پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:04 AM
بيانات امام خمينى در ديدار با گروه تحقيقات و تبليغات دانشكده علوم اصفهان
نپذيرفتن قدرتى جز قدرت حق، از آداب عبوديت
بسم الله الرحمن الرحيم
از آداب عبوديت اين است كه جز قدرت حق، قدرتى را نپذيرند و جز ثناى حق و آنكه از اولياء حق است، ثناى كسى را نگويند. ما بندگانى هستيم كه هيچ نداريم و هيچ نيستيم و هر چه هست قدرت الهى است. معجزههايى كه در اين نهضت واقع شد همه از جانب خداى تبارك و تعالى بود و بشر كوچكتر از آن است كه بتواند اين معجزهها را انجام بدهد. تحولات روحى كه در اين مدت قليل براى ملت ما پيدا شد، تحولاتى قلبى، تحولات روحى، تحولات ارادى، هيچ كس نمىتوانست اين تحولات را ايجاد كند. آنچه كه عظمت دارد اين تحولات روحى است كه در ملت پيدا شده و او بالاتر از اين پيشبرد و پيروزى است كه ملت ما پيدا كرد. ملتى بود كه در فكر سرنوشت خودش نبود، هر كس مشغول كارى بود و آنچه مطرح نبود مسائل سياسى، مسائل اجتماعى كشور بود، در مدت كمتر از دو سال يك تحول پيدا شد كه تمام قشرهاى ملت افكار سياسى پيدا كردند. مجالسى كه صرف مىشد در امورى كه بيهوده بود حالا صرف مىشود در امورى كه سرنوشت ساز است. خواهرهاى ما كه اشتغال به مسائل ديگر داشتند الان همدوش با برادرها و مقدم بر آنها به سرنوشت ملت و به سرنوشت كشور خودشان فكر مىكنند، طرح دهند، فكر مىكنند، انتقاد مىكنند. اين تحول تحولى است كه خداى تبارك و تعالى كه مقلبالقلوب است اين تحول را ايجاد كرد. كشيده شدن كشور از ضعف به قدرت و ايجاد حق تعاون از معجزات الهى تحول مهم ديگر، تحولى بود كه از ضعف به قوت كشور ما را كشاند. كراراً گفتم اين را كه يك پاسبان در بازار بزرگ ايران كه تهران است اگر مىآمد و مىگفت بايد بيرق بزنيد كسى به خود اجازه نمىداد، فكر نمىكرد كه مىشود مقابل او ايستاد. همين ملت با همين ضعف در ظرف يك سال و چندى به خيابانها ريخت و گفت ما شاه را نمىخواهيم، ما ابرقدرتها را محكوم مىكنيم. آنهائى كه از يك پاسبان مىترسيدند از توپ و تانك و مسلسل هراسى نداشتند، خانمهائى در قبل وضعشان يك نحو ديگرى بود و رژيم آنها را به يك مسائل ديگرى مشغول كرده بود، متحول شدند به كسانى كه در مقابل رژيم ايستادند و با برادرها همدوش بلكه مقدم در اين نهضت شركت كردند. اين تحولها، تحولهاى
اعجاز آميز بود.
از آنطرف تحول ديگرى كه پيدا شد، امروز يك دسته از جوانها، زن و مرد، از اروپا آمدند پيش من و آنها گفتند ما آمديم براى اينكه در روستاها برويم و به مردم خدمت بكنيم. جوانهائى كه سابق در مسائل ديگر فكر مىكردند امروز در اينجور مسائل فكر مىكنند. مىآيند، از اروپا مىآيند، از خارج مىآيند، زن و مردشان مىآيد براى اينكه در روستاها بروند كمك كنند به روستائىها. چنانچه از داخل، از دانشگاه، طبيب، مهندس، خانمها همه مىروند در اين روستاها و كمك مىكنند. اين حس تعاون يك حسى است كه، يك تحولى است كه اعجاز آميز است و آنچه كه هست خداوند تبارك و تعالى انجام داده است.
با اراده حق تعالى در همه چيز پيروز شديم
همه چيز را از خدا بدانيد. ما بنده ضعيفى هستيم كه هيچ نيستيم، هر چه هست او هست و هر چه داريم از او داريم و پيروزى ما به دست او واقع شد. ما كه هيچ در دستمان نبود و پيروز در همه چيز شديم با اراده حق تعالى بود. اين اراده حق تعالى دنبال اينكه شما اجتماعتان، اجتماع اسلامى بود يدالله مع الجماعه اجتماع شما اسلامى بود و قيام، قيام انسانى اسلامى بود و خداوند به شما آزادى را هديه داد براى اينكه براى او قيام كرديد. اين قيامى است كه براى اوست،حفظ كنيد. مادامى كه براى او كار كنيد، اجتماعتان براى او باشد پيروز هستيد و من اميدوارم كه اين اجتماعات شما تا آخر محفوظ باشد و براى خدا باشد. خداوند همه شما را سعادتمند كند و خداوند كشور شما را مستقل و آزاد كند وآزادى را از كشور شما نگيرد.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته