسلامى كوشش مى‏كنند و به دفاع از كشور اسلامى قائم هستند و شب و روز خودشان را نمى‏شناسند، و ارتش دلاور ايران و سپاه پاسداران عزيز و بسيج عمومى و عشاير كشورمان و اهالى عزيز آن سامان تمام مجهز هستند و ايستاده اند و ابدا راجع به اين مسائلى كه در پشت جبهه واقع مى‏شود يا در خود جبهه واقع مى‏شود اهميتى به آن نمى‏دهند كه دست از كارشان بردارند، همه منسجم‏تر مى‏شوند، قويتر مى‏شوند و همه مستعد اين هستند كه اين كاروان را به آخر برسانند و اين درخت ثمر بخش اسلام را به ثمره خودش برسانند. البته يك ملتى كه يك ملتى كه مى‏خواهد در مقابل همه قدرت‏ها بايستد، نمى‏خواهد سازش كند با بلوك غرب و نمى‏خواهد سازش كند با بلوك شرق و لاشرقيه و غربيه

صحيفه نور ج 15 صفحه 54

مى‏خواهد باقى بماند، مى‏خواهد صراط مستقيم انساينت و اسلاميت را پيش بگيرد، بايد مهيا بشود از براى اينكه همه پيشامدهائى كه پيش آمده است و خواهد پيش آمد، ما نبايد گمان بكنيم كه پيشامدها تمام شد. ما دست اين ابرقدرت‏ها را از مخازن خودمان و تسلط شان را از كشور خودمان كوتاه كرديم و آنها ساكت نمى‏نشينند، و ما بايد توجه داشته باشيم و با كمال قدرت اتكال به يك قدرت غير متناهى و آن قدرت الهى است. وقتى كه ما پشتوانه مان قدرت الهى هست و پشتوانه مان اسلام است و مقصدمان حق است، براى چى در اين مصائب سست بشويم. وقتى كه ما راه خودمان را يافتيم، ملت راه خودش را يافته است و آن راه را دارد باكمال جديت و قدرت تعقيب مى‏كند، البته راه حق دشوارى‏ها دارد، راه حق ناگوارى‏ها دارد، لكن آن كه اهل حق است و راه حق را مى‏خواهد برود آن نبايد هيچ تصور اين را بكند كه كوچكترين سستى را به خودش راه بدهد و بايد با كمال قدرت به پيش برود، براى اينكه جمعيتى كه شهيد شدن را افتخار خودشان مى‏دانند و جمعيتى كه در جبهه‏ها شهيد مى‏شوند و در وصيت‏هاشان آنطور قوى هستند و جمعيت‏هائى كه در طول اين چند سال اخير در خيابان‏ها ريختند و مساجد را سنگر قرار دادند و جماعات را مجهز كردند و مردم را بسيج كردند و از هيچ تانك و مسلسلى نترسيدند، در صورتى كه آنوقت همه قدرت‏ها، قدرت‏هاى شيطانى در صحنه بودند و موجود ،امروز كه همه قدرت‏ها از صحنه بيرون رفتند، لكن بعض پيوندهاى ناصالح مانده‏اند و اينها زيرزمينى و مخفيانه كار مى‏كنند، اين ديگر خوفى ندارد. خوف اصلش براى ملتى كه براى مقصد كار ميكنند ،مجهزند كه تكليف شرعى را عمل كنند، وقتى كه اسلام امروز در دست ما امانت است، امانتى است كه از دست رسول الله ما اخذ كرديم و لازم است كه او را حفظ كنيم و به اين امانت خيانت نكنيم، وقتى كه ما همچو امانت دارى هستيم، تكليف همه ماست كه ادا كنيم اين امانت را و سالم و قوى به نسل‏هاى آخر ديگر تحويل بدهيم. ما براى چه نگرانى داشته باشيم، مائى كه به تكليف خودمان داريم عمل مى‏كنيم. نگرانى آن بايد داشته باشد كه برخلاف مسير حق است. آن بايد نگرانى داشته باشد كه اگر چنانچه كشته بشود، به عقيده خودش اين است كه نابود شده است و به عقيده ما اين است كه به جهنم رفته است. ما چرا نگرانى داشته باشيم ؟ما كه اگر شهيد بشويم قيد و بند دنيا را از روح برداشتيم و به ملكوت اعلى و به وجوار حق تعالى رسيديم، چرا نگران باشيم؟ مگر مردن هم نگرانى دارد؟ مگر شهادت هم نگرانى دارد؟ ما دوستانمان كه شهيد شدند در جوار رحمت حق هستند، چرا براى اينها دلتنگ باشيم ؟دلتنگ باشيم كه از ديار قيد و بندى خارج شدند و به يك فضاى وسيع و در تحت رحمت حق تعالى واقع شدند؟ البته ما ناراحت هستيم از اينكه اينها كه از اينها استفاده مى‏كرديم براى اسلام و اينها بازوهائى بودند براى اسلام لكن ملت ما 35 ميليون است كه اين تفاله‏ها، اينها يك چند صد هزار نفرى فرض كنيد، فرض كنيد باشند، 35 ميليون مصممند، 35 ميليون جمعيتى هستند كه مادرها بچه‏هايشان را شهيد مى‏كنند و مى‏آيند اينجا به من مى‏گويند كه دعا كنيد، بعضى بچه‏هاى ديگر هم دارم. پيرمرد مى‏آيد مى‏گويد بچه‏ام شهيد شده است و گريه مى‏كند مى‏گويد نمى‏گذارند من بروم جبهه، يك همچو ملتى كه نگرانى ديگر ندارد.

صحيفه نور ج 15 صفحه 55

اسلام از همه چيز عزيزتر است

ماها تابع و پيروان آن مردانى هستيم كه به حسب روايت، به حسب تاريخ، هر چه روز عاشورا سيدالشهدا سلام الله عليه به شهادت نزديكتر مى‏شد افروخته‏تر مى‏شد. جوانان او مسابقه مى‏كردند براى اينكه شهيد بشوند، همه هم مى‏دانستند كه بعد از چند ساعت ديگر شهيدند. مسابقه مى‏كردند آنها، براى اينكه آنها فهميدند كجا مى‏روند، آنها مى‏فهميدند براى چه آمدند. آگاه بودند كه ما آمديم اداى وظيفه خدائى را بكنيم، آمديم اسلام را حفظ بكنيم، اسلام از همه چيز عزيزتر است. پيغمبر اسلام و تمام ذريه او و تمام پيروان او، اينها همه دنبال اين بودند كه اسلام را نگهش دارند. اسلام امانت خداست. امانتى است از جانب خدا. پيغمبر اسلام مكلف است كه اين امانت را حفظ كند و از روزى كه اين امانت را به دست او دادند تا روزى كه رحلت فرمودند، در تمام اوقات دنبال همين مقصد بودند و هيچ روزى و هيچ آنى يك سستى نعوذبالله به خودش راه نمى‏داد. اولياء ما هم همه اينطور بودند، پيروان پيغمبر بايد اينجور باشند. ما كه ادعا داريم پيرو هستيم، ما كه ادعا داريم كه دنباله رو اوليا و انبيا هستيم ما هم بايد اينطور باشيم. با لفظ كه نمى‏شود بايد با قوت پيش برويم و با قوت با دشمن مقابله كنيم. دشمن ضعيف است، دشمن ضعيف شد، كارهائى است كه كارهائى است كه ديگر اشخاصى نمى‏توانند در صحنه وارد بكنند انجام ميدهند، ضعيف شدند اينها،ملت ايران قوى باشد و قوى هست، مصمم باشد و مصمم هست و به پيش برود و به پيش مى‏رود و اين اسلام را به همه عالم عرضه مى‏كند و افتخار براى ملت ايران است كه از اينجا شروع به اين مساله مى‏شود. از ايران اين نداى الهى و اين نداى پيغمبر اكرم به همه جا خواهد رفت. و ما مصمميم و ما همه فداى اسلام بايد بشويم. عمده اين است كه ما حال چه بكنيم، تكليف چى هست، آنها تكليف خودشان را عمل كردند و به شهادت رسيدند. خدا همه را رحمت كند انشاءالله. ما كه هستيم تكليفمان چى هست؟ در اين وقتى كه ما واقع شديم و همه قدرت‏هاى خارجى مخالف ما هستند و در داخل هم مى‏بينيد كه اين انگل‏ها هستند و خزيده‏اند در سوراخ‏ها، لكن خرابكارى مى‏كنند، الان وظيفه مان چى است،ما وظايف زيادى داريم و شما آقايان علما و اهل علم در سرتاسر كشور وظايفتان بيشتر است، مسئوليت‏تان بيشتر است، مسئوليت‏تان بيشتر است براى اينكه شما وضعتان و مشى تان نمايشگر اين است كه ما نماينده انبيا هستيم، شما اشتغالتان و لباستان همه حكايت از اين مى‏كند كه اين جمعيت نماينده اسلام هستند. كسى كه نماينده اسلام است وظيفه‏اش بسيار خطير است. همه قشرها در هر جا هستند وظيفه‏شان بسيار است، لكن در بين همه، شما وظيفه‏تان بيشتر است. ماها وظيفه‏مان بيشتر است، ماها اگر چنانچه خداى نخواسته يك خطايى، يك اشتباهى بكنيم، اين پاى نماينده پيغمبر اكرم و اسلام حساب مى‏شود، آبروى اسلام به دست شماست. روحانيينى كه در قوه قضائيه و مشغول قضاوت هستند، يا مشغول يك كار ديگرى هستند، اينها وظيفه شان زيادتر از ديگران است. اگر خداى نخواسته يك قضاوتى بر خلاف حق واقع بشود ولو اشتباها، اين منعكس مى‏شود كه اينها دارند خرابكارى مى‏كنند.

صحيفه نور ج 15 صفحه 56

مساجد سنگرهاى اسلام و محراب محل حرب است

شما مى‏بينيد كه از اول يك جريانى در كار بود كه شماها را از ملت منعزل كند و لااقل شماها را نگذارند در جاهائى كه يك ارگان اجرائى يا تقنينى يا اينها باشد. همان چيزى كه در غرب نسبت به كليسا مى‏گفتند كليسا براى خودش عليحده برود و مسائل ناسوت و لاهوت بگويد و مملكت را بدهند ما اداره‏اش بكنيم، ايران هم همان معنا را تعقيب كرده بودند. شياطينى كه مطالعه كردند در همه مسائل ملتها و اين را يافتند كه اگر چنانچه قشر روحانى وارد بشود در صحنه سياست، با داشتن پشتوانه اى عظيمى از ملتها،كلاه آنها پس معركه است، بايد چه بكنند؟ بايد به طور عموم اين مطلب را القا بكنند كه اهل علم را به سياست چه كار، اهل علم فقط وظيفه‏اش اين است كه عبايش را سرش بكشد و اول ظهر برود نمازش را بخواند و بعد هم برود منبر چند تا مساله بگويد، نه مسائلى كه مربوط به سياست و مربوط به گرفتارى‏هاى ملت است، همان مسائلى كه ديديد متعارف بود مى‏گفتند، و تقريبا اكثر ابواب فقه كنار گذاشته شده بود عملا، تو كتاب‏ها نوشته شده بود و كنار گذاشته شده بود و اكثر آيات قرآن هم كنار گذاشته شده بود. قرآن مى‏خوانديم و مى‏بوسيديم و مى‏گذاشتيمش كنار. آياتى كه مربوط به جامعه بود، آياتى كه مربوط به سياست بود، آياتى كه مربوط به جنگ بود، آيات زيادى كه اكثر آيات مربوط به اين مسائل است، اينها را منسى كرده بوديم، يعنى ما را وادار كرده بودند كه منسى باشد. شان بزرگ اهل علم اين بود كه اين آقا نمى‏فهمند سياست را. اگر يك آقائى اصلا عقلش نرسيد به اينكه سياست چيست، اين بزرگوار بود خيلى، آقائى است كه دخالت در امور نمى‏كند، قربانش بروم، چه آقاى خوبى، ظهر مى‏آيد نمازش را مى‏خواند و مى‏رود توى خانه‏اش مى‏نشيند. و به ما اين مطلب را تحميل كرده بودند. اين شياطنى كه مى‏خواستند اين جمعيت را كنار بگذارند، به ما همه تحميل كرده بودند اين مطلب را كه اگر يك آقائى فرض كنيد كه عقيده‏اش اين بود كه بايد وارد بشود در سياست و در گرفتارى ملت، گفتند اين آقاى سياسى است. همين كه مى‏گفتند سياسى، اين ديگر بايد برود، از جامعه بايد جدا بشود. اين را تحميل كرده بودند شياطين به ما و نگذاشته بودند كه ما خود پيغمبر اكرم را و حالاتش را مطالعه كنيم و نگذاشته بودند كه ما حالات حضرت امير را مطالعه كنيم ببينيم كه آيا آنها چه جور وضعى داشتند. پيغمبر اسلام در سياست دخالت نمى‏كرد؟ مى‏توانيد بگوئيد پيغمبر هم يك عامل سياسى بوده، پس كنار؟ در امور سياست وارد نمى‏شد؟ تمام عمرش در امور سياسى بود، تمام عمرش را صرف كرد در سياست اسلامى، و حكومت اسلامى تشكيل داد. حضرت امير حكومت اسلامى داشت و حكومت‏هاى اسلامى مى‏فرستاد آن طرف، اينها سياست نبودند؟ حضرت امير را تخطئه مى‏كنيد؟ اينهائى كه مى‏گويند نه، ديگر لازم نيست و آخوندها بروند سر جايشان بنشينند، اين آخوندها مدعى اين هستند كه ماها تابع آن موالى هستيم. شما قبول نداريد كه يا بايد قبول نكنيد كه اصلا پيغمبر اسلام وارد سياست مى‏شد، و حكومتى نداشته و گوشه مدينه در مسجد نشسته بوده و مساله مى‏گفته، اينجور بوده؟ حضرت امير هم گوشه خانه‏اش نشسته بود و عبايش را سر مى‏كشيده و مى‏رفته مسجد نماز مى‏خوانده بر مى‏گشته باز آنجا مى‏نشسته مطالعه مى‏كرده، مساله اين بود؟ يا اينها از اول‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 57

وارد سياست بودند؟ مدتى كه مكه بود حضرت امير نمى‏توانست يك حكومتى تشكيل بدهد، لكن مشغول جمع آورى افراد بود، مشغول يك سياست زيرزمينى بود. بعد كه كار را درست ديد و آمدند به مدينه، آنجا ديگر حكومتى بود تشكيل دادند و فرستادند. همان آخرى هم كه در رختخواب رحلت خوابيده بودند، جيش اسامه بيرون شهر مهيا بودند براى رفتن، و حضرت رسول گفت: خدا لعنت كند كسى را كه تخلف كند، به حسب روايت از جيش اسامه، قضيه، بعد از مرگشان هم مى‏خواستند درست بكنند، كردند درست. آنهمه شمشيرى كه حضرت امير زد، به ما حالى كرده بودند كه يكى از خلاف مروت‏ها پوشيدن لباس جندى است. اين خلاف است، اين با عدالت نمى‏سازد. حضرت امير هم مگر عادل نبود؟ سيدالشهدا مگر عادل نبود؟ خلاف مروت بود آن كارى كه سيدالشهدا مى‏كرد؟ آن كارى كه حضرت امير مى‏كرد؟ اينها مى‏خواستند از ما و از شما و از روحانيون يك موجود بى‏خاصيتى درست كنند كه هيچ رنگ و بوئى نداشته باشد و هيچ كارى نداشته باشد به اينكه به اين ملت چه مى‏گذرد، به اين مخازن ملت چه مى‏گذرد، حكومت چه مى‏كند، اين قلدرها چه مى‏كنند با ملت، اين خان‏ها چه مى‏كنند با ملت، يك اشخاص بى رنگ و بوئى مى‏خواستند كه خيلى هم احترام مى‏كردند. شما بنشينيد سر جاهاتان و مساله‏تان را بگوئيد، ما احترامتان هم مى‏كنيم، سلام بلند بالائى هم به شما مى‏دهيم اما اگر يك قدم آن طرف بگذاريد، نه ديگر اينجا حد شما نيست، حد شما تا آنجائى است كه مساله بگوئيد و بيائيد مسجد و خيلى هم كه چى بشود، مجلس فاتحه‏اى باشد، برويد مجلس فاتحه بنشينيد. به ما تحميل كردند اين را و ما بايد از زير بار تحميل بيرون برويم. روحانيين بايد در صحنه باشند. بايد همه اين حرف‏هاى نامربوطى كه زده بودند و شما را مى‏خواستند از دخالت در امور جامعه كنار بگذارند، همه آنها را پشت سر بگذاريد و گذاشته‏ايد پشت سر. علماى اعلام نبايد بروند كنار بنشينند تا مقدرات آنها در امريكا تدوين بشود و يا در شوروى تدوين بشود. ما را كنار گذاشتند و مقدرات ما در امريكا تدوين مى‏شد. اين شاه مخلوع و ملعون اقرار كرد اين معنا را و از بس احمق بود پدر خودش را هم به لجن كشيد، و از بس خودخواه بود حاضر شد كه پدر خودش را هم به لجن بكشد. مى‏گفت كه اسمائى را مى‏نويسند از سفارتخانه كه اينها وكيل بايد بشوند، مى‏آورند پيش ما، ما هم همين كار را مى‏كرديم. اين را مى‏خواست بگويد كه نه ديگر ما حالا به دروازه تمدن بزرگ رسيديم. مى‏خواست مردم را بازى بدهد كه نه، پيشتر اينجورى بوده، ما چند سال پيش از اين اينطور بوديم و حالا اينجور نيستيم. و حال اينكه حالاش بدتر از چند سال پيش از اينش بود. بنابراين بود كه اين قشرى كه مى‏تواند بسيج كند ملت را و قدرت دارد كه تمام ملت را تحت يك مطلب وارد كند اگر مهلت به او بدهند، اين را كنار بگذارد با حيله‏هاى مختلف، يكى همان باور آوردن به خود آقايان و به ملت كه اينها نبايد در امور سياسى داخل بشوند، خلاف شان آنهاست، حتى اين آخرى مى‏گفتند كه با قداست اينها مخالف است، با قداست اهل علم، وارد شدن در حكومت و سياست مخالف است. اين قداست در زمان حضرت رسول نبوده؟ حضرت رسول قداستش محفوظ نمى‏مانده؟ حضرت امير قداست نداشته؟ حضرت سيدالشهدا و امام حسن قداست نداشتند؟ مى‏خواستند چشم و گوش همه ما را ببندند و

صحيفه نور ج 15 صفحه 58

مى‏خواهند هم. اين جريان از اول نهضت هى ديدند كه دارد پيش مى‏رود، هى آنها بيشتر خواستند كه كنار بگذارند اينها را. الان هم اين جريان هستش، منتها يك وقت رسيد به اوج خودش كه ديديد و حالا رو به ضعف است، و اميدوارم كه دفن بشود. بايد شما چشم و گوشتان را باز كنيد، ديگر حالا سابق نيست. يك روزى بود كه هر آقائى كه در يك دهى بود جدا بود از همه جا، وسائل كم بود، اعتقاد هم اين بود. امروز روزى است كه همين صحبتى كه من حالا مى‏كنم، شب در لندن و در آمريكا مى‏گويند فلان شخص يك همچو حرفى زد، دروغ هم نسبت مى‏دهند، اخيرا هم نسبت داده بودند كه فلانى اين قصه را مى‏گويد در داخل شده، به امريكا مربوط نيست، و حال اينكه آمريكاست كه اين كارها را مى‏كند، آمريكاست كه پشتيبان اينهاست.

كلكم راع و كلكم مسئول و اين رعى براى شما بيشتر مطرح است، براى علما بيشتر مطرح است، همه‏مان مسئوليم. اگر چنانچه فوج فوج از ما را بكشند، آن بعدى‏ها بايد بيايند جايش را بگيرند. اسلام است، اسلام را ما بايد همه‏مان فدايش بشويم، پيغمبر هم فداى اسلام شد، سيدالشهدا هم فداى اسلام شد. اسلام بزرگترين چيزى است كه در وديعه خداست در بشر. ما بايد عزممان را مصمم كنيم كه در اين راه شهيد بشويم و علما بيشتر.

من از اول هم مى‏دانستم كه ما گرفتارى داريم يعنى اخيرا هى بيشتر واضح شد. البته اول اول شايد من هم غافل بودم ما گرفتارى داريم، از اين به بعد هم داريم. اين مسجدها را سنگر قرار بدهيد براى اسلام، در صدر اسلام از اين مسجدها همه چيز بيرون مى‏رفت، مسجد محل قضاوت بود، مسجد محل چه بود، مسجد محل بسيج بود، بسيج سپاه بود، اين مسجدها را بايد شما محكم نگه داريد. نگويند به شما كه ديگر مسجد مى‏خواهيم چه كنيم، ما انقلاب كرديم. ما انقلاب كرديم مسجد درست كنيم. ما براى خدا انقلاب كرديم، شما، ملت ما انقلاب كرده است و از زبان ملت است كه جمهورى اسلامى. جمهورى اسلامى بايد همه چيزش اسلامى باشد، اين مساجد سنگرهاى اسلام است، محراب محل حرب است، اينها سنگرند براى اسلام، حفظ كنيد اينها را. گول نخوريد از اين اشخاصى كه مى‏خواهند بازى بدهند كه آقا شما چكار داريد به اين كارها، دارند خودشان مى‏كنند.

مردم را دعوت كنند به دخالت در امور، به انتخاب يك رئيس جمهور صحيح

چند روز ديگر، اينكه عرض كردم تكليف چيست، تكليف شما و تكليف ملت چند روز ديگر مساله انتخاب رئيس جمهور است. بايد همه شما با تمام جديت در اين، همه اشخاصى كه در هر جا هستند، اهل علمى كه در هر جا هستند با كمال جديت مردم را دعوت بكنند به دخالت، دخالت كنند در مساله، حاضر بشوند، اگر شماها حاضر نشويد و يك رئيس جمهورى مثل سابق برايتان بتراشند و بازى بدهند همه‏مان را، همه‏مان مسئول هستيم. اگر شما از صحنه خارج بشويد و آنها خودشان وارد بشوند و يك وقت يك نفرى را رئيس جمهور كنند كه تباه كند اين كشور را، چنانچه تباه كردند، همه‏مان مسئوليم. شما، آن آقائى كه در آن ده كه با دويست نفر جمعيت زندگى ميكند و آن آقائى كه در

صحيفه نور ج 15 صفحه 59

آن شهر با دو ميليون يا چهار ميليون يا پنج ميليون جمعيت زندگى مى‏كند، همه مسئوليم، على‏السواء مسئوليم. همه بايد مردم را دعوت كنيم به اينكه در انتخاب رئيس جمهور بى‏تفاوت نباشند. بروند در صندوق‏ها پيش صندوق‏ها راى بدهند. و البته خوب، اشخاصى كه مطلعند، چه هستند از علما، از كسان ديگر، يك نفرى را كه بدانند چطور است انتخاب كنند، يا چند نفر را. اما توجه به اينكه چه بايد بكنيم و ما مقدرات مملكتمان را دست كى بايد بدهيم و ما اگر چنانچه يك رئيس جمهور داشته باشيم كه ناباب از كار در بيايد، همه چيزها از بين مى‏رود، حالا هم ما مبتلا هستيم به تفاله‏هايش. نگوئيد كه ديگران راى مى‏دهند، من هم بايد راى بدهم، تو هم بايد راى بدهى، آن روستائى هم كه در كنار مزرعه خودش كار ميكند بايد راى بدهد. تكليف است، اين يك تكليف الهى است، اين هم يك چيزى، حساب نكنيد كه من خوب، ديگران هستند، من چه مى‏كنم. خير، براى هر فردى از افراد اين ملت تكليف است كه حفظ كند اسلام را، حفظ اسلام به اين است كه حالا در كشور ما، هر كسى در كشور خودش، الان ما مبتلاى به مسائلى هستيم در اين كشور. حفظ اسلام اين است كه ما يك رئيس جمهورى كه لااقل اعتقاد به اسلام داشته باشد، متعهد باشد براى اسلام، بشناسيد كه اين آدم متعهدى است، كه مبادا مبتلا شويم به يك نفر نابابى كه ما را بخواهد بكشد ببرد طرف امريكا، روحانيون را مى‏خواهد كنار بگذارد ومجلس را كنار بگذارد و همه، خودم و خودم هم راه افتادم طرف امريكا، يك مساله‏اى است، تكليف است. ما مكلفيم به اينكه در امور دخالت كنيم، ما مكلفيم در امور سياسى دخالت كنيم، مكلفيم شرعا همانطور كه پيغمبر مى‏كرد، همانطور كه حضرت امير مى‏كرد. در اين ايام كه اعلان مى‏كنند مساله انتخاب رئيس جمهور، آن اشخاصى كه در حوزه‏ها هستند بايد دست از كارها بردارند و راه بيفتند توى شهرها و دهات و روستاها و آن جاهاى دور افتاده و كمك كنند. و اگر نكنند، فردا مسئولند پيش خدا و اگر مسامحه كنند، فردا مسئولند پيش خدا. مردم را دعوت كنند به دخالت در امور، به انتخاب يك رئيس جمهور صحيح، كمك كنند براى رساندن صندوق‏ها به روستاهاى دور افتاده. اگر شما نكنيد، آنهائى كه برضد شما هستند مى‏كنند اين كار را، تبليغ مى‏كنند آنجاها. شماها مبلغ اسلام هستيد امروز تبليغ اسلام براى حفظ خود اسلام، تبليغ اين است كه رئيس جمهورتان را خودتان تعيين كنيد. اهميت اين همان اهميتى است كه اسلام دارد. يك نفرى كه وارد بشود و در راس امور واقع بشود و خداى نخواسته فاسد از كار در آيد، يك كشور را به فساد مى‏كشاند. اگر چشمتان باز نشده بود و توطئه‏ها را كشف نكرده بوديد، خدا مى‏داند كه چند وقت ديگر ما به كجا مى‏رسيديم، حالا هم همين طور باشد، حالا هم همين طور است. همانطورى كه ارتش ما و سپاه پاسداران ما و بسيج ما و عشاير ما در جبهه‏ها مشغول دفاع از اسلام هستند و خداوند تاييدشان كند آنها را و همه ملت ما بايد پشتيبانى از آنها بكنند، همانطور شما هم كه جندالله هستيد براى مصالح عمومى اسلام مكلف هستيد كه عمل بكنيد و مردم را دعوت كنيد، وادار كنيد مردم را، تكليف شرعى را به آنها بگوئيد. مساله، مساله اين نيست كه خوب، من دلم مى‏خواهد يك وكيل داشته باشم، دلم مى‏خواهد يك وزير داشته باشم، خير، قضيه اين نيست، قضيه سپردن يك مملكتى است به دست يك كسى كه اگر ناباب از

صحيفه نور ج 15 صفحه 60

كار در آيد، صدمه به اسلام ميزند،جمهورى اسلام را از بين مى‏برد، اين يك مساله حياتى است براى شما، براى اسلام و مسلمين. آسان اين را نگيريد كه ما دخالت نمى‏كنيم. يك دسته بگويند ما دخالت نمى‏كنيم از باب اينكه امر سياسى است، به ما چه. اين امر سياسى به همه مربوط است، به اسلام مربوط است، به حفظ اسلام مربوط است. ما اگر نظارت نكنيم يعنى ملت اگر نظارت نكنند در امور دولت و مجلس و همه چيز اگر كنار بروند و بسپارند دست اينها و بروند مشغول كارهايشان بشوند، ممكن است يك وقت به تباهى بكشند. ما بايد ناظر باشيم به امور مردم، ما بايد، ملت بايد ناظر باشد به امورى كه در دولت مى‏گذرد، امورى كه فرض كنيد كه در مجلس ميگذرد، نظارت، توجه داشته باشد به اينها. ملت بايد توجه داشته باشد كه اگر در مجلس اين سفر فرض كنيد كه يك كسى را تعيين كردند كه كارشكنى براى دولت كرده، كارشكنى براى مجلس كرده، دفعه ديگر تعيينش نكند، اعلام كنند تعيين نمى‏كنيم، بلكه انشاء الله به راه بيايند. در قضيه رئيس جمهور، تعيين رئيس جمهور يكى از چيزهائى است كه بر همه مسلمان‏هاى ايران، بر همه مكلف‏هاى ايران واجب است كه در اين امر دخالت داشته باشند. اگر دخالت نكنند و يك صدمه‏اى به اسلام برسد، هر يك يك ما در محكمه عدل الهى مسئول هستيم، يك يك ما. كسى بگويد به من چه ربطى دارد، اين است كه بگويد اسلام به من چه ربطى دارد. مگر مى‏توانى بگوئى اسلام به من چه ربطى دارد؟ تو مكلفى حفظ كنى. امانت خداست و حفظش امروز به اين است كه رئيس جمهورش يك رئيس جمهور صحيح باشد و بعد لابد اشخاصى كه مطلع هستند از امور مى‏گويند، شما هم شايد بشناسيد خيلى‏هاشان را. يك مجلس خوب باشد. و اگر چنانچه وكلاى شما بعضى‏هايشان تخلف كردند، به آنها تنبه بدهيد كه آقا نكن. اگر زيادتر كردند دفعه ديگر تعيينشان نكنيد، كسى ديگر را تعيين كنيد. و من حالا دارم با همه وكلا اين مطلب را مى‏گويم كه اگر مسيرتان را از مسير ملت جدابكنيد و بخواهيد علحيده باشيد و تكلفتان را با كسانى كه مخالفت با اسلام كردند و جوانهاى ما را آنطور كشتند و ابرار ما را اينطور كشتند جدا نكنيد، اگر اين دوره هم صحبتى نشود، دوره ديگر شما التماس دعا داريد.

اسلام به استثناى روحانيت مثل طب به استثناى طبيب است

اين تكليف شما آقايان در وضع حاضر. البته تكليف بزرگ هم اين است كه در هر جا هستيد و هر كارى داريد جديت كنيد كه حتى اشتباه نكنيد. آنها فكر اين هستند كه شما را از صحنه خارج كنند. از صحنه خارج كردن به اين است كه اگر يك خطائى از شما ديدند بزرگش كنند و بزرگش كنند و به رخ مردم بكشند و مردم را از شما منحرف كنند. اين جريان در كار بود كه مردم را از شما چه كند، تا كسى به شما فحش بدهد. اين آقاى بهشتى مسلمان، متعهد، مجتهد، اين چه كرده بود كه تو تا كسى مى‏نشستى مى‏ديدى كه دو نفر آدم به هم مى‏رسند يك حرفشان فحش به اوست، تو اجتماعات يك دسته‏اى مرگ بر كى، طالقانى را تو كشتى. شما ببينيد چه ظلمى به يك همچو موجود فعالى كه مثل يك ملت بود براى اين ملت ما، با چه حيله‏هائى اين را مى‏خواستند بيرون كنند. خوب، حالا رفته است‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 61

كنار، ولى اينها بدانند كه با رفتن اين و آن و آن، خير، مسائلشان حل نمى‏شود، مردم بيشتر مى‏فهمند كه شما چكاره بوديد و مى‏خواستيد چه بكنيد.

اين تكليف آقايان است كه راجع به مسائل اسلامى كه پيش مى‏آيد، چه وكيل بخواهيد تعيين بكنيد و چه عرض بكنم كه رئيس جمهور بخواهيد تعيين كنيد، بايد در صحنه باشيد، عذرى نداريد كه برويد كنار بنشينيد. البته اشخاصى پيدا مى‏شوند كه با گفته‏هاى خودشان، نوشته‏هاى خودشان مى‏خواهند شما را نگذارند وارد بشويد. آنها مى‏خواهند كه اشخاصى را تعيين بكنند كه بعدها ما گرفتار بشويم. شماها بايد وارد باشيد در مساله و با كمال جديت اهميت بدهيد به اين مساله و مردم را وارد كنيد. و تكليف ملت هم اين است كه همين طورى كه بحمد الله تا حالا در صحنه است و هر قضيه‏اى واقع مى‏شود بحمد الله اينها هستند در صحنه و من گاهى وقتى اينها را، اين اجتماعاتشان را، اين تعهدشان را مى‏بينم، براى خودم حقارت قائل مى‏شوم. اگر اين پاسدارى است كه در كنار سنگر نماز شب مى‏خواند و جانش را در محل خطر قرار ميدهد، اگر اين سربازى است كه در جبهه جان خودش را در خطر مى‏بيند و نماز شبش را مى‏خواند و وصيت مى‏نويسد، آنطور وصيت‏ها، اگر اينها مسلمان هستند، خوب، من چه مى‏گويم؟ تكليف ملت هم اين است كه با تمام‏اين چيزهائى كه براى حفظ اسلام مشغول هستند، ارتش و سپاه و همه اين قواى مسلح كه در جبهه‏ها مشغول فعاليت هستند با آن هواى گرم و با آن ناگوارى‏ها، اينها كمك كنند، همه پشتيبان باشند و اظهار كنند پشتيبانى خودشان را به اينها، روح بدهند به اينها، و در قضيه رياست جمهور هم همه مكلفند كه شركت كنند. من تكليف خودم را دارم ادا مى‏كنم. همه مكلفند، از من طلبه كه اينجا نشستم تا شما علماى اعلام و تا همه روستاها و همه جا مكلف هستند به اينكه در اين امر حياتى دخالت كنند، بى‏تفاوت نباشند. مى‏خواهند شما را بى‏تفاوت كنند. دست‏هائى الان در كار است كه از حالا مشغولند به اينكه نگذارند شما اصلا وارد بشويد در صحنه، نگذارند كه ملت ما وارد بشود در صحنه. بايد وارد بشويد، چاره نداريد، اسلام است، حفظ اسلام است. و بايد چشمشان را باز بكنند كه در دام نيفتند، آمريكا دامش را الان پهن كرده در تمام ايران.

در دام نيفتند، گول اين تبليغاتى كه اين گروه‏ها مى‏كنند، تبليغ مى‏كنند، گول اينها را نخورند. ببينند كه اشخاص صحيح سالم متعهد دانا چه مى‏گويند، بخواهند آن بگويد من كشاورزم و چكار دارم به اين كارها، آن بگويد من، شما مى‏توانيد بگوئيد من كشاورزم و امام حسين را مى‏خواهند بكشند من چكار دارم؟ شما اين حرف را مى‏توانيد بزنيد؟ شما مى‏توانى بگوئى كه من كشاورزم، من كارمندم، من تو ادارات هستم يا جاهاى ديگر، قرآن را مى‏خواهند از بين ببرند به من چه؟ چطور مى‏توانى بگوئى؟ مقدمه است اين از براى بردن اين مسائل. قدرت‏هاى بزرگ امروز لمس كردند كه سيلى از اسلام خوردند. آنها از ما بيشتر ملتفت هستند كه چه كرده است اسلام با آنها، اينها مى‏خواهند اين اسلام را كنار بگذارند. چطور كنند؟ حيله‏هاى مختلف يكى هم اينكه شما را وادار كنند كه وارد نشويد. خودشان شيطنت كنند يك كسى را تعيين كنند، آن كس كه تعيين شد بكشد ما را به طرف امريكا، ولو ده سال

صحيفه نور ج 15 صفحه 62

ديگر. همه بايد توجه به اين مسائل داشته باشيد، مسائل سياسى مال همه است كلكم راع همه بايد مراعات بكنيد، همه بايد ملت را توجه كنيد كه چه مى‏كنند و بايد راهنمايى كنيد همه را، و همه بايد فعال با صف‏هاى فشرده و فعال وارد باشيد در صحنه و به خودتان هيچ ياسى راه ندهيد، خدا با شماست. ديگران اگر مسلسل دارند و نمى‏دانم چه دارند، فانتوم دارند و امثال اينها، شما خدا را داريد. شما همه اينها را از بين برديد براى آنكه با خدا بوديد، پشتوانه شما خداست. ملت چه داشت آن وقت، چيزى نداشت كه دستش. مى‏نشستند يك چيز اينقدرى درست مى‏كردند، مگر اين مقابل آن چيزى كه آنها داشتند، چيزى بود؟ لكن خداوند القاء رعب كرد در دل آنها كه نروند سراغ آن جهازات كشنده و مقابله نكنند، اين كار خدا بود كه القاء رعب كرد، همه را ترساند و تقويت كرد روحيه شما را، به طورى كه از شهادت نترسيديد و شهادت رابراى خودتان فوز عظيمى دانستيد. اينها همه از خداست، و الا همين ملتى بود كه آن وقت اگر يك صداى اگر يك پاسبان مى‏آمد توى تهران، توى بازار تهران، امر مى‏كرد، همه بازار تهران تسليمش شدند، يك وقت اينجور بود. كى اينطور كرد كه آن كسى كه از پاسبان مى‏ترسيد ريخت در خيابان‏ها و مرگ بر شاه گفت، كى اين روحيه را به شما داد؟ جز خدا كسى مى‏تواند سرتاسر كشور را تحت يك علم قرار بدهد؟ غير خدا كى مى‏تواند؟ شمايى كه خدا را داريد، از چه مى‏ترسيد؟ از هيچ چيز. آنى كه در بيمارستان خوابيده و مردم را دعوت به مقاومت مى‏كند، دعوت به اين مى‏كند كه با ارتشى‏ها كمك بكنيد، اين ملت كه اينطور است وضعش، بچه و زن و بزرگ و كوچك و پير و جوانش در صحنه هستند و مى‏خواهند دخالت در امور بكنند، حق هم همين است بايد دخالت در امور بكنند. اگر ديدند من كج مى‏روم، به من بگويند كج نرو، اگر ديدند يك كسى، دولت كج مى‏خواهد برود، به او بگويند كج نرو. اگر شما را از خصوصا شما اهل علم را كه هدف اصلى شما هستيد، اگر شما را از صحنه خارج كنند، اسلام را كنار زدند. طب بى‏طبيب نمى‏تواند عمل بكند، طبيب مى‏خواهد، متخصص مى‏خواهد. اسلام به استثناى روحانيت مثل طب به استثناى طبيب است. اين كه اسلام را تا اينجا رسانده همين طبقه بوده است و شما الان موظفيد، مكلفيد كه اسلام را با قدرت به نسل‏هاى آتيه تحويل بدهيد.

و من اطمينان دارم كه تا اين ملت توجه به خدا دارد، هيچ قدرتى نمى‏تواند به اين آسيب برساند. افراد را افراد را ممكن است خوب، بكشند. يك روز هم مرا بكشند اشكالى ندارد، اما ملت سر جاى خودش هست. اينها اشتباه مى‏كنند، يك اشتباه غلطى كه خيال مى‏كنند كه اين را بكشند، چند نفر وكيل بكشند، چند نفر وكيل را كشتند،امروز مجلس بوده، وكلاى ديگر هم مى‏آيند جايش مى‏نشينند. امروز ملت ما قائم به شخص نيست، يعنى اين يك قدرت الهى است كه در اين ملت پرتو افكنده كه اشخاص مطرح نيستند. ملت الان همه با هم در صحنه‏اند و هر كس از آنها شهيد بشود، يك نفر ديگر به جاى او نشانده مى‏شود. خداوند انشاء الله همه شما را و همه ما را و همه ملت را و همه روحانيت را به راه مستقيم برساند وبه لقاء خودش مشرف كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها