0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:17 AM

 

صحيفه نور ج 9 صفحه 257

تاريخ: 14/7/58

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اساتيد و كاركنان دانشگاه صنعتى شريف

تا وابستگى فكرى هست ما نمى‏توانيم استقلال پيدا كنيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

گرفتارى ما در اين وقت يك گرفتارى كوچكى نيست. آنها سعى كردند كه ترياك بدهند به اين ممالك شرقى و خصوصاً آنجاهائى كه ذخائر بيشتر دارند. اينها سعى كرده بودند كه همه چيزى كه از غرب وارد مى‏شود يك نوع خاصى باشد، فرهنگ استعمارى وارد كنند به ايران و آن را با تبليغات دامنه دارى كه همه شما مى‏دانيد عاشق آن بكنند، به اسم حقيقت و دموكراسى خاص به ممالك استعمارى و نيمه استعمارى وارد كنند و به اسم دموكراسى غربى بخورد ما بدهند، همه چيزهائى كه اينها به اسم ترقى و تعالى و آزادى و دموكراسى و فرهنگ وارد كرده‏اند، همه چيز اينها به طرز خاصى وارد شده است. اينطور نيست كه همين آزادى كه در ايران در زمان پدر و پسر در ايران وارد كردند، اين آزادى باشد كه در غرب هست، يا اين دموكراسى كه ادعا مى‏كنند و در ايران هم تعقيب كنند و حالا بازيخورده‏ها و يا غرض ورزها دامن به آن مى‏زنند، اين دموكراسى است كه در غرب پيش خود آنها هست، اينها همه وارداتى هستند يعنى آزادى كه براى ايران و براى ممالك شرقى آنها تحويل آنها دادند، عبارت از آزادى در امورى است كه موجب تباهى ملت ما و جوان‏هاى ما شده است.

شما ملاحظه كرديد زمان رضاخان را، آن زمان قبل او را يادتان نيست و زمان پسر خلفش كه از آن خبيث‏تر بود يادتان است كه آزادى كه براى ما آوردند و به ما به قول خودشان اعطاء كردند، آزادى در رفتن مراكز فساد، سينماها به آنطور كه خودشان درست كرده بودند، اينهمه مشروب فروشى‏هائى كه در سرتاسر ايران و خصوصاً بيشتر در مركز درست كرده بودند، قضاياى مطبوعات و راديو تلويزيون به آن معانى كه آنها هستند، آزادى مجلات با آن وضع انحراف كننده، تمام چيزهائى بوده است كه نقشه كشيدند و براى ممالكى كه خواهند تحت نفوذ خودشان يا استعمارى باشد يا نيمه استعمارى، استعمار نو باشد، همه اين چيزها را به طور مفيد درست كردند. در تمام اين مدت يك قلم آزاد نبود كه يك مطلبى كه به صلاح كشور است بنويسد و يك آدم قادرنبود يك خطابه، يك صحبت بكند و اظهار مصالح امور و مفاسد را بكند، يك روزنامه نبود كه در آن، آن مفسده‏هائى كه در ايران دارد واقع مى‏شود و آن چپاولگرى‏هائى كه در داخل و خارج دست به هم دادند و دارند مى‏كنند، بنويسد. راديو و تلويزيون هر وقت كه صحبت بود از چيزهاى ترقيات ايران و رسيدن به دروازه تمدن و آن مسائل كه ما

صحيفه نور ج 9 صفحه 258

را به تباهى مى‏كشد. آزادى كه وارد كردند آن نحو وارد كردند، آن نحو آزادى بود، نه آزادى به معناى واقعى. دموكراسى كه وارد مى‏كنند در اينجا همان قسم است، نه آن است كه واقعيتى داشته باشد كه واقعاً اينها بخواهند مملكت ما آزاد باشد و بخواهد يك نفر حكومت كند، حكومت مردم به مردم باشد، اصل اين مسائل پيش آنها مطرح نيست، آنى كه پيش آنها مطرح است اين است كه در كدام كشور ذخائر كه مى‏شود از آن چاپيد چقدر بيشتر از ديگرى دارد، يا مثلاً فلان كشور به سبب موقعيت جغرافيائى‏اش چطور است كه اگر او تحت سلطه ما باشد، مسائلى كه آنها مى‏خواهند كدام بهتر است براى آنها. مع الاسف نويسنده‏هاى ما، بعضى از روشنفكرهاى ما، بعضى از نويسنده‏هاى ما، بعضى از اشخاصى كه تحصيلكرده هستند، اينها هم يا اين است كه واقعاً از حرف‏ها و تبليغاتى كه در ظرف پنجاه سال اخير ياد شده است گول خوردند و غفلت دارند از مطلب و يا بعضى از آنها با علم واطلاع به اينكه مسأله اين طورى است دامن به آن مى‏زنند، يعنى اجير آنها هستند. لهذا مملكت ما الان يك مملكتى است كه اين طورى است دامن به آن مى‏زنند، يعنى اجير آنها هستند. لهذا مملكت ما الان يك مملكتى است كه اين طورى آن را درست كردند، به صورت يك غربزدگى، نه به معناى واقعى كه در غرب است، اينجور نيست كه يك چيزى كه در غرب است، از مسائل، از علوم، از اينها، عينش هم در اينجاست. اينها دانشگاه را مى‏خواهند تا يك حدود معينى جلو ببرند، آن هم محتواى اخلاقى در آن درست نباشد و محتواى دينى در آن نباشد، محتوايش علمى هم، علمى به آن معنائى كه پيش خودشان هست نباشد، نمى‏خواهند اينها كه در ايران يك طبيبى تربيت بشود كه آن طبيب بتواند يك كارى بكند، حتى آن طبيب‏هائى هم كه تا آن حدود تربيت شده‏اند، مردم را به اينها بدبين كردند. تمام حرف‏ها اين است كه تا يك كسى لوزه‏اش هم فرض كنيد كه درد مى‏گيرد، اين راه مى‏افتد براى انگلستان، راه مى‏افتد براى اروپا. از آن طرف تبليغ كردند كه شما هيچ نداريد، خودتان چيزى نيستيد، از آن طرف هم نگذاشتند كه ما اين استعدادهائى كه داريم و جوان‏هاى ما استعدادهائى كه دارند رشد كنند. از همه اطراف ما را وابسته كردند و تا اين وابستگى فكرى هست در ما كه همه نظرمان به اين است كه همه چيزمان را از غرب بايد بياوريم و هر وقت هم كه هر چيزى پيدامى كنيم غرب بايد اين را معالجه بكند، تا اين وابستگى هست ما نمى‏توانيم استقلال پيدا كنيم، هيچ نحو استقلالى حاصل نمى‏شود الا اينكه ما خودمان را بشناسيم. ما خودمان هم فرهنگ داريم خودمان هم همه چيز داريم و احتياج به غرب در اين امور نداريم و آنى كه به ما مى‏دهند، آن نيست كه واقعيت رشد آورى باشد، آن است كه ما را مى‏خواهند در يك حدى نگه دارند. همين اشخاصى كه در آلمان فرستاده اين را براى رسيدگى و براى تحصيل چيز اتمى، پيش من در پاريس كه بودم دستجاتشان مى‏آمدند و مى‏گفتند كه اين اولاً ديگى كه در اينجا دارند، طرح كردند درست كنند براى ايران، مضر است اگر درست بشود و ثانياً ماها كه آمديم اينجا، ما را نمى‏گذارند اصلاً بفهميم (خود اينها يك حرف ديگر داشتند) نمى‏گذارند تحصيل كنيم، نمى‏گذارند بفهميم. وضع اين طورى بوده است و هست. تا ما از اين فكر اينكه ما همه چيزمان از غير است و ما بايد وابسته باشيم، شما اگر شنيده باشيد يكى از آن گويندگانى كه يك وقت هم در سنا بود، شايد يك وقتى رئيس سنا بود، حالا من يادم نيست، اين يك آدم معروفى است در صدر مشروطيت، تا حالا هم، تا وقتى

صحيفه نور ج 9 صفحه 259

كه مرد هم جزء معاريف بود، اين گفته بود كه ما هيچ چيزمان درست نمى‏شود مگر همه چيزمان انگليسى باشد، تا ما همه چيزمان را به فرم انگلستان درست نكنيم، درست نمى‏شود. حالا اين آدم اينقدر بى‏شعور بوده است كه اين تبليغاتى كه كردند، در مغزش وارد شده است و اعتقادش اين معنا بوده است، يا اينكه از وابستگان انگلستان بوده است، مى‏خواسته است اين حرف‏ها را تبليغاتى كه مى‏كند، اين هم جزء تبليغاتش باشد. ما الان در يك وقتى واقع شديم كه جوان‏هايى كه به دست ما تحويل داده شده است، جوان‏هائى است كه همه فرم غربى داشته‏اند و بايد تعويض بشوند، مغزها بايد عوض بشوند. اقتصادمان عرض كنم فرهنگ‏مان، همه چيزمان از آنجا آمده بود، نه به آنطورى كه پيش خود آنهاست. شما وارد هستيد و مى‏دانيد كه اينهائى كه مى‏روند در خارج از ممالك شرقى براى تحصيل، آن ديپلمى كه به آنها مى‏دهند، يعنى اينها را زود به ايشان اجازه و جواز مى‏دهند، لكن آنهائى كه خودشان در ممالك خودشان هست اينطور نيست. كسى كه در آنجا ديپلم گرفته، ديپلم فرم شرقى گرفته، اجازه ندارد در آنجا مطب باز بكند، نبايد آنجا مطب باز بكند، او بايد بيايد ايران، در ايران يا در ساير ممالك شرقى مطب باز كند.

وضع اين طورى بوده است و ما را اين طورى بار آوردند. الان كه بيدار شده است بحمدالله مملكت و چشمش را باز كرده است به همه آشفتگى، به همه چيزهائى كه آشفته است، منتها خودتان مى‏بينيد، مى‏بينيد كه آنجا چقدر خرابى هست كه بهتر و بيشتر از ما اطلاع داريد، ديگران هم محيط خودشان را مى‏بينند كه همان گرفتارى‏ها و همان مسائل هست چنانچه در سطح مملكت برويد، راجع به اين بيچاره‏ها و اين مستمندها، هر كس از هر طرف، هر گروهى كه از هر طرف آمده است پيش من مى‏گويد كه هيچ كس مثل آنجائى كه ما هستيم عقب افتاده نيست. اين براى اينكه همان محل خودش را ديده و تبليغاتى كه شده است كه اين تمدن بزرگ، خيال مى‏كند كه خوب، به استثناء اينجا جاهاى ديگر همه تمدن بزرگ است. اين يكى هم همان محل خودش را ديده، آن يكى هم همان، همه جا اينطور است. من وقتى كه مى‏آيند اينجا و شكايت مى‏كنند كه نه ما آب داريم، نه آسفالت داريم، نه بهدارى داريم، نه چه داريم، مى‏گويم آقا شما برويد تهران يا قم زاغه‏نشين‏هاى تهران را ملاحظه كنيد ببينيد آنها بدتر است حالشان يا شما. بنابراين بوده است كه اين ممالك را ذخائرش را ببرند و خودشان عقب مانده و بعكس مفلس و بيچاره باقى بمانند. الان ما وارد شديم در اين مملكتى كه، يعنى اين ديوار بزرگ را شكستيد شما و رفتيد آن طرف ديوار مى‏بينيد هيچ نداريد و هر چيز داريد خراب است. اگر هم ما همين مسأله هيچ نداريم بود، بهتر مى‏توانستيم اداره‏اش كنيم تا خرابكارى مأمور خرابكارى بودند. درست نوشته است اين مرد كه مأموريت براى وطنم، صحيح است، اما چه مأموريتى، اين مأموريتى كه انجام داد، اينجور مأموريت داشت. الان شما آنطور آن طرف ديوار كه رفتيد هر جا برويد مى‏بينيد خراب است، وزارتخانه‏هايش خراب است، ادارات خراب است، فرهنگش خراب است، اقتصادش خراب است، همه چيزش ديگر.

صحيفه نور ج 9 صفحه 260

اينها مى‏ترسند كه مبادا احكام اسلام در ايران پياده شود

آن چيزى را كه از همه چيز بيشتر به آن توجه داشتند اين است كه ايمان مردم را از دستشان بگيرند. آنها از ايمان مى‏ترسند، از ايمان به خدا مى‏ترسند، از اسلام مى‏ترسند. شما ملاحظه كرديد كه وقتى صحبت جمهورى اسلامى شد، هياهو در آمد از همين نويسنده‏هاى به ظاهر مسلمان ما، از همين‏ها هياهو درآمد كه خوب ديگر اسلامش چيست، همان جمهورى. معلوم بود از اسلام مى‏ترسند، لازم نيست يك اسلامى باشد، جمهورى دموكراتيك باشد، جمهورى دموكراتيك. دموكراتى به ما اعطا كردند، اين را مى‏خواهند اينها. اينها از آن چيزى كه مى‏ترسند اين است كه مبادا يك وقتى اسلام و احكام اسلام در ايران بيايد تا كلاه اينها پس معركه باشد، آنهائى كه انحراف دارند، اينها را نپذيرد اسلام چنانچه نمى‏پذيرد.

الان همه ما، همه شما و همه قشرهاى ملت مؤظف هستيم كه هر كدام در هر محلى كه هستيم آنجا را اصلاًحش كنيم و از همه بالاتر همين قضيه آموزش و پرورش و قضيه دانشگاه و قضيه تعليم و تربيت است كه ما در اين جهت از همه جا از همه جهات بيشتر احتياج داريم كه اصلاًح بشود. طرح بايد بدهيد، فكر بكنيد - عرض مى‏كنم مشورت بكنيد، اشخاصى كه علاقه دارند به اين كشور، اشخاصى كه وابسته نيستند به اين رژيم سابق و به شرق و غرب، اينها را جمع بكنيد و با هم مطالعه كنيد، طرح بدهيد تا انشاء الله عمل بشود و بلكه انشاء الله ما بتوانيم، البته يك برنامه طولانى، به اينجور نمى‏شود، بتواند اين را با يك برنامه طولانى متحول كند اين فرهنگ را به يك فرهنگ صحيح. اگر هست، يك علم صحيح باشد، نه اينجاست كه يك علمى براى ما آوردند كه ما را تا يك حدودى نگه دارند و باز به ما نشان ندهند. اين چيز را شما ببينيد، الان اينهمه چيزى كه از اين خارج خريدند، اينهمه توپ و تفنگ و طياره و كذا و كذا ميلياردها كه از خارج خريدند، ايران كسى نيست كه بفهمد استعمالش كند و يا نداريم كسى را، درست ما را تربيت نكردند، آنها نخواستند ما بفهميم كه اين فرض كنيد طياره‏اى كه فلان جور است، بايد چه جور به كارش انداخت، يا اسلحه‏هاى خاصى كه آنها دارند، بسيارى از آن اسلحه‏هاست كه اصلاً ايران نمى‏تواند، نه اينها، شرق نمى‏تواند، دست خودشان است اسرارش، اسرارش را به ما نمى‏گويند. پول را از ما گرفتند، ميلياردها پول از ما گرفتند، اينها را هم آوردند اينجا، ما هم نمى‏توانيم استعمال كنيم. براى چه آوردند؟ براى اينكه اگر يك وقتى يك جنگى واقع بشود بين خودشان و روسيه، پايگاه داشته باشند. اينجا، هم پول را آنها گرفتند، هم براى خودشان چيزى درست كردند. مصيبت‏ها يكى دو تا نيست. ما بايد،

ما بايد همه چيز را، يعنى البته با طول مدت، نه به اين زودى نمى‏شود، همه بايد تغيير بكنند، نه فقط فرض كنيد كه مطبوعات، نه فقط راديو و تلويزيون، نه فقط چه، همه چيز بايد عوض بشود يك چيز ديگرى بشود، ولى الحمدلله آن كه انسان را اميدوار مى‏كند اين تحول روحى است كه در قشرها پيدا شد، يعنى از آن خواب بيرون آمدند و حالا چشمشان را باز كردند و يك تغييرى در آنها حاصل شده. در اين درگيرى‏هائى كه در آخر عرض كنم قيامى كه مردم كردند، انقلابى كه مردم

صحيفه نور ج 9 صفحه 261

كردند، همين مردم بودند كه از همه، از سايه پليس مى‏ترسيدند، همين مردم با مشت‏گره كرده رفتند جلو و گفتند ما اصل اين دستگاه را نمى‏خواهيم تحول روحى بود كه خداى تبارك و تعالى در اين ملت ايجاد كرد، كسى نمى‏توانست اين كار را بكند. الحمدلله دو تحول الان حاصل شده است براى مملكت ما كه به فكر افتادند كه درست بكنند، اول هر كار اين است كه انسان مرض را تشخيص بدهد و به فكر علاج بيفتد. الان شما در آموزش و پرورش كه هستيد، اساتيد دانشگاه كه در دانشگاه هستند، هر كه در هر جا هست، عيب‏ها را با آنهائى كه علاقه دارند به كشور خودشان، اينها عيب‏ها را فهميدند و در صدد علاج هم بر مى‏آيند و بر آمدند.

اسلام و قدرت ايمان بود كه اين مملكت را نجات داد و تا به اينجا رساند

اميدواريم كه الان بيدار شدند و عيب‏ها را هم تشخيص دادند و در صدد علاج هم هستند، با اين وضع انشاء الله درست مى‏شود و اميدى هست در صورت بشود و نبايد ما بنشينيم كه بعدها درست بشود. از حالا بايد هر قدرتى داريم، هر كس در هر قدرتى كه در هر جا كه هست با تمام قدرت اقدام بكند براى اسلام. امور ديگر اينكه حتماً در به هم زدن اوضاع سابق و به رو آوردن يك وضع مناسب با شرق و مناسب با كشور ما و اينها و در رأس همه اينها اين است كه ما بفهميم اين معنا را كه اسلام چه خدمتى مى‏تواند بكند به اين كشور، اين خدمتى كه اسلام به اين كشورها مى‏تواند بكند چيست. شما يك خدمتش را، يعنى ما يك خدمتش را ديديم و آن اينكه شر اين اجانب، شر اين تفاله‏هاى اجانب كه در رأس آن محمدرضا بود اسلام كند. شما خيال مى‏كنيد كه اگر چنانچه در مغز اين جوان‏هاى برومند ما يك مسأله اسلام و ايمان نبود مى‏رفتند خودشان را به كشتن بدهند؟ دليل نداشت كه خودشان را به كشتن بدهند. اينهائى كه مى‏آيند به ما التماس مى كنند به اينكه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم، اينها اسلام است كه اينها را دارد و داشته است. اين الله اكبرها بود كه شكست داد آنها را، ما كه چيزى دستمان نبود، اسلام بود و قدرت ايمان بود و اين مملكت را نجات داد تا اينجا رساند، از اين به بعدش هم همين اسلام است كه همه كارها را مى‏تواند انجام بدهد، منتها بى‏اطلاعند.

اشخاص بى‏اطلاع از اسلام خيال مى‏كنند كه اسلام چون از مثلاً هزار و چهار صد سال پيش از اين بوده نمى‏شود، اين حدى كه گفته مى‏شود مال قوانينى است، بشر كه نمى‏داند الا زمان خودش را يا زمان سابقى كه تاريخ را خوانده و صحيح است، اما وقتى كه اسلام و خداست نمى‏دانسته كه بعدها چه خواهد شد تا اينكه برنامه‏اش را همچو درست بكند كه براى همه اعصار باشد، برنامه براى همه اعصار هست، منتها شما، اين اشخاص اطلاع ندارند از آن و لهذا مى‏گويند كه مثلاً كافى نيست، الان نمى‏شود پياده‏اش كرد. اين حرف‏ها را تبليغ شده است و در مغزهاى اينها كرده كه مردم را از اسلام جدا كنند و از اسلام بدى ديدند و خصوصاً حالا به عين ديدند كه اسلام با آنها چه كرد، فهميدند كه اسلام بود كه اينها را بيرون كرد، اينها حالا كوشش‏شان بيشتر شده و آنهائى كه به آنها وابسته هستند باز كوشش‏شان بيشتر است كه مردم را از اسلام كنار بگذارند و جدا كنند از هم، چنانچه بناى بر اين بود كه روحانيون‏

صحيفه نور ج 9 صفحه 262

را با دانشگاهى‏ها جدا كنند، به اينها يك جور تزريق كنند هى كه يك دسته فكلى در اينجا هستند و بى‏دين هستند و چطور، به آنها بگويند كه يك دسته انگليسى، آخوندهاى انگليسى آنجا هستند كه براى همه، خود انگليس‏ها تزريق مى‏كردند كه بگوئيد اينها انگليسى‏اند. آنها مى‏فهمند كه در بين مردم، انگليسى چه جور است، خود ايشان براى مقصد خودشان القاء مى‏كردند كه بگوئيد اين آخوندها انگليسى هستند تا آنها شما را از آخوندها جدا كنند. با آخوندها هم همان را مى‏گفتند كه اينها چه و چه هستند تا آنها را از شما جدا كنند. اين يكى از برنامه‏ها، يكى از برنامه‏هاى زيادى كه اينها داشتند يكى همين بود كه اين دو تا قشرى كه به منزله مغز متفكر ملت هست اينها را از هم جدا بكنند، يعنى نه اينكه جدا كنند عليحده براى خودشان، نخير، جدا مقابل هم قرار بدهند، اين به او بتازد، او به او بتازد. بايد اين چيزها از بين برود و ما بيدار بشويم، بفهميم كه همه برادر هستيم. چنانچه خوب، از برنامه‏ها اين بود كه كردها را از ايران، خارج قرار بود عليحده كنند عرض مى‏كنم بلوچ را عرض مى‏كنم كه عليحده كنند و هر جا يك نقطه‏اى را چه بكنند عليحده و يك وقت با اسم شيعه و سنى، يك وقت با اسماء ديگر چه بكنند. ما بايد حالا بيدار شده باشيم و نقشه‏هاى آنها را فهميده باشيم و انشاء الله نقش به آب بكنيد و شعارهائى هم كه داديد، من متشكرم از اينكه شما به فكر همچو مسائلى هستيد و البته بايد هم باشيد، وظيفه همه‏مان داريم و اميدواريم كه انشاء الله عمل بشود و طرح‏هاى صحيح درست بشود و اين طرحى كه شما داديد، طرح خوبى است، انشاء الله عمل مى‏شود.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها