پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:22 AM
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان اصفهان
محكوم كردن اقدامات اسلامى - انقلابى با استفاده از انگ ارتجاع
بسم الله الرحمن الرحيم
چاره نيست كه ما تحمل كنيم برچسب ارتجاع را. ما ارتجاعى هستيم كه دست خائنان را از مملكت قطع كرديم و ما ارتجاعيون آزادى را به مملكت برگردانديم و ما ارتجاعيون استقلال را به مملكت خودمان برگردانديم و ما ارتجاعيون دزدها را كه بر ذخائر ما سلطه داشتند، از مملكت خودمان خارج كرديم و ما ارتجاعيون آزادى به همه قشرها داديم و بعد از اينكه توطئه معلوم شد، از بعضى دادگاهها به واسطه توطئهاى كه شده بود، نگذاشتند توطئه را انجام بدهند. ما بايد تحمل كنيم اين مسائل را و بايد هم از همينهايى كه در ايران هستند و به اسم روشنفكر يا به اسم نويسنده و امثال ذلك هستند و خرابكار هستند، اين برچسبها را قبول كنيم.
شرايط مالكيت مشروع و چگونگى مصادره اموال طبق موازين شرعى
مسائل اسلام مسائلى نيست كه الان بشود در يك مجلسى يا چند مجلس مسائل اقتصاديش را، مسائل اجتماعىاش را، مسائل سياسىاش را طرح كرد. مساله مالكيت به يك معنا، مالكيت هم مشروع، هم مشروط، محترم است، لكن معنا اين نيست كه هر كس هر كارى مىخواهد بكند و مالكيت از هر جا مىخواهد پيدا بشود. مشروع بودن معنايش اين است كه روى موازين شرعى باشد، ربا در كار نباشد، مال مردم استثمار بىجهت نباشد. اگر به من نسبت دادند كه حد و مرزى ندارد، اگر مقصودشان اين است كه حد و مرزى ندارد يعنى نه قيدى دارد و نه حدى دارد، اين غلط نسبت دادند. من نمىدانم اين كسى كه گفتيد نسبت داده است، چه كسى است و چرا نسبت داده است؟ مالكيت در صورتى كه مشروع باشد، روى موازين باشد، محترم است، چه ما مرتجع باشيم، چه نباشيم، و مالكيت غير مشروع محترم نيست. اينهائى كه اندوخته كردند و هيچ حسابى نداشتند و هيچ موازينى نداشتند، مالهاى مردم را اينها اندوخته كردند، مالهاى مردم مصادره بايد بشود لكن اين معنا بايد معلوم بشود كه مصادره اموال روى موازين ادارى، روى موازين قانونى بايد باشد، اگر بنا باشد كه هر كس برسد، بريزد و مصادره كند، اين هرج و مرج است، هرج و مرج نبايد - در يك مملكتى، حالا كه شما انقلاب كرديد پس بايد هرج و مرج هم باشد؟ - هرج و مرج نبايد باشد، بايد روى موازين باشد. دادگاههاى
انقلاب هستند، وقتى كه مراجعه كنيد به آنها، كه اين سرمايهها كه اينها پيدا كردند، آنها كردند، از غيرمشروع بوده، آن رسيدگى مىكند، اگر چنانچه غير مشروع بوده مصادره مىكنند اما به مجرد اينكه فرض كنيد كه كسى بگويد كه مال زاغهنشينهاست، ما هم حالا مىگوييم كه مملكت اولى هست به زاغهنشينها تا ديگران، اما معنايش اين نيست كه الان زاغهنشينان بريزند و مردم را از خانهشان بيرون كنند يا بگيرند جاها را معنايش اين است كه روى موازين بايد عمل بشود به طورى كه زاغهنشينها هم - عرض بكنم كه - خانهنشين بشوند و مرفه باشند. در هر صورت ملاحظه اين معنا بايد بشود كه الان از هر جوى استفاده مىكنند اين اشخاصى كه دشمن با شما هستند، از هر تربيتى، از هر جوى استفاده و استفادهها مىكنند. يكىاش همين است كه بريزند مردم را به هم، آنها بريزند بگيرند و آنها بريزند اخراج كنند و اين خودش يك اغتشاشى مىشود. موازين بايد داشته باشد، اسلام اينطور نيست كه هرج و مرج را بگويد كه نه، هرج و مرج جايز است، اسلام حدود دارد و بايد روى حدودش عمل بشود. اگر اشخاصى باشند كه مال مردم را بردند، هر كس نمىتواند برود مال را از او بگيرد كه اين مال مردم است، بايد روى موازين باشد، روى موازين قانونى باشد. يا فرض كنيد مالى يا زمينى يا آپارتمانى يا هتلى مال مردم باشد و يك كسى از مال مردم درست كرده باشد، اين هم بايد روى موازين قانونى باشد و به طور هرج و مرج نباشد. مساله مصادره، يك مساله است، مساله هرج و مرج، يك مساله ديگر.
آقايان بايد توجه داشته باشند كه به مجرد اينكه يك چيزى به گوششان خورد و مطلب را هم درست نفهميدند چيست، بريزند و بشكنند - و عرض بكنم - كه مصادره كنند و بعد هم اعلام كنند كه ما با قوه قهريه مقابله خواهيم كرد؟! خوب اين معنايش هرج و مرج است، همانى است كه مىخواهند يك عدهاى كه اين مملكت اينطورى بشود، به هرج و مرج كشيده بشود، آرامش نباشد تا نتوانند مسائل را حل بكنند.
نصيحت به اقشار ملت در حفظ حدود و ثغور اسلام و جلوگيرى از هرج و مرج
شماها كوشش كنيد كه مسائل را روى موازين عمل بكنيد، شما كوشش كنيد كه آرامش محفوظ باشد و روى موازين پيش برود. وقتى كه آرامش شد و روى موازين پيش رفت، ظلم به كسى نخواهد شد و اما اگر بنا باشد كه روى موازين نباشد، اين بالاخره وقتى دست يك دسته اشخاص جوان افتاد كه آدمهاى خوبى هستند، بين آنها هم يك دسته اشخاص مفسد افتادند، اين كمكم مىرسد به هرج و مرج و كمكم به زد و خورد و كمكم به كشت و كشتار و يك شهرى را، يك مملكتى را ناآرام مىكند وقتى ناآرام كرد ديگر نمىشود كارهاى اصلاحى را كرد. شما هميشه بايد توجه به اين بكنيد كارها اصلاحى باشد، نه كارها روى موازين فساد باشد. كار اصلاحى هم بايد روى آرامش باشد، نه اينكه هر كس هر كارى دلش مىخواهد بكند و بگويد كه ما انقلابى هستيم، حالا كه انقلابى هستيم ديگر نه دادگسترى و نه قوانين شرع و نه هيچ چيز ديگر در كار نيست، ما خودمان هر كارى دلمان مىخواهد بكنيم. نخير مساله اينطور نيست، در هيچ حكومتى، در حكومت على بن ابىطالب هم اينجور نبوده كه
هرج و مرج باشد، هر كس هر كارى دلش بخواهد بكند. اگر يك كار خلاف مىكرد، حضرت امير مىآورد و حدش مىزد. اينطور است مسأله.
شما خيال نكنيد كه حالائى كه انقلاب شده پس ما هر كارى دلمان مىخواهد بكنيم. ضد انقلابىها جزء شماها مىشوند، شما هم نمىشناسيد آنها را، تحريك هم مىكنند، مىريزيد مىشكنيد و يك مملكت را اينطورى نمايش مىدهيد كه اينجا هرج و مرج است، يك مملكت هرج و مرجى است، هر كس هر كارى دلش مىخواهد بكند، هر كس هم هر خانهاى را مىخواهد بگيرد و هر هتلى را هم مىخواهد بگيرد. اينها صحيح نيست، اينها را من نصيحت مىكنم به شما كه متوجه باشيد كه كارى نكنيد كه دنيا به ما بگويند يك دسته وحشى جمع شدند در شهرها و در ايران و هر كارى هر كسى دلش مىخواهد مىكند، نه موازين قانونى هست، نه موازين شرعى هست، نه رجوع به دادگاهها هست، نه رسيدگى هست و هر كس، هر كى را تشخيص داد به اينكه فرض كنيد كه ناباب است، بدون اينكه مراجعه به مواردش بكند، خودش برود عمل بكند. يك همچو چيزى حكومت جنگل است. كارى نكنيد كه ايران را متهم كنند به اينكه حكومت جنگل دارند، حكومت وحشيگرى دارند. بايد شما الان همه جهات را حفظ كنيد و بيشتر آداب اسلامى را بايد حفظ بكنيد. آداب اسلامى اين است كه هر كسى موظف بداند خودش را به اينكه حفظ حدود و ثغور را بكند، نه اينكه هركس هر كارى، هر كميتهاى دلش مىخواهد هر كارى بكند، از او بپرسند چرا، مىگويد انقلاب است. هر پاسدارى هر كارى دلش مىخواهد بكند از او بپرسند، مىگويد اين انقلاب است. هر جوانى هر كارى مىخواهد بكند، بگويد انقلاب است، معنايش اين است كه اصلاً انقلاب آن هم انقلاب اسلامى هرج و مرج است، انقلاب اسلامى حكومت جنگل است. اين غلط است بايد موازين داشته باشد، روى موازينش، همانطورى كه ديديد مال بسيارى از اين اشخاصى كه ثابت شده است كه اينها اموالشان، اموال غير مشروع بوده است، مصادره شده است و به بيتالمال برگشته است، آنجا هم همين طور است. اگر چنانچه شما اطلاعاتى داريد به اينكه اين آدم مال مردم را مصادره كرده، بايد برويد بگوئيد و چيز بكنيد تا ثابت بشود كه روى موازين نبوده و اينها البته يك مساله ديگر هم هست و آن اين است كه حساب آنها كشيده خواهد شد ولى با يك صبر، با يك حوصله حساب اين سرمايهدارهايى كه بزرگند و معلوم است كه اين سرمايهدارها روى مشروعيت به اين زيادى نمىشود، اينها را حسابشان را مىكشند و آن مقدارى را كه غير مشروع است، ازشان مصادره مىكنند. اما نه معنايش اين است كه شما بگوئيد كه حالائى كه بنا شد چه باشد پس تا يك هتلى ما ديديم از يك كسى است، بريزيم و بگيريم، ديگر هيچ موازين نداشته باشد. بايد موازين داشته باشد نه اينكه هر كسى هر كارى دلش مىخواهد بكند و هر كس هر طورى عمل بكند و اسمش هم اين است كه انقلاب است. انقلاب اسلامى معنايش اين است كه متحول شده است يك مملكت طاغوتى كه هر كس مىخواست ظلم بكند، مىكرد به اتكال سرنيزه، مبدل شده است به يك مملكت اسلامى كه روى موازين اسلامى عمل مىشود. موازين اسلامى اين است كه اگر فرض كنيد كه يك كسى جرمى كرده است، خودش نمىتواند برود آن جرم را عوض كند،
بايد برود به محكمه، محكمه عرض حال بدهد اثبات بكند، وقتى كه ثابت شد، كار را بكند. يا فرض كنيد كه يك مالى را غير مشروع مىداند از كسى يا طلبى از كسى دارد، مال غير مشروعى دست كسى هست، بايد برود به محكمه عرض بكند به اينكه مساله اينطورى است كه اين آدم اموالش چطور است، آنها تحقيق بكنند، محاكم هم تحقيق بكنند، اگر چنانچه اموال چى هست مصادره بكنند.
اين يك عرضى است كه مىكنم كه اگر شما بخواهيد مملكتتان استقلال داشته باشد، آزادى در آن باشد، مملكت، يك مملكت اسلامى باشد، اول چيزى كه بر همه ما لازم است اين است كه از هرج و مرج جلوگيرى بكنيم. نبايد هر كس صبح از خواب بلند شد، هر كارى دلش بخواهد بكند. اين معنايش اين است كه اصلاً حد و مرزى براى هيچ چيز نيست و اين غلط است و بايد از آن جلوگيرى بشود و خود جوانها و خود اشخاص كه متعهد به اسلام هستند، اينها بايد جلوگيرى بكنند از اين معانى و شما بدانيد كه اشخاصى كه با اسم اسلام توى شما وارد مىشوند، با اسم تعهد به انقلاب توى شما وارد مىشوند و آنها مىخواهند نگذارند اين انقلاب به ثمر برسد، يك كارهايى را انجام مىدهند، يك درگيرىها را درست مىكنند، يك تظاهرات درست مىكنند - عرض مىكنم - مدارس را به هم مىزنند، همه جهات را به هم مىزنند براى اينكه مقصد خودشان كه عبارت از آن است كه ارجاع بشود باز همان مسائل اول، آن عمل بشود. شماها با يك هوشيارى، با توجه بايد اين كار را بكنيد.
دخل و تصرف در حدود مالكيتها از اختيارات ولى فقيه است
اسلام با مستمندان بيشتر آشنايى دارد تا با آن اشخاصى كه چه هستند. اين اشخاص هم اموالشان همانطورى كه گفتيد اين اموال بسيار مجتمع اينها از راه مشروع نيست، اسلام اينطور اموال را به رسميت نمىشناسد و در اسلام اموال مشروع و محدود به حدودى است و زائد بر اين معنا ما اگر فرض بكنيم كه يك كسى اموالى هم دارد، خوب اموالش هم مشروع است، لكن اموال طورى است كه حاكم شرع، فقيه، ولى امر تشخيص داد كه اين به اينقدر كه هست نبايد اينقدر باشد، براى مصالح مسلمين مىتواند غصب كند و تصرف كند و يكى از چيزهايى كه مترتب بر ولايت فقيه است و معالاسف اين روشنفكرهاى ما نمىفهمند كه ولايت فقيه يعنى چه، يكىاش هم تحديد اين امور است. مالكيت را در عين حال كه شارع مقدس محترم شمرده است، لكن ولى امر مىتواند همين مالكيت محدودى كه ببيند خلاف صلاح مسلمين و اسلام است، همين مالكيت مشروع را محدودش كند به يك حد معينى و با حكم فقيه از او مصادره بشود.
انشاءالله خداوند همه شما را محترم و معظم كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته