0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:05 AM

 

صحيفه نور ج 8 صفحه 206

تاريخ: 1/5/58

بيانات امام خمينى در جمع پرسنل شهربانى همدان‏

تفاوت مابين قواى انتظاميه در رژيم طاغوتى و جمهورى اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

فرق مابين قواى انتظاميه در نظام و در رژيم طاغوتى و قواى انتظامى در رژيم اسلامى اين است چون رژيم طاغوتى مبنايش بر استفاده‏هاى شخصى و رساندن انتفاع به كسانى كه ارتباطات خارجى با آنها دارد و مى‏خواهد حفظ كند او را، ناچار آن رژيم به ملت خيانت مى‏كند، مى‏خواهد از چنگ ملت بر بايد و به جيب خودش و اربابهايش بكند چنانچه مشاهده كرديد و كرديم. از اين جهت قواى انتظامى كه آن رژيم خواهد اين است كه جورى تربيت بشود كه حفظ همان منافع او را بكند و چون خيانتكاراست از ملت مى‏ترسد و چون مى‏ترسد مى‏خواهد كه يك قوائى درست كند كه ملت را بترساند. اينكه قواى انتظامى در رژيم‏هاى غير انسانى و غير توحيدى كوشش دارند كه مردم را سركوب كنند وبترسانند،اين براى اين است كه خودشان از مردم مى‏ترسند و چون خيانتكارند مى‏ترسند، از اين جهت ارتش را جورى درست مى‏كنند، تربيت مى‏كنند كه در مقابل ملت بايستد. ملت را از ارتش جداكنند، ژاندارمرى را، شهربانى را، اينها را طورى تنظيم مى‏كنند كه از ملت جدا باشد و با ملت مخالف باشد. اين براى اين است كه چون دستگاه از ملت مى ترسد و مى‏خواهد كه اينها با ملت روابط نداشته باشند و مخالف ملت باشند و ملت هم مخالف اينها ولهذا قواى انتظامى در امثال ايران، نه در خود ايران تنها در امثال اين كشورها طورى هستند كه با مردم در دو جهت واقع هستند. مردم از قواى انتظامى بيزارند و قواى انتظامى هم مردم را مى‏خواهند سركوبى كنند و تمام اساس اين است كه آنها براى اينكه خودشان را حفظ كنند يك قوائى تربيت مى‏كنند كه اين قوا آنها را حفظ كند و از ملت هم جدا باشند. شما مى‏دانيد كه اگر چنانچه اين محمدرضا مى‏خواست از يك خيابانى در چند روز ديگر عبور كند، آن جاهائى كه در مسير او بود كنترل مى‏شد. خانه‏هاى اطراف خيابان بايد يا خالى بشود يا مأمور انتظامى بروند آنجاها پاس بدهند براى اينكه در يك عبورى مى‏ترسيد، از مردم مى‏ترسيد مردم را هم مى‏ترسانند از باب اينكه مى‏ترسيدند از مردم، مى‏ترسيدند از باب اينكه خيانتكار بودند. خيانت منشاء اين شد كه يك شخص خائن، اسباب اين شد كه تمام قواى انتظاميه‏اى كه بايد در خدمت مردم باشد اينها راكشيدند به ضد مردم، مردم از شما جدا بودند، متنفر هم بودند، شما هم از مردم جدا بوديد و خيال مى‏كرديد بايد تو سر مردم بزنيد. اما رژيم اسلامى اينطورى‏

صحيفه نور ج 8 صفحه 207

نيست براى اينكه آن كسى كه مبداء امر است ، خيانتكار نيست وقتى خيانتكار نيست از ملت نمى ترسد، ملت به او وفا دارند، قواى انتظامى در آن رژيم براى حفظ ملت است و براى اين است كه به مردم خدمت بكنند. وقتى كه قواى انتظامى اينطور تربيت شد كه به مردم خدمت بكند،آنها خدمتگزار ملت مى‏شوند، ملت هم خدمتگزار است از او پشتيبانى مى‏كند. اينكه در آن رژيم شهربانى‏ها مثل وقتى كه مردم اسم شهربانى مى‏شنيدند يا اسم سازمان امنيت را مى‏شنيدند مى‏لرزيدند به خودشان و مى‏ترسيدند از اينها و از شما روگردان بودند اين براى اين بود كه وضع را اينطورى پيش آورده بودند. در اين ممالكى كه اينها همه مى‏خواهند مردم را بچاپند، خزائن مردم را ببرند و خدمت بكنند به ارباب‏هاشان، اينها ناچارند كه براى اين كار يك قوائى تهيه كنند مناسب با اين كار و اينطور تربيت مى‏كردند، قهرا آن كسى وارد مى‏شد در شهربانى يا وارد مى‏شد در ژاندارمرى يا وارد شد در ارتش، به اين ترتيب وارد مى‏شد، از آن طرف شاهدوستى را بايد خيلى تزريق كنند كه هر روز بخوانند به گوش سربازهاى جوان و از آن طرف مردم را از اينها جدا بكنند. حساب مردم حساب عليحده، شهربانى با مردم هيچ رابطه‏اى نداشت مگر اينكه اين رابطه كه يكى را بياورند آنجا وكتكش بزنند و حبسش بكنند و آن ترتيب.

مردم با طبقات ارتشى و ژاندارمرى و شهربانى، خودشان را از هم جدا ندانند

شما امروز در رژيم اسلامى واقع هستيد يعنى رژيمى كه اساسش بر اين است كه مردم با طبقات ارتشى و ژاندارمرى و شهربانى خودشان را از هم جدا ندانند. شما خودتان را از آنها بدانيد آنها هم خودشان را از شما بدانند و با آغوش باز از شما، پذيرائى كنند، شما كوشش كنيد كه اين معنى را در ذهن مردم با اعمالتان وارد كنيد شما پنجاه ساله‏ايد، شما كه سن‏تان جوانيد مردم ملت پنجاه و چند سال از اين لباس بدى ديده‏اند، از وقتى كه شهربانى را ديدند، ديده‏اند كه اين شهربانى معنايش اين است كه آدم را بزند و بگيرد و حبس كند و زجر بدهد و از او چيز بگيرد، از ارتش هم همين طور، از ژاندارمرى هم همين طور، پنجاه سال ملت ما اينطور ديده قبلاً هم اينطور ديده. اما حالا آنكه ما واردش هستيم اين را تا بخواهيد از ذهن مردم بيرون كنيد يك قدرى طول دارد لكن مى‏توانيد كه شما اين چيزى كه در ذهن آنها در اين پنجاه سال رفته است از آنوقتى كه چشمش را باز كرده است از سازمان امنيت ترساندنش و از ارتش ترساندنش و از ژاندارمرى ترساندنش، اين را بايد با عمل كارى بكنيد كه از قلب او بيرون بيايد و بفهمد كه امروز غير ديروز است.

قواى نظامى در صدر اسلام با وجود تجهيزات ناقص برد و امپراطورى بزرگ غلبه كردند

امروز روزى است كه ملت با اين قشرهاى انتظامى رفيقند و دوستند و برادرند. آنها مى‏خواهند حفظ كنند اين انتظامات را براى ملت، ملت وقتى ديد كه اين طايفه خدمتگزار او هستند و محبت به او

صحيفه نور ج 8 صفحه 208

مى‏كنند، نسبت به كسى كه خدمت به او مى‏كند، حفظ مى‏كند نظم مملكتش را، قهراً علاقه‏مند مى‏شود. شما كوشش كنيد كه همين معنائى كه الان هست كه بنا اين است كه رژيم جمهورى اسلامى رژيم مردمى باشد، همه با هم باشند. قواى انتظامى مردم همانطور كه در صدر اسلام بوده است كه از خود اين مردم بودند، اينطور نبوده است كه آن كسى كه استاندار يك جائى مى‏شده، مى‏خواهد برود مردم را بچاپد، در آن زمانها اينطور بودند. اين را يادم هست، كه حالا در چه وقتش بود نمى‏دانم، اگر يك كسى را استاندار آذربايجان مثلاً مى‏كردند، اجاره مى‏دادند به آنها، يعنى اين آدم بايد مثل پنجاه هزار تومان يا ده هزار تومان آنوقت بدهد به آن كسى كه بايد اين را سر آن كار بگذارد (نخست وزيرش، خودش يا صدر اعظمش) بايد اينقدر بدهد كه برود استاندار آذربايجان بشود. اين به آنجا كه مى‏رفت چون اجير است و اينقدر گرفته بايد دو مقابل، آنجا بگيرد يا بيشتر تا اينكه خوب، هم مال‏لاجاره را بدهد، هم نفع ببرد. وضع اينطور بود كه اجاره بندى بود، آذبايجان چون بزرگتر بود زيادتر، همدان چون كوچكتر بود كمتر، همه روى يك اجاره بندى خاصى بود كه روى اين اجاره بندى استاندار تعيين مى‏شد يا فرض كنيد كه فرماندار تعيين مى‏شد، اين وضع‏ها در اسلام نيست، اين بساط در اسلام نيست، آن هم كه در صدر اول است و بالاتر از همه به حسب نظامش هست، با سايرين در يك طبقه نشسته‏اند، با هم دوستند، رفيقند، صحبت مى‏كنند و تفاهم دارند با هم و لهذا يك لشگر و يك ارتش، آنوقت كه اسمش را نمى‏شد ارتش بگذاريد يك عده عرب بودند كه اينها چندتاشان يك شمشير داشتند، چندتاشان يك اسب داشتند، اينها غلبه كردند بر اين دو تا امپراطورى بزرگ كه امپراطورى روم بود و ايران، بزرگترين امپراطورها آنوقت اينها بودند. اين يك مشتى عرب از باب اينكه قوى بودند، ايمان داشتند و از ملت بودند و اينطور نبود كه بخواهند براى استفاده يك كارى بكنند، مى‏خواستند خدمت بكنند اينها، در مقابل آنها ايستادند و از آن طرف با اينكه عدد زياد بود و تجهيزات زياد بود و - عرض مى‏كنم كه - اسب‏ها كذا وزين اسب‏ها طلا و اينها لكن روحيه نداشتند، اينها را در يكى از جنگ‏ها مى‏بستندشان در ذوالسلاسل ديگر، مى‏بستند اينها را كه مباد فرار كنند، با زنجير مى‏آوردند كه جنگ بكنند. عرب‏ها شمشير را كشيده بودند و ريختند همه اينها را از بين بردند و يك عدد كمى با تجهيزات ناقص، يعنى ناقص كه نمى‏شود اصلاً اسم تجهيزات روى آن بگذارى يك چند تا شمشير و يك چند تا اسب و يك چند تا شتر و اينها براى اينكه روحيه اينها روحيه مادى بود، ضعيف، روحيه آنها روحيه معنوى بود و قوى.

به مملكت رسول خدا و صاحب‏الزمان خدمت كنيد

شما امروز شهربانى دولت جمهورى اسلامى هستيد، افرادتان يكى يكى بايد ملاحظه اين را بكند كه من در شهربانى اسلامى دارم كار مى‏كنم رئيس شهربانى هم بايد همين معنا را در ذهنش بياورد، جمعيت‏تان هم بايد همين معنا در ذهنش باشد كه ما در يك مملكتى مى‏خواهيم شهربانى بكنيم كه اين مملكت مال امام زمان سلام‏الله عليه است، مال حضرت امير سلام‏الله عليه، مال پيغمبر است. ما

صحيفه نور ج 8 صفحه 209

داريم خدمت به پيغمبر و اسلام مى‏كنيم، ما نبايد به مردم حالا عرض كنم كه قدرت فروشى بكنيم، خيال بكنيم ما يك قدرتمندى هستيم و مردم چيزى نيستند، اگر اين كار را بكنيد محبوب مردم نيستيد، دل‏هاتان مطمئن، آرام، وقتى شب مى‏رويد منزل با دل آرام منزل مى‏خوابيد هيچ تشويشى در كار نيست، اما اگر يك رژيمى باشد كه مخالفت بخواهد بكند حتى آن كسى كه ظالم است به حسب نوع مردم، مگر بعضى‏شان كه ديگر متبدل به يك حيوانى شده‏اند آنها ناراحتند از اينكه اذيت كنند مردم را، اين يك چيز جبلى است، آدم وقتى هم به يكى اذيت بكند خودش هم ناراحت مى‏شود. اما در اين رژيم بايد همه با دل راحت انشاءالله و با قدرت، اما قدرت براى اشخاصى كه فساد مى‏كنند، و با رحمت براى دوستان خودتان، اشداء على الكفار رحماء بينهم دستور خداست كه وصف مؤمنين اين است كه در مقابل اجانب ايستند قوى، بين خودشان دوست و رفيق و رحيم و اينها.

انشاءالله خداوند همه‏تان را حفظ كند. موفق باشيد به اينكه خدمت بكنيد به اين مملكت.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها