0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:35 AM

 

صحيفه نور ج 12 صفحه 211

تاريخ: 10/4/59

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى كاركنان وزارت كشور و استاندارى‏ها و رؤساى ادارات آموزش و پرورش سراسر كشور

دستاوردهاى حاصل از آموزش و پرورش، در طول پنجاه سال سلطه طاغوت

بعد از تشكر از آقايان كه تشريف آورده‏اند در جاى تنگى و با زحمت تشريف دارند، چند كلمه عرض مى‏كنم. بسيارى از اوقات الفاظ خيلى الفاظ جالبى است ولكن سرپوش از براى چيزهايى است كه جالب نيستند،آموزش و پرورش، هر دو لفظ از الفاظ جالب هست و زمان طاغوت هم وزارت آموزش و پرورش داشتيم. انجمن اسلامى كه الان در تمام ايران هست اين هم لفظ جالبى است كه همه مى‏دانيد كه اين لفظ نمايش اين است كه اسلام را ما مى‏خواهيم پيش ببريم. لكن ما، هم در آموزش و پرورش گرفتار الفاظ بوديم و هم در انجمن اسلامى گرفتار الفاظ. در زمان طاغوت آموزش مى‏گفتند و پرورش، لكن شما ملاحظه كنيد آموزش‏ها چه بود و پرورش‏ها چه. انسان خيال مى‏كرد كه آموزش صحيح هست، آموزش چيزهائى است كه ملت ما به آن احتياج دارند، آموزش علومى است كه ملت ما را بعد از چندى خودكفا كند. و پرورش هم به نظر مى‏آمد براى آدم غافل كه يك پرورش صحيحى است كه انسان‏هائى كه در آنجا آموزش مى‏بينند پرورش هم مى‏بينند و وقتى كه از اين مدارس، دانشگاه‏ها و غير دانشگاه‏ها بيرون آمدند يك اشخاصى هستند كه در جهت آموزش براى وطن خودشان مفيد و در جهت پرورش صاحب اخلاق كريمه، آداب صحيح، عقايد صحيح و اينطور چيزها، لكن شما ديديد و ما ديديم كه آن دستاوردهاى فرهنگ ما، دانشگاه‏هاى ما چه بودند و چه اشخاصى بودند، تحصيلات چه جور تحصيلى بود و آموزش چه آموزشى بود و براى چه مقصودى بود. اگر آموزش يك آموزش مايحتاج ايران بود و براى ايران بود، ما بعد از پنجاه سال يا كمتر يا بيشتر كه داراى مدارس عاليه بوديم به اصطلاحشان، نبايد حالا كه يك مريضى يك قدرى مرضش پيچيده است، اطباى اينجا بگويند كه اين نمى‏شود اينجا، بروند خارج. بعد از پنجاه سال، خرج‏هاى فوق العاده، اينهمه گرفتارى‏هاى فوق العاده و اينهمه دانشگاه‏ها و مدارس ما، حالا يك مريضى كه يك قدرى مرضش چه باشد باز بايد كوچ كنيم از اينجا و برويم انگلستان يا آمريكا. دانشگاه چه كرده در اين پنجاه سال. اينهائى كه مى‏گويند ما دانشگاه را حفظ كرديم و ما دانشگاه را چه كرديم، خوب بيايند بگويند ببينيم كه اين دانشگاه در اين پنجاه سالى كه طاغوت بود و شما هم خدمتگزار طاغوت، چه كرديد. عرضه كنيد كارهائى را كه كرديد، عرضه كنيد آن تعليماتى را كه كرديد و آن اشخاصى را كه

صحيفه نور ج 12 صفحه 212

در آنجا تربيت علمى كرديد. مى‏گوئيد پرورش هم در كنار آموزش است. اين پرورده‏هاى شما، اين فرآورده‏هاى شما كه در اين مملكت، سرتاسر اين مملكت مشغول عمل بودند، اينها وضع روحى شان وضع عقيده‏اى‏شان، وضع اخلاقى شان چه بوده است، اين چه بوده است كه ما الان بعد از يك سال و نيم يا يك قدرى بيشتر كه هى جديت شده است از اطراف كه يك قدرى اصلاح كنيد امور را، حالا هم اين آقاى جوان بر مى‏خيزند و مى‏گويند كه در آنجا زن‏هائى هستند كه موجب كذا و كذا مى‏شوند و من مى‏دانم كه نه منحصر به آنجاست، در وزارتخانه‏ها هم هست و بعضى از وزارتخانه‏ها بسيار بد است و من حالا اسم نمى‏خواهم ببرم لكن وزير اگر اين حرف‏ها را شنيد، اصلاح كند. مركز فحشا نيست وزارتخانه، مركز فحشا نيست دانشگاه‏ها، مركز آموزش و پرورش بايد باشد.

تزكيه مقدم بر تعليم و تعلم است

خداى تبارك و تعالى در يك سطح آموزش و پرورش را ذكر مى‏فرمايد و در هيچ چيز از امور دنيائى خدا نفرموده است كه من منت بر مردم گذاشتم، لكن در قضيه آموزش و پرورش مى‏فرمايد كه لقد من الله على المومنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه .

خداى تبارك و تعالى در مورد تزكيه، در مورد تعليم، تربيت، آموزش و پرورش با تعبير منت گذاشتن بر مردم مى‏فرمايد منت گذاشته و پيغمبر را براى آموزش و پرورش فرستاه و پرورش را قبل از آموزش ذكر مى‏فرمايد يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه اول تزكيه است. البته آيه شريفه آيه‏اى است كه اگر بخواهد در اطرافش بحث بشود، طولانى بايد باشد لكن من يك كلمه را عرض مى‏كنم كه وضع آموزش و پرورش را اين آيه شريفه به ما مى‏فرمايد و محتاج به شرح تفصيل است. با آن تعبير من الله على المومنين فرستادن پيغمبر، از اين آيه شريفه استفاده مى‏شود كه اصل آمدن پيغمبر براى آموزش و پرورش بوده است. آيات را تلاوت كند، آيات را، علومى كه از آن علوم همه به طور آيه نظر بشود، آيات را تلاوت كند برايشان و تزكيه كند آنها را، آنها را تطهير كند، نفوس را تطهير كند بعد از اينكه تطهير كرد يعلمهم الكتاب و الحكمه . پرورش قبل از آموزش است، اگر هم قبل نباشد، همراه بايد باشند و رتبه او مقدم است. اگر چنانچه نفوس تزكيه نشوند، تطهير نشوند، از آن اوصاف فاسد بيرون نروند، علم اثر سوء در آنها مى‏كند. تمام اديان باطله را علما اختراع كردند، دانشمندها اختراع كردند براى اينكه علم وارد شده بود در يك جائى كه پرورش نداشته، تزكيه نشده. وقتى كه علم آمد در جائى كه تزكيه نشده، اين عالم كه حامل اين علم است و مزكى هم نيست، خطرناك مى‏شود. براى جامعه فرقى نيست ما بين علماى دانشگاهى و غيره. اگر در حوزه‏هاى علميه و همين طور در دانشگاه‏ها تزكيه نباشد، اين علم‏هائى كه در آنجا انباشته مى‏شود يك انبارى است كه خداى تعالى اين تعبير را در آن فرموده مثل الذين حملوا التوريه ثم لم يحملواها كمثل الحمار يحمل اسفاراً اين كسى كه حتى علم توحيد را، علم اديان را، علم اخلاق را، همه اين علوم را دارد لكن تزكيه نكرده

صحيفه نور ج 12 صفحه 213

نفسش را، اين يك موجود خطرناك مى‏شود براى جامعه و يك دانشگاهى كه، جوان‏هائى كه در آنجا مى‏روند كه آموزش ببينند، نه آموزش آن آموزش است و نه پرورشش پرورش و اگر آموزشش هم آموزش صحيح باشد، اگر تزكيه نشده باشد اين آدم، بعد از تزكيه تعليم و تربيت هست، اگر تزكيه نشده باشد و علم وارد بشود در يك قلبى كه مزكى نيست، اين فساد ايجاد مى‏كند و خدا نكند كه فسادى از جانب عالم غير مزكى واقع بشود. در احاديث ما هست كه در جهنم از بوى تعفن عالم سوء، جهنمى‏ها در ايذاء هستند. شما ديديد كه در اين مدتى كه دانشگاه‏هاى ما دست نا اهل‏ها بود، تعليمات، تعليماتى بود كه جوان وقتى از آنجا با اين تعليمات بيرون مى‏آمد غربزده بود، حتماً بايد پيوسته به غرب باشد، پيوسته به خارج باشد. آموزش اينطور بود، نه آن هم يك آموزش صحيح، يك حدودى داشت. دانشگاه‏هاى استعمارى يك حدودى دارد در تعليمات، نمى‏گذارند كه جوان‏هاى ما تعليم صحيح ببينند، درست تحصيل بكنند، تا يك حدودى اينها را آموزش مى‏دهند، جوان‏هاى ما كه خارج هم مى‏روند اينطور نيست كه وقتى خارج رفتند همدوش جوان‏هاى انگلستان و آمريكا تحصيل بكنند و همانطور كه آنها تحصيل كردند به اينها هم همانطور آموزش بدهند،؟ آنجا هم آموزش براى ممالك استعمارى، پرورش هم پرورش براى مملكت استعمارى و لهذا از پرورش‏شان و از آموزش شان امثال شريف امامى‏ها بيرون مى‏آيد و امثال نصيرى‏ها. اينها همه در فرنگ كار كردند و تحصيل كردند و دكتر شدند و مهندس شدند و امثال ذلك، لكن وقتى كه يك شوره زارى بوده است، علم وقتى كه در يك نفس غير سالم واقع شد مثل بارانى مى‏ماند كه ببارد در جائى كه عفونت بار است، عفونتش را زياد مى‏كند. همين باران رحمت كه در يك جا بوى عطر را بلند مى‏كند، در يك جا بوى كثافت را بلند مى‏كند. آن عالمى كه تزكيه نشده است، خطرش از جاهل بسيار زيادتر است، جاهل اگر فاسد هم باشد، خودش فاسد است اما عالم اگر فاسد باشد، عالم را فاسد مى‏كند، كشور را به فساد مى‏كشد. تزكيه قبل از تعليم و تعلم است يزكيهم پيغمبر آمده است اينها را تزكيه بكند، پرورش بدهد، نفوس را مهيا كند و بعد يعلمهم الكتاب و الحكمه بعد تعليم كتاب و حكمت بكند كه اگر كتاب و حكمت با پرورش توأم نباشد و با تزكيه توأم نباشد، موجودى كه او بيرون مى‏آيد همين موجوداتى بود كه در مجلس سنا و در مجلس شوراى قبل از انقلاب بود. مجلس خيلى طاغوتى و خيلى با عظمت، دانشگاه هم بسيار بناها با عظمت. خارجى‏ها به اين كار ندارند، بنا هر چه مى‏خواهد، باشد، هرچه اين دستاوردهاى ملت را صرف اين اباطيل بخواهند بكنند، هر چه وزارتخانه‏ها طول و عرض و عمق مى‏خواهد داشته باشد، بودجه‏هاى هنگفت در آنجا خرج بشود، اينش را كار نداشتند اما محتوا را كار داشتند، معلم‏ها (مگر بعضى شان) اينها از استعمار بودند و براى آنها كار مى‏كردند و جوان‏هاى ما را براى آنها بار مى‏آوردند.

آموزش وقتى مفيد خواهد شد كه تربيت روحى و اخلاقى باشد

شما حالا اشخاصى هستيد كه در آموزش و پرورش هستيد، تا چه آموزشى باشد و چه پرورشى باشد. با الفاظ نبايد گول بخوريد. خودتان را گول نزنيد كه ما در آموزش و پرورش هستيم. آقايان هم با

صحيفه نور ج 12 صفحه 214

اينكه ما انجمن اسلامى هستيم، با لفظ اسلامى خودشان را گول نزنند. خودشان ببينند كه چه كارهائى دارند مى‏كنند و چه كارهائى بنا دارند بكنند كه آن كارها به نفع كشور است و به نفع اسلام. اگر آموزش و پرورش به نفع كشور و به نفع اسلام، به نفع اسلام باشد و انجمن‏اسلامى كه در همه ادارات الان هست و صحبتش هست، به نفع كشور و به نفع اسلام باشد، آثارش بعد از چند سال بعد بر همه معلوم مى‏شود. اينهائى كه مخالفند با اينكه دانشگاه درست بشود، دانشگاه و فرهنگ، فرهنگ صحيح بشود، اسلامى بشود، اينها همان‏ها هستند كه در دامن آن خارجى‏ها بزرگ شده‏اند و خوف اين را دارند كه مبادا يك وقتى يك دانشگاهى اسلامى بشود و ما نتوانيم ديگر دزدى بكنيم و ما نتوانيم ديگر عيش و عشرت بكنيم. دانشگاه شايد يك وقت اسلامى بشود و آنجا مركز فساد نباشد و اينها خوف اين را دارند. تا حالا مراكزى بوده است كه شرم دارد انسان از اين مراكزى كه در همه كشور بوده، در همه وزارتخانه‏ها بوده، در همه ادارات بوده، شرم دارد انسان كه اسم ببرد چه بوده قصه. آنهائى كه در خود وزارتخانه‏ها بودند و هستند، آنهائى كه من فرستادم و داخل زارتخانه‏ها را ديدند و براى من نقل كردند، چيزها نقل مى كنند از آنجا. به مجرد اينكه وزارت فلان و وزارت فلان ديگر انجمن اسلامى دارد، اگر انجمن اسلامى دارد اين انجمن اسلامى چطور گذاشته است تاحالا اينطور خرابى‏ها باشد و اگر آموزش و پرورش صحيح باشد، مملكت ما از حيث فرهنگ بايد خودكفا باشد نه اينكه بعد از اينهمه سال‏ها خرج و اينهمه سال‏ها رنج و اينهمه سال‏ها براى اين ملت رنجديده اموالشان را به باد بدهيم و هزينه‏هاى هنگفت بسيار خرج اين مسائل بشود و باقى اين امت گرسنگى بخورد. آنى كه از اينها بيرون مى‏آيد يك ماشينى است كه از اين طرف مسلمان را مى‏اندازند توى آن، از آن طرف كمونيست‏ها بيرون مى‏آيند، از اين طرف افراد مؤمن را مى‏اندازند توى آن، از آن طرف غير مؤمن از كار در مى‏آيد، از آن طرف هم آن اشخاصى كه به حسب فطرتشان سالم بودند مى‏ريزند توى اين كارخانه، از آن طرف وقتى در مى‏آيد يك آدم فاسد در مى‏آيد اگر اينطور باشد، معلوم مى‏شود كه اين دستگاه چه دستگاهى بوده. ما از نتيجه دستگاه‏ها مى‏فهميم كه اين دستگاه چه است. ما اين اشخاصى كه در اين پنجاه سال در حكومت اينجا بودند، در مجلس شورايش بودند به اصطلاح خودشان، در مجلس سنا بودند، اين اشخاص را ما بايد ببينيم چه اشخاصى بودند كه از همين دانشگاه‏ها بيرون آمدند و از همين جاهائى كه آموزش و پرورش هست و اينها بيرون آمدند. اگر اينها آموزش داشتند، اگر اينها پرورش داشتند كه اين مملكت ما را دو دستى تعارف نمى‏كردند به خارج.

گرفتارى زياد است و بايد رفع بشوند اين گرفتارى‏ها، خودتان بايد رفع بكنيد، منتظر نباشيد كه يكى بيايد از خارج رفع بكند. اگر كسى از خارج بيايد براى شما، نمى‏خواهد شما را تعليم و تربيت كند، مى‏خواهد همان جا، همان‏ها باشد كه در زمان رژيم سابق بود، همان آموزش و همان پرورش. بايد محتوا را درست بكنيد. بايد كوشش كنيد به اينكه آموزش، آموزش صحيح باشد، آموزش صحيح بايد باشد. آموزش وقتى مفيد خواهد شد كه تزكيه باشد، كه نربيت روحى و اخلاقى در آن باشد. در دانشگاه‏ها و در ساير مراكز علم، چه در آنجاهائى كه علماى روحانى هستند و چه در آنجاهائى كه

صحيفه نور ج 12 صفحه 215

دانشمندهاى غير روحانى هستند، اينها بايد اشخاصى باشند در آنها كه اين طلاب را در آنجا و اين دانشجوها را در آنجا تربيت اخلاقى بكنند، تزكيه بكنند نفوس اينها را. همانطورى كه دارند تحصيل مى‏كنند تزكيه نفس هم داشته باشند. اگر يك عالم مزكاى به همه معنا، در يك جامعه باشد، ممكن است يك وقتى جامعه را اين ور آن ور كند؟! من در جوانى در بعضى وقت‏ها كه در بعضى از اين شهرها مى‏رفتم مى‏ديدم بعضى از اين شهرها خيلى مردمش مودب به ديانت هستند، دنبال اين شدم كه چطور شده است كه اينجا اينطورى است و آن شهر ديگر اينطور نيست، مى‏ديدم كه اينجا آن عالمى كه در اينجا هست يك عالمى است كه خودش را تزكيه كرده، يك عالمى است كه خودش اصلاح شده است، مردم را او اصلاح كرده. بايد عالم وقتى كه در يك جامعه‏اى مى‏رود، در يك محلى مى‏رود، در يك دهى مى‏رود، در يك شهرى مى‏رود، دنبال اين باشد كه تزكيه كند آنها را، قبل از اينكه تعليم كند آنها را. بايد معلمينى كه در دانشگاه مى‏آيند و مى‏خواهند تربيت كنند و تعليم بدهند به دانشجوها، همراه آنها يك عالمى باشد كه تزكيه كند اين جوان‏ها را. از آن افرادى كه كوشش دارند كه اين جوان‏هاى ما را به انحراف بكشند، بايد تزكيه بشود اين دانشگاه ما از اينطور افراد، بايد ادارات ما از اين چيزهائى كه جوان‏هاى ما را به فساد مى‏كشند، جوان‏هاى ما را به تباهى مى‏كشند، بايد اينها تزكيه بشود تا اينكه افراد بشود تزكيه بشود. اگر يك معلمى مى‏رود در آنجا و به اين بچه‏هاى كوچك حرف‏هائى را مى‏زند كه اينها را منحرف كند، اينها را بايد شماها ببينيد، توجه كنيد آن را، معرفى كنيد و كسانى كه تصفيه مى‏خواهند بكنند تصفيه كنند.اين شياطين هستند باز، اين قشرهاى فاسد هستند باز در همه جاها، چه در دانشگاه‏ها، چه در جاهاى ديگر. اينهائى كه اصرار دارند كه در اين محل‏هائى كه هستند يك اشخاصى باشند كه آنها جوان‏ها را به انحراف مى‏كشانند، اينها دشمن ما هستند، دشمن اسلام هستند، چه وزير اسمش باشد و چه معلم اسمش باشد. آن وزيرى كه بعد از يك سال و نيم يا بعد از چندين ماه وزارت نتوانسته ... يا خودش را از آنجائى كه، از آن اشخاصى كه بچه‏ها را به فساد مى‏كشانند (نمى آيند كار بكنند، مى‏آيند آدامس مى‏جوند و بچه‏ها را به فساد مى‏كشانند، من فرستادم ديدند) اگر اينها تصفيه نكنند، من لازم نمى‏دانم كه معرفى‏شان بكنم با اسم. من در بعد از حبس، در آن حصرى كه بودم و منصور شده بود نخست وزير، وزير كشور را فرستاد پيش من، مثل اينكه صدر وزير كشور بود، صدر پسر صدر الاشرف، فرستاد آنجا پيش من كه بلى حكومت سابق چه بوده و چه بود و ما مى‏خواهيم چه باشيم و چه باشيم و از اين حرف‏ها. گفتم به ايشان كه ما نه با حكومت سابق دشمنى داشتيم و نه با شما برادرى، ما بايد ببينيم شما چه مى‏كنيد و بيخود من هم از اينجا كه الان محصورم (آمده بودند كه من ديگر بروم) حالا كه محصورم بيخود من را رها نكنيد براى اينكه من وقتى رها بشوم باز هم همان حرف‏هاست، من با شما هيچ قوم و خويشى ندارم و من اگر يك چيزى را ديدم، مى‏گويم. حالا هم من اعلام مى‏كنم به همه كسانى كه دست اندر كارند من با هيچ كدامتان عقد اخوت نبستم و اگر عقد اخوت هم بسته بودم، خلاف مى كرديد، مى‏گفتم. اصلاح بكنيد خودتان را، وزارتخانه را، هر يك از وزراكه در يك وزارتخانه‏اى هستند آنجا را تصفيه كنند، هم از اشخاصى كه منحرف هستند به حسب

صحيفه نور ج 12 صفحه 216

عقايد و هم از اشخاصى كه منحرف هستند به حسب عمل و هم از اشخاصى كه به انحراف مى‏كشند جوان‏هاى ما را در عمل و در عقايد.

اگر شما خودتان را اسلامى نكنيد نمى‏توانيد ديگران را به اسلام دعوت كنيد

انجمن‏هاى اسلامى سرتاسر كشور كه الان در همه جا هست و من اميدوارم كه با تأييد خدا اينها اسلامى باشند، اين انجمن‏هاى اسلامى هم بايد درست توجه به اين داشته باشند كه در آن وزارتخانه‏اى كه هستند، در آن اداره‏اى كه هستند، در آن كارخانه‏اى كه هستند، هر جا كه هستند اول متوجه باشند كه خودشان اسلامى هستند يا نه. انسان اگر خودش منحرف باشد نمى‏تواند ديگران را مستقيم كند. اين شكى نيست كه آدمى كه خودش فرض كنيد خداى نخواسته شرابخوار باشد نمى‏تواند ديگران را از شرابخوارى باز دارد، او دعوت مى‏كند ديگران را به آن. اگر شما خودتان، خودتان را اصلاح نكنيد و خودتان همانطورى كه اسم انجمن اسلامى روى خودتان گذاشتيد اسلامى نباشيد و خودتان را اسلامى نكنيد، نمى‏توانيد ديگران را به اسلام دعوت كنيد. خداى تبارك و تعالى كه براى مردم هادى مى‏فرستد و پيغمبران را انتخاب مى‏كند، كسى كه خودش از اول عمر تا آخر عمرش يك لغزش نداشته معصوم بوده، يك همچو موجودى را انتخاب مى‏كند براى اينكه تربيت كنند مردم را، تزكيه كنند و تعليم كنند. اگر آن كسى كه مى‏خواهد مربى يك جامعه اى باشد، مربى يك دستگاهى باشد، آنها را به اسلام دعوت كند، اولش بايد خودش را اسلامى كند و خودش را، باطن خودش را دعوت به اسلام بكند، اسلامى بكند تا ديگران را بتواند اسلامى كند. اگر خودش را اسلامى نكند نمى‏تواند ديگران را اسلامى كند. معلمين آموزش و پرورش اگر خودشان يك پرورش صحيح نداشته باشند ويك تعليم صحيح، نمى‏توانند جوان‏ها را تعليم كنند و آموزش بدهند و پرورش بدهند. مبدأ هر امرى از خود آدم شروع مى‏شود. پيغمبر هم وقتى كه تشريف آوردند، از خودشان، خودشان كامل بودند، از منزل خودشان شروع كردند، حضرت خديجه را دعوت كردند او هم قبول كرد، اميرالمومنين سلام الله عليه بچه بود آنوقت، دعوت را قبول كرد. قوم و خويش‏هاى خودشان را جمع كردند و فرمودند كه يك همچو مسأله‏اى است، يك دسته‏اى قبول كردند، يك دسته‏اى قبول نكردند. از خودش انسان بايد شروع كند. منى كه مى‏خواهم بگويم شما فلان كار را نكنيد، اگر خودم فاسد باشم، اين حرفم هيچ تأثيرى هم ندارد. شمائى كه انجمن اسلامى داريد و هر كس كه انجمن‏هاى اسلامى را تأسيس كرده است انشاءالله خداوند همه را حفظ كند لكن توجه داشته باشيد كه از خودتان شروع كنيد و اين انجمن يك انجمنى باشد به همه معنا اسلامى، اخلاق اسلامى، عقايد اسلامى، اعمال اسلامى يعنى تزكيه شده باشد و كتاب و حكمت را هم تعليم ديده باشد نه به آن معناى مرتبه عاليش، به همان مقدارى كه كتاب دعوت مى‏كند كه آنچه صلاح شماست و منع مى‏كند از آنچه بر خلاف مصلحت شماست. شما آقايان اول بايد خودتان را اصلاح كنيد و اميد است كه اصلاح بكنيد و همه‏مان در اين صدد باشيم تا بتوانيد جامعه را اصلاح بكنيد.

صحيفه نور ج 12 صفحه 217

دانشگاه‏ها و مدارس بايد مركز تربيت صحيح باشند

دانشگاه كه مى‏خواهد از آن دانشمندها بيرون بيايد بايد اول داخل دانشگاه اصلاح بشود نه اينكه سنگربندى بشود توى دانشگاه و زد و خورد و آن بساط. اصلاح بشود دانشگاه. بايد آن اشخاصى كه متعهد هستند كوشش كنند به اينكه يك دانشگاه محل تربيت و تزكيه و محل علم به آن معنائى كه براى كشور ما لازم است نه آن چيزى كه لازم نيست و نه آن چيزى كه كشور ما را به فساد و جوان‏هاى ما را به فساد مى‏كشد. بسيارى از اين چيزهائى كه در دانشگاه‏ها براى جوان‏ها به عنوان تعليم هست اينها فاسد مى‏كنند جوان‏هاى ما را. بايد اشخاصى باشند و انشاءالله هستند و برنامه بريزند، برنامه‏اى كه تعليمات به مقدار احتياج و به آن اندازه‏اى كه ما محتاج به آن هستيم و آن چيزهائى كه براى اصلاح كشور ما هست آنها را در برنامه‏ها بگذارند و آن چيزى كه برخلاف صلاح ما بوده است در آن زمان، آن را حذف بكنند تا انشاءالله يك دانشگاهى بشود از حيث علم، دانشگاه خوب و همين طور بايد دانشگاه را اشخاصى بياورند كه تهذيب كنند اين افراد را، اين جوان‏ها از ابتدا خوبند، مربى‏ها ضايع‏كنند انسان را، والا اول بچه اى كه متولد مى‏شود كل مولود يولد على الفطره به فطرت انسانيت و به فطرت خوب تولد پيدا مى‏كند بعدش مربى‏ها هستند كه اين را مى‏كشانند به فساد، محيط است كه اگر فاسد باشد اينها را مى‏كشد به فساد، بايد محيط دانشگاه يك محيطى باشد كه اگر انسان رفت توى آن ببيند محيطى است كه همه اينها متعهدند و همه اينها خدمتگزا كشور هستند و همه براى اسلام و كشور دارند خدمت مى‏كنند. اين آدمى هم كه از خارج رفت توى آن طبعاً اينطورى بار مى‏آيد. وقتى در يك جامعه‏اى سلامت حكفرما باشد افراد خود به خود سالم بار مى‏آيند. يك خانواده‏اى كه همه‏شان اشخاص خوب هستند بچه‏هاشان سالم بار مى‏آيند مگر باز وارد بشوند در يك جامعه فاسد كه آنها فاسدشان بكنند و الا طبعاً اينطورى است، بچه‏هاى كوچك نفس‏شان مستعد از براى اين است كه نقش بگيرد يا از طرف فساد يا از طرف صلاح. اگر در يك جامعه صالح بود، بچه‏هايش هم صالح بار مى‏آيند، اگر فاسد بود، بچه‏ها هم فاسد بار مى‏آيند. شما آقايان و همه اشخاصى كه مى‏خواهيد آموزش و پرورش بدهيد يا در بنگاه‏هاى آموزش و پرورش هستيد همه دانشگاه‏ها، همه مراكز تربيت، همه مدارس قديمى بايد در آن اشخاصى باشند كه آن اشخاصى كه در آنجا هستند تربيت بكنند، تربيت اخلاقى بكنند. علماء اخلاق لازم است در، هم دانشگاه و هم در مدارس و هم در همه جا. اين مساجد بايد مركز تربيت صحيح باشد و مساجد بحمد الله اكثراً اينطورى است. اشخاصى كه در مسجد مى روند بايد تربيت بشوند به تربيت‏هاى اسلامى. مساجد را خالى نگذاريد. آنهائى كه مى‏خواهند نقشه بكشند و شما را دور كنند از مساجد، دور كنند از مراكز تعليم و تربيت، آنها دشمن‏هاى شما هستند. ماه مبارك نزديك است در ماه مبارك بايد به قدر چندين ماه تربيت بشود

ليله القدر خير من الف شهر. مساجد را خالى نگذاريد

بايد در ماه مبارك تربيت و تعليم به تمام معنا در همه بعدهايش در مساجد باشد، در محافل ديگر

صحيفه نور ج 12 صفحه 218

باشد. مساجد را خالى نگذاريد. اينهائى كه هى صحبت اين را مى‏كنند كه حالا ما انقلاب كرديم برويم سراغ كارهاى ديگر، خير انقلاب از مساجد پيدا مى‏شود، از مساجد اينطور امور تحقق پيدا مى‏كند، هم دانشگاه‏ها را حفظ كنيد، هم مساجد را حفظ كنيد، منافات با هم ندارد. دانشگاهى باشيد مسجد هم برويد، مساجد را هم تعمير كنيد، مساجد را هم آباد كنيد از رفتن خودتان. انجمن‏هاى اسلامى و شما كه در آموزش و پرورش هستيد البته خيلى شغل گرانبهائى داريد و مسؤوليت زياد هم داريد و من اميدوارم كه همه شما و همه ملت ما راه سعادت را به پيش بگيرند و همه سعادتمند بشوند و جوان‏هاى ما از گرفتارى‏هائى كه برايشان دارند منحرفين پيش مى‏آورند نجات بدهد خداى تبارك و تعالى. خداوند همه شما را حفظ كند.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها