0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:36 AM

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 44

تاريخ: 8/4/60

بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم و اعضاى ستاد مركزى جهاد سازندگى

شهادت بهشتى در مقابل مظلوميت او ناچيز است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

آقايان جهاد سازندگى تشريف دارند و من اميدوارم كه در اين جهاد سازندگى در ساير جهادات همه موفق و مويد باشند.البته اين پيشامد منتظره، البته اين پيشامد براى همه ملت ما ناگوار بود و يك اشخاصى كه براى خدمت خودشان را حاضر كرده بودند و خدمتگزار اين كشور بودند اشخاصى بودند كه آنقدرى كه من از آنها مى‏شناسم، از ابرار بوده‏اند، از اشخاص متعهد بوده‏اند كه در راس آنها مرحوم شهيد بهشتى است. ايشان را من بيست سال بيشتر مى‏شناختم، مراتب فضل ايشان و مراتب تفكر ايشان و مراتب تعهد ايشان بر من معلوم بود و آنچه كه من راجع به ايشان متاثر هستم، شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود. مخالفين انقلاب، افرادى كه بيشتر متعهدند، موثرتر در انقلابند، آنها را بيشتر مورد هدف قرار داده‏اند. ايشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگى بود. تهمت‏ها، تهمت‏هاى ناگوار به ايشان مى‏زدند. از آقاى بهشتى اينها مى‏خواستند يك موجود ستمكار ديكتاتور معرفى كنند، در صورتى كه من بيش از بيست سال ايشان را مى‏شناختم و بر خلاف آنچه اين بى‏انصاف‏ها در سرتاسر كشور تبليغ كردند و مرگ بر بهشتى گفتند، من او را يك فرد متعهد، مجتهد، متعهد، متدين، علاقه‏مند به ملت، علاقه‏مند به اسلام و به درد بخور براى جامعه خودمان ميدانستم و شما گمان نكنيد كه اين آقايان كه وارد شدند در اين شغل‏هاى دولتى، اينها يك اشخاصى بودند يا هستند كه راهى براى استفاده جز اين مقام ندارند. اينها هر كدام اشخاص متعهدى بودند كه در پيش مردم مقام داشتند، در پيش روحانيت مقام بزرگ داشتند و اينطور نبود كه وا خورده باشند كه بخواهند بيايند اينجاانحصار طلب باشند. خدا انصاف بدهد به آنهائى كه انحصارطلب بودند و مى‏خواستند بهشتى و خامنه‏اى و رفسنجانى و امثال اينها را از صحنه خارج كنند. اينها رفتند به آقاى بهشتى و اين جمعى كه در اين واقعه، در اين واقعه فجيع به دست عمال امريكا و به دست اشخاصى كه كسى شناخت آنها را خوانده باشد مى‏داند كه به هيچ يك از اصول اسلامى اعتقاد نداشتند، به دست اينها شهيد شدند و به درگاه خدا شتافتند. و نحن انشاءالله بهم لا حقون .

صحيفه نور ج 15 صفحه 45

از صدر اسلام تاكنون دو خط بوده است، يك خط اشخاص راحت طلب و يك خطى كه ترسيمش را انبيا كرده‏اند

