پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 9:38 AM
بيانات امام خمينى در جمع كارگران معادن ذوب آهن، اعضاى جهاد سازندگى شهرستانهاى زرند، ماهان و كرمان، مسؤولان بنياد مستضعفان سراسر كشور و كارمندان سازمان بنادر و كشتيرانى
همه بيدار باشند و دعوتهاى به اعتصاب، جنجال و امور خلاف نظم را نپذيرند
بسم الله الرحمن الرحيم
دستجات مختلفى كه امروز اينجا تشريف دارند و در بين آنها بعض معلولين هم مشاهده مىشوند، اينها چون جمعيتهاى، دستجات زيادى هستند، من نمىتوانم به اسم هر يك صحبت كنم، من چون مزاج كم دارم از اين جهت چند كلمهاى به طور كلى با شما آقايان در ميان مىگذارم. يك مطلب مهمى كه بايد كارگران كارخانهها، كارگران معادن و همه كارگران در هر جا كه هستند و كارمندان در هر جاى كشور هستند، توجه به آن بكنند و آن اين است كه نظم را در هر جا كه هست مراعات كنند. اگر در يك كارخانهاى كه در يك معدنى در يك ادارهاى بنا باشد كه با بىنظمى بخواهند انجام عمل كنند، اين بىنظمى موجب اين مىشود كه آنها نتوانند به وظايف اسلامى خودشان، به وظايف ملى خودشان عمل كنند. پس لازم است كه همه كارگرها و كارمندان به يك نظم خاصى و با گوش كردن به آنهائى كه در رأس هستند عمل كنند كه به نتيجه مطلوب انشاءالله برسند. شما مىدانيد كه ما در ظرف قريب به پنجاه سال، تمام اين كارخانجاتى كه ما داشتيم و تمام اين معادنى كه ما داشتيم در خدمت ملت نبوده است بلكه زحمت را ملت ما كشيدند و عملگى را آنها كردند و منافع را دشمنان آنها بردند. شماها در معادن، با آن سختىها و با آن زحمتها كار كرديد و كارگران معدن نفت با آن رنجها و زحمتها كار كردند، نتيجه كارهاى همه را دشمنهاى همين ملت بردند. امروز كه كشور شما مال خود شماست و منافع كشور شما براى خود شما و ملت شماست نبايد با آن روز مقايسه كنيد. امروز وظيفه است براى همه ما كه براى اين كشور خدمت كنيم و اقتصاد اين كشور را به پيش ببريم تا محتاج به ديگران نباشيم. اين اختصاص به كارگرها يا كارخانههاى خاصى ندارد، تمام سراسر كشور، آنهايى كه مشغول يك كار توليدى هستند، اينها تمام، امروز هر كارى بكنند براى كشور خودشان و براى ملت خودشان است و بايد با كمال فداكارى كارها را انجام بدهند و حفظ نظم را در همه جا بكنند و اگر خداى نخواسته كسانى كه مىخواهند در اين كارخانهها يك جنجالى بپاكنند، آنها را نپذيرند و از تبليغات سوء آنها بر حذر باشند. امروز هر دعوت به بيكارى و كمكارى و هر دعوت به اعتصاب، خيانت به اين كشور است و خيانت به جمهورى اسلامى. امروز مثل ديروز نيست كه دعوت مىشديد
شما به اعتصاب. آن اعتصاب سرنوشتساز بود و آن كم كارى سرنوشتساز بود، شما را مىگفتند كه اعتصاب كنيد تا چپاولگران را از كشور خودتان دور كنيد و بحمدالله عمل كرديد و به نتيجه رسيديد. امروز عكس آن روز است، دعوت به اعتصاب، دعوت به كم كارى، دعوت به جنجال، دعوت به كارهاى مخالف اسلام، به ضرر خود شما و به ضرر كشور شما هست. پس شما بايد بيدار باشيد و همه كاركنان و كارمندان در هر جاى از كشور هستند بايد بيدار باشند كه دعوتهاى به اعتصاب را، دعوتهاى به كم كارى و بيكارى را، دعوتهاى به جنجال و امور خلاف نظم را نپذيرند، كنار بزنند آن اشخاصى را كه مىخواهند شما براى ملتتان كار نكنيد. اين يك امر كلى است براى همه شما.
اگر چنانچه از اين اختلاف اندازها پيروى كنيد مملكت شما به دامن آمريكا مىافتد
و اما مطلب ديگرى كه مهم است و من كراراً تذكر دادهام و امروز هم تذكر مىدهم اين است كه ما امروز در حال جنگ هستيم، در حال جنگ با ابرقدرتها هستيم و اگر چنانچه ما كه در حال جنگ هستيم و دشمنهاى ما مىخواهند ملت ما را به اسارت بكشند و تمام سران را از بين ببرند، بايد اين ملت با هم اجتماع كنند و همان وحدتى كه در اول انقلاب بود و نتيجه بزرگ آن را ديديد، باز هم حفظ كنند. اينطور نباشد كه گروههاى مختلف، احزاب مختلف و اشخاص مختلف در يك موقعى كه ما همه احتياج به وحدت كلمه داريم، اختلاف ايجاد كنند، تشنج ايجاد كنند. البته آنهائى كه مىخواهند اين نهضت را و اين انقلاب را از بين ببرند و كشور ما را مىخواهند به حال زمان طاغوت برگردانند، آن كنار نشستند و اشخاص كه در داخل هستند، آنها را وادار به عملهايى مىكنند و نوشتههائى مىكنند و گفتارى مىكنند كه در اين انقلاب اختلاف واقع بشود و ملتهاى ما و ملت بزرگ ما طايفههاى مختلف بشوند، يك طايفه به اسم يك گروه تظاهر كنند و يك طايفه به اسم يك گروه ديگر. اين از امورى است كه القاء شده است به اشخاص يا گروهها و شايد خودشان هم مطلع نيستند. شياطينى كه در خارج نشستند و نقشه كشيدند براى نابودى همه ما خود ما را وادار مىكنند كه تيشه به ريشه خودمان بزنيم. اگر كسانى توجه به اين معنا داشته باشند كه در صدر مشروطيت كه احزاب مختلف پيدا شد، دنبال آن پيروزى كه ملت پيدا كرده بود، اين احزاب مختلف به جان هم افتادند و اين كشور را تباه كردند، شما گمان نكنيد كه احزابى كه در ممالك ديگرى هست، در صدر مشروطيت در انگلستان بود آن احزاب و با همان كارى كه آنها مىكردند و حزب بازى مىكردند ماها را به اختلاف مىكشيدند و خود آنها با هم دشمنى نداشتند. هيچ حزبى بر ضد مصالح كشور خودش عمل نمىكرد، اگر با هم، هم اختلاف سليقه يا اختلاف رويه داشتند، عاقلانه بود، با حساب بود، اينطور نبود كه يك دسته، دسته ديگر را آنچنان تضعيف كنند كه كشورشان آسيب ببيند. مع الاسف همان احزابى كه در آنجا بودند به ما نمايش مىدادند كه كشور بايد احزاب داشته باشد و احزاب هم بايد مخالف با هم باشند و ما را و احزاب ما را روبروى يكديگر قرار مىدادند و به ضرر هم صحبت مىكردند و به ضرر هم قلمفرسايى مىكردند و نتيجه اين شد كه به ضرر كشور بود. طرز احزاب در ساير كشورهاى بزرگ و از قبيل شوروى (اگر باشد
احزابى در آن) و در، از قبيل انگلستان، فرانسه، آمريكا، با وضع احزاب در مملكت امثال ما مختلف است. هيچ وقت نخواهيد ديد كه دو حزب در آمريكا باشد كه يكيشان يا هر دويشان بر خلاف مصلحت آمريكا عمل كنند. شما ديديد كه در همين چند وقت، چند روز اين مخالفتى كه بين دو حزب در آمريكا بود و مىخواستند يك دستهاى را يك نفر براى خودشان رئيس جمهور كنند آن دسته هم يكى ديگر را، بعد از آنكه آن يكى برد قضيه را و رئيس جمهور شد، آن حزب ديگر نيفتادند به جان او و كارشكنى كنند، تبريك گفتند و بلا اشكال مشغول خدمت هستند براى كشور خودشان و با وحدت كلمه كشور خودشان را پيش مىبرند، اما در ممالكى كه توجه به مسائل ندارند و ديدهاى سياسى ندارند، اينها اگر چنانچه گروههائى درست كنند يا احزابى درست كنند، اينطور نيست كه بعد از آنكه كانديد يك حزبى در يك امرى پيش برد ديگران بيايند تبريك بگويند و كمك كنند او را، ديگران مخالفت مىكنند و كارشكنى مىكنند. بايد اين ملت بيدار بشود، بايد اين سران و دولتمردان شم سياسى پيدا كنند، اينها شم سياسى ندارند، توجه به مسائل و مسائلى كه براى حفظ اين كشور است ندارند، اينها را اشخاصى كه تعهد به اسلام ندارند، تحريك مىكنند چه از خارج و چه از داخل و به جان هم مىاندازند و برخلاف مصالح كشور خودشان عمل مىكنند. من نمىخواهم يك مثلى كه معروف است بگويم لكن مثل ما، نظير همان مثل معروف است كه ما را، كشور ما را، ملت ما را به اسارت مىخواهند ببرند و خود ما كمك مىكنيم به اين اسارت خود ما به روى هم پنجه مىاندازيم، خود ما جديت مىكنيم كه مملكت خودمان را ضعيف كنيم، خود ما در جبههبندىهايمان تضعيف روحيههاى ارتش و روحيههاى كاركنان و روحيههاى كارمندان هست و اين بزرگترين خطائى است كه ما داريم ما اگر اختلاف سليقه داريم، اختلاف بينش داريم، بايد بنشينيم و با هم در محيط آرام صحبت كنيم و مسائل خودمان را به ميان بگذاريم و حل كنيم، با تفاهم مسائل را حل كنيم، نه اينكه جبههگيرى كنيم، يكى يك طرف بايستد با دارو دسته خودش و يكى يك طرف بايستد با دارو دسته خودش و كوشش كنند در تضعيف يكديگر و كوشش كنند در تضعيف كشور اسلامى. اينها براى اين است كه تعهد اسلامى نيست و ديد سياسى هم نيست. شماها اگر مسلم هستيد، با احكام اسلام عمل كنيد و اگر خداى نخواسته تعهد اسلامى را قبول نداريد، با ديد سياسى مسائل را حل كنيد و اين كارها كه انجام مىگيرد و اين قلمها و اين قدمها و اين گفتارها از سياست به دور است و با يك ديد غير سياسى و غير اسلامى است. من به سراسر كشور، به سراسر ملت هشدار مىدهم كه اگر چنانچه از اين اختلاف اندازها پيروى كنيد، هر كس باشد، مملكت شما به دامن آمريكا مىافتد.
اگر چنانچه ملت اشخاصى را ديد، گروههائى را ديد كه بر خلاف مصالح كشور دارند جبههگيرى مىكنند و اين طايفه، آن طايفه را مىكوبند و آن طايفه، آن طايفه را، تكليف شرعى ملت اين است كه از آنها اعراض كنند و آنها را پذيرا نباشند. شماها توجه بايد داشته باشيد كه آن ناطق يا آن قلمزن كه دارد صحبت مىكند، چه مىگويد، كى را تضعيف مىكند، جز ملت خودش را؟ و جز ارگانهاى ديگر را؟ شما روزنامههائى را كه مىبينيد، مىبينيد كه ميدان جنگ شده است با قلمهاى غير
اسلامى. معلولين ما الان در اينجا نشستهاند و هزاران معلول ديگرى ما در اطراف كشور داريم و هزاران شهيد از ما داده شده است، فداكارى كردند و ما نشستيم در منازل خودمان و با نيش قلم و نيش زبان به هم طنز مىگوئيم، با هم جنگ مىكنيم. بزرگان يك كشور (اگر بزرگى باشد) بايد تعليم بگيرند از اين پيرزنهاى اطراف كشور و از اين جوانها و بچههاى اطراف كشور. بدانيد كه آنها متعهد به اسلامند و آنها پشتيبانى اين ملت را مىكنند. شما در تلويزيون ملاحظه كنيد كه اين قشرهائى كه خدمت مىكنند الان براى جنگ و براى جنگزدگان و اينها از كدام قشر كشور هستند، جز اينكه از همان مستمندان، از همان درجههائى كه شماها آنها را تضعيف مىدانيد و در نظر شما مستضعف هستند، اينها هستند كه از اول پيروزى را به دست آوردند و شما را به مسند حكمفرمائى نشاندند و اينها هستند كه امروز دنبال اين هستند كه كشور شما را پيروز كنند و شماها دانسته يا ندانسته دنبال اين هستيد كه كشور خودتان را تباه كنيد. تضعيف هر قشر از اقشار و هر شخص از اشخاص كه در امروز مشغول به كار هستند و يك خدمتى هستند، كمك كردن به دشمنهاى اسلام است. ملت بايد خودش توجه كند و به تحريكات گوش ندهد و به چيزهائى كه اشخاص برخلاف هم مىگويند، گوش ندهد و محكوم كند اشخاص يا گروههائى را كه برخلاف مصلحت اسلام يكديگر را تضعيف مىكنند و برخلاف مصلحت كشور به هم پنجه مىزنند. بزرگها (اگر بزرگ باشند) توجه كنند و تعليم بگيرند از اين توده جمعيت، از اين قشرهاى بزرگ جمعيت كه آنها الهى هستند و براى خدا كار مىكنند. تعليم بگيرند از اين جوانهائى كه گريه مىكنند كه من دعا كنم شهيد بشوند، تعليم بگيرند از اين سربازانى كه در مرزها فداكارى مىكنند و خون خودشان را فداى اسلام و كشور اسلامى مىكنند. فردا همه شما در پيشگاه خدا و در پيشگاه ملتها مسؤول هستيد، مسؤول كشتههاى ما، مسؤول خونهاى به ناحق ريخته ما. ما از صدام توقع نداريم كه، در كنفرانس طائف آن لاطائلها را بگويد. ما از بعض سران كشورهاى به دست آنها افتاده و آن سرانى كه در زمان شاه طرفدار شاه بودند و در جنايات شاه شريك بودند و امروز در جنايات صدام شريك هستند، از آنها توقعى نداريم. آنها روى فطرت غيرانسانى خودشان عمل مىكنند، آنها به جاى اينكه دور هم كه نشستهاند براى اسلام فكر كنند و براى كشورهاى اسلامى فكر كنند و براى فلسطين فكر كنند و براى نهضت اسلامى ما فكر كنند دنبال اينند كه يك كشور اسلامى كه مىخواهد تمام مسائلش اسلامى باشد و مىخواهد احكام اسلام را جارى كند در اين مملكت، نقشه بكشند و طوائف مختلف را به جان هم بريزند، نقشه بكشند و برادران سنى و شيعه را به روى هم وادار كنند. ما از آنها توقع نداريم، فطرت شيطانى آنها اين عمل را اقتضا دارد. اما، ما از دوستان خودمان، از اولادهاى اين ملت، از اشخاصى كه گوشت و پوستشان در اين ملت و در اين كشور پرورش يافته، از آنهائى كه مصالح اين كشور مصلحت خودشان است و مفاسد اين كشور مفسده خودشان هست، ما از آنها رنج مىبريم، ما از آنها توقع داريم. ما توقعمان اين است كه شما همه به فكر اين خونهاى به ناحق ريخته باشيد، به فكر اين معلولين عزيز ما باشيد، به فكر اين آوارگان جنگ باشيد و به فكر پيشرفت اسلام، نه به فكر اينكه من بايد و تو نبايد، من هستم و تو نيستى.
شما بايد توجه داشته باشيد كه هر قشرى از اين كشور تضعيف بشود، هر شخصى كه در اين كشور مسؤول كارى است تضعيف بشود، هر ارگانى كه در اين كشور مشغول خدمت هست تضعيف بشود، اين تضعيف، تضعيف همه هست و اين انتحار است، بدون اينكه گوينده و نويسنده توجه داشته باشد. اين روزنامههائى كه هر كدام به جان هم افتادهاند و يك راهى را دارند باز مىكنند براى انتقاد از كشور، براى انتقاد از جمهورى اسلامى، براى انتقاد از گروهها يا اشخاص، اينها شياطينى هستند و قلمها در دست شياطين است و خودشان توجه ندارند، روزنامهها و مطبوعاتى كه بايد در خدمت اين ملت و در خدمت اسلام باشند، بايد همه با هم به طور برادرى رفتار كنند و اگر انتقاد دارند. انتقاد برادرى داشته باشند مصلحتگوئى باشد. اگر روزنامهها، تبليغات، همه اينها در اين معنا با هم متحد بشوند كه قلمهايشان را و گفتارشان گزنده نباشد، مثل عقرب نباشد، شما بدانيد كه زبانهاى انسان اگر گزنده شد و از عقرب گزندهتر شد، در آن عالم به صورت يك عقرب گزنده بيرون مىآيد و آنهائى كه ديگران را تضعيف مىكنند و غيبت ديگران را مىكنند، زبانهايشان در روز قيامت به قدرى بلند مىشود كه مردم از روى آن زبانها مىگذرند.
امروز هم مطلب اين است كه مثل مار و عقرب هم را مىگزند و خودشان نمىفهمند يا مىفهمند و مىخواهند بگزند. خدا نكند كه بفهمند، خدا نكند كه دانسته اينها تضعيف كنند اين كشور را، خدا نكند كه روزى پيش بيايد كه من احساس وظيفه بكنم. من به آنها نصيحت مىكنم كه آرام باشيد، به آنها نصيحت مىكنم كه يكديگر را نگزند، پنجه به روى هم نزنيد، همه با هم اين كشور را به پيش ببريد، اختلاف سليقهها را در يك محيط خوب، برادرانه حل كنيد. نگذاريد كه احساس وظيفه بشود، اگر احساس وظيفه بشود، من به هر كس هر چه دادم پس مىگيرم.
من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه برادران و خواهران اين كشور را، همه خدمتگزاران به اين كشور را مىخواهم و از خداوند تعالى مىخواهم كه با عنايت خودش و با رحمت خودش به همه ما توجه كند و اين اختلافات را خود او حل كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته