پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:04 AM
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان راديو دريا
مىخواستند مملكت ما را از انسان خالى بكنند
بسم الله الرحمن الرحيم
دستگاه رژيم سلطنتى و آن چيزهائى كه از قبيل رژيم سلطنتى كه رويهمرفته بگوئيم رژيم الهى و غير الهى، رژيمهاى غيرالهى براى اينكه وضعشان بر حسب نوع اين است كه به ملت خيانت مىكنند و براى خودشان دستگاه درست مىكنند و به منافع خودشان ملت را به كار مىكشند و از ملت جدا هستند، برنامههاى آنها اين است كه با كوشش ملت را به تباهى بكشند و نسل جوان را فاسد كنند. اگر نسل جوان فاسد نباشد آنها از آن خوف دارند و مىترسند كه يك وقت نسل جوان يك عصيانى بكند و آنها را به تباهى بكشد از اين جهت به وسائل مختلف كوشش مىكنند كه نسل جوان را به تباهى بكشند كه از مسائل روز و از مسائل زندگى كنار باشند. وسائل متعدده از قبيل مطبوعات كه در خدمت آنها، راديو و تلويزيون، سينما، تئاتر، تمام اينها كه در خدمت آن رژيمهاى غير توحيدى هست، تمام اينها براى اين است كه ملت را عقب برانند و از توجه به مقدرات خودشان غافل كنند و احياناً بكشانند به طرف خودشان و آنها سرگرم به كارهاى غير مقدرات خودشان بشوند و آنها هم منافع خودشان راببرند و مطمئن باشند كه كسى مخالفشان نيست و لهذا جميع وسائل فساد جوانها را اينها فراهم مىكردند از قبيل مراكز فحشا كه اطلاع لابد داريد كه در تهران خصوصاً چقدر مراكز فحشا بوده است به طرق مختلف كه بعضى از آنها گفتنى نيست اصلاً و همين طور اطراف دريا. در وقتى كه، موقعى كه مردم دريا مىروند يكى از امورى كه آنها دامن به آن مىزدند همين اختلاطى بود كه بين جوانها و زن و مرد، و اين نه از باب اين بود كه اينها مىخواستند به جوانهاى ما مثلاً يك خوشى بگذرد، بلكه از باب اين بود كه اينها را به تباهى بكشند. مراكزى كه در آن مخدرات بود از قبيل مشروبات و دستگاههاى تخديرى ديگرى بود الى ماشاءالله. در سينما جوانهاى ما وارد مىشدند، اگر چنانچه چند روز وارد مىشدند عادت مىكردند و سينما با آن صورتهائى كه همهاش انحرافى بود، راديوها همه انحرافى، مطبوعات از قبيل روزنامهها، از قبيل مجلات، همه چيزهائى بودند كه جوانهاى ما را منحرف كنند. و از جمله چيزهائى كه باز مغزهاى جوانها را مخدر مىكند و تخديرى است موسيقى است. موسيقى اسباب اين مىشود كه مغز انسان وقتى چند وقت به موسيقى گوش كرد تبديل مىشود به يك مغزى غير آن كسى كه جدى باشد، از جديت انسان را بيرون مىكند و متوجه مىكند به جهات ديگر. تمام اين
وسائلى كه حالا اين بعضىشان بود و الى ماشاءالله وسائل درست كرده بودند، همه براى خاطر اين بود كه ملت را از مقدرات خودشان غافل كنند و متوجه به جهات ديگر بكنند، منحرف كنند او را از مسائل روز كه مبادا مزاحمش بشوند. اين يك برنامه بسيار مفصلى بوده است كه طرح شده نه اينكه من باب اتفاق مثلاً اين مسائل واقع شده، نخير، اين يك طرحهائى است كه آنهائى كه طراح هستند، طرح كردند كه اين جوانها را به تباهى بكشانند و علاوه بر اين آن فشارهائى كه بر مردم مىآوردند و آن فشارهائى كه به روحانيت آوردند و آن فشارهائى كه به دانشگاهها مىآوردند و به ساير اقشار، رويهمرفته خواستند كه مملكت ما را از انسان خالى بكنند و نيروى انسانى را به تباهى بكشند. دستگاههائى كه براى آموزش است، براى پرورش است، تبديلش كرده بودند به دستگاههائى كه ضد او باشد. آموزشهائى كه براى انسان مفيد است، براى يك جامعه و كشورى مفيد است، آنها حذف مىشد و به جاى او آموزشهائى كه مخالف مسير ملت بود، روى شهوات خود فرد بود لكن با مسير ملت مخالفت داشت، با مصالح كشور مخالفت داشت آنها را مىآوردند. مقالاتى كه مربوط به سرنوشت ملت بود امكان نداشت در روزنامه نوشته بشود و در راديوها خوانده بشود. مقالاتى كه مخالف مسير ملت بود، مقالاتى كه مخالف مصالح يك ملت بود، مخالف مصالح جامعه بود، اينها رايج بود و مجلاتى كه بايد تربيت كند نسل جوان را، مبدل شده بود به آن تربيتى كه همه ملاحظه كرديد كه مجلات ما چه وضع افتضاح آميزى داشت. همه براى اين بود كه جوانها را از مسيرى كه دارند و مسير انسانى كه بايد اينها بروند، منحرف كنند به يك مسير ديگرى و استفاده كنند. استفاده همچو بكنند كه تمام مصالح يك كشور را از بين ببرند، همه چيز را به تباهى بكشند، همه مخازن ما را به اجنبى دهند و كسى نباشد كه چرا بگويد، براى اينكه توجه مردم را از آن چيزى كه مربوط به زندگىشان است منحرف كردند. وقتى جوانها كه اساس يك مملكتى هستند، پايه يك مملكت هستند، همه جوانها بروند طرف فحشا، طرف مواد مخدره، متوجه بشوند به اين مجلات و به اين اوضاع و به آن وضع راديو و تلويزيون و به آن مسائلى كه بود، ديگر براى جوان نه وقتى مىماند كه فكر كند در اين امور و نه مغزش كار كند. موسيقى از امورى است كه البته هر كسى بر حسب طبع خوشش مىآيد، لكن از امورى است كه انسان را از جديت بيرون مىبرد و به يك مطلب هزل مىكشاند، ديگر يك جوانى كه عادت كرد كه روزى چند ساعت را با موسيقى سر و كار داشته باشد (كه اينها شايد اكثر راديوشان و تلويزيونشان از همين قسمها بود) يك جوانى كه اكثر اوقاتش را صرف بكند پاى موسيقى و اكثر اوقاتش را صرف بكند در اينكه پاى موسيقى بنشيند و اينها، اين از مسائل زندگى و از مسائل جدى بكلى غافل شود، عادت مىكند، همانطور كه به مواد مخدره عادت مىكند. كسانى كه به مواد مخدره عادت مىكنند، ديگر نمىتوانند يك انسان جدى باشند كه بتوانند در مسائل سياسى فكر بكنند. فكر انسان را موسيقى جورى كند كه ديگر نتواند در غير همان محيط موسيقى و مربوط به شهوات و مربوط به موسيقى نتواند اصلش فكرش را بكند. از اين جهت اينكه پافشارى داشتند به اينكه راديو آنطور باشد و تلويزيون آنطور باشد و مطبوعات و مجلات آنطور باشد و روزنامهها آنطور باشند و سينماها آنطور
باشند و همه رويهمرفته دست به دست هم بدهند و اين ملت را سرگرم بكنند به اين امور و همه مخازن ما را ببرند كه الان كه رفتند و گم شدند براى مملكت ما يك چيز سالم نمانده، هر جايش دست بگذارى ناسالم است. هياهو كردند، فرياد كردند كه ما مىخواهيم شما را به دروازه تمدن بزرگ برسانيم و واقع مطلب دور كردن ملت بود از اصل تمدن، تا چه برسد به تمدن بزرگ. همه را دور كردند از تمدن، از آنى كه استقلال انسان را درست مىكند، استقلال فكرى انسان را. تا انسان استقلال فكرى نداشته باشد، نمىتواند يك فرد مفيد باشد. و اينها خواستند فرد مفيد پيدا نشود، اصلاً اينها از انسان مىترسيدند. اينها ديدند كه يك مدرس، در زمان رضاخان يك مدرس بود كه در مجلس بود نگذاشت رضاخان آنوقت كه مىخواست جمهورى را درست بكند، مدرس نگذاشت ولو بر خلاف مصالح شد و اگر درست شده بود بهتر بود، لكن آنوقت اينها نظر سوء داشتند، يعنى او به سلطنت كه نرسيده بود، او مىخواست رئيس جمهور بشود و بعدش حالا كارهاى ديگر بكند و كسى كه جلوى او را گرفت مدرس بود كه نگذاشت اين كار عملى بشود. كسى كه تا آخر ايستاد در مقابلش و بالاخره هم جانش را از دست داد، مدرس بود كه نگذاشت او كارهائى بكند، لكن آخرش هم در يك جائى شهيدش كردند. اينها نمىخواهند يك انسان پيدا بشود، كوشش دارند كه دانشگاه اينقدر كه مورد توجهشان است و مورد هجومشان هست و تا بتوانند نمىگذارند كه برنامههاى دانشگاه يك برنامههاى صحيح باشد. اگر هم از آنجا فرض كنيد يك برنامه صحيح باشد، نمىگذارند اينها استقلال داشته باشند هر روز يك غائله و يك بساط درست مىكنند، غائلههائى ايجاد مىكنند كه جوانهاى ما سرگرم بشوند. در محيط ما هم همين طور، غائله درست مىكنند، مىكردند، هر روز يك غائلهاى درست مىكردند، يك بساطى درست مىكردند كه همه را سرگرم به او بكنند، و از مسائل اصلى و انسانى ما دور باشيم. جزء همين مسائل، قضيه درياست كه حالا شما مطرح مىكنيد و قضيه دريا اين بود كه اين جوانهاى نورس و اين دخترهاى نورس در دريا بريزند به جان هم و هر كارى مىخواهند بكنند نسل ضايع بشود، انسان ضايع بشود. يك انسان جوانى كه چند ماه در اطراف دريا رفت و دو تا جوان با هم مخلوط شدند، اين ديگر نمىتواند فكر بكند كه نفت ما را وقتى مىخواهند ببرند بايد چه كرد. اصلاً فكر اين معنى در ذهن جوانى كه آنطورى است نمىآيد، آن فقط توجه به اين دارد كه يك شعر عاشقانه بخواند و يك عاشق و معشوقى باشد، اصلاً فكر مىرود سراغ اينگونه مسائل، مسير عوض مىشود. اينها روى نقشه كار مىكنند من باب اتفاق اين نشده كه دريا اينطور باشد، اينجور نشده كه دريا اينطور باشد كه آنطور وسائل برايشان فراهم مىكردند. از قرارى كه مىگويند همه وسائل را برايشان فراهم مىكردند، تشويقشان كردند، به همه اين مسائل انحرافى تشويق مىكردند. اينها براى اين بود كه جوانها را با هر ترتيبى كه شده، با هر جورى كه شده از مسير زندگى خارج كنند تا اين كه يك ملتى فقير باشد و نفهمد كه الان چيست يك مملكت فقير الان ما داريم و ملت نمىدانست چى هست. حالا كه اينها رفتند، چشمشان باز شده و مىبينند تمام انبارها را خالى كردهاند و قرض كردند و بردند تمام جواهرات را اينها يعنى اكثر جواهرات ما را رضاشاه برد كه به انگليسها رسيد و بسياريش هم ايشان
برده كه نمىدانم به كه خواهد رسيد. بانكهاى خارج پر است از ارزهاى اينها و پولهاى اينها و جوانهاى ما توجه به اين مسائل نداشتند براى اينكه توجه خودشان را منصرف كرده بودند به يك جاهاى ديگر يك روح جوان تازه رسيده كه الان وقت شهواتش هست، اگر مسايل شهوى براى او به آنطور رايج بشود و مسائل جدى به آنطور مغفول عنه بماند، بالاخره اين جوان آنطور بار مىآيد، ديگر در زمان پيرى هم كه ديگر به درد نمىخورد، كارى از او بر نمىآيد. آنوقتى كه نيروى جوانى است و بايد به كار بيايد آنوقت اين نيروى جوانى منحرف است كه تهى شده از آنى كه بوده، يك چيز ديگرى جايش نشسته، مسائل ديگرى هست از قبيل همين مسائل غربى و غربزدگى كه اينها بساط طولانى دارد. بالاخره با تمام وسائل حساب كرده روى نقشهها، بسيار محتمل است كه از خارج اين نقشهها ريخته مىشود و اينهائى كه مىخواهند منافع ما را ببرند، آنها نقشه مىدهند و اينها اجرا مىكنند يا كارشناسها مىآيند به اينجا و نقشه مىدهند و اينها اجرا مىكنند. اينها يك مسائل حساب شده است و روى يك مقاصد پليدى كه خارجىها داشتند و خود دستگاه داشت.
