0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:40 AM

 

صحيفه نور ج 13 صفحه 168

تاريخ: 25/8/59

بيانات امام خمينى در جمع فارغ التحصيلان دومين دوره دانشكده افسرى ارتش جمهورى اسلامى

دشمن اصلى ابر قدرت‏ها، اسلام است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از شما برادران و عزيزان رزمنده تشكر مى‏كنم كه در اينجا آمديد و از نزديك با هم ملاقات كنيم و بعض مسائل را در ميان بگذاريم. من از ارتش و از ساير قواى انتظامى و نظامى و از قواى مسلح ديگر، پاسداران، داوطلبان و همه قشرهايى كه در جبهه مشغول فداكارى براى اسلام هستند، كمال تشكر را مى‏كنم و همانطور كه خود شماها مطللعيد چون اين يك لشگر اسلامى است و يك قواى مسلح اسلامى است، تمام ملت ايران پشتيبانى از اين قوا دارند و از زن و مردشان مشغول جهاد هستند، هر كدام به آن مقدارى كه مى‏توانند كمك مى‏كنند، همراهى مى‏كنند. پشتوانه همه شما اسلام است، قرآن كريم است و ملت‏هاى اسلامى در هر جا كه هستند چنانچه ملاحظه مى‏كنيد كه از ملت‏ها پشتيبانى‏هاى زياد، اظهار همراهى با اين ملت ستمديده ايران و با ارتش ايران اعلام مى‏كنند كه ما هم مى‏خواهيم بيائيم در جبهه‏ها با بازيخورده‏هاى رژيم بعث كافر عراق جنگ كنيم و البته احتياج به اين نيست كه آنها بيايند ولى تشكر از آنها مى‏كنم و قواى مسلحه خود ما بحمدالله كافى است براى جلوگيرى از اين شرارت اشرار و انشاء الله به زودى غلبه اسلام بر كفر ظاهر مى‏شود. و انشاء الله ملت مظلوم عراق را از زير ستم اين ستمكاران نجات خواهيم داد.

من هيچ خوفى از جنگ ندارم و شما هم نداريد و ملت ما هم ندارند، لكن آن خوفى كه هست كه من براى شما كه مى‏خواهيد افسر باشيد و در جبهه‏ها برويد و با كفار جنگ كنيد، بايد تذكر بدهم كه نقشه‏هاى حساب شده در كار است براى شكستن اسلام، مقصد اصيل اين است كه اينها چون از اسلام سيلى خورده‏اند و با قدرت الله اكبر آنها را از ايران بيرون كردند و دست چپاولگرها را كوتاه كردند و لهذا دشمن اصلى، اسلام است، نه ارتش است، نه روحانيت است و نه جمهورى اسلام و نه حكومت اسلامى و نه آنهايى كه در راه اسلام دارند فداكارى مى‏كنند، دشمن اصلى اينها نيستند، دشمن اصلى اسلام است منتها با يك نقشه حساب شده دارند پيشروى مى‏كنند. نمى‏دانم اين مثل را شما شنيديد - مثل‏هايى كه در بين مردم هست آموزنده است اين مثل را كه من شنيدم و لابد بسيارى از شما هم شنيديد، مى‏گويند كه، يك آخوند و يك سيد و يك نفر هم از اشخاص متعارف رفته‏اند در يك باغى براى دزدى، صاحب باغ وقتى كه آمد ديد خوب، اينها سه نفرند و نمى‏تواند با سه نفر، اين مقابله كند،

صحيفه نور ج 13 صفحه 169

رو كرد به دونفرشان گفت كه خوب، اين به آنها رو كرد گفت كه اين سيد اولاد پيغمبر است، حق دارد، ما بايد احترام از او بكينم از اين جهت قدمش روى چشم مثلاً هر كارى كرده مال خودش بوده اين آقاى شيخ هم خوب ،عالم است، جليل‏القدر است، اسلام به او احترام گذاشته است، ما بايد به او احترام كنيم، خوب، اين آدم عامى چه ميگويد، آن دو نفر را با خودش موافق كرد، آن آدم عامى را گرفتند و بستندش، زدندش، بعد رو كرد به آن دو نفر گفت كه اين آقا اولاد پيغمبر است، اولاد پيغمبر، عزيز است پيش ما، چطور توئى كه صورت روحانى دارى، آخر روحانى كه دزدى نمى‏كند چرا تو آمدى در اينجا، خودش با سيد دست به هم دادند و آن روحانى‏نما را زدند و بستند و انداختند آنجا، بعد رو كرد به سيد گفت كه سيد اولاد پيغمبر! جدت به تو گفته است دزدى بكنى؟ براى چه آمدى تو باغ مردم، گرفت خودش ديگر زورش به او مى‏رسيد، آن هم گرفت و انداخت، اين يك مثل است كه شايد واقعيت هم هم ندارد اما مثل است، مثل خوبى است. الان وضع ايران اينطورى شده است، يك وقت صحبت مى‏كردند كه اين ارتش طاغوتى است و مال رژيم سابق است و اينها قابل اينكه لشگر اسلام باشند، قابل اين نيستند و اينها بايد اصلش منحل بشود، خوب، در مقابلش صحبت شد كه نه، نبايد منحل بشود، اينها نمى‏خواستند ارتش را منحل كنند اينها مى‏خواستند كه يك قوه بزرگى كه مى‏تواند كار انجام بدهد او را از دست بگيرند و كنارش بگذارند، بعدش بيايند سراغ روحانيين كه روحانيين نبايد اصلاً دخالت بكنند در امور سياسى، اينها بايد بروند تو مسجدها و دعا بخوانند و از اين كارها، نماز و دعا بخوانند، آنها را هم كنار بگذارند، بعد بيايند سراغ دولت و مردم و اينها كه آن قوا را از آنها گرفتند و اين قوه روحانى را هم از آنها گرفتند و مردم را جدا كردند از ارتش و مردم را جدا كردند از روحانيت، به حساب آنها برسند، دولت را از بين ببرند و رئيس جمهور را از بين ببرند و عرض مى‏كنم كه قدرت‏هاى ديگرى كه هستند از بين ببرند، چون مى‏بينند اگر اينها با هم مجتمع باشند، يك قدرت بزرگى است كه نمى‏شود اين را از بين برد. خوب، ديدند كه اينها وقتى كه با هم اتصال پيدا كردند، وقتى مردم قيام كردند، ارتش هم به آنها متصل شد، بازار هم به آنها متصل شد دانشگاه هم به آنها متصل شد، همه متصل شدند، يك قدرت بزرگى بود كه اين قدرت بزرگ نمى‏شود مقابلش ايستاد، هيچ حكومتى هم نمى‏تواند و ديدند كه محمدرضا را با همه قدرتى كه داشت بيرون كردند و آنهايى هم كه تبع او بودند و در رديف‏هاى بالا بودند كه خيانتكار بودند، آنها را هم همين ملت و همين ارتش و همين قواى مسلحه و نظامى و انتظامى از بين بردند، از اين جهت باز دنبال اين نقشه هستند، اينطور نيست كه يك دسته‏اى كه در تهران راهپيمايى مى‏كند و در قم راهپيمايى مى‏كنند، اينها با اشخاص مخالف باشند، اينها، آنهايى كه كارگردان‏ها هستند، نه آنهائى كه بازيخورده هستند، آنها دنبال اين هستند كه اسلام را از بين ببرند چون از او بد ديدند از اين جهت يك شعارهايى درست مى‏كنند كه اين شعارها به ذهن مردم زننده نباشد و همراه با هم پيدا بكنند و لهذا مى‏بينيد كه همين‏هايى كه يك وقتى مى‏گفتند ارتش را بايد كنار گذاشت، حالا دارند مى‏گويند كه روحانى بايد كنار برود، برود سراغ ارشادش در قم، بعد از اين كه اين عده بازيخورده از آنهايى كه اساس كار را دارند راهنمايى مى‏كنند،

صحيفه نور ج 13 صفحه 170

اين عده بازيخورده جمع مى‏شوند و در قم كه مركز روحانيت است، مركز اسلام است، قطعنامه صادر مى‏كنند و در آن قطعنامه هست كه روحانيون نبايد اصلاً دخالت بكنند دراين چيزها، آزادى مطلق بايد باشد، آزادى مطلق بايد باشد كه آنها مى‏گويند، اين است كه چريك‏هاى فدائى و فلان دسته منافق و فلان دسته كافر و فلان دسته‏اى كه هيچ اعتقاد به اسلام ندارند اينها آزاد باشند و بيايند و هر چه دلشان مى‏خواهد بگويند و هر كارى مى‏خواهند بكنند و ولو فرض كنيد كه به ضد اسلام حرف بزنند آزادند و ولو به ضد قرآن حرف بزنند آزادند و ولو به ضد جمهورى اسلامى حرف بزنند و اين هم آزادند و يك دسته نفهم هم مى‏گويند نخير بايد اين چيزها باشد. اينها مقصودشان اين نيست كه آزاد باشيم، اينها مقصودشان آن نقشه‏اى است كه طرح شده است برايشان و مرتب خواهند پياده كنند آن را. آزاد باشيم كه به هر چيزى از اشعار اسلامى كه هست بتازيم، آزاد باشيم كه در دانشگاهها آن شعارهايى كه همه‏اش به ضد قرآن است بنويسيم، آزاد باشيم كه با همه شعائر اسلامى مخالفت كنيم، آزاد باشيم كه هر چه دلمان مى‏خواهد به ضد ارتش، به ضد روحانى، به ضد مؤمنين، متدينين بگوئيم، بعد اجتماعى درست بكنند و جدا كنند يكى يكى طوائف را از هم، امروز طرزشان اين است كه روحانيين بايد بروند و دعا بكنند و عرض مى‏كنم كه اينها، اين همان طرزى است كه امريكا نقشه‏اش را دارد و انگلستان هم از سابق داشته است و الان هم همه دولت‏هايى كه، ابرقدرت‏هايى كه مى‏خواهند ايران را بچاپند و شرق را بچاپند و از اسلام مى‏ترسند و از مظاهر اسلامى ترسند. اين همان طرح است و من متأسفم كه اين طرح در قم دارد انجام مى‏گيرد، اگر بازارى قم، بازارى تهران با اين حرف موافق است مصيبت بسيار زياد است براى اينكه طرحشان پياده شد و اگر بازارى تهران و قم با اين موافق نيستند، چطور صحبتى نكردند، اين همان طرحى است كه انگلستان از دويست سال پيش از اين يا بيشتر طرح ريزى كردند كه جدا كنند روحانيت را از سياست، جدا كنند روحانيين را از مردمى كه مى‏خواهند فعالانه كار بكنند براى اسلام، اينها بروند همان توى مسجدها بنشينند و دعا بكنند، آنها هم هر كارى دلشان مى‏خواست بكنند و هر چپاولگرى و هر سلطه جويى كه خواستند بكنند. در عرض پنجاه سال كه روحانيين را عقب‏زده بودند و هر چه هم جديت مى‏كردند نمى‏توانستند كه كارى انجام بدهند از باب اينكه مردم را از روحانيون كنار زده بودند، در عرض پنجاه سال همه حيثيت شما را به باد فنا دادند و اسلام را به آنجا رساندند كه براى اينكه اسلام پيروز شده است بر ايران، گريه كردند و حرف زدند و در شعرهايشان فحش دادند و همه الواطى را كردند و همه دارائى‏هاى شما را به چپاول برده‏اند براى اينكه يك كسى نبود بگويد چرا؟ اين روشنفكرهايى كه الان دارند مى‏گويند و مع الاسف بين‏شان بعضى متدينين هم هست كه بازيخورده‏اند و غربزده‏اند، مى‏گويند كه روحانيون بايد بروند سراغ كار خودشان و ملت را بگذارند، سياست را بگذارند براى ما، شما سياست را پنجاه سال داشتيد و هيچ غلطى نكرديد، شما كجا يك كار مثبتى توانستيد انجام بدهيد هر كدامتان كه ملى بوديد يا فرض كنيد متدين بوديد، تا صدايتان در مى‏آمد توى سرتان مى‏زدند، چه بود كه اين ملت را غلبه داد بر همه؟ آن چه گروهى بودند كه نقش بزرگتر از همه را در اين جنبش داشتند؟ شما با همه اين جنبش‏ها آنوقت‏ها مخالف مى‏كرديد،

صحيفه نور ج 13 صفحه 171

شما را من مى‏شناسم نمى‏خواهم اسمتان را هى ببرم، سر جايتان بنشينيد، آدم بشويد

وقتى يك ملت در يك امر اسلامى همدست شدند، هيچ قدرتى نمى‏تواند آنها را عقب بزند

در اين راهپيمائى كه روز تاسوعا و عاشورا مى‏شود بايد توجه بكنيد، دو نكته را من بگويم: يكى اينكه راهپيمائى، عزادارى را از شما نگيرد، عزادارى كنيد و با عزادارى راه برويد، همه با هم مجتمع بشويد به عزادارى. وقتى كلمه راهپيمائى پيش مى‏آيد خيال نكنيد كه معنايش اين است كه عزادارى نمى‏خواهيم، ما از همين اسلام و مظاهر اسلام و شهداى اسلام مى‏توانيم كارهايمان را انجام بدهيم والا نه توپ ما و نه تانك ما مقابله با تانك و توپ آمريكا ندارد، شوروى ندارد. ما يك ملتى مى‏خواهيم كه براى اسلام همدست بشوند و مطمئن باشيد كه وقتى يك ملت در يك امر اسلامى همدست شدند كه چنانچه مى‏بينيد شدند، هيچ قدرتى نمى‏تواند شما را عقب بزند، آنها هم اين معنا را فهميده‏اند و مى‏بينند كه خوب، يكى از اشخاص، يكى از گروه‏هايى كه نقشى دارد در اين امر و نقش بزرگى دارد، روحانى است. از اولى كه اين انقلاب پيدا شد تا حالا يك دستجات روشنفكر وقلمدارى، آنهايى كه قلم‏هايشان و نطق‏هايشان و گفتارهايشان بر ضد اسلام است و يا خودشان نمى‏دانند و يا دانسته اين كار را مى‏كنند، از اول اين مسأله را مى‏گفتند كه روحانيون بروند يك كار ديگرى بكنند، ماها هم مى‏رويم سراغ چيز، همين ماهايى كه، مملكت اسلام را دو دستى مى‏خواهند تقديم كنند به آنهايى كه ارباب‏هايشان هستند يا آنهايى كه به خيال خودشان براى ما مفيد هستند. آقا مملكت اسلام از اول 15 خرداد تا حالا بيشتر از صد هزار جمعيت از آن كشته شده است و بيشتر از صد هزار معلول ما الان داريم، اينها براى چه معلول شده‏اند؟ براى چه كشته شده‏اند؟ براى نفت بوده است؟ آدم براى نفت خودش را مى‏كشد؟ براى خانه بوده است؟ براى ارزانى بوده است؟ خوب، ما از تظاهرات مردم بايد اينها را بفهميم، همه مى‏گفتند ما اسلام را مى‏خواهيم. اگر اسلام نبود، نه نفت مى‏توانست هيچ كارى بكند و نه ساير چيزها، مگر مردم مى‏شود جوان‏هايشان را بدهد براى نفت؟ مى‏شود جوانشان را بدهند براى خانه؟ الان كه شما در جبهه‏هاى جنگ هستيد و ارتشى‏هاى ما كه خداوند نصرتشان بدهند در مراكز فعال هستند، الان كى هست كه دارد از آنها پشتيبانى مى‏كند؟ آن زن‏هايى كه براى شما نان‏پزد و آن مردمى كه براى شما پول مى‏دهد و آن مردمى كه براى شما ذخيره مى‏دهد و آنقدر چيزها را مى‏فرستد، همين مردم مسلمانند، شما ببينيد در تلويزيونتان كه يك زنى كه ده تا تخم مرغ آورده، دارد مى‏آورد دهد همين را، يك بچه‏اى كه ده تومان دارد اين را ميدهد، اينها براى چه اينها را مى‏دهند اينها براى اسلام است، براى كشور اسلامى است، چطور شماها هيچ كارى نمى‏كنيد، اينهايى كه هى نق مى‏زنند چه مى‏كنند؟ چه غلطى مى‏كنند؟ كدام از اينها رفته است در جبهه؟ اين نقشه است، شمايى كه الان انشاء الله وارد مى‏شويد در ارتش و در جهات بالاى ارتش، اين نقشه را توجه بكنيد، شما كه افسر هستيد، اين نكته‏ها را بايد توجه بكنيد كه مى‏خواهند شما را از مردم جدا كنند، روحانيون را هم از

صحيفه نور ج 13 صفحه 172

مردم جدا كنند، مردم وقتى كه نه قدرت روحانى دارند و نه قدرت عرض بكنم كه اسلحه‏اى دارند يك كارى بكنند، يك كودتايى بكنند، تمام كنند قضيه را، مسأله اين است.

اين روزنامه‏ها نمى‏فهمند يا فهميده عمل مى‏كنند، چرا بايد اين روزنامه‏ها دامن بزنند به اينطور اختلافات، اختلافى كه اشخاصى چيز مى‏كنند طرح ريزى‏اش را مى‏كنند كه اگر اين اشخاص پيش ببرند، نه تو روزنامه نگار را و نه آن رئيس روزنامه را نخواهند گذاشت، تمامتان را از بين خواهند برد، آقا نقشه است، شما را به بازى گرفته‏اند، روزنامه‏ها را به بازى گرفته‏اند، جبهه‏ها را به بازى گرفته‏اند، نقشه است كه شماها را از هم جدا كنند، دولت را از ملت، ملت را از دولت، رئيس جمهور را از مردم، مردم را از او، حالا به تدريج. آن روزى كه دست‏شان برسد، اول كسى كه در دولتى‏ها كشته مى‏شود همين رئيس جمهور است، چشم‏هايتان را باز كنيد، همين رؤساى ارتش است، همان رؤساى روحانى است وبعد هم مى‏آيند حساب احزاب را، آنهايى كه با آنها موافقند نه، آنها كه اهلاً و سهلا و آنهايى كه با آنهامخالف هستند حساب آنها را هم مى‏كشند، بازار هم دستش اسلحه از دستش افتاد كارى ديگر از او نمى‏آيد، نه روحانى است كه همه را مجتمع كند و نه ارتشى است كه بتواند جلوگيرى كند. بيدار بشويد! چرا اينقدر خوابيد! اى سران! چرا اينقدر خوابيد؟ چرا چشم‏هايتان را باز نمى‏كنيد؟ هر كه، هر جا صحبت مى‏كند، به ضد هم صحبت مى‏كند. هر جا مى‏نويسد به ضد هم مى‏نويسد. بايد بيدار بشويم ما، اگر خداى نخواسته جدا كردند روحانى را از ملت، جدا كردند ارتشى را از ملت و هر كدام را عليحده كردند و آنطورها كه مى‏خواهند انجام بدهند كردند، ارتش را منحلش بكنند به واسطه يك تبليغاتى، روحانى را كنار بزنند و منزوى كنند به واسطه يك تبليغاتى، اگر يك همچو كارى بكنند، ديگر نه بازارى او كارى مى‏آيد كه انجام بدهد و نه دانشگاهى، تا شما با هم مجتمع هستيد، تا با هم هستيد مى‏توانيد كار بكنيد. يكى از مثل‏هاى ديگرى كه در بين مردم هست بايد عرض بكنم، يك كسى كه خواست، يك پدرى كه مى‏خواست بميرد، چند تا پسر داشت، هفت، هشت تا پسر داشت، خواست‏شان، يك چوب‏هايى هم تهيه كرده بود، يكى از اين چوب‏ها را داد گفت اين را بشكن، شكستش، دو تا را گذاشت پهلو هم گفت اينها را هم بشكن، شكستش، بعد آن 7،8 تايى كه به عدد بچه‏هايش بود پهلو هم گذاشت گفت اينها را بشكن، هر چه زور زد نشكست، گفت شما عددتان به عدد اين چوب‏هاست، اگر يكى يكى باشيد، شكسته مى‏شويد اگر دو تايتان يك طرف و چهارتايتان يك طرف باشد، شكسته مى‏شويد اگر همه‏تان با هم باشيد مثل اين چوب‏ها كه همه با هم باشند، هيچ كس نمى‏تواند بشكند شما را. اگر روحانى تنها باشد، مى‏شكنندش، اگر ارتشى تنها باشد، مى‏شكنندش، اگر مردم تنها باشند، مى‏شكنند آنها را، آنى كه آسيب بردار نيست آنى است كه همه قوا با هم باشند، حرفش را مى‏زنند و عملش بر خلافش است، هر كدام صحبت مى‏كنند، از اتحاد صحبت مى‏كنند، لكن در عمل، اين عمل را انجام نمى‏دهند، چه شده شما را؟ پيروز شديد؟ شمايى كه الان لشگر كفر بر شما حمله كرده، شمايى كه الان در سوسنگرد آن بساط را داريد، در آبادان آن بساط را داريد، در اهواز آن بساط را داريد، نبايد به خودتان بيائيد كه ديگر توى روزنامه‏تان اين غلطها را نكنند؟ روزنامه‏ها مى‏خواهند

صحيفه نور ج 13 صفحه 173

كه من يك وقت صدايم در بيايد؟ يك روزنامه به طرفدارى آن طرف، يك روزنامه به طرفدارى آن جمله. آخر شما مسلمانيد، مسلمان بايد با هم باشد، اعتقاد به خدا داريد، اعتقاد به اسلام داريد، اعتقاد به معاد داريد، چرا جلوى روزنامه‏ها را نمى‏گيريد؟ مكرر من گفته‏ام به آنها، چرا نمى‏گيرند جلوى روزنامه‏ها را؟ من بگيرم جلويش را؟ چرا جلوى دهن‏هايشان را نمى‏گيرند؟ چرا جلوى قلم‏هايشان را گيرند؟ در يك همچو مشكلى كه ما الان داريم، شما هم بايد به جان هم بيفتيد؟

من اميد اين را دارم كه شما جوان‏ها و جوان‏هاى ايران و همه قشرهاى ملت الا يك دسته‏اى كه اميدى ديگر از آنها نيست اينها با هم مجتمع بشوند و همين طورى كه الان اكثر مردم بلكه درصد نود مردم يا بيشتر الان وفادار هستند به جمهورى اسلامى و به اسلام و من اميد اين را دارم كه اشخاصى كه از اين كارهاى خيلى ناجور و خيلى پست دست بردارند و همه مشغول بشوند براى اسلام كار بكنند، اگر همه با هم مجتمع باشيد، اگر سران همه با هم مجتمع باشند، ايراد نگيرند به هم، آن به او اشكال كند، او به او اشكال كند در يك همچو موردى، در يك همچو موقعى كه ما داريم، كارها هم همه اصلاح مى‏شود، و اميدوارم كه خداوند هدايت كند همه ما را و همه شما را و همه ملت ما را و انشاءالله تعالى پيروز باشيد. و شما همه براى خدا انشاء الله عمل كنيد، همه‏تان با هم باشيد، پشت و پناه هم باشيد، ملت خوب است، ملت يك ملت روشنى است، يك ملت خوبى است، شماها هم همه با هم مجتمع بشويد،

دولت و ملت، اركان دولت، رئيس جمهورش، نخست وزيرش مجلسش، همه اينها با هم مجتمع بشوند و در يك همچو موقع خطيرى كه همه گرفتار پيروز بشوند، نه نخست‏وزيرى باقى مى‏ماند و نه رئيس جمهورى باقى مى‏ماند و نه مجلسى باقى مى‏ماند و نه روحانى باقى ماند و نه بازارى، بايد با هم باشيد تا اينكه كار را پيش ببريد، اگر هر كدام عليحده، عليحده و هر كس دلش مى‏خواهد يك جايى يك اجتماعى بكندو يك تظاهرى بكند و يك حرف مفتى بزند به اسمى كه خودش براى همان آدمى كه تظاهر مى‏كند، اول او را مى‏كشند. آنهايى كه تظاهرات مى‏كنند، آنهايى كه الان در اين موقعى كه جنگ هست در ايران و همه نواميس مسلمين در خطر است و همه حيثيات مسلمين در خطر است امروز شلوغكارى مى‏كنند و اجتماع مى‏كنند و نطق مى‏كنند و حرف مفت مى‏زنند اگر آنها غلبه بكنند، پدر خود شما را اول در آورند، يك قدرى بيدار بشويد، يك قدرى توجه كنيد به مسائل، اينقدر تو سر هم نزنيد، اينقدر به هم نپريد.

اگر كسى شعارهاى باطل خواست بدهد، با قوت او را بكوبيد

انشاء الله روز عاشورا كه جمعيت بيرون بيايد، مراسم تعزيه حسين سلام الله عليه بايد با قوت خودش باشد و در راهپيمائى‏ها همه‏اش مراسم امام حسين (ع) باشد و اگر كسى شعارهاى باطل خواست بدهد، با قوت او را بكوبيد و نگذاريد يك شعارهاى باطل بدهند، خود مردم مأمورند، تكليف اسلامى‏شان اين است كه اگر يك كسى شعار عليه كسى، عليه كسى، براى كسى، براى تفرقه انداختن بيايد، خود مردم مأمورند كه آن را بگيرند و تحويل به مراكز، كه بايد بدهند، بدهند. من از خداى تبارك

صحيفه نور ج 13 صفحه 174

و تعالى خواهانم كه خداوند همه ما را بيدار كند. اينهائى كه هر كدامشان ديگرى را متهم كنند و غلط دارند رفتار مى‏كنند، بيدار كند اينها را اينهايى كه سران اسلام را دارند مى‏شكنند خدا بيدارشان كند. اينهايى كه مى‏خواهند تفرقه بيندازند بين صفوف مسلمين، خداوند بيدارشان كند. خداوندانشاء الله به همه شما نصرت بدهد و شما برادران عزيزى كه الان از دانشكده بيرون آمديد و مى‏خواهيد برويد به محل كارتان، خداوند به شما نصرت عنايت كند. شما عزيزان ملت هستيد شما پاسدارهاى ملت هستيد و ملت باشماست، امروز از هيچ نترسيد براى اينكه سابق ملت و شما جداى از هم بوديد و الان بحمدالله همه با هم هستيد و همه در يك جبهه هستيد و من وقتى كه نگاه مى‏كنم به تلويزيون كه نشان مى‏دهند آنهايى كه براى همين ارتش و براى همين سپاه پاسداران و براى همه اينهايى كه در جبهه هستند زحمت مى‏كشند، زن‏ها، مردها، بچه‏ها، پيرمردها، من اين را به فال نيك مى‏گيرم كه اجتماع است با هم و شما پيروز هستيد انشاء الله. اسلام انشاء الله پيروز است. خداوند همه شما را حفظ كند و با سلامت و صحت وارد بشويد به اين جنگى كه بين اسلام و كفر است و اميدوارم كه آن كسانى هم كه در جبهه‏ها هستند با قدرت و با قوت و با قدرت اسلامى به جبهه‏ها بروند و اميدوارم كه آن لشگر بازيخورده عراق هم كه آمده‏اند و براى غير مسلمين، به ضد مسلمين دارند عمل مى‏كنند، آنها هم بيدار بشوند و دست از اين كارى كه بر خلاف قرآن، اسلام است و بر خلاف اسلام است و بر خلاف مصالح اسلام است، بر خلاف پيغمبر اسلام است، دست بردارند و خداوند همه شما را پيروز و موفق كند.

والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها