0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:35 AM

 

صحيفه نور ج 14 صفحه 251

تاريخ: 11/3/60

بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم تبريز

انگيزه بعثت، نزول قرآن و تلاوت آيات الهى براى مردم است‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

سالروز بعثت رسول اكرم را به تمام مسلمين و به ملت رزمنده ايران و به شما اهالى محترم تبريز تبريك عرض مى‏كنم و از خداوند تعالى توفيق تبعيت از اين وجود مقدس را براى همگان خواستارم. ما بايد راجع به بعثت و آنچه كه انگيزه بعثت است و آنچه كه نتيجه بعثت است و آنچه كه تكليف ما براى بعثت است چند كلمه‏اى عرض بكنم.

غايت بعثت همان است كه خداى تبارك و تعالى در سوره جمعه فرموده است: هوالذى بعث فى الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين غايت بعثت اينهائى است كه در اين آيه شريفه ذكر مى‏فرمايد. مى‏فرمايد كه: خداى تبارك و تعالى آن خدائى است كه مبعوث كرده‏است در بين شما از خود شما يك رسولى يك فرستاده‏اى و اين فرستاده اين چند امر را از طرف خدا بايد انجام بدهد يتلوا عليهم آياته آيات خدا را بر مردم قرائت كند. قرآن آيات الهى است. و انگيزه بعثت، آوردن اين كتاب بزرگ است و تلاوت كردن اين كتاب بزرگ و آيه عظيم الهى است. گرچه همه عالم آيات حق تعالى هستند لكن قرآن كريم فشرده از تمام خلقت و تمام چيزهائى كه در بعثت بايد انجام بگيرد، قرآن كريم يك سفره‏اى است كه خداى تبارك و تعالى به وسيله پيغمبر اكرم در بين بشر گسترده است كه تمام بشر از آن هر يك به مقدار استعداد خودش استفاده كند.

اين كتاب و اين سفره گسترده در شرق و غرب و از زمان وحى تا قيامت كتابى است كه تمام بشر، عامى، عالم، فيلسوف، عارف، فقيه، همه از او استفاده مى‏كنند يعنى كتابى است كه در عين حال كه نازل شده است از مرحله غيب به مرحله شهود و گسترده شده است پيش ما جمعيتى كه در عالم طبيعت هستيم، در عين حالى كه متنزل شده است از آن مقام و رسيده است به جائى كه استفاده ما بتوانيم از او بكنيم در عين حال مسائلى در او هست كه همه مردم عامى و عارف و عالم و غير عالم از او استفاده مى‏كنند و مسائلى در او هست كه مختص به علماى بزرگ است، فلاسفه بزرگ است، عرفاى بزرگ است و انبيا و اوليا است. بعض مسائل او را غير از اولياء خداى تبارك و تعالى كسى نمى‏تواند ادراك كند مگر با تفسيرى كه از آنان وارد مى‏شود، به مقدار استعدادى كه در بشر هست مورد استفاده

صحيفه نور ج 14 صفحه 252

قرار مى‏گيرد و مسائلى هست كه عرفاى بزرگ اسلام از آنها استفاده مى‏كنند و مسائلى هست كه فلاسفه و حكماى اسلام از آن استفاده مى‏كنند و مسائلى هست كه فقهاى بزرگ از آن استفاده مى‏كنند و اين سفره همگانى است براى همه و همين طور كه اين طوائف از آن استفاده مى‏كنند، مسائل سياسى، مسائل اجتماعى، مسائل فرهنگى و مسائل ارتشى همه در اين كتاب مقدس هست. انگيزه نزول اين كتاب مقدس و انگيزه بعثت نبى‏اكرم براى اين است كه اين كتاب در دسترس همه قرار بگيرد و همه از او به اندازه سعه وجودى و فكرى خودشان استفاده كنند. مع الاسف نتوانستيم ما و نتوانسته است بشر و نتوانسته‏اند علماى اسلام آنطورى كه بايد استفاده از اين كتاب مقدس بشود، استفاده كنند. بايد همگان افكار خودشان را به راه بيندازند و مغزهاى خودشان را متوجه كنند به اين كتاب بزرگ تا اينكه اين كتاب بزرگ را به طورى كه هست و به طورى كه ما مى‏توانيم از او استفاده كنيم، همه استفاده كنند. و قرآن آمده است براى استفاده همه طبقات، هر كس به مقدار استعداد خود، البته بعض آيات است كه غير از رسول اكرم و آن كه متعلم به تعليم اوست نمى‏تواند بفهمد و به وسيله آنهاست كه مابايد بفهميم و بسيارى از آيات است كه در دسترس همگان است كه همه فكرهاى خودشان را به راه بيندازند و مغزهاى خودشان را متوجه كنند و مسائل زندگى را، زندگى اين دنيا و زندگى آن عالم را از اين كتاب مقدس استفاده كنند. پس يك انگيزه، از بعثت اين است كه قرآن كه در غيب بوده است و به صورت‏هاى غيبى بوده است و در علم خداى تعالى بوده است و در غيب الغيوب بوده است، به وسيله اين موجود عظيمى كه به واسطه مجاهدات بسيار و به واسطه بودن او بر فطرت حقيقى و فطرت توحيدى و همه مسائلى كه هست، او رابطه دارد با غيب و به واسطه رابطه‏اى كه با غيب دارد اين كتاب مقدس را از مرتبه غيب متنزل كرده است و بلكه تنزلاتى حاصل شده است تا رسيده است به مرتبه شهادت كه به صورت الفاظ در آمده است و اين الفاظ را ما و شما و همه مى‏توانيم بفهميم و معانى آن را تا اندازه‏اى كه مى‏توانيم ما استفاده از آن مى‏كنيم و انگيزه بعثت بسط اين سفره در بين بشر از زمان نزول تا آخر. اين يكى از انگيزه‏هاى كتاب است و انگيزه بعثت است. بعثه عليكم رسولى را كه تلاوت مى‏كند بر شما قرآن را، آيات الهى را و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه اين شايد غايت اين تلاوت باشد، تلاوت مى‏كند براى تزكيه و براى تعليم و براى تعليم همگانى، تعليم همين كتاب و تعليم حكمت كه آن هم از همين كتاب است. پس انگيزه بعثت نزول وحى است و نزول قرآن است و انگيزه تلاوت قرآن بر بشر اين است كه تزكيه پيدا بكنند و نفوس مصفا بشوند از اين ظلماتى كه در آنها موجود است تا اينكه بعد از اينكه مصفا شدند ارواح و اذهان آنها قابل اين بشود كه كتاب و حكمت را بفهمند.

مادامى كه انسان در حجاب خود هست، اين قرآن را نمى‏تواند ادراك كند

انگيزه، تزكيه است براى فهم كتاب و حكمت. هر كس نمى‏تواند اين نورى را كه از غيب متجلى شده است و متنزل شده است و به شهادت رسيده است، هر نفسى نمى‏تواند آن را ادراك كند. تا

صحيفه نور ج 14 صفحه 253

تزكيه نباشد تعليم كتاب حكمت ميسور نيست. بايد تزكيه بشود نفوس از همه آلودگى‏ها كه بزرگترين آلودگى عبارت است از آلودگى نفس انسان و هواهاى نفسانيه كه دارد. مادامى كه انسان در حجاب خود هست مى‏تواند اين قرآن را كه نور است و به حسب فرمايش خود قرآن نور است، نور را كسانى كه در حجاب هستند و پشت حجاب‏هاى زياد هستند مى‏توانند ادراك كنند، گمان مى‏كنند كه مى‏توانند، لكن نمى‏توانند. تا انسان از حجاب بسيار ظلمانى خود خارج نشود، تا گرفتار هواهاى نفسانى است، تا گرفتار خودبينى‏هاست، تا گرفتار چيزهائى است كه در باطن نفس خود ايجاد كرده است از ظلماتى كه بعضى‏ها فوق بعض است، لياقت پيدا نمى‏كند انسان كه اين نور الهى در قلب او منعكس بشود. كسانى كه بخواهند قرآن را بفهمند و محتواى قرآن را، نه صورت نازل كوچكش را، محتواى قرآن را بفهمند و طورى باشد كه هر چه قرائت كنند بالا بروند و هر چه قرائت كنند به مبداء نور و مبداء اعلى نزديك شوند اين نمى‏شود الا اينكه حجاب‏ها برداشته بشود و تو خود حجاب خودى بايد از ميان بردارى اين حجاب را تا بتوانى اين نور را به آنطور كه هست و انسان لايق است براى ادراك او، ادراك كند. پس يكى از انگيزه‏ها اين است كه تعليم بشود كتاب بعد از تزكيه و تعليم بشود حكمت بعد از تزكيه. اول آيه‏اى كه مه به رسول اكرم به حسب روايات و تواريخ وارد شده است آيه اقرا باسم ربك است و اين آيه اولين آيه‏اى كه به حسب نقل، جبرئيل بر رسول اكرم خوانده است و از اول به قرائت و به تعلم دعوت شده است. اقرا باسم ربك الذى خلق و در همين سوره است كه ان الانسان ليطغى ان راه استغنى اين سوره براى اولين مورد وحى و در اولين نزول وحى اين آيه در اين سوره وارد شده است كه كلا ان الانسان ليطغى ان راه استغنى معلوم مى‏شود كه طغيان و طاغوت بودن از امورى است كه در رأس امور است و براى طاغوت زدائى بايد تعليم كتاب و حكمت و تعلم كتاب و حكمت كرد و تزكيه كرد. انسان اينطورى است، وضع روحى همه انسان‏ها اينطور است كه تا يك استغنائى پيدا مى‏كند طغيان پيدا مى‏كند. استغناى مالى پيدا مى‏كند به حسب همان مقدار طغيان پيدا مى‏كند، استغناى علمى پيدا مى‏كند به همان مقدار طغيان پيدا مى‏كند، مقام پيدا مى‏كند به مقدارى كه مقام پيدا كرده است طغيان مى‏كند. فرعون را خداى تبارك و تعالى طاغى مى‏گويد هست براى همين است كه مقام پيدا كرده بود و انگيزه الهى در او نبود و اين مقام او را به طغيان كشيده بود. كسانى كه چيزهائى كه مربوط به دنياست آنها را بدون تزكيه نفس پيدا مى‏كنند، اينها هر چه پيدا بكنند طغيانشان زيادتر خواهد شد و وبال اين مال و اين منال و اين مقام و اين جاه و اين مسند از چيزهائى است كه موجب گرفتارى‏هاى انسان است در اينجا و بيشتر در آنجا. انگيزه بعثت اين است كه ما را از اين طغيان نجات دهد و ما تزكيه كنيم خودمان را، نفوس خودمان را مصفا كنيم و نفوس خودمان را از اين ظلمات نجات بدهيم. اگر اين توفيق براى همگان حاصل شد دنيا يك نورى مى‏شود نظير نور قرآن و جلوه نور حق. تمام اختلافاتى كه بين بشر هست، اختلافاتى كه بين سلاطين هست، اختلافاتى كه بين قدرتمندان هست ريشه‏اش همان طغيانى است كه در نفس هست. ريشه اين است كه انسان ديده است كه خودش يك مقام دارد طغيان كرده است و چون قانع نمى‏شود به آن مقام، اين طغيان اسباب تجاوز

صحيفه نور ج 14 صفحه 254

مى‏شود، تجاوز كه شد اختلاف حاصل مى‏شود و اين فرق نمى‏كند، از آن مرتبه نازلش طغيان است تا آن مرتبه عالى آن. از مرتبه نازلى كه در يك روستا بين افراد اختلاف حاصل مى‏شود ريشه آن همين طغيان است تا مرتبه بالاتر و هر چه بالاتر برود طغيان زيادتر مى‏شود. اينهائى كه، فرعونى كه طغيان كرد و انا ربكم الا على گفت، اين انگيزه در همه است فقط در فرعون نيست. اگر انسان را سر خود بگذارند انا ربكم الاعلى خواهد گفت. انگيزه بعثت اين است كه اين نفوس سركش را و اين نفوس طاغى را و ياغى را از آن سركشى و از آن طغيان و از آن ياغيگرى كنترل كند و تزكيه كند نفوس را. همه اختلافاتى كه در بشر هست براى اين است كه تزكيه نشده است. غايت بعثت اين است كه تزكيه كند مردم را تا به واسطه تزكيه، هم تعلم حكمت كند و هم تعلم قرآن و كتاب و اگر چنانچه تزكيه بشوند طغيان پيش نمى‏آيد. كسى كه تزكيه كرد خود را هيچ گاه خودش را مستغنى نمى‏داند ان الانسان ليطغى ان راه استغنى وقتى كه خودش را مى‏بيند و براى خودش مقام قائل است و براى خودش عظمت قائل است اين خودبينى اسباب طغيان است. اختلافاتى كه بين همه بشر هست، اختلافاتى كه سر دنيا بين همه بشر هست اين اختلافات ريشه‏اش اين طغيانى است كه در نفس‏هاست و اين گرفتاريى است كه انسان دارد و گرفتارى به خود دارد و به هواهاى نفسانيه. اگر انسان تزكيه بشود و نفس انسان تربيت بشود اين اختلافات برداشته مى‏شود.

خطرى كه از عالمى كه تربيت و تزكيه نشده، بر بشر وارد مى‏شود از خطر مغول بالاتر است

اگر تمام انبياء عظام جمع بشوند در يك شهرى و در يك كشورى، هيچ گاه با هم اختلاف نمى‏كنند براى اينكه آنها تزكيه شده‏اند، علم و حكمت را بعد از تزكيه در نفس دارند. گرفتارى همه ما براى اين است كه ما تزكيه نشده‏ايم، تربيت نشديم. عالم شدند، تربيت نشدند، دانشمند شده‏اند، تربيت نشده‏اند، تفكراتشان عميق است، لكن تربيت نشده‏اند و آن خطرى كه از عالمى كه تربيت نشده است و تزكيه نشده است بر بشر وارد مى‏شود آن خطر از خطر مغول بالاتر است.

غايت بعثت اين تزكيه است، غايت آمدن انبياء اين تزكيه است و دنبالش آن تعليم. اگر نفوسى تزكيه نشده و تربيت نشده وارد بشوند در هر صحنه، در صحنه توحيد، در صحنه معارف الهى، در صحنه فلسفه، در صحنه فقه و فقاهت، در صحنه سياست، در هر صحنه‏اى كه وارد بشود اشخاصى كه تزكيه نشدند و تصفيه نشدند و از اين شيطان باطن رها نشدند، خطر اينها بر بشر خطرهاى بزرگ است و بايد كسانى كه مى‏خواهند در اين عالم تربيت كنند ديگران را، بايد قبلا خودشان تزكيه شده باشند، تربيت شده باشند و كسانى كه در بشر مى‏خواهند زمامدارى كنند، اگر بخواهند كه طغيان نكنند و كارهاى شيطانى نكنند بايد تزكيه كنند خودشان را و بعثت براى همين است كه همگان را تزكيه كند و اين تزكيه براى دولتمردان، براى سلاطين، براى رؤساى جمهورى، براى دولت‏ها و براى سردمداران بيشتر لازم است تا براى مردم عادى. اگر افراد عادى تزكيه نشوند و طغيان پيدا بكنند، يك طغيان

صحيفه نور ج 14 صفحه 255

بسيار محدود است. يك نفر در بازار يا يك نفر در روستا اگر طغيان بكند يك نقطه محدودى را به فساد ممكن است بكشد، لكن اگر طغيان در كسى شد كه مردم او را پذيرفته‏اند، در عالمى شد كه مردم آن عالم را پذيرفته‏اند، در سلطانى شد كه مردم آن سلطان را پذيرفته‏اند، در رؤسايى شد كه مردم آنها را پذيرفته‏اند، اين گاهى يك كشور را به فساد مى‏كشد و گاهى كشورها را به فساد مى‏كشد. اين طغيان‏ها كه موجب اين شد كه كشورهائى به تباهى كشيده بشود براى اين است كه تزكيه نشده است كسى كه زمام امور به دستش است. شما مقايسه كنيد صدام را با يك نفر آدم عادى، يك نفر آدم عادى هر چه طغيان بكند و هر چه فرعونيت داشته باشد جز اينكه يك افراد معدودى را به تباهى بكشد يا خانواده خودش را به تباهى بكشد كار ديگرى از او نمى‏آيد اما صدام را ببينيد كه طغيان كرده است و طاغى است و اين طغيان موجب به فساد كشيدن يك مملكت، دو مملكت بلكه يك منطقه ممكن است بشود و اگر اين طغيان در رئيس‏هاى جمهور بزرگ دنيا باشد، اگر رئيس جمهور امريكا طغيان بكند، طغيان او يك كشورهاى بسيار را به فساد مى‏كشد. جنگ‏هاى بزرگى كه در دنيا واقع شد مثل جنگ اول و جنگ دوم براى همين بود كه طغيان در آن طبقه بالا بود و آن طبقه بالا كه مهذب نبودند، طغيان كردند و كشورهاى بزرگ را به فساد كشاندند. اگر رئيس حزب جمهورى سوسياليستى شوروى طغيان كند طغيان او محدود نيست به اين حدود معين، طغيان او كشورهائى را به فساد مى‏كشد. كسانى كه در يك مقامى هستند، چه مقام‏هاى پائين و چه مقام‏هاى بالا، بايد اگر بخواهند مملكت اصلاح بشود، اگر بخواهند اين كشور آرامش پيدا كند، آنها بايد آرامش را از بالا شروع كنند. از پائين آرامش نمى‏شود حاصل بشود. بايد اشخاصى كه زمامدار امور هستند، هر نحو زمامدارى، بايد از آنجا آرامش را شروع كنند. آرامش آنها كشور را به آرامش مى‏كشد و اگر خداى نخواسته آنها طغيان كنند، طغيان آنها كشور را به هلاكت مى‏كشاند. آنهائى كه براى اين كشور دلسوزند، آنهائى كه براى اسلام دلسوزند، آنهائى كه اسلام را نجات ده همه بشر مى‏دانند، بايد به تعليمات اسلام، لااقل به يكى از تعليمات اسلام توجه كنند و آن اينكه ان الانسان ليطغى ان راه استغنى آنهائى كه بعثت را يك بعثت الهى مى‏دانند و انگيزه بعثت را هدايت همه خلق مى‏دانند بايد به غايت بعثت توجه كنند كه خود خدا انگيزه بعثت را فرموده است، فرموده است: يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه تزكيه براى اين است كه نور هدايت در انسان واقع بشود. تا تزكيه نشديد طغيان براى شما حاصل خواهد شد، تا تزكيه نشده‏ايد علم براى شما خطرناك است خطرناكتر از هر چيزى، تا تزكيه نشده‏ايد مقام براى شما خطرناك است و شما را به هلاكت دنيائى و اخروى مى‏كشاند. كوشش كنيد كه از اين روزى كه بعثت شروع شده است، از آنوقتى كه بعثت شروع شده است و امروز سالروز اين بعثت بزرگ است و اين نعمت عظيم الهى است توجه كنيد كه بعثت براى چه بوده است، انگيزه بعثت چه بوده است و اگر كسى تخلف كند از انگيزه بعثت چه خواهد شد. انگيزه بعثت تزكيه نفوس بوده است و تزكيه نفوس به اين است كه خودخواهى‏ها برود از بين، خودبينى‏ها برود از بين، رياست طلبى‏ها برود از بين، دنيا طلبى‏ها برود از بين و به جاى همه خداى تبارك و تعالى و هواى براى خدا بنشيند. انگيزه

صحيفه نور ج 14 صفحه 256

بعثت اين است كه حكومت خدا در دل‏هاى بشر حكومت كند تا اينكه در جامعه‏هاى بشر هم حكومت كند تا تزكيه در رده‏هاى بالا حاصل نشود و تصفيه در رده بالا حاصل نشود اين مملكت و همه ممالكى كه هستند، اصلاح نخواهند شد. آنهائى كه اين انقلاب را مفيد مى‏دانند و اين انقلاب را پشتيبانى مى‏كنند و اين انقلاب را از ملت مى‏دانند و اين انقلاب را مى‏خواهند به نتيجه برسد، آنها بايد آرامش را به هر نحو كه هست در كشور ايجاد كنند و اين آرامش از رده بالا بايد شروع بشود. مادامى كه در رده بالا آرامش نيست، پائين‏ها آرامش پيدا نمى‏كنند. مادامى كه تزكيه در رده بالا نباشد و تصفيه در رده بالا نباشد و خدا خواهى در رده بالا نباشد و فرار از خود در رده بالا واقع نشود، تزكيه نباشد و خودبينى‏ها به جاى اين تزكيه‏ها باشند و خودخواهى‏ها به جاى تصفيه‏ها باشند، در رده بالا آرامش حاصل نخواهد شد و هر چه فرياد بزنيد كه آتش بس، نخواهد شد.

همه ما مكلفيم به اينكه تزكيه بشويم. بعثت براى تزكيه آمده است. اگر تزكيه نباشد هر چه در نفس واقع بشود، هر چيزى كه در نفس بيايد حجاب انسان است. همه مكلفيم كه تزكيه بشويم تا بتوانيم از نور الهى و نور قرآن استفاده كنيم، لكن اين تزكيه براى دولتمردان و رده‏هاى بالا، لازمتر است تا براى امثال ماها. ما اگر تزكيه نشويم يك حد محدود را به فساد مى‏كشيم يا خود را به فساد مى‏كشيم و آنها اگر تزكيه نشوند و خودخواهى‏ها را كنار نگذارند، يك كشور را، بلكه كشورها را ممكن است به فساد بكشند. من از همه شما دوستان عزيز آذربايجانى و تبريزى كه در اينجا تشريف داريد تشكر مى‏كنم كه از راه دور آمده‏ايد و در اين محل محقر مجتمع شديد و من به شما آذربايجانى‏ها و به شما تبريزى‏ها اميدها دارم. و من اميدم اين است كه خود شما در آنجا آرامش را حفظ كنيد و خود شما تزكيه كنيد خودتان را و خود شما براى اسلام و براى پيشرفت مقاصد اسلامى كوشش كنيد. اسلام براى همه است و همه ما بايد از اسلام استفاده كنيم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها