پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:22 AM
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان بيمه مركزى ايران
اينها مىخواهند شايعه درست كنند و روحيه شما را تضعيف كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
در يك روايتى است كه رسول خدا كه مبعوث شد، آن شيطان بزرگ فرياد كرد و شيطانها را دور خودش جمع كرد و اينكه مشكل شد كار بر ما. در اين انقلاب شيطان بزرگ كه آمريكاست شياطين را با فرياد دور خودش دارد جمع مىكند و چه بچه شيطانهائى كه در ايران هستند و چه شيطانهائى كه در خارج هستند، جمع كرده است و هياهو به راه انداخته است.
شما مىدانيد كه ايران در مدت حكومت اين دو خبيث كه حكومتشان هم برخلاف قانون بود، يك برههاى از زمان گرفتار انگلستان بود و بعد هم گرفتار آمريكا يعنى عمدهاش آمريكا. رضاخان را انگليسها آوردند و مامورش كردند براى ما و محمدرضا را متفقين كه آمدند ايران (به حسب گفته خودش) صلاح ديدند كه محمدرضا باشد. البته آنها صلاح ملت را كه نمىديدند صلاح خودشان را مىديدند. در طول اين مدت هم گرفتارىهاى همه جانبه ملت ما را، چه زنها و چه مردها همه مىدانيد، شايد بسياريش را يادتان نباشد كه من يادم است كه اينها در زمان رضاخان به اسم اتحاد شكل، به اسم كشف حجاب چه كارها كردند، چه پردهها دريدند از اين مملكت، چه زورگوئىها كردند و چه بچهها سقط شد در اثر حملههايى كه اينها مىكردند به زنها كه چادر را از سرشان بكشند. آن زمان گذشت با تلخى و همان متفقينى كه اين را آورده بودند يعنى انگليسها كه آورده بودند، همانها او را از اينجا بردند و اعلام هم كردند. راديوى دهلى آنوقت دست اينها بود، اعلام كردند كه ما اين را آورديم و بعد كه خيانت كرد، برديم. و بعد هم جواهراتى كه جمع كرد و چمدانها را بست و برد و در كشتى گذاشت كه همراهش ببرد، بين راه آنطورى كه يكى از همراهانش نقل كرده بودند، بين راه يك كشتى مخصوص حمل دواب آوردند متصل كردند به آن كشتى رضاخان را آنجايى كه جايش بايد باشد، آنجا بردند و او گفته بود كه چمدانها، گفتند چمدانها بعد مىآيد. او را بردند به آن جزيره و چمدانها را هم آنها بردند و خوردند. بعد نوبت غارتگرى به اين دومى رسيد كه آن را اكثرا يادتان است، يعنى اواخرش را كه همه يادتان است، از اولش هم بسياريتان يادتان است كه اينها چه كردند و چه جناياتى در اين مملكت كردند با چه اسماء فريبنده. معالاسف از اين تبليغات همه جانبهاى كه اينها كردند بعضى از افراد باورشان آمده است و بعضىها هم كه شريك جرمند با آنها و حالا هم مشغول فعاليت هستند.
اينها همان شياطينى هستند كه حالا به فرياد آمريكا مشغول انجام عمل هستند، مشغول شيطنت هستند و بايد ملت ما با هوشيارى، با بيدارى اين توطئهها را خنثى كند. و مهم توطئهها اين دروغ پراكنىهائى كه، شايعهسازىهائى است كه الان متعارف است، شايعههاى زياد براى تضعيف روحيه ملت، فرض كنيد كه چند تا دزد در يك جايى چند نفر را مىكشند، يكوقت مىبينيم كه خبر مىرسد كه صد نفر را كجا كشتند، 25 نفر را سر بريدند، در خبر دومش چهارصد نفر آنها را كشتند و حال آنكه اينها نبوده است. اينها مىخواهند شايعه درست كنند براى تضعيف. تمام پاسگاهها از بين رفت، تمام چه شد همهاش براى اين است كه يك شيطنتى بكنند و تضعيف كنند روحيه شما را، روحيه ما را. از جمله حرفهايى كه هى زده مىشود و هى پراكنده مىشود از اطراف كه يك انقلابى شده است اما چيزى نشده است فقط يك انقلابى شده است و از فرم شاهنشاهى به فرم آخوندى برگشته است اصلاً چيزى نشد.
جوانهاى ما بايد با تمام قدرت اين توطئهها را از بين ببرند
اين يك مطلبى است كه من ديروز هم باز گفتهام، حالا هم عرض مىكنم كه آنكه ملت مىخواسته همه آن شده است. چه ملت مىخواست؟ ملت آن فرياد كه مىكرد چه مىگفت؟ نمىگفت كه آزادى و استقلال و جمهورى اسلامى؟ كدام يكيش نشده است؟ الان آزادى هست، به طورى كه من و شما مىتوانيم اينجا بنشينيم صحبت كنيم، پنج سال پيش از اين مىتوانستيم؟ استقلال هست. الان اين بساطى كه آمريكا درآورده است و اين هياهويى كه اين شيطان بزرگ فرياد مىزند و شياطين را دور خودش جمع مىكند اين، براى اين است كه دستش كوتاه شده است، دستش از ذخاير ما، از منافعى كه در اينجا داشت كوتاه شده است و ترس اين را دارد كه ديگر تا آخر اين كوتاهى باشد، از اين جهت توطئه مىكند و آن مركزى هم كه جوانهاى ما رفتند گرفتند آنطور كه اطلاع دادند مركز جاسوسى و مركز توطئه بوده است. آمريكا توقع دارد كه شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه، پايگاهى هم اينجا براى توطئه درست كنند و جوانهاى ما بنشينند و تماشا كنند؟! باز ريشههاى فاسد به فعاليت افتاده بودند كه ما هم يك دخالتى بكنيم و جوانها را بگوئيم كه شما بيرون بيائيد از - چيز - آنجائى كه رفتند. جوانها يك كارى كردند براى اينكه ديدند، خوب ناراحت كردند اين جوانها را، يك شاهى كه در طول 50 سال اين مملكت را به غارت كشيده است و به چپاول برده است و داده است و داده خوردند و خودش خورده است و بالاتر از اين آنقدر قتل نفس كرده است، كشتار عمومى كرده است، پانزده خرداد آنطورى كه معلوم شد، پانزده هزار نفر كشته شده است در روز پانزده خرداد و از آنوقت تا حالا شايد صد هزار نفر ما مقتول داشتهايم و چند صد هزار نفر ما معلول داشتهايم كه ما هر روز مواجه با اين معلولها هستيم. الان به من گفتند كه معلولينى كه در اينجا هستند معلولين يك دستهاى از اينهاست، بسيارى از اينها همان معلولين زمان اين انقلاب است و به دست آنها شده. گفتند كه روز عيد غدير خم جلسهاى دارند شما هم بيائيد، البته من هم مىروم آنجا. توقع دارند كه يك كسى كه پنجاه سال به اين ملت آنطور كرده است و حالا آمريكا با يك بهانه بيخود او را برده است نگه داشته است در پناه
خودش و برايش وسائل آرامش تهيه كرده است و به اسم مريض بودن يا به واقع مريض بودن (فرقى نمىكند) او را برده در آنجا و نگه داشته و جوانهاى ما كه آنجا اظهار مخالفت مىكنند، آنها را يا متفرق مىكنند يا حبس مىكنند، به همين دو، سه روز كه در اين مجسمه آزادى كه يك دروغ شاخدارى است در آمريكا آزادى، جوانهاى ما رفتند به آنجا متوسل شدند و يك پارچه بستند به آنجا كه شاه را بايد بدهيد، پليس رفته و آنها را متفرق كرده و چند نفر از آنها را گرفته است. توقع اين هست كه جانى دست اول ما را ببرند آنجا نگه دارند و حمايت از او بكنند و اينجا هم مركز توطئه درست كنند و مركز پخش چيزهايى كه توطئهگرى است درست بكنند - و تربيت - نمىدانم همه چيزهايى كه مىخواهند بكنند و ملت ما و جوانهاى ما و جوانهاى دانشگاهى ما و جوانهاى روحانى ما بنشينند تماشا كنند تا خون اين صدهزار نفر تقريبا (يا كمتر يا بيشتر) هدر برود براى اينكه احترامى قائل بشوند به آقاى كارتر و امثال اينها!! توطئهها نبايد باشد. البته اگر توطئه نبود، اگر اين خرابكارىها نبود، اگر آن كار فاسد نبود، همه مردم آزادند در اينجا موجود باشند، اما وقتى توطئه است در كار، وقتى كه آنطور كارهاى فاسد انجام مىگيرد، ناراحت مىكند جوانهاى ما را، جوانها توقع دارند در اين دنيا كه مملكتشان كه آنقدر برايش زحمت كشيدند، دستشان باشد. وقتى مىبينند توطئه است كه مىخواهند كه دوباره برگردد به حال سابق و دوباره همه چيزشان به باد برود، نمىتوانند بنشينند. توقع نبايد باشد كه اينها بنشينند تماشا كنند و آنها چپاولگرىهايشان را كردند حالا توطئههاشان را بكنند و رشد پيدا بكند اين توطئه و چه بشود جوانهاى ما بايد با تمام توجه و با قدرت اين توطئهها را از بين ببرند.
با انقلابى بزرگتر از انقلاب اول ريشه غارتگران را قطع خواهيم كرد
امروز روزى نيست كه ما بنشينيم و نگاه كنيم. امروز، حال از آنوقتى كه محمدرضا بود يكقدرى عميقتر است، بدتر است. آنوقت معلوم بود كه اين خائن ايستاده در مقابل ملت، ملت هم مىشناخت او را و مقابل ايستاده بود. امروز خيانتهاى زيرزمينى است، يك توطئههاى زيرزمينى است كه توطئههاى زير زمينى در همين سفارتخانهها كه هست، دارد درست مىشود كه مهمش و عمدهاش مال شيطان بزرگ است كه آمريكا باشد و نمىشود بنشينيد و آنها توطئهشان را بكنند. يك وقت ما بفهميم كه از بين رفت يك مملكتى و با حرفهاى نامربوط دموكراسى و امثال ذلك ما را اغفال كنند كه مملكت دموكراسى است و هر كسى حق دارد در اينجا بماند، هر كس حق دارد توطئه بكند. اين حرفهاى نامربوط را بايد كنار گذاشت و ملت ما همانطورى كه تا حالا پيش آمده، از اينجا به بعد هم بايد پيش برود و قطع كند دست اينها را و اگر چنانچه اينها آدم نشوند و شاه را كه خزائن ما را در برده است و در بانكها مقادير بسيار زيادى كه ما حالا شايد بعضى از آن را مطلع باشيم در بانكها سپرده است و همه مال ملت است، تا اين را برنگرداند و اگر اين را برنگردانند ما طورى ديگرى با آنها رفتار مىكنيم، با انگلستان هم طورى ديگر رفتار مىكنيم. اينها خيال نكنند كه همين طور نشستيم گوش مىكنيم كه هر غلطى اينها مىخواهند بكنند. نخير، اينطور نيست. مسأله، مسأله - باز - انقلاب است.
يك انقلاب زيادتر از انقلاب اول خواهد شد. بايد سر جاى خودشان بنشينند و اين خائن را او برگرداند و آن خائن، بختيار خائن را هم او برگرداند. نه اينكه بختيار خائن را ببرند آنجا و بنشيند و توطئه كند و افراد دور خودش جمع كند و - عرض بكنم - روزنامه بنويسد و اطلاعات درست بكند و جوانهاى ما را دولت انگلستان توقيف كند و بگيرد براى خاطر اينكه تظاهر بر ضد شاه يا بر ضد بختيار كردهاند. اگر دست برندارند از اينها و اين جانىها را تحويل ندهند يا لااقل بيرون نكنند از مملكت خودشان، ما تكليف ديگرى داريم و عمل مىكنيم به آن تكليف.
تضعيف روحيه ملت با نشر مطالب خلاف واقع به منظور شكست نهضت اسلامى
بايد به قدرت پيش برويم. اگر اظهار ضعف، اگر احساس اين را بكنند كه ما ضعيف شديم - احساس بكنند - اگر اين تضعيفهايى كه اين نويسندههاى بىانصاف ما از اين ملت مىكنند، احساس بكنند اينها كه اين نوشتهها در ما تأثير كرده است، اين احساس را اگر بكنند، جرى خواهند شد و حمله خواهند كرد، كارهاى خودشان را بدتر خواهند كرد. احساس ضعف در خودتان نكنيد، هر چه اين نويسندهها بنويسند كه چيزى نشده است و اين مملكت به همان حال سابق هست و همانطور در يك نوشتهاى كه من پريروز ديدم نوشته است كه در رژيم سابق سياسيون در بند بودند، در حبس بودند، حالا هم سياسيون در حبسند، هيچ فرقى نكرده در رژيم سابق آن اختناق و كذا بود، حالا هم همانطور است. خوب اين براى اين است كه روحيه را تضعيف كنند. حالا ما حساب مىكنيم اين را، در رژيم سابق عدهاى محبوس بودند، عدهاى گرفتار بودند، حالا هم عدهاى محبوسند، اين شك ندارد، اما چه كسانى هستند؟ در رژيم سابق جه كسانى حبس بودند و در رژيم حالا چه كسانى حبس هستند؟ چه گروهى در رژيم سابق اعدام مىشدند؟ - در رژيم حالا هم اعدام - ما ببينيم در رژيم سابق كى اعدام مىشد و در اين رژيم كى اعدام مىشود؟ اين را ديگر حساب نمىكنند اينها. سربسته مىگويند، كه خيال مىكنند جوانها بازى مىخورند از اين حرفها. در رژيم سابق آنهائى را كه مىكشتند، بهترين جوانهاى ما و متعهد و مسلم، براى اينكه مىگفتند كه خلاف نكنيد، مىگفتند كه مملكت ما را به باد ندهيد. علماى اسلام بودند. اين آقاى منتظرى مدتها در حبس بود، آن مرحوم آقاى طالقانى مدتها در حبس بود و امثال اينها زياد. آنهايى كه اعدام شدند چه اشخاصى اعدام شدند؟ مرحوم سعيدى اعدام شد و امثال اينها. از همين علمايى كه در همه اطراف اينها گرفتند و در بعضى وقتها در حبس، اين آقاى لاهوتى كه الان در - چيز - پاسداران هست، ايشان مدتها حبس بود و چه زجرهايى اين مرد ديده است و چه اهانتهايى ديده است. در تبعيد فضلاى اين حوزه، علماى اين حوزه، دانشمندهاى اين حوزه در تبعيد بودند، اين طرف، آن طرف اينها را مىبردند و تبعيد مىكردند. آنهايى كه حبس بودند در آنوقت اين صنف مردم بودند، آنها هم كه اعدام شدند آنجور اشخاص بودند، آنها هم كه تبعيد شدند، آنجور اشخاص بودند. حالا بيائيم اين طرف قضيه را ببينيم كه فرقى ما بين حالا و آنوقت نيست. اعدام شده است هويدا، نصيرى، اينها براى او دارند سينه مىزنند. اينهايى كه الان دارند مىنويسند كه فرقى نكرده، اينها
همينهايى است كه در آمريكا صحبتش را مىكنند كه چرا؟ چرا؟ و آن بىانصافهاى طرفدار حقوق بشر صدايش را درآوردند كه چرا اعدام مىشود. همانهائى كه در آنوقتى كه دارد مىنويسد چرا در ايران اعدام مىشود؟ در جاهاى زيادى از قبيل همين آمريكاى فاسد قتل عام دارد مىشود، يك كلمه راجع به آن نمىگويند، اما اين طرفش را كه هويدا را اعدام كردند يا نصيرى را اعدام كردند يا اين اشخاص فاسد را، صداى هياهوشان در آمده و اينها هم كه در اينجا و از عمال آنها هستند مىنويسند كه فرقى نكرده است، حالا هم اعدام هست، آنوقت هم اعدام بود. حبسىها چه كسانى هستند؟ آنوقت چه كسى بودند؟ شما حالا يك دانه حبسى پيدا مىكنيد كه اين يك آدم صحيح باشد و حبس باشد؟ يك آدمى پيدا مىكنيد يك آدم متدين، يك آدم ملى يك آدم باشد؟ آنوقت كه حبس بودند، همه مليون حبس بودند - و همه عرض بكنم كه - امثال ذلك و حالا كى حبس هست؟ اينهايى كه جنايت زياد كردند و آنهمه جنايات را كردند اينها حبس هستند. آنوقت وضع حبس حالا را با اين جنايتكاران ببينيد، با وضع حبس آنوقت را با آن جنايتكاران. با آن مردم صحيح، وضع آنوقت آنطور بود، كه بايد از آنهايى كه حبس بودند بشنويد چى شده است. اينها را تا آن حدودى كه ما اطلاع داريم، كه مهمش تهران است، اشخاصى كه در آنجا هستند و مكررا ما هم سفارش كردهايم، ابدا تعدى به كسى نمىكنند. از حبسها، حبسهايى نيست كه نارضايتى داشته باشند، حبس هستند، اما اين بىانصافها مىنويسند كه در حبس بدتر مىگذرد از آنوقتى كه در آنجا در آن حبسها، آن حبسها پاى يكى از علماى ما را اره كردند (اينطورى كه نقل كردهاند) اين حبسهاى حالا بدتر از آن حبسها هست؟! اينها همه همان شياطينى هستند كه به فرياد كارتر، دور خودش جمع شده است براى اينكه از اين، همانطور كه آن شيطان بزرگ از قرآن و اسلام مىترسيد، حالا اينها هم از اين نهضت كه يك نهضت اسلامى است مىترسند و دنبال همان شيطان بزرگ مشغول شيطنت هستند و تضعيف مىكنند روحيه ملت ما را. بايد ملت ما، جوانهاى برومند ما بايد با كمال قدرت پيش بروند و از اين توطئهها اصلاً نترسند، اينها قابل آدم نيستند كه انسان ازشان بترسد و اين شلوغىها هم كه گاهى وقتها همين شياطين ايجاد مىكنند و همين طرفدارهاى اين فاسدها ايجاد مىكنند، اينها هم حلش اشكالى ندارد.