پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:21 AM
بيانات امام خمينى در جمع سفراى كشورهاى اسلامى
عيد مسلمين وقتى است كه مسلمين استقلالشان را به دست بياورند
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين عيد بزرگ اسلامى را به همه ملت بزرگ اسلام تبريك عرض مىكنم و اميدوارم كه عيدها برملت هاى اسلامى مبارك و سعيد باشد و از شما آقايان تشكر مىكنم كه تشريف آورديد تا از نزديك ما با شما مطالبمان را در ميان بگذاريم. عيد مسلمين وقتى سعيد و مبارك هست كه مسلمين خودشان استقلالشان را و مجدشان را، آن مجدى كه در صدر اسلام براى مسلمين بود به دست بياورند. مادامى كه مسلمين در اين حال هستند، در حال تفرق و تشتت، و در حالى كه همه چيزشان پيوسته به غير است، هيچ روزى براى آنها مبارك نيست. مبارك آن روزى است كه دست اجانب از ممالك ما، از ممالك اسلامى كوتاه شود و مسلمين روى پاى خودشان بايستند و امور مملكتشان را خودشان به دست بياورند.
من نمىدانم كه اين مشكلاتى كه هم دولتهاى اسلامى و هم ملتهاى اسلامى به آن توجه دارند، چه وقت بايد حل بشود. يك مشكل، مشكل بين ملتها و دولتهاى آنها. از مشكلات بزرگى كه مسلمين به آن گرفتار هستند مشكلى است كه بين ملتها و دولتهاست، هر دولتى با ملت خودش. و مشكل ديگر اشكالى است كه بين دولتهاى اسلام است، بعضىها با بعضى. مشكل دولتها و ملتها اين است كه دولتها باز خودشان را نشناختند و ملت خودشان را نشناختند، اينها باز گمان مىكنند كه بايد فرمانفرمائى كنند و ملت بايد كوركورانه اطاعت. مادامى كه اين مشكل هست كه دولتها مىخواهند فرمانفرمائى كنند و براى خاطر اين فرمانفرمائى سركوبى كنند ملتهاى خودشان را، اين مشكل نخواهد رفع شد و اگر اين مشكل رفع نشود، مشكلهاى اساسى ما كه گرفتارى ماست به دست ابرقدرتها، حل نخواهد شد و مادامى كه دولتها باز تكاليف خودشان را ندانند، مشكل را مىدانند، مىدانند كه اين اختلافاتى كه بين خودشان هست موجب گرفتارىها و نابسامانىهاى ممالكشان هست، لكن به واسطه بعضى از مسائل يا اغراض يا خيانت بعضى از جناحها اين مشكل را حل نمىكنند، تا كى ما بايد گرفتار اين مشكلات باشيم و وابسته به غرب و شرق؟ كى مىخواهيم، كى دولتهاى اسلامى مىخواهند بيدار بشوند؟ و كى دولتهاى اسلامى با ملتهاى خودشان آنطور كه در صدر اسلام بين دولتهاى اسلامى و اسلام و ممالك خودشان و كشور خودشان و ملت خودشان بوده است، تا كى ما
مىخواهيم جدا باشيم از ملت؟
اسلام مىخواهد كه دولتها خدمتگزار ملتها باشند
شما ملاحظه بكنيد اين دو حالى را كه ملت ما داشتند، يك حال، حال زمان رژيم شاهنشاهى از اول شاهنشاهى تا آخر و خصوصاً در اين پنجاه و چند سال كه من تمامش را يادم هست و شايد شماها يادتان نباشد لكن خوب بعضىاش را ادراك كرديد، مقايسه با آن زمان، با زمانى كه ملت ما غلبه كرد بر همه قدرتها و اين سد بزرگ را شكست، مقايسه ما بين اين دو حال را بكنيد و حكومتها هم مقايسه كنند در بين اين دو حال و ببينند بايد چه بكنند. در حالى كه رژيم سابق بود، ملت از دولت جدا بود، نه جداى بىتفاوت، جدائى كه در مقابل هم ايستاده بودند. دولت و شاه مخلوع تمام همش را بر سركوبى ملت قرار داده بود و با تمام قدرت ملت را مىكوبيد، حبس مىكرد، زجر مىكرد، اعدام مىكرد و اجازه نفس كشيدن نمىداد، ملت هم با او مخالفت داشت و اگر مشكلى براى دولت پيدا مىشد اگر ملت بر آن مشكل اضافه نمىكرد از آن مشكل هم چيزى را كسر نمىكرد، معاونت نمىكرد، بلكه اگر چنانچه شكست مىخورد دولت، ملت خوشحال بود و اگر دولت يا شاه غلبه مىكرد، ملت متأثر بود، ما ديديم و شما هم شنيديد و من هم بعضىاش را شنيدم و بعضىاش را ديدم، رضاخان در اينجا حكومت كرد، حكومت جائرانه و غيرقانونى و با ملت آن كرد كه تاريخ ثبت خواهد كرد. آن روزى كه كشورهاى اجانب هجوم آوردند و كشور ما را گرفتند و همه چيز ما در معرض خطر بود لكن من شاهد بودم كه وقتى كه رضاخان از ايران بيرون رفت و بيرونش كردند، ملت ما، در عين حالى كه آنقدر ناراحت بود از آمدن اجانب، خوشحال شد، اين را يك هديه آسمانى مىدانست. من به پسر بىرشد او سفارش دادم كه نكن كارى كه مثل پدرت وقتى اگر از بين بروى مردم شادى بكنند. نشنيد و بعد وقتى كه رفت ملت ما شادىها كردند، در خيابانها شادىهاى زياد كردند. اين دولتى كه با ملت خودش مخالف هست، و حالا را ملاحظه كنيد دولتى كه در مقابل ملت نايستاده است. ملت هر روز نمىترسند كه مامورين دولت بريزند و بگيرند و ببرند و حبس كنند و آزار بدهند آنها را. الان ملت طورى است كه اگر براى دولت مشكلى پيدا بشود خود ملت پيشقدم مىشوند براى رفع اشكال. الان كه دولت نمىتواند اين گرفتارىهايى كه ملت ما پيدا كرده است به واسطه رژيم سابق، نمىتواند همه اطراف او را حل بكند، ملت ما ريختند و در همه قشرها دارند كمك مىكنند. همين امروز قبل از آمدن آقايان - كه جهاد سازندگى - اشخاصى كه در جهاد سازندگى در خود قم مشغول فعاليت هستند، آمدند پيش من و فعاليتهائى كه خودشان كرده بودند، بدون اينكه از دولت هم كمكى باشد، براى من شمردند كه بسيار زياد بود، چقدر ساختمان و چقدر درو كردن گندمها و زراعتها براى كشاورزها و چقدر حمام و چقدر بهدارى و امثال اينها. اين ملتى كه كشور خودش را از خودش مىداند و دولت خودش را هم از خودش مىداند، وقتى كه كشور از خودش شد و دولت از خودش، نه دولت احساس اين را مىكند كه بايد با سرنيزه با ملت رفتار كند و نه ملت مىترسد كه دولت همچو كارى بكند و
احساس اين را مىكند كه اجنبى است و اگر خدمت به او كند، خدمت به اجنبى است. شما اين دو حال را ملاحظه كنيد، آن حال، حالى بود كه ملت از دولت جدا بود و اين حالى است كه ملت از دولت جدا نيست اين حال همانى است كه اسلام مىخواهد كه دولتها خدمتگزار ملتها باشند مشكله بزرگ ما مسلمين اين است كه معالاسف بايد بگويم ما رشدمان كم است، رشد سياسىمان كم است. ما باز گمان مىكنيم كه با سرنيزه و با فشار و با سازمان امنيت و با ارتش مىشود كه يك ملتى را اصلاح كرد و يك مملكتى را استقلالش را به دست آورد، ما باز اينطور فكر كنيم، دولتهاى ما باز فكر اين هستند كه ملت خودشان را با هر طورى كه هست سركوبى كنند. اين مشكل كى بايد رفع بشود؟ و اين دولتها كى به خود بيايند كه با ملتهاى خودشان، با ملتهايى كه شما كه زندگى مىكنيد براى زحمتهايى است كه آنها دارند مىكشند، با ملتهاى خودتان دوست باشيد و آنها پشتيبان شما و شما خدمتگزار آنها اگر ملتها احساس بكنند كه دولتها براى پشتيبانى و خدمت به آنها آمدند هيچ اشكال نيست كه آنها هم در خدمت حاضرند و بيشتر حاضرند، اين مشكله را به دست خود دولتهاست كه حل بكنند و معالاسف نمىكنند. اين يكى از مشكلات ماست كه تا اين مشكل حل نشود اميد اينكه ما بتوانيم با ابرقدرتها مخالفت كنيم و بتوانيم آنها را از ممالك خودمان بيرون كنيم، نيست.
مشكل دوم هم كه مثل همين مشكل است، مشكل دولتهاست با هم، چرا بايد دولتهاى اسلامى با هم اينطور باشند كه هر كدام به طرف ديگر بكشند؟ چرا بايد يك كشورهائى كه داراى همه چيز هستند و داراى همه جور قدرت هستند، اسرائيل با آن عده كم بيايد و به آنها اينطور حكمفرمائى كند؟ چرا بايد اينطور باشد؟ جز اين است كه ملتها از هم جدا و دولتها جدا و دولتها از هم جدا و يك ميليارد جمعيت، يك ميليارد جمعيت مسلمين با همه تجهيزاتى كه دارند نشستهاند و اسرائيل آن جنايات را به لبنان مىكند و به فلسطين مىكند و آنها نشستهاند و تماشا مىكنند؟ تماشاگر هستند؟ آنقدر صداى برادرهاى ما از آنجا بلند است و ما گوش مىكنيم و نشستيم تماشاگر هستيم. كى ما بايد قدرت خودمان را بيابيم؟
ما بايد با سلاح ايمان با قدرتها مقابله كنيم
شما مىدانيد، در تاريخ ديديد كه مسلمين صدر اسلام با يك عده كم اما مجتمع و با ايمان غلبه كردند، در ظرف كمتر از نيم قرن بر تقريبا معموره آنوقت غلبه كردند براى اينكه با هم بودند و اسلحه ايمان دست آنها بود. كى ما مىخواهيم اين اسلحه ايمان را كه كنار گذاشته شده است به دست بگيريم و با اين قدرتها با اسلحه ايمان مقابله كنيم؟ شما ديديد كه يك ملتى كه عددش كم و هيچ اسلحه نداشت و هيچ ابزار جنگى نداشت و هيچ نظاميگرى نداشت ابزار ايمان داشت و با ابزار ايمان غلبه كرد بر يك قدرت شيطانى كه همه قدرتها دنبال او بودند، نه همان ابرقدرتها، همه قدرتها دنبال او بودند. اين قدرت ايمان بود كه يك مشت مردم را كه هيچ نداشتند غلبه داد، اين همان قدرتى بود كه در صدر اسلام با يك ابزار كم و يك عدد كم غلبه كردند بر روم با آن بساط. بر امپراطورى
ايران با آنهمه ابزار و با آن چيز، آنها تهى بودند از ايمان و اينها دست پر بودند در ايمان، غلبه كردند. كى ما مىخواهيم، مسلمين كى مىخواهند از اين خواب بيدار بشوند؟ و كى مىخواهند كه مشكلات بين خودشان را رفع بكنند؟ تا مشكلات بين خودتان رفع نشود، تا - مشكل بين - مشكلات بين دولتها و ملتهاى خودشان رفع نشود و مشكلات بين خود دولتها رفع نشود، اميد اينكه شما بتوانيد مجد خودتان را به دست بياوريد، نداشته باشيد. ما از سالهاى طولانى در اين مطلب هى گفتيم و هى نوشتيم و هى گفتيم و آنها هم شنيدند و تماشاگر بودند. خداوند انشاءالله ما مسلمين را بيدار كند و ما مسلمين را به وظايف اسلامى خودمان، به وظايف الهى خودمان آشنا كند و خداوند انشاءالله يك توفيقى بدهد كه ما عيدهايمان عيد باشد، نه عيدهايمان عيدى باشد كه ما گرفتار ابرقدرتها هستيم، عيدهاىمان عيد باشد. خداوند همه شما را تاييد كند و همه ممالك اسلامى را تقويت كند و ايمان به همه ما بدهد و توجه به مشكلات و رفع كردن مشكلات.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته