0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:33 AM

 

صحيفه نور ج 14 صفحه 215

تاريخ 21/2/60

بيانات امام خمينى در جمع علما و روحانيون استان‏هاى آذربايجان شرقى و غربى

قاضى امروز مسؤول حيثيت اسلام است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مجلس، مجلس علماى اعلام است آن هم علماى آذربايجان و اين مجلس كه بركات خداى تبارك و تعالى اميد است به آن نازل شود. لازم است به آقايان معظم آذربايجان، بلكه علماى اعلام همه كشور، بعضى تذكرات را عرض كنم. آذربايجان و علماى آذربايجان در طول تاريخ، پاسداران اسلام و كشور بوده‏اند و انشاءالله خواهند بود. ما در اين مدتى كه بوديم و حاضر بعضى واقعه‏ها بوديم، از قيام علماى بزرگ آذربايجان مطلع بوديم و حاضر در صحنه‏اى بوديم كه علماى بزرگ آذربايجان با قيام خودشان در مقابل رژيم پهلوى تكليف الهى خودشان را ادا كردند و منتهى به تبعيد آنها شد و معذلك پيروزى با آنان بود و هست انشاءالله. ما از آذربايجان و خصوصاً علماى آذربايجان همان توقعى را داريم كه از علماى سابق آذربايجان، خصوصاً در اين پنجاه سال اخير، داشتيم. و ما اميد آن را داريم كه همانطور كه علماى آذربايجان در مقابل ظلم و ستمكارى رژيم سابق قيام كردند و نهضت كردند. و لو اينكه گرفتار بعضى از چيزهائى كه نبايد بشوند، شدند، ما اميدواريم كه علماى آذربايجان در صحنه باشند و همه نابسامانى‏ها را توجه داشته باشند و در حل مشكلاتى كه امروز گرفتار آن هستيم و هستند، كوشا باشند و توجه داشته باشند كه دست‏هاى ناپاكى و گروه‏هاى فاسدى، بالخصوص در مقابل روحانيون و در مقابل جمهورى اسلامى ايستاده‏اند و بايد با هشيارى همه ملت و خصوصاً علماى آنها و خصوصاً آذربايجان كه در آنجا توطئه‏ها شايد بيشتر باشد، علماى آذربايجان و ساير قشرهاى مؤمن آذربايجان دين خودشان را به اسلام و جمهورى اسلام ادا كنند. ما امروز گرفتار قلم‏هائى هستيم و گرفتار زبان‏ها هستيم و گرفتار بعضى گروه‏هائى كه مسلح هم هستند، ما گرفتار بعضى اشخاص هستيم كه كنار نشسته‏اند و به اشخاصى كه در ميدان هستند، چه ميدان‏هاى جنگ، چه ميدان‏هاى مبارزه با فساد و چه ميدان‏هاى بازسازى كشور، در خارج آنها نشسته‏اند و قلم‏ها را در دست گرفته‏اند و اشكال مى‏كنند و كارشكنى مى‏كنند. من مى‏خواهم به قشر روحانيون يك كلمه عرض بكنم كه قضيه قضاوت محول به آنها به حسب شرع هست. من به آن آقايانى كه نشسته‏اند و به قضاوتى كه در ايران مى‏شود اشكال مى‏كنند، يك عرض دارم و يك عرض هم به قضاتى كه در سرتاسر كشور، هر جا هستند، عرض من به قضات اين است كه كوشش كنند، توجه كنند به اينكه اگر با كوشش آنها مسأله قضاوت حل

صحيفه نور ج 14 صفحه 216

نشود، تا آخر قضيه قضاوت به زمين خواهد ماند، كوشش كنند كه اولا علما و اشخاص دانشمند را معرفى كنند و ثانياً آنها كه متصدى امور قضائى هستند توجه كنند به اينكه مسأله بسيار مشكل مهمى و پر مسؤوليتى بر عهده آنهاست، حتى مسؤوليت قضيه قضا از همه مسؤوليت‏هائى كه در يك كشور هست بالاتر است براى اينكه قاضيان متصدى امورى هستند كه جان مردم، مال مردم، نواميس مردم در گرو كارهاى آنها و قضاوت آنهاست والقاضى على شفير جهنم بايد توجه كنند كه خداى نخواسته جانى به واسطه فتواى آنها و يا قضاوت آنها بدون مجوز شرعى از بين نرود، مالى از بين نرود، حيثيتى، آبروئى از بين نرود كه بسيار اهميت دارد اين مطلب و امروز اهميتش بيشتر از سابق است، سابق قضيه اين نبود كه اگر قاضى تخلف مى‏كرد، اصل اسلام را مشوه كند، امروز قلم‏هائى هست كه اگر چنانچه يك قاضى يا چند قاضى ولو اشتباهاً يك كارى انجام بدهد، يا خداى نخواسته عمداً انجام بدهد، اين را پاى روحانيت حساب مى‏كنند و پاى جمهورى اسلامى حساب مى‏كنند و بالاخره پاى اسلام حساب مى‏كنند و لهذا قاضى امروز مسؤول حيثيت اسلام است، مسؤول حيثيت جمهورى اسلام است و مثل قضات در طول تاريخ نيست كه فقط مسؤول باشد نسبت به آن قضاوتى كه در مورد شخصى مى‏كرد. امروز قضاوت علاوه بر آن بعدى كه هميشه داشته است، يك بعد خاصى دارد و آن بعد خاص آن چيزى است كه برمى‏خورد به حيثيت اسلام. اگر چند قاضى در چند محل اشتباه بكنند و يا بعضى از آنها مثلاً خداى نخواسته عمداً يك كارى را انجام بدهند، اين اسباب اين مى‏شود كه قلم‏هائى كه مى‏خواهند اين جمهورى اسلامى را از بين ببرند، يكى را چند و چند را صدها جلوه مى‏دهند و با قلم‏هاى خودشان به اصل جمهورى اسلامى و به اسلام حمله مى‏كنند. بنابراين اگر سابق شغل قضا يك شغل در عين حال بسيار مهم و پرمسؤوليتى بود، امروز مسؤوليت او بسيار زيادتر است، بايد بگوئيم صد چندان است. اين يك عرضى است كه به متصديان قضا، چه در حال و چه بعدها كه تصدى مى‏كنند، عرضى بود كه كردم و يك عرضى هم به اينهائى كه كنار نشسته‏اند، توى حجره‏ها نشسته‏اند، توى خانه‏ها نشسته‏اند و وارد صحنه‏ها نيستند، لكن اشكال مى‏كنند، يك عرضى به علمائى است كه در اين مسائل اشكال مى‏كنند، مصاحبه مى‏كنند، چيز مى‏نويسند. اشكال امر آسانى است، انسان مى‏تواند يك جائى بنشيند و فكر خودش را جمع بكند و اشكال بكند، آنچه مشكل است حل اشكال است. ما امروز چند هزار قاضى در اين كشور لازم داريم، قاضى‏اى كه قاضى شرع باشد. اين آقايان بايد يكى از چند امر را قبول بكنند يا قبول بكنند كه اصل قضا را در اين جمهورى اسلامى حذف بكنند، اصلا قضاوت هيچ نباشد، هرج و مرج باشد، هر كس مال هر كس را برد و ناموس هر كس را تجاوز كرد و هر كس را كشت، يك محل رسيدگى نباشد، اين يك فرض است. فرض دوم اينكه نه، باشد اما مثل سابق باشد، مثل زمان رژيم پهلوى باشد، يعنى قاضى لازم نيست مسلمان باشد. از قرارى كه به من گفتند در اين قاضى كمونيست هم بوده ، در اين قاضى‏ها مبتلاى به مشروبات هم بوده، اين علماى اعلام يا اين را قبول كنند كه نه، لازم نيست كه قاضى معمم و ملا باشد و اهل علم باشد، به همان ترتيب سابق باشد و قضاوت به دست همان اشخاصى كه سابق بودند باشد، اين هم يك فرض است. فرض ديگر اين است

صحيفه نور ج 14 صفحه 217

كه نه، بايد قاضى به دست همين طبقه‏اى كه شرع معين كرده است باشد. آقايان مى‏دانند كه حوزه‏هاى علميه در ايران و در خارج از باب اينكه قضاوت از آنها بكلى سلب شده بود، مهيا نبودند براى اينكه قاضى تربيت كنند. و ما امروز چند هزار قاضى لازم داريم و كمبود داريم. آقايان به جاى اينكه بنشينند و بگويند بچه طلبه‏ها دارند قضاوت مى‏كنند، خودشان هم بيايند قضاوت كنند، كى جلويشان را مى‏گيرد؟ معرفى كنند هر عالمى در هر آستانى كه هست، علمائى كه لايقند براى قضاوت و حاضرند براى قضاوت، معرفى كنند، و شوراى قضا قبول مى‏كند. آن آقائى كه مى‏فرمايد كه اين قضاوت، قضاوت شرعى نيست، خوب، ايشان خودشان بيايند در رأس قضاوت قرار بگيرند و در هر جائى كه هستند معرفى كنند اشخاصى را كه لياقت براى قضاوت دارند، تا آنها را قاضى قرار بدهند تا وقتى كه وارد در عمل شدند بفهمند كه مسأله، مسأله آسانى نيست، مسأله اين است كه حالا از صفر شروع شده است و اگر كمك كنند همه علماى بلاد و آنهائى كه دلسوزند براى اسلام و در امر قضاوت مى‏بينند كه يك اشخاص غيرلايق هستند، آنها بيايند خودشان متكفل قضابشوند يا معرفى كنند اشخاص لايقى كه مى‏توانند قضاوت كنند، هر كس در هر جا هست پيدا كند قاضى‏هاى شرعى اسلامى را و معرفى كند. بهتر نيست اينكه همه آقايان كمك كنند تا اينكه قضاوت به آنطورى كه در اسلام است، درست بشود؟ اين بهتر از اين نيست كه بنشينند و بگويند كه بچه طلبه‏ها دارند قضاوت مى‏كنند؟ خير، بچه طلبه‏ها نيستند، لكن قضاوت كار آسانى نيست، تازه كارند. البته قضاوت به آن ترتيبى كه در شرع مقرر شده و با آن شرايط، به اين آسانى نمى‏شود او را پيدا كرد و قاضى پيدا كرد، لكن بهتر نيست كه آقايان براى اينكه تا يك حدى اين قضاوت به صورت واقعى شرعى درآيد كمك كنند، نه اشكال كنند؟ اشكال را همه مى‏توانند بكنند، اما كمك بكنند. اين علماى بلاد، اينهائى كه براى اسلام دلسوز هستند اينها بنشينند و پيدا كنند افراد را، تربيت كنند افراد را، همانطورى كه در قم الان مشغولند براى پيدا كردن قاضى و تربيت كردن قاضى، آقايانى هم كه در بلاد ديگر هستند و خارج هستند از صحنه و نمى‏توانند كه مسأله چه مسأله مشكلى است، كمك كنند بر اين مشروع و بر اين امر شرعى، كمك كردن به امر شرعى تكليف آقايان است يا فحاشى تكليف آقايان است؟ كمك كردن به اينكه قضاوت به طور شرعى انجام بگيرد، يك تكليف شرعى است يا اينكه به باد فحش گرفتن قضاوت را و جمهورى اسلامى؟ اين امرى است كه من به علماى علام بلاد عرض مى‏كنم كه هر جا هستند و در هر ناحيه‏اى كه هستند كمك كنند به اين جمهورى نو پاى اسلامى، با هم همكارى كنند، اگر قاضى‏هاى خوبى را در هر آستانى پيدا كردند و معرفى كردند و شوراى قضائى قبول نكرد، آنوقت حق اين دارند كه شما قاضى خوب را قبول نكرديد و قاضى بد به جاى او گذاشتيد. بهتر اين است كه آقايان كسانى كه اشكال دارند بنشينند و رفع اشكال بكنند.

ما چطور با كسانى كه قيام مسلحانه بر ضد اسلام مى‏كنند، مى‏توانيم تفاهم بكنيم؟

و آنهائى كه به حكومت اشكال دارند و اصلا در مقابل جمهورى اسلامى ايستاده‏اند و حكومت‏

صحيفه نور ج 14 صفحه 218

اين جمهورى را قبول ندارند، من به آنها هم عرض مى‏كنم كه شما سراغ داريد يك دولتى كه اگر اين دولت از بين برود به جاى اين دولت آن دولت بيايد، بعد از چند روز اين مملكت يك گلستانى بشود؟ شما سراغ داريد يك جمعيتى را كه بتوانند چند ميليون جمعيت آواره، يك مقدار آواره جنگى، يك مقدار آواره از عراق، يك مقدار آواره از افغانستان، شما سراغ داريد يك مبدائى را، كه اين دولت آن مبدأ را مخفى كرده است و اشخاصى هستند كه اگر بيايند آن مبدأ را پيدا مى‏كنند و همه اينها را اصلاح مى‏كنند، آيا شما يك همچو حكومتى را سراغ داريد؟ آيا مى‏دانيد شما داريد چه مى‏كنيد؟ شما داريد كارى مى‏كنيد كه اگر اين حكومت از بين برود و اگر اين جمهورى برود، به جاى او امثال ازهارى خواهد آمد. آنها در خارج نشسته‏اند، در پاريس نشسته‏اند و نقشه مى‏كشند براى اينكه بيايند و جاى حكومت اسلامى را بگيرند و خودشان حكومت كنند. شما داريد يك اشخاصى را كه اگر اين حكومت از بين رفت آنها را بياوريد و فوراً به طور اعجاز همه كارها را انجام بدهيد؟ شما داريد حكومتى را كه در اين حالى كه ما در جنگ هستيم و در محاصره اقتصادى به حسب واقع هستيم ولو اينكه لفظاً گفته‏اند نه لكن عملاً هست و طلب‏هاى ما را خارجى‏ها مى‏دهند، چيزهائى كه ازشان خريده‏اند دولت، به آنها نمى‏دهد و همه جا مخالفت با اين جمهورى اسلامى مشغول فعاليت هستند، شما يك حكومتى داريد كه اگر اين جمهورى اسلامى كه همه جايش كه مى‏گوييد خراب است، اين خراب برداشته بشود، يك حكومت اسلامى زمان رسول‏الله جاى او بنشيند؟ اگر سراغ داريد معرفى كنيد، معرفى كنيد كه اين افرادى هستند كه اگر اين حكومت از بين برود، تمام كارهائى را كه حالا زمين مانده است يا اينكه نتوانسته است اين دولت انجام بدهد، آنها انجام مى‏دهند، آنها همه آواره‏ها را مسكن برايشان با يك روز يا ده روز يا يك ماه درست مى‏كنند و همه چيزشان را اصلاح مى‏كنند و جنگ را هم به پايان مى‏رسانند و صلح ايجاد مى‏كنند، به طورى كه شرافتمندانه براى ايران باشد، و همه امور را اصلاح مى‏كنند، فوراً كشاورزى را به راه مى‏اندازند و بازرگانى را به راه مى‏اندازند و دانشگاه‏ها را دانشگاه اسلامى مى‏كنند و همه جا را سرتاسر ايران را گلستان مى‏كنند. خوب، شماها اگر چنانچه سراغ داريد معرفى كنيد. خوب، مى‏خواهيد كه اين از بين برود، به جاى او حكومت سابق بيايد؟ اگر نمى‏توانيد معرفى كنيد و معرفى نكنيد، معلوم مى‏شود كه شما با جمهورى اسلامى به نام اينكه اسلامى است مخالف هستيد. اين اسلامى نباشد هر چه مى‏خواهد باشد، شما مى‏خواهيد اين مطلب باشد كه جمهورى اسلامى نباشد هر كس ديگر مى‏خواهد باشد. آن كه مى‏گويد حالا از زمان شاه ملعون بدتر هست، مى‏فهمد چه مى‏گويد؟ مى‏فهمد دارد چه ضررى به اسلام وارد مى‏كند؟ مى‏فهمد كه در زمان شاه ملعون سابق، براين ملت، بر اين بانوان ملت ما، بر اين اشخاص ملت ما، بر اين روحانيت چه گذشت و چه رنج‏ها بردند و يك كلمه نتوانستند حرف بزنند؟ آقايان مى‏بينند كه حالا شكايت‏ها زياد است، پيشتر لابد شكايت نبوده است، پيشتر كه مال مردم را به زور مى‏گرفتند و جان مردم را آنطور تلف مى‏كردند، لابد شكايت نبوده! شكايت بوده جرأت اظهار نبوده. اگر يك روز مردم آزادى امروز را داشتند، آنوقت مى‏فهميد كه شكايات در آن زمان چه بوده، روحانيون چه شكايت‏هائى داشتند، بازارى‏ها چه

صحيفه نور ج 14 صفحه 219

شكايت‏هائى داشتند. امروز و آن روز فرقش اين است كه امروز مردم شكايت مى‏كنند اگر يك چيزى واقع بشود، و شما شكايات را چند برابر جلوه مى‏دهيد، آن روز مردم خفقان داشتند، اختناق در كار بود، جرأت نفس كشيدن نداشتند، حكومت سابق نفس‏ها را قطع كرده بود و شما به آنجا رسيديد كه صاف در مقابل حكومت مى‏ايستيد و مى‏گوئيد كه اين كار خطاست. شما جرأت مى‏كرديد كه در حكومت سابق يك همچو كلمه‏اى يا يك همچو مقاله‏اى بنويسيد؟ فرق ما بين حالا و آنجا اين است كه شمائى كه قلم‏هايتان خداوند آن قلم‏ها را بشكند آنطور آزاد است كه به همه چيزها و مقدسات اسلام مى‏نويسيد و پخش مى‏كنيد و جلوى شما گرفته مى‏شود، با اينكه بايد گرفته بشود. فرق حالا و سابق اين است كه در سابق شما تسليم بوديد، اگر هم در دلتان چيزى بود در زبانتان نمى‏شد اظهار كنيد و امروز در زبان و قلم و قدم كارهائى مى‏كنيد و جلوه مى‏دهيد اين جمهورى اسلامى را به اينكه اين از زمان سابق بدتر است. به اين نهضت خدا را تشكر كنيد، خوب‏هاى اين را ببينيد، آن مقدارى كه در اين دو سال خدمت شده است به اين ضعفا، به اين مستمندان و به اين مستضعفين، آنها را نگاه بكنيد، نه اينكه يك جائى يك فساد مى‏شود، شما تمام مسائل كه انجام گرفته است ناديده بگيريد، فقط آن را بگيريد، اين انحراف است، اين بى‏انصافى است اين خلاف رضاى خداست. چه كسانى كه دارند شب و روز به اين مملكت خدمت مى‏كنند، لكن آنقدر فساد زياد است و آنقدر خرابى زياد است كه نمى‏توانند به اين زودى اين كارها را انجام بدهند، و معذلك در اين دو سال به قدر پنجاه سال سابق كار انجام داده‏اند. شما ناشكرى نكنيد، خداى تبارك و تعالى خداى نخواسته يك وقت به شما عنايتش را بر مى‏دارد و گرفتار همان مى‏شويد كه در طول پنجاه سال گرفتار بوديد و آنهائى كه اينطور هم با قلم‏هايشان علاوه با تفنگهايشان هم با ما معارضه دارند، ما به آنها كراراً گفته‏ايم و حالا هم مى‏گوئيم كه ما، مادامى كه شما تفنگ‏ها را در مقابل ملت كشيده‏ايد، يعنى در مقابل اسلام با اسلحه قيام كرده‏ايد، نمى توانيم صحبت كنيم و نمى‏توانيم مجلسى با هم داشته باشيم. شما اسلحه‏ها را زمين بگذاريد و به دامن اسلام برگرديد، اسلام شما را مى‏پذيرد و اسلام هوادار همه شماها هست، فقط گفتن به اينكه ما حاضريم و در آن نوشته‏اى كه نوشته‏ايد، در عين حالى كه اظهار مظلوميت‏هاى زياد كرده‏ايد، لكن باز ناشيگرى كرديد و ما را تهديد به قيام مسلحانه كرديد، ما چطور با كسانى كه قيام مسلحانه بر ضد اسلام مى‏خواهند بكنند مى‏توانيم تفاهم كنيم؟ شما اين مطلب را، اين رويه را ترك كنيد و اسلحه‏ها را تسليم كنيد و اگر مى‏گوئيد ما به قانون در عين حالى كه رأى نداده‏ايم، لكن سر به او مى‏سپاريم و قبول داريم او را، با قانون شما عمل كنيد و قيام بر ضد دولت كه برخلاف قانون است و قيام مسلحانه كه بر ضد قانون است و داراى اسلحه كه بر ضد قوانين كشور است، به اينها عمل كنيد، ما هم با شما بهتر از آنطورى كه شما بخواهيد عمل مى‏كنيم. ما مى‏خواهيم با آغوش باز همه گروه‏هائى كه هستند، بپذيريم و همه منحرفين را ميل داريم كه به استقامت برگردند. اسلام براى همين آمده است، اسلام آمده است كه راه مستقيم انسانيت را به مردم، به جهان ارائه بدهد و حتى الامكان هم خودش تعقيب كند براى برگرداندن منحرفين را به راه راست اسلامى. اسلام، بلكه تمام مكتب‏هاى توحيدى در طول تاريخ‏

صحيفه نور ج 14 صفحه 220

براى اصلاح بشر آمده است. پيغمبر اكرم براى اين مشركينى كه به جهنم خودشان را مى‏فرستادند، براى اينها تأسف مى‏خورد، غصه مى‏خورد براى اينها. اسلام دين رحمت است، دين عدل است، ديانت قانون است، شما به قوانين اسلام سر بگذاريد، گردن فرو بياوريد و كشور اسلامى ما همه شما را مى‏پذيرد و من هم كه يك طلبه هستم با شما حاضرم كه در يك جلسه، نه در يك جلسه، در ده جلسه با شما بنشينم و صحبت كنم، لكن من چه بكنم كه شما اسلحه را در دست گرفته‏ايد و مى‏خواهيد ما را گول بزنيد. برگرديد و به دامن ملت بيائيد و اسلحه‏ها را تحويل بدهيد و اذعان كنيد به اينكه ما خلاف كرده‏ايم، دعوى نكنيد كه ما در جبهه مشغول جنگ هستيم، دعوى اين را نكنيد كه ما از اول تا حالا هميشه طرفدار از اسلام و يا طرفدار از مردم بوديم، اين را دعوى نكنيد براى اينكه پذيرفته از شما نيست و شما قبل از اينكه اينجا به اين مطلب برسيد، مشت خودتان را باز كرده‏ايد. شما الان مى‏بينيد كه بعضى احزابى كه انحرافى هستند ما آنها را جزء مسلمين هم حساب نمى‏كنيم، معذلك چون بناى قيام مسلحانه ندارند و فقط صحبت‏هاى سياسى دارند، هم آزادند و هم نشريه دارند به طور آزاد. پس بدانيد كه ما اينطور نيست كه با احزاب ديگرى، با گروه ديگرى دشمنى داشته باشيم، ما البته ميل داريم كه همه گروه‏ها و همه احزاب به اسلام برگردند و راه مستقيم اسلام را پيش بگيرند و همه مسلم بشوند، بر فرض اينكه نشدند، مادامى كه آنها با ما جنگى ندارند و با كشور اسلامى جنگى ندارند و در مقابل اسلام قيام مسلحانه نكرده‏اند، به طور آزاد دارند عمل مى‏كنند و به طور آزاد حرف‏هاى خودشان را دارند مى‏زنند، لكن شما بناى بر اين مطلب نداريد و من اگر در هزار احتمال يك احتمال مى‏دادم كه شما دست برداريد از آن كارهائى كه مى‏خواهيد انجام بدهيد، حاضر بودم كه با شما تفاهم كنم و من پيش شما بيايم، لازم هم نبود شما پيش من بيائيد. و حالا هم به موجب احكام اسلام نصيحت به شما مى‏كنم، شما در مقابل اين سيل خروشان ملت نمى‏توانيد كارى انجام بدهيد. شما اگر يك وقت ملت قيام كند، مثل يك ذره‏اى در مقابل اين سيل خروشان هستيد، برگرديد به دامن اسلام، بيائيد آن چيزى را كه ديگران مى‏خواهند، به شما بدهند و وعده آن را به شما مى‏دهند، در اسلام براى شما مهياست، شما دست برداريد از قيام مسلحانه و آن چيزهائى كه به غارت برده‏ايد از بيت المال مسلمين برگردانيد و با مسلمين ديگر با هم باشيد. و شما معزز و محترم هستيد، لكن مادامى كه اسلحه در دست شماست و شما در همين نوشته اظهار مظلوميت و اظهار اينكه ما مى‏خواهيم كارها درست بشود و تفاهم بشود، وقتى در همين جا تهديد به قيام مى‏كنيد ما نمى‏توانيم از شما اينطور مسائل را قبول كنيم، لكن بهتر است كه شما با اين جمهورى مخالفت نكنيد. اگر شما واقعاً براى مردم و براى اين ملت و براى اين كارگرها و براى اين دهقان‏ها دلسوز هستيد، اين را بدانيد كه اگر اين جمهورى اسلامى خداى نخواسته شكست بخورد، شكست مستضعفين در سرتاسر جهان است.

والسلام عليكم و رحمة الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها