0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:42 AM

 

صحيفه نور ج 13 صفحه 283

تاريخ: 29/10/59

بيانات امام خمينى در جمع كارگران و كارمندان چاپخانه هفده شهريور، گروهى از اعضاى صنايع دفاع ملى، پرسنل انبارهاى نيروى هوايى، پاسداران اصفهان و اعضاى كميته انقلاب اسلامى برازجان‏

بايد براى استقلال، از خواب غفلتى كه اجانب در ما بوجود آورده بيدار شويم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

توجه به يك نكته و تذكر او لازم است ملتى كه بخواهد سر پاى خود بايستد و اداره كشور خودش را خودش بكند، لازم است كه اول بيدار بشود، در سير الى الله هم اهل معرفت گفته‏اند كه يقظه، بيدارى اول منزل است. در طول تاريخ، در اين سده‏هاى آخر، كوشش شده است كه ملت‏هاى جهان سوم خواب باشند، غافل باشند و توجهشان به شخصيت خودشان نباشند و شخصيت خودشان را اصلا وابسته به غير بدانند. اين قضيه از سال‏هاى بسيار طولانى بوده است و هى دائما رشد كرده است تا اين اواخر به رشد تمام رسيده بود. من يك قصه شنيدم كه مال شايد صد سال پيش از اين باشد، صد و بيشتر از صد سال از شيخ ما مرحوم آيت الله حائرى رحمه الله نقل شد كه من بچه بودم، فرموده بودند من بچه بودم در يزد و تازه اين لامپا را، لامپاهائى كه آنوقت‏ها بود آورده بودند و يك جلسه‏اى درست كرده بودند، مردم جمع شده بودند آنجا و اين لامپا را گذاشته بودند، يك پله‏هائى درست كرده بودند و آن لامپا را گذاشته بودند آنجا، آن بالا، مردم تازه مى‏ديدند او را، چراغشان قبلاً چراغ‏هاى غير از آن ترتيب بوده و يك نفر فرنگى هم آنجا بود، اين هر چند دقيقه يا چند وقت يك دفعه از اين پله‏هارفت بالا و آن ماشه لامپا را حركت مى‏داد اين يك قدرى نورش مى‏رفت بالا، مردم صلوات مى‏فرستادند بعد مى‏آمد پائين يك قدرى مى‏ماند و مردم مشغول تماشا بودند دوباره مى‏رفت بالا آن را مى‏كشيد پائين، مردم باز تظاهر مى‏كردند. اين از آنوقت‏ها مطرح بوده است كه ما حتى نمى‏توانيم پيچ يك چراغ را بالا ببريم، اين بايد فرنگى اين كار را بكند، بايد از خارج فرنگى‏ها بيايند و دست‏شان را اينطور كنند تا اين ماشه چراغ، فتيله را بالا ببرد و بعد هم اينطور كنند تا پائين بياورد. كم كم اين در همه طبقات اين انگيزه رشد كرد. من عكس مجسمه آتاتورك را در تركيه آنوقت كه تبعيد بودم به آنجا، ديدم كه مجسمه او رو به غرب بود و دستش را بالا كرده بود و آنجا به من گفتند كه اين علامت اين است كه ما هر چه بايد انجام بدهيم بايد از غرب باشد. به اصطلاح، آتاتورك يك مرد مثلاً روشنى، يك مرد كذائى بوده و در كشور ما هم بعضى از روشنفكرها به اصطلاح گفته بودند كه ما بايد از سر تا قدم اروپائى و انگليسى باشيم تا بتوانيم ادامه حيات بدهيم. ما تا نفهميم كه خودمان هم يك شخصيتى داريم، مسلمان‏ها هم يك گروهى هستند و شخصيتى دارند و مى‏توانند خودشان هم كار انجام بدهند، تا نخواهيم يك كارى را،

صحيفه نور ج 13 صفحه 284

نمى‏توانيم و تا بيدار نشويم، نمى‏خواهيم. ما را در غفلت و در خواب نگه داشتند كه ما هيچ يك از امور صنعتى را قادر بر تحققش نيستيم، ملت ما فقط لولهنگ مى‏تواند بسازد، كار ديگر از او نمى‏آيد. باور كرده بود اين ملت بيچاره روى تبليغاتى كه قدرت‏هاى پيشرفته و بزرگ كرده بودند و تبليغات داخلى كه وابستگان به آن قدرت‏ها كرده بودند به اينكه ما بايد همه چيزمان از خارج باشد و ما باورمان آمده بود يا بسيارى از ما، كه غرب يك نژاد برتر است، همانطور كه هيتلر اين معنا را از قرارى كه شنيدم مى‏گفته است كه آلمان يك نژاد برتر است و بعضى از نويسنده‏هاى ما نوشته بودند كه آن عمله‏اى كه در آلمان هست و بيلش را دستش گرفته ولب خيابان ايستاده كه برود كار بكند، آن آدم چشم آبى را عقيده بسيارى هست به اينكه براى اداره ممكلت مثلا" امثال ما از اشخاصى كه در اين مملكت هستند بهتر و بالاتر مى‏تواند عمل بكند اين طرز فكر، ما را آنطور عقب نشانده بود كه اعتقادمان اين بود كه اصلا"از ما كارى ساخته نيست. ارتش ما اگر بخواهد ارتش بشود، مستشار لازم دارد، از آمريكا يا از اروپا بايد مستشارانى بيايند تا ارتش ما رابتوانند سروسامان بدهند. ما راجع به صنايع اصلا" نبايد صحبتش را بكنيم، ما يك ملت لولهنگ ساز هستيم، ما نسبت به صنايع اصلا" نبايد صحبت بكنيم، اين صنايع دربست به عهده اروپائى‏ها و آمريكائى‏هاست. ماتابيدار نشويم از اين خواب و تا توجه به اين نكنيم كه ما هم انسان هستيم، ما هم شخصيت داريم، ما هم ملت‏هاى بزرگ هستيم، ما هم، مسلمين هم يك ميليارد تقريبا" جمعيت با همه وسائل دارند تا اين معنا را ما باورمان نيايد، نمى‏رويم دنبال كار. يك جمعيتى اگر نشستند و دست‏شان را دراز كردند پيش يك جمعيت‏هاى ديگر كه بده به ما، تمام همشان اين بود كه هر چه‏خواهند از خارج بيايند و بدهند به شما و ذخائر شما را از اينجا ببرند در ازاى آن چيزى كه مى‏دهند، اين ملت اگر يك ميليون سال هم زندگى بكند، همان حال اول است، تنبل بار مى‏آيد، بى اراده بار مى‏آيد.اين تبليغات دامنه دارى كه كردند و حالا هم باز مى‏كنند، به گوش شما نبايد برود، شما بايد بيدار بشويد از اين خوابى كه بيشتر از چندصد سال به ما تزريق كردند و ما را خواب كردند، اول قدم اين است كه ما بيدار بشويم، بفهميم كه ما هم از جنس بشر هستيم و ممالك ديگر و رژيم‏هاى ديگر و نژادهاى ديگر برتر نيستند از ما، منتها آنها با تبليغاتشان مارا جورى كردند كه هميشه دستمان طرف غرب يا طرف شرق دراز باشد و هر چه مى خواهيم از آنجا براى ما بيايد. اگر ما بيدار بشويم كه ما هم موجودى هستيم مثل ساير موجودات و ما هم انسانى هستيم مثل ساير انسان‏ها و نژاد ما هم نژادى هست مثل ساير نژادها، اگر اين معنا را ما توجه به آن بكنيم و بفهميم كه ما بايد خودمان براى خودمان وسائل زندگى را فراهم كنيم، خودمان براى خودمان كار بكنيم، اگر دستمان را از شرق و غرب كوتاه كنيم و خودمان مشغول فعاليت بشويم، ياد بگيريم لكن بعد از ياد گرفتن خودمان كار بكنيم، نرويم سراغ اينكه بنشينيم تا حتى يك گليمى هم كه مى‏خواهيم، يك پتوئى هم كه مى‏خواهيم از آنجا بياورند، يك تفنگى هم كه مى‏خواهيم از آنجا بياورند. اگر ما به اين معنا توجه كنيم و بيدار بشويم، دنبال بيدارى، اراده پيش مى‏آيد كه ما بخواهيم كه خودمان وسائل زندگى اجتماعى خودمان را فراهم كنيم با كوشش خودمان، بايد كارهاى خودمان را انجام بدهيم، مدتى مى‏گذرد و ما خودمان صنعتگر

صحيفه نور ج 13 صفحه 285

خواهيم شد. آنهائى كه اين صنعت‏هاى بزرگ را درست كردند، آنها هم انسان‏هائى يك سر و دو گوشى هستند كه مثل ساير انسان‏ها، منتها قبل از ما بيدار شدند و ما را خواب كردند، قبل از اينكه ما بيدار بشويم آنها بيدار شدند وهم خودشان را صرف اين كردند كه با ايادى خودشان مستقيما" يا به غير مستقيم مارا غافل كنند، ما را خواب كنند و به ما تزريق كنند به اينكه شما نمى‏توانيد، حتى تزريق كنند كه شما نمى‏توانيد حكومت كنيد، شما نمى‏توانيد يك حكومت صحيح داشته باشيد، شما نمى‏توانيد يك نظام صحيح داشته باشيد شما نمى‏توانيد يك صنعتى داشته باشيد. اگر ما از اين خواب بيدار نشويم، هر چه فرياد هم بزنيم فايده ندارد، شعارها فايده ندارد، آن شعارى فايده دارد كه از روى علم باشد و توجه البته در يك انقلابى و در يك نهضتى اولش شعارهاست كه اين نهضت را به پيش مى برد و اگر اين شعارها نباشد، انقلاب نمى‏تواند پيش ببرد، لكن بعد از اينكه انقلاب پيروز شد بايد عمل كرد، بايد توجه كرد به اينكه ما نبايد هميشه دستمان دراز باشد، يك دستمان طرف غرب دراز باشد، يك دستمان طرف شرق دراز باشد، تا اين دو دست ما طرف شرق و غرب دراز است، ما وابسته هستيم، ما كه مى‏خواهيم وابسته نباشيم بايد اول بيدار بشويم به اينكه ما خودمان هم شخصيت داريم، ما مى‏توانيم كار انجام بدهيم.

شما ديديد كه قبل از اينكه اين نهضت حاصل بشود و انقلاب، كم شخصى بود، كم كسى بود كه احتمال اين را حتى بدهد كه مى‏شود بر اين قدرت‏هاى بزرگ غلبه كرد، آن هم يك ملتى كه همه چيزش وابسته بوده و همه چيزش از آنجا آمده و چيزى ندارد، اين يك مسأله‏اى بود كه باور كسى نمى‏آمد لكن شما مى‏ديديد كه وقتى اراده كرديد، ملت اراده كرد، دنبالش شد. وقتى ملت بيدار شد كه نبايد اين ابر قدرت‏ها در اينجا حكومت كنند و نبايد وابستگان آنهادر اينجا حكومت كنند، با اينكه كمال قدرت را آنها آنوقت داشتند در عين حال همين سر و پا برهنه‏هاى بازار و كوچه و دانشگاه و جاهاى ديگر قيام كردند و با وحدت كلمه و با بيدارى، دشمن را از صحنه بيرون كردند. اگر ملت ما در اين طول مدت اين بيست، سى سال، از بيست سال به اين طرف باز همان بودند كه از پاسبان مى‏ترسيدند، اگر يك وقتى مى‏خواستند به كلانترى بروند خوفشان بود كه بروند، از اسم شاه كذا مى‏ترسيدند، اگر اينها همان‏ها بودند، نمى‏توانستند قيام كنند و اين واقعه را، اين واقعه اعجاز آميز را بوجود بياورند. اول بيدار شدند، با نطق ناطقين نويسندگان، بيدار شدند يعنى نويسندگان متعهد، بعد كه بيدار شدند اراده كردند، خواستند، دنبال اراده و خواست قيام حاصل شد و ديديد كه چيزى كه ملت خواست متحقق مى‏شود، ملت ما خواست كه نظام جائر سلطنتى نباشد و به جاى او يك نظام انسانى اسلامى باشد، اين را خواست و اين شد. البته نمى‏گويم كه الان ما يك نظام اسلامى تمام عيار داريم، لكن اين را مى‏گويم كه آن نظام جائر كه همه چيز ما را به ديگران فروخت و از بين برد آن رفت از بين و دست آن ابر قدرت كوتاه شد از مملكت و ما الان در اول قدم هستيم و بايد كوشش كنيم، همه ما كوشش كنيم، همه ملت كوشش كنند، هر كسى در هر جا كه هست كوشش كند و كوشش‏اش اين باشد كه ما بايد وابسته نباشيم. اگر دهقان‏هاى ما در صحراها و در هر جا كه هستند اين معنا را بفهمند كه كوشش بايد كرد تا وابسته

صحيفه نور ج 13 صفحه 286

نبود و هر كس وابسته است اسير است و ممكن است كه اسارتش زيادتر بشود، اگر آنها در بيابان‏ها اين معنا را احساس كنند، اراده مى‏كنند كه وابسته نباشند و اراده مى‏كنند كه ارزاق خود مملكت را خودشان تهيه كنند و اگر در كارخانه‏هاى ما اين معنا را متنبه بشوند كه ما بايد وابسته نباشيم و ما بايد خودمان براى خودمان كار انجام بدهيم، آنها كوشش مى‏كنند كه كارخانه‏ها را بهتر راه ببرند و اشخاصى كه مغز تفكر صنعتى دارند اين مغزها را به كار مى‏اندازند و بعد از اينكه فهميدند كه بايد براى خودمان كار بكنيم و بايد صنعت را هم، چه صنعت بزرگ، چه صنعت كوچك را خودمان بايد درست بكنيم، اين مبداء عمل مى‏شود كه بعد از آن بيدارى و اين اراده راه بيفتند و مشغول بشوند و تفكر كنند و مغزها را به كار بيندازند و كار خودشان را خودشان انجام بدهند.

اميد را كه جنود الله است در خود زنده و ياس را نابود كنيد

شما متوقع نباشيد كه همين امروز بتوانيد طياره درست كنيد، ميگ درست كنيد، البته الان نمى‏شود اما مايوس نباشيد از اينكه مى‏توانيم درست كنيم، بايد بيدار بشويد برويد دنبال اينكه آن صنايع پيشرفته را خودتان درست بكنيد وقتى اين فكر در يك ملتى پيدا شد و اين اراده در يك ملتى پيدا شد، كوشش مى‏كند و دنبال كوشش اين مطلب حاصل مى‏شود، ياس از جنود ابليس است يعنى شيطان‏ها انسان را به ياس وا مى‏دارند همين ابليس‏هائى كه مى‏بينيد در طول تاريخ ملت ضعيف را مايوس كرده‏اند، همين‏هائى كه به ملت‏هاى ضعيف تزريق كردند كه ما هيچ نمى‏دانيم و هيچ نمى‏توانيم، همين‏هائى كه به ملت‏هاى ضعيف به واسطه وابستگى‏شان به خارج گفتند كه ما بايد غربى باشيم، ما ارتشمان هم بايد از غرب برايش يك كسى بيايد، كارخانه‏هايمان هم بايد از غرب بيايد، راهش بيندازد، ما بايد اين جنود ابليس را كنار بزنيم و اميد كه از جنود الله است در خودمان زنده بكنيم، به خودمان اميدوار باشيم، تكيه به اراده خودمان بكنيم، تبع اراده ديگران نباشيم لكن همه با هم مجتمعا اين اراده را بكنيم تا كار انجام بگيرد. آنهائى كه در ارتش هستند، در قواى مسلح هستند، با هم هماهنگ باشند و با هم بخواهند كه ارتش‏شان قوى باشد و ارتش‏شان و قواى مسلحه‏شان را خودشان اداره كنند دنبال و مى‏توانند و مى‏بينيد كه توانستند و مى‏توانند و آنهائى كه كارخانه‏ها هستند و در كارگاه‏ها هستند و در امور صنعتى هستند خودشان بگويند ما خودمان مى‏كنيم و مى‏توانيم.

نويسندگان و گويندگان بايد به جاى اشكالتراشى به مردم اميد و اطمينان بدهند

اميد در خودتان ايجاد كنيد، نويسنده‏هاى ما، گويندگان ما همه‏شان دنبال اين باشند كه به اين ملت اميد بدهند، مايوس نكنند ملت را، بگويند توانا هستيم، نگويند ناتوان هستيم، بگويند خودمان مى‏توانيم و واقع هم همين طور است، مى‏توانيم اراده بايد بكنيم. نويسنده‏هاى ما بهترين خدمتشان امروز اين است كه اين ملتى كه ايستاده در مقابل شرق و غرب و نمى‏خواهد تحت نظام شرق يا نظام غرب باشد، اميد به آنها بدهند كه مى‏توانيد تا آخر وابسته به شرق و غرب نباشيد. اگر اين نويسنده‏ها،

صحيفه نور ج 13 صفحه 287

اين گوينده‏ها به جاى اينكه به هم اشكالتراشى بكنند، به جاى اينكه به جان هم بريزند، با هم اميد در ملت ايجاد كنند، اطمينان در ملت ايجاد كنند، استقلال روحى در ملت ايجاد كنند، اگر اين خدمت را اين رسانه‏هاى گروهى، اين مطبوعات، اين نويسندگان، اين گويندگان، اين اطمينان را در ملت ايجاد كنند، ما تا آخر پيروز هستيم و حيف است كه يك ملتى كه ايستاده و خون جوانان خودش را داده و همه چيزش را فداى اسلام و استقلال كشورش كرده، ماها كه گوينده هستيم، نويسنده هستيم، آنهائى كه در مطبوعات چيز مى‏نويسند، در راديو و تلويزيون صحبت مى‏كنند، حيف است كه اينها توجه به اين معنا نداشته باشند كه بايد اين ملت را اميدوار كرد و بايد مطمئن كرد ملت را.

اطمينان داشته باشيد كه اگر بخواهيد، مى‏شود و اگر بيدار بشويد، مى‏خواهيد. شما بيدار بشويد و بفهميد اين معنا را كه نژاد ژرمن از نژاد آريا بالاتر نيست و غربى‏ها از ما بالاتر نيستند، زودتر كار راه انداختند، مشغول بشويد و كار را انجام بدهيد. ژاپن همين معنا را مبتلا بود و بعد بيدار شد و اراده كرد و شد يك مملكت صنعتى كه الان صنعت او مقابله مى‏كند با آمريكا، هندوستان بيدار شد يا اينكه از همين نژادهائى بود كه غير عربى بودند و غير آلمانى و غير ژرمنى بودند كه آنها مى‏گفتند اينها ابر هستند و اينها نمى‏توانند وقتى ملتشان خواست، شد، شما هم بخواهيد، مى‏شود. خواستيد كه سلطنت جائر پهلوى نباشد و از بين رفت، خواستيد كه قدرت‏هاى ديگر بر شما و بر ذخائر شما سلطه نداشته باشند، همين طور شد و الان سلطه ندارند.

گروهگ‏ها مى‏خواهند شخصيت‏هائى را كه در رأس كارند، از نظر مردم بيندازند

بخواهيد كه خودتان اداره كنيد مملكت خودتان را، بخواهيد كه كمك كنيد به دولت، تضعيف نكنيد دولت را، تضعيف نكنيد اشخاصى كه خدمتگزار هستند، تمام اين اشخاصى كه الان مشغول كار هستند اينها خدمت به شما و ملت ما شما مى‏كنند، در صدد نباشيد كه اين گروه را عقب بزند و آن گروه، اين گروه را، همه در صدد اين معنا باشيد كه با هم اين كشور را اداره كنيد و اين مردم را بيدار كنيد. من طرفدار تمام قشرهائى هستم كه به اين كشور خدمت دارند مى‏كنند و متاثرم از اينكه اشخاصى كه دارند به اين مملكت خدمت مى‏كنند، دست‏هائى كه مى‏خواهد اين كشور را باز به عقب بزند، اينها را روبروى هم قرار داده است و هر كدام به ديگرى اشكال مى‏كنند، به جاى اشكال هر دو با هم عزمتان را جزم كنيد كه اين ملت را به جلو ببريد، اين ملت را بيدار كنيد، ارتش را تقويت بكنيد، دادگاه‏ها را تقويت بكنيد البته اصلاح هم بايد بشود، اشخاصى كه در رأس دادگاه هستند تقويت كنيد تا آنها بتوانند كارهاى خودشان را انجام بدهند، اشخاصى كه در رأس ارتش و قواى مسلحه ديگر هستند تاييد كنيد تا آنها بتوانند ارتش را اداره كنند تا بتوانند قواى مسلحه كارهائى كه بر آنها محول است به خوبى انجام بدهند، مجلس را كه در رأس همه امور است تقويت كنيد و دنبال اين باشيد كه يك مجلس قوى قانونگذارى داشته باشيم تا بتوانند مملكت را به راه راست ببرند.

من با همه اين گروه‏ها، با هيچ يك از اينها قوم و خويشى ندارم ولى با همه اين گروه‏ها

صحيفه نور ج 13 صفحه 288

موافقم مادامى كه در پست‏هاى خودشان رفتار خوب دارند. شما بدانيد كه در بين اين ملت ما الان اشخاصى هستند، گروهك‏هائى هستند كه مى‏خواهند يكى يكى اينهائى كه مشغول خدمت به اين مملكت هستند، از نظر مردم بيندازند و آنها را از ملت جدا كنند. بايد توجه داشته باشيد كه اينها كه آمدند و مطلبى را گفتند مچشان را بگيريد كه اين آقائى كه تو مى‏گوئى فلان است، دليلت چه است؟ ببينيد چه خواهد گفت. آن كسى كه مثلاً در ارتش است، فرمانده ارتش است اگر گفتند فلان كار را كرده مچش را بگيريد كه دليل شما بر اين مطلب چه است؟ آن كه در رأس دادگاه هست اگر به او اشكال كردند مچشان را بگيريد بگوئيد دليلت بر اين مطلب چه است؟ آنوقت خواهيد فهميد كه دليلى در كار نيست فقط اين است كه تبليغات است كه مى‏خواهند شخصيت‏ها را بشكنند و مى‏خواهند نتيجه از آن بگيرند و مع الاسف ملت ما توجه به اين مسأله بسياريشان كم دارند، به اين تبليغات سوئى كه نسبت به بعضى از اين روحانيون كه مشغول خدمت به اين ملت هستند، نسبت به اينها مى‏كنند باور مى‏كنند، اشخاصى را كه من بيش از بيست سال است مى‏شناسم و مى‏دانم چه اشخاصى هستند لكه‏دار مى‏كنند. اينها از عيوبى است كه در كشور ما هست، اشخاصى كه در ارتش الان دارند خدمت مى‏كنند، در ژاندامرى خدمت مى‏كنند، در سپاه پاسداران دارند خدمت مى‏كنند، در بسيج دارند خدمت مى‏كنند، كميته‏هائى كه دارند خدمت مى‏كنند، همه اينها الان خدمتگزار هستند البته در هر قشرى و جمعيتى پيدا مى‏شوند بعض اشخاص غير صالح، نبايد ما اگر در يك جمعيتى يك آدم غير صالح پيدا شد، تمام آن گروه‏ها را بكوبيم و نبايد ما بدون دليل و بدون شاهد يك مطلبى را قبول بكنيم. بعضى از فلاسفه مى‏گويند كه كسى كه بى‏دليل يك مطلبى را قبول بكند از فطرت انسانى خارج شده است و صحيح است اين. انسان نمى‏تواند به حسب فطرتش يك مطلبى را كه مى‏شنود همين طورى خود بخود قبول كند. اشخاصى كه مى‏خواهند الان شخصيت‏هائى كه در اين مملك مشغول خدمت و در رأس كار هستند از نظر مردم بيندازند، اينها نظرشان به اين است كه اين كشور را تهى كنند از شخصيات و از اشخاص مؤثر و آن كنند كه سابق بود ملت ما بايد هوشيار باشد و هيچ مطلبى را بى‏دليل قبول نكند، همين كه يك كسى گفت فلان چه جور است بايد بگويند به چه دليل مى‏گوئى دليلش را از او بپرسند، اگر بى‏دليل يك مطلبى را قبول بكنند از فطرت انسانى خارجند. انسان بايد هر مطلبى كه مى‏شنود دليل براى آن اقامه بشود، ما خدا را با دليل قبول كرديم بى‏دليل قبول نكرديم و ما انبيا را با دليل قبول كرديم بى‏دليل قبول نمى‏كنيم، ما كسانى كه خيانتكارند با شواهد آنها را خائن مى‏دانيم، كسانى كه به اين ملت اذيت كردند و اين ملت را جور كردند شاهدش همان بود كه مى‏ديديد، ولى يك نفر آدم، هر كس مى‏خواهد باشد، يك زارع باشد، يك كاسب باشد يك بازارى باشد، يك ادارى باشد، اگر به ما گفتند اين فلان است بايد دليل اقامه كند، بايد توجه داشت كه مبادا خداى نخواسته بخواهند حكومت اينجا را و مملكت ما را بگويند: نه عرضه حكومت كردن دارند و نه عرضه اينكه دادگسترى را اصلاح كنند دارند و نه عرضه اينكه مجلس را اداره كنند دارند، اين مسائل مصيبت بار است و اشخاص توجه ندارند و غالبا هم آن اشخاصى كه اين حرف‏ها را مى‏زنند غرضمندند يا گول خورده‏اند.

صحيفه نور ج 13 صفحه 289

اسلام پيش ما امانت است، با قلم‏ها و قدم‏ها به آن خيانت نكنيم

برادرهاى من! خواهرهاى من! توجه بكنيد كه مسؤوليت داريم امروز، مسؤوليت‏هاى بزرگ داريم ما، اگر اين نهضتى كه تا اينجا رسيده و اين انقلابى كه تا اينجا رسيده است و يك جمهورى اسلامى در مملكت ما تحقق پيدا كرده است اگر اين از دست ما برود همه ما مسؤوليم، اگر قلم‏هائى كه در روزنامه‏ها به ضد هم چيز مى‏نويسند كمك كنند بر اين از بين رفتن جمهورى، همه مسؤولند، ما مسؤوليم و ما اسلام امانت است پيشمان، احكام اسلام امانت است پيشمان و نبايد با سر قلم‏ها خيانت كنيم بر اين امانت و نبايد با زبان‏ها خيانت كنيم به اين امانت و نبايد با قلم‏ها و قدم‏ها به اين امانت خيانت كنيم. اگر بخواهيد كشورتان مستقل باشد، اگر بخواهيد كشورتان روى پاى خودش بايستد و بخواهيد آزاد باشيد، بايد از اينطور مناقشات دست برداريد و همه نظر حسن بكنيد و برادروار همه با هم كمك بكنيد تا اين كشور به مقصد خودش برسد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها