پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:25 AM
بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست اعضا و كاركنان كميتههاى چهاردهگانه امداد امام
خسارات معنوى، بيش از خسارات مادى نياز به امداد دارد
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما خواهران و برادران كه امروز تشريف آورديد و از كميته امداد هستيد، از مجاهدات شما تشكر مىكنم و به همه شما دعا مىكنم. شماها مىدانيد كه ما خرابىهاى زيادى از هر جهت داشتيم و محتاج به امداد هستيم و ملت ما از جهات مختلفه محتاج به امداد است براى اينكه از ابعاد مختلفه به اين مملكت و به اين كشور و به اين امت خسارت وارد شده است كه جبران اين خسارتها محتاج به امداد است. يك امدادهائى در مقابل خسارتهاى مادى است، خسارتهاى جسمانى است كه شما آقايان، خواهران و برادران مجاهده مىكنيد براى امداد به اينها كه در اين طول مدت در فقر بودند، جراحات بر آنها وارد شده است، صدمات بر آنها وارد شده است، اعضايشان نقص شده است و خانههايشان از بين رفته است، زندگىهايشان خراب شده است، اينها يك خرابىهائى بوده است كه از رژيم سابق بوده است و محتاج به مرمت است كه بحمدالله شما برادرها و خواهرها و ساير اهل خير كمك كردند و مىكنند و جبرانش اميد است كه آسان باشد و زود. و يك خسارتهاى معنوىاى بر اين مملكت وارد شده است، يك خسارتهاى روحى بر اين مملكت وارد شده است، يك خسارتهاى فرهنگى بر اين مملكت وارد شده است كه آن بيشتر محتاج به امداد است تا اين خسارتهاى مادى و اين جراحاتى كه بر اين افراد وارد شده است و اين نقص اعضايى كه وارد شده است و اين فقرهايى كه هست در اين مملكت. آن خسارات معنوى بيشتر محتاج به امداد است و ديرتر قابل جبران است.
طرفداران طاغوت، امروز به حسب ظاهر طرفدار اسلامند
جبران خسارات معنوى محتاج به مطالعات است كه مطالعه كنند كارشناسهائى كه واقعاً دلسوز بر اين ملت هستند، نه آنهائى كه اظهار دلسوزى مىكنند، چون امروز اين معنا كه هر كسى انقلابى خودش را مىداند، هر كس ملى خودش را مىداند و هر كسى دلسوز خودش را براى ملت مىداند، امروز يك كسب رايجى شده است، جزء كسبهاست اين الان. كاسبها يك وقت در دكان مىنشينند و اجناس مىفروشند، يك وقت در جاهاى ديگر مىنشينند و آن حرفهائى را كه خودشان مىدانند، براى استفاده تحويل مىدهند تا استفاده كنند. امروز الان وضع اينطور شده است، اشخاصى كه در
زمان طاغوت طرفدار طاغوت بودند بلندگوى طاغوت بودند، پشتيبان طاغوت بودند، امروز طرفدار اسلامند، به حسب ظاهر، مخالف با طاغوت مىگويند هستيم، مخالف با رژيم سابق مىگويند هستيم. اينها اشخاصى هستند كه هر روزى نان را به نرخ آن روز مىخورند. اگر همين امروز هم مساله خداى نخواسته برگردد، خواهيد ديد كه همين قلم به دستهايى كه، بعضىشان البته، بعضىشان هم متعهدند، همين بعضى از روشنفكرها، همين بعضى از قلم به دستها، همين بعضى چيزنويسها خواهيد ديد كه همان مسائل سابق و باز دعاگو و ثناگوى براى همان رژيم هستند. امروز چون اينجا بيشتر به آن توجه دارند، آنها براى يك كسب اعتبار به اينجا متوجه شدهاند ولى قلوبشان اينجا نيست، فردا اگر چنانچه يك ورقى ديگر پيش بيايد، آنها پاى آن بيرق سينه مىزنند. اينها سينه زنند، بيرق اسلام بلند بشود پايش سينه مىزنند لكن به اسلام كارى ندارند، بيرق كفر هم بلند بشود پايش سينه مىزنند براى استفاده. امروز اگر چنانچه آمريكا غلبه پيدا كند، آنها سينه براى آمريكا مىزنند. الان، الان كه من اينجا ايستادهام اشخاصى هستند كه روابط با امريكا دارند، روابط با كسانى كه با امريكا روابط دارند، دارند. اينها سينه زنند، پاى هر علمى سينه مىزنند، به نظرشان فرقى نيست ما بين علم اسلام و يا علم كفر، آن كسبش را مىخواهد بكند - او مىخواهد رايج - او خواهد اسم بلند كند، او مىخواهد مردم او را به روشنفكرى بشناسند، او مىخواهد مردم او را به عرض مىكنم كه آن چيزهايى كه پيش ملت رايج است بشناسند.
مخالفت پشت پرده با اسلام از صفات منافقين
امروز مردم متوجه به اسلامند، آنها هم به اسلام روى آوردهاند، مردم انقلابى شدهاند، يك دسته ديگر از جوانهايشان را دادند، يك دسته ديگر اموالشان از بين رفته، يك قشر ديگر فرياد زدند و اينها توى خانهها نشسته بودند، اگر كمك نمىكردند، لااقل كارى نداشتند، تماشا مىكردند ببينند كى جلو مىافتد، در خارج نشسته بودند، در خارج ايران، در داخل ايران نشسته بودند و نظر دوخته بودند كه ببينند كدام طايفهاى كه با هم دارند جنگ مىكنند اينها غلبه مىكنند، هر كدام غلبه كردند بروند زير علم آنها حالا مسلمانها غلبه كردند، آمدهاند زير بيرق مسلمانها، لكن شيطنتشان را دست برنمىدارند. زير، زير، در ظاهر فرياد مىكنند و اسلام را ترويج مىكنند و رژيم سابق را طاغوت مىگويند و رژيم فعلى را جمهورى اسلامى مىگويند لكن در زير پرده مخالفت مىكنند با اسلام، مخالفت مىكنند با جمهورى اسلامى. اگر امروز كارتر پيش بيايد، اينها سينه زن براى كارترند حالا هم در زير دارند سينه مىزنند برايش، الان هم روابط با امريكا، هم مستقيم هست هم معالواسطه. هر كس بيايد آنطورى است، منافقين اينطورند، پس اين صفت منافقين است.
برخورد با منافقين، مشكلتر از برخورد با طاغوتها
در زمان رسول الله هم آن گرفتاريى كه اسلام براى منافقين داشت و از دست منافقين داشت
از دست كفار نداشت، كفار را، ايستاده بودند و در مقابل هم جنگ هم مىكردند و تو سر هم مىزدند و پيش مىبردند و يا عقب مىنشستند. لكن با منافقين چه بكنند؟ منافقى كه آمده و مىگويد من براى اسلام هستم و اسلام آوردم، و مثل اسلام ابوسفيان و دار و دسته او، با او چه بكنند؟ اين كه دارد مىگويد من مسلمانم، با مسلمان كه نمىشود كارى كرد. اين كه ظاهرش آمده و اسلام و نماز هم مىخواند و جماعت هم مىخواند و پاى منبر رسول الله هم مىنشيند و اشك هم مىريزد، با اين كه نمىشود كارى كرد. امروز هم مسلمانها مبتلاى به دستهاى از منافقين هستند كه كار اين، كار مسلمانها با اين منافقين مشكلتر است با كارشان با محمدرضا. محمدرضا ايستاده بود و مىزد و مىكشت و تكليف ملت با او معلوم بود، ملت مىرفت به جنگش، اما يك دستهاى كه در ظاهر اظهار اسلام مىكنند، در ظاهر براى اسلام دعوت مىكنند، در ظاهر حرف اسلام مىزنند، قلمهايشان و قدمهايشان براى اسلام است لكن زير پرده با اسلام مخالفند، مخالفت با اسلام مىكنند در زير پرده، با اينها بايد چه بكنيم؟ كار با اينها بسيار مشكل است و حل مساله منافقين، پيغمبر اكرم هم نمىتوانست حل بكند، حضرت امير هم گرفتار اينها بود و حلش نمىشد، بكنى، حلش مشكل است.
اسلام از صدر تا امروز، مبتلاى منافقين بوده است
آنچه ما امروز مبتلاى به آن هستيم و آن دسته منافقينى كه اظهار اسلام مىكنند و كمر اسلام را مىخواهند بشكنند، كار مسلمانها با اينها مشكل است، حل مساله اينها بسيار مشكل است، اين غير از آنى است كه نصيرى است كه مطلبش معلوم است و هويداست كه مطلبش معلوم است. هويدا معلوم بود دشمن اسلام و مسلمين است و نصيرى هم معلوم بود كه مردم را چه كرده و تكليف مردم با او معلوم بود و گرفتند آنها را و به جزاى خودشان رساندند، اما آن آدم مقدس مابى كه تسبيح هم دستش گرفته است و به اسلام هم دارد مىگويد من خدمت مىكنم، اين مقدس ماب را چه بايد بكنيم به او؟ اين طايفه منافقين هم كه نمىشود با آنها كارى كرد. اسلام از صدر، از اولى كه اسلام پيدا شده تا حالا مبتلاى به اين جمعيت هست. و حل مساله اينها مشكلتر از هر مسالهاى است براى اسلام و براى مسلمين. اشخاصى كه فرياد براى اسلام مىزنند و مىزدند و - عرض مىكنم - كه از مليت و از اسلاميت و از اينها مىگفتند، بعد معلوم شد كه اين آقا كه اينقدر اسلام ماب است و اينقدر ملى است رابطه دارد با آمريكا، بعضى از اين روشنفكرهاى ما اينطورىاند، منافقند. اگر صاف مىايستادند، مردانه مىايستادند، مثل آن فرض كنيد كه آدمى كه مىايستد مىگويد كه من طرفدارم، در بين اينهائى كه كشتند يكىشان ايستاد گفت كه نخير من طرفدار شاه هستم، حالا هم طرفدار شاه هستم. كشتندش، اين مردانه ايستاد و مردانه هم مرد، به جهنم هم رفت. اما آنهائى كه الان مبتلا ما به آنها هستيم كه مردانه نمىآيند به ميدان بگويند كه آقا ما اسلام را نمىخواهيم، مردانه نمىآيند به ميدان و بگويند كه اسلام - را - براى سابق بوده حالا ديگر به درد نمىخورد. با اينها بايد ما چه بكنيم؟ كميته امداد شما نمىتواند حل اين را بكند. شما كميته امدادتان مىتوانيد يك آدم مجروحى را، يك آدم ضعيفى را، يك آدم بينوايى را نجات بدهيد و
خداوند انشاءالله شما را سلامت بدارد براى نجات اين طايفه. اما نه - كميته - كميته شما و نه ساير قشرهاى ملت مىتوانند حل اين مساله را بكنند. حل مساله منافقين از اعظم مشكلاتى است كه براى ملت ما و براى اسلام از اول بوده است. با معاويه بايد چه كرد كه امام جماعت است و براى خدا و (به قول خودش) براى اسلام، براى خودش مىخواهد هم جنگ بكند براى اسلام و هم چه بكند و اينها. منافق است، به مردم شام حالى كرده است كه من يك آدم مسلمانى هستم و مخالف اميرالمؤمنين هم كه اصلاً مسلمان نيست، اين كه اميرالمؤمنين را آنجا مىگويد مسلمان نيست، به طورى كه وقتى مىگويند به اهل شام كه على را كشتند در محراب عبادت، مىگويند مگر او نماز مىخواند؟ تو مسجد چه مىكرد على؟ با اينها بايد چه كرد؟ جز پناه به خداى تبارك و تعالى.
مجاهدين صدر اسلام، الگوى روش ما
نمىشود يك كسى بگويد من در جمهورى اسلام دارم كار مىكنم و معذلك ربا بخورد، اين با اسلام نمىسازد. يك كسى در جمهورى اسلامى، پاسبان جمهورى اسلامى ظلم بكند، پاسدار جمهورى اسلامى كه بايد پاسدارى از اسلام بكند، به بندگان خدا ظلم بكند. بايد خودتان را بپائيد، متوجه باشيد، همه قشرها را مىگويم بايد متوجه باشند كه تخطى از احكام اسلام نكنند. توجه به اسلام داشته باشند و اتكاء به اسلام داشته باشند و امروز كه ما با يك قدرت شيطانى - مقابله هستيم - مقابل هستيم و دنيا الان توجه به اينجا دارد، موج اين مخالفت شما با اين قدرت بزرگ در همه دنيا الان اين موجش رفته است، بايد ما از اين مبارزه بين اسلام و كفر سرفراز بيرون بياييم. ما بر فرض اينكه شكست اقتصادى بخوريم، شكست نظامى بخوريم لكن بايد سرفراز بيرون بياييم يعنى بايد مثل مجاهدين صدر اسلام كه مىرفتند و مجاهده مىكردند و كشته مىشدند، ما هم بايد همين طور باشيم. خداوند انشاءالله همه شما را حفظ كند و موفق و من از همه شما تشكر مىكنم و به همه شما دعا مىكنم و خدمتگزار همهتان هستم.