پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:20 AM
بيانات امام خمينى در جمع مسوولان جهاد سازندگى قم
قم، شهر هميشه پيشقدم در امور نهضت
بسم الله الرحمن الرحيم
من در اين حالى كه هستم و ملاحظه مىفرمائيد، كمتر موفق شدم كه برادرهاى قمى خودم را از نزديك ببينم و آن علاقهاى كه من به اين جوانها دارم، البته به همه جوانها لكن قم كه محل خود ماست و م ما سوابق زياد با اين آقايان داريم، علاقه خودم را به آنها تقديم كنم، اين مساله بايد براى همه ملت، توجه به آن بشود كه امروز كه اين مملكت به دست تواناى شماها (و مبدا آن از قم بود) به دست شما افتاده است و كشور مثل خانه خود شما هست بايد خود صاحبخانهها به فكر خانههايشان باشند. صاحبخانهها ملت هستند و خصوصاً اين طبقهاى كه كار مىكنند، اين طبقهاى كه زحمت مىكشند براى ملت خودشان و اين خانهاى كه الان مخروبه بوده است و به دست شماها افتاده است بايد خودتان به فكر آن باشيد. قم هميشه پيشقدم در امور بوده است و حالا هم آقا، آقازاده خودم مسائل را گفتند و زحمتهاى شما و فعاليتهاى شما را در امور مختلف شهرستان خودتان گفتند، بايد تشكر كنم، هم از آقا و هم از همه آقايانى كه شركت كردند در اين امور و مىكنند. بايد همه استانها و شهرستانها و روستاها، يك دست با هم مشغول بشوند براى ساختن.
قطع وابستگى از شرق و غرب به شرط فعاليت همه جانبه اقشار
من اين را باز هم گفتم به بعضى از گروهها كه انسان خجلت مىكشد كه يك كشورى كه بايد صادر كند و صادركننده باشد دستش را پيش آمريكا، اين دشمن ملت و دشمن بشريت دراز كند و از او كمك بخواهد و او هم كمك را همين طورى به ما نمىدهد. آنها روى مقاصد خودشان اگر بخواهند كمك بكنند كمك به خودشان هست، نه كمك به ما و اين بايد ما اين عار را از كشور خودمان بزدائيم. به فعاليت جوانها، به فعاليت قشرهاى مختلف، كشاورزى مان را بايد همچو تقويت بكنيم كه بعد از يكى دو سال صادر كننده باشيم، ديگران از ما بخواهند نه ما از آنها. مىدانيد كه اگر چنانچه ما احتياج داشته باشيم در ارزاقمان به خارج، اين وابستگى براى ما اسباب اين مىشود كه در امور سياسى هم وابسته باشيم، و ما بايد وابستگىمان را از اجانب و از غرب و شرق قطع كنيم. اگر ما بخواهيم كه مملكتمان يك مملكت مستقل آزاد مال خودمان باشد، بايد در اين امورى كه مربوط به
اقتصاد است، مربوط به فرهنگ است، مربوط به امور ديگر كشور است خودمان فعاليت كنيم و ننشينيم ديگران انجام بدهند. دولت هم مثل خود شما يكى از افراد اين مملكت است، آن هم به اندازه قدرتش بايد همراهى كند لكن ما نبايد بنشينيم كه دولت همراهى بكند و اگر او نكند ما كارى نكنيم. شما الان مىبينيد كه به طورى كه آقا فرمودند آنقدر كار پيش برديد با همت خودتان بدون اينكه به شما يك كمك صحيحى كرده باشند، حالا از اين به بعد هم همه ملت اينطور بايد باشد. بايد همه دست به دست هم بدهند و اين بار را به منزل برسانند.
اغفال يك ملت رشيد و متحول، رويائى است باطل
شما مىبينيد كه الان توطئهها باز در كار است و امريكا كه دشمن شماره اول بشر و ماست باز اين شخص خائن را با بهانه اينكه مريض است برده است امريكا و ما نمىدانيم كه آيا صحيح مىگويند يا نه، بلكه بعضى اطبائى كه در آنجا بودند و مطالعه بعضى پروندهها را كردند گفتند مرض اين مرضى نيست كه احتياج به آمدن آمريكا باشد، او در همانجا هم كه بود مىشد كه همانجا باشد و معالجه كند. از اين معلوم مىشود كه يك توطئه اى در كار است، البته ديگر محمد رضا قابل اينكه يك آدمى بشود و بتواند يك نفسى بكشد اين نيست لكن اين را آلت قرار مىدهند. اين قدرتمندها و شياطين اين را آلت قرار مىدهند براى اينكه با آليت اين، يك فعاليتهاى ديگرى بكنند و بك تيپهاى ديگرى و قشرهاى ديگرى برايشان خدمتگزارى بكنند لكن بايد اين مطلب را بدانند كه شما ديگر دستتان كوتاه شد از ايران، ديگر شما نمىتوانيد دوباره همان مسائلى را كه براى بدبختى اين ملت پيش آورديد پيش بياوريد. ملتى است كه خودش ديگر بپاخواسته است و همه تكليف خودشان را مىدانند. اين تحولى كه الان در ملت پيدا شده است كه يك نمونهاش شما جوانهاى عزيز من هستيد كه مشغول اينطور فعاليتها هستيد، زنها مشغول فعاليت هستند، مردها مشغول فعاليت هستند، جوانها همه مشغول فعاليت هستند، اين تحول ديگر طورى است كه پشتوانه اين كشور است. آنوقت اينها مىتوانستند رخنه بكنند به اينجا كه اين تحول حاصل نشده بود، اين بينائى براى ملت ما حاصل نشده بود. حالائى كه از هر فردى بپرسى كه دشمن تو كيست مىگويد دشمن من غرب و شرق است و امريكا هم در درجه اول است، صهيونيست هم در درجه اول است اين را ديگر نمىتوانيد شما اغفال بكنيد، اين ملت را نمىتوانيد اغفال بكنيد. بيخود متشبث شديد كه يك جنازهاى را ببريد در كشور خودتان و او را بخواهيد آلت دست قرار بدهيد. البته ما اعتراض داريم به اينكه دشمن ما را و جنايتكار درجه اول را به ملت ما خيانتكار بزرگ را بردند و ما از آنها مطالبه مىكنيم كه بايد اين را به ما تحويل بدهند. ما از او طلبكار هستيم، ما خزائن مان پيش اينهاست، بانكهاى خارجى از پولهاى ملت ما كه به وسيله شخص او و اتباع او ذخيره شده است الان موجود است و ما آنها را لازم داريم و بايد براى ملت خودمان اخذ بكنيم و امريكائى كه ادعا مىكند كه ما در اين نهضتى كه بوده است ما هم حالا خوشحال هستيم، اين حرفهائى است كه مىزنند والا در حالى كه نهضت بود، همين آمريكا، من كه پاريس بودم كراراً
فرستادند به اينكه شما شاه را حالا كاريش نداشته باشيد، بگذازيد باشد چه بعد هم بختيار را. در عين حالى كه اينطور بوده است حالا آن آمريكا هم انقلابى شده است!!
اشكالتراشيهاى بيمورد دليلى روشن بر عدم رشد سياسى
همانطورى كه حالا ملاحظه مىكنيد كه هر كس مىآيد اينجا اشخاصى كه من مىشناسم آنها را چه جور اشخاصى هستند، مىآيند اينجا ادعا مىكنند كه ما در زمان سابق چه فعاليتها كرديم و چه مجاهدهها كرديم و چه زجرها كشيديم، در صورتى كه من مىدانم كه در زمان سابق آنها در رفاه بودند و هيچ فعاليتى هم نكردند، اگر هم فعاليت كرده باشند فعاليتهائى بوده است كه برخلاف مسير ملت بوده. حالا اين يك مسالهاى است كه ديگر رسم شده و چون ديدند كه يك سيل خروشانى در حركت است و اگر چنانچه بخواهند خلاف اين را بگويند اين سيل آنها را مىبرد، البته بعضى از آنها باز هم يك حرفهائى مىزنند و من ميل دارم كه اين همه اين روشنفكرهاى به اصطلاح و همه اين دانشگاه و روساى دانشگاه و معلمين دانشگاه و اساتيد دانشگاه و همه اين قشرها، من ميل دارم كه اينها همه به فكر اين مملكت باشند، هى به فكر اينكه اشكال بكنند و بنشينند هى اشكال به اين، اشكال به دادگاهها و اشكال به پاسبانها و اشكال به پاسدارها و اشكال به دولت و اينها، اين كاشف از اين است كه ما باز رشد سياسى نداريم. اگر يك ملتى رشد سياسى داشته باشد، آن روزى كه مىبينيد كه از چنگال اين گرگها، اين ملت نجات پيدا كردند و ممكن است كه آن ريشههاى پوسيده باز به هم پيوند بكنند و اسباب زحمت بشوند براى اين ملت، بايد همه اينها با هم دست به هم بدهند، ديگر آن ننشيند توى منزلش با الفاظش يا قلمش يا با مقالهاش مطالبى بگويد كه برخلاف مسير ملت است، اين دليل بر اين است كه ما رشد نداريم، هر چه هم روشنفكر باشيم لكن رشد سياسى يك مساله ديگر است. هر چه هم عالم باشيم لكن رشد سياسى يك باب ديگر است. ما اگر رشد سياسى داشته باشيم حالا يك كشورى كه از خودمان شده و مىتوانيم در اين كشور زندگى صحيح بكنيم، زندگى انسانى بكنيم، زندگى آزاد و مستقل بكنيم، نبايد همه گروه گروه بشويم كه در ظرف مثلاً چند ماه دويست گروه با اسماء مختلف و با حرفهاى مختلف و باز همان مسائلى كه در صدر مشروطيت براى شكستن آن قدرتهائى كه آن وقت مجتمع شده بودند باز حالا دوباره مشغول شدند و آن وقت هم با حزب بازى و احزاب متعدد و اينها و مع الاسف احزاب هم كه در اين ممالك پيدا مىشود همه مخالف با هم و همه توى سر هم مىزنند. نبايد حالا مردم يك همچو كارى را بكنند. اقشار ملت ما بايد همه دست به هم بدهند و اين مملكت را نجات بدهند نه اينكه حالا بنشينند هر چه مىخواهند به دولت حمله بكنند، هر چه خواهند به ملت حمله بكنند، هر چه مىخواهند به مجلس خبرگان حمله بكنند، هر چه بخواهند به كميتهها و هر چه بخواهند به پاسدارها و سپاه پاسداران و هر چه بخواهند به اينها حمله بكنند و تضعيف بكنند. امروز تضعيف ملت و پاسدار و اين قشرى كه الان مشغول خدمت هستند، خيانت به اين مملكت است. بايد ما دست برداريم از اين افكارى كه داشتيم و داريم كه ما هر چه دلمان مىخواهد
بنويسيم چون خوب مىنويسم فكر اين نباشم كه چه چيز مىنويسم گاهى نويسندهها اينطورى هستند، نويسندهاند، خوب چيز مىنويسند لكن چيز خوب نمىنويسند، يك مساله مضر به مملكت را خيلى قشنگ و آب و تابدار و طورى كه پسند مثلاً بعضى جوانها باشد نويسند لكن محتوايش مضر به مملكت.
دعوت از روشنفكر نمايان و مدعيان خلق به حركت در مسير ملت
آقايان! به خود بيائيد نويسندههاى ما! گويندههاى ما روشنفكرهاى ما! اين مملكت حالا از خودتان هست، بنشينيد همه دست به دست هم بدهيد، با اين قشرهائى كه مشغول فعاليت هستند شما هم فعاليت كنيد. اين بيچارههائى كه خانه مىسازند، حمام مىسازند، مسجد مىسازند، داروخانه درست مىكنند و امثال ذلك كه حالا آقا شرح يك مختصرش را فرمودند، خوب شما هم بنشينيد كمك بكنيد. نمىتوانيد برويد حمام بسازيد، لااقل حمام را خراب نكنيد، نمىتوانيد برويد در بين كشاورزها درو بكنيد، لااقل با قلمهاى خودتان اين دروگرهاى ما را اذيت نكنيد. من متاسفم واقعاً كه مىبينم يك اشخاصى كه ممكن است به درد يك مملكتى بخورند دارند يك كارهائى مىكنند كه اگر چنانچه انشاءالله اين نهضت پيش ببرد و پيش مىبرد (مطمئن باشيد كه شماها پيروز هستيد و متكى به خدا چون هستيد خداوند با شماست) من متاسفم كه اگر اين مملكت آنطورى كه ما مىخواهيم پيش ببرد، آن آنوقت اينها ديگر به درد ما بايد بگوئيم نمىخورند براى اينكه كسى كه در بين انقلاب با انقلاب مخالفت مىكند، كسى كه در بين انقلاب شروع مىكند چيزهائى را گفتن كه در امريكا عمال صهيونيسم مىگويند (اينها نيستند، من نمىگويم اينها عمال او هستند، نفهمند بعضىشان همان حرفهائى كه آنجا مىزنند، اينها مىزنند) خوب وقتى اين انقلاب به آخر رسيد ديگر جاى شما را نمىگذارند در اين مملكت باشد و ما ميل داريم شما كار بكنيد توى اين مملكت چرا خودتان را در بين ملت ضايع مىكنيد؟ چرا خودتان را از ملت جدا مىكنيد؟ چرا يك نهضتى كه تا اين اندازه جلو رفته است شما كارى مىكنيد كه خداى نخواسته اين توقف بكند يا يك قدرى ديرتر به مقصد برسد؟ به مقصد مىرسد لكن ممكن است كه حرفهاى شما ديرتر اينها را به مقصد برساند چرا هر روز يك كارى مىكنيد كه جوانهاى غافل از شما متاثر بشوند و بروند در دانشگاه و نمىدانم بروند در خيابانها و اين كارها را بكنند كه خلاف مسير ملت است؟ آخر فكرى بكنيد شما، بنشينيد همهتان با هم جلسه كنيد، فكر بكنيد. هى ننشينيد و بنويسيد و بر خلاف مسير ملت هم بنويسيد. من همين امروز يك روزنامه معوجى كه پيش من آمد ديدم، سرتاسر ديشب يك قدرش را نگاه كردم، البته حالش را هم نداشتم بخوانم. سرتاسر يك روزنامهاى با اينكه خودش را مثلاً گويد كه ما با خلق، كذا هستيم سرتاسرش همه چيزهائى است كه برخلاف مسير ملت است، آخر چرا بايد اينطور باشد؟ چرا شمائى كه مدعى هستيد كه ما با ملت موافقيم، مدعى هستيد كه ما خدمت براى ملت كنيم، چرا بايد روزنامه شما اينطور تحريك آميز باشد؟ چرا روزنامه شما بايد اينطور باشد كه جوانهاى ما را منحرف كند؟
يك قدر فكر بكنيد، يك قدر توجه بكنيد، به خود بيائيد.
من از شما قمىها هميشه متشكر بودم و حالا هم متشكرم و براى شما و براى همه ملت دعا مىكنم. خداوند انشاءالله شمارا حفظ كند. همه ما را در پناه امام زمان سلامالله عليه حفظ كند و خدمتگزار به اين مملكت قرار بدهد. همه را تاييد كند انشاءالله.