راديو و تلويزيون آموزنده بايد باشد
الان انشاءالله اميدواريم كه اين مسائل يك مقدارى حل بشود و دست آنها بحمدالله الان كوتاه است و اميدواريم كه تا آخر كوتاه باشد. رژيم رفته است و اميدواريم كه ديگر برنگردد و نخواهد برگشت. حالا بايد جدى بگيريد مسائل را، از آن هزل و شوخى و مسائل غير جدى برگرديد به آن مسائل جدى، مملكتتان را اداره كنيد، خودتان بايد اداره كنيد. دستگاه تلويزيون يا دستگاه راديو آموزنده بايد باشد، قدرت بدهد به جوانهاى ما، جوانهاى ما را نيرومند كند نبايد دستگاه تلويزيون جورى باشد كه ده ساعت موسيقى بخوانند، جوانهائى كه نيرومند هستند از نيرومندى آنها را برگردانند به يك حال خمار و خلسه مثل همان ترياك و... موسيقى با ترياك فرق ندارد، ترياك يك جور خلسه مىآورد اين يك جور خلسه مىآورد. اينها بايد تبديل بشود. اگر بخواهيد مملكتتان يك مملكت صحيح باشد، يك مملكت آزاد باشد، يك مملكت مستقل باشد، مسائل را از اين به بعد جدى بگيريد، راديو و تلويزيون را تبديلش كنيد به يك راديو و تلويزيون آموزنده، موسيقى را حذف كنيد نترسيد از اينكه به شما بگويند كه كهنه پرست شديد. باشد ما كهنه پرستيم. از اين نترسيد. همين كلمات نقشه است براى اينكه شماها را از كار جدى عقب بزنند. اينكه مىگويند كه اگر چنانچه موسيقى در راديو نباشيد، آنها مىروند از جاى ديگر موسيقى را مىگيرند، بگذار بگيرند از جاهاى ديگر، شما عجالتاً آلوده نباشيد، آنها كم كم برمىگردند به اينجا. اين عذر نيست كه اگر موسيقى نباشد در راديو، آنها مىروند از جاى ديگر موسيقى مىگيرند. حالا اگر جاى ديگر مىگيرند ما بايد به آنها موسيقى بدهيم؟! ما بايد خيانت بكنيم؟! موسيقى خيانت است به يك مملكتى، خيانت است به جوانهاى ما، اين موسيقى را حذفش كنيد بكلى، عوض آن يك چيزى بگذاريد آموزنده باشد، كم كم مردم را و جوانها را عادت به آموزندگى بدهيد، از آن عادت خبيثى كه داشتند برگردانيد. اينكه مىبينيد
كه جوانها اگر اين نباشد مىروند سراغ موسيقى و جاى ديگر، براى اين است كه اينها عادت كردند و اين شاهد بر اين است كه جوانهاى ما فاسد شدند. الان ما موظفيم كه اين نسلى كه فاسد شد برگردانيم به صلاح و نگذاريم آن كوچك كوچكهاى ما فاسد بشوند و اينها را جلوشان را بگيريم. بايد جدى باشد اين مسأله. اختلاط زن و مرد در دريا هم از همان نقشهها بوده بايد مردم جديت كنند، خودشان جلو بگيرند و دستگاههاى انتظامى و حكومتها و اينها جلوگيرى بكنند و خود مردم جلوگيرى بكنند راديو اين معنى را تبليغ بكند كه نبايد اينطور باشد، مفاسدش را به آنان بگويد و همين طور راديو يك دستگاهى باشد براى آموزندگى، براى پرورش يك ملتى. با راديو و تلويزيون از همه چيز بهتر مىشود پرورش داد مملكت را، براى اينكه راديو و تلويزيون هم ملا و آدمى كه سواد دارد از او استفاده مىكند هم آن كس كه سواد ندارد، اما از دستگاههاى ديگر مثل روزنامه و مجله يك دسته مىتوانند استفاده بكنند در يك جاهاى محدودى. اين الان راديو و تلويزيون جورى شده است كه در همه جا الان شما مىگوئيد كه راديوى ما را چهار ميليون جمعيت مىشنود. راديوها يك جورى شده است كه حالا همه قشرها مىشنوند. اين از راه سمع و بصر شما مىتوانيد خدمت بكنيد به اين مملكت، چنانچه خيانت كردند به اين مملكت، بهتر مىشود به آن آموزندگى و تربيت داد و مترقى كرد و جوانها را به آن تربيت كرد، براى اينكه همه گوش مىكنند و همه جوانها گوش مىكنند و دهاتىها و روستائىها و آنها همه، هر كس توانست، يك راديو پيدا مىكند و نتوانست، رفته منزل رفيقش و گوش كرده است. در هر صورت اين دستگاهها بايد تبديل بشود، اگر بخواهيد مملكتتان بماند در دستتان و اگر همان بساط و همان برنامهها باشد، بدانيد كه حالا اگر نشود بعد از چند سال ديگر دوباره برگشت مىكند به همان مسائل و دوباره بدبختى براى اعقاب شما خواهد بود.
انشاءالله خداوند همه را تأييد كند و همه ملت ما را بيدار كند و همه ملت ما به مصالح خودشان آشنا بشوند و از آن نقشههائى كه براى ما كشيدهاند انشاءالله مطلع بشوند و خنثى كنند آنها را.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته