0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:06 AM

 

صحيفه نور ج 8 صفحه 237

تاريخ: 26/5/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سمينار آموزشى انجمن اسلامى معلمين كشور

مكتب‏هاى توحيدى و مادى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از امتيازات مكتب توحيد با تمام مكتب هائى كه در عالم هست، اين است كه در مكتب‏هاى توحيد، مردم را تربيت مى‏كنند و آنها را از ظلمات خارج مى‏كنند و هدايت به جانب نور مى كنند. تمام مكتب‏هائى كه مكتب غير توحيدى هستند، مكتب مادى هستند و اين مكتب‏هاى مادى مردم را از عالم نور بر مى‏گردانند به سوى عالم ظلمت و دعوت مى‏كنند به ماديگرى و ماده و از عالم نور منصرف و منحرفشان مى‏كنند يا آنها راهمان دعوت به ماده مى كنند و ديگر آن طرفش را كار ندارند. نسبت به عالم نور، و در ارجاع مردم به عالم نور بيطرف هستند و على ايحال هر دو مكتب، چه آن مكتب‏هاى ضد توحيدى و چه آن مكتب‏هائى كه نسبت به توحيد كارى ندارند، بيطرفند نسبت به توحيد، اينها كارهائى كه مى‏كنند، تعليم و تعلم‏هائى كه دارند، تعليم و تعلم‏هائى است كه مربوط به ماده است و مردم را در ماديات و در ظلمات منغمس مى‏كنندواز توحيد و از نور آنها را باز مى‏دارند لكن مكتب‏هاى توحيدى كه در راس آنها مكتب اسلام است در عين حال كه به ماديات و با ماديات سر و كار دارند،لكن مقصد اين است كه مردم را طورى تربيت كنند كه ماديات، حجاب آنها براى معنويات نباشد، ماديات را در خدمت معنويات مى‏كشند، به خدمت معنويات مى‏كشند، در عين حالى كه نسبت به ماديات نظر دارند، نسبت به زندگى دنيا نظر دارند، در عين حال مردم را متوجه به معنويات مى‏كنند و از ظلمت ماده نجات مى‏دهند. توجه به ماده و به ماديات به طورى كه تمام توجه به ماديات باشد، ظلمت است، ظلمات است و انسان را به ظلمات مى‏كشد و به چيزهائى مى‏كشد كه شما مشاهده مى‏كنيد كه در همه مكتب‏هائى كه هست، مردم را مى‏كشند به جنگ ها، به خونريزى‏ها. مكتب كمونيسم، مكتب خونريزى است، مكتب اختناق است، تمام اختناق در آنجا حكمفرماست و خونريزى در آنجا هست به طورى كه سران آنها در اول امرى كه سلطه پيدا كردند، هزاران نفر،بلكه صدها هزار نفر را به قتل رساندند و ماديتى كه در آمريكا و امثال آن ممالك غربى غير كمونيستى است، آنها هم تمام جدال و نزاعشان سر ماديات است و با ماديات سر و كار دارند و مردم را به خاك وخون مى‏كشند. الان در تمام دنيا كه ملاحظه مى كنيد،

صحيفه نور ج 8 صفحه 238

اين دو مكتب و اين دو فرقه دست دارند و مردم را به خاك و خون مى‏كشند. يك طايفه در افغانستان و امثال اينها، يك طايفه ديگر در جاهاى ديگر. مكتب‏هاى توحيدى اينطور نيست، مكتب‏توحيدى نمى خواهند فتح كنند بلاد را و نمى خواهند با مردم با خشونت رفتار كنند، آنها مى‏خواهند مردم را از ظلمت‏هاى ماده به نور بكشند، به طرف خدا بكشند، توجه به خدا بدهند ولهذا تا آنجا كه امكان دارد در مكتب هاى غير مادى مدارا هست، خوشرفتارى هست، دعوت هست، تا آنجائى كه ممكن است با دعوت مردم را بر مى‏گردانند به عالم نور وهيچ وقت در صدد جنگ و جدال نيستند مگر اينكه احساس كنند توطئه هست،اگر احساس توطئه كردند، به حسب دستور قرآن و به حسب دستور اسلام با آن‏ها با شدت رفتار مى‏كنند، تا احساس توطئه نشده است همه را آزاد مى‏گذارند براى هر چه‏مى‏خواهند اختيار كنند، وقتى احساس توطئه شد، با شدت رفتار مى‏كنند.

عرضه مكتب غير از سوزاندن خرمن‏هاست‏

در مملكت ما هم وقتى كه اين فتح بزرگ به دست شما زنها ومردهاى محترم انجام گرفت، همه چيز را آزاد گذاشتند، تبليغات را آزاد گذاشتند، مكتب‏ها را آزاد گذاشتند و اين است كه در چند ماه، تقريبا حدود دويست تا شايد، گروه‏هاى مختلف اظهار وجود كردند. حتى كمونيست‏هائى كه فاسد و مفسدند اظهار وجود كردند لكن بعد از آن ما احساس كرديم كه اينها اظهار وجودشان فقط براى تبليغ نيست، فقط براى اين نيست كه مى‏خواهند مكتب خودشان را عرضه كنند بلكه مسأله، مسأله توطئه است . عرضه مكتب غير از سوزاندن خرمن‏هاست، غير ريختن به دانشگاه است و جلوگيرى از اينكه دانشگاهيان مشغول كار باشند، غيراز ريختن به كارخانه‏هاست و مانع شدن از اينكه كارخانه‏ها عمل بكنند، غير از اين است كه با رفراندمى كه مردم و مردمى است و مربوط به مصلحت مردم است مخالفت كنند و تحريم كنند ياآتش بزنند صندوق‏ها را يا با اسلحه جلوگيرى كنند از اينكه مردم رأى بدهند يا در راهپيمائى كه كرده، خودشان غائله درست كردند و عده كثيرى از جوانهاى ما را زخمى كردند، قريب سيصد نفر زخمى شد كه اكثرشان شايد مربوط به ما بود، خودشان غائله درست مى‏كردند و حالا كه مى‏بينند كه نزديك است كه مجلس خبرگان تحقق پيدا بكند، حالا افتادند به دست و پا كه در هر جا يك غائله‏اى ايجاد كنند و ما تا حالا كه صبر كرديم و صبر انقلابى كرديم تا حالا براى اين بود كه به مردم معلوم بشود كه اينها چه هستند، اينها چه مرا مى‏دارند. اينها نمى‏خواهند مكتب خودشان را عرضه كنند، اينها نمى خواهند با منطق صحبت كنند،اينها مى‏خواهند كه همه مكتب‏ها را سركوب كنند، اينها براى سركوبى مكتب اسلام است، اينها از اسلام ترسند، اينها از قوانين اسلام مى‏ترسند، اينها مى‏خواهند كه اسلام نباشد ولو هر چه باشد ولهذا توطئه است.

الان وقتى كه توطئه شد، ديگر نمى‏توانيم ما تا آخر تحمل كنيم و توطئه‏ها را بپذيريم. مسأله، مسأله اسلام است، مسأله مصالح مسلمين است، با مصالح مسلمين و اسلام ما نمى توانيم مسامحه كنيم. بنابراين من اعلام كردم كه اگر چنانچه اينها باز يك چنين كارهائى بكنند، ما تمام ملت را بسيج

صحيفه نور ج 8 صفحه 239

مى‏كنيم، ما تمام پاسدارانى كه هستند بسيج مى‏كنيم، ماتمام زن و مرد ايران را بسيج كنيم و ريشه آنها را در مى‏آوريم، اينها بايد برگردند به ملت و اگر مكتبى هم دارند با اينكه برگشت به ملت كردند،از روى عقل، از روى منطق صحبت بكنند. اينها را در راديو خواستند كه با ايشان صحبت بكنند، حاضر نشدند، اينها در مكتب شكست خورده‏اند، اينها يك دسته اشرار هستند، نه مكتب دارند، اينها اشرار هستند. بنابراين اشرار را ما بايد سر جاى خودشان بنشانيم و با آنها با خشونت رفتار كنيم لكن من باز مهلت دادم به آنها كه باز سر عقل بيايند و برگردند به دامن ملت و با ملت همراهى كنند. اين مربوط به اين قضايا.

نقش معلم در جامعه نقش انبياء است‏

و اما معلم، نقش معلم در جامعه، نقش انبياء است. انبياء هم معلم بشر هستند،نقش بسيار حساس و مهمى است و مسئوليت بسيار زيادى دارد. نقش مهمى است كه همان نقش تربيت است كه اخراج من الظلمات الى النور است آنهائى كه الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور، همين سمت معلمى است. خداى تبارك و تعالى اين سمت را به خودش نسبت مى‏دهد كه خداى تبارك و تعالى، ولى مومنين است و آنها را از ظلمات اخراج مى‏كند به سوى نور. معلم اول، خداى تبارك و تعالى است كه اخراج مى‏كند مردم رااز ظلمات به نور و بوسيله انبياء و به وسيله وحى مردم را دعوت مى‏كند به نورانيت، دعوت مى‏كند به كمال، دعوت مى‏كند به عشق، دعوت كند به محبت، دعوت مى‏كند به مراتب كمالى كه از براى انسان است. دنبال او انبياء هستند كه همان مكتب الهى را نشر مى‏دهند و آنها هم شغلشان تعليم است، معلمند، معلم بشرند، آنها هم شغلشان اين است كه مردم را تربيت كنند و انسان را تربيت كنند كه از مقام حيوانيت بالا برود وبه مقام انسانيت برسد. انسان مقام‏هائى دارد كه مقام اولش بعد از اينكه مراتبى را سير كرد، همين مقام حيوانيت است، يك حيوانى است مثل ساير حيوانات بلكه خطرناكتر. خطر حيوانات به اندازه خطر انسان نيست، آنقدرى كه انسان جنايت وارد مى‏كند به همنوع خودش، هيچ حيوانى حتى سبع هم آنقدر جنايت وارد نمى كند.اين چيزى است كه انسان است، اول مقامى است كه بعد از اينكه مراحلى را طى كرده، به مرتبه حيوانيت رسيده، يك حيوانى است كه هيچ افسارى ندارد، يك حيوانى است كه اگر رهايش كنند، خونخوارترين موجودات است. انبياء آمده‏اند اين انسانى كه در اين مرحله رسيده است و يك مرحله خطرناك است هم براى خودش و هم براى همنوع خودش، آنها را نجات بدهند و متوجه به نور بكنند، متوجه به مبادى نور بكند، آنها را از اخلاق فاسد، از آن اخلاق، خوى‏هاى حيوانى بيرون بياورند و به خوى‏هاى انسانى و به اخلاق انسانى برسانند، از مقام حيوانيت بالا ببرد به مقام انسانيت برساند،ماده را تابع عالم غيب بكنند، عالم طبيعت را تابع عالم الوهيت بكنند و بعد از او معلمينى كه در بشر هستند كه الان شما هم انشاءالله موفق باشيد از آن طايفه هستيد.

صحيفه نور ج 8 صفحه 240

شغل معلم اخراج بچه‏ها و كودكان است از ظلمت به نور

شغل شما اخراج بچه‏ها و كودك‏هاست از ظلمت‏ها به نور. تعليم و تربيت انسانى، تعليم و تربيت اسلامى، آنها را از اخلاقى فاسد نجات بدهيد، آنها را از اين آمال و آرزوهائى كه بواسطه آن به فسادكشيده مى‏شوند، بر حذر داريد، بچه‏ها را تربيت كنيد. شما معلمين يك شغل بسيار شريف داريد كه همان شغل الله است، همان شغل انبياءاست و يك مسئوليت بسيار بزرگ داريد كه همان مسئوليت انبيا است، منتها انبيا از مسئوليت بيرون مى آيند براى اينكه عمل مى‏كنند به آنچه فرموده‏اند، به آنچه مأمور هستند، ماها هم بايد عمل بكنيم، اگر چنانچه خداى نخواسته بچه‏هائى از دامن‏هاى شما و از كلاس‏هاى شما بيرون بيايند كه بر خلاف تربيت‏هاى انسانى اسلامى باشد، شما مسئول هستيد ،مسئوليت بزرگ است. يك انسان درست ممكن است يك عالم را تربيت كند، يك انسان غير سالم و يك انسان فاسد عالم را به فساد مى‏كشد. فساد و صلاح از دامن‏هاى شما و از تربيت‏هاى شما و از مدارسى كه شما در آنجا اشتغال داريد، از آنجا شروع مى‏شود.

اينها مى‏خواهند بچه‏ها را از دامن مادرشان جدا كرده و به پرورشگاه‏ها بفرستند

اينهامى‏خواهند بچه‏هارا از دامن مادرشان جدا كرده و به پرورشگاه‏ها بفرستند براى خانم يك مطلب بالاتر است و آن مطلب، تربيت اولاد است. شما گمان نكنيد اينها كه هميشه از مادر بودن و از اولاد داشتن و از تربيت اولاد داشتن، اينها تكذيب مى‏كنند و مطلب را يك مطلب خيلى سستى مى‏گيرند و مطلب را يك مطلب بسيار پائينى مى‏گيرند،اينها غرض صحيحى دارند. اينها مى خواهند از اين دامن كه بچه خوب مى‏خواهد در آن تربيت بشود، بچه‏ها را از اين دامن‏ها دور كنند، بچه‏ها را از همان اول به پرورشگاه‏ها بفرستند، زير دست ديگران، زير دست اجانب بچه‏ها را تربيت كنند،آنهامى‏خواهند انسان درست نشود،دامن‏هاى شما دامن‏هائى است كه انسان درست مى‏كند. اينهامى‏خواهند بچه‏شما را راازاينجا نگذارند با شما باشند و نگذارند انسان درست بشود. بچه‏هائى كه از دامن مادر جدا شده‏اند و در پرورشگاه‏ها رفتند، اينها چون پيش اجنبى هستند و محبت مادر نديده‏اند، عقده پيدا مى‏كنند، اين عقده‏ها منشاء همه مفاسدى است يا اكثر مفاسدى است كه در بشر حاصل مى‏شود. اين جنگ‏هائى كه پيدا مى‏شود از عقده‏هائى است كه در قلوب اين خونخوارها هست. اين دزدى‏ها اين خيانت‏ها،اينها اكثرا از عقده‏هائى است كه در انسان است. بچه‏هاى شما را اگر از شما جدا كردند، به واسطه نداشتن محبت مادر، عقده پيدا مى‏كند،به فساد كشيده مى‏شود. مأمور بودند اين دستگاه به اينكه بچه‏هاى مارا به فساد بكشند،از آن اول نگذارند در يك دامن محبت بزرگ بشود، تربيت بشوند، تا عقده پيدا بشود. بعد هم زير دست معلم‏هائى كه خودشان تعيين كردند و بعد هم در دانشگاهى كه خودشان تأسيس كردند، از اين پائين تا آن بالا فساد، اخراج من النور الى الظلمات، نگذاشتند اينكه يك تربيت انسانى پيدا بشود. دامن مادر بزرگترين مدرسه‏اى است كه بچه در آنجا تربيت مى شود، آنچه كه بچه از مادر مى‏شنود غير از آن چيزى است كه از معلم مى شنود، بچه از مادر

صحيفه نور ج 8 صفحه 241

بهتر مى‏شنود تا از معلم، در دامن مادر بهتر تربيت مى‏شود تا در جوار پدر، تا در جوار معلم. يك وظيفه انسانى است، يك وظيفه الهى است، يك امر شريف است، انسان درست كردن است. اينهائى كه مى‏خواهند انسان درست نشود از انسان مى‏ترسند. اين رژيم‏ها از انسان مى‏ترسند ، در هر رژيمى يك انسان اگر پيدا بشود، متحول مى‏كند كارها را. رضا شاه از مدرس مى‏ترسيد، آنقدرى كه از مدرس مى‏ترسيد، از دزدهاى سرگردنه نمى ترسيد، از تفنگدارها نمى ترسيد. از مدرس مى‏ترسيد ،مدرس مانع بود از اينكه يك كارهاى زشتى را انجام بدهد و آخر مدرس را گرفت و كشت. اينها از روحانى مى‏ترسند براى اينكه روحانى تربيت مى‏كند انسان را و آنها انسان نمى خواهند پيدا بشود. اينها نمى‏خواهندانسان پيدا بشود از اين جهت اينقدر تربيت اولاد را پيش مادر مبتذل كردند و اينقدر تبليغات كردند كه حتى خود مادرها هم شايد باور كردند، آنهائى كه تحت تأثير اينها واقع شدند، آن بچه‏هاى عزيز را به پرورشگاه‏ها فرستادند و از دامن‏هاى خودشان جدا كردند و در آنجا تربيت‏هاى شيطانى شدند.

موظفيم ما كه انسان درست كنيم. انسان است كه مى‏تواند جلوى مفاسد را بگيرد، انسان است كه به حال مستضعفين نظر دارد، انسان است كه از حال مستضعفين متأثر مى‏شود، پيغمبر اكرم (ص) است كه از حال مستضعفين متأثر است، اميرالمومنين سلام الله عليه است كه از حال مستضعفين در رنج و عذاب است.

دشمنان، مهلت خدمت كردن به دولت نمى‏دهند

اين رژيم‏ها همه مستضعفين را زير بار مى‏خواهند بكشند و از آنها استثمار كنند. آنها دنبال اين نيستند كه براى مستضعفين كارى بكنند، نكردند، ديديد كه پنجاه و چند سال كه ما شاهد قضايا بوديم براى مستضعفين كارى نكردند، باز زاغه‏نشينان در اطراف تهرانند و اين دولت هم كه مى‏خواهد كارى بكند، نمى‏تواند به اين زودى. اين دولت هم كه مى‏خواهد يك خدمتى به مردم بكند نمى‏گذارند،اين اقشار نمى‏گذارند كه دولت توجه داشته باشد به اين مسائل از بس غائله پيش مى‏آورند. هر روز يك غائله پيش مى‏آورند كه مبادا مهلت پيدا بكند دولت و كارهاى اساسى انجام بدهد و اساس اينها از بين برود و ما خواستيم كه مفسده نكنند، زحمت ايجاد نكنند و ما مى‏خواهيم كه اينهابه فساد نكشند جوانهاى ما را و من اميدوارم كه موفق نشوند و به خود بيايند و به ملت برگردند و به سوى جامعه انسانى بيايند.

خداوند شما همه را موفق كند و من از زحمت شما كه در اين هواى گرم آمديد اينجا و در اين اطاق گرم تشريف داريد عذر مى‏خواهم و من هم يكى از خدمتگزارهاى شماها هستم و اميدوارم خداوند اين خدمت را از ما قبول كند. سلام بر همه شما.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها