پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:20 AM
بيانات امام خمينى در ميان جمعى از دبيران عضو انجمن اسلامى آذربايجان شرقى
راس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه كه بعد از انقلاب بر شما معلمين و بر همه قشرهايى كه سمت تعليم و تربيت را دارند وظيفه است و لازم، اينكه اين مغزهائى كه در طول پنجاه و چند سال حكومت جائرانه و سلطه اجانب بايد بگوئيم غربزده شدند، نجات بدهيد، اگر بخواهيد ملت شما نجات پيدا بكند. نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاهها بايد طرح بشود. مادامى كه ما پيوستگى مغزى داريم به خارج و اجانب، هيچ يك از اين گرفتارىهايى كه شمرديد، نمىتوانيم از زيرش فرار كنيم. راس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است و نجات جوانهاى ما از اين وابستگى به غرب، غرب بسيار چيزهاى مفيدى دارد كه براى خودش نگه داشته و يك قدرى از آنها را صادر كرده است با بسيارى از جنايتها به ممالك شرق. آن چيزى كه آنها به اسم علم صادر مىكنند، به اسم فرهنگ صادر مىكنند، به اسم ترقى و تعالى صادر مىكنند آن غير از آنى است كه پيش خودشان است. آنها براى ممالك شرقى يك طور ديگرى فكر مىكنند. اگر ملاحظه كرده باشيد، همين چند روز، قبل، چند هفته قبل در يكى از روزنامهها يا مجلات نوشته بود كه فلان دواها، فلان قسم از دواها در آمريكا ممنوع است لكن براى جهان سوم صدورش مانع ندارد، اطبائى كه در خارج مىروند و تحصيل مىكنند و داراى جواز مىشوند، ديپلم مىشوند و اين كارهايشان را تمام مىكنند، بسيارى از آنها را اجازه اينكه در خود آن كشور طبابت كنند نمىدهند، مىگويند برويد در مملكت خودتان طبابت كنيد. كيفيت تحصيلى كه جوانهاى ما مىروند به آنجا تحصيل مىكنند و به خيال خودشان براى ترقى مىروند، كيفيت تحصيل صحيح نيست يعنى آنها اين معنا، اين چيزهائى كه نفع دارد براى همه به اختيار ما نمىگذارند. اگر چنانچه يك تعليمى هم بكنند، يك تعليم جزئى است و بايد بگوئيم تعليم استعمارى. همه چيز ما را وابسته به خودشان در عين حال مىكنند و به ما هم چيزى نمىدهند. ما الان در همه چيز به گمان همه يك نحو وابستگى داريم كه بالاتر از همه، وابستگى افكار است. افكار جوانهاى ما، پيرمردهاى ما، تحصيلكردههاى ما، روشنفكرهاى ما، بسيارى از اين افكار وابسته به غرب است، وابسته به آمريكاست و لهذا حتى آنهائى كه سوءنيت ندارند و خيال مىكنند مىخواهند خدمت بكنند به مملكت خودشان، از باب اينكه راه را درست نمىدانند و باورشان آمده است كه ما بايد همه چيز را از غرب بگيريم، اين وابستگى را دارند و اين
وابستگى سرمنشاء همه رابستگىهاست كه ما داريم. اگر ما وابستگى فرهنگى را داشته باشيم دنبالش وابستگى اقتصادى هم هست، وابستگى اجتماعى هم هست، سياسى هم هست، همه اينها هست.
مفهوم آزادى و اختناق در قاموس رژيم سابق و غربزدگان
شما معلمها و همه اساتيد، توجه كنيد به اين معنا كه غرب به ما چيزى نمىدهد كه مفيد باشد. دارد چيز مفيد، اما به ما نمىدهد، صادر نمىكند، آنى كه - به ما صادر - براى ما صادر مىكند آن چيزهايى است كه مملكتهاى ما را به تباهى مىكشد. آزادى صادر مىكند، اما آزادى براى اينكه هر كه هر فحشائى را مىخواهد بكند آزاد است. معالاسف اينهائى هم كه در ايران هستند و آزادىطلب هستند باز وقتى كه مىبينيد يك چيزى كه براى مملكت ما تباهى داشته است و جلويش را گرفتند آنها فريادشان در آمده است كه اختناق است. اختناق اين است كه قلمهائى كه بخواهند به نفع يك كشورى، به نفع كشور شما، به نفع اسلام شما، به نفع ملت شما به كار برود، جلويش را بگيرد. اگر چنانچه يك چيزى كه بر ضرر جامعه ما هست، بر ضرر نهضت ما هست، بر ضرر كشور ما هست، توطئه در كار باشد جلويش را بگيرند اين اسمش اختناق نيست، اين اسمش جلوگيرى از فساد است. اين دو تا را بايد، اين دو مرز را از هم جدا كرد. جلوگيرى از فساد، آزاد قرار ندادن جوانها را به اينكه در اين مراكز فحشا وارد بشوند، هروئينى بشوند، ترياكى بشوند، به فحشا وارد بشوند، قمار باز بشوند و امثال ذلك، جلوگيرى از اينها اسمش جلوگيرى از آزادى نيست و اسمش اختناق نيست، اسمش عمل كردن به نفع خود جوانهاست. در طول اين مدتى كه اين سلسله خبيث در ايران حكومت كردند، يك چيزهائى آزاد بودند، هر كه هر كارى دلش بخواهد بكند - كه - دخالت در امور مملكتى و دخالت در سرنوشت خود كشور نباشد، هر كارى بخواهند بكنند، دامن هم به آن مىزدند. مراكز فحشا در شهرهاى بزرگ و خصوصاً در تهران از همه جا بيشتر و از مراكز صلاح بسيار بيشتر بود. مىگفتند كه مشروب فروشى بيشتر از كتابفروشى است. مراكز قمار، مراكزى كه مهيا مىكردند براى اينكه بچهها را به فحشا بكشند، دخترها و پسرها را به فحشا بكشند، اينها آزاد، دامن هم به آن مىزدند، وسائل هم برايش فراهم مىكردند، تبليغات هم از همه طرف مىكردند، از تلويزيون تبليغ مىكردند، از راديو تبليغ مىكردند، از مجلات - چيز مىكردند - از روزنامهها تبليغ مىكردند. گفتههايشان اينطور بود، نطقهايشان اينطور بود، اين تبليغات آزاد بود و جوانهاى ما را فاسد كرد لكن يك قلم كه بتواند يك كلمه راجع به گرفتارىهاى ملت بنويسد آزاد نبود. يك زبان كه بتواند يك كلمه راجع به مقدرات مملكتش صحبت بكند آزاد نبود. يك كلمه بر خلاف آن چيزى كه آنها دلشان مىخواست از كسى صادر مىشد، سرنوشتى به دست ساواك بود و به آن بساط. آنها آزادى را در يك جبهه نگه داشته بودند و فرياد هم مىزدند: آزاد زنان و آزاد مردان همينها بودند مقصودشان كه اينها آزادند هر كارى كه مىخواهند بكنند، به هر مركز فحشائى مىخواهند بروند. اختناق در يك جبهه ديگر بود، براى قلمهائى كه اگر مىخواست كسى يك كلمه راجع به مصالح مملكت بنويسد، راجع به مصالح اسلام بنويسد،
اينها آزاد نبود و اختناق بود. الان هم كه ملاحظه مىكنيد، بعضى از قلمها همين جور، همين طور دارند مشق مىكنند، وقتى كه يك توطئهگرى را، يك توطئهگرهائى را كه فسادشان براى ملت ثابت است جلويشان را مىگيرند، فريادشان در مىآيد كه اى كذا و كذا! اگر جلوى يك فحشائى را بخواهند بگيرند باز هم صداى اين آقايان در مىآيد كه آزادى نيست لكن اگر كسى بخواهد يك عملى بكند كه براى كشورش مفيد است، براى آتيه كشورش مفيد است، بيمه مىكند استقلال كشور را، صدايشان در مىآيد كه چرا بايد اينطور بشود. مىخواهند سانسور كنند. اشخاصى هستند كه سانسورچى هستند با قلمهاى خودشان، منتها زورشان نمىرسد كه با عمل بروند جلو بگيرند، با قلمهاى خودشان مىخواهند سانسور كنند حتى مجلس خبرگان را مىخواهند سانسور كنند، انتقاد مىكنند، وقتى ريشه انتقاد را بررسى بكنيد مىبينيد كه ريشه انتقاد برمىگردد به اينكه اگر اين درست بشود، بر خلاف امپرياليسم است، برخلاف مقاصد آنهاست. ريشه اين است لكن در لفظ جور ديگر جلوه مىدهند. الان ما گرفتار يك همچو مسائل هستيم و جوانهاى ما هم گرفتار، اين وابستگى به غرب را دارند. ما بايد همه دست به دست هم بدهيم و اين گرفتارى را بيرون كنيم. غرب را فراموش كنيد.
روابط ما با آمريكا و شوروى، مثل رابطه بره با گرگ است
من فكر مىكردم كه اگر ما بتوانيم يك ديوارى مثل ديوار چين بين شرق و غرب بكشيم، بين ممالك اسلامى و چه بكشيم، ديوار زمينى و هوايى كه مملكت ما از دست آنها نجات پيدا كند و حتى ترقياتشان را هم ما عذرش را بخواهيم به نفع ما بيشتر است، حتى آنهائى كه - به اسم - ترقى به ما مىدهند - به اسم - شما ملاحظه كرديد كه در زمان محمدرضا، اين خائن بدبخت كه حالا نمىدانم آيا صحيح است كه مىخواهد به جهنم برود باز توطئه است اين الان در دست بررسى است، در زمان اين چقدر از ذخاير اين مملكت براى خريد يك ابزارهاى جنگى كه خود ايرانىها نمىتوانند استعمالش كنند چقدر ذخاير ما، بودجه اين مملكت صرف شد براى خريدن اينها، چيزهائى كه به درد ما نمىخورد و براى پايگاه درست كردن براى آمريكا بود. نفت ما را، ثروت ما را دادند، در مقابلش به ما چه دادند؟ به ما اين معنا را دادند كه پايگاه براى امريكا درست كردند. عوض پول نفتى كه از ما گرفتند، نفت را از ما گرفتند عوضش يك اسلحههائى، يك چيزهائى كه ما خودمان نتوانيم استعمال كنيم و محتاج به كارشناس باشيم و مستشار باشيم و امثال ذلك و به درد خود آنها بخورد، پايگاه، خود آنها درست كنند در اين مملكت و از پول ما براى خودشان پايگاه درست كنند. وارد كردن چيزهاى مترقى آنها اينطورى است، براى خودشان است. شما تصور نكنيد كه اينها براى ما و براى صلاح ما يك قدم بردارند. هر كه اين را تصور بكند اين جاهل است، كه اينها بخواهند ممالك شرق يك قدم رو به ترقى برود. اينها نمىخواهند. ممالك شرق بايد فكر خودشان باشند، نسيان كنند غرب را و خودشان مشغول بشوند به اصلاح حالشان. اگر ما مىتوانستيم كه بكلى منقطع بشويم از اينها، اجازه مىداد اين مسائل كه بكلى منقطع بشويم از اينها، به صلاحمان بود. خيال نكنيد كه روابط ما با امريكا و روابط ما با - نمىدانم -
شوروى و روابط ما با اينها يك چيزى است كه براى ما يك صلاحى دارد. اين مثل رابطه بره با گرگ است. رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندى براى بره نيست. اينها مىخواهند از ما بدوشند. اينها نمىخواهند به ما چيزى بدهند. اينها اعلام مىكنند كه اين دوا در آنجا قدغن است، در شرق بفروشيد. به حال ما چه فكرى مىكنند اينها؟ آن دوائى كه آنجا قدغن است، دوائى است كه مضر است لابد، تا قدغن كردند، اگر مضر نباشد كه قدغن نمىكنند، اين بايد آنجا فروش برود. آنها چه فكر مىكنند در حال شرق و در حال دنياى سوم؟ اينها چه فكرى مىكنند؟ اينها را چه جورى تصور مىكنند؟ همينهائى هستند كه براى حقوق بشر و نمىدانم براى حتى حقوق حيوانات مجامع دارند اما همهاش اين مجامع، مجامع براى حفظ حقوق خودشان با اسم حقوق بشر، حقوق خودشان را حفظ مىكنند و حقوق ما را پايمال مىكنند. اينكه مىگويند حقوق حيوانات هم بايد باشد، طرفدارى از حتى حيوانات، يك طايفهاى مىگويند طرفدارى از حيوانات كه در ويتنام هزارها مردم را در ساير شهرها هزارها، صدها ميليون مردم را به آتش مىكشند!! يك طايفهاى قضيه حقوق بشر را مىگويند كه اين بشر را پايمال كردند و ما معالاسف باورمان مىآيد از اين مسائل و گويندگان ما از همين حقوق بشر و از همينها پشتيبانى مىكنند. حقوق بشر را اسلام مىتواند پايهگذارى كند كه سرانش مثل على ابن ابيطالب است، نه كسانى كه بشر را مىخورند و اسم حقوق بشر رويش مىگذارند. شرق بايد بيدار بشود از اين خوابى كه او را كردند، از اين غفلتى كه آنها ايجاد كردند در ما بايد بيدار بشويم. اگر بيدار نشويم ما طعمه آنها خواهيم بود. بايد دانشگاهها بيدار بشوند، بايد از همين دبستان تا آخر دانشگاه از اين افكار غربزده تهى بشوند و شرق روى پاى خودش بايستد. اگر شرق روى پاى خودش نايستد، باز وابسته باشد، وابسته فكرى عمده است، خيال كند كه همه چيزى از اوست، تا يكى مريض مىشود به اطباء اينجا رجوع نمىكنند فورا بايد برود امريكا يا بايد برود انگلستان، نمىشود اينجا، با اينكه يك دسته از اطباء كه آمدند اينجا من گفتم كه شماها، دانشگاههاى ما چه كردند تا حالا كه حالا وقتى كه يك مريضى مىشود بايد بروند آنجا. مىگفتند ما مىتوانيم معالجه كنيم لكن مردم اينجور شدند. اين افكار، افكارى است كه مملكت ما را به تباهى دارد مىكشد كه همه چيز ما از آنجا بيايد و همه چيز ما بايد وابسته به آنجا باشد. حالا چون اتومبيل ما از آنجاست و برق ما هم نمىدانم چه و زهر مار ما از آنجاست پس بايد فرهنگ ما از آنجا باشد، پس بايد همه چيز ما از آنجا باشد. آقا بدانيد كه اينها براى ما هيچ صلاحى نمىخواهند، اينها كوشش مىكنند كه ما از حيوانات پستتر باشيم، اينها كوشش مىكنند كه ما يا اشخاصى بار بيائيم غربزده، براى آنها كار بكنيم و اگر نه بمانيم در اين حال عقبافتادگى و ببرند آنها همه چيز ما را. شرق بايد بيدار بشود، بايد حساب خودش را از غرب جدا كند، تا آنقدر كه مىتواند. اگر مىتوانست بايد تا آخر جدا كند، حالا كه نمىشود، تا آنقدر كه مىتواند بايد جدا كند لااقل فرهنگش را نجات بدهد.
اى فدائيان خلق! شما از كجا اسلحه آورديد؟
جوانهاى ما را نجات بدهيد. دولتها موظفند جوانهاى ما را نجات بدهند دانشگاهها موظفند اين جوانها را نجات بدهند. معالاسف افرادى كه از خود آنها، وابسته به آنها، وابسته به امريكا و امثال اينهاست، الان در بين دانشگاهها موجود، در بين دانشسراها موجود، در صحراها موجود، در كردستان موجود، در بلوچستان موجود، اينها اشخاصى هستند كه از آنها ارتزاق مىكنند و براى آنها خدمت مىكنند والا جوانها پول از كجا آوردند كه يك وقت بگويند به دو هزار نفر، سه هزار نفر كارمند، نفرى چقدر ما مىدهيم كه كار نكنند. پولشان كجا بود؟ از كجا آمده اين پول؟ اينها كه پول ندارند خودشان. اينها از آنجا دارد برايشان مىآيد. اين اسلحههائى كه الان در كردستان به كار مىرود از كجاست؟ اگر اينها خودشانند، واقعاً مردمى هستند كه براى مملكت خودشان دارند خدمت مىكنند، اسلحهها را بايد بپرسيم از آنها كه شما از كجا آورديد. اى فدائيان خلق! شما از كجا اسلحه آورديد؟ شما وقتى كردستان فساد هست مىرويد به كردستان، حالا كه كردستان مىبينيد كه نمىتوانيد عمل بكنيد از قرارى كه مىگويند راه افتادند راه افتادند طرف رشت و آن حدود انزلى و آنجا. اسلحه را از كجا، پول را از كجا مىآوريد شما؟ جز اين است كه از خارج است؟ از هر خارجى وقتى كه جوانهاى ما استفاده بكنند خائنند. از هر خارجى، پول از خارج بگيرند براى فلج كردن مملكت، اسلحه بگيرند براى فلج كردن مملكت، بالاترين خيانت اين است. معذلك خودشان را روشنفكر و از آن طرف مردم را مىكشند، از آن طرف منتشر مىكنند كه جمهورى اسلامى دارد كرد را مىكشد. جمهورى اسلامى مىخواهد كرد را نجات بدهد از دست شما، نمىخواهد كه كرد را بكشد. اينها گرفتارىهاست و گرفتارى زيادتر از اين است لكن من به شما مژده مىدهم كه ما پيروز هستيم من به شما مژده مىدهم كه اين حالى كه ملت ما الان پيدا كرده است و اين حال بيداريى كه ملت ما پيدا كرده است، نتوانند آنها پيروز بشوند و خود شما خواهيد پيروز شد. با قدرت فكر و تصميم، با قوه به پيش برويد كه شما پيروزيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته