پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:15 AM
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مردم استان سيستان و بلوچستان
مقصد اين بود كه اسلام را از بين ببرند
بسم الله الرحمن الرحيم
من از آقايان و حضرت آقاى كفعمى تشكر مىكنم كه از راه دور آمديد و زحمت كشيديد و در اين مجلس ممكن است كه مطالبى كه ما داريم و براى همه مناطق اين مطالب هست به وسيله ايشان و شما برادرها به اهالى محترم بلوچستان و سيستان ابلاغ كنيد. آن چيزى كه ما از اول نظر داشتيم يعنى ملت نظر داشت و ما هم به تبعيت ملت وارد عمل شديم، اين بود كه اين آشفتگى كه در ايران به چشم مىخورد و خطرى كه براى اسلام در نظر بود كه ممكن است تحقق پيدا بكند، ما را وادار كرد به اينكه با تبعيت از ملت ايران بر خلاف آن چيزهائى كه آنها آرزو داشتند و قدرتهاى بزرگ هم آنها را وادار كرده بودند براى تحقق آن مقابله كنند.
اين يك برنامهاى بوده است كه اجانب از سالهاى بسيار طولانى طرح ريزى كرده بودند براى اينكه مخازن ايران كه مخازن غنىاى است آنها ببرند و كسى نباشد در مقابل آنها ايستادگى كند و لهذا برنامه اين بود كه ملت ايران را يا اغفال كنند يا آنهائى كه اغفال نمىشوند از بين ببرند، اگر بتوانند حيثيتشان را در بين ملت از بين ببرند و اگر اين را مؤفق نشوند، خودشان را از بين ببرند براى اينكه اگر چنانچه آن طبقهاى كه مىتوانند ملت را بيدار كنند به حال خودشان باشند و ملت را بيدار كنند، نمىگذارند كه اين مخازن بسيار بزرگى كه ملت دارد و بايد صرفه خودش بشود، به غارت ببرند و ملت ما گرسنه و بينوا باشند.
ولهذا مطلب اين بود كه آن نقطه اساسى كه آنها را براى خودشان خطر ديدند، آن نقطه اساسى از بين برود و آن اسلام بود، نقطه اساسى كه اين را براى خودشان خطر مىديدند اسلام بود كه اگر اسلام را آنها از بين ببرند ديگر آسوده خاطر مىشوند و هر كارى بخواهند در اينجا مىكنند وسلطه خودشان را حفظ مىكنند و مملكت ايران را كه وضع جغرافيائىاش حساس است براى آنها و بعلاوه مخازن بسيار زياد دارد كه ما و خود ملت ايران باز اطلاع از آن ندارد، شايد بسياريش را بى اطلاع باشد و آنها مطلع هستند، اسلام را اگر چنانچه بتوانند شكست بدهند و از بين ببرند، آنوقت برايشان آسان مىشد كار راه اين بود كه، مقصد اين بود كه اسلام را از بين ببرند و راه اينكه اسلام را از بين ببرند اين بود كه روحانيت را از بين ببرند. اينها مىدانستند كه تا روحانيون هستند، اينها حفظ مىكنند اسلام را.
نقشه، بردن اسلام و راهش، بردن روحانيت و جدا كردن ملت از روحانيون ولهذا با تبليغات دامنه دارى مشغول شدند و حالا هم مشغولند كه روحانيون رااز ملت جدا كنند، وقتى ملت از روحانيون جدا بشود و اينها پشتوانه نداشته باشند براى تبليغات خودشان، آنها به مقاصد خودشان مىرسند. و خود ملت به تنهايى نمىتواند كارى بكند، تا اتكال به اسلام نداشته باشد نمى تواند كارى انجام بدهد. اتكال به اسلام وقتى مىشود كه كسانى كه به اسلام دعوت مىكنند ، تمام مقاصدشان دعوت به اسلام است، آنها در كار باشند تا مردم را دعوت كنند و بسيج كنند. سابق اينها به طور علمى همچو مطلبى را ادراك كرده بودند كه اسلام وضعش جورى است كه اگر قوه پيدا بكند نمىگذارد ما به منافعمان برسيم و روحانيون هم آنها هستند كه اسلام را حفظش مىكنند، نگه مىدارند. لكن در اين نهضت اينها احساس كردند آنى كه آنوقت ادراك كرده بودند، آن وقت مسء له علمى بود، اين نهضت مطلب را عينى كرد يعنى ديدند اين را كه يك ملتى كه با راهنمايى علماى بلاد و ايمانى كه در خودشان بود اينها يك همچو امپراتورى غلط شيطانى و بزرگ را از بين بردند در صورتى كه همه قدرتها دنبال او بودند و خصوصا آمريكا و انگلستان بيشتر از ديگران طرفدار او بودند و تهديد مىكردند، سفارش مىكردند، التماس مى كردند كه شاه باشد و بعدش هم مىگفتند بختيار باشد. وقتى كهديدند نمى شود خوب، ديدند كه چه شد و ملت نگذاشت اين قدرت ها در ايران باقى بماند و با همه كوششى كه آنها كردند و همه قدرتى كه در دست آنها بود و در دست ملت ما هعيچ قدرتى نبود بعلاوه يك انتظامى و نظمى هم در كار نبود كه مثلا مردم را به طور نظم وادار به كار بكند بلكه همين طورى به حول قوه الهى اين كار انجام گرفت اينها حالا فهميدند به اينكه يك قدرتى است در اين ملت و در ملتهاى اسلامى كه مىتواند اين قدرت با نداشتن اسلحه، با نداشتن تانك و توپ و جهازات جنگى يك قدرت بزرگى كه همه چيز را دارد از بين ببرد يعنى الان فهميدند اين قضيه اين طورى است يعنى شكست خورده اى هستند كه حالا در صدد اين هستند كه شكست خودشان را علاج بكنند. الان وقت اين است كه ملت ما با تمام هوشيارى توطئههاى اينها را از بين ببرند. اين غائلهاى كه در كردستان پيش آوردند اين طور نبود كه كردها مىخواستند يك غائلهاى درست كنند، كردها نظرى به اين نداشتند، غائلهاى بود كه اجانب، آنهايى كه مىخواهند ما را غارت كنند اين غائله را با آن اشخاصى كه همدست آنها در غارتگرى بودند مثل حزب دمكرات (سران حزب دمكرات البته) اين غائله را بوجود آوردند كه در آنجا يك برادر كشىاى بشود و يك چيزهايى بشود كه نگذارند اين ملتى كه پيش برده است نگذارند كه تا آخر برود. پيشبردش را و نهضت را تا آخر برساند. و اين خوف در طرفهاى شما هم هست، در بلوچستان و در سيستان هم هست و اين نقشه در آنجا هم هست. آنها باك از اين ندارند كه پنجاه هزار نفر آدم در اين قائله كشته شوند. اينها آنها هستند كه در ويتنام آنهمه آدم كشتند. دنبال مقاصد خودشان هستند، آدم پيش آنها اصلا مطرح نيست كه يك آدمى بشود. مثل اسلام نيست كه براى يك نفرش، اگر يك نفر كشته بشود مثل اينكه همه دنيا را كشتى. و من قتل نفسا فكان ما قتل الناس جميعا آنها آدم پيششان چيزى نيست، آنى كه پيششان مطرح است استفادههاى مادى است. استفاده از مخازن اين بلاد است، استفاده از مكان اينجاست كه حساسيت دارد براى آنها،
از آدمهايش اهميت نمىدهند صد هزار نفر، ده هزار نفر كشته بشوند، در هر جا مىخواهد باشد. اين طرحى كه در كردستان آنها داشتند محتمل است كه در بلوچستان و در سيستان و امثال اينجا هم مشغول بشوند و بخواهند كه يكوقت بين برادرها به اسم برادر شيعه و برادر سنى و حال آنكه ابدا مطرح نيست در اسلام يك همچو مطلبى كه مردم با هم فرق داشته باشند، گروه ها با هم فرق داشته باشند، اسلام براى همه است. اسلام آمده است تمام بشر را اصلاح كند، اين جور نيست كه اسلام براى مسلمين فقط باشد. اسلام آمده است همه مردم را يا ايها الناس مردم را دعوت مىكند براى اين است كه آدم بسازد، آمده است كه آدم را از ظلالت و از چنگ طاغوت بيرون بياورد و به هدايت برساند و همه چيزشان را، دنياشان را، آخرتشان را اصلاح بكند. اين بايد تمام دوستان سيستانى و بلوچستانى متوجه اين معنا باشند، چه برادرهاى شيعى ما و چه برادرهاى اهل سنت ما كه گول اين طور عناصر را نخورند، يعنى گولى كه كردستانىها بعضىهاشان خوردند از اين حزب دمكرات، يكوقت با يك صورت ديگر اجانب آنجا يك چيزى درست نكنند كه جوانهاى ما را گول بزند و باز محتاج به اين بشود كه باز آنجا فرض كنيد كه خداى نخواسته بيايند آنجا براى سركوبى آنها و براى مردم اسباب زحمت درست بشود. اشكال سر اين است كه اين اشرار يك غائلهاى درست مىكنند وقتى كه از اين طرف رفتند براى رفع اين قائله، خودشان فرار مىكنند و جوانهاى بيچاره را به دام مىاندازند و به گرفتارى مىاندازند. بايد با كمال هوشيارى، هم آقايان مردم را دعوت كنند به اين كه با هم برادر، همه با هم هستيم و هم شماها طرفين اين اشتباهاتى در كار نشود، نيايند بگويند كه خوب، در كردستان گفتند كه بنا دارند بيايند همه كردها را قتل عام بكنند و حال آنكه بنا بود بروند كردها را نجات بدهند، اينها كه راه افتادهاند براى اينكه بروند كردستان را تصفيه كنند، براى اينكه برادرهاى كرد ما در آنجا گرفتار اينها شده بودند، اينها رفتند آنها را نجات دادند و لهذا آن طور استقبال از اينها كردند و آن طور تقاضاى به اينكه اينها باشند در اين جا و الان هم تقاضا مىكنم كه در آنجا بايد ارتش باشد، ژاندارمرى باشد. ممكن است يك وقتى يك همچو چيزى هم در سيستان بيايند بگويند و مردم را گول بزنند به اين كه خوب بنا دارند كه اينها سيستان را فرض كنيد به آتش بكشند - بنا دارند - مگر سيستان غير مملكت ماست؟ مگر غير مملكت اسلامى است؟ مگر فرق است مابين قم و سيستان؟ مگر فرق است ما بين قم و بلوچستان؟ فرقى نيست بين اينها. اينها را توجه به آن داشته باشيد كه خداى نخواسته نبادا يك حيلهاى بكنند اين شياطين و يا اضطرابى آنجا درست كنند و يك بساطى آنجا درست كنند و همان مسائل كردستان خداى نخواسته پيش بيايد. البته دولت قدرت دارد به اينكه همه جا نگذارد، اما ما نمى خواهيم به اين مطلب برسد كه قضيه قدرت نمايى نيست، قضيه دعوت به حق است، دعوت به اسلام است، دعوت به اين است كه مملكت اسلامى بشود، احكام طاغوتى همه از بين برود، اين عقب افتادگىهايى كه در زمان طاغوت، همه جا عقب افتاده است، شما خيال نكنيد، سيستان و بلوچستان شايد خيلى بهتر باشد از بسيارى از جاهاى ديگر كه مىآيند و شكايت مىكنند و هيچ ندارند. بنابر اين بود كه يك ملتى را فقير نگه دارند و همه مخازنشان را ببرند كه مخازن زير پايشان باشد و
خودشان گرسنگى بخورند. اين بنا بر اين مطلب بود و اگر چنانچه انشاء الله دولت اسلامى آنطورى كه خدا و رسول مىخواهند درست بشود، همه گرفتاريها از بين مىرود و انشاء الله اميدواريم بشود همه گرفتاريها از بين مىرود و همه برادرها در كنار هم با آرامش زندگى صحيح مىكنند به طورى كه هم دنياشان و هم آخرتشان تامين بشود. انشاء الله خداوند همه شما را حفظ كند و موفق كند و من از شما باز تشكر و از آقاى كفعمى زيادتر تشكر - كه - اميدوارم كه در آنجا از فيوضات ايشان مستفيض بشويد و همهتان موفق و مويد باشيد.