0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:26 AM

 

صحيفه نور ج 11 صفحه 100

تاريخ: 4/10/58

بيانات امام خمينى در جمع گروه كارگزاران مسجد قبا و دانشجويان مريوان‏

تلاش براى خود كفا شدن به منظور شكستن حصر اقتصادى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما امروز مواجهيم با چند مطلب كه تذكرش لازم است: يكى همه مى‏دانيد مواجه با قدرت‏هاى بزرگ كه در خارج و داخل مشغول تبليغات هستند برضد اسلام و توطئه‏هائى دارند، يكى خرابى‏هائى كه در داخل كشور است و اشخاصى دامن مى‏زنند به اين خرابى‏ها و اغفال مى‏كنند جوان‏هاى ما را از هر طرف.

ما امروز اگر بخواهيم با اين قدرت بزرگ مواجه باشيم و در اين ميدان شكست نخوريم احتياج به چند امر داريم، يكى اينكه ما اقتصاد خودمان را طورى كنيم كه خودكفا باشيم كه اولش قضيه زراعت است. مزرعه‏ها، كشتزارها با فعاليت همه جانبه قشرهاى مختلف كشت مى‏شوند، مع‏الاسف دستجاتى هستند كه يا ندانسته و به واسطه تحريك بعضى عناصر ضد انقلاب يا شايد بعضى‏شان هم دانسته از باب اينكه از همان جمعيت هستند نمى‏گذارند كشت آنطورى كه بايد صورت بگيرد، صورت بگيرد. با اسم‏هاى مختلف در اطراف ايران هر جا برويد اين مسائل هست كه در كشتزارها مى‏روند و به اسم اينكه ما مى‏خواهيم كمك كنيم به مستمندان كمك كنيم به مردم، مانع مى‏شوند از اينكه يك كشت صحيحى بشود، و اين خطرى است براى كشور ما.

شما مى‏دانيد كه اگر يك مملكتى در اقتصاد، خصوصاً اين رشته اقتصاد كه نان مردم است، در اين احتياج به خارج پيدا بكند و يك احتياج مبرمى كه نتواند خودش اداره كند خودش را و بايد او را اداره كنند، اين وابستگى اقتصادى آن هم در اين رشته موجب اين مى‏شود كه ملت ايران، مملكت ايران، تسليم بشود و به ديگران. اگر آمريكا موفق بشود در اين مطلبى كه الان پيش آورده است كه همه قدرت‏ها را دور خودش جمع كند و حصر اقتصادى بكند نسبت به ايران، انشاءالله موفق نمى‏شود، لكن ما بايد طرف احتياط را بگيريم، اگر خداى نخواسته موفق بشود و ايران را در حصر اقتصادى از جهات مختلف قرار بدهد كه يك جهتش هم همين قضيه خواربارهائى است كه ما احتياج به او داريم، خوب، ما قاعدتاً نمى‏توانيم ديگر مقاومت كنيم و اين يك ضربه‏اى است كه به نهضت ما مى‏خورد كه ضربه به اسلام است. پس تكليف همه ماهاست كه هر كس به هر مقدارى كه قدرت دارد در اين امر كوشش كند. در امر زراعت، در امر امدادى هم دولت بايد كمك كند و هم مردم بايد به هم كمك كنند و

صحيفه نور ج 11 صفحه 101

هم كار بكنند، مردم، مردم بايد مشغول كار بشوند، يك مملكتى است كه احتياج به نيروى كار دارد اگر اين نيرو به خدمت ديگرى كشيده بشود به كارهاى ديگر كشيده بشود اين موجب اين مى‏شود كه نتوانند اين حاجتى كه ملت دارد برآورده كنند پس در رأس همه چيزها اين است كه يك كشورى راجع به ارزاقش محتاج نباشد به خارج، راجع به گوشتش و راجع به نانش و راجع به اينطور چيزهايش، محتاج نباشد. و اين لازم است كه دامدارى‏ها كه رواج پيدا كنند و همين طور كشاورزى به طور وسيع درست بشود. ديروز بود ظاهراً كه برادرهاى قمى ما كه آمده بودند اينجا، آنها مى‏گفتند كه قم امسال خودكفاست براى اينكه فعاليت شده است، خود مردم، و جهات مختلفه شده است كه زمين‏هاى زيادى زير كشت رفته است و روى اينكه آن زمين‏هائى كه زير كشت رفته است و فعاليت‏هاى ديگرى كه ساير كشاورزها كردند، اگر بشود و انشاءالله درست عمل، قم احتياج به خارج ندارد.

من خيلى از اين جهت خوشحال شدم و اظهار تشكر كردم نسبت به آنها و خداوند انشاءالله حفظ كند آنها را. اين مطلب همه جا بايد بشود اين مطلب در همه جاى ايران بايد بشود، يعنى هر منطقه بايد كوشش كند كه براى منطقه خودش خودكفا باشد، خوزستان آب فراوان، زمين فراوان دارد، هم آب فراوان دارد، هم زمين فراوان دارد، اين اگر چنانچه كمك بشود، هم از طرف دولت كمك بشود، هم ملت، دست به دست هم بدهند و هم مردم دست به دست هم بدهند و آنجا را كمك كنند و كشت كنند و ديمى، آبى، ايران هم ديمش خوب مى‏شود، هم آبش از ديمش بهتر هم باشد و بيشتر هم، ديم چيز مى‏كند يعنى اگر آبى يك تخم هشت درصد متداول باشد شايد آن بيست آن بشود. در هر صورت اين يك تكليفى است الان براى ما، نه قضيه يك مسأله عادى است. الان مملكت ما در اين امر يك وضع غير عادى دارد زندگى مى‏كند. وضع عادى نيست كه انسان بگويد كه خوب، نمى‏خواهم حالا اين منفعت داشته باشيم. يك وضع غير عادى است كه نمى‏توانيم بگوئيم كه‏خواهيم. معنى نمى‏خواهيم اين است كه وابسته به خارج باشيم، وابستگى به خارج اين است كه همه چيزمان را دوباره در اختيار آنها بگذاريم.

پس بنابراين، يك تكليف شرعى است، نه يك امر عادى باشد كه ما از زراعت امسال ما دلمان نمى‏خواهد زياد نفع ببريم، نه اين مسأله اينطور نيست، دلخواه نيست، در اين وضع غير عادى كه ما به او ابتلاء داريم، اين يك تكليف هم ملى است و هم شرعى. يعنى اگر ما بتوانيم يك كارى بكنيم و نكنيم، پيش خداى تبارك و تعالى مسؤول هستيم. اين يك باب است كه باب كشاورزى و دامدارى و چيزهائى كه مربوط به ارزاق مملكت است، يك مملكتى كه مى‏تواند و مى‏توانست در دامدارى جورى باشد كه حتى به خارج هم شايد مى‏توانست بدهد، حالا بايد گوشتش را از يك جائى بياورند و گندمش را از يك جائى بياورند و تخم مرغش را از يك جائى بياورند و همه چيزش را از يك جائى، براى ما عيب است اين مطلب كه ما همه چيزمان به دست غير باشد و چشم مان به اين باشد كه نان ما را، كه گوشت ما را بدهد.

بنابراين بايد همت كنند، همه قشرها همت كنند و اين حاجت، ارزاقى را كه ما احتياج به او

صحيفه نور ج 11 صفحه 102

داريم و ملت ما محتاج است، اين را برآورند و انشاءالله خودكفا بشوند. يك جهت ديگر، اين است كه يك اشخاصى كه مى‏خواهند اوضاع ايران آرامش نباشد در آن، اينها در بين ارتشى‏ها، ژاندارمرى‏ها و شهربانى‏ها رفتند و مى‏گويند ما اين مراتب سلسله را نبايد قبول كنيم، يك كلمه غلطى را توى مغز اينها فرو كردند كه جامعه توحيدى. نمى‏دانند هم جامعه توحيدى اصلاً معنايش چيست، اگر يك معناى صحيحى هم داشته باشد، اينهادانند. اينها خيال كردند كه جامعه توحيدى معنايش اين است كه اصلاً ارتشى تو كار نباشد، همه‏شان يا سرباز باشند يا همه‏شان سپهبد باشند، اين معنايش اين است كه ما ارتش نداشته باشيم، اين چيزى كه قدرت كشور ما بايد باشد و بازوى تواناى كشور باشد كه ارتش است و همين طور ژاندارمرى و ساير قواى انتظامى. اين چپگراهائى كه به اسلام خودشان را بستند، الان گرفتارى ما به اين اشخاصى هست كه با اسم دارند مقاصد ديگران را ترويج مى‏كنند، يكيش هم همين است كه‏روند در سربازخانه‏ها و در بين ارتش، و بعضى‏شان هم شايد از همان ريشه‏هاى سابق باشند كه دانسته مى‏خواهند نگذارند كه ارتش قوت بگيرد، قدرت ارتش را مى‏خواهند از دست بگيرند و فلج كنند ارتش را. مى‏گويند كه نه بايد شماها افسر باشيد و نه ما درجه دار و بايد يك‏توحيدى پيش بيايد، مسأله توحيدى معلوم مى‏شود همه مان سپهبد باشيم يا همه مان سرباز، هيچ كس از هيچ كس اطاعت نكند. اين جز اين است كه اصل ارتش به هم بزند، يعنى ارتش ما نمى‏خواهيم، اين معنايش اين است كه اصلاً ايران ارتش نمى‏خواهد، ايران ژاندارمرى هم نمى‏خواهد، ايران شهربانى هم نمى‏خواهد، دولت هم نمى‏خواهد، اصلاً جامعه توحيدى، اينها اصلاً نمى‏فهمند اگر يك جامعه، توحيدى باشد، معنايش چيست؟ جامعه توحيدى معنايش اين است كه در عين حالى كه فرض كنيدسرلشكر هست و ديگران بايد از سرلشكر اطاعت بكنند و در عين حالى كه سپهبد فرض كنيد اگر باشد هست و در عين حالى كه حكومت هست، همه اينها يك فكر داشته باشند، جامعه توحيدى معنايش اين است كه همه اينها به خدا فكر كنند، توجه به خدا داشته باشند نه هرج و مرج باشد. جامعه توحيدى اصل قابل وجود به آن معنا كه مى‏گويند نيست. جامعه توحيدى به آن معنا كه مى‏گوئيد خوب، همه رعيت باشند، ما نساج نمى‏خواهيم، ما ديگر فرض كنيد كه آن كسى كه آهنگر نمى‏خواهيم، اينكه توحيد نمى‏شود، يكى زحمتش زياد است، يكى زحمتش كم، جامعه توحيدى در حيوانات هم كم است، در بعضى حيوانات يا اكثر حيوانات جامعه توحيدى است، يعنى اينكه ديگر در حيوانات يك بالا و پائين نيست، در بعضى شان، در مثل موريانه، آنها هم تمدن دارند و مى‏گويند تمدنشان اسبق است از انسان، يا در مثلاً زنبور، زنبور نحل (يعنى زنبور عسل) آنها هم بالا و پائين دارند، اگر بنا باشد كه به آن معنا كه شما مى‏گوئيد جامعه توحيدى معنايش اين است كه تفاوت مابين افراد نباشد. شما در غير حيواناتى كه آن هم حيواناتى كه - آن تمدن ندارند، در غير حيوانات در كجاى عالم پيدا مى‏كنيد كه تفاوت نباشد، يعنى همه ما يا مهندس باشيم يا هيچ درس نخوانيم، همه كشور ما يا همه‏شان بايد مهندس باشند، خوب، همه مهندس، ما كشاورزى نمى‏خواهيم. همه كشاورز، ما كارگر نمى‏خواهيم. همه كارگر، ما كارفرما

صحيفه نور ج 11 صفحه 103

نمى‏خواهيم. پس قابل ذكراست، اين يك كلمه توحيدى به گوششان خورده است معنايش را نفهميدند يا آنهائى كه در كار هستند و در كمين هستند كه مى‏خواهند اين كشور را به هم بزنند و مى‏خواهند باز ما را تحت سيطره امريكا و امثال امريكا قرار بدهند آنها افتاده‏اند توى اينها، جامعه توحيدى!! جامعه توحيدى!! مقصودشان چيست؟ مقصود اين است كه ما درجه دار و افسر و سرباز نمى‏خواهيم، همه‏مان سرباز، اطاعت نمى‏خواهد، وقتى كه كسى فرمان بدهد هيچ كس نبايد از او اطاعت كند، يا همه فرمانده، فرمانبر نداشته باشيم، يا همه فرمانبر، فرمانده نداشته باشيم. اين كشور مى‏شود؟ اين مملكت مى‏شود؟ اين خيانت به ارتش نيست؟ اين خيانت به اسلام نيست؟ اينها را به گوششان خواندند و يك شوراهائى درست كردند غلطى و به گوش اينها خواندند. مى‏آيند در آنجا، درجه‏هاى خودشان را مى‏كنند مى‏دهند به افسر، مى‏گويند تو درجه بده، اين جز اين است كه يك مملكتى را به فساد بكشد، ما در اين مملكت يك كاسب نمى‏خواهيم؟ تاجر نمى‏خواهيم؟ فرش فروش نمى‏خواهيم؟ يك مملكت ما همه‏اش بايد يكسان و به قول آنها جامعه توحيدى كه آنها مى‏فهمند، جامعه توحيدى باشد كه همه يك جور باشند؟ محصل مى‏خواهيم براى اينكه اگر تحصيل كرد، خوب فرق مى‏كند با ديگران، جامعه توحيدى نيست اين؟ يكى بالاتر، يكى پائين‏تر. آن كسى كه با فكرش يك كار بزرگى انجام مى‏دهد، اين با آن رعيتى كه با عملش يك جريب زمين را درست مى‏كند، اينها در يك جامعه‏هاى عالم يك جور هستند اينها؟ اينها در جامعه‏هاى دنيا، كسى كه طياره را درست مى‏كند با آن كسى كه چاه مى‏كند براى آب، اينها يك جورند در دنيا؟ اينكه جامعه توحيدى نيست اينكه. آن يك كار ديگر مى‏كند، اين يك كار ديگركند. آن يك جور ديگر زندگى مى‏كند، اين يك جور ديگر. اينها چى مى‏گويند؟ كجاى دنيا جامعه توحيدى است كه اينجا باشد؟ در شوروى ديگر رؤسا و مرئوسين نيستند؟ كرملين حكم نمى‏كند براى همه كشور، سردارها آنجا حكم نمى‏كنند، صاحب منصب‏ها آنجا همه اينها از زير بارشان در مى‏روند، درجه‏هاشان را مى‏كنند كه جامعه توحيدى نيست؟ چين كه همين طور است؟ كجاى دنيا هست كه سرباز همه باشند، هيچ صاحب منصب نداشته باشند، همه صاحب منصب به يك درجه باشند؟ اين چه غلطى است كه در فكر اينها رفته، خيانت است اين به اسلام، خيانت است اين به كشور، خيانت است اين به ارتش، ارتش بايد باشد با همان قدرتى كه بايد باشد.

البته همه به يك فكر بايد باشند، جامعه توحيدى اين است، تمام ملت ايران بايد يك فكر كنند و او اين است كه خودشان را از زير بار اجنبى نجات بدهند و خودشان اداره كنند ملت خودشان را، مملكت خودشان را. جامعه توحيدى آن بود كه در اين نهضتى كه پيروز شديد شما، آن بود كه در اين نهضت پيروز شديد، يعنى همه آمدند با هم به طور وحدت كلمه، وحدت فكر، نه معناى جامعه توحيدى هرج و مرج باشد و نه دولتى باشد و نه ملتى باشد، نه مديرى باشد و نه ادارى باشد و نه مهندسى باشد، اين يك مسأله‏اى است كه اصلاً خطرناك است براى مملكت ما.

صحيفه نور ج 11 صفحه 104

قبل از اينكه ما دخالت در امر تصفيه كنيم، خودتان را اصلاح كنيد

اين جوان‏هائى كه در بين چيز هستند، در بين ارتش هستند، توجه داشته باشند، اين، يك خطرى دارد براى كشور شما پيش مى‏آورد، اين كار به دست ديگران دارد واقع مى‏شود، و شماها گول مى‏خوريد. قبل از اينكه شروع بشود به يك تصفيه‏اى و من آنطور قاطع كه مى‏توانم عمل كنم، عمل كنم، خودتان را، اصلاح كنيد خودتان را و الا ما اينها را تصفيه خواهيم كرد. آنهائى كه رفتند و كندند چيز خودشان را، آنطورى كه براى ما نقل كردند و به آنها هم گفتند شما هم بكنيد، ديگر سربازى و نمى‏دانم چى چيز نيست، اين بزرگترين خيانتى است كه به مملكت ما داريد كنيد، قبل از اينكه ما دخالت در امر كنيم خودتان اصلاح بكنيد.

اين هم يكى از گرفتارى‏هائى است كه ما داريم مواجه با او هستيم، از آن طرف با امريكا ما مواجهيم، از اين طرف با اين جوان‏هائى كه دارند كمك به امريكا مى‏كنند، نمى‏فهمند اينها كه ما اگر آمريكا يك روزى بنايش بر اين شد كه بيايد اينجا شلوغى بكند، ما ارتش لازم داريم، ژاندارمرى لازم داريم، جوان‏هاى پاسدار لازم داريم، خودمان هم بايد برويم، نمى‏فهمند اين معنا را، گول خوردند از اشخاص، اين اشخاصى كه اين توطئه را براى شما مى‏كنند و مى‏آيند به شما مى‏گويند و شما را به خيال خودشان مى‏خواهند كه جامعه توحيدى برايتان درست كنند، اينها را معرفى كنند تا طرد بشوند. خودتان طردشان كنيد، خود اين جوان‏هائى كه در آنجا هستند طردشان كنند. اين مسير برخلاف اسلام است، بر خلاف ملت ايران است، برخلاف كشور است، برخلاف مصالح مسلمين است. يك همچو كار غلط را نكنند. همه قواى لشكرى و هم ارتش و هم ژاندارمرى و هم پاسداران نبايد هرج و مرج باشد. پاسدار، من پاسدارم، انقلاب است، هر كارى دلم بخواهد بكنم، اين معنايش اين است كه يك انسجام نباشد در يك مملكت، وقتى هرج و مرج در يك مملكت باشد، زندگى تباه مى‏شود، اگر فردا به شما هجوم كردند، نمى‏توانيد جواب بدهيد. اگر يكى، دشمنى به شما روآورد، مى‏توانيد جواب بدهيد. خوب، مى‏بينيد الان هم در داخل، هم در خارج، ريختند به جان هم و يك قوه‏اى نيست كه جلو اينها را بگيرد، براى چى؟ براى اينكه انسجام خودتان نيست بين قواى انتظاميه اصلاً، پاسدارها الان براى خودشان عليحده، يك زندگى دارند، هر كدام براى هرجا، براى خودش و همين طور ديگران. اينها بايد فكر بكنند، خودتان اولا فكر بكنيد، اين پاسدارهائى كه من از آنها خيلى تشكر مى‏كنم، مملكت ما را پاسدارها حفظ كردند، لكن حالا بين آنها هم افتادند اشخاصى كه نمى‏گذارند اينها منسجم بشوند. اينها انسجام مى‏خواهند. اين قوا بايد هماهنگ بشود. اگر يك قواى مملكت هماهنگ بشوند، نمى‏توانند كارى انجام بدهند. همه جا بايد هماهنگ بشوند. مى‏بينى كه پاسدار مى‏رود توى پادگان ژاندارمرى، تو پادگان ارتش، تهديدش مى‏كند، اهانت مى‏كند، چه مى‏كند، به ما نوشتند مى‏آيند اهانت مى‏كنند. چه وضعى است اين معنا؟ آخر شما مسلمانيد، شما ملى هستيد، شما براى خدا كار مى‏كنيد، براى كشورتان كار مى‏كنيد، خوب، بايد همه‏تان هماهنگ باشيد تا كار بتوانيد انجام بدهيد. اين هم يكى از گرفتارى‏هائى است كه الان مملكت ما مبتلا به او هست و مبتلا به يك دست دوست، دوستى كه‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 105

توجه ندارند، نادان، اشخاصى كه متعهدند كه مى‏خواهند كار بكنند، لكن يك دسته خدانشناس اينها را تحريكشان مى‏كنند. جوان‏ها هم با اذهان صاف خيال مى‏كنند اينها كه حرف مى‏زنند درست مى‏گويند. شما اين مسائل را پيدا كنيد كه كى دارد مى‏گويد، اين هم هست، گرفتارى‏هاى ديگر هم هست، لكن معذلك ما از باب اينكه متكى به يك قدرت بزرگى هستيم، ما خودمان هيچ، هيچ ابدا، اگر يكى‏تان خيال بكنيد كه خودتان هم يك چيزى هستيد خطا كرديد، خودتان هيچ، اين صداها هم كه مى‏كنند، خمينى كذا، اينها هم بيخود است، خمينى هيچ كاره است، كار دست يك قدرت بزرگى است كه او انجام داد، آن است كه كار دستش است. آن است كه مى‏تواند كه يك جمعيت بى‏سلاح را بر يك قدرت بزرگ موفق كند و پيروز كند تا خودتان را هى مى‏بينيد كه من كذا و شما كذا، يك بشرى را كذا مى‏بينيد و چه مى‏كنيد، اين فايده ندارد.

ما برادر هستيم، همه با هم بايد توجه كنيم به خداى تبارك و تعالى و با اتكال به خداى تبارك و تعالى انشاءالله پيروز مى‏شويم. و من اميدوارم كه اين جوان‏هاى ما در هر كجا كه هستند، در ارتش هستند، در ژاندارمرى هستند، در شهربانى هستند، در سپاه پاسداران هستند، در كميته‏ها هستند، در دادگاه‏ها هستند، در بازارها هستند، در خيابان‏ها هستند، در كشاورزى هستند، در دامدارى هستند، در كارخانه هستند، همه اينها به خودشان بيايند ببينند كه ما مواجه با يك قدرتى هستيم كه اگر با هم نباشيم و به خدا توجه نداشته باشيم، ما يك لقمه آنها هستيم، بايد به خدا توجه كنيم و همبستگى با هم داشته باشيم، يك مملكتى با هم جوش بخورد تا نتواند آسيب به او برساند، اگر ما فرد فرد باشيم، گروه گروه باشيم، همه‏مان آسيب مى‏بينيم براى اينكه همه ضعيفيم، اما اگر چنانچه انسجام پيدا بكنيم، همه گروه‏ها پشتيبان هم باشند، يك نظر باشند، جامعه توحيدى به اين معنا پيدا بشود كه همه پشتيبان هم و همه با وحدت كلمه و با وحدت نظر بدون اينكه يكى بگويد نه، يكى بگويد آرى، اگر اينطور بشويم انشاءالله پيروز هستيم.

و من از خداى تبارك مى‏خواهم كه اين مملكت ايران كه مملكت اسلامى است، مملكتى است كه خداى تبارك و تعالى به او نظر دارد و رسول اكرم نظر دارد، ائمه هدى نظر دارند، اين مملكت را از شر اشرار، چه اشرار خارجى و چه اشرار داخل، نجات بدهد. خداوند شماها را، جوان‏هاى ما را كه خدمت مى‏كنند براى مملكت خودشان و مشغول هستند، در هر نقطه خدمت مى‏كنند به كشور، چه در زراعتش، چه در صناعتش، چه در ارتشش، چه در ساير قواى انتظامى، چه پاسدارها، خداوند همه آنها را قدرت بدهد، آنها را سالم و موفق كند. انشاءالله موفق باشيد و با قدرت پيش برويد كه پيش مى‏رويد.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها