0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:03 AM

 

صحيفه نور ج 8 صفحه 151

تاريخ: 26/4/58

بيانات امام خمينى در جمع پاسداران مهديه تهران‏

بسم الله‏الرحمن الرحيم‏

در اين آيه شريفه‏اى كه آقا خواندند، يك جهت مربوط به ذات مقدس حق تعالى بود كه تحقق پيدا كرد، يك جهت هم مربوط به ماست. آن كه مربوط به قدرت الهى بود، تبديل كرد خوف ما را به ايمنى. قبلا ما از قواى انتظامى، ملت ما از سازمان امنيت، از شهردارى، از شهربانى، از همه اينها، از دستگاه ظلم خوف داشتيم. خداى تبارك و تعالى تبديل كرد اين خوف را به ايمنى و الان ما با كمال امانت و ايمنى در اينجا نشسته‏ايم. يك جهت هم مربوط به ماست يعبدوننى لا يشركون بى شيئا ما بايد چه كنيم؟ عبادت خدا و كسى را شريك با او قرار ندادن، نه قدرتها را ما شريك قرار بدهيم و نه نفس اماره را و نه شياطين را، همه چيز را از او بدانيم و همه قدرت‏ها را قدرت او بدانيم، كسى را ما صاحب قدرت ندانيم الا او، اين پيروزى را از او بدانيم. ما چيزى نداشتيم، قدرتى نداشتيم، تشكيلاتى نداشتيم، مردم متفرقى بوديم، هر كسى مشغول به كار خود و حال خود و همه گرفتار دست جبارها. آن كه ما را مجتمع كرد،آن كه همه دل‏هاى ما را يك جهت كرد، آن كه همه مقاصد مختلفه ما را در يك مقصد خلاصه كرد آن ذات مقدس حق تعالى بود. هيچ بشرى نمى تواند يك همچو نهضتى ايجاد كند، نهضتى كه اغراض مختلفه، گروه‏هاى مختلف، مقصد مختلف، مكان‏ها دور از هم، افراد متشتت، اينها همه برگشت به يك، يك جامعه واحد. يك روز ما جوامع متعدد بوديم هر فرد براى خودش عليحده بود، فكر هر فرد غير فكر ديگرى بود، آن قدرت خداى تبارك و تعالى بود كه تمام افكار را متوجه كرد به يك فكر،تمام مقاصد را خلاصه كرد دريك مقصد. يك اشخاصى كه بايد بگوئيم قطره‏هائى بودند، مثل قطرات باران بودند واز هيچ قطره‏اى كارى بر نمى آمد اينها را متبدل كرد به يك سيل بنيان كن، سيلى كه در مقابل توپ‏ها و تانك‏ها، قدرت‏هاى بزرگ و با عالم، نه فقط قدرت شيطانى رژيم، همه قدرت‏ها دنبال او بودند، بعضى‏ها تصريح مى‏كردند مثل آمريكا، انگلستان و بعضى‏ها بودند ولو تصديق نمى كردند، نه فقط قدرت‏هاى خارج از سيطره اسلام، قدرت‏هاى اسلامى هم، حكومت‏هاى اسلامى همه با هم متفق الكلمه پشتيبانى مى‏كردند، از آن طرف قدرت داخلى او آنطور بود و از آن طرف قدرتهاى بزرگ و كوچك خارجى پشتيبانى مى‏كردند. ما مى‏توانستيم در مقابل قدرتى كه عالم مجتمع شده بود با هم، ما مى‏توانستيم كارى بكنيم؟! ما كه نمى‏توانيم يك محله را با هم مجتمع كنيم، ما كه نمى توانيم چند نفر افراد را با هم در يك راه ببريم، ما نمى توانيم يك ملتى را از مركز تا حدود، و از

صحيفه نور ج 8 صفحه 152

بچه تا پيرمرد، و از ملا تا غير ملا و جاهل، مى‏تواند كسى غير خدا اينها را در يك جا مجتمع كند؟ يعبدوننى لا يشركون بى شيئا هيچ خيال نكنيد كه كسى بتواند يك همچو معجزه‏اى را ايجاد كند. معجزه‏اى كه همه دستگاه‏ها و متفكرين حرف‏هائى را كه مى‏گفتند، طرحهائى را كه مى‏دادند همه خنثى شد، همه تصديق كردند كه اين غير آن مسائلى بود كه ما طرح مى‏كرديم. آنهائى كه طرح مسائل مى‏كردند براى حفظ قدرتشان در اينجا، حسابشان غلط در آمد. آنها حساب ماديت را مى‏كردند، روى حساب مادى درست مى‏گفتند. روى حساب طبيعى كسى كه جز طبيعت را نبيند. معلوم بود كه روى طبيعت ما بايد نتوانيم يك قدم برداريم،شكست بخوريم. اينها حساب معنويت را مى‏كردند. آنها غافل بودند از آن قدرتى كه با اراده خودش يك ملت را متبدل مى‏كند. يك ملتى كه از يك پاسبان مى‏ترسيد، متبدل مى‏كند به يك ملتى كه از تانك و توپ نترسد، نه بزرگ‏ها، بچه‏ها. يكى از دوستان من براى من نقل كرد كه من شاهد بودم كه يك پسر بچه دوازده، سيزده ساله سوار بر يك موتور سيكلت يا يك دوچرخه بود و با همين حمله كرد به تانك ولو زير تانك رفت. لكن يك همچو روحيه‏اى پيدا شده بود. اين خوفى كه بيش از پنجاه سال بر اين ملت سايه افكنده بود چطور در ظرف يكى، دو سال (البته از عمر نهضت از اول تا آخرش از پانزده سال بيشتر مى‏گذرد لكن آن كه نهضت بود قريب دو سال است) چطور امكان داشت آن كسى كه، آن ملتى كه پنجاه سال خائف بود، اگر اسم سازمان امنيت را مى‏شنيد مى‏لرزيد، همچنان متبدل شد كه ريخت در خيابان‏ها و فرياد زد مرگ بر شاه از هيچ چيز نترسيد ؟ چطور يك ملت متبدل شد به جوان‏هائى، به يك اشخاصى كه آرزوى شهادت كردند؟ الان هم باز با آنكه انشاءالله ديگر مبارزه تمام شده، الان هم باز بعضى‏ها مى‏آيند در همين اتاق. يك شخصى همين دو روز پيش آمد، تعقيب به اينكه شما دعا كن من شهيد بشوم حتى تا دم در باز تعقيب كرده بود. من مى‏گفتم كه خداوند به تو ثواب شهدا را بدهد و او اصرار مى كرد كه شما دعا كن من شهيد بشوم. اين تبدل روحى را كى مى‏تواند ايجاد كند ؟ كى مى‏تواند تصرف كند در ارواح مردم ؟ كى مقلب القلوب است؟

توجه به خدا داشته باشيد و هيچ در مقابل خدا كسى را شريك قرار ندهيد، نه در عبادت تنها، در همه چيز، نه عبادت تنها. همين فريادهائى كه مى‏شنويد، فرياد خداست، قدرت خداست. اين نهضت را خدا پيش برده والا به حسب موازين طبيعى ما چهار تا معمم بوديم و يك عده هم بازارى كه شغلشان كسب و كار بود و تمام قوا هم دست آنها بود. اين خدا بود كه وقتى كه اين نهضت پيدا شد، هى فوج فوج از آنها را برگرداند به اين طرف، منصرفشان كرد از اينكه آن قواى شيطانى‏شان را استعمال كنند والا اگر شصت تا از اين طياره‏ها كه از آمريكا خريده بودند مى‏آمدند بالاى سر ما و بالاى سر شما و بمباران مى‏كردند، ما قدرت نداشتيم، اما خداوند آنها را از اين هم منصرف كرد، ايجاد خوفى در آنها كرد كه دست و پايشان را بست راجع به اين، از باطن خودشان از هم پاشيد، خود قوايشان رو آورد به مردم، پائينى‏ها ديگر از بالائى‏ها اطاعت نكردند. اينكه فرار كرد عادى نبود، بهم خورده بود، ديگرپائينى‏ها از بالائى‏ها نمى‏شنوند. قدرت فرمانفرمائى از هم پاشيده شده بود. همه‏اش از خداست. خدا را در اين

صحيفه نور ج 8 صفحه 153

امورببينيد، خدا ظاهرتر از اين آفتاب است. از اين به بعد هم اگر ما حفظ كنيم اين توجه را به خدا، اگر حفظ كنيم اين اين برادرى و وحدت را، از اين به بعد هم پيش مى‏بريم، تا آخر هم پيش مى‏بريم.

دعا كنيد كه ما غفلت نكنيم از خداى تبارك و تعالى، غفلت نكنيم از اسلام، نرويم سراغ آن چيزهائى كه خودمان به آن احتياج داريم اينها مى‏گذرد . نرويم سراغ اينكه كارم چطور است؟ مسجدم چطور است؟ محرابم چطور است؟ خانه‏ام چطور است؟ اينها يك چيزهائى است كه عبور مى كند و مى‏گذرد، آن كه باقى است معنويات انسان است.

خداوند انشاءالله اين امان را هيچ وقت از ما به خوف مبدل نفرمايد. خداوند انشاءالله ما را اهل عبادت و اهل اينكه كسى را شريك خدا در هيچ چيز ندانيم قرار بدهد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها