0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:22 AM

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 148

تاريخ: 16/8/58

بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان دانشكده اقتصاد دانشگاه اصفهان و گروه فنى عمران اعزامى به كردستان

مقصد توطئه‏گرها اين است كه جوانهاى ما را از راهى كه رفتند مايوس كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از مشكلاتى كه ما مواجه هستيم، همين استفاده توطئه‏گرها از احساسات جوان‏هاست، اين توطئه‏گرها كه ديدند شكست خورده‏اند و نمى‏توانند با ملت ما به مبارزه برخيزند، براى اينكه ملت ما يكپارچه در مقابل آن قدرت‏هاى بزرگ ايستاده و پيش برد، حالا درصدد اين برآمدند كه از اين احساسات پاك جوان‏هاى ما استفاده‏هائى به نفع خودشان بكنند و جوان‏هاى ما غافل از اين هستند. از جمله استفاده‏هائى كه اينها مى‏خواهند بكنند اين است كه: اين تحولى كه حاصل شد، اين انقلابى كه شد، اين هم چيزى نشد. اين را در سطح كشور با تبليغاتى كه آنها دارند، دارند منتشر مى‏كنند و مقصد آنها اين است كه جوان‏هاى ما را از آن راهى كه رفتند مايوس كنند. جوان‏هاى ما هم مع‏الاسف با تمام احساسات پاكى كه دارند (كه اميد ما به آنهاست) نمى‏نشينند حساب بكنند كه روى حساب با آنها صحبت بكنند. اينها مى‏گويند كه انقلاب شد و هيچ نشد، خوب جوابشان را شما جوان‏ها مى‏گوئيد كه آن اصولى كه اصل مقصد ملت بود، چه بود؟ تا ببينيم آن شده است يا نشده است. آن اصول را ما بايد يك قدم، چند قدم برگرديم جلو. آن روزى كه ملت ما در خيابان‏ها ريختند، از بانوان محترمه و جوان‏هاى محترم، ببينيم اينها چه مى‏خواستند، اينكه خواستند شده است يا نشده است؟ آنهائى كه مى‏خواستند، آنكه از سرتاسر كشور فريادش در خيابان و در كوچه‏ها و در مدارس و در همه جا بلند بود اين بود كه استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى اين سه تا كلمه سر زبان همه بود. آن روز هيچ فكر ديگر نداشتند جز اينكه اين رژيم را ساقطش كنند و تبديلش كنند به يك رژيم ديگرى و آزادى به دست بياورند، بعد از اختناق پنجاه و چند ساله (اگر نگوئيم دو هزار و پانصد ساله) و استقلال به دست بياورند كه ممالك ديگر آقائى اينجا نكنند و نيايند و ما را اسير خودشان بكنند. اصول مسائلى را كه ابتدائى، يعنى مسائل ابتدائى ملت ما بود اين سه تا بود. اينها كه مى‏گويند انقلاب شد و هيچى نشد، مى‏گويند اين اصولى كه اصول خواست دست اول ملت بود، اين نشده است؟ يعنى الان باز رژيم سلطنتى است؟ يعنى الان باز اختناق است؟ يعنى الان باز مشاورهاى اين دولت‏هاى بزرگ در اينجا مشغول كار هستند و مشغول فعاليت هستند و دولت ما يا ملت ما تحت سلطه آن‏هاست؟ خوب، اگر اينها را به شما بگويند، جوابش را شما خودتان مى‏دهيد كه نه اينها الان حاصل است اين آزادى است كه شما و ما را در اينجا

صحيفه نور ج 10 صفحه 149

جمع كرده است. شما پنج سال پيش از اين امكان براى‏تان داشت كه در يك همچو جلسه‏اى بنشينيد صحبت بكنيد؟ اين آزادى است كه شما در بيرون، در هر جا صحبت مى‏كنيد، انتقاد مى‏كنيد، از رژيم سابق انتفاد مى‏كنيد، از دولت لاحق انتقاد مى‏كنيد، اينها همه آزادى است، هيچ كس هم نمى‏آيد به شما بگويد كه نه انتقاد نكنيد. پس آزادى الان حاصل است براى ما. يكى از آن چيزهائى كه ملت ما فرياد مى‏كرد برايش، به دست آورده.

آمريكا هيچ غلطى نمى‏تواند بكند

استقلال هم اگر چنانچه آنها مى‏گويند كه الان آمريكا در اينجا دارد حكومت مى‏كند، شما مى‏بينيد كه الان مركز فساد امريكا را جوان‏ها رفته‏اند گرفته‏اند و آمريكائى‏هائى هم كه در آنجا بودند گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمريكا هم هيچ غلطى نمى‏تواند بكند و جوان‏ها مطمئن باشند كه آمريكا هيچ غلطى نمى‏تواند بكند. بيخود صحبت اينكه اگر دخالت نظامى، مگر آمريكا مى‏تواند دخالت نظامى در اين مملكت بكند؟ امكان برايش ندارد، تمام دنيا توجهشان الان به اينجاست. مگر امريكا مى‏تواند مقابل همه دنيا بايستد و دخالت نظامى بكند؟ غلط مى‏كند دخالت نظامى بكند. نترسيد، نترسانيد. هم اين تعبيرى كه جوان‏هاى ما از روى باز احساسات جوانى كردند كه اگر چنانچه آمريكا بخواهد دخالت نظامى بكند ما چه خواهيم كرد، اصلاً اين اگرش را هم نبايد بگويند. آمريكا عاجز از اين است كه دخالت نظامى در اينجا بكند اينها يك مسائلى در پيش‏شان است، يك مطالبى در پيش‏شان است كه روى آن مطالب گرفتارى‏هائى دارند، نمى‏توانند اين كارها را بكنند. اگر آنها مى‏توانستند دخالت نظامى بكنند، شاه را نگه مى‏داشتند. با تمام قدرتشان، قدرت‏هاى تبليغى چيز كردند كه نگهش دارند و ملت ما اعتنا نكرد به آن و نه تنها او، همه قدرت‏ها پشت سر هم ايستاده بودند كه نگه دارند شاه را و نتوانستند نگه دارند براى اينكه ملت يك چيزى را كه خواست نمى‏شود مقابل ملت بايستد كسى و چه بكند، هيچ ابدا. اين مطلب را اصلاً جوان‏هاى ما پيش نياوردند اين مطلب را كه دخالت نظامى. آنها هميشه دخالت‏هايشان دخالت‏هاى شيطنتى است، توطئه است. آنها اگر بخواهند يك كارى هم بكنند، وادار مى‏كنند جوان‏هاى ما را كه آنها تظاهر بكنند و در تظاهر عمال آنها بيايند درگيرى بكنند با اينها و يك غائله راه بيندازند كه ما نتوانيم يك محيط آزاد پيدا بكنيم، يك محيط آرام پيدا بكنيم و مسائلى را كه مى‏خواهيم طرح بكنيم و مى‏خواهيم ايجاد بكنيم، بتوانيم آنها از اين راه شيطنت‏ها پيش مى‏آيند. آنها شيطان‏هايشان را پيش همين جوان‏هاى صاف دل عزيز مى‏فرستند تبليغات مى‏كنند، مى‏نويسند به ديوار چه مى‏كنند، عده، عده، يك وقت مى‏بينيد كه يك عده جوان را راه انداختند توى خيابان‏ها به يك تظاهراتى، تظاهرات بحق لكن آنها از همين تظاهرات بحق مى‏خواهند استفاده ناحق بكنند.

همين قضيه‏اى كه الان قضيه روز است در دنيا، قضيه قبضه سفارت آمريكا يعنى نه سفارت، محل توطئه آمريكا كه جوان‏ها كشف كردند خيلى از چيزهايش را در همين قضيه ديشب به ما اطلاع

صحيفه نور ج 10 صفحه 150

دادند كه زمزمه است در تبريز و در تهران و در بعضى جاهاى ديگر كه يك تظاهراتى بكنند براى پشتيبانى از آقاى مهندس بازرگان خوب همين قضيه را آنها خواستند (حالا نمى‏دانم موفق بشوند يا نه) خواستند كه يك همچو چيزى درست بكنند بعد كم‏كم اين را بكشانند به يك جائى كه مثلاً سفارت عراق هست بريزند بشكنند، سفارت - فرض كنيد كه - افغانستان هست بريزند بشكنند كه مملكت ايران را مواجه كنند با همه ممالك. آن شياطين يك همچو نقشه‏هائى دارند. جوان‏هاى ما بايد بيدار بشوند كه تحت تاثير اينها واقع نشوند، اينها كه مى‏گويند تظاهر بكنيد. مگر آقاى بازرگان با شوراى انقلاب مخالفتى دارند؟ اينها همه، همه يك باب است منتها آقاى بازرگان يك قدرى خسته شده بودند، يك قدرى - عرض كنم - عذرهائى داشتند و گفتند كه حالا من كنار باشم، لكن نه اين است كه حالا ايشان كه كنار هست ديگر آقاى بازرگان دخالتى در امور ندارد، ايشان يكى از آن اشخاصى است كه مورد احترام همه است خيال نكنند كه يك بى‏احترامى به ايشان شده است، نخير مورد احترام است. و براى خاطر يك امرى كه ملت هم قبول دارند، نيفتند توى خيابان‏ها راه بيندازند يك چيزى كه آنها كه مى‏خواهند يك بازى درست كنند يك وقتى يكى را بزنند بكشند. يك دو تا شعار از، (شما اگر يادتان باشد من نبودم در اينجا لكن براى من نقل مى‏كردند) اين دستجاتى كه در قم آنوقت بر ضد رژيم سابق شعار مى‏دادند، اينها شعار آرام مى‏دادند، يكدفعه مى‏ديدند كه از اينجا يك كسى يك چيزى انداخت يك شيشه‏اى را شكست، يك بانكى را شكست، يك جائى را خراب كرد، گاهى يك آدمى را كشت مى‏ريختند به جان هم، يك كشتارى پيدا مى‏شد زياد. آنها روى حساب، هميشه روى نقشه حساب مى‏كنند و اينطور كارها را مى‏كنند. قضيه دخالت نظامى ابدا مطرح نيست، دخالت‏هاى توطئه‏گرى اينطورى يعنى از قواى خود ما استفاده مى‏كنند، قوه خودشان را از آن استفاده نمى‏كنند، در اين ممالك از قواى خود ما استفاده مى‏كنند خوب شما كردستان را ببينيد كه اينها از چه استفاده مى‏كنند، يك نفر سرباز آمريكائى نمى‏آيد آنجا يك كارى بكند، آنها با شيطنت استفاده مى كنند از خود اين افرادى كه يا وابسته هستند به آنها يا اعوجاج دارند، آنوقت اين دست دومى‏ها كه اعوجاج دارند، از ساده دلى بعضى از كردها استفاده مى‏كنند، با آنها يك - چيز - صحبت مى‏كنند منتشر مى‏كنند كه بنا دارند كه تمام كردستان را بكوبند. اين ارتش ايران كه رفته آنجا براى اينكه جلوگيرى كند از اينكه آنها دارند مى‏كشند و سر مى‏برند و اذيت مى‏كنند، فورا آنها دنبالش بر مى‏دارند مى‏نويسند كه ما مى‏خواهيم، يعنى دولت ايران مى‏خواهد كه كردها را بكوبد. آن رفته كه كردها را حفظ بكند اينها مى‏گويند رفته كردها را بكوبد.

بايد جوانهاى ما گول تبليغات فدائيان خلق را نخورند

اين اشخاصى كه هى فدائى خلق خودشان را معرفى مى‏كنند، من كه در اين چيزهائى كه براى پشتيبانى از اين جوان‏ها بود كه آنجا را گرفتند، به گوش من نخورد كه اينها پشتيبانى كرده باشند. اگر اينها آمريكائى نيستند، چطور پشتيبانى نكردند از اينها؟ اگر اينها مال شوروى هستند خودشان يا خير

صحيفه نور ج 10 صفحه 151

ملى هستند، آدمى كه ملى است با آمريكا خوب دشمن است همانطورى كه همه ملت ما دشمن است، همانطورى كه همه ملت ما دشمن شماره اول خودش را امروز آمريكا مى‏داند، براى اينكه دشمن شماره اول ما را برده است آمريكا نگه داشته است. آنوقت هم كه آن بود، دشمن شماره يك ما آنها بودند اينها اذناب آنها بودند، اينها كسانى بودند كه ماموريت داشتند براى وطنشان، يعنى ماموريت داشتند كه اين وطن را نگذارند كه يك قدم جلو برود. مائى كه و شمائى كه و ملت ما كه دشمن شماره يكش را آمريكا مى‏داند و حالا هم كه جوان‏ها رفتند آنجا را گرفتند ديدند كه مركز توطئه بوده آنجا، به گوش من نخورد كه از اين فدائيان خلق يك پشتيبانى از اينها شده باشد. از ساير گروه‏ها به گوشم خورد، حالا شايد بوده الان من نشنيده باشم و لكن شايد شماها شنيده باشيد، به گوش من نخورد. اگر اينها يك چيزى بر خلاف دولت بود يا بر خلاف اسلام بود يك قضيه‏اى واقع شده بود، اينها حالا مى‏ديديد كه چقدر به آن دامن مى‏زدند. يكى از نقشه‏ها همين است كه همين‏ها (همين الان در اين منزل من موجود است، يعنى تقريبا مى‏آورند براى من اينها را از طريق‏هائى) همين‏هائى كه با امضاء چريك‏هاى فدائى خلق است، همين‏ها دارند هى يك دروغ‏هائى را منتشر مى‏كنند كه نگذارند اين نهضت به چيزش برسد. منتشر مى‏كنند كه خوب در كردستان هيچ كارى نشد، هيچى، هيچى. شما الان خوانديد اينقدر كارها در عين حالى كه آنها نمى‏گذارند بشود، در عين حالى كه اگر بخواهد يك كارهائى اساسى‏تر بشود، محيط آرام لازم است. مى‏شود با اينكه در يك شهرى جنگ باشد بعد يك دسته‏اى بروند آسفالت كنند؟ خوب، نمى‏شود اين. الان شما اينقدر كارها را خوانديد كه در كردستان شده است و كرديد شماها، جوان‏ها (خدا حفظتان كند) اينها معذلك بدون اينكه يك حيائى داشته باشند مى‏گويند هيچ كارى نشده اصلش در آنجا، اصلاً همان قضيه‏اى بود كه بوده. در يكى از نوشته‏هايشان نوشته‏اند كه حبس‏هاى سياسى در زمان محمدرضا بوده است لكن حالا همانطور است يا بيشتر، حبسى سياسى. اينها فكر اين را نكردند كه آخر حبسى سياسى كه الان شما اسمش را مى‏گذاريد، حبس‏هاى سياسى بوده است كه در زمان محمدرضاخان آن كارها را مى‏كرده است؟ دزدها را شما حبسى سياسى حساب مى‏كنيد؟ آنهائى كه بر ضد اين مملكت و بر ضد اين ملت قيام كرده بودند و آن همه خيانت كرده بودند، آنها را جزء رجال سياسى شما حساب مى‏كنيد؟ نصيرى جزء رجال سياسى است؟ هويدا جزء رجال سياسى است يا جزء دزدها هستند اينها؟ شما چرا رجال سياسى را بدنام مى‏كنيد به اينكه اينها را اسمشان را رجال سياسى مى‏گذاريد؟ ساواكى‏ها جزء رجال سياسى هستند؟ آنى كه الان در حبس فعلى دادگاه‏هاى ما هست همين ساواكى‏ها هستند و همين خيانتكارها و همين اشخاصى كه يا كشته‏اند يا امر به كشتن كرده‏اند و يا زجر كرده‏اند جوان‏هاى ما را، آنطور كارها را با همه طبقات كردند. زمان رضا، محمدرضا كى حبس بود؟ چه طبقه‏اى حبس بودند؟ علما، دانشگاهى‏ها، رجال ملى، اينها حبس بودند. حالا كى حبس است؟ ساواكى‏ها. خوب، شما اگر ساواكى نيستيد، چطور اينها را رجال سياسى مى‏دانيد؟ شما چطور ساواكى‏ها را جزء رجال سياسى حساب مى‏كنيد؟ اگر شماها پيوندى با رژيم سابق نداريد، اگر شما جزء اجزاء ساواك نيستيد، اگر شما فعاليت براى ساواكى‏ها نمى‏كنيد، چطور

صحيفه نور ج 10 صفحه 152

ساواكى‏ها كه الان در حبسند در مقاله‏تان مى‏نويسيد كه رجال سياسى، حالا بيشتر از آنجا از زمان چيز حبسند؟ شما دزدها را جزء رجال سياسى مى‏آوريد؟ معلوم شد سياست شما غير آن سياستى است كه در نظر ملت ماست و مردم اصيل ماست.

اگر شما با آنها پيوند نداريد، چطور مى‏گوئيد كه آنوقت و حالا هر دو دسته رجال سياسى بودند كه اينها محبوس بودند. آنوقت وقتى كه ما حبس داشتيم، حبسى داشتيم مثل مرحوم طالقانى مثل آقاى منتظرى، مثل آقاى لاهوتى، از اهل علم كثيرى از اينها در حبس بودند و زجر كشيدند. يكى از ملاهاى محترم ما را پايش را در آنجا اره كرده بودند از قرارى كه براى ما گفتند از رجال سياسى طبقه غير ملاها هم خوب، اشخاصى محترمى بودند كه سال‏هاى طولانى در حبس بودند و سال‏هاى طولانى در زير شكنجه و زجر بودند براى اينكه مخالف بودند با آن رژيم. آنوقت اينها حبس بودند، حالا ساواكى‏ها حبس هستند. اين آقايانى كه اسم خودشان را چيز خلق، فدائى خلق گذاشتند مى‏گويند فرقى نكرده، خيال مى‏كنند حبس (خيال نمى‏كنند، مى‏خواهند اغفال كنند، خيال نمى‏كنند) كه نخير، حبس ميزان است، چه دزد را حبس بكنند و چه يك شخص امين را، فرقى ندارد، فرقى ندارد كه دزدها را حبس بكنند يا اشخاصى امين را حبس بكنند، فرقى ندارد كه چپاولگرها و آدمكش‏ها را حبس بكنند يا اشخاصى كه مى‏خواهند جلوگيرى از چپاولگرى بكنند حبس بكنند. اينها منطقشان اين است، بايد در مقابلشان جوان‏هاى ما گول نخورند از اين تبليغات فاسد. آمريكا اينطورى تبليغ مى‏كند، آمريكا نظامى مى‏آورد اينجا، آمريكا نويسنده مى‏آورد اينجا، امريكا گوينده مى‏آورد اينجا، آمريكا عمال خودش كه سال‏هاى طولانى آنها را تربيت كرده است مى‏فرستد اينجا كه اوضاع ما را بهم بزنند. آمريكا كردستان را آنطورى به هم مى‏زند، تهران را آنطور مغشوش مى‏كند و گاهى فرض كنيد كه دانشگاه‏ها را به هم مى‏زند و گاهى تو خيابان‏ها مى‏ريزند و چه مى‏كنند. و اين اينطور كار مى‏كند. امروز كه جوان‏هاى ما اين لانه فساد را گرفتند و در مقابل اينكه آنها بدترين خلق خدا را و بدترين جانى‏هاى ما را گرفتند آنجا بردند و نگه داشتند و پذيرائى از او مى‏كنند و مى‏خواهند معالجه‏اش بكنند و با اين بهانه‏هاى خلاف انسانى، امروز هم الان توطئه هست براى اينكه از حسن نيت جوان‏هاى ما، از صفاى سريره جوان‏هاى ما استفاده سوء بكنند فرض كنيد بيخ گوش آنها بخوانند كه خوب انگليس هم مثل آمريكا چه فرقى مى‏كند، بريزند آنجا را خراب كنند، خوب عراق هم مثل آنجا چه فرقى مى‏كند، بريزند آنجا را هم بگيرند، فرانسه هم مثل آنجا، كه ما را معرفى مى‏كنند كه نه تنها قضيه روى موازين نيست قضيه روى هرج و مرج است. اينها مى‏خواهند ما را معرفى كنند كه ما مملكتمان هرج و مرج و درهم و برهم و هر كه هر كارى دلش مى‏خواهد بكند، تا به دنيا بفهمانند به اينكه يك مملكتى است كه محتاج به قيم است، قيمش هم كى است؟ آقاى كارتر. خودش محتاج به قيم است كه اينقدر آدمكشى نكند. اينها جنون سياسى دارند، اينها جنون دارند كه اينقدر مردم را به كشتن مى‏دهند و اينقدر فساد مى‏كنند، اينها مجنونند، اينها بايد بروند در تيمارستان‏ها معالجه بشوند، مغزهاى اينها بايد معالجه بشود. اينها مى‏خواهند معرفى كنند ملت ما را كه يك ملت هرج و مرج‏طلب و يك ملتى هستند كه وحشى و چه.

صحيفه نور ج 10 صفحه 153

(يكى از الان يادم نيست كه كى بود كه) نقل كردند از او كه ما ايستاده بوديم در يكى از جاهائى كه تظاهرات اينها، ايرانى‏ها بود آنوقت كه زمان محمدرضا بود، يك آمريكائى هم پيش من ايستاده بود گفت ببين اين وحشى‏ها را، گفته بود، من به او گفتم اينها وحشى‏اند كه دارند حق خودشان را مى‏گيرند؟ اينها مى‏خواهند ما را اينطورى. ما آنوقت هم كه يك كلمه حقى مى‏گوئيم اينها ما را به وحشيگرى منتسب مى‏كنند. جوان‏هاى ما ملتفت باشند، توجه داشته باشند كه هر كسى هر چه مى‏گويد باور نكنند. يكى از چيزهاى بزرگى كه اينها دارند اين است كه سمپاشى كنند به طورى كه ما را از اين انقلاب مايوس كنند. اين يكى از كارهاى بزرگ اينهاست كه مى‏خواهند بكنند كه از اين انقلاب ملت ما مايوس بشوند و بگويند خوب كارى انجام نگرفته. اگر كارهاى دست اول است، كه عرض كردم همه‏اش انجام گرفته است كارهاى دست دوم هم چيزى است كه مشغول انجامش هستند. همين در دولت آقاى بازرگان چقدر كارها انجام گرفته، چقدر خانه‏سازى شده و بى‏انصاف‏ها مى‏گويند يك خانه ساخته نشده. در اين جهاد سازندگى چقدر خدمت كرد اين ملت به اين ملت خودش و به اين اشخاصى كه مشغول كشت و زرع بودند. چقدر شما الان خدمت‏ها شمرديد كه رفتيد همه جا هر چه نابسامانى بوده درستش كرديد، اينها باز مى‏گويند هيچى نشده. از آنطرف خودشان فعاليت مى‏كنند كه چيزى نشود، اين اشخاصى كه خودشان را معرفى مى‏كنند كه ما فدائى خلق هستيم، با يك كبريت آتش مى‏زنند حاصل عمر چندين نفر كشاورز را كه اين خرمن را تهيه كرده است، اين فدائى خلق يك كبريت مى‏زند اين را آتشش مى‏زند، اين فدائى خلق يك تفنگ مى‏زند، آن لوله نفت را سوراخ مى‏كند كه حاصل زحمت اين ملت از بين برود. آمريكا اگر كار مى‏كند اينطورى كار مى‏كند. آمريكا نظامى اينجا نمى‏فرستد آمريكا بدتر از نظامى اينجا مى‏فرستد. اينها بدتر از نظامى هستند، انسان با نظامى حال خودش را مى‏داند، نظامى مى‏آيد جلو ما هم مى‏رويم جلو، نظامى آمريكا اگر بيايد اينجا ما هم مى‏رويم جلو، من هم مى‏روم جلو، همه شما مى‏رويد جلو نظامى نمى‏فرستد او، خاطر جمع باشيد. از آمريكا هيچ نترسيد از اين توطئه‏هايش بترسيد، اينها را هم بايد خنثى كنيد. اين هم خود شما جوان‏ها بايد در دانشگاه هستيد اگر آمدند توى دانشگاه خواستند اخلال بكنند جلوشان را بگيريد، در كارخانه‏ها هستيد اگر آمدند آنجا جلويشان را بگيريد، در جهاد سازندگى هستيد اگر آمدند آنجا خواستند اخلال كنند جلوشان را بگيريد، هر جا هستيد جلوشان را بگيريد، نگذاريد اينها رشد پيدا بكنند. اينها الان نوكر شماره يك آن كسى است كه ما دشمن شماره يك حساب مى‏كنيم.

بايد با همت ملت يك انتخابات صحيحى بشود

انشاءالله خداوند همه شما را تأييد كند و موفق باشيد و اين معانى كه شما فرموديد، باز از ريشه همان است كه عرض كردم. شما توقع اين را نداشته باشيد كه يك مملكتى كه همه چيزش را آشفته كردند و فرار كردند، همه چيزش را، اقتصادش را از بين بردند، اينقدر قرض به عهده اين ملت گذاشتند و فرار كردند، همه چيز ما را اينها به هم زدند و فرار كردند، توقع اين را نداشته باشيد كه حالا

صحيفه نور ج 10 صفحه 154

انقلاب كه شد فوراً همه چيز سر جايش بيايد، اينها وقت لازم دارد، بايد يك دولت مستقرى با همت شماها، با همت ملت، يك انتخابات صحيحى بشود با همت ملت، ملت مى‏شناسند افراد صالح را، لازم نيست كه حالا يك چند سال هم ما درسشان بدهيم، نخير خودشان مى‏فهمند، اين ملت چيز مى‏فهمد، مى‏فهمد كى آدم صالح است كى آدم ناصالح، البته گاهى هم يك كسى خودش را جا مى‏زند اما اين گاهى است. هر كسى در هر شهرى كه هست طول اين بيست، سى سالى كه همراه با اين مردم بوده مى‏داند كه اينها كدام يكى‏شان از ريشه‏هاى آنهاست كدام يكى‏شان نيستند، مى‏فهمند كى بوده است كه در آنجا خوش رقصى كرده و كى بوده است كه نه، آنطور نبوده مخالف بوده و نتوانسته صحبت كند، مى‏شناسند. مردم آنى را بايد انتخاب بكنند كه مى‏شناسند كه به اين ملت خدمتگزار است و دلش براى اين طبقه ضعيف مى‏سوزد. ما نمى‏خواهيم يك مجلس اعيان درست كنيم. مجلس سنا را، مجلس اعيان به آن مى‏گويند، ما مى‏خواهيم اعيان را از بين ببريم، آدمشان كنيم آنها را، آن اعيانى كه در مجلس سنا نشستند و آنقدر خيانت به مملكت ما كردند آن مجلس را ما اصلاً بستيم درش را. مجلس شيوخ و مجلس اعيان و مجلس سنا، اينها يك دسته مفتخوارى بودند، پير مردهاى آخر عمرشان بعد از همه خيانت‏ها، پير مردهائى بودند كه آنجا مى‏رفتند جمع مى‏شدند و عرض مى‏كنم شايد رفيقش هم كه نشسته بود راجع به اينكه دوايش چه است يا غذايش چه است صحبت مى‏كرد و پول اين ملت را مى‏خورد. اين را درش را بستند، تمام شد ديگر، ما مجلس سنا نداريم، مجلس شورا داريم، مجلس شورا هم نمى‏خواهيم از طبقه بالا درست بشود، مجلس شورا مى‏خواهيم از آدم‏ها، آدم‏هائى كه متوجه‏اند به اينكه به اين ملت چه گذشته است در پنجاه و چند سال و در طول نظام شاهنشاهى و لااقل در اين مواردى، در اين مدتى كه ديده‏ايد خودتان، اين آدم‏هائى كه مى‏بينند اينطور بر اين ملت گذشته است اشخاص را هم مى‏شناسند در شهرهاى خودشان، در روستاهاى خودشان مى‏شناسند اينها را و ديدند اينها در طول اين مدت چه كرده‏اند، آنها كه مخفى آنوقت كار كردند علناً مردم را اذيت مى‏كردند، آن اشخاصى را بايد كنار بگذارند و يك اشخاصى كه امين هستند، اشخاصى كه معروف است پيش‏شان به امانت، به ديانت، به خدمت به مردم، آنها را تعيين مى‏كنند بايد هم تعيين بكنند. مجلس انشاءالله مستقر بشود، انشاءالله قانون اساسى‏مان به رأى گذاشته شود، تقريباً نزديك به تمام شدنش است به رأى گذاشته مى‏شود بعد از اينكه ما ملاحظه‏اش كرديم و تصديقش كرديم به رأى گذاشته مى‏شود.

ولايت فقيه اين قانون مترقى اسلام، خارى است در چشم دشمنان‏

ملت ما اگر بخواهند سردى بكنند، يكى از امورى كه توطئه در آن هست اين است كه راجع به اين قانون اساسى مردم را سرد كنند. از آنها بپرسيد خوب اين قانون اساسى كه شما مى‏گوئيد كه قانون است ارتجاعى، كدام يكى از اين موادش ارتجاعى است؟ اولى كه دست رويش گذارند، دست مى‏گذارند روى ولايت فقيه اول دست آنجا گذارند براى اينكه اين يك طرح اسلامى است و

صحيفه نور ج 10 صفحه 155

آنها از اسلام مى‏ترسند. آنها اسلام را ارتجاع مى‏دانند، آنها جرات نمى‏كنند به كلمه اسلام بگويند ارتجاعى است، مى‏گويند كه اينها مى‏خواهند مارا به 1400 سال پيش برگردانند. اين همان تعبير ديگر است منتها كلمه اسلام را نمى‏گويند. آنقدر به ولايت فقيه اثر مترقى بار است كه در ساير اين موادى كه شما ملاحظه مى‏كنيد، معلوم نيست مثل آنجا باشد يك نفر آدمى كه همه جهات اخلاقيش و ديانتى‏اش و ملى بودنش و علم و عملش ثابت است پيش ملت و خود ملت اين را تعيين مى‏كنند، اين نظارت مى‏كند بر اينكه مبادا خيانت بشود. همان رئيس جمهورى كه ملت خودشان تعيين مى‏كنند و انشاءالله ديگر از اين به بعد امين تعيين مى كنند، لكن معذلك براى محكم كارى يك فقيهى كه عمرش را صرف در اسلام كرده است و عمرش را براى اسلام خدمت كرده گذارند ببينند اين چه مى‏كند، مبادا يك وقت خلاف بكند. رئيس جمهور آتيه ما خلاف نمى‏كند لكن محكم كارى شده كه نگذارند اين خلاف بكند. روساى ارتش ما و ژاندارمرى ما و اين رؤساى درجه اول، ديگر از اين به بعد اشخاصى نيستند كه خيانت بكنند لكن محكم كارى شده است كه همين فقيه را ناظر قرار بدهند و هكذا آن موارد حساس را نظارت كند فقيه و تصرف مى‏كند فقيه و اين از امورى است كه مترقى ترين موادى است كه در قانون اساسى اينها چيز كردند و اينها دشمن‏ترين مواد پيش‏شان اين است. همين‏ها بودند كه فرياد مى‏كردند و مى‏نوشتند كه خوب ديگر اسلام را مى‏خواهد چه كند، خوب بگوئيد جمهورى، از اسلام مى ترسيدند خوب به جاى اسلام بگذاريد دمكراتيك، جمهورى دمكراتيك اينها نمى‏فهمند كه اين همه دموكراسى كه در عالم معروف است، كجاست؟ كدام مملكت را شما داريد؟ اين ابرقدرت‏ها كدام يكى‏شان به موازين دموكراسى عمل كرده اند؟ يك دموكراسى كه در هر جائى يك معنا دارد، در شوروى يك معنا دارد، در آمريكا يك معناى ديگر دارد، پيش ارسطو يك معنائى دارد، پيش حالا يك معناى ديگر دارد، ما مى‏گوئيم يك چيزى كه مجهول است و هر جا يك معنا از آن مى‏كنند ما نمى‏توانيم آن را در قانون اساسى مان بگذاريم كه بعد هر كسى دلش مى‏خواهد آنجورى درستش كند. ما مى‏گوئيم اسلام. اسلام هر جا يك معنا ندارد، اسلام يك معناست و همه مسلمان‏ها شناسند آن را. ما مى‏گوئيم جمهورى اسلامى، ملت ما هم جمهورى اسلامى را خواسته بود. همينى را كه ملت ما با تقريبا اتفاق كلمه (درصد دو، يك و نيم) مخالفت، اين مخالفت اسمش نيست همين كه ملت ما خواست و با اصطلاح آنها دموكراسى بودن اقتضاى اين را مى‏كرد با جمهورى اسلامى، از اسلامش مى‏ترسند، نه از جمهورى‏اش. حالا با مجلس خبرگانش قبل هم با انتخابات مجلس خبرگان مخالفت كردند و بعد هم با مجلس خبرگان مخالفت مى‏كردند و بعد هم خواهد آمد كه با مجلس شورا مخالفت خواهند كرد و بعد هم با اين رفراندمى كه براى قانون اساسى است خواهند مخالفت كرد. درد همين است كه چرا اسلام. اين دردشان است و ملت ما هم همه مقصد خودش را اسلام‏داند براى اينكه از اسلام مى‏بيند كه آن چيزى كه مى‏خواهد حاصل مى‏شود. اسلام، هم دنياست و هم آخرت. ملت ما اسلام را مى‏خواهد و اينها با ملت ما مخالفند براى خاطر اينكه اسلام را مى‏خواهد. اگر اين ملت مى‏گفت كه جمهورى فقط، اينها همه برايش سينه مى‏زدند و برايش تبريك مى‏گفتند، اما حالا كه كلمه اسلام آمده توى كار،

صحيفه نور ج 10 صفحه 156

نه با اين مخالفند، اين ارتجاعى است. اينها اسلام را ارتجاعى مى‏دانند، اينها خدا را مرتجع مى‏دانند يك همچو مرد مى‏اند. اگر اعتقاد به او داشته باشند (اعتقاد كه ندارند) اينها با پيغمبر اسلام بدترند تا با شماها، براى اينكه اساس را او گذاشته است. اين ارتجاعى بود كه شما ملت ارتجاعى، اين ارتجاعى بود كه دست خيانتكارها را از اين مملكت بريد و اينها اين را مساله ارتجاعى مى‏دانند. اين ارتجاعى بود كه شماها را به سرنوشت خودتان حاكم كرد. نمى‏دانم كى اينها مى‏خواهند بيدار بشوند و كى مى‏خواهند دست بردارند از اين مغلطه كارى‏هاى خودشان، از اين مخالفت‏هاى خودشان. من متأسفم كه يك جمعيتى كه بايد به اين مملكت خدمت بكنند، بايد الان قدردانى بكنند كه اين ملت خون خودش را داد و چپاولگرها را بيرون كرد و مفتخورها را دستشان را قطع كرد و آدمكش‏ها را بعضى شان را به جزاى خودشان رساند و بعضى‏شان را هم مى‏رساند انشاءالله، من متأسفم كه اينها نمى‏آيند ميدان با اين ملت موافقت كنند. ملتى كه همه چيزش را داده و حالا شما آزادانه نشسته‏ايد توى اتاق‏هاى‏تان و پاى‏تان را روى پاى خودتان اندازيد و بر خلاف اين ملت قلمفرسائى مى‏كنيد. انسان متأسف مى‏شود از اينكه اين چه افكارى است كه اينها دارند، هى ارتجاع، ارتجاع هر كلمه ارتجاع كه مى‏گويند اگر دلشان را بشكافيد، بر مى‏گردد به اينكه اسلام ارتجاعى است، منتها جرات نمى‏كنند بگويند. بعضى‏شان هم با صراحت يك كلمه‏اى گفتند و توبه كردند و بعدش و معلوم نيست كه توبه حقيقى هم باشد.

آمريكا با سرنيزه نمى‏آيد به ميدان شما، با قلم مى‏آيد

بيدار بشوند ملت و بيدار بشوند جوان‏هاى ما، توجه داشته باشند به اينكه آمريكا با سرنيزه نمى‏آيد به ميدان شما، با قلم مى‏آيد به ميدان شما، با قواى انتظامى نمى‏آيد به اينجا، با آن اشخاصى كه دارد و دارد اين امور را مى‏گرداند به دست آنها، با آنها مى‏آيد به ميدان ما، اينها را بايد توجه به آن داشته باشيد. آلت دست واقع نشويد. هى سردتان بكند كه هيچى نشد. همه چيز شده است شما اين چيز را چطور كم حساب مى‏كنيد كه يك قدرت شيطانى كه پشت سرش همه قدرت‏ها بودند، نه فقط قدرت‏هاى ابر قدرت و نه قدرت‏هاى دست دوم هم پشت سرش بودند، شما شكستيد او را، از اين بالاتر چه مى‏خواهيد؟ شما در دنيا يك آبروئى پيدا كرديد، يك عظمتى الان در دنيا پيدا كرديد كه كسى ندارد. اين را از بين نبريد براى خاطر اينكه مثلاً فرض كنيد فلان جا آسفالتش كم است (بااينكه مشغولند به همه كارها) چرا آسفالت نشده. مگر شما خون بچه‏هاى‏تان را داديد كه آسفالت عوضش بگيريد؟ مگر شما عوض مى‏خواستيد براى اين كار، آسفالت مى‏خواستيد مگر شما؟ شما براى خدا كار كرديد و براى خدا كسى كار مى‏كند از آسفالت بالاتر است، از همه چيز بالاتر است. ننشينيد و هى بگوئيد، هى هر روز بيائيد اينجا شكايت از امور بكنيد اين شكايت‏ها را بگذاريد براى بعد، حالا ما بين راهيم بايد اين قدرت را بشكنيم تا آخر، بايد اين توطئه را خفه كنيم و اين توطئه‏هاست كه شماها را وادار مى‏كند كه هى بيائيد بگوئيد كه هيچى نشده هيچى نشده، فلان جا نشده. ببينيد اينها چه مى‏گويند، چه شده، اينهاست كه شده. خدا انشاءالله شما را حفظ كند. همه‏تان را حفظ كند. انشاءالله خدا اين جوان‏هاى

صحيفه نور ج 10 صفحه 157

ما، اين جوان‏هاى ما كه مشغول بودند از اول تا حالا و فداكارى كردند براى ما، براى اسلام نگه دارد اينها را. من دعاگوى اينها هستم، من خدمتگزار اينها هستم. من اگر مى‏توانستم مى‏رفتم من هم مثل آنها خدمت‏كردم لكن خوب من يك پيرمردى هستم اينجا نشستم و جز يك زبان الكن چيزى ندارم. خداوند همه شما را حفظ كند و موفقتان كند.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها