0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:36 AM

 

صحيفه نور ج 12 صفحه 220

تاريخ: 15/4/59

بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان، افسران و درجه‏داران و پرسنل نيروى دريائى ارتش جمهورى اسلامى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

مقصد عالى اسلام و همه مكتب‏هاى توحيدى اين است كه انسان درست بشود

 اولاً از آقايانى كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند در اين محل تنگ و زحمت‏زا، تشكر مى‏كنم و توفيق و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى مسئلت دارم. وضع اسلام در همه ابعادى كه دارد با وضع حكومت‏هاى ديگر بلكه با وضع اديان ديگر آنچه كه الان در دست است مغايرت دارد. در تمام دوران بشريت آنقدر كه تاريخ به ما اطلاع مى‏دهد هيچ حكومتى و هيچ ديانتى مثل ديانت اسلام و حكومت اسلام نبوده است و بعدها هم نخواهد بود. اسلام يك حقيقتى است كه انسان را در تمام ابعادى كه دارد، چه از بعدهاى مادى و چه بعدهاى معنوى تا برسد به آنجائى كه آنچه در وهم تو نايد آن شود، در همه اين ابعاد نظر دارد و طرح تربيتى. شما به حكومت‏هاى دنيا، غير اديان وقتى كه نظر بكنيد چه حكومت‏هاى شرق و غرب و چه حكومت هائى كه در بين شرق و غرب هستند هيچ حكومتى را نمى‏بينيد كه با كيفيت باردارى زن‏ها كار داشته باشند، بابچه‏هاى شيرخوار كار داشته باشند، با كيفيت ازدواج كه چه وقت باشد، چه وقت نباشد كار داشته باشد، با بچه‏هاى كوچكى كه در دامن مادرشان هست و تكليف پدر و مادر، با آنها كار داشته باشد، بلكه هيچ حكومتى با اخلاق افراد هم كار ندارد الا آن چيزى كه به حكومت ضرر بزند. نظر حكومت‏هائى دنيائى اين است كه يك كسى مخالفت با نظم نكند، مخالف با حكومت آنها نكند، بيرون نيايد و عربده بكشد و بخواهد نظم را به هم بزند تا اين حدود كار دارند آنها، اما در باطن منزل‏ها چه مى‏گذرد و غير از توطئه‏كه اين هم مربوط به نظام است اين آدم در خانه خودش چه مى‏كند ابداً كارى به اين ندارد، هر كارى مى‏خواهد بكند. آزادى كه حكومت مادى به مردم مى‏دهند غير از آن آزادى است كه حكومت‏هاى معنوى و خصوصاً اسلام به جامعه مى‏دهد. طرز حكومت اسلام با ساير حكومت‏ها در تشكيلات، طرز نيروهاى مسلح اسلامى با ساير نيروهائى كه غير اسلامى هستند همه اينها فرق دارند. اسلام از قبل از اينكه شما ازدواج بكنيد، با ازدواج شما سروكار دارد، مى‏خواهد نتيجه اين ازدواج يك انسان سالم باشد، مثل حيوانات نباشد كه به طور هرج و مرج هر كارى مى‏خواهند مى‏كنند. از قبل از ازدواج قوانين اسلام هست كه چه شخصى را زن قبول كند به ازدواج و چه زنى را مرد قبول كند براى ازدواج، اوصاف مرد، اوصاف زن، اينها در اسلام مطرح است، در هيچ حكومتى اين مطرح نيست كه مرد اوصافش چه باشد، زن اوصافش چه

صحيفه نور ج 12 صفحه 221

باشد. در اسلام اين مطرح است، وقت ازدواج چه وقت باشد، بعد از ازدواج چه روابطى بين زن و مرد باشد، وضع زندگى زن و مرد با هم چه جور باشد. وقتى زن و مرد با هم خلوت مى‏كنند وقت اين خلوت چه وقت باشد.

همه اينها براى اين است كه مى‏خواهد، مقصد عالى اسلام و همه مكتب‏هاى توحيدى اين است كه انسان درست بشود، اين انسان اگر چنانچه سر خود باشد و مهار نداشته باشد، از همه حيوانات درنده‏تر و موذى‏تر است. شما مى‏بينيد كه اين جناياتى كه الان بر بشر واقع مى‏شود از طرف قدرت‏هاى بزرگ كه به خيال خودشان اينها تربيت شده هم هستند، اين جناياتى كه از طرف اين دولت‏ها بر بشر و بر همجنس خودشان وارد مى‏شود و در طول تاريخ از هيچ حيوان درنده‏اى واقع نشده است. حيوان درنده هم طعمه مى‏خواهد آن طعمه كه دستش آمد و شكمش سير شد ديگر نمى‏خواهد يك عده از حيوانات را استثمار كند و تحت سلطه در مى‏آورد. اين انسان است كه سير نمى‏شود، اين انسان است كه هواهاى نفسانيه‏اش آخر ندارد. اگر چنانچه يك مملكت را به او بدهند، دنبال يك مملكت ديگر است آن مملكت را هم كه گرفت دنبال يكى ديگر است اينطور نيست كه حدود داشته باشد آمال انسان، هر چه كه يافت دنبال اين است كه آنچه را كه نيافته او را هم بيابد، انسان اگر به حال خودش باشد در شهوت غير متناهى است آمالش، و در غضب هم غيرمتناهى است و در حس سلطه‏جوئى هم غيرمتناهى است. شما گمان نكنيد كه اگر منظومه شمسى را تمامش را يك انسانى به دست بياورد باز بنشيند كه خوب، بس است و مى‏گويد يك منظومه ديگرى برويم ببينيم چه خبر است. شما مى‏بينيد كه الان دنبال اين هستند كه به مناطق ديگرى كه غير زمين است، به سيارات ديگر هم دست يابند اينطور نيست كه اگر دست يافتند به يك سياره‏اى، دنبال سياره ديگر نباشند اينطورى انسان خلق شده است، غيرمتناهى در غضب، غير متناهى در شهوت، غير متناهى در خودخواهى. هيچ چيز انسان را سير نمى‏كند مگر اينكه تربيت بشود كه با اين تربيت به منتهاى سيرى كه در اين سير آن منتها تمام چيزهائى است كه انسان مى‏خواهد و آن رسيدن به كمال مطلق، به كمال مطلق اگر رسيد اين طمانينه برايش حاصل مى‏شود، اطمينان قلوب به رسيدن به خداست، به غير او هيچ آرام نيست قلوب، خودشان هم ملتفت نيستند كه اين نفس توجه به كمال مطلق دارد، منتها كمال را گم مى‏كنند، نفس انسان متوجه به اين است كه برسد به كمال مطلق، تشخيص اينكه اين كمال است، آن كمال است اشتباه در اينجاهاست. يك كسى علم را كمال مى‏داند، دنبال علم مى‏رود، يك كسى قدرت را كمال مى‏داند، دنبال قدرت مى‏رود، همه اينهائى كه دست و پا مى‏زنند در دنيا، دنبال اين هستند كه كمال مطلق را پيدا كنند، همه دنبال اين هستند خدا را پيدا كنند، متوجه نيستند خودشان.

اسلام هادى انسان‏هاى سرگردان به سوى كمال مطلق و نور

اسلام آمده است راه را نشان بدهد، سرگردانى‏ها را از بين مى‏برد و راه را نشان مى‏دهد كه از اين راه بايد رفت، اسلام نيامده است كه سلطه پيدا كند بر اين مملكت و آن مملكت و آن مملكت، اصلاً

صحيفه نور ج 12 صفحه 222

مطرح نيست پيش اسلام سلطه جوئى، مطرح نيست پيش اسلام غلبه به يك قومى و زير بار قرار دادن و به استعمار كشيدن آنها، هيچ مطرح نيست پيش اسلام. اسلام اگر چنانچه ارتش دارد براى اين دارد كه اين ارتش مردم را بياورد براى هدايت نه ارتش برود يك جائى را بگيرد. ارتش مى‏خواهد قلوب را جلب كند. ارتش اسلام، اسلام آمده است كه قلوب يك انسان را، قلب‏هاى انسان را كه سرگردان هستند و كمال مطلق دنبالش هستند و نمى‏دانند كجاست، اين سرگردان را مى‏خواهد هدايت كند و راهنمائى كند به آن راهى كه به آنجا مى‏رسند. در قرآن و در نماز مى‏خوانيد اهدنا الصراط المستقيم يك راه مستقيمى هست كه اين راهى است كه انسان را به كمال مطلق مى‏رساند و آن سرگردانى كه از براى انسان از بين مى‏رود و بشر اين راه مستقيم را اگر خودش مى‏خواهد طى كند نمى‏تواند، اطلاع در آن ندارد. خداست كه اطلاع دارد بر اين راه مستقيم، يعنى آن راهى كه انسان را از اين آشفتگى‏ها و از اين حيرت‏ها بيرون مى‏آورد، مى‏فرستد او را طرف يك راهى كه منتهى اليه‏اش خداست. ما از خدا در نمازهايمان مى‏خواهيم كه خدا هدايت كند ما را به راه مستقيم، نه راه كج و نه راه از اين طرف كج، راست و چپ. غيرالمغضوب عليهم ولاالضالين اينها راه‏هايشان عليحده است و هر چه جلو بروند دور مى‏شوند از آن مقصد. ارتش اسلام، ارتش هدايت است، سردارهاى صدر اسلام اساتيد اخلاق بودند، كسانى بودند كه مردم را در همان حالى هم كه جنگ مى‏كردند، هدايت مى‏كردند با اسم خدا شروع مى‏كردند. دستور بود كه تا آنها، تا آن مقابل‏هاى ما شروع نكنند، شما بايستيد. شروع هم اينطور نبود كه همانطور كه آنها مى‏خواستند اينها را مغلوب كنند و يك غنيمتى به دست بياورند و يك كشورى را بگيرند اينها هم آنطور باشند، خير، اينها مى‏خواستند قلوب را به دست بياورند، ارتش اسلام هر جا رفته است و سردارهاى اسلام هر جا پا گذاشتند همانجائى كه پا گذاشتند اول مسجد درست كردند، وقتى به قاهره رسيدند اول خط كشيدند براى مسجد. و هر جا اينطور بود، مسجد مطرح بود، معبد مطرح بود و ارتش اسلام براى آباد كردن مساجد و محراب‏ها كوشش مى‏كردند و پيغمبرها براى همين آمده بودند كه مردم را هدايت كنند به آن راهى كه مى‏رسند به آن كمال مطلق و از اين حيرت‏ها و از اين سرگشتگى‏ها نجات پيدا مى‏كنند، براى نجات انسان است از اين ظلمت طبيعت به نور، بلكه از حجاب‏هاى نور و ظلمت براى ماوراى اينها. در دعاى شعبانيه مى‏خوانيد: الهى هب لى كمال الا نقطاع اليك و انرابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور ما را هدايت كن به آنجائى كه ديدگان قلوب ما، چشم‏هاى قلب ما، حجاب‏هاى نورانى هم از بين بردارد، به تو برسد. اسلام آمده است كه انسان را از اين ضلالتى كه دارد، از اين حجاب‏هائى كه دارد، حجاب‏هائى كه بالاتر از همه حجاب خودبينى است، خود گنده بينى، تا انسان يك چيزى دستش مى‏آيد يك غرورى در او پيدا مى‏شود و خودش را بزرگ مى‏بيند، اسلام آمده است كه سركوب كند اين غرور را، مادامى كه انسان خودش را مى‏بيند نمى‏تواند به آن راهى كه راه هدايت است دست پيدا بكند. بايد پا بگذارد روى اين، اول امر اين است كه پا بگذارد روى اين شهواتى كه دارد، هواهاى نفسانيه اى كه دارد.

صحيفه نور ج 12 صفحه 223

در اسلام هر چه هست براى صلاح حال ملت‏هاست

و ارتش اسلام براى اين آمده است كه مردم را صيد كند و قلوب آنها را به دست بگيرد، نه مردم را بخواهد جهات مادى به دست بياورد. هيچ جنگى در دنيا كه بين انبيا بوده و غيرشان، نبوده است الا اينكه مى‏خواستند اين سركش‏ها را آرام كنند و اين انانيت‏ها را بكوبند. خداى تبارك و تعالى وقتى به حضرت موسى و هارون امر مى‏فرمايد، مى‏فرمايد برويد اين فرعون را نصيحت كنيد شايد، شايد، به راه بيايد. مطرح اين است كه فرعون آنهائى كه همه‏شان نفس فرعونى دارند، خيال نكنيد كه يك شخصى يا يك اشخاصى بودند، فرعون بودند، انسان تا تربيت اسلامى يا ترتيب مكاتب توحيد پيدا نكند، اين فرعونيت در باطنش است شيطنت هم در باطنش هست، خودخواه است و اسلام براى اين آمده بود كه اين خودخواهى‏هائى كه مانع از رسيدن به آن هدايت مطلقند، از پيش پاى مردم بردارند. در نقل است كه پيغمبر اسلام ديد يك عده‏اى را گرفتند، اسير كردند دارند مى‏آورند فرمود كه ما بايد با زنجير اينها را به بهشت ببريم. آنقدر پيغمبر غصه مى‏خورد به اينكه اين مردم هدايت نمى‏شوند كه خدا به او تسليت مى‏فرمايد: فلعلك باخع نفسك على آثار هم ان لم يومنوا هذا الحديث اسفاً . قضيه، قضيه ايمان است نه قضيه گرفتن يك جائى و سلطه پيدا كردن به يك كشور است، قضيه اين است كه ايمان بياورند. جمهورى اسلامى بايد مشى‏اش اين باشد كه هدايت كند مردم را، خدا انشاءالله اين منحرفينى كه الان در كشور ما و در ساير كشورهاى اسلامى هستند هدايت كند كه اينها به راه بيايند. اسلام مى‏خواهد كه مردم بيايند در تحت لواى او و آنها را از اين گرفتارى‏هائى كه دارند و سرگشته‏اند و حيرانند و اين ور و آن ور مى‏زند براى پيدا كردن كمال، خودشان هم ملتفت نيستند كه كمال مطلق چى هست، آمده است اينها را از اين سرگردانى‏ها بيرون بياورد، همه را به يك راه مستقيم هدايت كند و تا آخر برساند، چرا از اين اسلام فرار مى‏كنند؟ در اسلام هر چه هست براى صلاح حال ملت‏هاست، براى صلاح حال بشر است. اسلام مى‏خواهد اينهايى كه منحرف هستند اينها را برگردانند به يك راه راستى، به يك راه سلامتى، همه با هم برادر باشند، همه با هم دوست باشند، محبت داشته باشند، مثل اهل بهشت باشند كه اخوانا على سرر متقابلين برادرند همه، هيچ حقد و حسدى آنجا ديگر نيست، شستشو شده‏اند، اگر خداى نخواسته هم جهنمى باشيم در جهنم شستشو مى‏شود، جهنم راه بهشت است. اسلام آمده است كه همه اين گرفتاريهائى كه در بشر هست زائل كند و همه را به راه راست و با برادرى، با برابرى، با خوشى اينها را ببرد، راه ببرد همانطورى كه چوپان گوسفندهاى خودش را راه مى‏برد، همانطور كه چوپان علاقه دارد كه اين گوسفند در يك جاى خوبى چرا بكند، پيغمبرها مى‏گويند غالباً يا همه چوپانى هم كردند. چرا اين گروه‏هاى منحرف از آغوش اسلام كنار مى‏روند؟ بيايند ببينند كه اسلام چه مى‏گويد و از اولى كه بشر مى‏خواهد ازدواج كند همراهش هست كه اين بچه‏اى كه مى‏خواهد از اين بشر توليد بشود يك بچه خوبى باشد. بعد هم در دامن مادرش اينطور، بعد در دبستانش اينطور بالا و پايين تا آخر. اسلام مى‏خواهد شما را هدايت كند به يك راه راستى، اسلام اينطور نيست كه بخواهد به شما يك سلطه‏اى پيدا كند و يك آقايى بفروشد، خير، پيغمبر اكرم كه

صحيفه نور ج 12 صفحه 224

شخص اول بود و بنيانگذار اسلام و بنيانگذار هدايت مردم، سيره‏اش را برويد ببينيد چه جور بوده، آيا هيچ وقت سلطه‏جو بوده است؟ وقتى با همين اشخاصى كه رفقايش بودند، دوستانش بودند ديگر سياه و سفيد و اينها مطرح نبود، نشسته بودند همه با هم دور هم مى‏نشستند يكى آنجا بنشيند يكى پهلويش، يكى بالا و پايين باشد اين هم نبوده. از اول بنا بوده است كه يك اخلاق صحيح انسانى آنكه براى انسان صالح است، آن را تربيت كنند به آن اخلاق و تربيت كنند به آن عقايد و تمام اعمالى كه دستور داده‏اند همه‏اش براى اين است كه اين را تربيت كنند، كه به آن مقصدى كه بر حسب فطرت دارد فطره الله فطرالناس عليهاً اين فطرت توحيد است فطرت خداجوئى است در همه هست كافر هم كه دارد مى‏رود دنبال اينكه يك چيزى پيدا بكند خودش ملتفت نيست اين دنبال كمال مطلق است اين را كمال خيال كرده است. هر كس هر عملى انجام مى‏دهد براى اينكه آن را يك چيز خوبى مى‏داند يك كمالى‏داند. اين دزدهاى سر گردنه هم اين را يك كمالى مى‏دانند كه بروند دزدى بكنند به هم فخر مى‏كنند، همه دنبال كمالند، همه دنبال خدا هستند ملتفت نيست. بشر خداخواه هست، لكن اعوجاجات نمى‏گذارد، فطرت را خاموش مى‏كند.

كسى كه به خدا متمسك است از هيچ چيز نمى‏ترسد

شما برادران ارتشى، نيروهاى دريائى كه امروز اينجا تشريف آورديد بعضى‏هايتان توجه داشته باشيد كه شما امروز لشكر پيغمبر اسلام هستيد، لشكر امام زمان ارواحنا فداه هستيد، الان نظر دارد به شماها. نامه اعمال شما به او عرضه مى‏شود بر حسب روايات، طورى باشد كه نامه‏ها وقتى عرضه مى‏شود ايشان را متأثر نكند. نيروهاى ما نيروهائى باشند كه مردم را بخواهند هدايت كنند به انسانيت، فرق ما بين نيروى توحيدى و طاغوتى همين است. نيروى طاغوتى مى‏خواست تو سر مردم بزند از مردم فاصله مى‏گرفت. توجه داشته باشيد كه هر چه قدرت پيدا كنيد شما به اندازه محمدرضا پيدا نمى‏كنيد و حالا او در يك بسترى خوابيده است كه مرگ براى او عروسى است، دنيا اين است! و آنهائى كه اهل معرفت خدا هستند هر چه نزديك تر به آن عالم بشوند ابتهاجشان زيادتر مى‏شود، كمالشان زيادتر مى‏شود، كوشش كنيد كه ارتش اسلامى باشيد، نيروى اسلامى باشيد، نيروئى باشيد كه بخواهيد با اين نيروى خودتان اشخاصى هم كه خلاف مى‏كنند اينها را تربيت كنيد. ضربه، ضربه تربيتى باشد ضربه على يوم الخندق افضل من عباده الثقلين اين روايتى است از رسول اكرم (ص). ضربه، يك ضربه يك دست بالا بردن و فرود آوردن و يك نفر آدم را سر آن خندق كشتن. البته از جهت سياسى چون كه اين ضربه، ضربه‏اى بود كه اسلام را از شر كفار نجات داد. ولى از آن جهت، جهت معنويش است، اين دست بالارود و پايين مى‏آيد يك وقت آدم خيال مى‏كند منم كه اين كار را مى‏كنم، من بودم كه اين كردم، من بودم كه اينجور كردم، اين شيطان است. يك وقت اين را قدرت خدا مى‏داند خودش را هيچ مى‏داند براى خودش چيزى قائل نيست اين دست را از خدا مى‏داند شمشير را هم از خدا مى‏داند. هيچى ما نداشتيم، ما قبل از چند سال پيش از اين هيچ بوديم آنى كه ما را هست كرد و همه چيز به ما داد

صحيفه نور ج 12 صفحه 225

و همه قدرت‏ها داد و زمين را به اين وسعت در اختيار ما گذاشت و آسمان و زمين را در اختيار ما و براى منافع ما گذاشت خدا بود، ما خودمان كه چيزى نبوديم، چيزى نداشتيم حالا هم هيچ هستيم. بفهميم اين را كه ما چيزى نيستيم هر چه هست اوست. هى نگوييد كه فلان اين كار را كرد، خير، اينها حرف است مبدأ مطلب را پيدا بكنيد، آن كه انجام داده كارها را، آنكه شما ملت ضعيف را غلبه داد بر يك همچو قدرتهاى بزرگى، آن او بود. تا تمسك به او داريد از هيچ چيز، از هيچ آسيبى نترسيد، كسى كه به خدا متمسك است از هيچ چيز نمى‏ترسد براى اينكه آخرش اين است كه انسان را بكشند، آخرش شهادت است از اين ترسى ندارد. جوان‏هاى ما از باب اينكه از شهادت ديگر ترسى نداشتند بلكه استقبال مى‏كردند از شهادت، اين قدرت را پيدا كردند كه همه به هم دست دادند و اين مملكت را نجات دادند، مى‏خواهيم مملكت نجات پيدا بكند از شرك، نجات پيدا بكند از اين الحادها، همه بيايند، همه با هم وارد بشوند در اين مكتبى كه براى خداست و شما را هدايت به روى خدا، به طرف خدا مى‏كند، نرويد اين طرف و آن طرف. هيچ جا بهتر از قرآن نيست، هيچ مكتبى بالاتر از قرآن نيست. اين قرآن است كه هدايت مى كند ما را به مقاصد عاليه اى كه در باطن ذاتمان توجه به او هست و خودمان نمى‏دانيم. شما ارتش عزيز ايران، شما نيروهاى انتظامى ايران از هر طبقه‏اى كه هستيد شما امروز، تمام نيروهاى شما امروز نيروى امام زمان سلام الله عليه است. كوشش كنيد كه رضاى او را به دست بياوريد، توجه كنيد به اينكه شما الان مستخدم او هستيد و همه هستيم كوشش كنيم همه كه رضاى او به دست بيايد كه رضاى او رضاى خداست و اگر آن بدست آمد ما ديگر آسيب نمى‏بينيم و خوفى از چيزى نداريم. انشاءالله خداوند به همه شما سلامت، عزت، قدرت عنايت كند و شماها را غلبه بدهد بر شياطينى كه در باطن خودتان و خودمان هست، غلبه بدهد بر همه اشخاصى كه بر ضد اسلام، بر ضد اين هدايت كه هدايت خودشان هم هست بر همه غلبه بدهد.

و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها