پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:14 AM
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پاسداران كميته مركزى و اعضاى خانوادههاى شهداى انقلاب اسلامى
جنت لقاءالله بالاترين پاداش خادمين اسلام است
بسم الله الرحمن الرحيم
من نمىدانم با چه بيانى از اين جوانهائى كه در طول اين مدت فداكارى كردند تشكر كنم آنقدرى كه مىتوانم عرض كنم اين است كه اين مطلب براى خداست و ما هم از خدا هستيم انالله و به سوى او هم مىرويم، دير و زود خواهيم رفت و چه بهتر كه در اين راهى كه داريم قهرا به آن طرف مىرويم با يك توشه باشد و آن توشه، توشه توحيد است، توشه خدمت به اسلام است. من نمىتوانم براى خدمتگزارى جوانى كه براى خدمتگزارى به اسلام شب تا صبح، شب زندهدارى مىكند، در حال خطر واقع مىشود، مجاهده مىكند، ارزش براى اينمان مىتوانيم حساب بكنيم كه چه ارزش اين چقدر است، اجرت اين چقد راست مگر غير از خدا مىتواند كسى به اين اعمال پاداش بدهد؟ مگر طبيعت و زينتهاى طبيعت پاداش يك موجودى است كه براى خدا قيام كرده است و براى خدا خودش را به خطر انداخته است؟ آن چيزى كه دل ما را خوش مىكند اين است كه براى شما پيش خداى تبارك و تعالى يك حسابى باز است والا ما نمىتوانيم از شماها تشكر كنيم يا خداى نخواسته به شما اجر بدهيم. ما همچو قدرتى نداريم، آنچه هست اين است شما از خدا هستيد، براى خدا هم خواهيد بود و خدا هم اجر شما را مىدهد. اجرى كه خدا مىدهد، آن ارزش دارد، ارزش عمل شما آن است كه خدا به شما مىدهد، ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه جنت، آن جنتى كه لقاء خداست، جنتى كه لقاء دوستان خداست، آن براى شما كافى است و از آن كه گذشت، ديگر در عالم طبيعت نمىشود براى اعمالى كه براى خداست يك چيزى قرار داد او هر چه مربوط به عالم طبيعت است مادون آن چيزى است كه براى خداست. پيشبرد و پيروزى نهضت با اتصال و عنايت قلوب به درياى رحمت الهى و شما براى خدا قيام كرديد و براى خدا هم مجاهده كرديد و براى خدا انشاءالله تا آخر مجاهده مىكنيد و اين نهضت را به پيروزى مىرسانيد براى خدا باز. و اين لله بودن شما را به پيروزى رساند والا با يك همچو قدرت شيطانى و قدرتهاى ديگرى كه دنبال او بودند، اصرار مىكردند، تشر مىزدند، تهديد مىكردند، شما جوانها ايستاديد، قدرت ايمان بود كه شما را جلو برد، نه قدرت طبيعت و
مادى، از حيث ماديت آنها به ما طرف نسبت نبودند. اين كه دنيا را به تحير واداشته است و حسابها را همه خطا از كار در آورده است اين است كه چطور يك ملتى كه نه ساز و برگ دارد، نه نظام، نظامى در كار نبود كه، فكرى در اين باب نبود كه ما بخواهيم يك فكر نظامى بكنيم، يك نيروى نظامى داشته باشيم، نه نظامى ما داشتيم و نه ساز و برگ مقابله با آنها. شما خيال مىكنيد كه اگر نبود اراده خدا كه منصرف كرد اينها را از اينكه مقابله كنند و نبود آن كه رعب در بسيارى از آنها ايجاد كرد، اينها با يك شب مىتوانستند همه تهران را خراب كنند، همه چيز دستشان بود، همه مراكزى كه يك نفر آدم را كه گوشش مىجنبيد همه را بمباران كنند، نه اينكه براى خدا نكردند، خدا اذهان اينها را همچو منصرف كرد و دلهاى اينها را همچو پر از خوف كرد كه دست به آن آلاتى كه بايد بزنند نزدند. اين يكى از معجزاتى بود كه در اين قضيه واقع شد و معجزه ديگر همين توطئهاى بود كه براى كودتا در همان شبهاى آخر كه ما در تهران بوديم اينها ديده بودند و قبلش توطئه اين بود كه حكومت نظامى را روز هم اعلام بكنند ما هم هيچ خبر از هيچ نداشتيم. اعلام بكنند مردم توى خيابانها نيايند، قواى انتظامى هم تمام را بگيرند، تمام خيابانها و اينها را قواى انتظامى و آلاتى كه آنها دارند، تانكها را بياورند مستقر كنند و بنابراين بود كه در همان شب بريزند و هر كس را كه احتمال بدهند كه اين يك مثلاً چيزى هست، از بين ببرند و بعد هم چه بكنند، ما هم هيچ اطلاع نداشتيم من حيث لايحتسب قضايا واقع شد كه مثلاً گفته شد كه بشكنيد اين اعتصاب را، اين نظام را، اين حكومت نظامى را، خوب، مردم شكستند و آنها نتوانستند كه بياورند چيزشان بكنند، بعد آن درگيرىها پيدا شد مرحوم قرنى، خدا رحمتش كند، اينجا بود به من گفت كه مقاتله بين، جنگ ما بين مردم و قواى دولتى در آن شب سه ساعت و نيم بود. با سه ساعت و نيم دستهاى خالى بر تانك و توپ و مسلسل و اينها غلبه كرد. اين غلبه، غلبه الهى بود يعنى نظر خدا بود. اين نظر خدا را حفظش بكنيد، خودتان را متصل كنيد به آن درياى بى پايان الوهيت، قلبهايتان را متصل كنيد به مبداء خير، همه چيز از اوست، او كس همه كس است، همه پيروزىها با اراده او حاصل مىشود، همه خوبىها با اراده او تحقق پيدا مىكند، هر چه بدى هست از ماست و هر چه خوبى است از اوست. خودتان را به او متصل كنيد. آن قطرههاى ضعيفى ما هستيم بلكه لاشىءايم، هيچيم، اما اگر متصل بشويم به آن درياى رحمت الهى، همه چيز مىشويم، قدرت پيدا مىكنيم.
روحيه شهادت طلبى، رحمت و امانتى الهى است
صدر اسلام هم يك دسته از اعرابى كه نه نظامى داشتند و نه پرورش نظامى شده بودند و نه ساز و برگى داشتند، آنها از شما دستورىتر بودند، هر چندتايشان يك شمشيرى با يك چيز خرمابند، بندشان بود ليفهاى خرما، هر چند تايشان هم يك اسبى و يك شترى. وضع اين طورى بود عدد هم بسيار كم، تمام لشكر اسلام سى هزار بود و رومها كه، رومىها كه آمدند با اسلام مواجه شدند پيشقر اول آنها شصت هزار تا بود، همه لشكر اسلام سى هزار، به حسب تاريخ پيشقر اول آنها شصت هزار بود
دنبالش هشتصد هزار تا، يا هفتصد هزار. يكى از سرداران اسلام گفت كه ما اگر چنانچه بخواهيم به طور عادى با اينها مقابله كنيم، اينها هم طليعهشان كه همان پيشقراولشان باشد در مقابل ما هستند، ما بايد يك كارى بكنيم كه اينها را بترسانيم، سى نفر همراه من بيايد ما مىرويم با آنها جنگ مىكنيم، با اين شصت هزار تا جنگ مىكنيم، باشد؟ گفتند آخر نمىشود چون، بالاخره چك و چك كردند تا قبول كرد كه شصت نفر باشند، شصت تا يك نفرى شبيخون زدند به آنها، شكستشان دادند. شصت هزار جمعيت را شصت نفر مومن، شصت نفر كه براى خدا داشت كار مىكرد اين طليعه را شكست دادند، اسباب اين شد كه اين سى هزار جمعيت بر روم غلبه كرد، بر ايران هم كه غلبه كرد، در صورتى كه آنها همه چيز داشتند، آنها يراقهاى اسبهايشان از قرارى كه گفتند طلا بوده است لكن ايمان نداشتند، ميانشان تهى بود، هر چه بود يك صورت بود، هر چه بود يك ساز و برگ بود اما ميان تهى بود، اين روحيه در آنها نبود كه ما اگر بكشيم هم بهشت مىرويم، اگر كشته بشويم هم بهشت مىرويم، اين روحيه در آنها نبود، در اينها بود و اين روحيه غلبه كرد و من مطمئنم به اينكه شما پيروز مىشويد انشاءالله براى اينكه يك همچو روحيهاى امروز من در بين ملتمان مىبينم، يك دفعه و دو دفعه نبوده است، از نجف تا اينجا مواجه شدم من باجوانهاى زيبا، جوانهائى كه اول جوانىشان است و اينها يكىشان آمد در نجف، آمد جلو من نشست بنا كرد قسم دادن من را كه شما، قسم، قسم داد كه من شهيد بشوم، بعدا كه ما در اينجا آمديم زن اين تقاضا را كرده، جوانها اين تقاضا كردهاند، زنى كه بچههايش را از دست داده است باز مىگويد كه من يكى دو تا دارم اين هم مىدهم، اين روحيه، روحيهاى است كه اطمينان براى ما مىآورد. اين بر همه تانكهاى عالم مقدم است، يعنى پيروز مىشويد. اين روحيه، روحيهاى است كه خداى تبارك و تعالى انعام كرده است، مرحمت كرده است، اين مرحمت الهى را حفظ كنيد، اين امانت است، اين را كوشش كنيد محفوظ بماند. مادامى كه اين روحيه الهى، اين هديه الهى در بين شماها هست از هيچ نترسيد، نگرانى هيچ وقت نداشته باشيد، به فكر اين نباشيد كه چرا به ما احسنت نگفتند، چرا به ما اجر ندادند، چرا به ما مثلاً همراهى نكردند. خدا همراه شماست، امام زمان سلام الله عليه دعاگوى شماست، از چه ما مىترسيم؟ ما چرا بترسيم؟ مائى كه راهمان راه خداست، مائى كه در مقابل اين قدرت شيطانى كه همه چيز ما را، اسلام ما را، جوانان ما را، همه چيز ما را از بين برد، قيام كرديم، از چه بترسيم؟ از اين بترسيم كه كشته مىشويم؟ خوب، بشويم، جوانهاى ما همه كشته شدند. از اين مىترسيم كه غلبه بكنند؟ غلبه هم بكنند ما ترس نداريم براى اينكه ما حقيم وقتى حق هستيم غالب هم بشويم ما حق هستيم، مغلوب هم بشويم ما حق هستيم و انشاءالله غالب مىشويم. مطمئن باشيد، دلتان را به اين مبداء خير متصل كنيد، با خدا مناجات كنيد. اين شبهائى كه در اين تاريكىها اسلحهها به دوش است و در اين تاريكىها راه مىرويد دلتان را به آن مبدا متوجه كنيد، متصل بشويد به آن درياى بزرگ رحمت و از هيچ چيز ديگر باك نداشته باشيد، از هيچ كس توقع نداشته باشيد، نظرتان هم به هيچ كسى نباشد و غير از آن يك قدرت هم هيچ چيزى نشناسيد. همه اوست، همه هر چه هست آنجاست. خداوند
انشاءالله به شما اطمينان عنايت كند، ايمان كامل عنايت كند، و شماها را در شمار شهداى كربلا محسوب كند و همه ما را موفق كند كه اين وظيفهاى كه الان به دوش همهمان هست اين وظيفه را بتوانيم خوب عمل كنيم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته