پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:26 AM
بيانات امام خمينى در جمع گروه كارگزاران مسجد قبا و دانشجويان مريوان
تلاش براى خود كفا شدن به منظور شكستن حصر اقتصادى
بسم الله الرحمن الرحيم
ما امروز مواجهيم با چند مطلب كه تذكرش لازم است: يكى همه مىدانيد مواجه با قدرتهاى بزرگ كه در خارج و داخل مشغول تبليغات هستند برضد اسلام و توطئههائى دارند، يكى خرابىهائى كه در داخل كشور است و اشخاصى دامن مىزنند به اين خرابىها و اغفال مىكنند جوانهاى ما را از هر طرف.
ما امروز اگر بخواهيم با اين قدرت بزرگ مواجه باشيم و در اين ميدان شكست نخوريم احتياج به چند امر داريم، يكى اينكه ما اقتصاد خودمان را طورى كنيم كه خودكفا باشيم كه اولش قضيه زراعت است. مزرعهها، كشتزارها با فعاليت همه جانبه قشرهاى مختلف كشت مىشوند، معالاسف دستجاتى هستند كه يا ندانسته و به واسطه تحريك بعضى عناصر ضد انقلاب يا شايد بعضىشان هم دانسته از باب اينكه از همان جمعيت هستند نمىگذارند كشت آنطورى كه بايد صورت بگيرد، صورت بگيرد. با اسمهاى مختلف در اطراف ايران هر جا برويد اين مسائل هست كه در كشتزارها مىروند و به اسم اينكه ما مىخواهيم كمك كنيم به مستمندان كمك كنيم به مردم، مانع مىشوند از اينكه يك كشت صحيحى بشود، و اين خطرى است براى كشور ما.
شما مىدانيد كه اگر يك مملكتى در اقتصاد، خصوصاً اين رشته اقتصاد كه نان مردم است، در اين احتياج به خارج پيدا بكند و يك احتياج مبرمى كه نتواند خودش اداره كند خودش را و بايد او را اداره كنند، اين وابستگى اقتصادى آن هم در اين رشته موجب اين مىشود كه ملت ايران، مملكت ايران، تسليم بشود و به ديگران. اگر آمريكا موفق بشود در اين مطلبى كه الان پيش آورده است كه همه قدرتها را دور خودش جمع كند و حصر اقتصادى بكند نسبت به ايران، انشاءالله موفق نمىشود، لكن ما بايد طرف احتياط را بگيريم، اگر خداى نخواسته موفق بشود و ايران را در حصر اقتصادى از جهات مختلف قرار بدهد كه يك جهتش هم همين قضيه خواربارهائى است كه ما احتياج به او داريم، خوب، ما قاعدتاً نمىتوانيم ديگر مقاومت كنيم و اين يك ضربهاى است كه به نهضت ما مىخورد كه ضربه به اسلام است. پس تكليف همه ماهاست كه هر كس به هر مقدارى كه قدرت دارد در اين امر كوشش كند. در امر زراعت، در امر امدادى هم دولت بايد كمك كند و هم مردم بايد به هم كمك كنند و
هم كار بكنند، مردم، مردم بايد مشغول كار بشوند، يك مملكتى است كه احتياج به نيروى كار دارد اگر اين نيرو به خدمت ديگرى كشيده بشود به كارهاى ديگر كشيده بشود اين موجب اين مىشود كه نتوانند اين حاجتى كه ملت دارد برآورده كنند پس در رأس همه چيزها اين است كه يك كشورى راجع به ارزاقش محتاج نباشد به خارج، راجع به گوشتش و راجع به نانش و راجع به اينطور چيزهايش، محتاج نباشد. و اين لازم است كه دامدارىها كه رواج پيدا كنند و همين طور كشاورزى به طور وسيع درست بشود. ديروز بود ظاهراً كه برادرهاى قمى ما كه آمده بودند اينجا، آنها مىگفتند كه قم امسال خودكفاست براى اينكه فعاليت شده است، خود مردم، و جهات مختلفه شده است كه زمينهاى زيادى زير كشت رفته است و روى اينكه آن زمينهائى كه زير كشت رفته است و فعاليتهاى ديگرى كه ساير كشاورزها كردند، اگر بشود و انشاءالله درست عمل، قم احتياج به خارج ندارد.
من خيلى از اين جهت خوشحال شدم و اظهار تشكر كردم نسبت به آنها و خداوند انشاءالله حفظ كند آنها را. اين مطلب همه جا بايد بشود اين مطلب در همه جاى ايران بايد بشود، يعنى هر منطقه بايد كوشش كند كه براى منطقه خودش خودكفا باشد، خوزستان آب فراوان، زمين فراوان دارد، هم آب فراوان دارد، هم زمين فراوان دارد، اين اگر چنانچه كمك بشود، هم از طرف دولت كمك بشود، هم ملت، دست به دست هم بدهند و هم مردم دست به دست هم بدهند و آنجا را كمك كنند و كشت كنند و ديمى، آبى، ايران هم ديمش خوب مىشود، هم آبش از ديمش بهتر هم باشد و بيشتر هم، ديم چيز مىكند يعنى اگر آبى يك تخم هشت درصد متداول باشد شايد آن بيست آن بشود. در هر صورت اين يك تكليفى است الان براى ما، نه قضيه يك مسأله عادى است. الان مملكت ما در اين امر يك وضع غير عادى دارد زندگى مىكند. وضع عادى نيست كه انسان بگويد كه خوب، نمىخواهم حالا اين منفعت داشته باشيم. يك وضع غير عادى است كه نمىتوانيم بگوئيم كهخواهيم. معنى نمىخواهيم اين است كه وابسته به خارج باشيم، وابستگى به خارج اين است كه همه چيزمان را دوباره در اختيار آنها بگذاريم.
پس بنابراين، يك تكليف شرعى است، نه يك امر عادى باشد كه ما از زراعت امسال ما دلمان نمىخواهد زياد نفع ببريم، نه اين مسأله اينطور نيست، دلخواه نيست، در اين وضع غير عادى كه ما به او ابتلاء داريم، اين يك تكليف هم ملى است و هم شرعى. يعنى اگر ما بتوانيم يك كارى بكنيم و نكنيم، پيش خداى تبارك و تعالى مسؤول هستيم. اين يك باب است كه باب كشاورزى و دامدارى و چيزهائى كه مربوط به ارزاق مملكت است، يك مملكتى كه مىتواند و مىتوانست در دامدارى جورى باشد كه حتى به خارج هم شايد مىتوانست بدهد، حالا بايد گوشتش را از يك جائى بياورند و گندمش را از يك جائى بياورند و تخم مرغش را از يك جائى بياورند و همه چيزش را از يك جائى، براى ما عيب است اين مطلب كه ما همه چيزمان به دست غير باشد و چشم مان به اين باشد كه نان ما را، كه گوشت ما را بدهد.
بنابراين بايد همت كنند، همه قشرها همت كنند و اين حاجت، ارزاقى را كه ما احتياج به او
داريم و ملت ما محتاج است، اين را برآورند و انشاءالله خودكفا بشوند. يك جهت ديگر، اين است كه يك اشخاصى كه مىخواهند اوضاع ايران آرامش نباشد در آن، اينها در بين ارتشىها، ژاندارمرىها و شهربانىها رفتند و مىگويند ما اين مراتب سلسله را نبايد قبول كنيم، يك كلمه غلطى را توى مغز اينها فرو كردند كه جامعه توحيدى. نمىدانند هم جامعه توحيدى اصلاً معنايش چيست، اگر يك معناى صحيحى هم داشته باشد، اينهادانند. اينها خيال كردند كه جامعه توحيدى معنايش اين است كه اصلاً ارتشى تو كار نباشد، همهشان يا سرباز باشند يا همهشان سپهبد باشند، اين معنايش اين است كه ما ارتش نداشته باشيم، اين چيزى كه قدرت كشور ما بايد باشد و بازوى تواناى كشور باشد كه ارتش است و همين طور ژاندارمرى و ساير قواى انتظامى. اين چپگراهائى كه به اسلام خودشان را بستند، الان گرفتارى ما به اين اشخاصى هست كه با اسم دارند مقاصد ديگران را ترويج مىكنند، يكيش هم همين است كهروند در سربازخانهها و در بين ارتش، و بعضىشان هم شايد از همان ريشههاى سابق باشند كه دانسته مىخواهند نگذارند كه ارتش قوت بگيرد، قدرت ارتش را مىخواهند از دست بگيرند و فلج كنند ارتش را. مىگويند كه نه بايد شماها افسر باشيد و نه ما درجه دار و بايد يكتوحيدى پيش بيايد، مسأله توحيدى معلوم مىشود همه مان سپهبد باشيم يا همه مان سرباز، هيچ كس از هيچ كس اطاعت نكند. اين جز اين است كه اصل ارتش به هم بزند، يعنى ارتش ما نمىخواهيم، اين معنايش اين است كه اصلاً ايران ارتش نمىخواهد، ايران ژاندارمرى هم نمىخواهد، ايران شهربانى هم نمىخواهد، دولت هم نمىخواهد، اصلاً جامعه توحيدى، اينها اصلاً نمىفهمند اگر يك جامعه، توحيدى باشد، معنايش چيست؟ جامعه توحيدى معنايش اين است كه در عين حالى كه فرض كنيدسرلشكر هست و ديگران بايد از سرلشكر اطاعت بكنند و در عين حالى كه سپهبد فرض كنيد اگر باشد هست و در عين حالى كه حكومت هست، همه اينها يك فكر داشته باشند، جامعه توحيدى معنايش اين است كه همه اينها به خدا فكر كنند، توجه به خدا داشته باشند نه هرج و مرج باشد. جامعه توحيدى اصل قابل وجود به آن معنا كه مىگويند نيست. جامعه توحيدى به آن معنا كه مىگوئيد خوب، همه رعيت باشند، ما نساج نمىخواهيم، ما ديگر فرض كنيد كه آن كسى كه آهنگر نمىخواهيم، اينكه توحيد نمىشود، يكى زحمتش زياد است، يكى زحمتش كم، جامعه توحيدى در حيوانات هم كم است، در بعضى حيوانات يا اكثر حيوانات جامعه توحيدى است، يعنى اينكه ديگر در حيوانات يك بالا و پائين نيست، در بعضى شان، در مثل موريانه، آنها هم تمدن دارند و مىگويند تمدنشان اسبق است از انسان، يا در مثلاً زنبور، زنبور نحل (يعنى زنبور عسل) آنها هم بالا و پائين دارند، اگر بنا باشد كه به آن معنا كه شما مىگوئيد جامعه توحيدى معنايش اين است كه تفاوت مابين افراد نباشد. شما در غير حيواناتى كه آن هم حيواناتى كه - آن تمدن ندارند، در غير حيوانات در كجاى عالم پيدا مىكنيد كه تفاوت نباشد، يعنى همه ما يا مهندس باشيم يا هيچ درس نخوانيم، همه كشور ما يا همهشان بايد مهندس باشند، خوب، همه مهندس، ما كشاورزى نمىخواهيم. همه كشاورز، ما كارگر نمىخواهيم. همه كارگر، ما كارفرما
نمىخواهيم. پس قابل ذكراست، اين يك كلمه توحيدى به گوششان خورده است معنايش را نفهميدند يا آنهائى كه در كار هستند و در كمين هستند كه مىخواهند اين كشور را به هم بزنند و مىخواهند باز ما را تحت سيطره امريكا و امثال امريكا قرار بدهند آنها افتادهاند توى اينها، جامعه توحيدى!! جامعه توحيدى!! مقصودشان چيست؟ مقصود اين است كه ما درجه دار و افسر و سرباز نمىخواهيم، همهمان سرباز، اطاعت نمىخواهد، وقتى كه كسى فرمان بدهد هيچ كس نبايد از او اطاعت كند، يا همه فرمانده، فرمانبر نداشته باشيم، يا همه فرمانبر، فرمانده نداشته باشيم. اين كشور مىشود؟ اين مملكت مىشود؟ اين خيانت به ارتش نيست؟ اين خيانت به اسلام نيست؟ اينها را به گوششان خواندند و يك شوراهائى درست كردند غلطى و به گوش اينها خواندند. مىآيند در آنجا، درجههاى خودشان را مىكنند مىدهند به افسر، مىگويند تو درجه بده، اين جز اين است كه يك مملكتى را به فساد بكشد، ما در اين مملكت يك كاسب نمىخواهيم؟ تاجر نمىخواهيم؟ فرش فروش نمىخواهيم؟ يك مملكت ما همهاش بايد يكسان و به قول آنها جامعه توحيدى كه آنها مىفهمند، جامعه توحيدى باشد كه همه يك جور باشند؟ محصل مىخواهيم براى اينكه اگر تحصيل كرد، خوب فرق مىكند با ديگران، جامعه توحيدى نيست اين؟ يكى بالاتر، يكى پائينتر. آن كسى كه با فكرش يك كار بزرگى انجام مىدهد، اين با آن رعيتى كه با عملش يك جريب زمين را درست مىكند، اينها در يك جامعههاى عالم يك جور هستند اينها؟ اينها در جامعههاى دنيا، كسى كه طياره را درست مىكند با آن كسى كه چاه مىكند براى آب، اينها يك جورند در دنيا؟ اينكه جامعه توحيدى نيست اينكه. آن يك كار ديگر مىكند، اين يك كار ديگركند. آن يك جور ديگر زندگى مىكند، اين يك جور ديگر. اينها چى مىگويند؟ كجاى دنيا جامعه توحيدى است كه اينجا باشد؟ در شوروى ديگر رؤسا و مرئوسين نيستند؟ كرملين حكم نمىكند براى همه كشور، سردارها آنجا حكم نمىكنند، صاحب منصبها آنجا همه اينها از زير بارشان در مىروند، درجههاشان را مىكنند كه جامعه توحيدى نيست؟ چين كه همين طور است؟ كجاى دنيا هست كه سرباز همه باشند، هيچ صاحب منصب نداشته باشند، همه صاحب منصب به يك درجه باشند؟ اين چه غلطى است كه در فكر اينها رفته، خيانت است اين به اسلام، خيانت است اين به كشور، خيانت است اين به ارتش، ارتش بايد باشد با همان قدرتى كه بايد باشد.
البته همه به يك فكر بايد باشند، جامعه توحيدى اين است، تمام ملت ايران بايد يك فكر كنند و او اين است كه خودشان را از زير بار اجنبى نجات بدهند و خودشان اداره كنند ملت خودشان را، مملكت خودشان را. جامعه توحيدى آن بود كه در اين نهضتى كه پيروز شديد شما، آن بود كه در اين نهضت پيروز شديد، يعنى همه آمدند با هم به طور وحدت كلمه، وحدت فكر، نه معناى جامعه توحيدى هرج و مرج باشد و نه دولتى باشد و نه ملتى باشد، نه مديرى باشد و نه ادارى باشد و نه مهندسى باشد، اين يك مسألهاى است كه اصلاً خطرناك است براى مملكت ما.
قبل از اينكه ما دخالت در امر تصفيه كنيم، خودتان را اصلاح كنيد
اين جوانهائى كه در بين چيز هستند، در بين ارتش هستند، توجه داشته باشند، اين، يك خطرى دارد براى كشور شما پيش مىآورد، اين كار به دست ديگران دارد واقع مىشود، و شماها گول مىخوريد. قبل از اينكه شروع بشود به يك تصفيهاى و من آنطور قاطع كه مىتوانم عمل كنم، عمل كنم، خودتان را، اصلاح كنيد خودتان را و الا ما اينها را تصفيه خواهيم كرد. آنهائى كه رفتند و كندند چيز خودشان را، آنطورى كه براى ما نقل كردند و به آنها هم گفتند شما هم بكنيد، ديگر سربازى و نمىدانم چى چيز نيست، اين بزرگترين خيانتى است كه به مملكت ما داريد كنيد، قبل از اينكه ما دخالت در امر كنيم خودتان اصلاح بكنيد.
اين هم يكى از گرفتارىهائى است كه ما داريم مواجه با او هستيم، از آن طرف با امريكا ما مواجهيم، از اين طرف با اين جوانهائى كه دارند كمك به امريكا مىكنند، نمىفهمند اينها كه ما اگر آمريكا يك روزى بنايش بر اين شد كه بيايد اينجا شلوغى بكند، ما ارتش لازم داريم، ژاندارمرى لازم داريم، جوانهاى پاسدار لازم داريم، خودمان هم بايد برويم، نمىفهمند اين معنا را، گول خوردند از اشخاص، اين اشخاصى كه اين توطئه را براى شما مىكنند و مىآيند به شما مىگويند و شما را به خيال خودشان مىخواهند كه جامعه توحيدى برايتان درست كنند، اينها را معرفى كنند تا طرد بشوند. خودتان طردشان كنيد، خود اين جوانهائى كه در آنجا هستند طردشان كنند. اين مسير برخلاف اسلام است، بر خلاف ملت ايران است، برخلاف كشور است، برخلاف مصالح مسلمين است. يك همچو كار غلط را نكنند. همه قواى لشكرى و هم ارتش و هم ژاندارمرى و هم پاسداران نبايد هرج و مرج باشد. پاسدار، من پاسدارم، انقلاب است، هر كارى دلم بخواهد بكنم، اين معنايش اين است كه يك انسجام نباشد در يك مملكت، وقتى هرج و مرج در يك مملكت باشد، زندگى تباه مىشود، اگر فردا به شما هجوم كردند، نمىتوانيد جواب بدهيد. اگر يكى، دشمنى به شما روآورد، مىتوانيد جواب بدهيد. خوب، مىبينيد الان هم در داخل، هم در خارج، ريختند به جان هم و يك قوهاى نيست كه جلو اينها را بگيرد، براى چى؟ براى اينكه انسجام خودتان نيست بين قواى انتظاميه اصلاً، پاسدارها الان براى خودشان عليحده، يك زندگى دارند، هر كدام براى هرجا، براى خودش و همين طور ديگران. اينها بايد فكر بكنند، خودتان اولا فكر بكنيد، اين پاسدارهائى كه من از آنها خيلى تشكر مىكنم، مملكت ما را پاسدارها حفظ كردند، لكن حالا بين آنها هم افتادند اشخاصى كه نمىگذارند اينها منسجم بشوند. اينها انسجام مىخواهند. اين قوا بايد هماهنگ بشود. اگر يك قواى مملكت هماهنگ بشوند، نمىتوانند كارى انجام بدهند. همه جا بايد هماهنگ بشوند. مىبينى كه پاسدار مىرود توى پادگان ژاندارمرى، تو پادگان ارتش، تهديدش مىكند، اهانت مىكند، چه مىكند، به ما نوشتند مىآيند اهانت مىكنند. چه وضعى است اين معنا؟ آخر شما مسلمانيد، شما ملى هستيد، شما براى خدا كار مىكنيد، براى كشورتان كار مىكنيد، خوب، بايد همهتان هماهنگ باشيد تا كار بتوانيد انجام بدهيد. اين هم يكى از گرفتارىهائى است كه الان مملكت ما مبتلا به او هست و مبتلا به يك دست دوست، دوستى كه
توجه ندارند، نادان، اشخاصى كه متعهدند كه مىخواهند كار بكنند، لكن يك دسته خدانشناس اينها را تحريكشان مىكنند. جوانها هم با اذهان صاف خيال مىكنند اينها كه حرف مىزنند درست مىگويند. شما اين مسائل را پيدا كنيد كه كى دارد مىگويد، اين هم هست، گرفتارىهاى ديگر هم هست، لكن معذلك ما از باب اينكه متكى به يك قدرت بزرگى هستيم، ما خودمان هيچ، هيچ ابدا، اگر يكىتان خيال بكنيد كه خودتان هم يك چيزى هستيد خطا كرديد، خودتان هيچ، اين صداها هم كه مىكنند، خمينى كذا، اينها هم بيخود است، خمينى هيچ كاره است، كار دست يك قدرت بزرگى است كه او انجام داد، آن است كه كار دستش است. آن است كه مىتواند كه يك جمعيت بىسلاح را بر يك قدرت بزرگ موفق كند و پيروز كند تا خودتان را هى مىبينيد كه من كذا و شما كذا، يك بشرى را كذا مىبينيد و چه مىكنيد، اين فايده ندارد.
ما برادر هستيم، همه با هم بايد توجه كنيم به خداى تبارك و تعالى و با اتكال به خداى تبارك و تعالى انشاءالله پيروز مىشويم. و من اميدوارم كه اين جوانهاى ما در هر كجا كه هستند، در ارتش هستند، در ژاندارمرى هستند، در شهربانى هستند، در سپاه پاسداران هستند، در كميتهها هستند، در دادگاهها هستند، در بازارها هستند، در خيابانها هستند، در كشاورزى هستند، در دامدارى هستند، در كارخانه هستند، همه اينها به خودشان بيايند ببينند كه ما مواجه با يك قدرتى هستيم كه اگر با هم نباشيم و به خدا توجه نداشته باشيم، ما يك لقمه آنها هستيم، بايد به خدا توجه كنيم و همبستگى با هم داشته باشيم، يك مملكتى با هم جوش بخورد تا نتواند آسيب به او برساند، اگر ما فرد فرد باشيم، گروه گروه باشيم، همهمان آسيب مىبينيم براى اينكه همه ضعيفيم، اما اگر چنانچه انسجام پيدا بكنيم، همه گروهها پشتيبان هم باشند، يك نظر باشند، جامعه توحيدى به اين معنا پيدا بشود كه همه پشتيبان هم و همه با وحدت كلمه و با وحدت نظر بدون اينكه يكى بگويد نه، يكى بگويد آرى، اگر اينطور بشويم انشاءالله پيروز هستيم.
و من از خداى تبارك مىخواهم كه اين مملكت ايران كه مملكت اسلامى است، مملكتى است كه خداى تبارك و تعالى به او نظر دارد و رسول اكرم نظر دارد، ائمه هدى نظر دارند، اين مملكت را از شر اشرار، چه اشرار خارجى و چه اشرار داخل، نجات بدهد. خداوند شماها را، جوانهاى ما را كه خدمت مىكنند براى مملكت خودشان و مشغول هستند، در هر نقطه خدمت مىكنند به كشور، چه در زراعتش، چه در صناعتش، چه در ارتشش، چه در ساير قواى انتظامى، چه پاسدارها، خداوند همه آنها را قدرت بدهد، آنها را سالم و موفق كند. انشاءالله موفق باشيد و با قدرت پيش برويد كه پيش مىرويد.