0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:36 AM

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 27

تاريخ: 1/4/60

پيام امام خمينى در جمع اعضاى بسيج خمينى شهر، دفتر تبليغات قم و گروهى از پرسنل پايگاه چهارم نيروى هوايى

ملت امروز يكپارچه در صحنه است و مراقب توطئه‏ها

بسم الله الرحمن الرحيم

آقايان محترم كه از پايگاه وحدت دزفول و بسيج اصفهان و ساير آقايان ديگر تشريف دارند من از همه تشكر مى‏كنم و اين تشكر براى همه رزمندگان جبهه‏هاست و همه رزمندگان پشت جبهه‏هاست.

امروز بحمد الله ملت ايران ملتى است مومن و رزمنده و داراى عقيده و جهاد براى عقيده است و مادامى كه اين روح بزرگ در كالبد ملت ماست از توطئه‏ها و كجروى‏ها و ساير چيزهائى كه براى ملت ما بوده است و در پيش است هراسى نيست. آن ملت بايد از مشكلات هراس داشته باشد كه ايمان نداشته باشد، آن كه ايمان و عقيده دارد و بپاخاسته است كه جهاد كند در راه اين ايمان و عقيده و اعتقاد به اين دارد كه فداكارى در راه خداى تبارك و تعالى پيروزى است و رسيدن به مقام شهادت پيروزى ديگر است، يك همچو ملتى شكست ندارد.

آنهائى كه توطئه‏گر هستند و با توطئه خودشان مى‏خواهند بين ملت نفاق ايجاد كنند و گمان كردند كه مى‏توانند بين ملت يكپارچه اسلامى ايران نفاق ايجاد كنند و گروه‏ها را در مقابل هم قرار بدهند آنها در اشتباهند، آنها ملت ايران را نشناختند، آنها نمى‏دانند كه ملت ايران يكپارچه مجاهد است و يكپارچه رزمنده است و يكپارچه مومن است و دست تبهكاران را به واسطه ايمان خودشان از كشورشان قطع مى‏كنند، توطئه‏ها را يكى پس از ديگرى خنثى مى‏كند.

ملت امروز يكپارچه در صحنه است و مراقب، مراقب توطئه‏ها، مراقب تبهكارى‏ها و به مجرد اينكه احساس كند گروهى يا اشخاصى بر خلاف آن مسيرى كه ملت دارد، كه آن مسير انسانيت و مسير حق است و مسير جهاد براى ايمان و عقيده است، به مجرد احساس مخالفت اشخاص يا گروه‏ها با اين راه، خود ملت بدون اينكه احتياج به اين داشته باشد كه كسانى ملت را دعوت بكند و يا تجهيز بكند، خود ملت مجهز است و تمام ملت چه نيروهاى مسلح ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و پاسداران و نيروهاى ملتى و چه ساير قشرها كه آنها هم قواى مسلح به ايمان هستند اينها همه در صحنه حاضرند و ناظر اعمال اشخاص و ناظر اعمال گروه‏ها و جبهه‏ها هستند و خودشان جوابگوى همه چيزهائى كه بر ضد اين انقلاب مى‏خواهد شكل بگيرد هستند و بحمد الله احتياج به اينكه كسى آنها را

صحيفه نور ج 15 صفحه 28

بسيح كند ندارند. و يك همچو ملتى است كه پيروزى نهائى را به دست مى آورد و هر چه شهيد در اين راه پيروزى مى‏دهد مصمم‏تر مى‏شود و خستگى ناپذير است.

اين گروه‏هائى كه مع‏الاسف عده‏اى از جوانان ما و بچه‏هاى عزيزى كه اينها بايد براى ميهن خودشان و اسلام خودشان عمل كنند آنها را بازى مى‏دهند و بر ضد اين‏انقلاب اسلامى كه دست قدرت‏هارا از اين كشور قطع كرده است بسيج مى‏كنند و در خيابان‏ها مى‏آورند و در مقابل ملت مى خواهند بايستند، اينها در اشتباهند و من بايد به اين جوانهاى گول خورده‏اى كه از چند نفر گرگ اينهاگول خورده‏اند، نصيحت كنم و به پدر و مادر اين عزيزان نصيحت كنم كه شما فرزندان خودتان را و جوانها خودشان را از دست اين گرگ‏هائى كه به صورت آدميزاد در آمده‏اند و شما را منحرف مى‏خواهند بكنند، توجه داشته باشيد اين امرى كه در دو روز پيش از اين اتفاق افتاد اين را مطالعه كنيد، ببينيد چه بود، براى چه بود و براى كه بود. آيا شما در مقابل آمريكا ايستاده‏ايد و مى‏خواهيد جهاد كنيد؟! در مقابل شوروى ايستاده‏ايد و مى‏خواهيد جهاد كنيد؟! ميخواهيد كشور خودتان را از دست آمريكا بگيريد؟! مى‏خواهيد كشور خودتان را از دست شوروى بگيريد؟! شما كه بازى خورده‏ايد و سران خيانتكار منافقين شما را بازى داده‏اند و خودشان در پناهگاه‏ها نشسته‏اند و شما را به خيابان آورده‏اند و آن غائله اسفناك را به دست شما به بار آوردند، آيا شما در مقابل كى مى‏خواستيد بايستيد؟ اعلام قيام مسلحانه در مقابل كيست؟ اعلام قيام مسلحانه در مقابل ملتى است كه قريب بيست سال و اخيرا دو سه سال خون خودش را داده است و دست آمريكا و بلوك او را و شوروى و بلوك او را از اين كشور كوتاه كرده است. شما در مقابل اين ملت مى‏خواستيد قيام بكنيد و شما را وادار كردند به آن كارهائى كه روى تاريخ را سياه كرد. فكر اين را كرديد كه شما داريد چه مى‏كنيد؟ و متحرك به تحريك چه اشخاصى هستيد؟ آنهائى كه شما را به قيام و استقامت دعوت كردند و جا را خالى گذاشتند و رفتند؟! قيام و استقامت در مقابل كى؟ در مقابل اسلام؟! در مقابل جمهورى اسلامى؟! در مقابل قرآن كريم؟! با اسم قرآن مجاهده در مقابل اسلام و قرآن؟! با اسم اسلام قيام بر ضد اسلام؟! با اسم آزادى قيام بر ضد آزادى؟! بيدار بشويد، جوانهاى خودتان را نصيحت كنيد. شما تمام قواى خودتان را هم كه روى هم بگذاريد در مقابل اين سيل خروشانى كه ملت مسلمان و ارزنده ايران به راه مى‏اندازد قطره‏اى بيش نيستيد. چرا خودتان را به تباهى مى‏كشيد و با اسم استقلال ايران مى‏خواهيد ايران را به چنگال گرگ‏هاى قدرتمند مبتلا كنيد؟ يك قدرى تفكر كنيد، ملت ما يك قدرى در حال اين افراد تفكر كند و پدر و مادرهاى اين جوانهاى گول خورده، اين دخترهاى گول خورده، اين پسرهاى گول خورده تفكر كنند و آنها را هدايت كند. ما خير شما را مى‏خواهيم، جمهورى اسلامى خير دنيا و آخرت شما رامى خواهد، جمهورى اسلامى استقلال واقعى شما را مى خواهد، جمهورى اسلامى آزادى شما را از دست اين گرگ‏هاى شرق و غرب مى‏خواهد. اين گروهك‏هاى بدبخت، اين گروهك‏هاى جنايتكار جوانهاى ما را بازى مى‏دهند خودشان در پناهگاه‏ها مى‏نشينند و جوانهاى اين ملت را بسيج مى‏كنند بر خلاف اسلام و بر خلاف ملت مسلمان و در خدمت ابر قدرتها و خصوصا آمريكا.

صحيفه نور ج 15 صفحه 29

اينها نشناختند اسلام را و نشناختند اين ملت اسلام را

اين نقشه‏اى كه مدت‏هاست در كار است و نقاشان بيخبر از خدا دنبال شكل دادن آن بودند و من مطالعه مى‏كردم در حال آنها و در وضع آنها و بالاخره با ناشيگرى خودشان را لو دادند و باطنشان را ظاهر كردند و ملت فهميد كه اينها چكاره‏اند و با يك صورت اسلامى و حق به جانب در اين مملكت آمدند و نقشه شوم قدرت‏هاى بزرگ را يعنى آمريكا را مى‏خواستند در اين كشور پياده كنند. اينها ملت را نشناخته بودند، اينها ملت اسلامى را نمى‏شناختند، اينها با همه هوش‏شان و با همه علمشان، اين علم را نداشتند كه ملت اسلام يعنى چه و قدرت اسلام يعنى چه. اينها خواستند راه را براى آمريكا باز كنند و آمريكائيان، همه در دور پرچم‏شان جمع شدند و نصيحت من را گوش نكردند و مصلحتى كه من براى آنها مى‏انديشيدم و براى كشور خودمان، اينها از آن غفلت كردند و آنچه كه من مى‏خواستم نشود شد و من نمى‏خواستم كه مثل زمان رضاخان كه وقتى او را بيرونش كردند آن رفيق صديق آنها اول كلمه‏اى كه در مجلس گفت، گفت: الخير فى ما وقع . من نمى‏خواستم كه در كشور بپاخاسته اسلامى ما يك همچو اشخاصى باشند و بيايند و گوش به حرفها ندهند و مصلحت‏هائى كه ما براى آنها پيش پاى آنها مى‏گذاشتيم گوش فرا ندهند و كار را به جائى بكشند كه آنهائى كه ديروز براى آنها پشتوانه بودند امروز دشمن آنها باشند. اينها نشناختند اسلام را و نشناختند اين ملت اسلام را. اينها خيال مى‏كردند كه همانطورى كه در غرب يا در شرق گروه سياسى، بازى‏هاى سياسى مى‏كنند و مردم را با بازى‏هاى سياسى گول مى‏زنند و بسيج مى‏كنند مى‏توانند در ايران هم با آن بازى‏هاى سياسى مردم را متفرق كنند و جدا كنند و در مقابل اسلام و جمهورى اسلامى بسيج كنند و مردم را وادار كنند كه اين مجلس را خودشان منحل كنند و اين دولت را خودشان بر كنار بگذارند و اين قوه قضائيه را خودشان منحل كنند و جمهورى اسلامى را خودشان به دست خودشان به باد فنا بدهند و راه را باز كنند از براى قدرت‏هائى كه طعمه‏هاى خودشان را از دست داده‏اند تا اين مملكت باز طعمه آمريكا و دنبال او شوروى شود. اينها نشناخته بودند اسلام را خيال مى‏كردند اسلام هم مثل مسلك‏هاى ديگر فقط يك مسلك سياسى است كه بشود اينها با آن بازى‏هاى شيطانى سياسى، اين مردم را از راه خودشان كه بيست سال است در راه او خون داده‏اند، بيست سال است جوانان خودشان را فدا كرده‏اند، اينها را از آن راه حق به سوى راه باطل و از نور به ظلمات بكشند و راه را براى دوستان خودشان باز كنند.

اين مجلس، يك مجلسى است كه در مقابل اين امور انحرافى ايستاده است

من بسيار متاسفم از اينكه كوشش كردم كه در اين دوره اول جمهورى اسلامى اينطور مسائل پيش نيايد و اينطور عزل و نصب‏ها نشود، لكن با كمال كوششى كه كردم اينها نتوانستند بفهمند. من با زبان‏هاى مختلف آنها را دعوت كردم به اينكه رها كنند اين راهى را كه در پيش دارند و با ملت ايران اينطور نكنند و من مى‏خواستم كه تمام اين كسانى كه در كار دولتمردى هستند تا آخر انقلاب و پيروزى انقلاب همه در محل خودشان باقى باشند و اين جمهورى اسلامى را همه با هم به آخر برسانند و به

صحيفه نور ج 15 صفحه 30

پيروزى مطلق، لكن دستهائى در كار بود و گرگ‏هائى بود در بين اينها كه نگذاشتند اين مطلبى را كه ما مى‏خواستيم نشود، نشود. وقتى احساس شد كه اينها يك نقشه شيطانى اتحاد با منافقينى كه ديروز، پريروز ريختند در خيابان‏ها و جوانهاى ما را سر بريدند و مال و اموال مردم را آتش زدند و خيابان‏ها رابه فساد كشاندند، با اينها دست در دست هم داده بودند و با گروه‏هاى منحرف ديگر دست به دست هم داده بودند براى اينكه اين كشور را به تباهى بكشند و وقتى كه احساس يك همچو خطرى شد من قبلا هم گفته بودم كه اگر من احساس خطر بكنم آن چيزى را كه به شما داده‏ام پس مى‏گيرم، همين است كسانى كه ادعاى اسلام مى‏كنند، همين است رفتار آنهائى كه ادعاى منافع مردم را مى‏كنند، مى‏گويند ما طرفدار خلق هستيم. من نمى‏دانم اين خلقى كه اينها طرفدار آنها هستند در كجاى دنيا زندگى مى‏كنند، اين خلق در ايران است يا در آمريكاست يا در شوروى؟ اينها طرفدار خلق هستند اما خلق ايران؟ طرفدار خلق ايران، در مقابل اين خلق ميليونى ايران مى‏ايستد و به جنگ مسلحانه بر مى‏خيزد؟ من مع‏الاسف چون مى‏بينم در بين اينها بسياريشان گول خوردند، جوانان پاكدلى بودند كه اين گرگ‏ها آنها را منحرف كردند و من اميد اين را دارم كه اين جوانها برگردند، اينها به دامن ملت برگردند، به دامن اسلام برگردند، از اين جهت من موعظه مى‏كنم آنها را، موعظه مى‏كنم پدر و مادر اينهائى كه گول خورده‏اند، كه جوانان خودشان را نگذارند براى ايده‏هاى چند نفر خائن كه مى‏خواهند در اين كشور حكومت كنند و پشتيبان آنها هم آمريكاست يا شوروى، نگذاريد جوانان شما تباه شوند. اينها نشناخته بودند ملت ايران را و نشناخته بودند قواى مسلح ملت ما را. اينها مقايسه مى‏كردند اين زمان را با زمان شاه مخلوع. اينها گمان كردند كه ارتش امروز ما هم ارتش زمان شاهنشاهى است. اينها گمان مى‏كردند كه ملت ما هم ملتى است كه ديگر مى‏شود گولشان زد. با تمام قوا براى گول زدن ملت قيام كردند و مع‏الاسف گروه‏هاى مختلفى كه بعضى‏شان هم متدين هستند و نمازخوان هستند، آنها هم در اين ميدان وارد بودند و هستند. كرارا من گفتم كه بيا، برو از اين گروهك‏هاى فاسد، از اين منافقين تبرى كن، حيثيت خودت را از دست نده. بيا، برو در ملاء عام و اينها را از خود بران، اينها تو را به تباهى مى‏كشند و اين گرگ‏هائى كه در اطراف تو جمع شده‏اند و (الا بعض معدود آنها) همه آنها گرگ‏هائى هستند كه مى‏خواهند ترا به تباهى بكشند، اينها را از خود بران، و اينكه نتوانست بفهمد اسلام يعنى چه و كشور اسلامى يعنى چه و ملت اسلام يعنى چه و ارتش اسلام يعنى چه و ساير قواى مسلح اسلام يعنى چه، اين خودش را به تباهى كشاند. من امروز هم علاقه به اين دارم كه اين گروه‏هائى كه مسلمان هستند، اين جمعيتى كه نماز خوان هستند، اين جمعيتى كه با خدا باز قطع مراوده نكردند، اين آقايانى كه باز رابطه شان را با اسلام قطع نكرده‏اند اينها بيايند و بهوش بيايند و حساب خودشان را از آنهائى كه قيام به ضد اسلام كردند جدا كنند و در ملاء عام و در راديو و تلويزيون بروند و اين گروه‏هائى كه چند روز پيش آنقدر جنايت كردند محكوم كنند. و آن اشخاصى كه با پشتيبانى اين گروه‏ها و با اساسى كه مى‏خواست درست كند و مى‏خواستند درست كنند كه ملت ايران را تكه تكه كنند و شهرهاى ايران را يكى بعد از ديگرى به تباهى بكشند، اينها بروند و از آنها تبرى كنند و حساب‏

صحيفه نور ج 15 صفحه 31

خودشان را از توطئه گران فاسد و از كسانى كه به اسلام هيچ عقيده ندارند و آن غائله پريروز را ايجاد كردند، بروند و اينها از اينها تبرى كنند و از آنهائى كه اسلام را براى امروز صحيح نمى‏دانند و احكام اسلام را مال هزار و چهار صد سال پيش مى‏دانند، اينها از آنها تبرى كنند. من صلاح شمارا مى‏دانم، نگذاريد خداى نخواسته آن چيزى كه به سر ديگران آمد به سر شما بيايد. من علاقه دارم به اينكه همه شما دور پرچم اسلام با هم بايستيد در مقابل آمريكا، در مقابل شوورى، نه در مقابل خودتان. جبهه‏گيرى نكنيد در مقابل هم، با هم دست به هم بدهيد تا اين كشور را نجات بدهيد. اين اختلافاتى كه شما مى‏خواهيد درست كنيد و در سخنرانى‏هايتان درست مى‏شود و در نوشته‏هايتان ايجاد مى‏شود، اينها به صلاح اسلام، به صلاح كشور، به صلاح ملت نيست. شما مى‏خواهيد به كجا بكشانيد اين كشور را؟ كوشش شما متدينين در اين است كه اين كشور كجا برود؟ در آغوش آمريكا برود؟! در آغوش شوروى برود؟! شما نمى‏دانيد كه اگر ايجاد اختلاف فرض محال بتوانيد بين گروه‏هاى اسلامى بكنيد اين به جز اينكه آمريكا بيايد و اين كشور را به دست بگيرد يا شوروى اين كار را بكند نتيجه ديگرى ندارد؟ شما غفلت از اين داريد؟ شما دانشمندان هستيد، از اين معنا غافليد؟ شما همه اين ملت را به آمريكا مى‏خواهيد بفروشيد؟ من باز با كمال علاقه‏اى كه به اين دارم كه همه با هم متحد باشيد نصيحت مى‏كنم به شما كه شما از اين تجربه، نصيحت و عبرت بگيريد. توجه بكنيد اين مجلس يك مجلسى است كه در مقابل اين امور انحرافى ايستاده است. اين مجلس در دست هيچ حزبى نيست، در دست هيچ گروهى نيست، اكثريت اين مجلس اشخاص مستقلى هستند كه خودشان فكر مى‏كنند و خودشان عمل مى‏كنند. آنها انحرافات را در نظر مى‏گيرند و رضاى خدا در نظر مى‏گيرند و با رضاى خدا مى‏خواهند راه را به آخر برسانند و شما كه انحلال يك همچو مجلسى را مى‏خواهيد مى‏دانيد چه مى‏كنيد؟ غافل هستيد شما آدم‏هاى تحصيلكرده متدين، شما را غافل كردند شياطين يا خداى نخواسته با توجه يك همچو كارهائى انجام مى‏دهيد؟ شما متنبه بشويد، اين حوادثى كه در دنيا واقع مى‏شود اين حوادث براى تنبه ما لازم است واقع بشود و كافى است متنبه بشويد و بر خلاف اين سيل خروشان اسلام و ملت اسلامى شنا نكنيد. من خير شما را مى‏خواهم، من خير همه‏شان را مى‏خواستم، من خير اين گروهك‏ها را هم مى‏خواهم. اگر اين گروهك‏ها دست بردارند و در مقابل اسلام و كشور اسلامى قيام نكنند و آنهائى كه قيام نكردند توبه كنند برگردند به دامن اسلام و اين جوان‏هائى كه به دام اينها افتادند تنبه پيدا كنند و برگردند به دامن اسلام، بيخود جان خودشان را فداى شيطان نكنند، جان برادرانشان را فداى هواهاى شيطانى نكنند. سران اينها شياطينى هستند كه اين شياطين ميخواهند جوانهاى ما را، كودك‏هاى ما را، دخترهاى بيچاره ما را، پسرهاى بيچاره ما را مى‏خواهند در مقابل ملت نگه دارند و قيام كنند در مقابل ملت و همه را به باد فنا بدهند.اينها يك گروه‏هاى كوچكى هستند كه اگر چنانچه اين مصلحت كه عبارت از اين است كه جوانهاى گول خورده ما برگردند به آغوش اسلام، ملت، اگر نبود اين، خوب، تكليف آنها زود معلوم شد و ملت هم از من فرياد مى‏زنند و مى‏خواهند كه من تكليف آنها را معين كنم، لكن من مصلحت همه مسلمين را و غير مسلمين را هم مى‏خواهم كه اينها همه رها كنند اين

صحيفه نور ج 15 صفحه 32

شرارت‏ها را و جوانها و دخترها و پسرهاى عزيز ما گول اينها را نخورند از دام اينها فرار كنند و به آغوش اسلام برگردند كه اينها براى ملت نمى‏خواهند كار بكنند، دليل اين است كه اينها در هر جا قيام به ضد ملت دارند مى‏كنند. اين هياهوى چند روز پيش از اين، دو روز پيش از اين و آن شرارت‏ها براى جلوگيرى از آمريكا بود؟! اين مردمى كه شهيد شدند، اينها آمريكائى بودند؟! اين خرمن‏هائى كه شما آتش مى‏زنيد خرمن‏هاى آمريكاست؟! اين كارخانه‏هائى كه شما به تعطيلى مى‏كشيد كارخانه‏هاى آمريكائى است؟! اين كشاورزان را كه دعوت به كم كارى و بيكارى يا اينكه اگر حاصل عمرشان را جمع كردند و شما با يك كبريت آتش مى‏زنيد، اينها مردم آمريكا هستند؟! شما طرفدار خلق هستيد؟! طرفدار خلق ايران هستيد؟! طرفدار ملت خودتان هستيد؟! شما آقايان كه از اينها تاييد مى‏كنيد، طرفدارى از اسلام مى‏كنيد؟! طرفدارى از كشور اسلامى مى‏كنيد؟! كارهاى اينها را اسلامى مى‏دانيد؟! كارهاى حكومت اسلامى ما را اسلامى نمى‏دانيد و كارهاى اين گروهك‏ها را كه در ميدان‏ها و در خيابان‏ها با سلاح به جنگ مردم بر خاسته‏اند اسلامى مى‏دانيد شما؟! نبايد يكدفعه هم تفكر كنيد؟! تفكر ساعه خير من عباده سبعين سنه اگر شما هفتاد سال هم عبادت كرديد، بنشينيد يك ساعت هم تفكر كنيد، فكر كنيد كه داريد چه مى‏كنيد، فكر كنيد كه براى خودتان داريد چه غائله‏اى بپا مى‏كنيد. آن صحبت‏هائى كه شما فرستاديد و در مجلس كردند، اين براى خدا بود؟ اين تهمت‏ها براى خدا بود؟! اين كارهائى كه شما مى‏كنيد و مع‏الاسف شمائى كه طبقه مسلم و اسلامى هستيد، اين كارها براى كشور شماست؟! براى اسلام است؟! دين شما را وادار كرده است كه بر خلاف يك دولتى كه اينهمه گرفتارى دارد شما عمل بكنيد و چوب لاى چرخ يك دولتى كه دارد براى اين ملت شب و روز زحمت مى‏كشد بگذاريد؟! اين براى اسلام است يا براى ملت اسلامى است؟! به نفع كشور است؟! بايد من متاسف باشم از اين مسائلى كه گرفتارش هستيم، من نمى‏خواهم كه شماها هم به سرنوشت ديگران مبتلا بشويد، من نمى‏خواستم كه آنها هم اين سرنوشت را داشته باشند. من در حالات همه‏تان مطالعه كردم و مى‏كنم و نمى‏خواهم كه منتهى بشود آن رايى كه من دارم، به اينكه شما خداى نخواسته ديگر در فكر اسلام نيستيد و همه فكر خود هستيد. مگر من و شما چند سال ديگر هستيم؟ مگر شماها چقدر مى‏خواهيد عمر بكنيد؟ مگر شماهر مقامى هم پيدا بكنيد از مقام رضاخان و محمدرضا خان بيشتر مى‏شود؟ عبرت بگيريد، عبرت بگيريد از اين حوادث تاريخ. تاريخ معلم انسان است. تعليم بگيريد از اين حوادثى كه در دنيا واقع مى‏شود. شماها چند سال ديگر نيستيد در اين عالم، چمران هم نيست، چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا كرد و در اين دنيا شرف را بيمه كرد و در آن دنيا هم رحمت خدا را بيمه كرد، ما و شما هم خواهيم رفت. مثل چمران بميريد، مثل اين سربازهائى كه در مرزها كشته مى‏شوند بميريد. اين وصيت نامه‏هائى كه اين عزيزان مى‏نويسند، مطالعه كنيد. پنجاه سال عبادت كرديد و خدا قبول كند، يك روز هم يكى از اين وصيت نامه‏ها را بگيريد و مطالعه كنيد و تفكر كنيد. و اين جوانهاى ما كه عليل شدند، الان هم وقتى مى‏آيند از من مى‏خواهند كه دعا كنم كه اينها شهيد بشوند، پايش را از دست داده، عصا زير بغلش هست لكن گريه مى‏كند و

صحيفه نور ج 15 صفحه 33

مى‏خواهد كه دعا كنيم كه شهيد بشود. از اينها يك قدرى تعليم و تعلم پيدا كنيد. چرا من به شما عرض كردم كه يك مطلبى كه بر خلاف ضرورت اسلام است و بر خلاف نص قرآن است و از يك گروهى صادر شده است با اسم و رسم، چرا شما، من دعوت كردم كه از اينها حسابتان را جدا كنيد، نكرديد؟ آن آقا كه من كرارا به او گفتم كه حسابت را از اين منافقين جدا كن و اعلام كن، اعلام كن به اينكه شماها از اسلام نيستيد و شماها به من ارتباط نداريد، نپذيرفت و ديد آنچه ديد و من اميدوارم كه توبه كند تا خداى تبارك و تعالى او را بيامرزد و در آن عالم رو سياه نباشد. شما الان وقت داريد، وقت توبه باقى است، وقت جدائى از گروه‏هائى كه به ضد اسلام قيام كرده‏اند باقى است، يك قدم روى هواى نفس بگذاريد، يك قدم روى خواست‏هاى شيطانى خود بگذاريد و اعلام كنيد به اينكه اين كسانى كه اعلاميه جبهه ملى را داده‏اند و بر ضد اسلام اعلاميه دادند و ارتباط براى آنها، هر كدام ثابت بشود كه به اطلاع آنها بوده است اين مطلب، مرتد شدند، شما از آنها تبرى كنيد، شما از اينهائى كه ديروز پريروز ريختند در خيابان‏ها و آنهمه جنايت كردند و اعلام كردند كه ما بر خلاف جمهورى اسلامى مسلحانه جنگ مى‏كنيم، شما از اينها تبرى كنيد. من صلاح شما را مى‏خواهم، من علاقه دارم به بسيارى از شما و شما توجه نداريد. من بايد بگويم كه شماها با اينكه در سياست بزرگ شديد شم سياسى نداريد، چنانچه آقاى بنى صدر هم شم سياسى نداشت. من الان هم نصيحت ميكنم آقاى بنى صدر را به اينكه نبادا در دام اين گرگ‏هائى كه در خارج كشور نشستند و كمين كردند بيفتيد و اين آبروئى كه از دست داديد بدتر بشود. من علاقه دارم كه تو بيشتر از اين خودت را تباه نكنى، من علاقه دارم كه همه اشخاصى كه در اين مملكت زندگى مى‏كنند يك زندگى انسانى الهى باشد. نبادا يك وقت در دام اشخاصى بيفتى كه اين ملت آنها را سر تا پا شناخته است و آنها از تو پشتيبانى كنند و تو هم در دام آنها بيفتى كه هم دنيا به باد رفته است تا آخر و هم آخرت. اگر نصحيت‏هاى من را گوش كرده بودى اين مسائل پيش نمى‏آمد، لكن نگذاشتند. آنهائى كه به تو اظهار علاقه مى‏كردند، آنها به اسلام علاقه نداشتند و تو را كشاندند به جائى كه تباه كردند. بيش از اين خودت را تباه نكن، به دام اين اشخاصى كه مثل اژدها دهان باز كرده‏اند تا همه حيثيت تو را به باد فنا بدهند و ببلعند نيفت. اگر چنانچه توبه كنى و برگردى و علاقه خودت را از اين گروه‏هاى مفسد، فاسد، جنايتكار سلب كنى و در يك كنارى بنشينى مشغول تصنيف و تاليف بشوى صلاح تو است. اگر شما آن نصيحتى را كه آن روز من با حال مرض در بيمارستان به شما كردم گوش كرده بوديد امروز اينطور نبود و من نمى‏خواستم باشد. آن روز من يكى از حرف‏ها كه اساس همه گرفتارى‏هاى بشراست تنبه دادم كه حب الدنيا راس كل خطيئه تمام خطاهائى كه از ماها صادر مى‏شود روى اين حب نفس و جاه و مال و منال است. اگر اين كلمه را گوش كرده بوديد و هواهاى نفسانى را زير پا گذاشته بوديد اينطور نمى‏شد كه همه گروه‏ها، همه دوستان شما از شما منفصل بشوند الا اين گروه‏هائى كه مى‏خواهند شما را آلت دست قرار بدهند و به مقاصد خودشان برسند. دوستهاى درجه اول شما پشت به شما كردند، گروه‏هائى كه با شما بودند و براى شما شعار ميدادند پشت به شما كردند و اين دليل بر اين بود كه شما قدرت سياسى نداريد، بزرگتر دليل

صحيفه نور ج 15 صفحه 34

اين است كه انسان يازده ميليون راى را تباه كند. اين گذشت و ناگوار گذشت، من نمى‏خواستم اينطور بشود، لكن - باز - براى هر كس هر كار بكند باز جاى توبه هست، در توبه باز است، رحمت خدا واسع است، شما توبه كن و يك قدم طرف خدا برو و پشت به هواى نفسانى بكن خداوند مى‏پذيرد تو را، آبروى تو را اعاده مى‏دهد، حيثيت تو را اعاده ميدهد. و شمائى كه امروز هستيد در مجلس و در صحنه، شما هم اين نصيحت عاجزانه من را قبول كنيد و يك پاروى نفسانيت بگذاريد و اين گروه‏هائى كه ايران را مى‏خواهند به تباهى بكشند، قيام مسلحانه بر ضد اسلام كردند اينها را از خود برانيد و از آنها تبرى كنيد و آنهائى كه اسلام را براى حالا ديگر صحيح نمى‏دانند آنها را هم از خودتان برانيد و از آنها تبرى كنيد. جاى توبه باز است و بزرگتر گناه، بزرگترين گناه اين است كه انسان طرفدارى بكند از كسانى كه به ضد اسلام قيام كرده‏اند يا به ضد اسلام اعلاميه مى‏دهند. من خير شما را مى‏خواهم، من حق خودم را بخشيدم به شما، هر چه بد گفتيد بخشيدم لكن خير شما را مى‏خواهم كه از اين خطاها كه تا كنون شده است دست برداريد و با ملت حسابتان را يكى كنيد و با اين گروه‏هاى مختلفى كه مى‏خواهند از حيثيت شما براى خودشان كسب وجاهت كنند و هر چه آنها كسب وجاهت كنند شما وجاهتتان را از دست مى‏دهيد، از اينها ببريد و به اسلام، به همين چيزى كه عقيده به آن داريد لكن هواى نفس نمى‏گذارد، برگرديد و همه ما، همه ما تعليم پيدا بكنيم از اين سربازهائى كه در جبهه‏ها دارند جان خودشان را فدا مى‏كنند. آنها جان خودشان را براى اسلام و براى مصلحت كشور اسلامى فدا مى‏كنند و ما سر خون آنها اينجا بنشينيم و با هم جنگ و ستيز كنيم. اين در منطق اسلام از بزرگترين گناهان است و در منطق انسانيت از بزرگترين امورى است كه قبيح است. چقدر قبيح است كه يك دسته‏اى براى مصالح كشورشان، براى مصالح ما بروند در جبهه‏ها و آنطور جانفشانى كنند و آنطور خون خودشان را بدهند و شب و روز خودشان را صرف در اين عبادت بزرگ الهى بكنند و من و شما هم اينجا بنشينيم و مقاله بنويسيم و روزنامه بنويسيم و به جان هم بيفتيم، چقدر اين مساله قبيح است و چقدر شرم‏آور است. خداوند همه ما را از شر خودمان نجات بدهد. خداوند همه ما را به راه راست خودش هدايت كند. خداوند همه كشور ما را از شر اجانب نجات بدهد.

والسلام عليكم و رحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها