0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:25 AM

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 284

تاريخ: 24/9/58

بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست اعضا و كاركنان كميته‏هاى چهارده‏گانه امداد امام

خسارات معنوى، بيش از خسارات مادى نياز به امداد دارد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من از شما خواهران و برادران كه امروز تشريف آورديد و از كميته امداد هستيد، از مجاهدات شما تشكر مى‏كنم و به همه شما دعا مى‏كنم. شماها مى‏دانيد كه ما خرابى‏هاى زيادى از هر جهت داشتيم و محتاج به امداد هستيم و ملت ما از جهات مختلفه محتاج به امداد است براى اينكه از ابعاد مختلفه به اين مملكت و به اين كشور و به اين امت خسارت وارد شده است كه جبران اين خسارت‏ها محتاج به امداد است. يك امدادهائى در مقابل خسارت‏هاى مادى است، خسارت‏هاى جسمانى است كه شما آقايان، خواهران و برادران مجاهده مى‏كنيد براى امداد به اينها كه در اين طول مدت در فقر بودند، جراحات بر آنها وارد شده است، صدمات بر آنها وارد شده است، اعضايشان نقص شده است و خانه‏هايشان از بين رفته است، زندگى‏هايشان خراب شده است، اينها يك خرابى‏هائى بوده است كه از رژيم سابق بوده است و محتاج به مرمت است كه بحمدالله شما برادرها و خواهرها و ساير اهل خير كمك كردند و مى‏كنند و جبرانش اميد است كه آسان باشد و زود. و يك خسارت‏هاى معنوى‏اى بر اين مملكت وارد شده است، يك خسارتهاى روحى بر اين مملكت وارد شده است، يك خسارت‏هاى فرهنگى بر اين مملكت وارد شده است كه آن بيشتر محتاج به امداد است تا اين خسارت‏هاى مادى و اين جراحاتى كه بر اين افراد وارد شده است و اين نقص اعضايى كه وارد شده است و اين فقرهايى كه هست در اين مملكت. آن خسارات معنوى بيشتر محتاج به امداد است و ديرتر قابل جبران است.

طرفداران طاغوت، امروز به حسب ظاهر طرفدار اسلامند

جبران خسارات معنوى محتاج به مطالعات است كه مطالعه كنند كارشناس‏هائى كه واقعاً دلسوز بر اين ملت هستند، نه آنهائى كه اظهار دلسوزى مى‏كنند، چون امروز اين معنا كه هر كسى انقلابى خودش را مى‏داند، هر كس ملى خودش را مى‏داند و هر كسى دلسوز خودش را براى ملت مى‏داند، امروز يك كسب رايجى شده است، جزء كسب‏هاست اين الان. كاسب‏ها يك وقت در دكان مى‏نشينند و اجناس مى‏فروشند، يك وقت در جاهاى ديگر مى‏نشينند و آن حرف‏هائى را كه خودشان مى‏دانند، براى استفاده تحويل مى‏دهند تا استفاده كنند. امروز الان وضع اينطور شده است، اشخاصى كه در

صحيفه نور ج 10 صفحه 285

زمان طاغوت طرفدار طاغوت بودند بلندگوى طاغوت بودند، پشتيبان طاغوت بودند، امروز طرفدار اسلامند، به حسب ظاهر، مخالف با طاغوت مى‏گويند هستيم، مخالف با رژيم سابق مى‏گويند هستيم. اينها اشخاصى هستند كه هر روزى نان را به نرخ آن روز مى‏خورند. اگر همين امروز هم مساله خداى نخواسته برگردد، خواهيد ديد كه همين قلم به دست‏هايى كه، بعضى‏شان البته، بعضى‏شان هم متعهدند، همين بعضى از روشنفكرها، همين بعضى از قلم به دست‏ها، همين بعضى چيزنويس‏ها خواهيد ديد كه همان مسائل سابق و باز دعاگو و ثناگوى براى همان رژيم هستند. امروز چون اينجا بيشتر به آن توجه دارند، آنها براى يك كسب اعتبار به اينجا متوجه شده‏اند ولى قلوبشان اينجا نيست، فردا اگر چنانچه يك ورقى ديگر پيش بيايد، آنها پاى آن بيرق سينه مى‏زنند. اينها سينه زنند، بيرق اسلام بلند بشود پايش سينه مى‏زنند لكن به اسلام كارى ندارند، بيرق كفر هم بلند بشود پايش سينه مى‏زنند براى استفاده. امروز اگر چنانچه آمريكا غلبه پيدا كند، آنها سينه براى آمريكا مى‏زنند. الان، الان كه من اينجا ايستاده‏ام اشخاصى هستند كه روابط با امريكا دارند، روابط با كسانى كه با امريكا روابط دارند، دارند. اينها سينه زنند، پاى هر علمى سينه مى‏زنند، به نظرشان فرقى نيست ما بين علم اسلام و يا علم كفر، آن كسبش را مى‏خواهد بكند - او مى‏خواهد رايج - او خواهد اسم بلند كند، او مى‏خواهد مردم او را به روشنفكرى بشناسند، او مى‏خواهد مردم او را به عرض مى‏كنم كه آن چيزهايى كه پيش ملت رايج است بشناسند.

مخالفت پشت پرده با اسلام از صفات منافقين‏

امروز مردم متوجه به اسلامند، آنها هم به اسلام روى آورده‏اند، مردم انقلابى شده‏اند، يك دسته ديگر از جوان‏هايشان را دادند، يك دسته ديگر اموالشان از بين رفته، يك قشر ديگر فرياد زدند و اينها توى خانه‏ها نشسته بودند، اگر كمك نمى‏كردند، لااقل كارى نداشتند، تماشا مى‏كردند ببينند كى جلو مى‏افتد، در خارج نشسته بودند، در خارج ايران، در داخل ايران نشسته بودند و نظر دوخته بودند كه ببينند كدام طايفه‏اى كه با هم دارند جنگ مى‏كنند اينها غلبه مى‏كنند، هر كدام غلبه كردند بروند زير علم آنها حالا مسلمان‏ها غلبه كردند، آمده‏اند زير بيرق مسلمان‏ها، لكن شيطنت‏شان را دست برنمى‏دارند. زير، زير، در ظاهر فرياد مى‏كنند و اسلام را ترويج مى‏كنند و رژيم سابق را طاغوت مى‏گويند و رژيم فعلى را جمهورى اسلامى مى‏گويند لكن در زير پرده مخالفت مى‏كنند با اسلام، مخالفت مى‏كنند با جمهورى اسلامى. اگر امروز كارتر پيش بيايد، اينها سينه زن براى كارترند حالا هم در زير دارند سينه مى‏زنند برايش، الان هم روابط با امريكا، هم مستقيم هست هم مع‏الواسطه. هر كس بيايد آنطورى است، منافقين اينطورند، پس اين صفت منافقين است.

برخورد با منافقين، مشكلتر از برخورد با طاغوت‏ها

در زمان رسول الله هم آن گرفتاريى كه اسلام براى منافقين داشت و از دست منافقين داشت

صحيفه نور ج 10 صفحه 286

از دست كفار نداشت، كفار را، ايستاده بودند و در مقابل هم جنگ هم مى‏كردند و تو سر هم مى‏زدند و پيش مى‏بردند و يا عقب مى‏نشستند. لكن با منافقين چه بكنند؟ منافقى كه آمده و مى‏گويد من براى اسلام هستم و اسلام آوردم، و مثل اسلام ابوسفيان و دار و دسته او، با او چه بكنند؟ اين كه دارد مى‏گويد من مسلمانم، با مسلمان كه نمى‏شود كارى كرد. اين كه ظاهرش آمده و اسلام و نماز هم مى‏خواند و جماعت هم مى‏خواند و پاى منبر رسول الله هم مى‏نشيند و اشك هم مى‏ريزد، با اين كه نمى‏شود كارى كرد. امروز هم مسلمان‏ها مبتلاى به دسته‏اى از منافقين هستند كه كار اين، كار مسلمان‏ها با اين منافقين مشكلتر است با كارشان با محمدرضا. محمدرضا ايستاده بود و مى‏زد و مى‏كشت و تكليف ملت با او معلوم بود، ملت مى‏رفت به جنگش، اما يك دسته‏اى كه در ظاهر اظهار اسلام مى‏كنند، در ظاهر براى اسلام دعوت مى‏كنند، در ظاهر حرف اسلام مى‏زنند، قلم‏هايشان و قدم‏هايشان براى اسلام است لكن زير پرده با اسلام مخالفند، مخالفت با اسلام مى‏كنند در زير پرده، با اينها بايد چه بكنيم؟ كار با اينها بسيار مشكل است و حل مساله منافقين، پيغمبر اكرم هم نمى‏توانست حل بكند، حضرت امير هم گرفتار اينها بود و حلش نمى‏شد، بكنى، حلش مشكل است.

اسلام از صدر تا امروز، مبتلاى منافقين بوده است‏

آنچه ما امروز مبتلاى به آن هستيم و آن دسته منافقينى كه اظهار اسلام مى‏كنند و كمر اسلام را مى‏خواهند بشكنند، كار مسلمان‏ها با اينها مشكل است، حل مساله اينها بسيار مشكل است، اين غير از آنى است كه نصيرى است كه مطلبش معلوم است و هويداست كه مطلبش معلوم است. هويدا معلوم بود دشمن اسلام و مسلمين است و نصيرى هم معلوم بود كه مردم را چه كرده و تكليف مردم با او معلوم بود و گرفتند آنها را و به جزاى خودشان رساندند، اما آن آدم مقدس مابى كه تسبيح هم دستش گرفته است و به اسلام هم دارد مى‏گويد من خدمت مى‏كنم، اين مقدس ماب را چه بايد بكنيم به او؟ اين طايفه منافقين هم كه نمى‏شود با آنها كارى كرد. اسلام از صدر، از اولى كه اسلام پيدا شده تا حالا مبتلاى به اين جمعيت هست. و حل مساله اينها مشكلتر از هر مساله‏اى است براى اسلام و براى مسلمين. اشخاصى كه فرياد براى اسلام مى‏زنند و مى‏زدند و - عرض مى‏كنم - كه از مليت و از اسلاميت و از اينها مى‏گفتند، بعد معلوم شد كه اين آقا كه اينقدر اسلام ماب است و اينقدر ملى است رابطه دارد با آمريكا، بعضى از اين روشنفكرهاى ما اينطورى‏اند، منافقند. اگر صاف مى‏ايستادند، مردانه مى‏ايستادند، مثل آن فرض كنيد كه آدمى كه مى‏ايستد مى‏گويد كه من طرفدارم، در بين اينهائى كه كشتند يكى‏شان ايستاد گفت كه نخير من طرفدار شاه هستم، حالا هم طرفدار شاه هستم. كشتندش، اين مردانه ايستاد و مردانه هم مرد، به جهنم هم رفت. اما آنهائى كه الان مبتلا ما به آنها هستيم كه مردانه نمى‏آيند به ميدان بگويند كه آقا ما اسلام را نمى‏خواهيم، مردانه نمى‏آيند به ميدان و بگويند كه اسلام - را - براى سابق بوده حالا ديگر به درد نمى‏خورد. با اينها بايد ما چه بكنيم؟ كميته امداد شما نمى‏تواند حل اين را بكند. شما كميته امدادتان مى‏توانيد يك آدم مجروحى را، يك آدم ضعيفى را، يك آدم بينوايى را نجات بدهيد و

صحيفه نور ج 10 صفحه 287

خداوند انشاءالله شما را سلامت بدارد براى نجات اين طايفه. اما نه - كميته - كميته شما و نه ساير قشرهاى ملت مى‏توانند حل اين مساله را بكنند. حل مساله منافقين از اعظم مشكلاتى است كه براى ملت ما و براى اسلام از اول بوده است. با معاويه بايد چه كرد كه امام جماعت است و براى خدا و (به قول خودش) براى اسلام، براى خودش مى‏خواهد هم جنگ بكند براى اسلام و هم چه بكند و اينها. منافق است، به مردم شام حالى كرده است كه من يك آدم مسلمانى هستم و مخالف اميرالمؤمنين هم كه اصلاً مسلمان نيست، اين كه اميرالمؤمنين را آنجا مى‏گويد مسلمان نيست، به طورى كه وقتى مى‏گويند به اهل شام كه على را كشتند در محراب عبادت، مى‏گويند مگر او نماز مى‏خواند؟ تو مسجد چه مى‏كرد على؟ با اينها بايد چه كرد؟ جز پناه به خداى تبارك و تعالى.

مجاهدين صدر اسلام، الگوى روش ما

نمى‏شود يك كسى بگويد من در جمهورى اسلام دارم كار مى‏كنم و معذلك ربا بخورد، اين با اسلام نمى‏سازد. يك كسى در جمهورى اسلامى، پاسبان جمهورى اسلامى ظلم بكند، پاسدار جمهورى اسلامى كه بايد پاسدارى از اسلام بكند، به بندگان خدا ظلم بكند. بايد خودتان را بپائيد، متوجه باشيد، همه قشرها را مى‏گويم بايد متوجه باشند كه تخطى از احكام اسلام نكنند. توجه به اسلام داشته باشند و اتكاء به اسلام داشته باشند و امروز كه ما با يك قدرت شيطانى - مقابله هستيم - مقابل هستيم و دنيا الان توجه به اينجا دارد، موج اين مخالفت شما با اين قدرت بزرگ در همه دنيا الان اين موجش رفته است، بايد ما از اين مبارزه بين اسلام و كفر سرفراز بيرون بياييم. ما بر فرض اينكه شكست اقتصادى بخوريم، شكست نظامى بخوريم لكن بايد سرفراز بيرون بياييم يعنى بايد مثل مجاهدين صدر اسلام كه مى‏رفتند و مجاهده مى‏كردند و كشته مى‏شدند، ما هم بايد همين طور باشيم. خداوند انشاءالله همه شما را حفظ كند و موفق و من از همه شما تشكر مى‏كنم و به همه شما دعا مى‏كنم و خدمتگزار همه‏تان هستم.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها