پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:05 AM
بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان كاشان
هدف عمده رژيم طاغوت انحراف نيروهاى جوان به طرف فحشا بود
بسم الله الرحمن الرحيم
شما خودتان در ضمن بيان گفتيد كه فرهنگ دو هزار و پانصد ساله، دو هزار و پانصد سال فرهنگ غلط رژيم طاغوتى و پنجاه و چند سال رژيمى كه ما ادراك كرديم و ده پانزده سال هم رژيمى كه شماها كه جوانيد ادراك كرديد، تمام همشان در انحراف بود، نيروى جوانى را و نيروى انسانى را مىخواستند كه منحرف كنند و يا مشغول كنند به چيزهائى كه مربوط به زندگى نيست. اينهمه مراكز فحشا، اينهمه مخدرات، اينهمه مراكزى كه بايد آموزشى باشد، بر خلاف آموزش و فاسد كننده، اينها همين طور من باب اتفاق واقع نشده است، اينها نقشه داشته است و با آن نقشه عمل شده است، نقشه اين بوده است كه نگذارند نيروى فعال اين مملكت رشد كند و به فعاليت انسانى خودش ادامه بدهد و لهذا از طريقهاى مختلف با برنامههاى بسيار وسيع و مختلف كوشش كردند كه نيروى انسانى ما را نگذارند رشد بكند. آنها از نيروى انسانى مىترسند، اصلاً از انسان مىترسند آنها تجربه كردهاند كه در دوران سابق گاهى يك نفر آدم وقتى پيدا شد در مقابلشان ايستاد و منافعشان را مانع شد كه درست به آزادى ببرند ولذا برنامه آنها (خارجىهائى كه مىخواهند استفاده از ما ببرند) برنامه اين است كه نگذارند انسان پيدا بشود و بهتر از همه چيز اين است كه نيروى جوانى را منحرف كنند از آن راهى كه بايد برود، بكشندش به طرف فحشا، بكشندش به طرف سينمائى كه آن برنامههاى فحشائى را داشت. اين از صبح كه بيدار بشود تا پيچ راديو را چيز بكند، موسيقى، تا تلويزيون را نگاه بكند، آن مناظر بد و باز گوشش و چشمش را مشغول كند تا از منزل بيرون بيايد، راهش راه اين باشد كه يا اطراف دريا برود و آن وضع يا دنبال مراكزى كه مهيا شده و آسانش كردهاند و ارزانش كردهاند برود و عادتش بدهند به اين مسائلى كه شهوى است، به اين مسائلى كه مغز انسان را فاسد مىكند و همه مطلب اين است كه نگذارند تفكر كند در امورى كه احتياج به آن دارد. اگر جوانهاى ما اينطور عادت كردند كه دائماً اذهانشان مشغول شد به آن چيزهائى كه در سينما به آنها نشان دادهاند و آن چيزهائى كه از راديو شنيدهاند و آن چيزهائى كه در خارج برايشان مهيا كردهاند، اينها تمام افكارشان متوجه به همان مسائل مىشود، مسائل شهوى، شب كه توى منزلش مىرود و فكر همان مسائل، در رختخوابش مىرود و شب هم اگر خواب ببيند همان مسائل را خواب مىبيند وقتى هم بيدار مىشود اول چيزى كه در ذهنش وارد
مىشود همان مسائل است، وقتى هم مىرود سراغ يك كارى و اشتغالى، حواسش به آنجاست تا كى وقتش بشود كه برود سراغ آن مسائل، يك همچو موجودى نمىتواند در مسائل جدى فكر كند، فكرش نمىآيد دنبال مسائل جدى. يك مغزى را كه اينطور تربيت كردهاند، اين مغز اصلش وارد بشود در يك فكر روز و فكر مسائل حياتى و جدى، تمام افكارش متوجه به آن مسائل شهوانى و حيوانى است. اين يك برنامه بوده، همين طور اتفاق نيفتاده است كه در اين ممالك ما اينطور به خودى خود شده باشد كه جوانها اين كارها را كرده، فكر اين يك مسألهاى بوده است كه روى يك نقشهاى كه از خارج دادهاند به اينها و طرح كردهاند و اينها هم در خارج اينها را عمل كردهاند. اين يك باب واسعى است كه علاوه بر آن مسائل ديگرى كه دارند، يك باب واسعى است كه از همه اطراف چشم و گوش جوانهاى ما را به روى مسائل حياتى ببندند، به مسائل ديگر منحرف كنند. قضيه روزنامهها عليحده، قضيه مجلات با آن وضعى كه مىدانيد عليحده و همين طور هر جا گوشت را باز بكنى مىبينى يكى از آن مسائل است، يك وقتى بود كه در تهران من گاهى عبور مىكردم همين طور كه آدم مىرفت موسيقى بود، در تمام دكانها صداى موسيقى كه پخش شد همانطور تا آخر موسيقى بود، اين مغز را اينطور متزلزل مىكردند، حواس را مىبردند دنبال اين مسائل كه مبادا راجع به آن مسائلى كه مربوط است به زندگىشان، مربوط به آن مسائل انسانىشان هست، مربوط به استقلال مملكتشان است مبادا متوجه به او بشوند و همين طور هم هست، توفيق هم يافتند كه اصلاً در طول اين پنجاه و چند سال الا كمى از اوقات آنهم كمى از مردم، توجه به اين مسائل اصلش نداشتند.
پيدا شدن روزنامه در منزل يك روحانى را نقصش مىدانستند
از آن طرف تبليغات دامنهدار كه طبقه روحانى را جدا كنند از مسائل روز، آنچنان تبليغ كرده بودند كه اوائلى كه من همان سال اول، دومى كه من آمدم به قم، در قم وضع جورى بود كه يكى از روحانيون كه رئيس بود، در اينجا مورد طعن مردم بود، مىگفتند در منزلش روزنامه پيدا مىشود، روزنامه پيدا شدن در منزل يك روحانى را نقصش مىدانستند. فلان آخوند، سياسى است و طعن مىزدند آخوند سياسى است به اينكه فلان آخوند سياسى است جدا مىكردند روحانيون را، محدودشان مىكردند به همان مسائل شخصى و از مسائل اجتماعى و مسائل سياسى جدا كردند و تبليغات همچو بود كه يك آخوندى اگر چنانچه مىخواست در اين امور دخالت كند مىترسيد از مردم، مطعون مىشد، كنار گذاشته شد. اينطور درست كرده بودند اين هم يك باب واسعى بود براى جدا كردن روحانيون از مسائل روز. يك باب واسع هم جدا كردن روحانيون از دانشگاه بود كه اين هم نقشه بود، براى اينكه من باب اتفاق اينها به نظر نمىآيد باشد، همه اينها طرحهائى بود كه درست كرده بودند براى اينكه استفادهها را ببرند و كسى حرف نزند. جدا كردن روحانيون از دانشگاه، پيش روحانيون اينطور منعكس مىكردند كه دانشگاهىها يك دسته فكلى نمىدانم كذا و كذا، پيش آنها هم مىگفتند آخوندها اصلاً دربارى هستند. اين دو تا قشر را از هم جدا مىكردند، نه فقط جدا، دشمن اين به او بد
مىگفت، اين به او بد مىگفت، درگيرى تبليغاتى جدا مىكردند اين دو طايفه را از هم. طرحها بود براى اين جدائى در قبل از ماه رمضان كه وقت اجتماعات است و قبل از ماه محرم كه وقت اجتماعات است اينها يك طرحى درست مىكردند ماها غافل و بيچاره طرحى درست مىكردند كه تمام ماه مبارك مردم در منابر سر آن طرح با هم دعوا مىكردند. دانشگاهى به اينها حمله مىكرد، اينها به دانشگاهى، تمام ماه مبارك را به يك مسائلى كه ربطى نداشت به مسائل روز و زندگى سر اينها را گرم مىكردند و آن كنار مىنشستند و به ماها مىخنديدند. ما اينطور بىاطلاع از مسائل روز و بىاطلاع از نقشههاى شوم آنها. اين هم يك باب واسعى بود كه اينطور چيز كرده بودند و همين طور امثال اينها.
امروز بايد همه اقشار هوشيار و مجهز باشند در مقابل نقشههاى شيطانى
حالا بايد ما فكر اين مسائل باشيم هم طبقه روحانيون و هم طبقه دانشگاهى و دانشجويان و ساير طبقات به فكر اين مطلب باشيم كه الان اينها احساس كردهاند، لمس كردند كه اتصال مردم به هم آنها را شكست داد و نتوانستند مقاومت كنند، روى يك وحدت كلمه جامعه نتوانستند مقاومت كنند، با تمام جديتى كه آمريكا به صراحت و انگلستان به صراحت و شوروى هم براى حفظ اين جرثومه فساد مىكردند نتوانستند حفظش كنند و فهميدند كه اين براى اين بود كه قشرهاى مختلف با هم مجتمع شدند و مقصود همه هم اين بود كه يك حكومت عدل اسلامى. مجتمع شدند در اين مسأله حق. الان بيشتر ما احتياج به اين داريم كه خودمان را حفظ كنيم و مجهز باشيم. پيشترها اينها همه كارها را البته مىكردند لكن مسائل كلى در نظرشان بود، آنكه شايد اينها با هم مجتمع بشوند، شايد اين دو قوه متفكر روحانى و دانشگاهى با هم بشوند، شايد تودههاى مردم با اينها بشود، شايدها بود و روى شايدها اين همه نقشهها بود. حالا احساس كردند، در اين نهضت عينا ديدند كه مسأله چه بود، ديدند كه همه قدرتها در مقابل قدرت ايمان و اجتماع مردم بر امر اسلامى، فشل شده است. الان بيشتر نقشهها، نقشه شيطانى در كار است و الان بيشتر ما بايد هوشيار باشيم گمان نكنيم به اينكه ما حالا ديگر اين سد را شكستيم و تمام شد.
الان اينها مشغول تجيهزند. اجتماعات، اتصالات و اشخاصى كه با هم اصلش دوستى نداشتند، گروههائى كه با هم هيچ ابدا ارتباط نداشتند حالا پيوند كردند، پيوند مىكنند، شما روزنامهها را بخوانيد قضيه قانون اساسى و خبرگان، ببينيد چه گروههائى با هم مجتمع شدند براى اينكه كانديد بدهند.
مهم اين است كه خبرگان بايد خبرگان اسلامى باشد
توجه داشته باشيد كانديدهايتان اسلامى باشند. ما مىخواهيم يك مملكت اسلامى درست بكنيم، يك مملكت غربى نمىخواهيم درست بكنيم. مملكت اسلامى قانونش بايد اسلامى باشد، بايد آن كسانى را كه تعيين مىكنيد براى بررسى، خبره اسلامى باشند، مثل اين مىماند كه - مثلاً - ما
بخواهيم يك كسى را معالجه كنيم برويم يك فقيه را چون فقيه است بياوريم براى معالجه - يك يك - اين را بايد طبيب باشد تا معالجه كند، فقيه هم هرچه فقيه باشد عقلش نمىرسد راجع به طب. ما مىخواهيم يك قانون اسلامى، يك جمهورى اسلامى. اين جوانهاى ما در خيابانها ريختند و غلبه كردهاند بر اينها، روى آن حس اسلاميتشان بود و الا اگر كلمه اسلام را بر مىداشتيم كنار مىگذاشتيم، مردم مگر بىعقلند كه بروند جلوى توپ و تانگ، مردم براى اسلام روند. صدر اسلام، سربازهاى اسلامى براى اسلام جانشان را به خطر مىانداختند يعنى خطر نمىديدند، خطر براى خودشان نمىديدند براى اينكه مردن را خطر نمىدانستند. جوانهاى ما اينطور شده بودند و الان هم هستند. الان هم بعضى وقتها شايد هر چند روزى يك دفعه يكى مىآيد بيخ گوش من مىگويد دعا كنيد من شهيد بشوم. جوان اينطور آمده است الان به ميدان. اين حس، حس انسانى و حس اسلامى ما را پيروز كرده است و روى اين حس است كه مردم خون خودشان را دادند. حالا بعد از اينكه رسيديم به اينجا بيائيم يك قانون آمريكائى درست كنيم، يك قانون اروپائى درست كنيم، يك قانون اساسى غربى درست كنيم، خون جوانهامان را هدر بدهيم، اين الان دست خودتان است. اين قانون پيشنويس است. پيشنويس هيچ چيز نيست. بايد رأى بدهيد. بايد نظر بدهيد و مهم اين است كه خبرگان بايد خبرگان اسلامى امين، مسلمان، متوجه غرب و شرق، تحت تأثير غربى و شرقى نباشند، تحت تأثير مكتبهاى انحرافى نباشند. اينهائى كه مىخواهيد قرار بدهيد اينطور نباشد كه تحت تأثير مكتب ماركس يا امثال اينها باشند، اينها بايد اسلامى باشند، مجلس خبرگان را كه مىخواهيد درست بكنيد بايد افراد خبير و دانشمند به احكام اسلام و اشخاصى كه امين هستند و اشخاصى كه تحت تأثير مكتبهاى انحرافى نيستند و اشخاصى كه با اين ملت هستند و اشخاصى كه دلسوز به اسلام هستند يك همچو اشخاصى را، البته اشخاص خبير مطلع و مطلع بر اوضاع روز، اينها را بايد تعيين بكنيد تا بررسى بكنند و يك قانونى كه مطابق با ميل همه ملت است كه آن عبارت از قانون غير مخالف با قانون اسلام است، هيچ چيزش مخالف با اسلام نباشد انشاءالله درست بشود و بعدش آنوقت به نظر همه مردم گذاشته بشود، مردم رأى به آن بدهند و آن قانون تصويب شده باشد. انشاءالله كه خداوند همه شما را حفظ كند، موفق كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته