پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:16 AM
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از خواهران معلم و محصلين مشهد، آمل، آبادان
خواهران در نهضت يك سهم بزرگ داشتند
بسم الله الرحمن الرحيم
من از اين خانم كوچك اول بايد تشكر كنم و از چيزى كه خواندند تقدير كنم و از همه خواهران كه از اطراف آمدند و از خراسان آمدند، از آمل آمدند، از آبادان آمدند تشكر مىكنم و دعاگوى همه انشاء الله هستم.
ما بايد حساب اين مطلب را بكنيم كه آزادى كه اينها (شاهسابق) و اشخاصى كه الان هم در مسير او هستند، مىخواهند چه است و زنها در غير زمان اين آدم چه نقشى داشتند و بعد از او چه نقشى و در زمان او چه. كسى كه تاريخ اين صد ساله را مطالعه كرده است، مىداند كه در جنبشهائى كه در ايران بوده است، جنبشهاى اصيلى كه در ايران بوده است قبل از اين دوره رژيم پهلوى، جنبش تنباكو، جنبش مشروطيت، زنها همدوش با مردها فعاليت مىكردند، زنها در جامعه بودند و با مردها راجع به امور سياسى و امور اجتماعى و گرفتارىهاى مملكت خودشان فعاليت مىكردند. همانطورى كه مردها آنوقت قيام مىكردند و قيام كردند براى اينكه قضيه تنباكو را كه همه چيز ما را به باد داده بود جلوگيرى از آن قرار داد بكنند، زنها هم در آنوقت شريك بودند و در جنبش مشروطيت هم همانطور كه مردها فعاليت مىكردند زنها هم فعاليت مىكردند. اين مال قبل از رژيم. بعد از سقوط اين و در حال سقوط و از نهضتى كه مسلمين كردند، ملت ما كردند، آنها را همهتان ملاحظه كرديد كه زنها پيشقدم بودند، بلكه فعاليت زنها در اين باب ارزشش بيشتر از فعاليت مردها بود براى اينكه همين خواهرها كه ريختند در خيابانها و در مقابل توپ و تانك تظاهر كردند و مشت گره كردند، اينها مردها را قدرتشان را دو چندان كرد.
وقتى مردها ببينند كه خانمها آمدند در مقابل توپ و تانك، آنها بيشتر اقدام مىكنند و ما ديديم كه اين خواهرها در اين نهضت يك سهم بسيار بزرگ داشتند و در طول اين نهضت تا حالا كه در غياب رژيم سابق است، مىبينيم كه خانمها در همه مسائل شركت دارند، در قضيه پاكسازى، قضيه جهاد سازندگى، در همه اين امور فعالانه شركت مىكنند و آزادانه.اين مال آن زمان و اين زمان كه تقصيلش را شما مىدانيد و محتاج به بيان نيست.
نوكران اجانب با اسم آزادى و دموكراسى معارضه با اسلام و مسلمين مىكنند
خوب، در زمان اين رژيم كه فرياد مىكردند كه آزاد زنان و آزاد مردان چه فعاليتى زنها داشتند؟ فعاليتى كه ما از زنها مىديديم اين بود كه چندتايشان جمع بشوند بروند، با آن وضع فضيح بروند سرقبر رضاخان، آنجا تشكر كنند از اينكه ما را آزاد كرديد، چه جور آزاد كرد؟ چه كرد؟ فكر اين نيستند كه چه آزادى اينها به آنها اعطا كردند و تا چه اندازه اينها مىخواستند زنها يا مردها آزاد باشند. بله، آنها يك آزادى را مىخواستند، حالا هم اين اشخاصى كه قلم دستشان است و بر ضد اسلام و بر ضد روحانيت چيز مىنويسند همين آزادى را مىخواهند و آن آزادى است كه ديكته شده است از غرب براى به فساد كشيدن جوانهاى ما. زن و مردشان را اينها مىخواهند كه آزاد باشند، زنها براى اينكه در مجالس آنطورى كه تشكيل مىدادند و داشتند بروند، بروند آنجا و با آن وضع در حضور چشمهاى ناپاك مردها، آن وضع را درست كنند. اين نحو آزادى مىخواهند كه هم خواهرهاى ما را به فساد و تباهى بكشند و هم جوانهاى ما، مردهاى ما را به تباهى بكشند. اينها مىخواهند كه همه فحشا آزاد باشد، آزادى را در زمان ايشان كه آزادى زن و آزادى بود، كدام زن توانست راجع به مسائل روز يك كلمه بگويد و كدام مرد توانست كه راجع به گرفتارىهائى كه ملت ما از دست اجانب و از دست داخلىها داشتند يك كلمه بنويسد؟ كدام مطبوعات ما آزاد بودند؟ كجا راديو و راديو تلويزيون آزاد بود؟ و مردم، جوانها، دانشگاهىها و طلاب علوم دينى كجا آزاد بودند؟ در اين پنجاه سال كه من شاهد قضايا بودم آزادى واقعى مفيد براى جامعه مسلوب بود، هيچ نداشتيم. يعنى زنها آزاد نبودند كه راجع به مسائل جامعه فعاليت بكنند يا حرف بزنند راجع به گرفتارىهاى ملت، راجع به گرفتارى ملت به دست شرق و غرب، هيچ آزادى نبود، راجع به گرفتارىهاى ملت از دست دولتهاى دست نشانده يك كلمه آزاد نبودند كه صحبت كنند. پس ما سه قطعه از زمان را كه بعضى از آن را شما و همهاش را در تاريخ ثبت شده و مىشود، زمان سه قطعه، اين صد سال اخير سه قطعه دارد.
از اول صد سال تا زمان مشروطه و بعد از مشروطه تا زمان رضاخان يك قطعه حساب بكنيم و وضع آنوقت و آزادى زنها در آنوقت و آزادى مردم در آنوقت با اينكه آنوقت هم حكومتش فاسد بود آن را حساب كنيم، يك قطعه هم از بعد از رفتن اين رژيم يا در حال شكست اين رژيم كه ديگر نمىتوانست كارى بكند، تا حالا هم يك قطعه حساب بكنيم. يك قطعه هم در زمان رژيم، از زمانى كه رضاخان كودتا كرد تا زمانى كه رژيم از بين رفت، قدرتش از بين رفت. اين سه حال را ما ملاحظه مىكنيم و عرضه مىكنيم به اينهائى كه حالا هم براى اين رژيم يا نظير آن رژيم اشك مىريزند و با اسم آزادى و با اسم دموكراسى معارضه با اسلام و مسلمين مىكنند. ما عرضه مىكنيم اين سه قطعه از زمان را با اينكه قطعه سابقش هم كه در زمان قاجاريه بود و آنها، آنوقت هم مرضى اسلام نبود لكن آنوقت قدرت مسلمين زيادتر بود و حكومت، آن قدرت و غلبه را بر روحانيون اسلام نداشت ضعيف بود قدرتش در مقابل روحانيون و در مقابل ملت، با آن زمانى كه رضاخان آمد و قدرت به او دادند و قدرت پيدا كرد و سركوب كرد هم روحانيون را و هم ساير ملت را تا وقتى كه اين آدم رو به ضعف رفت، زمان
قدرت اين را با قدرت او تا آنوقتى كه اين رفت رو به ضعف و رو به شكست، اين هم يك قطعهاى از زمان، قطعه سومش از بعد از شكست اين و رو به شكست رفتن اين تا حالا. ما حساب بكنيم كه آن آزادى كه زنها و مردها در آن دو قطعه جلو و عقب داشتند، آن آزادى بود يا اين قطعهاى كه از زمان كودتاى رضاخان تا زمان رو به شكست رفتن پسرش بود، اين آزادى بود. آزادى كه در سابق بر او و حالا دارند يك آزادى است كه نافع براى كشور خودشان، براى اسلام، براى مسلمين، براى ملت خودشان است يعنى اينها آزادند كه در اجتماعات داخل بشوند، داخل هم شدند و مىبينيد، آزادند كه خدمت كنند به مملكت، خدمت كردند و مىكنند و داريد مىبينيد، آزادند كه در مصالح مملكت حرف بزنند، اشكال بكنند به دولت، اشكال بكنند به مقامات دولتى و غير دولتى، چنانچه كه ديديد الان اشكال كردند، آزادند در اين مسائل اجتماعى، در اين مسائل اساسى كه مربوط به مصلحت كشور خودتان و ملت خودتان است، هيچ قيد و بندى در كار نيست، مىبينيد. شما يك جا بياوريد كه بخواهيد يك صحبتى بكنيد كه راجع به مصلحت مملكت است (نه توطئه باشد كه بعضى مىكردند) يك عملى بكنيد كه مربوط به مصالح خودتان و مصالح كشور است، و آمدند دستشان را گرفتند كنار زدند و سر نيزه آمده حكومت كرده، همچو چيزى پيدا نمىكنيد. سابق هم فعاليتى كه زنها داشتند، فعاليتى كه در هر گرفتارى كه حالا من دوتايش را از آن اسم بردم كه قضيه تنباكو و مشروطيت كه بيشتر از چيزهاى ديگر بود لكن در همه گرفتارىها زنها جلو مىافتادند و همراه با مردها و مسائلى را كه مربوط به مملكت خودشان بود مىگفتند و فرياد مىزدند و انجام مىدادند مسائلشان را. شما هم ديديد كه در اين قضيه سوم كه شما حاضر قضيه بوديد و فاعل بوديد، فعال بوديد، هيچ گرفتارى، جلوگيرى در كار نبود كه شما را جلوگيرى كنند از اينكه اجتماع نكنيد، جلوگيرى كنند كه - عرض مىكنم كه - بيرون نرويد، در بين مردم نرويد، فرياد نزنيد، مظالم را نگوييد. با همين فعاليت شما و آزادى شما بود كه اين پيروزى براى ملت ما نصيب شد.
اما آن آزادى كه آنها مىخواستند و زمان رضاخان و پسرش مىخواستند و خصوصاً زمان دومى، آن آزادى نبود، آن تباه كردن ملت بود. آنجا هم شما آزادى را دو قسم كنيد، يك آزادى مطبوعات و راديو و تلويزيون و - عرض مىكنم كه - قلمها و گفتارها و كتابها و اينها كه در راه مصلحت ملت و در راه مصلحت كشور انجام مىگرفت، تمام آنها سانسور بود، هيچ آزادى نبود براى اينكه گرفتارى ما از ناحيه خود دولت بود و اربابهايش و اگر شما مىخواستيد يك صحبتى بكنيد، اول بايد بگوئيد كه رضاخان چه كرد و مسائلى - كه او - و خيانتهائى كه او كرده بود و جنايتهائى كه او كرده بود و خيانتهائى كه پسرش كرد، بايد اين را بگوئيد. يك كلمه آزاد نبوديد كه از اين مسائل بگوئيد، براى پليس هم شما نمىتوانستيد كه يك كلمه انتقاد كنيد، يك كلمه انتقاد از دولت بكنيد، يك كلمه مطبوعات ما انتقاد از فرض كنيد كه ارتش بكند. هيچ همچو چيزى نبود، آزادى نافع كه براى مصلحت مملكت ما و كشور ما بود بكلى مسلوب بود، قلمها را شكسته بودند، زبانها را قطع كرده بودند و كسى حق اينكه يك كلمه صحبت بكند نداشت و بايد هر چه بگويند، هر چه در مطبوعات باشد، هر چه
در راديو تلويزيون باشد، هر چه قلمها به كار بيفتد، در مداحى يك نفر آدمى كه همه چيز ما را به باد داد، هيچ آزادى در زمان ايشان، آزادى سالم نبود، ولى يك قسمت آزادىها بود، در سينماها را باز كرده بودند با آن وضعى كه سينماها داشت كه اگر جوانهاى ما چند روز مىرفتند در آنجا تباه مىشدند و از فكر اينكه يك كارى براى كشور خودشان بكنند بكلى مىافتادند و در اينها باز بود، در قمارخانهها هم باز بود به همه جوانها، در فحشا هم باز بود به همه جوانها، و از تهران تا شميران و اواخر شميران مىگويند آنقدر مراكز فساد بود كه قابل فحص مثلاً نبود. اينها را آزاد قرار دادند، بلكه دامن زدند به آن، بلكه قلمها، بيانها دامن زد به اينكه، كه اين نحوآزادىهائى كه مضر به حال كشور است، مضر به حال ملت است، اينها را آزاد گذاشتند. از بعد از زمان ايشان تا حالا باز برگشت به دوره سابق و بهتر، براى اينكه دوره سابق هم دوره قجر بود و آنها هم فاسد بودند اما نه به فساد اينها، اينقدر كه اينها، اين پدر و پسر، اينها ركورد فساد را شكستند. اين آزادى كه الان براى ملت ما هست، براى زن، براى مرد، براى نويسندهها، براى چيزها، اين آزادى، آزادى است در كليه امورى كه اين امور به نفع خود شماهست. شما آزاديد برويد بيرون مطالب خودتان را بگوئيد، انتقاد از دولت بكنيد، انتقاد از هر كس كه پايش را كج گذاشت بكنيد، هيچ كسى نيست كه به شما بگويد چرا. برويد در جهاد سازندگى، با ملت خودتان برويد و همراهى كنيد، آزاديد مىرويد مىكنيد. تمام چيزهائى كه در رشد انسان، در رشد خواهرها و برادرها و اين كودكهاى عزيز دخالت دارد، اينها همه آزاد هستند، آنى كه اسلام جلويش را گرفته و آزاد نيست قمار بازى است كه تباه مىكند ملت را، شرابخوارى است كه تباه مىكند ملت را، انواع فحشائى كه در زمان اين مرد جنايتكار بود و فراهم كرده بودند اسبابش را، اينهاست كه در اسلام ممنوع است. پس ما دو قسم آزادى داريم كه يك قسم مفيدش در غير زمان اين دو جنايتكار بود و در زمان اينها اين قسم از آزادى بكلى ممنوع بود و آن آزادى آنها مىخواستند كه زن آزاد باشند كه هر جورى بزك بكنند و بيايند توى خيابانها و با جوان خداى نخواسته چه بكنند. آن را آزادى قرار داده بودند. حالا هم الان آنهائى كه مىخواهند اسلام نباشد دلشان براى اين آزادى مىسوزد، اين آزادى مطرح نيست پيششان اصلاً، اينهائى كه اينهمه حرف مىزدند از اينكه مملكت و چطور، ملت ما چطور، كذا و اينها، اگر شما در تمام اينجاهائى كه رفتيد، كسانى كه رفتند براى كمك كردن به برادرها و خواهرهاى خودشان در جهاد سازندگى، اگر شما از اينها كسى پيدا كرديد آنجا. اينهائى كه داد مىزنند خلق و خلق، اينها آنهائى هستند كه خرمنها را مىروند آتش مىزنند، نه اينهايند كه مىروند خرمن جمع مىكنند. شما مىرويد زحمت مىكشيد و با برادرهاى خودتان، خواهرهاى خودتان كمك مىكنيد خرمن درست مىكنيد، براى آنها وجين مىكنيد، درو مىكنيد، آنهائى كه داد از خلق مىزنند و داد از اينكه ما طرفدار تودهها هستيم، مىآيند آتش مىزنند. همين كه شما زحمت كشيديد، دستشان برسد مىآيند آتش مىزنند و همينها هستند كه لولههاى نفت را با تفنگ منفجر مىكنند، همينهائى كه براى خلق به قول خودشان دارند چه مىكنند، همين دموكراتها و دم دموكراتكه در كردستان بودند و الان هم هستند، همينها بودند كه نفت راخواستند به تباهى بكشند و دهقانها را به تباهى بكشند و
صنعت ما را، زراعت ما را، همه را به تباهى بكشند كه مبادا يك جمهورى اسلامى پيدا بشود و دم اينها را بگيرند بيرون كنند. اينهائى كه برخلاف مسير ملت هستند اينها از اين مىترسيدند. پس فرياد آزادى آنها، آزادى نبود، تباه كردن ملت بود. حالا آزادى است كه مىبينيد كه چطور است اگر بگذارند، اين تتمه رژيم سابق و نوكرهاى آنها بگذارند و نوكرهاى اجانب.
معلمان، كودكان را تربيت اسلامى - انسانى بكنند
خداوند انشاء الله همه شما را، خواهرها، برادرها و اين اطفال، نوباوگان، همه شما را انشاء الله حفظ كند و همه مؤفق باشيد و خدمت بكنيد به اين مملكت و تربيت بكنيد اين كودكها را. شماها، معلمها تربيت بكنيد اينها را به تربيتهاى اسلامى انسانى كه هم براى مملكت و كشورتان مفيد است و هم براى روحيه خود آنها مفيد است و هم خير دنيا و آخرت در آن هست. سلام بر همه شما خانمها، برادرها. انشاء الله خداوند شما را...