پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:26 AM
بيانات امام خمينى در ديدار با استاندار اصفهان و اعضاى بنياد مسكن انقلاب اسلامى شهرستان قم
عمل خلاف مقاصد اسلامى، ضرر به جمهورى اسلامى است
بسم الله الرحمن الرحيم
از اصفهان شكايات زياد هست حتى همين ديروز يا پريشب يك كاغذى از آقاى خادمى آمده بود و تعبير ايشان در آن كاغذ اين بود كه در اطراف اصفهان مشغول غارت كردن مردمند اين تعبير ايشان است.
آقايان هم يك دسته مىآيند اينجا، يك جمعيت زيادى آمدند اينجا، بعد هم نماينده ايشان آمدند اينجا، من گفتم كه من از وضع آنجاهائى كه مشغولند براى خدمت اطلاعى ندارم كه دقيقا بتوانم بگويم كه در كجا مطلب چه جور واقع مىشود، من گرفتاريم زياد است و نمىتوانم هم به همه مسائل مطلع بشوم، لكن من وظيفهام هست كه آقايان را متوجه كنم به اين مطلب و آن اين است كه امروز كه جمهورى اسلامى است و همه جناحها در زير پرچم اسلام مشغول انجام وظيفه هستند اگر خداى نخواسته يك مطلبى برخلاف مقاصد اسلامى واقع بشود، اين نه اينكه ضرر به همان كسى كه اين كار را انجام مىدهد مىخورد، اين ضرر به مثلاً اگر در پاسبانها اينطور، پاسدار اينطور باشد اين ضرر به اصل پاسدارهاى جمهورى اسلامى مىخورد، از آنجا هم يك قدم بالاتر مىرود، به جمهورى اسلامى لطمه وارد مىشود، از آنجا هم آنهائى كه با اسلام مخالفند مىگويند كه اين رژيم همان رژيم است، به مردم مىگويند ديديد، خوب از دست يك ظلمى شما رها شديد به دست يك ظلم ديگر يا ظالم ديگر مبتلا شديد. اين در آن زمان اگر هر چه براىمان واقع مىشد، بر ما واقع مىشد، بر اسلام واقع نمىشد، اسلام از آن نتيجه هم مىبرد، لكن امروز كه جمهورى اسلامى است و به اسم اسلام هر كس مشغول كارى هست، اگر چنانچه يك خطائى واقع بشود، يك اشتباهى واقع بشود يا خداى نخواسته يك عمدى پيدا بشود، امروز پاى اسلام حساب مىشود، آنها هم كه بخواهند فضولى كنند و قلمهاى مسمومى كه در داخل و خارج الان مشغول توطئه هستند و مىبينند كه منابع خودشان و اربابانشان از دست رفته و بايد يك فكرى بكنند كه اوضاع را منقلب كنند، آنها مشغول اين هستند كه يك چيزى ببينند آن را اضافه كنند و آنقدر كه مىتوانند باد بزنند به آن تا اين نهضت را لكهدار كنند.
لزوم رعايت موازين عدل اسلامى در همه كارها
از اين جهت وظيفه هر كسى كه در هر جا مشغول خدمتى است، در راس همه خدمتها اين است كه موازين اسلامى را حفظ بكنند. اگر بنا شد كه مثلاً پاسدار اسلامى موازين اسلامى را حفظ نكند، اين مثل اين است كه روحانى اسلامى موازين اسلام را حفظ نكند. همانطورى كه اگر روحانى اسلامى موازين اسلامى را حفظ نكند، آن به اسلام صدمه وارد مىشود، اين هم وقتى الان شده است جزء دستگاه اسلام، جزو بنگاه اسلام، اگر بنا باشد كه يك وقت خداى نخواسته صداى مردم درآيد از اينها، بگويند كه اينها مثل سابق بودند، آنها هم كه غرض دارند همين مسائل مطبوعات خارجى و در بوقهاشان بلند كنند كه اينها دارند چه مىكنند و چه مىكنند و مسائل، مسائل كمونيستى است، نه مسائل اسلامى. آنوقت آنها هم بگويند كه اسلام هم اين است، فرقى ندارد، يك دسته هم كه خودشان را به اسم اسلامشناسى جا زدند، اينها هم همان مسائل را به اسم اسلام درست بكنند، اين پوسيدگى است كه از باطن براى نهضت پيدا مىشود كه شما هر چه ظاهرش را خيلى پر سر و صدا درست كنيد، تزيين كنيد، يك وقت مطلع مىشويد كه از باطنش پوسيد و رفت از بين. همانطور كه گفتم كه مثل يك خربزه مىماند كه خيلى هم به آن خدمت بكنيد، خيلى هم كارهايش را درست بكنيد، لكن در باطنش يك كرمى است كه آن كرم دارد خرابش مىكند، بعد هم خربزه را مىكنيد مىبينيد خربزه كرم زده است. كارى نبايد بكنند، همه قشرهائى كه الان مشغول خدمتند، قشر روحانى كه مشغول خدمت است و مثلاً دادگاهها و اينها، قشر پاسدارها، قشر نظامىها، ارتشىها، اينهائى كه همه الان در خدمت اسلام و براى اسلام مشغولند، اينها كارى نكنند كه ما به دست خودمان اسلام را از پا درآوريم، اسلام را در نظر خارج و داخل جورى جلوه بدهيم كه برخلاف آنى است كه هست، عدالت در كار نباشد، موازين در كار نباشد، يك برنامه اسلامى در كار نباشد، هرج و مرج و هر كى هر كارى دلش مىخواهد بكند. آنكه من به حسب كلى بايد بگويم و همه را تنبه بدهم اين است كه نبايد در هر امرى هى قدرتنمائى بشود. بايد همه قشرهائى كه مشغول براى خدمتند و خودشان هم مىگويند براى اسلام است، بايد گوششان به اين باشد كه اسلام چه مىگويد ما هم به تبع او باشيم. اما من چه مىفهمم و از اسلام خودم مىخواهم بفهمم، اين ميزان نيست. هر مسألهاى، هر مطلبى كارشناس دارد. اگر يك مريضى بگويد كه من چه كار دارم به نسخه، من خودم مىخواهم خودم را معالجه كنم، اين مىميرد. مريض كه بخواهد سر خود، خودش را علاج كند اين منتهى به مردنش مىشود. اگر بنا باشد كه كارشناسهاى اسلام را ما كارى به آنها نداشته باشيم، آنهائى كه مىدانند به قواعد اسلام چه جور بايد عمل كرد، آنها را ما كارى نداشته باشيم، خودمان هر چه به نظرمان رسيد يا فرض كنيد كه آنهائى كه از خارج الهام مىگيرند، از كمونيستها و از ماركسيستها الهام مىگيرند، آنها هم نفوذ كنند در بين ما و هر طورى كه آنها مىخواهند عمل كنند، ما يك وقت بفهميم كه اسلام را مىخواهند با ماركسيستى منطبق كنند، اين است كه خطر براى اسلام دارد. اين خطر را بايد همهتان توجه كنيد به آن و با جديت اين خطر را رفعش بكنيد، شكست از دشمن اهميتى ندارد.
اگر آمريكا بريزد و ما را از بين ببرد، من به نظرم خيلى چيزى نيست، البته عظيم است اما از او عظيمتر شكست در مكتب است. شما مكتبى كه داريد، جورى عمل به آن بكنيم، نمايشش بدهيم كه در خارج ملتها، و قلمهايمان به آن باد بزنند - عرض مىكنم - هياهو درست كنند و مكتب ما را شكست بدهند كه ما نتوانستيم يا مكتب اسلام هم همين است كه آنها مى گويند. خوب الان يك دستهاى هستند كه اينطور تأويل و تفسير مىكنند و اسلام را مىخواهند بدنام كنند، اينها نمىدانند كه آن چيزى كه نمىدانند، اين است كه در اروپا شكست خوده آن مسأله و تفالهاى كه در اروپا كنارش ريختند، در خارج كنارش ريختند، اينها آمدند حالا در ايران و - عرض مىكنم - در ممالك اسلامى مىخواهند يك سر و صورتى به آن بدهند. حالا كه نمىدانند اين را، اينها چون مطلع از اسلام و از برنامههاى اسلام و از وضع اسلام نيستند، خودسر هر كدام هر كار دلشان مىخواهد بكنند. از هر كدام بپرسيد كه چه، مىگويد خوب ما انقلاب كرديم، خيال مىكنند انقلاب كرديم يعنى هرج و مرج باشد. انقلاب كه هرج و مرج نيست. البته لازمه هر انقلابى يك مفاسدى هست، اما آنهائى كه متعهد هستند به اين انقلاب و اعتقادشان اين است كه منقلب كرديم يك رژيم ظالم را به يك رژيم عادل، بايد همه قشرها روى موازين عدل اسلامى رفتار كنند و هر كس خودش سر خود نباشد كه هر چه دلش بخواهد بكند.
حالا من به عدهاى كه حالا آمده بودند و از رؤساى پاسدارها بودند، اينجا بودند، به آنها گفتم كه بروند در تهران و با آن آقايانى كه آنجا هستند يك جلسهاى قرار بدهند و مشورتى بكنند و يك راهى درست كنند كه همه جا روى يك موازين عقلائى و روى موازين اسلامى عمل بشود و اگر چنانچه اينطور عمل بشود، من اميدوارم كه انشاءالله پيروز بشويم و همه را، همه كارهامان اصلاح بشود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته