0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:25 AM

 

صحيفه نور ج 11 صفحه 72

تاريخ: 1/10/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان تبريز

اتكال به ذات مقدس حق و اجتماع اقشار در زير يك پرچم از رموز پيروزى نهضت‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از شما دانشجويان عزيز كه از راه دور آمديد و از ساير گروه‏هائى كه آمده‏اند و در اين هواى سرد، در اين منزل محقر با من ملاقات كردند متشكرم. شما مى‏دانيد كه ما امروز در مقابل چه قدرتى واقع شده‏ايم، ما در قدم اول كه مقابل اين قدرت‏ها واقع بوديم، آن چيزى كه رمز پيروزى ما بود چه بود و از اين به بعد بايد چه باشد.

شما مى‏دانيد كه ما نه قدرت نظامى داشتيم و نه ملت ما تعليمات نظامى، شما جوانان عزيز مشغول تحصيل دانش بوديد و ساير قشرها هم مشغول كارهاى مخصوص خودشان بود روحانيون هم مشغول تحصيل علوم خودشان بودند، ما نداشتيم يك جمعيتى كه تعليمات نظامى ديده باشد و نه يك تجهيزاتى داشتيم لكن يك چيز داشتيم و دنبال آن يك چيز ديگر، عقيده به اسلام، ايمان به خدا، قيام براى خدا كه دنبال آن جمع شدن همه قشرها در زير بيرق اسلام بود. اين دو نيروى عظيم را ما داشتيم كه يكى اصيل و يكى دنبال او نيروى اصيل، نيروى ايمان، توجه به خدا، اتكال به ذات مقدس حق. از همه زبان‏ها ذكر خدا بيرون مى‏آمد، با الله اكبر جلو مى‏رفتند و دنبال اين مطلب اصيل همه قشرها با هم مجتمع شدند و همه اغراض كنار رفت يك صدا و آن اينكه ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، اين يك صدا كه از حلقوم شما فرزندان اسلام در آمد و اين صداى اسلام بود. صداى ملكوت بود، صداى عالم غيب بود و اين صدا همچو اين ملت را منسجم كرد و همچو قدرتى به ملت داد كه با دست خالى بر قدرت‏هاى بزرگ غلبه كردند. از اين به بعد هم ما، احتياج به اين صداى ملكوتى الهى داريم و احتياج به اين انسجام.

اين كه همه يكصدا جمهورى اسلامى را مى‏خواستند، ضربه‏اى بود به آمريكا و رفقاى آمريكا

دشمن‏هاى ما مى‏خواهند اين دو چيز را از ما بگيرند ما را اول از هم جدا كنند، هر جائى يك صدائى درآورند. ملت اسلام كه به تبع اسلام، به تبع قرآن كريم بايد همه با هم باشند و متحد باشند و برادر باشند، مؤمنين سرتاسر دنيا برادرند به حسب حكم قرآن و برادرها برابرند و در شادى و غم هم‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 73

مشتركند. در اسلام همين برادرى است كه مبداء همه خيرات است و اينها كه مى‏خواهند اين برادرى را از ما بگيرند غائله بپا مى‏كنند. برادرها را مى‏خواهند از هم با لهجه مختلف كنند، يك وقت هم غائله آذربايجان را به كار مى‏آورند كه آنجا هم فرياد مى‏زنند كه جمهورى آذربايجان، يعنى جمهورى آذربايجان جمهورى غير از جمهورى اسلام است، يعنى به حسب فهم آنها آذربايجان جدا از اسلام. اين هم توطئه است براى اينكه برادرها را از هم جدا كنند. اسلام، قرآن، عقد اخوت بين ما انداخته است المومنون اخوه مؤمنون، همه، نه ترك و نه فارس و نه عرب و نه عجم نه از چه، همه مؤمنين برادرند. اين قرآن است. اينها كه مى‏خواهند اين برادرها را از هم جدا كنند در هر جا با يك نغمه‏اى وارد مى‏شوند و اذهان صاف جوان‏ها را و اذهان صاف اشخاصى كه در روستاها هستند اينها را تبليغ مى‏كنند و برضد برادرهاى خودشان آنها را تجهيز مى‏كنند، اين دست آنهائى است كه تمام حيثيات اين مملكت را در طول تاريخ و خصوصاً در اين پنجاه سال از بين بردند و تمام غارتگرى‏ها را آنجا كردند و حالا چون از اين جهت مأيوس شدند دنبال اينطور توطئه‏ها برآمدند آنها فهميدند كه ضربه را از اخوت اسلامى كشور ما خوردند، اخوت اسلامى عملى. همه يك كلام مى‏گفتند، همه يك صدا درآوردند، همه الله اكبر مى‏گفتند، همه اتكال به خدا داشتند، همه جمهورى اسلامى مى‏خواستند. اين جهت كه همه با هم بودند و يكصدا جمهورى اسلامى مى‏خواستند، ضربه‏اى بود كه بر آمريكا و رفقاى آمريكا خورد. آنهائى كه تبع بودند. آنها الان يافته‏اند كه ضربه را از كجا خوردند، همان نقطه‏اى را كه از آن ضربه خوردند هدف قرار دادند، همان چيزى را كه موجب شكست آنها شده است حالا هدف قرار دادند، به همان موضعى كه شما پيروز شديد آنها حمله كردند. موضع پيروزى اتفاق كلمه بود وحدت بين آذربايجان و كردستان و بلوچستان و ايران، همه جا بود، همه جاى ايران بود و اتكال به خدا آن جهت را كه وحدت كلمه و طرح نبودن در انقلاب اينكه من از كدام طايفه‏ام، شما از كدام طايفه‏ايد، من چه مسلكى دارم، شما چه مسلكى داريد. اين در انقلاب، در ابتداى انقلاب كه همه با هم متوجه بوديد به اينكه آن سد شيطانى را بشكنيد آنوقت اين مسائل اصلاً طرح نبود، مسأله احتياجات هم طرح نبود مسأله اينكه ما امشب وقتى برويم منزل آيا شاممان چيست؟ منزلمان كجا است؟

رمز پيروزى نهضت گسستن از خود و پيوستن به خدا بود

شما شايد در تلويزيون ديده باشيد آن كنار شهر تهران كه اين زاغه‏نشينان هستند، خوب اينها معلوم است كه منازلشان چى هست و زندگى‏شان چى در تلويزيون كه نشان داد گفت شما چه مى‏كنيد روزها يا چه مى‏كرديد. گفت ما صبح كه مى‏شد زن و بچه‏مان را بر مى‏داشتيم براى تظاهرات مى‏رفتيم. اصلا به فكر اينكه من در اين زاغه زندگى مى‏كنم، به فكر اينكه من بچه‏هايم چه حالى دارند در اين فكر نبودند. شما هم در فكر اينكه ما گرفتارى مان چيست مدرسه مان چه گرفتارى داريم معلممان چه آدمى است، شما هم اين فكر را نمى‏كرديد. اين القاه افكار متعدد و پشت كردن بر خود و روكردن به خدا، حقيقت اين است كه ملت ما به خودش پشت كرد به خدا رو آورد، آن چيزهائى كه نفسش خواهش‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 74

داشت توجه به آن نداشت، همه توجهش به اين بود كه جمهورى اسلامى را ايجاد كند، اين توجه به خدا بود، از خود گذشته بود به خدا پيوسته بود. اين رمز بود، اين رمز، رمز پيروزى است. تا انسان به خود مشغول است نمى‏تواند كارى بكند براى اينكه خودها هستند، افراد هستند تا شما به خود مشغول هستيد برادرتان هم همين طور و من هم همين طور، برادرم همين طور، هر كدام يك آمال خاصى داريد، تا توجه به خود است اقبال به خود است و پشت به خدا، همه نكبت‏ها هست. در پيروزى شما عكس بود مطلب، از آمال خودتان دست برداشته بوديد، آنوقت اگر يك كسى به شما مى‏گفت كه شغل شما آيا خوبست، آيا دكانتان مثلاً چطور است شايد مسخره‏اش مى‏كرديد كه حالا وقت اين حرف نيست. پشت كرديد به آمال خودتان و رو كرديد به خدا. اين توجه به خدا و هجرت از خود به خدا كه بزرگترين هجرت‏هاست، هجرت از نفس به حق و از دنيا به عالم غيب شما را تقويت كرد، يعنى ديگر براى شما مطرح نبود كه من چند روز زنده بمانم اين هم مطرح نبود. جوان‏ها مى‏ديدند كه دارند تيراندازى مى‏كنند، مى‏ديدند كه تانك‏ها دارند مى‏آيند، مى‏ديدند كه مسلسل‏ها در كار است لكن حمله مى‏كردند. اين نيروى خدائى است، آن نيروى خدايى كه از اول اسلام را تقويت كرد همين است كه در شما پيدا شده بود: پشت به دنيا و رو به عالم غيب، پشت به انانيت خود و رو به رحمت الهى، قدرت الهى. اين را حفظش كنيد، اين نعمتى كه خدا به شما داد و شما را متحول كرد به يك ملت ديگرى شمائى كه از پاسبان مى‏ترسيديد از رژيم شاهنشاهى نترسيديد، شمائى كه از يك باتوم مى‏ترسيديد از مسلسل‏ها نترسيديد، اين نيروى خداست. اين نيروى خدائى را حفظش كنيد، حفظ به اين است كه باز توجه‏تان به آنجا باشد. اينقدر دنبال اين نباشيد كه ما خانه‏مان چه جور است و زندگى‏مان چه جور است و چه، دنبال آن شرافت انسانى باشيد، دنبال آن معنا باشيد كه شما را پيروز كرد. پيروزى بر دشمن آن هم يك همچو دشمنى كه همه چيز ما را مى‏خواهد از بين ببرد بالاترين چيزى است كه براى يك ملتى حاصل مى‏شود. ما اگر مى‏توانستيم هدايت مى‏كرديم آنها را، پيغمبرها آمده‏اند كه همه هدايت كنند، كفار را هدايت كنند، ما اگر قدرت داشتيم همه اينها را هدايت مى‏كرديم، لكن بعد از آنكه آنها به ما حمله بكنند ما با همان قدرت الهى كه آن سد را شكستيم اين سد هم مى‏شكنيم. ما كه در اين مبارزه، در اين مبارزه‏اى كه همه با هم متحد بودند به واسطه پشت كردن بر آمال خودمان و رو كردند به خداى تبارك و تعالى پيروز شديم حالا هم همين معنا را انشاءالله حفظ مى‏كنيم و با همين اسلحه پيش مى‏رويم. متوجه باشيد كه بر همين معنائى كه نكته و رمز پيروزى شما بود اينها حمله كردند. اگر در نظرتان باشد بعد از اينكه شما شكستيد اين سد شيطانى را و طرح كرديد جمهورى اسلامى را، دستجاتى پيدا شدند كه جمهورى، اسلامى‏اش را كنار بگذاريد، اين حمله به آن نقطه‏اى بود كه با آن نقطه، در آن نقطه شما پيروز شديد.

ترس و رعب از اسلام موجب مخالفت آشوبگران با جمهورى اسلامى‏

آن موضعى كه شما را پيروز كرد كه اسلام بود و جمهورى اسلامى حمله به او شد گفتند اسلامش نه همين اشخاصى كه اين كارها را دارند انجام مى‏دهند همين‏ها بعضى‏شان از همان‏ها بودند

صحيفه نور ج 11 صفحه 75

كه مى‏گفتند اسلامش نه، جمهورى بس است. جمهوريش را خوب پهلويش هم جمهورى دمكراتيك بگذاريد از اسلام كنار برويد هر چه اسمش را مى‏خواهيد بگذاريد هر اسمى مى‏گذاشتيد با آن مخالفت نمى‏كردند براى اينكه از آن ضربه نخورده بودند از جمهورى ضربه نخورده بودند، از جمهورى دمكراتيك ضربه نخورده بودند، از جمهورى اسلامى ضربه خورده بودند از الله اكبر ضربه خورده بودند. اينها مى‏گفتند الله اكبرش را بگذار كنار، قرآنش هم بگذار كنار در آنجا شما پيروز شديد گفتيد جمهورى اسلامى هيچ اين طرف و آن طرف نيست همين يك كلمه است مابقيش را نمى‏دانيم، جمهورى اسلامى، رأى داديد به جمهورى اسلامى، يك رأى بى‏سابقه در دنيا يك رأى تقريباً مى‏شود گفت كه اتفاق يكى درصد تا دو درصد كمتر، آنجا اينها شكست خوردند مى‏گفتند جمهورى اسلامى لازم نيست، جمهورى يا جمهورى دمكراتيك آنجا هم شكست خوردند، بعدش صحبت از قانون اساسى شد خواستند نگذارند اين قانون اساسى اصلش نوشته بشود. از اينجا شروع كردند كه بگذاريد تا مجلس مؤسسان پيدا بشود، مجلس مؤسسان يعنى چه؟ يعنى سيصد نفر در قشرهاى مختلف براى اينكه مى‏ديدند كه اگر سيصد نفر در ايران بخواهند اين كار را بكنند، ممكن است يك مقدارى از اين قاچاق‏ها هم تويش باشد. ما مى‏گفتيم نه، ما يك خبرگانى درست مى‏كنيم بعد مى‏گذاريم به آراء ملت. خبرگانش با آراء ملت و بعد از اينكه آن هم قبول كردند باقيش هم با آراء ملت، قانون اساسى‏اش هم با آراء ملت. اينجا هى ايراد مى‏گرفتند و همه ايراد براى همين معنا بود كه از اسلام مى‏ترسيدند و رمز پيروزى شما را اسلام ديده بودند و اينها مى‏خواستند كه نگذارند جمهورى اسلامى قانون اساسى اسلامى داشته باشد. از آن كه گذشت و رأى داديد و در بينش هم يكى دو تا از آن قاچاق‏ها پيدا شد، آنها مى‏خواستند در ششصد نفر عدد زياد پيدا بكنند كه كارشكنى بكنند لكن الحمدلله نشد. بعد كه خواستيد رأى بدهيد باز كارشكنى مى‏كردند، در رأى دادن هم كار شكنى مى‏كردند، اينقدر تبليغات كردند كه يك دسته از برادرهاى ما قهر كردند معذلك نود درصد رأى داديد، يك دموكراسى به اصطلاح آنها حالا ما به اصطلاح آنها مى‏گوئيم يك دموكراسى دو آتشه يعنى دو دفعه به رأى عمومى گذاشتن. يك دفعه خبرگان را خود ملت تعيين كرد، يك دفعه بعد از اينكه خبرگان تعيين شدند و به رأى ملت تعيين شدند خود قانون را رأى ملت تصويب كرد. در عالم يك چنين دموكراسى ما نداريم، در عالم ما نداريم كه تبليغات نشده كار انجام بگيرد، تبليغاتى نتوانستند بكنند، نكردند نگذاشتند.

پيشرفت شما در مقابل آن قدرت، اعجاز بود

از آن طرف البته تبليغات بود، يك همچو مطلبى كه در ايران اتفاق افتاد از آن معجزاتى است كه در صدر اسلام اتفاق مى‏افتاد مسائل اسلام و ايران در اين مدت مسائل اعجازى است، پيشرفت شما در مقابل آن قدرت اعجاز بود، توجه همه ملت به يك نقطه، بچه كوچولو كه تازه زبان درآورده با آن پيرمردى كه در مريضخانه و بيمارستان افتاده يك چيز بود، يك حرف بود كانه يك حلقوم صدا مى‏كرد، هر جا مى‏رفتى همان صدا را مى‏شنيدى. اين هم يكى از اعجازها بود اينجور رأى به اشتياق‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 76

دادن كه در بعضى جاها به من گفتند كه در يك جا آن بيمار را آوردند لب صندوق رأى داده و همان جا مرده است، اينقدر ناتوان بود. اما براى رأى دادن گفته است كه مرا بايد ببريد رأى بدهم. اين معلولين، اين بيماريها اينهمه رأى دادند، آنهائى كه سن قانونى‏شان نرسيده بود اعتراض داشتند به ما يك روز همين جا جمع شده بودند اعتراض به اينك خوب چرا ما رأى ندهيم؟ ما هم در اينجا شركت داشتيم خوب ما هم رأى بدهيم. وضع اينطورى بود، ايران سابقه نداشت اينطوردادن بلكه دنيا هم سابقه معلوم نيست كه داشته باشد. اينجا هم شكست خوردند شد نود درصد. دو جور رجوع به آراء، دو دفعه رجوع به آراء عمومى و ملت دو دفعه رأى داده است بر اين قانون اساسى. حالا هم باز اشكال دارند. من نمى‏دانم اشكالشان اين است كه چرا ملت رأى داده است؟ شما صد دفعه ديگر هم اگر اين قانون اساسى را به اين ملت مسلم عرضه بداريد همان است كه هست، به همان رأى مى‏دهند براى اينكه شما يا بايد تبليغ كنيد كه اين ملت ما از اسلام رو برگرداند و بيايد طرف شما، آنوقت رأى نمى‏دهند. اما تا اسلام است، تا مبانى اسلام است، تا زير سايه قرآن هستيم ما زير بيرق اسلام هستيم همين است كه هست، همين آش و همين كاسه صد دفعه هم از سر گرفته بشود همين است، يا همين آقايان كه خبرگان هستند يا نظير همين‏ها ملت هم رأى به همين قانون اساسى و همين كه موافق اسلام است، مخالفتى با اسلام ندارد به همين رأى دادند، صد دفعه ديگر هم به رأى بگذاريد همين است. حالا يك عده‏اى كه ادعا مى‏كنند كه ما مثلاً مى‏خواهيم دموكراسى باشد، يك عده‏اى در مقابل همه ملت ايستاده‏اند و مى‏گويند كه ما قبول نداريم. شما در دنيا به هر مكتبى رجوع كنيد كه آقا ملت يك چيزى را مى‏خواهد يك پانصد نفر، يك هزار نفر، يك ده هزار نفر (فرضاً باشند) اينها هم يك چيزى را مى‏خواهند، ملت رأى به اين دادند، اين چند نفر هم مى‏گويند كه ما قبولش نداريم اين را، مى‏گويند كه اينها برخلاف آن چيزى كه همه بشر بر آن متفق شدند برخلاف - او دارند مى‏گويند، برخلاف دموكراسى است، برخلاف اسلام هم است. اسلام كه مى‏گويد، مى‏فرمايد كه شورا باشد كارهاتان، خوب اين يك كارى بوده است و به شورا گذاشته شده است. وقتى كه شورا يك چيزى را به اكثريت قبول كردند معنايش اين است كه همان را عمل بكنيد، هر كه رد بكند معنايش اين است كه ما قبول نداريم اين را. اين برخلاف دموكراسى است،برخلاف اسلام است، برخلاف مصالح مملكت است و حمله به همان جائى است كه شما از آنجا پيروز شديد. همانى كه به آن پيروز شديد حمله دارد مى‏شود. چشم‏ها را باز كنيد من دارم تكليف را از خودم برمى‏دارم به گفتن، شما مكلفيد كه با توجه به همه مصالحى كه داريد و مى‏كنيد عمل بكنيد، من مى‏گويم اين توطئه است براى اسلام و به ضد اسلام و دليلش اين است كه همانى كه اسلام مى‏خواهد، به آن حمله كردند، جمهورى اسلامى را خواستند به آن حمله كردند، شما هم بايد چشم و گوشتان را باز كنيد.

جلوگيرى از مشتبه شدن جمهورى اسلامى در اذهان مردم‏

نگذاريد اشخاص اشتباه بكنند، اگر چنانچه اشتباه دارند مى‏اندازند، مردم را تبليغ كنيد هر

صحيفه نور ج 11 صفحه 77

كدامتان تبليغ كنيد. اگر در روستاها رفتند يك عده‏اى كه شيطنت دارند، در روستاها رفتند و دارند تبليغات مى‏كنند شما هم برويد در روستاها مطالب را بگوييد. مسأله اين است اينها به همان چيزى كه شما مى‏خواهيد دارند حمله مى‏كنند. شما اسلام را مى‏خواهيد اينها مى‏گفتند جمهورى اسلام ما نمى‏خواهيم. تا همه با هم نباشيد و همه از اين آمال دنيائى كه به زودى از دست همه‏مان مى‏رود پشت نكنيد و توجه به مبداء قدرت كه هميشگى است نداشته باشيد پيروزى نيست و من اميدوارم كه همانطور كه تا حالا همه قشرها توجه به خدا داشتند و فكر اين نبودند كه زندگيم چطور است، تا آنوقتى كه مستقر بشود جمهورى اسلامى و احكام اسلام مستقر بشود، همين حال باقى باشد و ما انشاءالله پيروز بشويم و پيروز مى‏شويم. من به شما عرض كنم تا اين چهره‏هاى نورانى و متوجه به خدا هست پيروزى همراه است و ما اميدواريم كه هم از جهت اقتصادى، هم از جهت سياسى، هم از جهت فرهنگى پيروز بشويم و اگر خداى نخواسته يك روز قضيه دخالت نظامى باشد ما همه با هم سرباز اسلام هستيم. خداوند همه‏تان را انشاءالله حفظ كند، موفق باشيد.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها