پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 10:36 AM
پيام امام خمينى در جمع اعضاى بسيج خمينى شهر، دفتر تبليغات قم و گروهى از پرسنل پايگاه چهارم نيروى هوايى
بسم الله الرحمن الرحيم
آقايان محترم كه از پايگاه وحدت دزفول و بسيج اصفهان و ساير آقايان ديگر تشريف دارند من از همه تشكر مىكنم و اين تشكر براى همه رزمندگان جبهههاست و همه رزمندگان پشت جبهههاست.
امروز بحمد الله ملت ايران ملتى است مومن و رزمنده و داراى عقيده و جهاد براى عقيده است و مادامى كه اين روح بزرگ در كالبد ملت ماست از توطئهها و كجروىها و ساير چيزهائى كه براى ملت ما بوده است و در پيش است هراسى نيست. آن ملت بايد از مشكلات هراس داشته باشد كه ايمان نداشته باشد، آن كه ايمان و عقيده دارد و بپاخاسته است كه جهاد كند در راه اين ايمان و عقيده و اعتقاد به اين دارد كه فداكارى در راه خداى تبارك و تعالى پيروزى است و رسيدن به مقام شهادت پيروزى ديگر است، يك همچو ملتى شكست ندارد.
آنهائى كه توطئهگر هستند و با توطئه خودشان مىخواهند بين ملت نفاق ايجاد كنند و گمان كردند كه مىتوانند بين ملت يكپارچه اسلامى ايران نفاق ايجاد كنند و گروهها را در مقابل هم قرار بدهند آنها در اشتباهند، آنها ملت ايران را نشناختند، آنها نمىدانند كه ملت ايران يكپارچه مجاهد است و يكپارچه رزمنده است و يكپارچه مومن است و دست تبهكاران را به واسطه ايمان خودشان از كشورشان قطع مىكنند، توطئهها را يكى پس از ديگرى خنثى مىكند.
ملت امروز يكپارچه در صحنه است و مراقب، مراقب توطئهها، مراقب تبهكارىها و به مجرد اينكه احساس كند گروهى يا اشخاصى بر خلاف آن مسيرى كه ملت دارد، كه آن مسير انسانيت و مسير حق است و مسير جهاد براى ايمان و عقيده است، به مجرد احساس مخالفت اشخاص يا گروهها با اين راه، خود ملت بدون اينكه احتياج به اين داشته باشد كه كسانى ملت را دعوت بكند و يا تجهيز بكند، خود ملت مجهز است و تمام ملت چه نيروهاى مسلح ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و پاسداران و نيروهاى ملتى و چه ساير قشرها كه آنها هم قواى مسلح به ايمان هستند اينها همه در صحنه حاضرند و ناظر اعمال اشخاص و ناظر اعمال گروهها و جبههها هستند و خودشان جوابگوى همه چيزهائى كه بر ضد اين انقلاب مىخواهد شكل بگيرد هستند و بحمد الله احتياج به اينكه كسى آنها را
بسيح كند ندارند. و يك همچو ملتى است كه پيروزى نهائى را به دست مى آورد و هر چه شهيد در اين راه پيروزى مىدهد مصممتر مىشود و خستگى ناپذير است.
اين گروههائى كه معالاسف عدهاى از جوانان ما و بچههاى عزيزى كه اينها بايد براى ميهن خودشان و اسلام خودشان عمل كنند آنها را بازى مىدهند و بر ضد اينانقلاب اسلامى كه دست قدرتهارا از اين كشور قطع كرده است بسيج مىكنند و در خيابانها مىآورند و در مقابل ملت مى خواهند بايستند، اينها در اشتباهند و من بايد به اين جوانهاى گول خوردهاى كه از چند نفر گرگ اينهاگول خوردهاند، نصيحت كنم و به پدر و مادر اين عزيزان نصيحت كنم كه شما فرزندان خودتان را و جوانها خودشان را از دست اين گرگهائى كه به صورت آدميزاد در آمدهاند و شما را منحرف مىخواهند بكنند، توجه داشته باشيد اين امرى كه در دو روز پيش از اين اتفاق افتاد اين را مطالعه كنيد، ببينيد چه بود، براى چه بود و براى كه بود. آيا شما در مقابل آمريكا ايستادهايد و مىخواهيد جهاد كنيد؟! در مقابل شوروى ايستادهايد و مىخواهيد جهاد كنيد؟! ميخواهيد كشور خودتان را از دست آمريكا بگيريد؟! مىخواهيد كشور خودتان را از دست شوروى بگيريد؟! شما كه بازى خوردهايد و سران خيانتكار منافقين شما را بازى دادهاند و خودشان در پناهگاهها نشستهاند و شما را به خيابان آوردهاند و آن غائله اسفناك را به دست شما به بار آوردند، آيا شما در مقابل كى مىخواستيد بايستيد؟ اعلام قيام مسلحانه در مقابل كيست؟ اعلام قيام مسلحانه در مقابل ملتى است كه قريب بيست سال و اخيرا دو سه سال خون خودش را داده است و دست آمريكا و بلوك او را و شوروى و بلوك او را از اين كشور كوتاه كرده است. شما در مقابل اين ملت مىخواستيد قيام بكنيد و شما را وادار كردند به آن كارهائى كه روى تاريخ را سياه كرد. فكر اين را كرديد كه شما داريد چه مىكنيد؟ و متحرك به تحريك چه اشخاصى هستيد؟ آنهائى كه شما را به قيام و استقامت دعوت كردند و جا را خالى گذاشتند و رفتند؟! قيام و استقامت در مقابل كى؟ در مقابل اسلام؟! در مقابل جمهورى اسلامى؟! در مقابل قرآن كريم؟! با اسم قرآن مجاهده در مقابل اسلام و قرآن؟! با اسم اسلام قيام بر ضد اسلام؟! با اسم آزادى قيام بر ضد آزادى؟! بيدار بشويد، جوانهاى خودتان را نصيحت كنيد. شما تمام قواى خودتان را هم كه روى هم بگذاريد در مقابل اين سيل خروشانى كه ملت مسلمان و ارزنده ايران به راه مىاندازد قطرهاى بيش نيستيد. چرا خودتان را به تباهى مىكشيد و با اسم استقلال ايران مىخواهيد ايران را به چنگال گرگهاى قدرتمند مبتلا كنيد؟ يك قدرى تفكر كنيد، ملت ما يك قدرى در حال اين افراد تفكر كند و پدر و مادرهاى اين جوانهاى گول خورده، اين دخترهاى گول خورده، اين پسرهاى گول خورده تفكر كنند و آنها را هدايت كند. ما خير شما را مىخواهيم، جمهورى اسلامى خير دنيا و آخرت شما رامى خواهد، جمهورى اسلامى استقلال واقعى شما را مى خواهد، جمهورى اسلامى آزادى شما را از دست اين گرگهاى شرق و غرب مىخواهد. اين گروهكهاى بدبخت، اين گروهكهاى جنايتكار جوانهاى ما را بازى مىدهند خودشان در پناهگاهها مىنشينند و جوانهاى اين ملت را بسيج مىكنند بر خلاف اسلام و بر خلاف ملت مسلمان و در خدمت ابر قدرتها و خصوصا آمريكا.
اين نقشهاى كه مدتهاست در كار است و نقاشان بيخبر از خدا دنبال شكل دادن آن بودند و من مطالعه مىكردم در حال آنها و در وضع آنها و بالاخره با ناشيگرى خودشان را لو دادند و باطنشان را ظاهر كردند و ملت فهميد كه اينها چكارهاند و با يك صورت اسلامى و حق به جانب در اين مملكت آمدند و نقشه شوم قدرتهاى بزرگ را يعنى آمريكا را مىخواستند در اين كشور پياده كنند. اينها ملت را نشناخته بودند، اينها ملت اسلامى را نمىشناختند، اينها با همه هوششان و با همه علمشان، اين علم را نداشتند كه ملت اسلام يعنى چه و قدرت اسلام يعنى چه. اينها خواستند راه را براى آمريكا باز كنند و آمريكائيان، همه در دور پرچمشان جمع شدند و نصيحت من را گوش نكردند و مصلحتى كه من براى آنها مىانديشيدم و براى كشور خودمان، اينها از آن غفلت كردند و آنچه كه من مىخواستم نشود شد و من نمىخواستم كه مثل زمان رضاخان كه وقتى او را بيرونش كردند آن رفيق صديق آنها اول كلمهاى كه در مجلس گفت، گفت: الخير فى ما وقع . من نمىخواستم كه در كشور بپاخاسته اسلامى ما يك همچو اشخاصى باشند و بيايند و گوش به حرفها ندهند و مصلحتهائى كه ما براى آنها پيش پاى آنها مىگذاشتيم گوش فرا ندهند و كار را به جائى بكشند كه آنهائى كه ديروز براى آنها پشتوانه بودند امروز دشمن آنها باشند. اينها نشناختند اسلام را و نشناختند اين ملت اسلام را. اينها خيال مىكردند كه همانطورى كه در غرب يا در شرق گروه سياسى، بازىهاى سياسى مىكنند و مردم را با بازىهاى سياسى گول مىزنند و بسيج مىكنند مىتوانند در ايران هم با آن بازىهاى سياسى مردم را متفرق كنند و جدا كنند و در مقابل اسلام و جمهورى اسلامى بسيج كنند و مردم را وادار كنند كه اين مجلس را خودشان منحل كنند و اين دولت را خودشان بر كنار بگذارند و اين قوه قضائيه را خودشان منحل كنند و جمهورى اسلامى را خودشان به دست خودشان به باد فنا بدهند و راه را باز كنند از براى قدرتهائى كه طعمههاى خودشان را از دست دادهاند تا اين مملكت باز طعمه آمريكا و دنبال او شوروى شود. اينها نشناخته بودند اسلام را خيال مىكردند اسلام هم مثل مسلكهاى ديگر فقط يك مسلك سياسى است كه بشود اينها با آن بازىهاى شيطانى سياسى، اين مردم را از راه خودشان كه بيست سال است در راه او خون دادهاند، بيست سال است جوانان خودشان را فدا كردهاند، اينها را از آن راه حق به سوى راه باطل و از نور به ظلمات بكشند و راه را براى دوستان خودشان باز كنند.
اين مجلس، يك مجلسى است كه در مقابل اين امور انحرافى ايستاده است
من بسيار متاسفم از اينكه كوشش كردم كه در اين دوره اول جمهورى اسلامى اينطور مسائل پيش نيايد و اينطور عزل و نصبها نشود، لكن با كمال كوششى كه كردم اينها نتوانستند بفهمند. من با زبانهاى مختلف آنها را دعوت كردم به اينكه رها كنند اين راهى را كه در پيش دارند و با ملت ايران اينطور نكنند و من مىخواستم كه تمام اين كسانى كه در كار دولتمردى هستند تا آخر انقلاب و پيروزى انقلاب همه در محل خودشان باقى باشند و اين جمهورى اسلامى را همه با هم به آخر برسانند و به
پيروزى مطلق، لكن دستهائى در كار بود و گرگهائى بود در بين اينها كه نگذاشتند اين مطلبى را كه ما مىخواستيم نشود، نشود. وقتى احساس شد كه اينها يك نقشه شيطانى اتحاد با منافقينى كه ديروز، پريروز ريختند در خيابانها و جوانهاى ما را سر بريدند و مال و اموال مردم را آتش زدند و خيابانها رابه فساد كشاندند، با اينها دست در دست هم داده بودند و با گروههاى منحرف ديگر دست به دست هم داده بودند براى اينكه اين كشور را به تباهى بكشند و وقتى كه احساس يك همچو خطرى شد من قبلا هم گفته بودم كه اگر من احساس خطر بكنم آن چيزى را كه به شما دادهام پس مىگيرم، همين است كسانى كه ادعاى اسلام مىكنند، همين است رفتار آنهائى كه ادعاى منافع مردم را مىكنند، مىگويند ما طرفدار خلق هستيم. من نمىدانم اين خلقى كه اينها طرفدار آنها هستند در كجاى دنيا زندگى مىكنند، اين خلق در ايران است يا در آمريكاست يا در شوروى؟ اينها طرفدار خلق هستند اما خلق ايران؟ طرفدار خلق ايران، در مقابل اين خلق ميليونى ايران مىايستد و به جنگ مسلحانه بر مىخيزد؟ من معالاسف چون مىبينم در بين اينها بسياريشان گول خوردند، جوانان پاكدلى بودند كه اين گرگها آنها را منحرف كردند و من اميد اين را دارم كه اين جوانها برگردند، اينها به دامن ملت برگردند، به دامن اسلام برگردند، از اين جهت من موعظه مىكنم آنها را، موعظه مىكنم پدر و مادر اينهائى كه گول خوردهاند، كه جوانان خودشان را نگذارند براى ايدههاى چند نفر خائن كه مىخواهند در اين كشور حكومت كنند و پشتيبان آنها هم آمريكاست يا شوروى، نگذاريد جوانان شما تباه شوند. اينها نشناخته بودند ملت ايران را و نشناخته بودند قواى مسلح ملت ما را. اينها مقايسه مىكردند اين زمان را با زمان شاه مخلوع. اينها گمان كردند كه ارتش امروز ما هم ارتش زمان شاهنشاهى است. اينها گمان مىكردند كه ملت ما هم ملتى است كه ديگر مىشود گولشان زد. با تمام قوا براى گول زدن ملت قيام كردند و معالاسف گروههاى مختلفى كه بعضىشان هم متدين هستند و نمازخوان هستند، آنها هم در اين ميدان وارد بودند و هستند. كرارا من گفتم كه بيا، برو از اين گروهكهاى فاسد، از اين منافقين تبرى كن، حيثيت خودت را از دست نده. بيا، برو در ملاء عام و اينها را از خود بران، اينها تو را به تباهى مىكشند و اين گرگهائى كه در اطراف تو جمع شدهاند و (الا بعض معدود آنها) همه آنها گرگهائى هستند كه مىخواهند ترا به تباهى بكشند، اينها را از خود بران، و اينكه نتوانست بفهمد اسلام يعنى چه و كشور اسلامى يعنى چه و ملت اسلام يعنى چه و ارتش اسلام يعنى چه و ساير قواى مسلح اسلام يعنى چه، اين خودش را به تباهى كشاند. من امروز هم علاقه به اين دارم كه اين گروههائى كه مسلمان هستند، اين جمعيتى كه نماز خوان هستند، اين جمعيتى كه با خدا باز قطع مراوده نكردند، اين آقايانى كه باز رابطه شان را با اسلام قطع نكردهاند اينها بيايند و بهوش بيايند و حساب خودشان را از آنهائى كه قيام به ضد اسلام كردند جدا كنند و در ملاء عام و در راديو و تلويزيون بروند و اين گروههائى كه چند روز پيش آنقدر جنايت كردند محكوم كنند. و آن اشخاصى كه با پشتيبانى اين گروهها و با اساسى كه مىخواست درست كند و مىخواستند درست كنند كه ملت ايران را تكه تكه كنند و شهرهاى ايران را يكى بعد از ديگرى به تباهى بكشند، اينها بروند و از آنها تبرى كنند و حساب
خودشان را از توطئه گران فاسد و از كسانى كه به اسلام هيچ عقيده ندارند و آن غائله پريروز را ايجاد كردند، بروند و اينها از اينها تبرى كنند و از آنهائى كه اسلام را براى امروز صحيح نمىدانند و احكام اسلام را مال هزار و چهار صد سال پيش مىدانند، اينها از آنها تبرى كنند. من صلاح شمارا مىدانم، نگذاريد خداى نخواسته آن چيزى كه به سر ديگران آمد به سر شما بيايد. من علاقه دارم به اينكه همه شما دور پرچم اسلام با هم بايستيد در مقابل آمريكا، در مقابل شوورى، نه در مقابل خودتان. جبههگيرى نكنيد در مقابل هم، با هم دست به هم بدهيد تا اين كشور را نجات بدهيد. اين اختلافاتى كه شما مىخواهيد درست كنيد و در سخنرانىهايتان درست مىشود و در نوشتههايتان ايجاد مىشود، اينها به صلاح اسلام، به صلاح كشور، به صلاح ملت نيست. شما مىخواهيد به كجا بكشانيد اين كشور را؟ كوشش شما متدينين در اين است كه اين كشور كجا برود؟ در آغوش آمريكا برود؟! در آغوش شوروى برود؟! شما نمىدانيد كه اگر ايجاد اختلاف فرض محال بتوانيد بين گروههاى اسلامى بكنيد اين به جز اينكه آمريكا بيايد و اين كشور را به دست بگيرد يا شوروى اين كار را بكند نتيجه ديگرى ندارد؟ شما غفلت از اين داريد؟ شما دانشمندان هستيد، از اين معنا غافليد؟ شما همه اين ملت را به آمريكا مىخواهيد بفروشيد؟ من باز با كمال علاقهاى كه به اين دارم كه همه با هم متحد باشيد نصيحت مىكنم به شما كه شما از اين تجربه، نصيحت و عبرت بگيريد. توجه بكنيد اين مجلس يك مجلسى است كه در مقابل اين امور انحرافى ايستاده است. اين مجلس در دست هيچ حزبى نيست، در دست هيچ گروهى نيست، اكثريت اين مجلس اشخاص مستقلى هستند كه خودشان فكر مىكنند و خودشان عمل مىكنند. آنها انحرافات را در نظر مىگيرند و رضاى خدا در نظر مىگيرند و با رضاى خدا مىخواهند راه را به آخر برسانند و شما كه انحلال يك همچو مجلسى را مىخواهيد مىدانيد چه مىكنيد؟ غافل هستيد شما آدمهاى تحصيلكرده متدين، شما را غافل كردند شياطين يا خداى نخواسته با توجه يك همچو كارهائى انجام مىدهيد؟ شما متنبه بشويد، اين حوادثى كه در دنيا واقع مىشود اين حوادث براى تنبه ما لازم است واقع بشود و كافى است متنبه بشويد و بر خلاف اين سيل خروشان اسلام و ملت اسلامى شنا نكنيد. من خير شما را مىخواهم، من خير همهشان را مىخواستم، من خير اين گروهكها را هم مىخواهم. اگر اين گروهكها دست بردارند و در مقابل اسلام و كشور اسلامى قيام نكنند و آنهائى كه قيام نكردند توبه كنند برگردند به دامن اسلام و اين جوانهائى كه به دام اينها افتادند تنبه پيدا كنند و برگردند به دامن اسلام، بيخود جان خودشان را فداى شيطان نكنند، جان برادرانشان را فداى هواهاى شيطانى نكنند. سران اينها شياطينى هستند كه اين شياطين ميخواهند جوانهاى ما را، كودكهاى ما را، دخترهاى بيچاره ما را، پسرهاى بيچاره ما را مىخواهند در مقابل ملت نگه دارند و قيام كنند در مقابل ملت و همه را به باد فنا بدهند.اينها يك گروههاى كوچكى هستند كه اگر چنانچه اين مصلحت كه عبارت از اين است كه جوانهاى گول خورده ما برگردند به آغوش اسلام، ملت، اگر نبود اين، خوب، تكليف آنها زود معلوم شد و ملت هم از من فرياد مىزنند و مىخواهند كه من تكليف آنها را معين كنم، لكن من مصلحت همه مسلمين را و غير مسلمين را هم مىخواهم كه اينها همه رها كنند اين
شرارتها را و جوانها و دخترها و پسرهاى عزيز ما گول اينها را نخورند از دام اينها فرار كنند و به آغوش اسلام برگردند كه اينها براى ملت نمىخواهند كار بكنند، دليل اين است كه اينها در هر جا قيام به ضد ملت دارند مىكنند. اين هياهوى چند روز پيش از اين، دو روز پيش از اين و آن شرارتها براى جلوگيرى از آمريكا بود؟! اين مردمى كه شهيد شدند، اينها آمريكائى بودند؟! اين خرمنهائى كه شما آتش مىزنيد خرمنهاى آمريكاست؟! اين كارخانههائى كه شما به تعطيلى مىكشيد كارخانههاى آمريكائى است؟! اين كشاورزان را كه دعوت به كم كارى و بيكارى يا اينكه اگر حاصل عمرشان را جمع كردند و شما با يك كبريت آتش مىزنيد، اينها مردم آمريكا هستند؟! شما طرفدار خلق هستيد؟! طرفدار خلق ايران هستيد؟! طرفدار ملت خودتان هستيد؟! شما آقايان كه از اينها تاييد مىكنيد، طرفدارى از اسلام مىكنيد؟! طرفدارى از كشور اسلامى مىكنيد؟! كارهاى اينها را اسلامى مىدانيد؟! كارهاى حكومت اسلامى ما را اسلامى نمىدانيد و كارهاى اين گروهكها را كه در ميدانها و در خيابانها با سلاح به جنگ مردم بر خاستهاند اسلامى مىدانيد شما؟! نبايد يكدفعه هم تفكر كنيد؟! تفكر ساعه خير من عباده سبعين سنه اگر شما هفتاد سال هم عبادت كرديد، بنشينيد يك ساعت هم تفكر كنيد، فكر كنيد كه داريد چه مىكنيد، فكر كنيد كه براى خودتان داريد چه غائلهاى بپا مىكنيد. آن صحبتهائى كه شما فرستاديد و در مجلس كردند، اين براى خدا بود؟ اين تهمتها براى خدا بود؟! اين كارهائى كه شما مىكنيد و معالاسف شمائى كه طبقه مسلم و اسلامى هستيد، اين كارها براى كشور شماست؟! براى اسلام است؟! دين شما را وادار كرده است كه بر خلاف يك دولتى كه اينهمه گرفتارى دارد شما عمل بكنيد و چوب لاى چرخ يك دولتى كه دارد براى اين ملت شب و روز زحمت مىكشد بگذاريد؟! اين براى اسلام است يا براى ملت اسلامى است؟! به نفع كشور است؟! بايد من متاسف باشم از اين مسائلى كه گرفتارش هستيم، من نمىخواهم كه شماها هم به سرنوشت ديگران مبتلا بشويد، من نمىخواستم كه آنها هم اين سرنوشت را داشته باشند. من در حالات همهتان مطالعه كردم و مىكنم و نمىخواهم كه منتهى بشود آن رايى كه من دارم، به اينكه شما خداى نخواسته ديگر در فكر اسلام نيستيد و همه فكر خود هستيد. مگر من و شما چند سال ديگر هستيم؟ مگر شماها چقدر مىخواهيد عمر بكنيد؟ مگر شماهر مقامى هم پيدا بكنيد از مقام رضاخان و محمدرضا خان بيشتر مىشود؟ عبرت بگيريد، عبرت بگيريد از اين حوادث تاريخ. تاريخ معلم انسان است. تعليم بگيريد از اين حوادثى كه در دنيا واقع مىشود. شماها چند سال ديگر نيستيد در اين عالم، چمران هم نيست، چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا كرد و در اين دنيا شرف را بيمه كرد و در آن دنيا هم رحمت خدا را بيمه كرد، ما و شما هم خواهيم رفت. مثل چمران بميريد، مثل اين سربازهائى كه در مرزها كشته مىشوند بميريد. اين وصيت نامههائى كه اين عزيزان مىنويسند، مطالعه كنيد. پنجاه سال عبادت كرديد و خدا قبول كند، يك روز هم يكى از اين وصيت نامهها را بگيريد و مطالعه كنيد و تفكر كنيد. و اين جوانهاى ما كه عليل شدند، الان هم وقتى مىآيند از من مىخواهند كه دعا كنم كه اينها شهيد بشوند، پايش را از دست داده، عصا زير بغلش هست لكن گريه مىكند و
مىخواهد كه دعا كنيم كه شهيد بشود. از اينها يك قدرى تعليم و تعلم پيدا كنيد. چرا من به شما عرض كردم كه يك مطلبى كه بر خلاف ضرورت اسلام است و بر خلاف نص قرآن است و از يك گروهى صادر شده است با اسم و رسم، چرا شما، من دعوت كردم كه از اينها حسابتان را جدا كنيد، نكرديد؟ آن آقا كه من كرارا به او گفتم كه حسابت را از اين منافقين جدا كن و اعلام كن، اعلام كن به اينكه شماها از اسلام نيستيد و شماها به من ارتباط نداريد، نپذيرفت و ديد آنچه ديد و من اميدوارم كه توبه كند تا خداى تبارك و تعالى او را بيامرزد و در آن عالم رو سياه نباشد. شما الان وقت داريد، وقت توبه باقى است، وقت جدائى از گروههائى كه به ضد اسلام قيام كردهاند باقى است، يك قدم روى هواى نفس بگذاريد، يك قدم روى خواستهاى شيطانى خود بگذاريد و اعلام كنيد به اينكه اين كسانى كه اعلاميه جبهه ملى را دادهاند و بر ضد اسلام اعلاميه دادند و ارتباط براى آنها، هر كدام ثابت بشود كه به اطلاع آنها بوده است اين مطلب، مرتد شدند، شما از آنها تبرى كنيد، شما از اينهائى كه ديروز پريروز ريختند در خيابانها و آنهمه جنايت كردند و اعلام كردند كه ما بر خلاف جمهورى اسلامى مسلحانه جنگ مىكنيم، شما از اينها تبرى كنيد. من صلاح شما را مىخواهم، من علاقه دارم به بسيارى از شما و شما توجه نداريد. من بايد بگويم كه شماها با اينكه در سياست بزرگ شديد شم سياسى نداريد، چنانچه آقاى بنى صدر هم شم سياسى نداشت. من الان هم نصيحت ميكنم آقاى بنى صدر را به اينكه نبادا در دام اين گرگهائى كه در خارج كشور نشستند و كمين كردند بيفتيد و اين آبروئى كه از دست داديد بدتر بشود. من علاقه دارم كه تو بيشتر از اين خودت را تباه نكنى، من علاقه دارم كه همه اشخاصى كه در اين مملكت زندگى مىكنند يك زندگى انسانى الهى باشد. نبادا يك وقت در دام اشخاصى بيفتى كه اين ملت آنها را سر تا پا شناخته است و آنها از تو پشتيبانى كنند و تو هم در دام آنها بيفتى كه هم دنيا به باد رفته است تا آخر و هم آخرت. اگر نصحيتهاى من را گوش كرده بودى اين مسائل پيش نمىآمد، لكن نگذاشتند. آنهائى كه به تو اظهار علاقه مىكردند، آنها به اسلام علاقه نداشتند و تو را كشاندند به جائى كه تباه كردند. بيش از اين خودت را تباه نكن، به دام اين اشخاصى كه مثل اژدها دهان باز كردهاند تا همه حيثيت تو را به باد فنا بدهند و ببلعند نيفت. اگر چنانچه توبه كنى و برگردى و علاقه خودت را از اين گروههاى مفسد، فاسد، جنايتكار سلب كنى و در يك كنارى بنشينى مشغول تصنيف و تاليف بشوى صلاح تو است. اگر شما آن نصيحتى را كه آن روز من با حال مرض در بيمارستان به شما كردم گوش كرده بوديد امروز اينطور نبود و من نمىخواستم باشد. آن روز من يكى از حرفها كه اساس همه گرفتارىهاى بشراست تنبه دادم كه حب الدنيا راس كل خطيئه تمام خطاهائى كه از ماها صادر مىشود روى اين حب نفس و جاه و مال و منال است. اگر اين كلمه را گوش كرده بوديد و هواهاى نفسانى را زير پا گذاشته بوديد اينطور نمىشد كه همه گروهها، همه دوستان شما از شما منفصل بشوند الا اين گروههائى كه مىخواهند شما را آلت دست قرار بدهند و به مقاصد خودشان برسند. دوستهاى درجه اول شما پشت به شما كردند، گروههائى كه با شما بودند و براى شما شعار ميدادند پشت به شما كردند و اين دليل بر اين بود كه شما قدرت سياسى نداريد، بزرگتر دليل
اين است كه انسان يازده ميليون راى را تباه كند. اين گذشت و ناگوار گذشت، من نمىخواستم اينطور بشود، لكن - باز - براى هر كس هر كار بكند باز جاى توبه هست، در توبه باز است، رحمت خدا واسع است، شما توبه كن و يك قدم طرف خدا برو و پشت به هواى نفسانى بكن خداوند مىپذيرد تو را، آبروى تو را اعاده مىدهد، حيثيت تو را اعاده ميدهد. و شمائى كه امروز هستيد در مجلس و در صحنه، شما هم اين نصيحت عاجزانه من را قبول كنيد و يك پاروى نفسانيت بگذاريد و اين گروههائى كه ايران را مىخواهند به تباهى بكشند، قيام مسلحانه بر ضد اسلام كردند اينها را از خود برانيد و از آنها تبرى كنيد و آنهائى كه اسلام را براى حالا ديگر صحيح نمىدانند آنها را هم از خودتان برانيد و از آنها تبرى كنيد. جاى توبه باز است و بزرگتر گناه، بزرگترين گناه اين است كه انسان طرفدارى بكند از كسانى كه به ضد اسلام قيام كردهاند يا به ضد اسلام اعلاميه مىدهند. من خير شما را مىخواهم، من حق خودم را بخشيدم به شما، هر چه بد گفتيد بخشيدم لكن خير شما را مىخواهم كه از اين خطاها كه تا كنون شده است دست برداريد و با ملت حسابتان را يكى كنيد و با اين گروههاى مختلفى كه مىخواهند از حيثيت شما براى خودشان كسب وجاهت كنند و هر چه آنها كسب وجاهت كنند شما وجاهتتان را از دست مىدهيد، از اينها ببريد و به اسلام، به همين چيزى كه عقيده به آن داريد لكن هواى نفس نمىگذارد، برگرديد و همه ما، همه ما تعليم پيدا بكنيم از اين سربازهائى كه در جبههها دارند جان خودشان را فدا مىكنند. آنها جان خودشان را براى اسلام و براى مصلحت كشور اسلامى فدا مىكنند و ما سر خون آنها اينجا بنشينيم و با هم جنگ و ستيز كنيم. اين در منطق اسلام از بزرگترين گناهان است و در منطق انسانيت از بزرگترين امورى است كه قبيح است. چقدر قبيح است كه يك دستهاى براى مصالح كشورشان، براى مصالح ما بروند در جبههها و آنطور جانفشانى كنند و آنطور خون خودشان را بدهند و شب و روز خودشان را صرف در اين عبادت بزرگ الهى بكنند و من و شما هم اينجا بنشينيم و مقاله بنويسيم و روزنامه بنويسيم و به جان هم بيفتيم، چقدر اين مساله قبيح است و چقدر شرمآور است. خداوند همه ما را از شر خودمان نجات بدهد. خداوند همه ما را به راه راست خودش هدايت كند. خداوند همه كشور ما را از شر اجانب نجات بدهد.
والسلام عليكم و رحمه الله