از صدر اسلام تاكنون دو طريقه، دو خط بوده است: يك خط، خط اشخاص راحت طلب كه تمام همشان به اين است كه يك طعمه‏اى پيدا بكنند و بخورند و بخوابند، و عبادت خدا هم آنهائى كه مسلمان بودند، مى‏كردند، اما مقدم بر هر چيزى در نظر آنها راحت طلبى بود. در صدر اسلام از اين اشخاص بودند. وقتى كه حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه مى‏خواستند مسافرت كنند به اين سفر عظيم، بعضى از اينها نصيحت مى‏كردند كه براى چه شما اينجا هستيد، مامونيد و حاصل بنشينيد و بخوريد و بخوابيد و از همان‏ها بعضى قماش‏ها بودند كه اشكال هم مى‏كردند كه يك قدرت بزرگى را در مقابلش چرا يك عده كمى قيام مى‏كنند. اين در طول تاريخ تا حالا بوده است، از اول نهضت اسلامى ما شاهد اشخاصى كه به اين وضع بوده‏اند، راحت را بر هر چيزى مقدم مى‏داشته‏اند، تكليف را اين مى‏دانستند كه نمازى بخوانند و روزه‏اى بگيرند و بنشينند در منزلشان ذكرى بگويند و فكرى بكنند و اگر چنانچه يك اشخاص انحرافى هم باشند غيبت بكنند، بروند عبادتشان را بكنند و بنشينند و در مجالسشان غيبت بكنند، تهمت بزنند. اين يك راهى بود كه يك دسته‏اى از مردم داشتند كه تمام آمال آنها اين بود كه آدم اينجا چند روزى كه هست، خوب استراحت بكند، بنشيند در خانه‏اش عبادت بكند. اسلام را خلاصه كرده بودند در عبادات، مثلا نماز و روزه و امثال اينها، براى اسلام هم غير از اين، خيلى، نه اطلاعات صحيح داشتند و نه ارزشى قائل بودند، همان بايد در منزل‏ها بنشينند و نگاه كنند و به ديگران اشكال كنند. در آنوقتى كه اول نهضت بود، يك شخص سرشناس از اين اشخاص گفته بود كه ايرانى‏ها ديوانه شده‏اند. قيام در مقابل محمدرضا را و ايستادگى در مقابل ظلم را، با تعبير ديوانگى، يكى از اشخاص سرشناس معرفى كردند. آن كاسب يا تاجرى كه در منزل او بود و از او شنيد اين را، گفته بود كه آقا بعضى از اينها مردم كذا و كذا هستند و اينها بعضى‏شان هم شهيد شده‏اند. آن آقاى سرشناس گفته بود اين از خريتشان بوده است آدم كه نمى‏رود در توى خيابان مقابل مسلسل بايستد. و همان آقاى سرشناس پرونده‏اش از ساواك بيرون آمده و آنوقتى كه جوانهاى ما در خيابان‏ها كشته مى‏شدند، انگشتر براى سلامت محمدرضا فرستاده بود. يك دسته اينطور بود كه حضرت امير سلام الله عليه از اينها تعبير مى‏كند كه اينها همشان علفشان است مثل حيواناتى كه همشان اين است كه شكمش سير بشود، شهواتش را بر همه چيز مقدم مى‏دارد، نماز هم مى‏خواند و روزه هم مى‏گيرد و عبادات شرعى را هم بجا مى‏آورد، لكن اينطور است وضع تفكر كه انسان نبايد خودش را در معرض يك خطرى، در معرض يك چيزى قرار بدهد و اين كارى كه اين ملت شريف اسلام كردند، اين كار يك كار جنون آميز بوده است. يك دسته ديگر هم انبيا بوده‏اند و اولياء بزرگ، آنها هم يك مكتبى بود و يك خطى بود، تمام عمرشان را صرف مى‏كردند در اينكه با ظلم‏ها و با چيزهائى كه در ممالك دنيا واقع مى‏شود، همشان را اينها صرف مى‏كردند در مقابله با اينها. كسى كه تاريخ انبيا را ديده باشد و تاريخ اسلام را ديده باشد و تاريخ زندگى حضرت رسول سلام الله عليه را و ائمه اطهار و

صحيفه نور ج 15 صفحه 46

اصحاب رسول الله را ديده باشد مى‏بيند كه اينها از اولى كه وارد شدند در ميدان و به حد بلوغ رسيدند و رسول اكرم از اولى كه آن رسالت به او محول شد تا آنوقتى كه در بستر مرگ خوابيده بود يا شهادت، بين اين بستر و آن بعثت، تمام فعاليت بوده است، جنگ بوده، دفاع بوده و كسى كه زندگى امير المومنين سلام الله عليه را مشاهده كند نيز همين طور بوده، جهاد در راه خدا و جهاد در راه احكام خدا بوده است و ساير ائمه عليهم السلام، البته آن كه از همه بارزتر و معروف‏تر است سيدالشهدا سلام الله عليه است. اگر وضع تفكر سيدالشهدا سلام الله عليه مثل بعض مقدسين زمان خودش بود، آنها طرحشان اين بود كه بماند همان در جوار حضرت رسول سلام الله عليه و عبادت كند، اگر وضع تفكر مولا هم اينطور بود كربلائى پيش نمى‏آمد، يك راحت طلبى بود و كناره گيرى از جامعه و دعا و ذكر بود، لكن وضع تفكر جور ديگرى بود. اگر چنانچه ائمه ما عليهم السلام سازش مى‏كردند با اهل ظلم و ستم، احتراماتشان بسيار زياد بود، خلفا حاضر بودند كه آنها را هر جور احترام مى‏خواهند بكنند كه آنها دست از دعوتشان بردارند. حضرت موسى بن جعفر همين طور من باب اتفاق نبود كه چندين سال در حبس بسر برد، و تبعيد بعض ائمه و احضار از مدينه، بردنشان به محل خليفه همچو نبود كه اينها يك مردم عادى باشند كه همين بنشينند و درسى بخوانند و درسى بگويند و مطالعه‏اى بكنند و عبادت خدا را بكنند و در جوار رسول خدا عبادت كنند. اگر طرز افكار آنها هم اين بود، اين مذهب، اين مذهبى كه در مقابل ظلم در طول تاريخ واقع شده است نبود. اين دو رشته، از اول خلقت تا حالا بوده است. رشته تعهد به اسلام و ايستادگى در مقابل ظلم و ستم و ديكتاتورى و قدرت‏هاى شيطانى، و سازش. من در طول اين نهضت اشخاصى را، بسيار هم مردم نمازخوان و ملا و معتبر و اينها، لكن در همان يورش اول كه سازمان امنيت برد و يك دسته‏اى را اذيت كرد و زد، راحت طلبى را برداشتند و انتخاب كردند و كنار نشستند و حالا يا ساكت كنار نشستند يا بعضى هم ساكت نشدند و كنار نشستند يعنى موافقت كردند با دستگاه. اين دسته اى كه خودشان را از اول مهيا كردند براى مقابله، مقابله با ظلم، اين دسته از اول توجه به اين معنا داشتند كه اين مقابله زحمت دارد، اين مقابله شهادت دارد، اين مقابله حبس دارد. اينها در حبس هم بعضى‏شان رفتند و آن زجرها را مى‏كشيدند، قدمشان كه از حبس بيرون مى‏آمد مى‏رفتند سراغ باز مقابله، براى اينكه اين يك مكتبى بود و يك خطى بود، خطى كه ترسيمش را انبيا از صدر عالم كرده‏اند، آن انبيائى كه در آتش سوزاندند آنها را و اره كردند آنها را و آنها اگر مى‏خواستند كه آن خط خودشان را منحرف كنند، خيلى هم محترم بودند. اين آقايانى كه در اين مسائل وارد بودند متوجه اين معنا بودند كه در زمان محمدرضا معلوم بود كه هر كس هر عملى بكند، هر حرفى بزند، اين در حبس است و در شكنجه است و در كذا، لكن اينها حبس را مى‏رفتند، شكنجه را ميديدند، بيرون مى‏آمدند و باز همان پست را اداره مى‏كردند.

با ترور شخصيت‏ها، ملت از صحنه خارج نمى‏شود

ما نبايد تصور اين را بكنيم كه اين ابرقدرت‏ها از ما دست برداشته‏اند. ملتى كه مى‏خواهد زنده

صحيفه نور ج 15 صفحه 47

باشد و مى‏خواهد مستقل باشد و نوكر نباشد، وابسته نباشد و مى‏خواهد آزاد باشد و تحت سلطه‏نباشد، اين ملت بايد مهياباشد براى همه چيز.اگرراحت طلبى را مى‏خواهد ملت، اززمان محمد رضابهتر از همه اين بود كه ظهر بيايند نمازبخوانند با امام جماعتشان، امام جماعت برود سراغ كارش و شما برويد سراغ كسبتان، راحت طلبى اين را اقتضا مى‏كرد، حالا هم باز همان رژيم بود و همان بساط بود و شما هم نان‏تان را مى‏خورديد و آب‏تان را مى‏خورديد و شميران‏تان را هم مى‏رفتيد و كارهاى عادى‏تان را انجام مى‏داديد، لكن تكليف هم اين است؟ در مقابل خدا هم مى‏شود انسان عذر بيخودى بتراشد؟ فرضا كه حالا كسى عذر تراشيد به اينكه، خوب، ما ديديم كه وقتى وارد بوديم در اين امور، از همه اطراف كشورهاى وابسته به امريكا و شوروى و افراد وابسته به اينها از داخل و خارج مزاحمت ايجاد مى‏كنند، مى‏كشند افراد را، بمب مى‏گذارند و چه مى‏كنند، هجوم ميكنند و وارد كشور مى‏شوند، خوب، تكليف چيست؟ تكليف اين است كه حالا ما رها كنيم آن طريقه اسلام را و آن طريقه انبيا را و راحت طلبى را انتخاب كنيم و چند روز ادامه زندگى حيوانى بدهيم؟! با حيوانات فرق نداشته باشيم؟! حيوانات هم ان من شيئى الا يسبح بحمد ربك آنها هم ذكر و تسبيح دارند، لكن همشان علفشان است، انسان هم بايد اينطورى باشد كه همش اين علفش باشد و هر چه ذلت و خوارى است تن به آن بدهد براى اينكه چند روز زندگى مرفه بكند؟! اين زندگى‏اى است كه بعضى انتخاب كرده‏اند براى خودشان و آنوقت اين جوانهاى ما كه در جبهه و پشت جبهه مشغول به فعاليت هستند و اين جهاد سازندگى كه شما آقايان از اعضاى آن هستيد، روز و شب خودتان را براى اين ملت ضرف مى‏كنيد، آنها كنار بنشينند و بگويند كه اينها مجنون شده‏اند! كنار بنشينند و اعلاميه بدهند، روشنفكرشان اعلاميه دهد، روشنفكرشان صحبت كند و محكوم كند. خوب، در مقابل رفقاى خودشان البته مى‏نشينند و حرف‏هائى مى‏زنند، براى خودشان هم تكليف شرعى معين مى‏كنند، اما در مقابل خدا هم مى‏شود انسان تكليف شرعى درست كند؟! خدا را هم مى‏شود اغفال كرد نعوذ بالله؟! فرضا ما و شما را اغفال كنند، اين جناياتى كه الان، امروز در كشور ما واقع مى‏شود، اين جنايات را صحه بر آن مى‏گذارند يا مخالف هستند؟ اگر صحه مى‏گذارند و امثال اينهائى كه شهيد شدند، آنها مستحق مى‏دانند از براى قتل و از براى شهادت، پيش ما فرضا گفتند كه فلان آدم، آدم فاسدى بود و بايد از بين برود اما پيش خدا هم مى‏شود اينطور صحبت كرد؟ اينهائى كه خدا را قبول دارند و اينها را محكوم نمى‏كنند، جواب خدا را چه مى‏دهند؟ و آنهائى كه نشسته‏اند در كمين و اين جوانها و كودك‏هاى ما را بازى مى‏دهند و مى‏فرستند در خيابان‏ها به خرابكارى يا بازى ميدهند و يك بمب دستشان ميدهند، يك دختر، يك پسر بمب را دستش مى‏دهند برو بگذار كجا، اينهائى كه در آن كنارها نشسته‏اند، انسانند اينها؟ يا سبع‏هائى هستند كه خودشان جرات بيرون آمدن نمى‏كنند و اطفال مردم را مى‏فرستند و خرابكارى مى‏كنند. اينها گمان مى‏كنند كه ملت ما براى خاطر فلان شخص و فلان شخص قيام كرده است. شما كارى بكنيد كه پيغمبر اسلام را از صحنه خارج كنيد، شما كارى بكنيد كه خدا را از صحنه خارج كنيد، شما كارى بكنيد كه اولياء عظام خدا را از صحنه خارج كنيد، شما كارى بكنيد كه مذهب تشيع را از

صحيفه نور ج 15 صفحه 48

صحنه خارج كنيد و الا مذهب تشيع و مذاهب اسلامى اين مسائل را ديده‏اند، مذهب خون و شمشير است مذهب تشيع و اين تا آخر هست، منتها يك وقت وسائل فراهم نبوده براى بعضى‏ها، لكن درصدد بودند كه بشود و يك وقت هم وسايل فراهم شد و شد. حالائى كه همچو قيام مردانه بزرگى رخ داده است و اينطور ملت ما براى همه چيز ايستاده است، حالا شما مى‏توانيد با يك بمب و با كشتن يك شخصيت ولو هر چه شخصيت بزرگى باشد، مى‏توانيد ملت را هم از صحنه خارج كنيد؟ يا اينكه ملت فريادش بيشتر مى‏شود و مشتش گره بيشتر پيدا مى‏كند و عزمش جزم‏تر مى‏شود. شما بايد اين الله اكبرها را از مردم بگيريد، چند نفر عزيز كه بسيار خاطرشان عزيز است، گرفتن از ملت، ملت را عقب نمى‏نشاند، صف‏ها فشرده‏تر مى‏شود، فريادها بيشتر مى‏شود و مشت‏ها گرهش محكمتر مى‏شود. شما نمى‏توانيد با ترور بعضى شخصيت‏ها، با بمب گذاشتن در بعضى جاها، هر جا باشد، نمى‏توانيد اين ملت را از صحنه خارج كنيد، اين ملت سرتاسر كشور الان در صحنه است، الان در تمام كشور در صحنه مردم موجودند وبا مشت‏هاى گره كرده ايستاده‏اند در مقابل شما. ملتى كه جوانش هر دو پايش را از دست داده و او را خواباندند و آوردند پيش من معذلك مى‏گويد كه دعا كنيد كه من شهيد بشوم، ملتى كه مادر شهيد مى‏آيد و مى‏گويد من اولاد ديگرى هم دارم و براى شهادت حاضرم بدهم، ملتى كه جوانهاى او در جبهه‏ها نماز شب مى‏خواند و جهاد فى سبيل‏الله مى‏كند و اين جهاد را براى خودش فخر مى‏داند و زندگى ننگين فرصت طلبى و راحت طلبى را به كنار زده است و شب و روز خودش را در سنگر با آن هواى گرم و با آن بى آبى و با آن شدت مى‏گذراند و پيشروى مى‏كند، با كشتن من و امثال من كنار ميرود اين ملت؟ اشتباه داريد شماها، شمائى كه دعوت مى‏كنيد به ايستادن در مقابل مردم، در مقابل اين ملت مى‏خواهد كسى بايستد؟ اينهائى كه دم از خلق مى‏زنند و دم از شجاعت مى‏زنند ودم از جنگجوئى مى‏زنند، چطور در كنار خانه‏ها خزيده‏اند و بچه‏ها را وادار مى‏كنند كه بروند بمب بگذارند؟ اين كار ابلهانه براى چيست؟ براى اين است كه شما خيال مى‏كنيد كه حالا كه اين كار را كرديد ديگر ملت ما همه كنار مى‏روند و صحنه را مى‏گذارند براى شما؟ اين اشتباه است. دو روز پيش از اين كه سران ارتش اينجا بودند، با كمال جديت از من مى‏خواستند كه به اين اشخاصى كه براى صلح رفت و آمد مى‏كنند، بگوئيد نيايند اينجا، ما رها نخواهيم كرد، ما مثل حسين در جنگ وارد شديم و مثل حسين بايد به شهادت برسيم. من كرارا به اين مادرها و پدرها و به اين جوانهاى گول خورده نصيحت كردم كه اولادهاى خودتان را نصيحت كنيد، اولادهاى خودتان را باز داريد از اينكه آلت دست جنايت جنايتكاران بشوند و به اين جوانهاى گول خورده مكرر گفتم كه شما طرز فكر اين بزرگترها را به اصطلاح و اين سران را مشاهده كنيد، اين سران فاسد هيچ كدام در صحنه نيستند، همه در زير، در كنج خانه‏ها و در زير زمين‏ها هستند و شما را آلت قرار دادند كه شما برويد و خون مردم را بريزيد و خون خودتان ريخته بشود، صحنه براى آنها درست بشود كه آنها بيايند بيرون صحنه را براى امريكا درست كنند. بيدار بشويد يك قدرى، اين تلاش‏هاى احمقانه‏اى كه اينها مى‏كنند خيال مى‏كنند كه به مجرد اينكه اين افراد لايق را بردند از بين، ملت ما ديگر ميرود كنار. در ملت ما افراد لايق هست و مى‏آيد

صحيفه نور ج 15 صفحه 49

جاى آنها، آنها براى همين شهادت وارد شده بودند در جبهه، در اين صحنه‏ها و ملت ما هم براى شهادت وارد شده است در صحنه. اگر بنا بود كه به مجرد اينكه يك امرى واقع مى‏شد ناگوار، ما كنار مى‏رفتيم و ملت كنار مى‏رفت، اين از اول نمى‏آمد در صحنه. ملتى كه بچه چندساله‏اش با موتور سيلكت مى‏زند به تانك وزير تانك مى‏رود، اين به كشته شدن يك نفر يا دو نفر يا صد نفر يا هزار نفر كنار مى‏نشيند؟!اينها بايد به عدد افراد اين ملت، به عدد افراد جوان و رزمنده اين ملت بمب تهيه كنند، والا يك بمبى دزدكى زير يك منزل گذاشتن و يك نفر، چند نفر ابرار را، چند نفر اشخاص متعهد به اسلام را، فداكار را از بين بردن كه ملت را از بين نمى‏برد. ملت يك درياى بزرگى است و اين درياى بزرگ هست و به جاى اشخاصى كه از صحنه آنها با شهادت بيرون مى‏روند و جنايتكاران آنها را از صحنه بيرون مى‏كنند، به جاى آنها باز افراد مى‏آيند و اين سير خروشان هست تا اينكه امريكا را و ساير كشورهائى كه مى‏خواهند ما را طعمه كنند، قطع طمع همه آنها را بكنند. ما به اينطور كارهاى بچگانه، كارهائى كه معلوم است از روى ضعف پيش آمده، كارهائى كه معلوم است كه نفس‏هاى آخر را دارند مى‏كشند، از صحنه خارج نمى‏شويم ما. ما اگر آمده بوديم براى اينكه يك زندگى مرفهى بكنيم، بله، وقتى مى‏ديديم كه يك كسى را يا چند كس را كشتند، ترور كردند، خوب، راحت طلبى اين بود كه ديگر نيائيم و شما، صدها نفر شما را، چندين هزار افراد شما را محمدرضا در خيابان‏ها كشت و شما از صحنه خارج نشديد، الان هم در صحنه‏هاى جنگ هر روز برادران ما، برادران متعهد ما، برادرانى كه ما بايد از آنها در اين امور عبرت بگيريم، اين برادران كشته مى‏شوند و جاى آنها را يك صف ديگر مى‏گيرد. شما اشتباه داريد، احمقانه عمل مى‏كنيد. يك روز مى‏گوئيد كه بحث آزاد، وقتى بحث آزاد پيش مى‏آيد نمى‏آئيد، فرار مى‏كنيد، يك روز مى‏گوئيد كه اجازه بدهيد ما بيائيم در راديو و تلويزيون چه بكنيم، اجازه هم بهتان بدهند نمى‏آئيد، يك روز هم مى‏گوئيد كه ما براى خلق ميخواهيم زحمت بكشيم، خرمن‏هاى مردم را آتش مى‏زنيد براى خلق، كارخانه‏ها را از بين مى‏بريد براى خلق، اين خلق را مى‏ريزيد در خيابان‏ها و سر مى‏بريد براى خلق، اين خلقى كه شما براى او اين كار را مى‏كنيد كيست؟ - اين خلقى كه زندگى اين مردم را شما ميخواهيد به هم بزنيد، اگر بتوانيد. اين خلقى كه براى او عمل مى‏كنيد، خوب، جز اين جمعيت ايران است ؟شما اين جمعيت ايران را داريد در مقابلش ايستاديد، شما دعوت مى‏كنيد در مقابل اين جمعيت، مردم بايستند، مردم در مقابل خودشان بايستند، يا شما گنهكارها را دعوت مى‏كنيد و شما مفسدين را دعوت مى‏كنيد براى مقابله، وقتى مقابله نمى‏توانند بكنند مى‏روند كنار و هى بمب مى‏گذارند يك جائى، اين دليل بر اين است كه شما مرد جنگ نيستيد و ادعا مى‏كنيد، مرد بحث آزاد نيستيد و ادعايش را مى‏كنيد، در كتاب خودتان از اسلام هيچ خبرى نيست و همه اصول اسلام را تاويل مى‏كنيد به همين دنيا، همه چيز را بر مى‏گردانيد و ادعاى اسلام مى‏كنيد. اين اسلامى كه شما مى‏گوئيد چيست؟ مگر ملت ما از شماها ديگر مى‏توانند بازى بخورند؟ اينهائى كه هم حبسى شما بودند، آنقدر جنايات از شما سراغ دارند كه اگر يك وقت فرصت پيدا كنند و بيايند در راديو و تلويزيون بگويند، مى‏فهميد شما كه اينها چى بودند و چه جانورهائى هستند و بودند.

صحيفه نور ج 15 صفحه 50

ملت ما، همه پاسدار اسلام هستند، بايد همه مراقب باشند

ما باز از خوف اينكه يك دسته جوان بازيخورده در بين اينها باشد و هست، از خوف اين نمى‏توانيم يك شدت عملى به خرج بدهيم، ولى ملت ما بايد چشم‏هايش را باز كند و رفت و آمدهاى مشكوك را تحت نظر بگيرد.شما ننشينيد حالا كه براى شما فقط پاسدارها عمل كنند. شما همه پاسدار اسلاميد، ملت ما همه پاسدار اسلام هستند، بايد همه مراقب باشند همسايه‏هاى خودشان را هر خانه‏اى تحت نظر بگيرد، رفت و آمدهاى مشكوك را تحت نظر بگيرد، اگر ديد يك مساله‏اى در آنجا محتمل است باشد، ولو احتمال بدهد، بايد اطلاع بدهد به مراكزى كه در نزديك آنجاست. كم توجه نباشد به اين مسائل، سست نباشد در اين مسائل. پيغمبر اسلام تا آنوقتى كه در بستر مرگ خوابيده بود جيشش را فرستاده بود و بيرون مدينه تجهيز كرده بود براى مقابله با كفار. آنهائى كه اسلام را خلاصه ند در اينكه بخورند و يك نمازى بخوانند و يك روزه‏اى بگيرند و در گرفتارى اين ملت، در گرفتارى اين جامعه دخالت نكنند، به حسب روايت رسول اكرم اينها مسلم نيستند، كسى كه اهتمام به امور مسلمين ندارند. در صحنه خودشان نيستند، آنهائى كه در صحنه هستند آنها را انتقاد مى‏كنند. مراجعه كنند اشخاص، گروه‏ها به قلب خودشان ببينند كه اين كارى كه در تازگى واقع شد و اينهمه جوان ما و اشخاص برومند ما به شهادت رسيد، آيا اينها در قلبشان احساس خشنودى مى‏كنند؟ و من مى‏دانم يك عده‏اى اينطورند و من يك كلمه به برادران دادگاه و كسانى كه رئيس زندان هستند و اشخاصى كه زندانبان هستند مى‏گويم و آن اينكه اينطور نباشد كه يك جنايتى وقتى واقع شد اينها آرامش خودشان را از دست بدهند و خداى نخواسته با زندانيانى كه الان هستند، ولو اين زندانيان از همين گروه‏هاى فاسد باشند، با خشونت غير اسلامى عمل كنند. با آرامش و با احترام عمل كنند، لكن دادگاه‏ها احكام را با دقت بررسى كنند و پرونده‏ها را بررسى كنند و آنها را بر محكمه‏ها بنشانند و از آنها استفسار كنند و با قاطعيت هر چه بايد بكنند، عمل كنند، لكن اينطور نباشد كه حالا از باب اينكه يك دسته‏اى از ما بوسيله همين گروه‏ها از بين رفته، حالا ما در حبس با اشخاصى كه محبوس هستند، خداى نخواسته به خلاف موازين اسلام عمل كنند و من مى‏دانم نمى‏كنند، گر چه آنهائى كه بايد به شما تهمت بزنند تهمت رامى‏زنند. آنها كارهاى اينها كه در خيابان‏ها كردند و مردم را آنطور، بيگناه‏ها را آنطور كشتند، آنها را توجيه مى‏كنند و محكوم نمى‏كنند، لكن اين مصيبت‏هائى كه بر جامعه ما وارد مى‏شود - براى او - هيچ ابدا تفاوتى برايشان نمى‏كند، اگر نگويند كه (آنها در خلوت مى‏گويند) خوب شد كه اينها را كشتند.

خداوند انشاء الله همه ما را اصلاح كند، هواهاى نفسانيه ما را سركوب كند، ما را و ملت ما را مصمم‏تر كند، همه در صحنه حاضر باشند لكن آرامش را حفظ كنند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها