پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:20 AM
بيانات امام خمينى در ديدار با اعضاى انجمن اسلامى دانشجويان مدرسه عالى ترجمه مفيدى
ما بايد خودمان را پيدا كنيم تا بتوانيم سر پاى خودمان بايستيم
بسم الله الرحمن الرحيم
مثل كشور ما مثل بيمارى است كه لااقل پنجاه و چند سال بيمارى كشيده است و همه قشرها به بيمارى او دامن زدند و الان از بار قشرهائى كه دامن به بيمارى او مىزدند فارغ شده است لكن بيمار است. از بيمارى كه پنجاه و چند سال به بيمارى او كمك كردند و خائنين دامن زدند، نبايد متوقع بود كه به مجرد اينكه دامن زنها خارج شدند بيمار فوراً صحيح بشود. اين بيمارى كه در جامعه ما از غرب پيدا شده است، از ممالك خارجى كه مىخواستند ما را همه چيزمان را ببرند، اين بيمارى غربى را توقع نداشته باشيد كه با هشت ماه يا با هشت سال يا با بيست سال اين بيمارى رفع بشود. اينهايى كه در دانشگاهها هستند بعضىشان البته پنجاه سال اينها از غرب به مغزهاى آنها بيمارى تزريق شده و تربيت شدند اينها به همان تربيتهاى غربى و آنها اينها را آماده كردند براى اينكه جوانهاى مارا آنطورى بار بياورند. شما بخواهيد كه فوراً اين بيمارها سالم بشوند يا اين بيمارها را كنار بگذاريد و سالم پيدا بكنيد، اين توقع غير معقولى است. من مىدانم كه در همه قشرها و خصوصاً در مراكز تعليم و تربيت كه بيشتر خارجىها عنايت داشتند به نگهدارى آنها در يك سطح معينى يا منحرف كردن آنهيا از آن راهى كه بايد بروند آنقدرى كه به دانشگاهها آنها عنايت داشتند كه نگذارند رشد بكند بلكه آنها را به مسير ديگرى ببرند، به راه ديگرى ببرند، شايد به جاهاى ديگر اينقدرها عنايت نداشتند. در يك همچو مسيرى كه آنها عمال خودشان را وادار كردند و جوانهاى ما را به مسير ديگرى بردند، شما متوقع نباشيد كه فوراً آنها از آن مسير برگردند و به مسير ملت بيايند. لكن مايوس نباشيد، ملت راه خودش را پيدا كرده است، شما جوانها راه خودتان را پيدا كرديد.
اگر امروز نشود تصفيه، فردا تصفيه مىشود، ناچار از اين تصفيه است يعنى يك ملتى كه فهميده مرضش چيست، ابتداى هر چيزى فهم اين است كه گرفتارى چيست. در اين پنجاه سال ما را از اينكه بفهميم گرفتارى ما چيست اغفال كرده بودند ما آن ميكروبهاى فاسد را و مفسد را براى خودمان درمان مىدانستيم. ما آنهايى كه ما را به تباهى مىكشيدند براى خودمان معالج مىدانستيم. ما را اينطور درست كرده بودند، اين تبليغات دامنهدارشان به ما اينطور حالى كرده بودند كه شمابايد هر چه كه مىخواهيد، هر تمدنى كه خواهيد، هر فرهنگى مىخواهيد، از غرب بايد، به دست خودتان نداريد.
به اين افكار پوسيدهاى كه اينها تزريق كردند به وسيله قلمهاى فاسد و به وسيله گفتارهاى منحرف كننده و اينها ما را همچوبار آوردند و جوانهاى ما را همچو بار آوردند كه آنكه زهر مهلك براى جامعه ما بود، خيال كند دواى دردش است. الان هم همين فاسدها بعضى از همين فاسدها در جامعه ما هستند، در همه جا هستند، در دانشگاه هم هست، در همه جاى مملكت ما هست و توقع اين را نداشته باشيد كه يك درد پنجاه و چند ساله، يك چند روزه و چند ساعت و چند وقت و چند ماه و چند سال معالجه بشود. شما ملاحظه كنيد، يك كسى كه يك ربع ساعت سرماخوردگى برايش پيش مىآيد يك ماه گاهى احتياج به معالجه دارد و يك جامعهاى كه 2500 سال زير يوغ اشخاص بوده است كه براى خودشان مىخواستند جاه و مقام درست كنند و ظلمشان بر جامعه همه طرف بوده است و آنكه ما يادمان است پنجاه و چند سال بدترين اوقات را مملكت ما گذارند، بدترين اوقات تاريخ ما بود يعنى از همه اطراف به ما هجوم آورده بودند، به مملكت ما هجوم آورده بودند، همه قشرها را بعد از مطالعه در خدمت گرفته بودند و ما را از خودمان بكلى تهى كرده بودند.
بايد ما، نه ما تنها، شرق بايد شرق خودش را كه گم كرده پيدا كند. اينها با تبليغات خودشان ما را همچو به غرب برگرداندند و غربزده كردند كه همه چيز خودمان را، همه مفاخر خودمان را يادمان رفت، براى خودمان ديگر چيزى قائل نيستيم. همين چند روز پيش از اين يك آقايى كه من او را نمىشناسمش آمد اينجا نشست همچو تند تند هى شروع كرد گفتن كه آقا ما محتاجيم به آنها، محتاجيم به آنها، ما از آنها بايد همه چيز بگيريم، من اصلاً جوابش را ندادم لكن يك همچو مغزهايى است. ما تا نفهميم كه محتاج به آنها نيستيم، نفهميم كه آنها محتاج به ما هستند، نه ما محتاج به آنها، نمىتوانيم اصلاح بشويم. شرق همه چيز دارد فرهنگش از فرهنگ غرب بهتر است فرهنگ غرب از شرق رفته است همه چيزش از غرب بهتر است فقط تهىاش كردند از خودش، فقط تبليغات دامنهدارى كه به وسيله نوكرهاى اينها كه الان هم موجودند در مملكت ما، الان هم با صورتهاى مختلف در مملكت ما موجودند و مع الاسف اشخاصى دامن مىزنند به اينكه. اينها را بزرگ كنند، اينها ما را از خودمان تهى كردند به طورى كه ما خيال مىكنيم هر چيز هست از آنجاست. ما تا خودمان را پيدا نكنيم، تا شرق خودش را پيدا نكند، تا آن گمشده پيدا نشود، نمىتوانيم سر پاى خودمان بايستيم. بايد از مغزهاى ما اسم غرب زدوده شود. در مقابل آنوقت كه هر خيابانى كه مىخواستند بيشتر ترويجش كنند خيابان روزولت، خيابان نمىدانم زهر مار هى از آنها هر دواخانهاى كه مىخواستند بيشتر مشترى پيدا كند يك اسم خارجى رويش مىگذاشتند. هر دوائى را كه مىخواستند دوا را خودشان درست مىكردند لكن مىخواستند ترويج بشود، يك اسمى از آنها رويش مىگذاشتند. هر پارچهاى را كه مىبافتند، اصفهان پارچه مىبافت لكن اسم آنها را رويش مىگذاشت. ما همه چيزمان را باختيم. حالا دزدها را بيرون كرديم اما خودمان را پيدا نكرديم بايد خودمان را پيدا كنيم. شرق بايد در غرب را ببندد، در غرب را به روى خودش ببندد. تا غرب راه به اينجا دارد شما به استقلال خودتان رسيد و تا اين غربزدههايى كه در همه جا موجودند از اين مملكت نروند يا اصلاح نشوند شما به
استقلال نخواهيد رسيد، اينها نمىگذارند. ما بايد خودمان را پيدا كنيم تا بتوانيم سر پاى خودمان بايستيم و بفهميم ما هم موجودى هستيم.
تمام گرفتارىهاى مسلمين از امريكاست
غرب به ما يك چيزى كه مفيد به حال ما باشد نخواهد داد و نداده است غرب هر چه به اين طرف فرستاده آنهائى بوده كه براى خودش مفيد بوده است حالا مضر به حال ما باشد يا نباشد مطرح نيست. من اين را مكرر گفتهام و از بس متاثر شدهام اين را باز مكرر مىكنم كه در چند روز پيش از اين، چند وقت پيش از اين در مجله، در روزنامه خواندم كه دواهايى در امريكا قدغن شده است كه استعمال بكنند آنجا، لكن مجازند كه به دنياى ثالث بفرستند. شما ببينيد اينها چه نظرى به ما مىكنند ما را مثل يك موجود زنده شايد فرض نمىكنند، و الله براى هر موجود زنده هم انسان اينطور حاضر نيست كه يك دوايى كه مضر است، بفرستد كه به حيوان بدهد. شما ببينيد كه ما با چه موجوداتى مقابل هستيم، با چه موجودات كثيفى در آمريكا ما مواجه هستيم. آمريكا (ملت را نمىگويم دولت را مىگويم) دولتهاى ابر قدرت با ما چه معامله مىكنند و ما باز خاضع آنها هستيم باز براى آنها كار مىكنيم. بشكند قلمهايى كه براى اينها دارد كار مىكند و بشكند زبانها و ببرد زبانهايى كه به نفع اينها دارد صحبت مىكند و باز ملت را مىخواهد تباه كند. شما فكر كنيد كه دوايى كه آنجا نبايد استعمال بشود، بفرستند به دنياى ثالث، بفرستند پيش ما، جهنم، ما هر چه به سرمان آمد از اين دواها مانعى ندارد، آنها پولش را بگيرند. از اول همين بوده است، چيزهايى كه به حال ما مفيد باشد به ما ندادند. آقا، تمام گرفتارىهاى شرق از اين اجانب است، از اين غرب است، از اين آمريكاست. الان تمام گرفتارى ما از آمريكاست. تمام گرفتارى مسلمين از آمريكاست، از اين آمريكايى است كه صهيونيسم را آنطور تقويت كرده است و آنطور دارد تقويت كند و برادران ما را فوج فوج مىكشند.
تا فكر شما مستقل نباشد كشور شما مستقل نمىشود
ما تا تمام حيثيت خودمان را نفهميم، نفهميم كه چى بوديم، ما در تاريخ چه بوده و چه هستيم، چه داريم، تا اينها را نفهميم استقلال نمىتوانيم پيدا بكنيم. تا فكر شما مستقل نباشد، كشور شما مستقل نمىشود. برويد دنبال اينكه فكرتان را مستقل كنيد. دانشگاهها بروند دنبال اينكه جوانهاى ما را مستقل بجا بياورند، تربيت كنند كه بفهمند خودشان يك فرهنگ دارند، يك فرهنگ بزرگ دارند، بفهمند كه فرهنگ از اينجا صادر شده است به خارج، بفهمند كه ما هم يك چيزى در عالم هستيم و ما خودمان مىخواهيم خودمان را اداره كنيم.
بايد اينطور تربيت بشود حالا، بايد تصفيه بشود از اين مغزهاى پوسيدهاى كه عاشق آمريكا هستند و عاشق غرب هستند، بايد تصفيه بشود از اين موجودات، بايد ادارات ما تصفيه شود از آن خائنهايى كه الان هم به نفع رژيم سابق يا كم عمل مىكنند و يا عمل نمىكنند و يا ضدش را عمل
مىكنند. تصفيه مىخواهد اين مملكت و البته تصفيه وقت مىخواهد، بايد بشود اما يك دفعه نمىشود. تكليف ما چيست؟ تكليف هر يك از ما و هر يك از افراد ملت اين است كه آن كارى را كه مىكند خوب انجام دهد. شما متوقع اين نباشيد كه استاد چه جور هست آن را هم بايد دنبالش باشيد اما نايستيد به اينكه او عمل خوب بكند، خوب، اول عمل خوب را بكن. اول خودمان، از خودمان شروع بشود تا برسد به جامعهمان. اصلاح از اول بايد از خود آدم شروع بشود تا برساند به اينكه ديگرى را اصلاحش كند. خوب كار بكنيد، جدى كار بكنيد. كشاورزانمان جدى كار بكنند، كارگرانمان جدى كار بكنند، گول اينهايى كه مىخواهند ما را دوباره برگردانند به حال سابق، به حال اينكه وابسته، همه چيزمان وابسته به خارج باشد گول اينها را نخورند، گول تبليغات اينها را نخورند. تكليف ما اين است كه اولا هر كارى كه محول به ماست خوب انجام دهيم. محصليد خوب تحصيل كنيد، معلميد خوب تعليم كنيد، استاديد خوب استادى كنيد، كارگريد خوب كار كنيد، كشاورزيد خوب كشاورزى كنيد، ملائيد خوب ملائىات را بكن، هر چى هستى همان كارى كه به تو محول است او را خوب انجام بده. اگر يك ملتى يك چنين هوشيارى برايش پيدا شد كه هر كه، هر شخصى كار خودش را خوب انجام بدهد، يك ملت اصلاح مىشود زود هم اصلاح مىشود.
اما اگر من بنشينم براى اينكه يكى ديگر كار بكند، شما بنشينيد كه من كار بكنم، من بنشينم شما كار بكنيد، نه من كار انجام مىدهم نه شما انجام مىدهيد. منتظر نباشيد ديگران براى شما كار بكنند اين انتظارى بود كه ما منتظر باشيم آمريكا براى ما دلسوزى بكند، منتظر باشيم كه آمريكا به ما اسلحه بدهد. اسلحههايى به ما دادند كه به دردمان نمىخورد و به ضرر ما بود. قراردادهايى با ما كردند كه همه قراردادهايشان به ضرر ما بود يا اكثرش. آنها براى ما كار نمىكنند. ننشينيد ديگران براى شما كار بكنند، خودتان كار كنيد. ملت خودش كار بكند، هم خودش عملى را كه مىخواهد انجام بدهد خوب انجام دهد وهم به رفيقش بگويد خوب انجام دهد، هم به جامعه. كلكم راع و كلكم مسئول همين است. همه مسووليم در مقابل ملت و مسووليم در مقابل خودمان. خودم را اصلاح كنم ديگران را هم اصلاح كنم، به هر مقدارى كه مىتوانيد، باز ننشينيد به اينكه من اهل منبر نيستم نمىتوانم يك جامعه اى را دعوت كنم، من اهل خطابه نيستم نخير، شما همان مقدارى كه مىتوانيد خودت عمل بكن، به رفيقت هم به همان زبانى كه دارى بگو كه خوب عمل كن، او هم خودش عمل كند به رفيقش بگويد. اگر يك همچو حسى در يك مملكت پيدا شد، مملكت زود اصلاح شود كه ما ننشينيم كه ديگران براى ما كار بكنند، ما ننشينيم كه از غرب براى ما وارد بشود، ما خودمان كار بكنيم و خودمان كارهايمان را انجام بدهيم و غرب را فراموش كنيم. خداوند انشاءالله همه شمارا حفظ كند و موفق و مويد و به پيش برويد.