پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:21 AM
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانوادههاى شهداى پانزده خرداد سال 42 و شهداى حوادث بندر انزلى
قيام پانزده خرداد نقطه عطفى در تاريخ و مبداء نهضت ما
بسم الله الرحمن الرحيم
پانزده خرداد كه ما مردان با ارادهاى را از دست داديم و جوانانى از دست ملت ما رفت، نقطه عطفى در تاريخ و مبدا اين نهضت است. آنها كه در پانزده خرداد قيام كردند، قيام مردانه كردند و در مقابل دژخيمان نه گفتند و به شهادت رسيدند، آنها مبدا اين نهضت عظيم شدند. من از خداى تبارك و تعالى براى آنها رحمت استدعا مىكنم و براى بازماندگان آنها سلامت و صبر و سعادت. همين قيامها بود كه امروز مىبينيد در يك مجلس گروههاى مختلف مجتمع مىشوند با مقصد واحد. همين قيامها بود كه مابين دانشگاه و مدارس قديمى ما را جوش داد و مابين قشرهاى مختلف را جوش داد به طورى كه همه با حال وحدت و با وحدت اراده، با وحدت مقصد اين راه را طى كردند و تا آنجا رساندند و به اين نحو كه ملت ما الان زنده است و راه خودش را يافته است اين راه را هم طى خواهد كرد و نهضت را به ثمرهاى انسانى - اسلامى خواهد رساند. اين خواهرهائى كه از بعض نعمتها، از نعمت گوش و زبان محروم هستند و الان آمدند اينجا، اين خود اسباب اميدوارى است كه همه قشرها مجتمع هستند در اين مقصد الهى، خداوند آنها را حفظ كند و به سعادت برساند.
اينها (روشنفكرنماها) اشخاصى هستند كه آزادى را در آن چيزهائى كه تباهى مىآورد، مىدانند
من اميدوارم كه اين قشرهاى مختلفى كه هست، همه توجه داشته باشند كه اين توطئههائى كه الان در بين هست با توجه خودشان خنثى كنند. شما ديديد و خانمهاى به قول خودشان روشنفكر ديدند كه يك دروغى در تهران منتشر كردند و اين خانمها بدون اينكه رسيدگى كنند به خيابانها مىخواستند بريزند در صورتى كه اصلاً يك همچو قانونى كه آنها خيال مىكردند مطرح نبود، معذلك، معالاسف اين روشنفكرها معلوم شد كه اينقدر بىتوجه به مسائل روز هستند و به مسائلى كه مربوط به سرنوشتشان هست كه مطالبى كه در راديو، در راديو و تلويزيون، در مطبوعات منتشر شده است اينها نگاه نكردند و فقط به نوشته بعض اشخاص مفسد نگاه كردند و بدون توجه خواستند ترتيب اثر بدهند. اينها توطئه نيست؟ اينها كشف از يك توطئه فاسد نيست كه يك مسالهاى كه اصلاً مطرح نشده
است نسبت بدهند كه گذشت در قانون اساسى كه زن هيچ حقى ندارد؟ در صورتى كه اصلا مطرح نشده است و از امورى نيست كه مربوط به قانون اساسى باشد. بيدار نمىشوند اين جوانهاى ما؟ اين جوانهاى زن و مرد ما بيدار نمىشوند كه يك همچو توطئههائى در كار هست؟ توجه نمىكنند كه يك دروغ را كه بعد از يك روز كشف مىشود معذلك آنها منتشر مىكنند و از جهالت اشخاص بهرهبردارى مىكنند؟ به كجا بايد گفت كه شمائى كه اينقدر به قول خودتان دانشمند و روشنفكر هستيد، به يك قانونى كه سرنوشت شما بستگى به آن دارد اينقدر بىعنايت هستيد كه نه روزنامه را نگاه كرديد، نه راديو گوش كرديد، نه راديو تلويزيون را. و همينطور بىجهت اسباب اين شد كه ما را سرشكسته كنيد كه روشنفكرهاى ما اينطور مردم هستند، اينطور جمعيت هستند كه تحت تاثير يك دروغى كه بعد از يكى دو روز فاش مىشود واقع مىشوند و خودشان اينقدر بىاطلاعند كه از گزارشها و از چيزهائى كه مىگذرد در مملكتشان هيچ توجه ندارند، هيچ اطلاعى ندارند. خودتان را اصلاح كنيد، توجه كنيد به سرنوشتهاى خودتان. اينهايى كه اين دروغها را پخش مىكنند اينها براى شما نمىخواهند يك سعادتى ايجاد كنند، اينها همانها هستند كه با اسم آزادمردان و آزادزنان شما را و همه جوانهاى ما را به تباهى كشيدند. اينها اشخاصى هستند كه آزادى را در آن چيزهائى كه تباهى مىآورد مىدانند، و اما آن چيزهائى كه تباهى ندارد، آن چيزهائى كه براى سرنوشت ملت است در آن چيزها آزادى نمىدهند. اينها همان طائفه هستند و اينها مىخواهند همان مسائل را پيش بياورند و از چيزهائى كه اينها منتشر مىكنند، شما توجه داشته باشيد. اسلام براى همه شماست.
ولايت فقيه براى شما يك هديه الهى است
اين معنا كه از من قبلاً سوال شده است و جواب دادم كه طلاق در صورتى كه در ضمن عقد با مرد (وقتى كه مىخواهند عقد كنند) شرط بكنند و در ضمن عقد اين شرط بشود كه - طلاق - وكيل در طلاق خودش يا مطلق. يا در شرائطى يك سوالى پيش آورده است به اينكه اين زنهائى كه حالا تحت زوجيت هستند چه؟ اين ولايت فقيه را مخالفت مىكنند در صورتى كه نمىدانند از شؤون فقيه هست كه اگر چنانچه يك مردى با زن خودش رفتارش بد باشد او را اولا نصيحت كند و ثانيا تأديب كند و اگر ديد نمىشود اجراء طلاق كند. شما موافقت كنيد با اين ولايت فقيه. ولايت فقيه براى مسلمين يك هديهاى است كه خداى تبارك و تعالى داده است. منجمله همين معنائى كه شما سؤال كرديد و طرح كرديد كه زنهائى كه الان شوهر دارند اگر چنانچه گرفتارىهائى داشته باشند چه بايد بكنند؟ آنها رجوع مىكنند به آنجائى كه فقيه است، به مجلسى كه در آن فقيه است به دادگاهى كه در آن فقيه است و فقيه رسيدگى مىكند و اگر چنانچه صحيح باشد، شوهر را تاديب مىكند، شوهر را وادار مىكند به اينكه درست عمل كند و اگر چنانچه نكرد طلاق مىدهد. ولايت دارد براى اين امر كه اگر چنانچه به فساد مىكشد، يك زندگى به فساد كشيده مىشود طلاق مىدهد و طلاق اگر چه در دست مرد است لكن فقيه در جائى كه مصلحت اسلام را ديد، مصلحت مسلمين را ديد و در جائى كه ديد نمىشود
به غير اين، طلاق بدهد اين ولايت فقيه هست. ولايت فقيه براى شما يك هديه الهى است. در هر صورت ما الان گرفتار يك مشت اشخاصى مختلفالسليقه و مختلفالعقيدهاى كه - همه در اين معنائى كه - همه در اين معنا كه نخواهند اين مملكت به سر و سامان برسد شريكند، در عقائد مختلفند، بعض گروههاشان با بعض گروههاى ديگر دشمن هم هستند لكن در يك چيز موافقند و آن اينكه مخالف با اسلام، مخالفت با آن چيزى كه همه ملت ما به آن راى دادند، در اين، اينها موافقند يعنى در باطل خودشان اتفاق دارند. شماها در حق خودتان مجتمع باشيد اين باطلها نمىتوانند كارى بكنند شماها توجه داشته باشيد كه اسلام براى شما، براى ما، براى همه، براى همه بشر مفيد است. اسلام يك طرحى است كه براى مستضعفين بيشتر از ديگران مفيد است و براى همه مفيد است. از اسلام نترسيد و نترسانيد مردم را. شماهائى كه قلم دستتان مىگيريد و هر چه دلتان مىخواهد مىنويسيد، يا هر چه دلتان مىخواهد صحبت مىكنيد، شماها اسلام را بىاطلاع از آن هستيد، شما يك كلمه اسلامى شنيديد، گاهى هم يك كتابى خوانديد كه نويسندهاش هم از اسلام اطلاع صحيحى نداشته است، بدون اطلاع از اسلام، بدون اطلاع از فلسفه احكام اسلام، شماها سمپاشى مىكنيد و معلوم هم نيست كه واقعا مقصدتان اين باشد كه يك كار صحيحى انجام بدهيد، منتها اشتباه بكنيد. نخير، من خيلى احتمال مىدهم كه بسيارى از اينها، نه همه، بسيارى از اينها اشخاصى باشند كه حالا كه ديدند آن رژيم به هم خورده است و آن - چيزهائى كه - منافعى كه آنها در آن رژيم مىبردند و آنقدر فاصلهاى كه مابين آنها و مابين مردم بوده است، در طرح اسلامى آنطور نمىتواند مطرح باشد، اينها حالا به دست و پا افتادند كه بلكه نگذارند اين نهضت پيش برود. شما ملاحظه كرديد كه قدم به قدم مخالفت كردند، آن روز كه نهضت بود همين در تهران و در ساير جاها، هى مخالفتها بود و دست و پا مىزدند به اينكه (همين داخلىها، خارجىها كه سر جاى خودشان دست و پا مىزدند) به اينكه شاه را نگه دارند، وقتى كه شاه رفت دست و پا مىزدند به اينكه بختيار را نگه دارند، توى خيابانها راه مىافتادند و قانون اساسى مىگفتند. قانون اساسى معنايش حفظ شاهنشاهى است و آنها قانون اساسى را براى شاهنشاهىاش مىخواستند نه ساير مسائلش. وقتى كه بختيار هم رفت، دنبالش باز هى صحبت قانون اساسى بود، مىخواستند حفظش كنند. من كه در پاريس بودم مىآمدند آنجا پيغام مىدادند، خودشان مىآمدند كه بگذاريد كه اين شوراى سلطنتى باقى باشد و با شوراى سلطنتى يك كارهائى بكنيد بعد ما كارهائى بكنيم بعد چه. خوب من مىدانستم اينها يا نمىفهمند مطلب را يا مقصدشان اين است كه همان مسائل حفظ بشود. شوراى سلطنتى را ما فرض كنيد قبول كنيم معنايش اين است كه سلطنت را قبول كرديم والا شوراى سلطنتى با - چيز - شاه است، هر وقتى بخواهد كنارش مىگذارد. اين معنايش اين است كه ما خود شاه را قبول داريم. مىآمدند بعضى از همين روشنفكرها و بعضى از همين اشخاصى كه حالا انقلابى شدند، همينها مىآمدند مىخواستند ما را اغفال كنند يا خودشان هم نمىفهميدند، كه شما كارى بكنيد كه اين شوراى سلطنتى باقى باشد در صورتى كه آن كه رئيس شوراى سلطنتى بود آمد پاريس من گفتم تا استعفاء نكردى من با تو ملاقات هم نمىكنم، استعفا هم كرد او. ولى معذلك از
اينجا هى مىآمدند هى مىگفتند هى چه. - اين - آن قدم هم كه از بين رفت و ملت ما بحمدالله پيروز شد، بعد در هر قدم مخالفت واقع مىشد، در رفراندمش باز مخالفت مىكردند، در مجلس خبرگانش، در انتخاباتش باز مخالفت مىكردند، حالا هم با مجلس خبرگان مخالفت مىكنند، بعد هم با مجلس شورا مخالفت خواهند كرد، بعد هم با رئيس جمهورى مخالفت خواهند كرد. اين مخالفتها همين طور سلسله مراتب محفوظ است براى اينكه با اساس مخالفند چون با اساس مخالفند. اينها فروع آن اساس است، و با آن مخالفت مىكنند. لكن بايد بدانند كه اين دست و پا زدنها ديگر فايده ندارد. ما هيچ وقت از اين دست و پا زدنهاى شما نمىترسيم. ما مىدانيم كه شماها ديگر كارى از شما نمىآيد، اين نويسندگى از شما مىآيد و يك گفتن از شما مىآيد، خوب هر چه مىخواهيد بنويسيد و هر چه مىخواهيد بگوئيد، لكن شما بيدار بشويد، شما بفهميد كه بايد در مسير اين راه برويد. دنياتان هم در مسير اين ملت است، اگر شما دنياتان هم بخواهيد اداره بشود، يك سيلى راه افتاده، برخلاف مسير اين سيل هلاكت مىآورد. شما بخواهيد برخلاف مسير اين ملت كه مسير اسلام است، برخلاف مسير اينجا، اين سيل خروشانى كه اين سلسله خبيثه را و آن رژيم شاهنشاهى را به هم كوبيد شما چهار نفر بخواهيد مقاومت بكنيد و مقابلش بايستيد، شما را اين سيل مىبرد. براى دنياى خودتان هم (اگر اهل دنيا هستيد) براى دنياى خودتان فكر بكنيد. اينقدر مخالفت نكنيد با ملتى كه جوانهايش و همه چيزش در راه اين نهضت داده و در راه اسلام داده و شماها هيچ كاره بوديد. اگر مخالفت هم نمىكرديد كارى به اين كارها نداشتيد، نشسته بوديد تو منازل خودتان و كاخهاى خودتان و مشغول تعيش خودتان بوديد، حالا آمديد و باز مخالفت با اين ملت مىكنيد. اين صلاح خودتان نيست، صلاح دنياتان نيست، صلاح دينتان نيست. بيائيد با اين سيل همراه بشويد تا اينكه بتوانيم ما اين نهضت را تام و تمام به آخر برسانيم و به زودى انشاءالله، گر چه مخالفتهاى شما اسباب اين نمىشود كه اين سيل خروشان توقف كند، لكن براى ما يك عيبى است كه بگويند اين اشخاصى كه مثلا داراى كذا و علم كذا و كذا هستند اينها با ملت خودشان مخالفت دارند مىكنند، اين اشخاصى كه مدعى اين هستند كه بايد دموكراسى باشد و آن حرفهائى كه مىزنند، همين اشخاص با حكومت ملت دارند مخالفت مىكنند، با همين ملتى كه نود و هشت و بيشتر درصد مردم راى داشتند، با اينها دارند مخالفت مىكنند، با همين مجلس خبرگانى كه با آراء عمومى آنطور تعيين شدند، حالا اينها دارند باز مخالفت مىكنند، اينها اصلا اطلاعى ندارند كه قضيه ولايت فقيه چى هست، اصلا از سر و ته ولايت فقيه سر در نمىآورند كه اصلا چى چى هست، در عين حالى كه سر در نمىآوردند مىنشينند مىگويند اگر بنا باشد كه ولايت فقيه بشود ديكتاتورى مىشود، كذا مىشود. مگر اميرالمؤمنين كه ولى امور مردم بود ديكتاتورى بود، مگر خود پيغمبر كه ولايت داشت ديكتاتور بود. مگر بگويند كه ولايت براى پيغمبر هم نيست، پيغمبر هم مثل ساير مردم، و از اينها بعيد نيست اين را بگويند، لكن جرات نمىكنند بگويند. ديكتاتورى كدام است، در اسلام همچو چيزى مطرح نيست، اسلام ديكتاتور را محكوم مىكند، اسلام يك نفر فقيه بخواهد اگر ديكتاتورى بكند از ولايت ساقطش مىكند. چطور ديكتاتورى مىگوئيد مىكند اسلام و اين حرفها را
مىزنيد. اگر مىدانيد و مىگوئيد، چرا بايد در مخالف مسير ملت سير بكنيد و اين مسائل را بگوئيد. و اگر نمىدانيد، چرا انسان ندانسته يك حرفى را بزند همين بيخود بدون اينكه بفهمد چى هست مساله بيايد يك همچو مسائلى را بگويد.
انشاءالله من اميدوارم كه ما همه با هم، آنهائى كه از پانزده خرداد جوان دادند و سرپرست خودشان را از دست دادند و آنهائى كه الان مشغول به فعاليت هستند، همه باهم مقصد را طى بكنيم و به آن نقطه آخر پيروزى برسيم. خداوند همهتان را حفظ بكند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته