0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:41 AM

 

صحيفه نور ج 13 صفحه 234

تاريخ: 7/10/59

بيانات امام خمينى در جمع اهالى خرم‏آباد و خانواده‏هاى شهداى دزفول

عالم محضر خداست، در محضر خدا معصيت نكنيد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

بعضى وقت انسان متحير است كه با اين منظره‏هائى كه مواجه است چه بگويد من الان در مقابلم عكس‏هائى از شهدا مى‏بينم و در آن تابلو نوشته بود كه خانواده‏هاى شهداى دزفول آمده‏اند و جمعى هم از عشاير محترم خرم آباد و از اهالى خرم آباد آمده‏اند و در آن كنار هم كودكان موسويه تهران آمده‏اند. و با ديدن اين منظره‏ها چه بايد بگوئيم؟ انسان در اين دنيا، هر انسانى كه باشد از انسان‏هاى بزرگ مثل انبيا و اوليا تا هر جا كه برسد، مورد امتحان است. امتحان ملازم با وجود انسان است و هيچ انسانى بدون امتحان نخواهد در اين عالم زيست كند. گاهى امتحان به خوف، به جوع به نقص در اموال و انفس، به نقص در ثمرات و امثال اينهاست كه الان در مراكزى كه جنگزده است، بسيارى از اينها تحقق دارد. و اين يك امتحانى است كه از شما آقايان كه در ذزفول و در اهواز و سوسنگرد و ساير محالى كه مورد تعدى كفار شده است، واقع شده‏ايد، اين يك امتحانى است الهى براى آزمايش ما و شما. گاهى امنيت مورد آزمايش است، انسان را گاهى به ناامنى و خوف امتحان مى‏كنند و گاهى به امنيت و اطمينان، گاهى به نقص در ثمرات و انفس، جوان‏ها را از انسان گيرند، برادرها را مى‏گيرند و بچه‏ها و زن‏ها را به اين راه امتحان مى‏كنند و گاهى به زياد كردن ثمرات، زياد كردن اموال، توسعه‏دادن و امنيت اعطا كردن امتحان مى‏كند. بشر در امتحان واقع است، با ادعاى اينكه من مؤمن هستم، رها نمى‏شود، پيغمبرهاى بزرگ امتحان شدند. ابراهيم خليل عليه السلام در آن قضيه حيرت انگيز امر به اينكه بايد اولادت را ذبح كنى امتحان شد، پيغمبرهاى بزرگ، اولياء بزرگ امتحان شدند. حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه امتحان شد، اولاد و احفاد او هم امتحان شدند، و همه ماها هم امتحان مى‏شويم، و همه بشر هم امتحان خواهند شد و امتحان به امنيت و دارائى و ثروت و رياست و امثال ذلك بزرگتر است از امتحان در نقص اولاد و انفس، چه بسا اشخاصى كه ادعا مى‏كنند كه ما مؤمن هستيم، لكن وقتى كه امتحان مى‏شوند معلوم شود كه فقط ادعا بوده، و چه اشخاصى كه ادعا مى‏كنند كه ما طرفدار ضعفا هستيم لكن وقتى كه امتحان مى‏شوند از امتحان درست در نمى‏آيند و چه اشخاصى كه ادعا مى‏كنند كه اگر ما صفحه جنگ پيش بيايد، پيشقدميم و در وقت عمل از امتحان درست در آيند. شما دزفولى‏ها و اهوازى‏ها و سوسنگردى‏ها امتحان داديد و خوب از امتحان بيرون آمديد.

صحيفه نور ج 13 صفحه 235

اين عكس‏هائى كه الان در مقابل من هست و موجب تأثر و تأسف اين سند امتحان شماست و سند افتخار شما. خداى تبارك و تعالى فرمايد: بشر الصابرين آنهائى كه صبر مى‏كنند، به آنها بشارت بده. آنهائى كه در مصيبت‏ها، در نقص ثمرات، در نقص انفس، در نقص اولاد صابر هستند و مى‏گويند كه: انالله و انا اليه راجعون ما از خدا هستيم و به او بر مى‏گرديم، از او هستيم و به او رجوع مى‏كنيم. جوان‏هاى ما از خدا هستند و در راه خدا فداكارى كردند و به خدا مراجعت مى‏كنند. انسان اگر چنانچه هر چه دارد بفهمد كه از خداست، اگر زندگى دارد، خدا به او داده است و اگر اولاد دارد، خدا به او اعطا كرده است و اگر ثروت دارد، خدا به او اعطا كرده است و همه چيز را خداى تبارك و تعالى اعطا فرموده است، اگر دل انسان به اين معنا ايمان بياورد و اطمينان به اين معنا داشته باشد، چيزى كه امانت الهى است، به خدا برگردانده، اولادها اماناتى هستند از خدا، زن و فرزند امانت‏هايى هستند از خدا، دارائى‏ها امانت‏هائى هستند از خدا و به او رد شده است، و ما از خدا هستيم و به سوى او رجوع مى‏كنيم. اگر امتحان را درست داديم و همانطورى كه اوليا و انبيا امتحان دادند ما هم به آنها اقتدا كرديم، مورد آن بشارت هستيم كه خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد و به آنها رحمت مى‏فرستد، مغفرت مى‏فرستد و آنها را اصحاب هدايت مى‏داند. اين امتحان آسان‏تر است از آن امتحان‏هائى كه به دولتمردان خدا دولتمردان را خدا امتحان مى‏كند. چه بسا از اين رؤساى جمهورى كه در دنيا هستند، مدعى احترام به حقوق بشر هستند، قبل از رسيدن به مقام رياست جمهور مدعى آزاديخواهى، مدعى دوستى با بشر، مدعى پاسدارى رفاه بشر هستند، لكن وقتى كه مى‏رسند به مسند و امتحان مى‏كند خداى تبارك و تعالى آنها را، نمى‏توانند از امتحان بيرون بيايند، به جاى طرفدارى از حقوق بشر، بشر را به تباهى مى‏كشند، به جاى طرفدارى از ضعفا، ضعفا را به هلاكت مى‏رسانند، همانطورى كه در آن طرف بشرالصابرين است به رحمت و مغفرت و حيات ابدى، براى اينها هم بشارت و عذاب اليم است، بشارت به ننگ است. بايد امتحان بشويم. مجرد دعواى اينكه من خداخواه هستم من آزاديخواه هستم، من حقوق بشر را مراعات مى‏كنم، من اگر به رياست جمهورى، به حكومت، به نخست‏وزيرى، به رئيس مثلاً قبيله، به رياست عشاير برسم با مردم رفتار خوب مى‏كنم و مردم را به آزادى و رفاه دعوت كنم و خودم هم همين طور هستم، مجرد دعوا پذيرفته نيست، وقتى كه داده شد آن منصب به آن شخص رسيد به آن منصب، آنوقت است كه مطالعه در حال او بايد كرد كه آيا مثل كارتر هست يا مثل على ابن ابيطالب، با مستضعفين و مستمندان آن مى‏كند كه على ابن ابيطالب سلام الله عليه كرد، يا آن مى‏كند كه كارتر كرد، يا آن مى‏كند كه استالين كرد. آنها هم همه مدعى هستند. استالين هم مدعى اين بود كه براى مردم مى‏خواهد كار بكند و مردم را به طور آزاد، مساوى نگه دارد، لكن وقتى كه به مقام رياست رسيد فوج فوج مردم را فانى كرد و از بين برد، كارتر هم همين ادعاها را مى‏كند كه ما براى بشر آزادى مى‏خواهيم و رفاه مى‏خواهيم و بشر دوست هستيم، لكن وقتى كه به مقامش رسيدند ديديم كه آنطور بودند، كردند با بشر آنچه را كردند، صدام هم ادعاى اين را مى‏كند كه من مى خواهم كه عرب را چه بكنم و با عرب چه بكنم، لكن وقتى كه امتحان پيش آمد، اعراب را آنطور در خوزستان به كشتن داد

صحيفه نور ج 13 صفحه 236

كه مغول نكرده بود و اگر مهلت داده بشود به او، با عراق و ايران و هر جا دستش برسد آن كند كه مغول با ايران كرد. ادعا نمى‏شود كرد كه، من ادعا كنم كه من يك ملائى هستم و مردم دوست هستم، وقتى كه رسيدى به منصب آنوقت ببين چه هستى. آنوقتى كه امثال آقاى نخست‏وزير در حبس بود و زجر بود، ادعاى اين معنا را البته در دل داشت كه اين حكومت بده است و اگر من به رياست برسم چه خواهم كرد، اگر در ذهنش بوده لكن الان در معرض امتحان است. الان همه اين رؤسا، رئيس جمهور، نخست‏وزير، رئيس مجلس، رؤساى دادگاه‏ها، رؤساى همه استان‏ها، حكومت‏ها فرماندارها، استاندارها، همه اينها در معرض امتحانند و اين امتحان از امتحان در نقص اولاد و انفس بالاتر است. امتحان مردم به رياست، به رياست در هر مقام، به رسيدن به هر مقام، اين امتحان سخت‏تر است از امتحان در نقص اولاد و انفس و مشكل‏تر است كه انسان بتواند از اين امتحان نجات پيدا بكند و درست امتحان بدهد در معرض اعمالى كه مى‏كند و در پيشگاه خدا آبرومند باشد. رؤسا هر جا هستند، در هر كشورى هستند، دولتمردان در هر كشورى كه هستند و در هر جا كه هستند بايد بدانند كه رسيدن به اين مقام، امتحانى الهى بوده است و سخت امتحانى است. خودشان توجه كنند به اينكه قبل از رسيدن به اين مقام و بعد از رسيدن به اين مقام، چقدر در حالشان تفاوت حاصل شده است. قبل از رسيدن به اين مقام به رؤساى جمهورى كه سابق بودند، به نخست وزيرانى كه سابق بودند، به وكلاى مجلسى كه سابق بودند، به استاندارهائى كه سابق بودند، به دادگاه‏هائى كه در سابق بودند، قبل از رسيدن خودشان به اين مقامات به آنها اشكال داشتندو آنها را تقبيح مى‏كردند، الان كه خودشان رسيدند آيا همان نقشه را عمل مى‏كنند كه آيندگان آنها را تقبيح كنند؟ يا خير، وقتى كه به مقام رسيدند رفتارى مى‏كنند كه همانطورى كه بعد از هراز و چهار صد سال نسبت به امير المؤمنين مردم نظر مى‏دهند؟ همان كه بعد از اينكه مقام رياست داشت، به حسب اصطلاح شما تمام ايران و عراق و مصر و جاهاى ديگر در زير سلطه او بود، رفتارش با مردم آنطور بود كه هيچ كس نمى‏تواند آن رفتار را داشته باشد. در خطبه جمعه، گاهى كه يك وقتى كه در خطبه جمعه آمده بودند و منبر بودند، دامنشان را حركت مى‏دادند براى اينكه پيراهن را شسته بودند و پيراهن عوضى نداشتند. بيدار بشويم ما، دولتمردان بيدار بشوند، استاندارها بيدار بشوند، دادگاه بيدار بشوند، ما دعوى شيعه‏گرى را مى‏كنيم، ادعا هست كه ما شيعه و تابع هستيم، در مقام امتحان باز شيعه هستيم تبع هستيم آنطورى كه او هست؟ به اندازه‏اى كه وسعت وجودى ما هست تبعيت مى‏كنيم؟ با دوستانمان، با رفقايمان، با همكيشانمان، با بشر آنطور رفتار مى‏كنيم آن شخصى بود كه وقتى يك خلخال را از پاى يك ذميه يا يهودى يا نصارا بوده است بيرون آورده بودند اشرار، قريب به اين معنا فرموده است كه اگر انسان بميرد براى اين ننگى كه واقع شده و اين چيزى كه واقع شده است، خيلى بعيد نيست. ما هم مدعى هستيم كه شيعه هستيم. رؤسا و دولتمردان بيدار بشوند، مخاصمه را ترك كنند، اين منظره‏ها را ببينند، اين جوان‏هايى كه خون خودشان را در راه اسلام داده‏اند، ببينند، اين جوان‏هايى كه شما را به اين مقام رسانده‏اند، ببينند و دست از مخاصمات بردارند، آتش بس كنند. در محضر خداست، همه ما در محضر خدا هستيم و

صحيفه نور ج 13 صفحه 237

همه ما خواهيم مرد و همه ما خواهيم حساب پس داد. بيدار بشويد ملت، بيدار بشويد دولت، همه بيدار باشيد، همه‏تان در محضر خدا هستيد، فردا همه بايد حساب پس بدهيد، از روى خون شهداى ما نگذريد بدو ن نظر، و براى مقام دعوا نكنيد با هم. ما همه كه به صدام اينطور نفرين مى‏كنيم و ننگ نثارش مى‏كنيم، مبادا خودمان آنطور باشيم. در حال خودمان مطالعه كنيم. وقتى كه خلوت هست خودمان را آزمايش كنيم كه ما اگر به مقام رسيديم آيا همانطورى كه صدام مى‏كند، ما هم همانطور خواهيم كرد، يا شبيه به او؟ يا ما شبيه به خليفه رسول الله عمل مى‏كنيم حكومت كردن بر يك جامعه‏اى، بزرگترين آزمايشى است كه خداى تبارك و تعالى از بشر مى‏كند. حكومت كردن اگر حكومت اسمش باشد، به اصطلاح حكومت كردن بر يك همچو جامعه‏اى كه خون خودش را در راه اسلام و در راه كشور اسلامى دارد مى‏دهد و جوانان برومندش را دارد فدا مى‏كند، از كارهاى بسيار مشكل و از امتحانات بسيار مشكل است.اى رؤسا! شماها در معرض امتحان در آمده‏ايد و اعمال شما دقيقاً تحت نظر خداى تبارك و تعالى است، توجه بكنيد به اين ملتى كه به اينطور همراهى به شما مى‏كند. اى پاسداران! اى ارتشيان! ژاندارمرى! و اى ساير قواى مسلح نظامى و انتظامى! و اى رؤساى هر جا كه هستيد، هر قبيله كه هستيد و اى استاندارهاى همه سرتاسر كشور! در معرض امتحان هستيد، مبادا با خون اينها براى خودتان بخواهيد مقامى درست كنيد، خدا نكند شماها بخواهيد ديگران خون خودشان را بدهند و شما مقامتان بالاتر برود، خدا نكند كه يك همچو حيوانى در باطن شما باشد و شما خيال كنيد انسانيد. بشر در معرض امتحان است. احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا آمنا و هم لايفتنون شما گمان كنيد، مردم گمان مى‏كنند كه همين كه گفتند من مؤمنم رهايشان مى‏كنند امتحانشان كنند؟ همين كه گفتيد ما آزاديخواهيم رهايتان مى‏كنند بر مسند مى‏نشانند تا بفهمند كه راست مى‏گوئيد يا نه و بفهمانند، به مجرد اينكه ادعا كرديد كه من براى اين ملت و براى اين كشور خدمتگزارم رها مى‏شويد؟ امتحان خواهيد شد و در امتحان هستيد. از من طلبه تا تمام افراد اين مملكت و تمام افراد بشر و تمام انبيا و اوليا همه در معرض امتحانند، به ادعا و گفتار رها نمى‏شوند. فرموده است كه: سابقين را ما امتحان كرديم تا اينكه معلوم بشود كه چه كسى مؤمن است و چه كسى منافق. همه گروه‏ها، همه مردمى كه در اين مملكت يا در رأس امور هستند، يا در بازار هستند، يا در كشاورزى هستند، يا در كارخانه‏ها هستند، يا در گروهك‏هاى مفسد هستند، همه بدانند كه در محضر خدا هستند و در معرض امتحان. در گفتار بسيار آسان است كه انسان ادعا كند كه من چه هستم و چه هستم، لكن همان معنائى را كه ادعامى كند در همان امتحان مى‏شود، همان شخصى كه مى‏گويد من بشر دوستم، در همان معنا امتحان مى‏شود، همان شخصى كه مى‏گويد كه من طرفدار حقوق بشر هستم در همان معنا امتحان شود، اگر در آن مقامى كه رسيد، با آنوقتى كه قبل از آن مقام بود هر دو مساوى است و نقش او يك طو راست و رياست براى او سنگينى نمى‏كند، اين شيعه على ابن ابيطالب است و پيرو او، و از امتحان روسفيد بيرون آمده من خجالت مى‏كشم وقتى كه شماها را مى‏بينم كه از خوزستان و خرم آباد و از جنوب و از غرب آمده‏ايد و آنهمه رنج ديده‏ايد و آنهمه جوان‏هاى شما شهيد شده‏اند و آنطور خانه‏هاى شما خراب‏

صحيفه نور ج 13 صفحه 238

شده‏اند و وقتى كه بيائيد در اينجا ببينيد اوضاع طور ديگرى است سرخون شما دعواست. قلم‏هاى در روزنامه‏ها، دست‏هايى كه اين قلم‏ها به دست‏شان است، آنهائى كه در راديو تلويزيون و در ساير جاها سخنرانى مى‏كنند همه مورد امتحان خدا هستند. آنوقتى كه قلم به دست مى‏گيريد بدانيد كه در محضر خدا قلم دست گرفته‏ايد، آنوقتى كه مى‏خواهيد تكلم كنيد بدانيد كه زبان شما قلب شما، چشم شما، گوش شما در محضر خداست. عالم محضر خداست در محضر خدا معصيت خدا نكنيد، در محضر خدا با هم دعوا نكنيد سر امور باطل و فانى، براى خدا كار بكنيد و براى خدا به پيش برويد. اگر ملت ما براى خدا و براى رضاى پيغمبر اكرم به پيش برود، تمام مقاصدش حاصل خواهد شد. خداوند ما و شما را از اين امتحان بزرگ سرفراز و روسفيد بيرون بياورد. خداوند تمام افراد ملت ما را آبرومند كند. خداوند اين نهضت را متصل به نهضت امام زمان سلام الله عليه بكند. خداوند دشمنان ما را هدايت كند.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها