0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:21 AM

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 86

تاريخ: 9/8/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده‏هاى شهداى پانزده خرداد سال 42 و شهداى حوادث بندر انزلى

قيام پانزده خرداد نقطه عطفى در تاريخ و مبداء نهضت ما

بسم الله الرحمن الرحيم

پانزده خرداد كه ما مردان با اراده‏اى را از دست داديم و جوانانى از دست ملت ما رفت، نقطه عطفى در تاريخ و مبدا اين نهضت است. آنها كه در پانزده خرداد قيام كردند، قيام مردانه كردند و در مقابل دژخيمان نه گفتند و به شهادت رسيدند، آنها مبدا اين نهضت عظيم شدند. من از خداى تبارك و تعالى براى آنها رحمت استدعا مى‏كنم و براى بازماندگان آنها سلامت و صبر و سعادت. همين قيام‏ها بود كه امروز مى‏بينيد در يك مجلس گروه‏هاى مختلف مجتمع مى‏شوند با مقصد واحد. همين قيام‏ها بود كه مابين دانشگاه و مدارس قديمى ما را جوش داد و مابين قشرهاى مختلف را جوش داد به طورى كه همه با حال وحدت و با وحدت اراده، با وحدت مقصد اين راه را طى كردند و تا آنجا رساندند و به اين نحو كه ملت ما الان زنده است و راه خودش را يافته است اين راه را هم طى خواهد كرد و نهضت را به ثمرهاى انسانى - اسلامى خواهد رساند. اين خواهرهائى كه از بعض نعمت‏ها، از نعمت گوش و زبان محروم هستند و الان آمدند اينجا، اين خود اسباب اميدوارى است كه همه قشرها مجتمع هستند در اين مقصد الهى، خداوند آنها را حفظ كند و به سعادت برساند.

اينها (روشنفكرنماها) اشخاصى هستند كه آزادى را در آن چيزهائى كه تباهى مى‏آورد، مى‏دانند

من اميدوارم كه اين قشرهاى مختلفى كه هست، همه توجه داشته باشند كه اين توطئه‏هائى كه الان در بين هست با توجه خودشان خنثى كنند. شما ديديد و خانم‏هاى به قول خودشان روشنفكر ديدند كه يك دروغى در تهران منتشر كردند و اين خانم‏ها بدون اينكه رسيدگى كنند به خيابان‏ها مى‏خواستند بريزند در صورتى كه اصلاً يك همچو قانونى كه آنها خيال مى‏كردند مطرح نبود، معذلك، مع‏الاسف اين روشنفكرها معلوم شد كه اينقدر بى‏توجه به مسائل روز هستند و به مسائلى كه مربوط به سرنوشت‏شان هست كه مطالبى كه در راديو، در راديو و تلويزيون، در مطبوعات منتشر شده است اينها نگاه نكردند و فقط به نوشته بعض اشخاص مفسد نگاه كردند و بدون توجه خواستند ترتيب اثر بدهند. اينها توطئه نيست؟ اينها كشف از يك توطئه فاسد نيست كه يك مساله‏اى كه اصلاً مطرح نشده

صحيفه نور ج 10 صفحه 87

است نسبت بدهند كه گذشت در قانون اساسى كه زن هيچ حقى ندارد؟ در صورتى كه اصلا مطرح نشده است و از امورى نيست كه مربوط به قانون اساسى باشد. بيدار نمى‏شوند اين جوان‏هاى ما؟ اين جوان‏هاى زن و مرد ما بيدار نمى‏شوند كه يك همچو توطئه‏هائى در كار هست؟ توجه نمى‏كنند كه يك دروغ را كه بعد از يك روز كشف مى‏شود معذلك آنها منتشر مى‏كنند و از جهالت اشخاص بهره‏بردارى مى‏كنند؟ به كجا بايد گفت كه شمائى كه اينقدر به قول خودتان دانشمند و روشنفكر هستيد، به يك قانونى كه سرنوشت شما بستگى به آن دارد اينقدر بى‏عنايت هستيد كه نه روزنامه را نگاه كرديد، نه راديو گوش كرديد، نه راديو تلويزيون را. و همين‏طور بى‏جهت اسباب اين شد كه ما را سرشكسته كنيد كه روشنفكرهاى ما اينطور مردم هستند، اينطور جمعيت هستند كه تحت تاثير يك دروغى كه بعد از يكى دو روز فاش مى‏شود واقع مى‏شوند و خودشان اينقدر بى‏اطلاعند كه از گزارش‏ها و از چيزهائى كه مى‏گذرد در مملكت‏شان هيچ توجه ندارند، هيچ اطلاعى ندارند. خودتان را اصلاح كنيد، توجه كنيد به سرنوشتهاى خودتان. اينهايى كه اين دروغ‏ها را پخش مى‏كنند اينها براى شما نمى‏خواهند يك سعادتى ايجاد كنند، اينها همان‏ها هستند كه با اسم آزادمردان و آزادزنان شما را و همه جوان‏هاى ما را به تباهى كشيدند. اينها اشخاصى هستند كه آزادى را در آن چيزهائى كه تباهى مى‏آورد مى‏دانند، و اما آن چيزهائى كه تباهى ندارد، آن چيزهائى كه براى سرنوشت ملت است در آن چيزها آزادى نمى‏دهند. اينها همان طائفه هستند و اينها مى‏خواهند همان مسائل را پيش بياورند و از چيزهائى كه اينها منتشر مى‏كنند، شما توجه داشته باشيد. اسلام براى همه شماست.

ولايت فقيه براى شما يك هديه الهى است‏

اين معنا كه از من قبلاً سوال شده است و جواب دادم كه طلاق در صورتى كه در ضمن عقد با مرد (وقتى كه مى‏خواهند عقد كنند) شرط بكنند و در ضمن عقد اين شرط بشود كه - طلاق - وكيل در طلاق خودش يا مطلق. يا در شرائطى يك سوالى پيش آورده است به اينكه اين زن‏هائى كه حالا تحت زوجيت هستند چه؟ اين ولايت فقيه را مخالفت مى‏كنند در صورتى كه نمى‏دانند از شؤون فقيه هست كه اگر چنانچه يك مردى با زن خودش رفتارش بد باشد او را اولا نصيحت كند و ثانيا تأديب كند و اگر ديد نمى‏شود اجراء طلاق كند. شما موافقت كنيد با اين ولايت فقيه. ولايت فقيه براى مسلمين يك هديه‏اى است كه خداى تبارك و تعالى داده است. منجمله همين معنائى كه شما سؤال كرديد و طرح كرديد كه زن‏هائى كه الان شوهر دارند اگر چنانچه گرفتارى‏هائى داشته باشند چه بايد بكنند؟ آنها رجوع مى‏كنند به آنجائى كه فقيه است، به مجلسى كه در آن فقيه است به دادگاهى كه در آن فقيه است و فقيه رسيدگى مى‏كند و اگر چنانچه صحيح باشد، شوهر را تاديب مى‏كند، شوهر را وادار مى‏كند به اينكه درست عمل كند و اگر چنانچه نكرد طلاق مى‏دهد. ولايت دارد براى اين امر كه اگر چنانچه به فساد مى‏كشد، يك زندگى به فساد كشيده مى‏شود طلاق مى‏دهد و طلاق اگر چه در دست مرد است لكن فقيه در جائى كه مصلحت اسلام را ديد، مصلحت مسلمين را ديد و در جائى كه ديد نمى‏شود

صحيفه نور ج 10 صفحه 88

به غير اين، طلاق بدهد اين ولايت فقيه هست. ولايت فقيه براى شما يك هديه الهى است. در هر صورت ما الان گرفتار يك مشت اشخاصى مختلف‏السليقه و مختلف‏العقيده‏اى كه - همه در اين معنائى كه - همه در اين معنا كه نخواهند اين مملكت به سر و سامان برسد شريكند، در عقائد مختلفند، بعض گروه‏هاشان با بعض گروه‏هاى ديگر دشمن هم هستند لكن در يك چيز موافقند و آن اينكه مخالف با اسلام، مخالفت با آن چيزى كه همه ملت ما به آن راى دادند، در اين، اينها موافقند يعنى در باطل خودشان اتفاق دارند. شماها در حق خودتان مجتمع باشيد اين باطلها نمى‏توانند كارى بكنند شماها توجه داشته باشيد كه اسلام براى شما، براى ما، براى همه، براى همه بشر مفيد است. اسلام يك طرحى است كه براى مستضعفين بيشتر از ديگران مفيد است و براى همه مفيد است. از اسلام نترسيد و نترسانيد مردم را. شماهائى كه قلم دستتان مى‏گيريد و هر چه دلتان مى‏خواهد مى‏نويسيد، يا هر چه دلتان مى‏خواهد صحبت مى‏كنيد، شماها اسلام را بى‏اطلاع از آن هستيد، شما يك كلمه اسلامى شنيديد، گاهى هم يك كتابى خوانديد كه نويسنده‏اش هم از اسلام اطلاع صحيحى نداشته است، بدون اطلاع از اسلام، بدون اطلاع از فلسفه احكام اسلام، شماها سمپاشى مى‏كنيد و معلوم هم نيست كه واقعا مقصدتان اين باشد كه يك كار صحيحى انجام بدهيد، منتها اشتباه بكنيد. نخير، من خيلى احتمال مى‏دهم كه بسيارى از اينها، نه همه، بسيارى از اينها اشخاصى باشند كه حالا كه ديدند آن رژيم به هم خورده است و آن - چيزهائى كه - منافعى كه آنها در آن رژيم مى‏بردند و آنقدر فاصله‏اى كه مابين آنها و مابين مردم بوده است، در طرح اسلامى آنطور نمى‏تواند مطرح باشد، اينها حالا به دست و پا افتادند كه بلكه نگذارند اين نهضت پيش برود. شما ملاحظه كرديد كه قدم به قدم مخالفت كردند، آن روز كه نهضت بود همين در تهران و در ساير جاها، هى مخالفت‏ها بود و دست و پا مى‏زدند به اينكه (همين داخلى‏ها، خارجى‏ها كه سر جاى خودشان دست و پا مى‏زدند) به اينكه شاه را نگه دارند، وقتى كه شاه رفت دست و پا مى‏زدند به اينكه بختيار را نگه دارند، توى خيابان‏ها راه مى‏افتادند و قانون اساسى مى‏گفتند. قانون اساسى معنايش حفظ شاهنشاهى است و آنها قانون اساسى را براى شاهنشاهى‏اش مى‏خواستند نه ساير مسائلش. وقتى كه بختيار هم رفت، دنبالش باز هى صحبت قانون اساسى بود، مى‏خواستند حفظش كنند. من كه در پاريس بودم مى‏آمدند آنجا پيغام مى‏دادند، خودشان مى‏آمدند كه بگذاريد كه اين شوراى سلطنتى باقى باشد و با شوراى سلطنتى يك كارهائى بكنيد بعد ما كارهائى بكنيم بعد چه. خوب من مى‏دانستم اينها يا نمى‏فهمند مطلب را يا مقصدشان اين است كه همان مسائل حفظ بشود. شوراى سلطنتى را ما فرض كنيد قبول كنيم معنايش اين است كه سلطنت را قبول كرديم والا شوراى سلطنتى با - چيز - شاه است، هر وقتى بخواهد كنارش مى‏گذارد. اين معنايش اين است كه ما خود شاه را قبول داريم. مى‏آمدند بعضى از همين روشنفكرها و بعضى از همين اشخاصى كه حالا انقلابى شدند، همين‏ها مى‏آمدند مى‏خواستند ما را اغفال كنند يا خودشان هم نمى‏فهميدند، كه شما كارى بكنيد كه اين شوراى سلطنتى باقى باشد در صورتى كه آن كه رئيس شوراى سلطنتى بود آمد پاريس من گفتم تا استعفاء نكردى من با تو ملاقات هم نمى‏كنم، استعفا هم كرد او. ولى معذلك از

صحيفه نور ج 10 صفحه 89

اينجا هى مى‏آمدند هى مى‏گفتند هى چه. - اين - آن قدم هم كه از بين رفت و ملت ما بحمدالله پيروز شد، بعد در هر قدم مخالفت واقع مى‏شد، در رفراندمش باز مخالفت مى‏كردند، در مجلس خبرگانش، در انتخاباتش باز مخالفت مى‏كردند، حالا هم با مجلس خبرگان مخالفت مى‏كنند، بعد هم با مجلس شورا مخالفت خواهند كرد، بعد هم با رئيس جمهورى مخالفت خواهند كرد. اين مخالفت‏ها همين طور سلسله مراتب محفوظ است براى اينكه با اساس مخالفند چون با اساس مخالفند. اينها فروع آن اساس است، و با آن مخالفت مى‏كنند. لكن بايد بدانند كه اين دست و پا زدن‏ها ديگر فايده ندارد. ما هيچ وقت از اين دست و پا زدن‏هاى شما نمى‏ترسيم. ما مى‏دانيم كه شماها ديگر كارى از شما نمى‏آيد، اين نويسندگى از شما مى‏آيد و يك گفتن از شما مى‏آيد، خوب هر چه مى‏خواهيد بنويسيد و هر چه مى‏خواهيد بگوئيد، لكن شما بيدار بشويد، شما بفهميد كه بايد در مسير اين راه برويد. دنياتان هم در مسير اين ملت است، اگر شما دنياتان هم بخواهيد اداره بشود، يك سيلى راه افتاده، برخلاف مسير اين سيل هلاكت مى‏آورد. شما بخواهيد برخلاف مسير اين ملت كه مسير اسلام است، برخلاف مسير اينجا، اين سيل خروشانى كه اين سلسله خبيثه را و آن رژيم شاهنشاهى را به هم كوبيد شما چهار نفر بخواهيد مقاومت بكنيد و مقابلش بايستيد، شما را اين سيل مى‏برد. براى دنياى خودتان هم (اگر اهل دنيا هستيد) براى دنياى خودتان فكر بكنيد. اينقدر مخالفت نكنيد با ملتى كه جوان‏هايش و همه چيزش در راه اين نهضت داده و در راه اسلام داده و شماها هيچ كاره بوديد. اگر مخالفت هم نمى‏كرديد كارى به اين كارها نداشتيد، نشسته بوديد تو منازل خودتان و كاخ‏هاى خودتان و مشغول تعيش خودتان بوديد، حالا آمديد و باز مخالفت با اين ملت مى‏كنيد. اين صلاح خودتان نيست، صلاح دنياتان نيست، صلاح دين‏تان نيست. بيائيد با اين سيل همراه بشويد تا اينكه بتوانيم ما اين نهضت را تام و تمام به آخر برسانيم و به زودى انشاءالله، گر چه مخالفت‏هاى شما اسباب اين نمى‏شود كه اين سيل خروشان توقف كند، لكن براى ما يك عيبى است كه بگويند اين اشخاصى كه مثلا داراى كذا و علم كذا و كذا هستند اينها با ملت خودشان مخالفت دارند مى‏كنند، اين اشخاصى كه مدعى اين هستند كه بايد دموكراسى باشد و آن حرف‏هائى كه مى‏زنند، همين اشخاص با حكومت ملت دارند مخالفت مى‏كنند، با همين ملتى كه نود و هشت و بيشتر درصد مردم راى داشتند، با اينها دارند مخالفت مى‏كنند، با همين مجلس خبرگانى كه با آراء عمومى آنطور تعيين شدند، حالا اينها دارند باز مخالفت مى‏كنند، اينها اصلا اطلاعى ندارند كه قضيه ولايت فقيه چى هست، اصلا از سر و ته ولايت فقيه سر در نمى‏آورند كه اصلا چى چى هست، در عين حالى كه سر در نمى‏آوردند مى‏نشينند مى‏گويند اگر بنا باشد كه ولايت فقيه بشود ديكتاتورى مى‏شود، كذا مى‏شود. مگر اميرالمؤمنين كه ولى امور مردم بود ديكتاتورى بود، مگر خود پيغمبر كه ولايت داشت ديكتاتور بود. مگر بگويند كه ولايت براى پيغمبر هم نيست، پيغمبر هم مثل ساير مردم، و از اينها بعيد نيست اين را بگويند، لكن جرات نمى‏كنند بگويند. ديكتاتورى كدام است، در اسلام همچو چيزى مطرح نيست، اسلام ديكتاتور را محكوم مى‏كند، اسلام يك نفر فقيه بخواهد اگر ديكتاتورى بكند از ولايت ساقطش مى‏كند. چطور ديكتاتورى مى‏گوئيد مى‏كند اسلام و اين حرف‏ها را

صحيفه نور ج 10 صفحه 90

مى‏زنيد. اگر مى‏دانيد و مى‏گوئيد، چرا بايد در مخالف مسير ملت سير بكنيد و اين مسائل را بگوئيد. و اگر نمى‏دانيد، چرا انسان ندانسته يك حرفى را بزند همين بيخود بدون اينكه بفهمد چى هست مساله بيايد يك همچو مسائلى را بگويد.

انشاءالله من اميدوارم كه ما همه با هم، آنهائى كه از پانزده خرداد جوان دادند و سرپرست خودشان را از دست دادند و آنهائى كه الان مشغول به فعاليت هستند، همه باهم مقصد را طى بكنيم و به آن نقطه آخر پيروزى برسيم. خداوند همه‏تان را حفظ بكند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها