پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:22 AM
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانش آموزان مدارس تهران
همه مسائل پيش من مىآيد، من بىاطلاع از مسائل نيستم
بسم الله الرحمن الرحيم
اينطور نيست كه من مطلع نباشم، افراد و گروهها مرتب مىآيند و وضع مناطق خودشان را مىگويند و نامه مىدهند، اين اجتماعات بيرونى و اين اجتماعات داخلى و از اين مسائلى كه شما گفتيد، من اكثرش مطلعم. اينكه مىگوئيد روزنامهها را نمىدهند، من، روزنامهها پيش خودم مىآيد خلاصهاش هم پيش من مىآيد هم از ناحيه ارتش، هم از ناحيه ژاندارمرى، هم از ناحيه وزارت ارشاد مسائلى مىآيد پيش من، من بىاطلاع نيستم. اينكه مىگوئيد كه نمىگذارند به شما برسد، روى همين حرفى است كه اشخاص غرضمند گفتهاند و معالاسف شما هم با آن ذهن صافتان باور مىكنيد، باور كرديد اما مىبينيد كه شما اينجا هستيد و از صبح تا حالا دستجات مختلف در همين اطاق بودند و در اين محل جمعيتهاى زياد كاغذهاشان را مىدهند و منتها اكثر كاغذها چيزهائى است كه به من ارتباط ندارد.
مقابله ملت ايران با تمام قدرتها
شما مثل اينكه از انقلاباتى كه در دنيا واقع شده است، كم توجهش كرديد و انقلاب مثل يك تبديل مثلاً نخستوزيرى يا يك رئيس جمهور مىدانيد شما مىدانيد كه اين انقلاب ايران يك انقلاب نمونه است، از حيث اينكه انقلابهائى كه در دنيا بوده است و در اين صد سال اخير زياد هم بوده است، آنها با يك كودتاى نظامى بسيارى از اوقات واقع مىشده است يك قدرت شيطانى مىرفته است، يك قدرت شيطانى ديگر جايش مىآمده است. به مجرد اينكه انقلاب مىشده است و اين كودتا تحقق پيدا مىكرده است، دست و دهان و قلم همه را مىشكستند. در همين چند روز كه ملاحظه مىكنيد يك انقلابى در يكى از ممالك واقع شده است و دنبالش به طورى كه رسانهها مىگفتند تمام مطبوعات تعطيل، تمام فعاليتهاى سياسى تعطيل، تمام احزاب تعطيل و خفقان براى همه. و باز انقلاباتى كه در دنيا شده است مثل انقلاب اكتبر، انقلاب فرانسه، اينها در سالهاى طولانى، تا سالهاى طولانى اين دنبالش زحمتها، قحطىها و كشتارهاى چند ميليونى. همين شوروىها كه حالا اينقدر هو بلند كرده كه شصت و چند سال است انقلاب كردند و انقلاب هم در عين حالى نظامى بوده است معذلك باز
استقرار ندارد، قتلى كه در آنجا واقع شده، آنقدر كشتارى كه در آنجا واقع شده است قابل احصاء نيست. انقلابى كه در ايران واقع شده است اكثر مردم نمىدانند چه شده است، نمىدانند مقابله كى با كى بوده است، اطلاع ندارند كه اين انقلاب بىنظير است. يك جمعيت سى و چند ميليونى دست خالى بدون ابزار جنگ و بدون اينكه نظاميگرى داشته باشند، اينها براى خاطر توجهشان به اسلام، توجهشان به ديانت، آنها حركت كردند و نهضت كردند و چه كردند.
تمام قدرتهائى كه، تقريبا تمام قدرتهاى بزرگ و كوچك همه مخالف بودند، شوروى مخالف بود، انگلستان مخالف بود، در راس آنها آمريكا مخالف بود، دول غربى همه مخالف بودند، بعضى اظهار موافقت مىكردند، آنها براى اينكه كمكم ديده بودند كه دارد جلو مىرود، و الا مخالف ايران بودند. ملت ايران بود با همه رژيمها، مقابله ايران بود با تمام قدرتها.
يك همچو انقلابى كه همه قدرتهائى كه چشم طمعشان به اين مملكت دوختند، دستشان از منافع زيادى كه از اين مملكت مىبردند بريده شده است، بازار از دستشان گرفته شده است، نفت از دستشان گرفته شده است، گاز از دستشان گرفته شده است، منابع زيرزمينى و روزمينى ازشان گرفته شده است و اينها الان همه در مقابل اينها ايستادند و همه توطئه مىكنند. شما در يك همچو انقلابى توقع داريد كه به مجرد اينكه اين انقلاب واقع شد، مثل اينكه نخستوزيرى را تغيير دادند يا رئيس جمهورى را تغيير دادند. اينها، بايد همه اين امور درست باشد. يك نخست وزيرى تغيير كرده؟ اما توجه نمىكنيد كه قضيه اين حرفها نبوده است، قضيه مقابله يك عده بىسلاح با تمام قدرتهائى كه در عالم روابط داشتند با اينجا، چشم داشتند به اينجا، همين دول عربى كه مىگوئيد، همينها مخالف بودند، عراق مخالف بود، كويت مخالف بود - عرض مىكنم كه - يمن بود، مصر بود، چه، چه... و آمريكا و انگليس و همهشان، فرانسه بود، همه مخالف بودند، آنوقت يك انقلاب و همه اينها را عقب زده با اينكه اكثر اينها يا بيشتر از اينها و با بسيارى از اينها منافع داشتند اينجا و حالا چشمشان را هم باز نمىتوانند بپوشند از منافعشان. آمريكا نمىتواند چشم از منافعش بپوشد، انگلستان هم نمىتواند، سايرين هم نمىتوانند، آنوقت شما مىفرمائيد كه هيچ قضيهاى تا حالا تحقق پيدا نكرده است و هيچ چيز درست نشده است، عوض نشده است، در صورتى كه اين چيزهائى كه شمرديد، بسياريش درست شده منتها عرضه نشده است. شايد من هم خيال مىكردم گاهى كه خوب، چه مىكردند، گاهى وقتى عرضه مىكنند مىبينيد كه يك دولت هشت ماهه با اين ترتيب، با اينكه وضع آشفته است از همه جهت، يعنى بعد از اينكه ملت ما پيروزى را تحصيل كرد، پشت ديوارى كه شكست، يك خرابهاى هم گذاشته بودند اسمش ايران بود. سى و پنج ميليون جمعيت كه همه در حبس بودند، شما، براى حتى اين خانمها همچو ساده نبود كه يك وقت اينجا جمع بشويد، براى ما امكان نداشت. اگر براى همچو حرفهائى راجع به اجتماع خودمان، راجع به سياست، راجع به اجتماع، راجع به مملكت مىخواستيد بگوئيد، امكان نداشت برايتان كه بيائيد اينجا بنشينيد و آسوده و راحت مقاله خودتان را بخوانيد و مقصد خودتان را طرح بكنيد. شما اينها را كم نگيريد، كم حساب نكنيد. شما نمىدانيد كه الان در چه حالى
هستيد، پنج سال پيش از اين در چه حالى بوديد. شما نمىدانيد كه مملكت ما سى و پنج ميليون حبسى، از حبس بيرون رفته. اگر صد نفر حبسى را، در حبس را باز كنند، يكدفعه بگوئيد بيائيد بيرون، خراب مىكنند، براى اينكه ديگر يك آشفتگى اين است كه خرابكارى مىكنند.
سى و پنج ميليون جمعيت كه در همه جايش سازمان امنيت و ساير قواى انتظامى و دولتى در همه جا مردم را به سيخ كشيده بود، يا حبس، يا نفس نكشيدن، يك روزنامه نداشت كه يك كلمه بتواند بنويسد، اگر بخواهد بنويسد يك كلمه، در راديو تلويزيون امكان نداشت كه جز مدح آريامهر چيز ديگرى بگويند. تمام رسانهها، رسانه بود كه براى آنها داشتند فرياد مىزدند و تبليغات مىكردند. امكان نداشت كه يك نفر بتواند يك اجتماعى داشته باشد، يك راهپمائى امكان نداشت. در تمام آن مدت امكان نداشت براى كسى كه يك پانصد نفر جمع كند و راه بروند، بر فرضى كه بخواهند يك مطلب صحيحى هم بگويند، برسد آنجائى كه در مقابل دولت بخواهند يك مطلبى را بگويند، هيچ امكان نداشت برايشان. اين مطلب را شما هم كم حساب مىكنيد كه در پنج سال پيش از اين نفسها همه قطع شده بود، قدمها و قلمها همه شكسته شده بود، مطبوعات همه در اختناق بودند، مردم همه در گرفتارى بودند، جوانها در حبس بودند، مردم، سياسيون نفسشان قطع شده بود، روحانيون امكان نداشت برايشان يك مطلبى را در منابر بگويند، امكان نداشت برايشان يك مساله مربوط به جامعه را بگويند. الان همه اين مسائل يكدفعه حل شد، يكدفعه همه سر بلند كردند و ديدند و ديدند كه بيرون حبسند و آزاد، آزادى بعد از اختناق و حبس پنجاه ساله، امكان ندارد كه دنبالش آن تقاضاهاى سى و پنج ميليونى نباشد، همه تقاضاها هم اين است كه شما نمىكنيد، هى به من مىگويند. خوب - من - مگر من همه كارهام، من يك طلبه هستم، هستم اينجا منتها من نصيحت مىكنم، اينها هم كه ملاحظه مىكنيد از دولت و از قواى مردمى كه اطراف هستند، همه مشغولند. شما نمىدانيد كه چقدر خانه درست شده است در اين دهات و در اين اطراف، چقدر اسفالت كردند، خود مردم يا دولت چند مدرسه درست كردند. همه اينها درست شده است.
اما يك مملكتى اينطور دست شما داده است، درست شدنش، سى و پنج، پنجاه سال خراب كردند، اگر در اين دو هزار و پانصد سال، پنجاه سال، تيشه برداشتند و بيل و كلنگ برداشتند و خراب كردند، مملكتى كه پنجاه سال خراب شده است نمىشود هشت ماه، شما هر چه دلتان بخواهد توى سينى بگذارند جلويتان و تعارفتان بكنند، خودتان بايد خدمت بكنيد، شما خودتان را كنار نگذاريد و بگوئيد نكردند. بگوئيد نكرديم. ما بايد بگوئيم چه كرديم. مگر اين مملكت مال وزير است، مگر مملكت مال امير است، مگر مملكت مال روحانى است، مملكت مال همه است، همه بايد بگوئيم چه كرديم، ننشينيد هى بگوئيد چه كردند، آنها هم مثل شما مىمانند مثل سابق نيست كه يك هيأت حاكمهاى باشد كه همه چيز بايد دست او باشد و شما هم قدرت نداشته باشيد كه كارى بكنيد و هيچ حرفى نزنيد همه
منافع هم تو جيب او برود. سابق اينطور بود كه هر چه منفعت تو جيب هيأت حاكمه مىرفت و بستگان او، وقتى اينطور بود خوب مردم بايد بگويند شما همه منافع را مىبريد و هيچ كارى هم براى ما نمىكنيد جز خرابى، منتها جرات نمىكردند بگويند، مساله اينطور بود ولى جرات نمىكرد نفس بكشد. حالا كه اين مملكت مال همه شده است، يك هيات حاكمه بخواهد هر چه دست مىآيد بگذارد جيبش، ما نداريم، شما خيال كنيد اينها يك كدامشان يك شاهى استفاده نامشروع داشته باشد، نيست در كار - كارشان هست - خودشان مردم صالحى هستند منتها نبايد ما بنشينيم همهمان، خانمها و آقايان - عرض كنم - جوانها، پيرمردها بنشينند بگويند كه براى ما چه كردند. مگر آنها با شما فرقى دارند كه براى شما، شما براى آنها چه كرديد. همه بايد براى هم كار كنند. همانطورى كه آنها موظفند كه كار بكنند، شما هم موظفيد كه كار بكنيد براى مردم، من هم موظفم كار بكنم. يك مملكتى است مال همهتان، مال يك دسته خاصى نيست كه شما بگوئيد كه اين كه منافعش مىبرد پس چرا كار نمىكند. منافع مال همه است، مضارش هم مال همه است، مملكت هم مال همه است، اما توقع نداشته باشيد كه يك بچه ششماهه، هشتماهه، ده ماهه اين بتواند كارهاى فلاسفه را بكند. اين مملكت ما الان مثل يك بچه هفت هشتماهه مىماند كه تازه تولد شده با همه دردها، با همه رنجها، با همه بيمارىها يك همچو مملكتى كه مثل يك طفل هشتماهه مبتلا به تمام بيمارىها خصوصا بيمارىهاى بعد از انقلاب زياد است، بسيار سخت است. شما يكىتان يك روز بيائيد اينجا بنشينيد و ببينيد اين افرادى كه مىآيند اينجا چه مىگويند، چه مىخواهند. فلان مرد مىگويد كه من زن ندارم براى من يك زن، فلان دختر مىنويسد كه من يك شوهر مىخواهم. خيلى از كاغذها از اين سنخ حرفهاست، از اين سنخ حرفها كه اينهائى كه مىآيند اينجا دستهاشان، شما يك وقت بيائيد تماشا كنيد ببينيد كه خيلى از اينها دستشان بلند است و يك پاكت دستشان است آنوقت شما خيال مىكنيد كه اين يك پاكت راجع به يك مسائل سياسى و يك مسائل اساسى است و اينها را كه ما نمىگيريم، اطلاع بر جائى نداريم. الان تو اين اطاقى كه من نشستم آن يك جاى بزرگى است كه براى كاغذ است، آن كاغذهائى كه آمده است و ما ديديم كه چه مىخواهند، چه مىگويند اينها الان اينطورى هست كه هر كه هر گرفتارى دارد، خيال مىكند، خوب ما انقلاب كرديم كه زمين چطور بشود، ما انقلاب كرديم شوهر داشته باشيم، ما انقلاب كرديم چه بشود - نمىدانستيم - ما انقلاب كرديم، حالا كه انقلاب كرديم خودتان درست كنيد. به ما چه زحمت كشيدند، خود ملت زحمت كشيده و خودشان انقلاب كردند و خودشان اين جرثومه فساد را از اينجا بيرون كردند. الان خودتان هستيد، خودتان چرا، به من چكار دارد كه به من مراجعه كنيد. من هم مثل يكى از شما، من هم مثل شما هستم، الحمدلله نعمت جوانى هم داريد و قدرت هم داريد من آنش را هم ندارم و دولت هم مثل شما مىماند، شما دولت را - يك چيزى هست - يك چيز ديگرى حساب نكنيد، آن هم يك قدرت محدود دارد، يك اشخاص محدود. اينها الان وقتى كه كار يك نفر را مىخواهند عوض كنند مدتها بايد بگردند، فكر كنند كه چه باشد، سابقهاش بايد چه باشد. مثل سابق نيست كه همه معلوم بشود كه چه مردمى هستند، مردم جرارى
هستند كه معلوم مىشود، آنها هم همان مردم جرار مىخواستند سر كار بگذارند و مىگذاشتند. حالا مىخواهند يك آدمى باشد كه مسلم باشد، متدين باشد، امين باشد، تمايل به راست و چپ نداشته باشد شرائط دارد براى پيدا كردن يك نفرى كه چه بكند و ندارند آن را من مىدانم كه الان در ادارات خيلى هست اشخاصى كه ناباب هستند، اين اداره بخواهند اين را برش دارند، كسى نيست كه اينجا بنشيند اين كار را درست كند معذلك دارند تصفيه مىكنند، مشغولند، بسيار هم از اينها بيرون كردند، بسيار هم از اينها تغيير داده شده است لكن شما توقعتان زياد نباشد. آقا ما به شما بگوئيم كه شما براى ما چه كرديد، ما اينقدر زحمت كشيديم حبس رفتيم، شما هم حبس رفتيد ما هم حبس رفتيم، چرا شما به ما مىگوئيد كه براى ما چه شده، ما به شما مىگوئيم چه مىكنيد، براى ما چه كرديد. فرقى نمىكند، همهمان بايد بگوئيم كه ما بايد چه بكنيم بايد چه بكنيم بگوئيد. اما بايد چه بكنيد شما، شما بايد كارى بكنيد كه اين صداها هى كم بشود. اگر بخواهيد مملكتتان را درست بكنند، با آرامش بايد درست كنند. اگر يكى جائى تظاهر و دعواست نمىشود اسفالتش كرد. اگر يك مدرسهاى كه صبح وارد مىشويد مىبينيد كه يك دسته از آن ور ريخته، يك دسته از آن ور ريخته، تو سر هم مىزنند نمىشود تو اين مدرسه درس خواند، نمىشود هم اصلاحش كرد. نمىشود بگوئيد شما، آموزش و پرورش چرا كار نمىكند. خوب نمىگذارند.
عمال رژيم منحوس شاهنشاهى نمىگذارند براى كردها كارى انجام بگيرد
اين كردستانى كه الان مىبينيد كه به اين خرابى است، يك دسته از همين انگلها و از همينهائى كه مربوط به رژيم منحوس شاهنشاهى است يا مربوط به چپ و راست، يا همه راست (چپىها فعلا دخالت و اينها نمىتوانند داشته باشند، الان آمريكائى به صورت چپ و راست) خوب اينها نمىگذارند كه براى كردها يك كارى انجام بگيرد. بودجه برايشان تعيين كردند اما خوب يك مملكتى كه وقتى كه يك فوج از آنجا راه مىرود و با تفنگ مىزنند، مىتوانند بروند آنجا آسفالت كنند، مثلا بروند مدرسه بسازند، مىتوانند بروند آنجا حمام و دبيرستان و آن چيزهائى كه احتياج دارند؟ خوب نمىشود اين. كوشش كنيد كه اين منحرفهائى كه هى تضعيف مىكنند شماها را هيچ كارى نشده، هيچ كارى نشده الان تضعيف شماست. خيلى كار تاكنون شده، يعنى من بايد بگويم به شما كه اين هشت ماهى كه اينها كار كردند در يك همچو محيطى ...... كه كار تمام است در يك همچو محيطى، با همچو وضعى، با همچو كارشكنىهائى، خيلى كار شده منتها اين كارها عرضه نشد به مردم كه بگويند چقدر كار كرديم. همين ديروز كه آمدند اينجا يك دستهاى كه مال قم بودند، اينجا وقتى كه خواندند راجع به كارهائى كه كردند، راجع به حمامها، راجع به - عرض مىكنم - اسفالتها و راجع به خانهسازىها و امثال ذلك، شمردند زيادش صفحه بزرگى بود كه نوشته و قبل از آن هم راجع به همين جهاد - چيز - بنياد مستضعفين، شما خيال مىكنيد بنياد مستضعفين چيزى در آن نشده، نه چيز خيلى زياد شده منتها زيادتر از آن بايد بشود. مستضعفين تقريبا جندين ميليونند، چندين ميليون
اشخاصى هستند كه ضعيفند و همه هم از رژيم سابق به ارث برده شده. همه اينها كه مىبينيد كه مثلا خانه ندارند، زندگىشان درست نيست، اسفالت ندارند، اينها كه در انقلاب اينجور نشده، اين در رژيم سابق اينها شده. در رژيم سابق جرات نمىكردند، آب نداريم، به حبس مىبردندشان اگر مىگفتيد اسفالت نداريم، كتكشان مىزدند. حالا ديگر نه كتك است، نه حبس و نه زجر، هيچ اين حرفها نيست در كار وقتى نيست همه صداشان در مىآيد، تمام مستضعفين صداشان در مىآيد كه نه آب داريم و نه برق داريم. خوب از شما مىپرسم خوب شمائى كه نه آب داريد نه برق، تازه اين كار شده؟ مىگويند نه، ما از سى سال چهل سال اينجور بوده. خوب از اول اينجور بوده، اينها هم كه دارند مىسازند. اگر بگويند هيچ كارى كردند، نخير! خيلى كار كردند. اينقدرها لولهكشى كردند آب بردند و آب رساندند، اينقدر جادهها را ساختند، در هر جا كه برويد اين مسائل هست، خانهها زياد ساخته شده، اما براى چند ميليون جمعيت به اين زودى درست نمىشود آنها هم قبول دارند، البته خيلى از چيزها مانده است، اما نه اين است كه كارى نكردند، تا حالا هيچ كارى نشده، انقلاب شده مثل اول. اگر انقلاب نشده بود و مثل اول بود كه شما اينجا ننشسته بوديد، اگر شما اينجا آمده بوديد، وقتى بيرون مىرفتيد جايتان حبس بود. انقلاب شده مثل اول يعنى چه؟ اينها تضعيف مىكنند روحيه شما را. شما قوى باشيد، قدرتمند باشيد، با همان قدرتى كه همچو سد بزرگى را شكستيد، جلو برويد، درست مىشود مملكتتان، نترسيد از اين حرفها يك دستهاى ماندند از اين دستههائى كه مثل دزدها، دزدها هم هستند كه سر گردنه مىروند دزدى مىكنند، من خودم اطلاع دارم، از آنوقتهائى كه در زمان احمد شاه يادم هست ما مبتلا بوديم به دزدها، مبتلا بوديم به اين اشخاصى كه مىآمدند مثل رجبعلى و مثل نايب حسين كاشى و مثل آن ميرزا علينقىها و آنها كه شما حالا اسمشان را هم نشنيديد، اينها مىرفتند غارت مىكردند، دهاتى كه ما در آن بوديم غارت مىكردند. كاشان، اصل حكومت در كاشان نمىتوانست كارى بكند، همهاش اين غارتگرها بودند، غارتگرها آنجا غارت مىكردند، همه كارها را انجام مىدادند، تا زمان رضاشاه همه غارتها را منحصر كردند به يك غارتگر، همه را سركوب مىكردند، يك غارتگر جاى همه نشست و آن غارت مىكرد. پيشتر غارتگرها متعدد بودند بعدش همه سركوبى شدند، آن هم به - چيزى - كه دستورى كه از خارج داشتند، همه را سركوبى كردند و متمركز شد قوا در يك نفر كه آن هم غارتگر بود. شما خيال نكنيد كه كارى نشده. نه خيلى كار شده، معجزه شده، اعجاز شده. اين فريادى كه اينجا مىبينيد امكان نداشت كه سابق يك كسى بيايد و يك صدائى بكند. مىبينيد آزادى، نعمت آزادى از همه چيزهاى دنيا بيشتر است. شما الان طورى هستيد كه مىآئيد منزلتان فكر اين نيستيد كه خوب اينجا هستيم، مبادا سازمان امنيت بيايد مثلاً برادرم را بگيرد، پدرم را بگيرد، شوهرم را بگيرد - عرض مىكنم - آنطور چيزها، اين خوفها را داشتيد. حالا راحت مىخوابيد نه سازمان امنيت مىآيد و كسى را بگيرد و نه دولت مىفرستد كسى را بگيرد و نه چى و دزدها را دولت گرفته، آن غارتگرها را، آنهائى كه شما را اذيت كردند در طول تاريخ، آنها را دارند خوب يكى يكى مىگيرند، بعضىشان را به جزايشان مىرسانند بعضىشان را نمىرسانند. اما شما
باورتان نيايد كه به شما مىگويند كه هى چه شد، چه شد، چه شد اين حرفهائى است كه همين كسانى كه مربوط به رژيم سابق هستند اين حرفها را مىزنند براى اينكه به شما بگويند كه اصلاً اسلام هم مثل آنها. نمىدانند كه بركت اسلام بود كه دزدها را از اين مملكت بيرون كرد، از بركت اسلام است كه اين آزادى الان هست، بركت اسلام بود كه بعد از انقلاب همچو آزاد كردند همه را، تمام مطبوعات آزاد شد، منتها بعدش ديدند كه، پنج، شش ماه كه گذشت، ديدند كه اين مطبوعات وابسته به اسرائيل است بعضىشان، بعضىشان دارند توطئه مىكنند بر ضد مملكت، خوب روى يك قواعدى نباشد كه رسيدگى بشود و هر كدام كه اينطور هستند جلوشان گرفته بشود. كه هيچ انقلابى در دنيا نمىتوانيد پيدا كنيد مثل انقلاب ايران كه بعد از انقلاب ابدا گرفتارى در كار نبود و آزادى مطلق بود، اجتماعات آزاد بود و حزبها همه آزاد بود و مردم همهشان بطور آزادى مسائلشان را مىگفتند مطالبى كه داشتند مىكردند، انتقادات مىكردند. اين معنا هم كه گفتيد كه به شما مطالب را نمىرسانند، اين هم از جمله حرفهائى است كه اينها مىزنند براى اينكه بفهمانند به مردم كه من يك آدم بىاطلاعى هستم، وقتى من يك آدم بىاطلاعى هستم نمىتوانم حرفم يك حرف صحيحى باشد. من بىاطلاع نيستم. تا شما الان آمديد چقدر حرف زديد پيش من نشستيد حرفتان را زديد، آن هم يك كسى او را نمىبيند. صبح و ظهر و شب و همه وقت هستم، منتها از صبح تا ظهرش بنا بود كه اجتماعات باشد و بعدش من را يك قدرى آزاد بگذارند. اين وقت آزادى من است كه الان شما داريد مىبينيد. انشاءالله كه همهتان موفق باشيد. من به همه دعا مىكنم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته