0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:36 AM

 

صحيفه نور ج 12 صفحه 253

تاريخ: 29/4/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى عالى قضائى

ما در پيشگاه ملت جواب بايد بدهيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هر روزى كه از اين انقلاب مى‏گذرد توجه به اين معنا بيشتر پيدا مى‏كنم كه ملت ما انقلابى عمل كردند و ما نكرديم. ما يا مقصريم يا قاصر، و در هر دو جهت آن، در پيشگاه ملت جواب بايد بدهيم. مردم ريختند همانطور كه مى‏دانيد اين جرثومه فساد را بيرون كردند و به پيروزى نسبى رسيدند. وقتى كه امر دست ماها افتاد، هيچ كدام انقلابى عمل نكرديم. و اگر چنانچه ما تجربه داشتيم يعنى يك انقلابى كرده بوديم و از بين رفته بوديم و يك انقلاب ديگر كرده بوديم، اينطور عمل نمى‏كرديم. ما با بى‏تجربگى اين انقلاب را ايجاد كرديم يعنى ملت كرد و ما با بى‏تجربگى آن كارهاى انقلابى كه بايد در اول انقلاب بشود، با مسامحه گذرانديم و همان مسامحه هم موجب شد كه اين گرفتارى‏ها را تا حالا پيدا كرديم و از اين به بعد هم داريم، مگر اينكه انقلابى جبران كنيم. ما ملاحظه مى‏فرمائيد، الان كه مدت‏هاست يا عزاى عمومى اعلام مى‏كنيم يا تشييع جنازه مى‏رويم يا راهپيمائى مى‏كنيم براى كشتارهائى كه شده است، يا مجلس عزا منعقد مى‏كنيم. كار ما اين شده است كه در اين مملكت پاسدارهاى ما اينطور قتل عام مى‏شوند و اينطور كشته مى‏شوند و اين براى اين است كه ما انقلاب را آنطور كه بايد راه نبرديم اگر راه برده بوديم، اگر آن روزى كه مى‏خواستند در كردستان بروند براى مذاكره، من به آنها تذكر دادم كه اگر بخواهيد مذاكره، بايد با موضع قدرت برويد، اول بايد ارتش و پاسدارها و اينها احاطه كنند آنها را، محاط قرار بدهند، بعد شما برويد صحبت كنيد. مسامحه شد، اين اسباب اين شد كه آن گرفتارى طولانى براى ما پيش آمد و آنقدر ضايعه واقع شد و الان هم مى‏بينيد كه ضايعه پشت سر ضايعه. همين چند روز چقدر جمعيت از پاسداران شهيد شدند و اين همه‏اش براى اين است كه ما دو دسته بوديم يك دسته‏مان از مدرسه آمده بوديم وارد شده بوديم و يك دسته‏مان از خارج آمده بوديم و وارد شده بوديم. نه ما آن تجربه انقلابى را داشتيم و نه آنها آن روح انقلابى را و لهذا از اول هم كه ما به حسب الزامى كه من تصور مى‏كردم، دولت موقت را قرار داديم خطا كرديم. از اول بايد يك دولتى كه قاطع باشد و جوان باشد، قاطع باشد بتواند مملكت را اداره كند، نه يك دولتى كه نتواند، منتها آنوقت ما نداشتيم فردى را كه بتوانيم، آشنا نبوديم بتوانيم انتخاب كنيم، انتخاب شد و خطا شد و حالا هم كه دولت مى‏خواهد در مجلس شورا دولت ايجاد بشود، حالا ما بايد اين مطلب را به مجلس

صحيفه نور ج 12 صفحه 254

شورا اعلام كنيم كه بايد يك دولت متدين تمام، صد در صد اسلامى و قاطع، يك نفر وزير اگر مثل بعضى از اين وزرا كه الان هستند باشد، اينها نپذيرند، تمام وزرا يكى يكى بايد بررسى بشود، وزير متدين صد در صد انقلابى، مكتبى و قاطع. اگر چنانچه ما دولتمان باز مثل سابق باشد و آنطور وضع و آنطور ديد را داشته باشد، ما بايد عزاى اين نهضت را بگيريم و پيروزى ما امكان ندارد و لهذا ما بايد اين اشتباهات سابق را جبران كنيم. اگر ما آن خطا را نكرده بوديم كه هى آمدند به من گفتند، هى گفتند، هى گفتند اين مصلحت انديشان كه اينهائى كه، سازمان‏هائى كه نكشته‏اند آدم و چه نكرده‏اند، اين عفو بشود اين عفو بر خطا واقع شد و اينها ريختند مشغول توطئه شدند. يك جمعيتى كه در دست ما بودند رهايشان كرديم، يك دسته‏اى را كه بايد بگيريم ديگر نگرفتيم.

توصيه به مجلس در اجراى حدود الهى با كمال قاطيعت و اصلاح سازمان‏هاى دولتى

ما اگر مثل آن انقلاب‏هائى كه در دنيا واقع مى‏شود از اول عمل كرده بوديم كه به مجرد اينكه پيروزى حاصل شد تمام درها را ببنديم و تمام رفت و آمدها را منقطع كنيم و تمام اين گروه‏ها را خفه كنيم يا كنار بگذاريم و منحل كنيم تمام اين گروه‏هائى كه بودند و با شدت عمل كنيم با آنها، اين گرفتارى‏ها براى ما پيدا نمى‏شد كه ما هر روز عزا بگيريم، هر روز شهيد داشته باشيم. و اين از دست ما گذشت و در بارگاه خدا ما استغفار مى‏كنيم. از اين به بعد نبايد اين تكرار بشود. بايد دولت قاطع باشد، بايد مجلس قاطع باشد. اگر در مجلس اشخاصى هستند كه اينها باز همان طبل را مى‏زنند و همان حرف‏ها را مى‏زنند، به اينها نبايد گوش بدهند. بايد مجلس، يك مجلسى باشد كه با قاطعيت عمل كند و دولت اگر بخواهد يك قدم كنار بگذارد، با قاطعيت بخواهند آن را ردش كنند و از اول هم كه مى‏خواهند قرار بدهند يك دولتى را، تصويب كنند يك دولتى را، يك دولتى بايد باشد تمام افرادش، وزرايش تمامشان اشخاصى باشند كه بفهمند چه شده است، بفهمند كه ما در چه حالى واقع هستيم، بفهمند كه اسلام چه جور بايد در ايران پياده بشود. اينها بسيارشان اصلاً توجهى به اين مسائل ندارند. وزارتخانه‏ها الان هيچ كدام يك وزارتخانه صحيح نيست. هر روز تقريباً از خارج به ما اطلاع مى‏دهند كه سفارتخانه كجا به چه جور است، سفارتخانه كجا، اموال ايران در سفارتخانه‏ها دارد از بين مى‏رود، ميلياردها اموال ايران در آنجا هست، ميلياردها خانه‏هائى كه ساخته شده‏اند، قيمت دارند، دارند از بين مى‏روند و كسى نيست كه به اينها رسيدگى كند، ما نداريم كسى كه رسيدگى كند. الفاظ زياد است هى مى‏آيند همه جا درست شد، همه چيز شد، لكن واقعيت ندارد. بايد يك هياتى از طرف مجلس تعيين شود از اشخاص قاطع، راه بيفتد دور ممالكى كه سفارتخانه داريم سفارتخانه‏ها را اصلاح كنند، اين اشخاص سازمانى، اين اشخاص فاسد را كنار بگذارند كه سفارتخانه يك سفارتخانه انسانى بشود.

سفارتخانه حالا در هر جا كه دست رويش مى‏گذارند فاسد است، هر جا كه دست مى‏گذارند جز خوردن و خوراك و جز تفريح و فحشا چيزى در آن نيست. اينها بايد اصلاح شود، اين نمى‏شود كه

صحيفه نور ج 12 صفحه 255

تقريباً قريب دو سال است كه مى‏گوئيم جمهورى اسلامى، هيچ چيز اسلامى نباشد هر جاى آن دست بگذاريم مى‏بينيم خراب است، اينجا هم وزارتخانه‏اش همين طور. اين نمى‏تواند دوام پيدا بكند ما نمى‏توانيم تحمل كنيم اين مطلبى را كه آقايان مى‏خواهند با آن مغزهائى كه در اروپا تربيت شده است درست بكنند. ما مى‏خواهيم اسلام را چه بكنيم. يكى از اينها آمده بود گريه مى‏كرد كه چرا بعضى از اينها را مى‏كشند، نه اين آخرى‏ها را، آنهائى كه آقاى خلخالى مثلاً مى‏كشتند. اينها باز توجه ندارند كه اسلام در عين حالى كه تربيت است، يك مكتب تربيت است لكن آن روزى كه فهميد قابل تربيت نيست، 700 نفرشان را در يك جا، يهود بنى‏قريضه را در حضور رسول الله مى‏كشند گردن مى‏زنند به امر رسول الله. اينها همين حرف غربى را مى‏زنند كه ما بايد اصلاح كنيم، اول همه را اصلاح كنيد بعد حد بزنيد، اين عجيب است كه اول ما بايد اين مملكت را همه را هدايت كنيم كه همه تربيت بشوند، بعد حد بزنيم. اگر يك كسى حالا شرب خمر كرد، حالا حدش نزنيم، اول چيزش بكنيم تا مغزش اصلاح بشود. اينها يك حرف‏هاى غلطى است، بايد حدود جارى بشود، بايد وزارتخانه‏ها اصلاح بشود.

مجلس امروز رسميت پيدا كرد. با رسميت مجلس، ديگر بايد تمام امور را مجلس اصلاح بكند، يعنى با تمام قدرت، دولتى كه تعيين مى‏كند، دولت صد در صد اسلامى داراى قدرت باشد و كارهائى را كه مى‏كند دولت، همين طور كارهائى كه در وزارتخانه‏ها مى‏شود، كارهائى كه در استان‏ها مى‏شود، همه تحت نظر باشد و مجلس بازخواست كند از اينها، بخواهد اينها را و استيضاح كند اگر يك وقت خطا كردند، كار را درست انجام بدهند. اگر ارتش ما كارش را درست انجام داده بود كه ما حالا باز گرفتار بلوچستان نبوديم، گرفتار كردستان نبوديم. اينها كارها را درست انجام نمى‏دهند زحمت كشيده‏اند البته من نمى‏خواهم تقدير نكنم از زحمت‏هائى كه كشيده شده است لكن مسامحه دارد مى‏شود رها مى‏كنند دنبالش را. بايد استيضاح بشود كه چرا اين 14 نفر آدم در آنجا كشته شده‏اند، با چه وضع اينجا كشته شده‏اند، چرا بايد اينطور بشود؟ اينهائى كه در اين كوهستان مى‏رفتند و براى خودشان چيز كرده‏اند، چرا رهايشان كرده‏اند؟ چرا نمى‏روند پاكسازى كنند؟ همه اين حرف‏ها براى اين است كه ما نه رؤساى ارتشمان يك اشخاصى هستند انقلابى و نه وزارتخانه‏هايمان اينطورند و نه يك دولت انقلابى ما داريم و نه هيچ كداممان، انقلابى نيستيم ما و صدمه خواهيم خورد و صدمه خورديم. تا كى ما عزا بگيريم؟ تا كى ما مجلس عزا بگيريم؟ تا كى اين جوان‏هاى بيچاره ما تلف بشوند و باز هم قدردانى از آنها نشود و توى سرشان زده بشود؟ هى كشته بدهند و هى تو سرى بخورند، هى كشته بدهند و هى تكذيب بشوند. تا كى ما بايد اينها را تحمل بكنيم؟ بايد اين كارها اصلاح بشود.

قضاوت در اسلام بايد به دست اسلام‏شناس باشد

از جمله اصلاحات همين اصلاحات قضاوت است. قضاوت در اسلام نمى‏شود دست اينها باشد، دست اين جمعيتى كه حالا هست. كدام يكى اينها قاضى اسلامى هستند؟ كدام اينها، شما

صحيفه نور ج 12 صفحه 256

تشخيص مى‏دهيد كه اينها قضاوت به آن ترتيبى كه اسلام گفته قضاوت، قضاوت بكنند؟ حالا ما مى‏گذريم از اينكه خير، مجتهد جامع‏الشرايط، ما به اندازه اين، قضات نداريم، به اندازه احتياج نداريم. اما اشخاصى باشند كه توجه داشته باشند به قضاوت اسلامى، بتوانند بفهمند اين مقدار ولو از روى - فرض كنيد - تقليد بتوانند بفهمند كه قضاوت چه است، وضع قضاوت اسلامى چيست. اگر ما بخواهيم مسامحه كنيم در قضاوتش، در عرض مى‏كنم پاكسازى آنجا مسامحه بكنيم، تا آخر ما گرفتار هستيم قضاوتمان گرفتار است - عرض مى‏كنم كه - ارتشمان هست، همين طور همه سازمان ما هست. ما بايد از حالا به بعد اينطور رفتار نكنيم كه تا حالا كرديم، تا حالا خطا كرديم، اين خطا را بايد جبران بكنيم و بايد با كمال قدرت تمام اين كارها عمل بشود و ما با هيچ كس قوم و خويشى نداريم. ما با اسلام، مطيع اسلام هستيم و احكام اسلام را مى‏خواهيم جارى بكنيم. اگر در وزارتخانه‏اى، اگر در جائى احكام اسلام بخواهد جارى نشود، ما در وزارتخانه را مى‏بنديم. وزارتخانه‏اى كه ضرر داشته باشد براى اسلام، براى حكومت اسلامى، به چه درد ما مى‏خورد. بودجه را تصويب مى‏كند شورا، آقاى مثلاً وزير بودجه نمى‏دهد، آنجا به هم مى‏خورد، آن وضع به هم مى‏خورد. وضع اينطورى است كه اشخاصى هستند افكارشان افكار انقلابى نيست افكارى است كه مى‏گويند نه، ما بايد حالا با مسامحه، با چه، با چه رفتار كنيم.

ما اسلام را مى‏خواهيم و از ملى‏گرائى سيلى خورده‏ايم

اين اشخاصى كه انقلابى نيستند بايد در راس وزارتخانه‏ها نباشند و آقاى بنى صدر بايد امثال اينها را معرفى به مجلس نكند و اگر كرد، مجلس رد بكند و هيچ اعتنا نكند الا اينكه وزيرى باشد كه كارآمد باشد، اسلامى باشد، مسامحه كار نباشد، انقلابى باشد تا يك مملكتى ما دستمان باشد. اگر بنا باشد اينطورى باشد بايد ما عزاى اصل جمهورى را بگيريم، عزاى اصل همه مسائل را بگيريم. آقايان سر يك ملى شدن چيز، امروز ديديد كه التماس مى‏كنند كه بگذاريد يك قدرى بگذرد، يك قدرى بگذرد ببينيم ملى چطورى است. ما چقدر سيلى از اين مليت خورديم. من نمى‏خواهم بگويم كه در زمان مليت، در زمان آن كسى كه اينهمه از آن تعريف مى‏كنند، چه سيلى به ما زد آن آدم، من نمى‏خواهم بگويم كه طلبه‏هاى مدرسه فيضيه را به مسلسل بستند در آن زمان، همانطور كه در زمان پهلوى بستند كه من و آقاى حائرى بالاى سر اين جوان‏هائى كه از مدرسه فيضيه به تير بسته شده بودند، رفتيم و اطباء جرات نمى‏كردند بنويسند اين زخمى شده است. بروند كنار اينها، بروند گم بشوند اينها، اينها منحل بايد باشند. ما نمى‏توانيم تحمل كنيم به اينكه هر كس هر جورى دلش مى‏خواهد خير، من دلم مى‏خواهد كه حالا دموكرات باشد، من دلم مى‏خواهد كه ملى باشد، من دلم مى‏خواهد كه ملى و اسلامى باشد ما از اينها ضربه ديده‏ايم، ما اسلام را مى‏خواهيم، غير اسلام را نمى‏خواهيم، مجلس بايد اسلامى باشد، مجلس بايد افكارش افكار اسلامى باشد تا ما بتوانيم چه بكنيم. من نمى‏توانم تحمل بكنم كه اينقدر ما جوان‏هايمان از بين بروند براى اينكه ما مسامحه داريم مى‏كنيم مسامحه‏ها از كار بايد بروند و بايد

صحيفه نور ج 12 صفحه 257

حالا كه مجلس تأسيس شد و مجلس رسميت پيدا كرد، همه امور بايد بر نظارت مجلس به روال خودش بگذرد و با جديت و با قاطعيت و بدون مسامحه، هر كس خلاف كرد بخواهند او را و اگر خلافى واقعاً كرده بدهند او را دست دادگاه‏ها و دادگاه‏ها محاكمه‏اش كنند.

از اينجهت حالا عرض مى‏كنم تمام كميته‏ها در سرتاسر مملكت بايد به قدرت خودش باقى باشد، تمام سپاه پاسداران در سرتاسر كشور بايد به قدرت خودش باقى باشد، تمام دادگاه‏هاى انقلابى در سرتاسر مملكت بايد به قدرت خودش باقى باشد. بايد دادگاه‏ها با همان قدرت باشند منتها بر شماهاست، بر آقايان است كه اگر چنانچه يك قاضى نمى‏تواند قضاوت بكند يا منحرف است، عوضش بكنيد اما اينها بايد، اين نهادهاى انقلابى تمامش بايد بدون اينكه دستى به آنها زده شود تمام اينها بايد سر جاى خودش باشد و كارها به طور انقلابى بگذرد. ما نمى‏توانيم اين كارها را به آنطورى كه فرض كنيد كه حالا دادگسترى سابق مى‏خواسته بگذراند بگذرانيم. اين انقلاب است انقلاب غير آنطورى است و ما خطا كرديم، انصافاً خطا كرديم كه اينطور عمل كرديم. از اين به بعد بايد اين خطا نشود و عمل شود، به طور قدرت عمل بشود، به طور قاطعيت عمل بشود. اين حرفى است كه من عرض مى‏كنم، آقايان هم البته موافقند با همين حرف، از اول هم موافق بوديد و بايد از اين به بعد هم اين عمل همين طور باشد.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها