0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:02 AM

 

صحيفه نور ج 8 صفحه 125

تاريخ: 24/4/58

بيانات امام خمينى در جمع علما و لشگر 16 زرهى قزوين‏

ترسيم چهره ارتش در رژيم‏هاى فاسد و حكومت اسلامى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حالا كه ما در اين اتاق كوچك مى‏بينيم كه جمع شده است بين علما و ارتشيان، اين بهتر است يا آنوقت كه ارتشى يك طرف بود و علما يك طرف و ملت جداى از ارتش و ارتش جداى از ملت؟ رژيم‏هاى فاسد با حكومت اسلامى يكى از فرق‏هايش هم همين است كه در رژيم فاسد از باب اينكه خيانتكارند به ملت، از ملت مى‏ترسند و براى اينكه مبادا يك وقت ملت كه ناراضى از آنهاست قيامى بكند، يك ارتشى درست مى‏كند كه اين ارتش ملت را بترساند. در رژيم‏هاى فاسد، ارتش براى ارعاب ملت ايجاد مى‏شود و ملت هم ارتش را دشمن خودش مى‏داند، ارتش هم ملت را. از اين جهت اينها هميشه از هم جدا هستند و بدخواه هم هستند. شايد آنهايى كه مسجد مى‏روند عوض اينكه دعا بكنند نفرين مى‏كنند آنها هم كه در ارتش هستند، ارتش رژيم فاسد به جاى اينكه حفاظت كنند از ملت، ملت را به تفنگ مى‏كشند. اين مال رژيم فاسدى كه ايجاد ارتش براى اين است كه خودش مى‏ترسد و مردم را مى‏ترساند كه مبادا مردم بر ضدش قيام كنند. در حكومت اسلام اين مطلب مطرح نيست براى اينكه حاكم اسلام و رئيس دولت اسلام از مردم هيچ نمى‏ترسد چون خيانتكار نيست، از خود مردم است و توى مردم است.

شما شايد شاهد اين مطلب بوده‏ايد يا شنيده‏ايد كه همين محمدرضا وقتى كه مى‏خواست از خيابانى عبور كند برود مثلاً به يك جايى، يكى دو روز قبل اين مأمورين ساواك مى‏آمدند و اين خانه‏هايى كه سر راه بودند همه را تحت نظر مى‏گرفتند و كنترل مى‏كردند و مأمور مى‏گذاشتند و اشخاص را از خانه بيرون مى‏كردند، خيابان‏ها را تحت نظر قرار دادند و از مأمورين خودشان آنجا مى‏گذاشتند، براى چه بود؟ براى اينكه او خائف بود، آدم خائن خوف دارد، مى‏ترسد، مى‏ترسد كه از اينجا كه عبور بكند، مردم با او بد هستند، چه چون مردم بدند شايد او را ترور كنند، شايد بريزند سر او. اما حكومت اسلامى از مردم نمى‏ترسد به مردم چون خيانتى نكرده و لهذا در صدر اسلام همان مسجدى كه عالم در آن بود، همان مسجد هم ارتشى بود و سردارهاى سپاه هم همانجا بودند و با هم نماز مى‏خواندند و با هم اطاعت مى‏كردند و با هم، هم جنگ مى‏كردند. يك همچين وضعى داشت.

صحيفه نور ج 8 صفحه 126

اجتماع اقشار مختلف در كنار يكديگر و در كمال آرامش، از بركات نهضت است‏

شما قبل از اينكه اين نهضت بشود هيچ وقت با اين آقايان مجتمع نمى‏شديد يك جائى و هيچ وقت هم پيش ما نمى‏آمديد. ماها با هم گاهى هم مجتمع مى‏شديم، شما هم با هم و هر دو از هم جدا. اين نهضت اسباب اين شد كه ما همه با هم حالا هستيم، نه من از شما مى‏ترسم، نه شما از من و نه آقايان از شما فرار مى‏كنند و نه شما از آقايان فرار مى‏كنيد، همه رفيق و دوستيد. اين آرامش خاطرى كه الان در ما هست و در شما كه شما آرامش داريد از اينكه نمى‏ترسيد از ملت و آرامش دارد ملت از اينكه نمى‏ترسد از شما اين، يكى از بركات اسلام است كه به ما رسيده است و اين ارزشمند است خيلى. آنهائى كه در رژيم سابق، همين ساواكى‏ها و امثالشان كه در رژيم سابق مردم را اذيت مى‏كردند آنطورها، وجدانشان ناراحت بوده است. بله، گاهى مى‏شود كه انسان ديگر وجدانش هم تغيير مى‏كند اما اكثراً ناراحت مى‏شدند از اينكه يك همچنين كارهايى را مى‏كردند با وحشت بودند توى مردم وقتى كه همچين كارهايى مى‏كردند آرامش خاطر، اطمينان خاطر كه از نعمت‏هاى بزرگ است نداشتند. الان آرامش خاطر است، همه‏مان حالا با اينكه نيمه راه هستيم، اگر انشاءالله راه را به آخر برسانيم و اين ريشه فاسدى كه خيال مى‏كنند با مثلاً سوء قصد به كسى، با ترور يك كسى ديگر كارشان انجام مى‏گيرد و حال آنكه نه، ديگر گذشته وقتش. لابد شنيديد كه امروز هم يكى از علماى تهران را سوء قصد به او كرده‏اند، آقاى آقارضى را به اصطلاح سوء قصد كردند، سه تير هم به ايشان زدند لكن به جايى نشده است، ايشان نجات پيدا كردند. اينها خيال مى‏كنند كه با اين مسائل مى‏شود ديگر برگرداند يك ملتى كه جوان‏هايش مى‏آيند پيش من يك دفعه و دو دفعه نه، زياد و از من تقاضا مى‏كنند كه تو دعا كن كه ما شهيد بشويم. اين از ترور ديگر نمى‏ترسد، اين شهادت هم مى‏خواهد، با آغوش باز دنبال شهادت مى‏رود. اين تعليم اسلامى اينطورى است. رمز پيروزى ملت ما همين بود كه ديگر نمى‏ترسيدند از اينكه بروند توى خيابان بكشندشان، مى‏رفتند، خيلى هم كشته مى‏شدند، بالاخره هم با همين فريادها و دادها و الله اكبرها پيروز شدند. رژيم اسلامى اينطور است كه افرادش از مسجد هستند، از مسجد نهضت مى‏شد و از مسجد مى‏رفتند به ميدان، به ميدان جنگ‏ها. در جمعه‏ها كه خطابه مى‏خواندند يا غير جمعه كه مى‏رفت آن سردارشان منبر و صحبت مى‏كرد، از آنجا راهش را مى‏انداخت براى اينكه بروند مبارزه كنند و يك همچين روحيه‏اى كه از مسجد تحقق پيدا مى‏كند، اين ديگر نمى‏ترسد از اينكه حالا من بروم شايد چه بشود، اين مسجدى است، الهى است، آدم الهى نمى‏ترسد از اينكه حالا شايد من هم بكشند. بهتر، ما جاى بهترى داريم، آنها بايد بترسند از مردن كه خيال مى‏كنند وقتى مردند تمام شد، يا اگر تمام نشده، آنجا كه بروند چه خواهند كرد با آنها، اما آنهايى كه راهشان و حسابشان درست است با خالق خودشان، اينها چرا بترسند؟ نمى‏ترسند.

در هر صورت حالا از بركات اين نهضت همين اجتماع ما در اينجاست. ما و علماى بزرگ و محترم قزوين و شما آقايان ارتشى‏ها همه با هم اينجا مجتمع و همه برادر و دوست و با آرامش خاطر اينجا نشسته‏ايم و با آرامش خاطر هم مى‏رويم و اين يكى از بركاتى است كه از اسلام به ما رسيده است.

صحيفه نور ج 8 صفحه 127

تلاش در عرضه محتواى اسلام به عالم، به عنوان يك مكتب نمونه‏

اميدوارم كه اين راه را همه با هم طى كنيم و آن حكومتى را كه اسلام خواهد (حالا باز نشده است، اول مطلب است، يك نسيمى از اسلام آمده و الا الان باز نشده است) آن حكومتى را كه اسلام مى‏خواهد و آن رژيمى را كه اسلام مى‏خواهد متحقق باشد، انشاءالله متحقق بشود به طورى كه شما هر جا برويد، بازار برويد ببينيد بازار اسلامى است، ديگر اجحاف نمى‏شود، زيادفروشى بيجا نمى‏شود، كم‏فروشى نمى‏شود، ربا نمى‏شود، مفتخورى نيست، در ارتش برويد ببينيد كه اسلامى هست، همه‏شان توجه به اسلام دارند، نماز مى‏خوانند، روزه مى‏گيرند ماه رمضان و هكذا در مسجد برويد مى‏بينيد كه همه چيز درست است، در ارتش برويد مى‏بينيد كه مثل اين است كه توى مسجد رفته‏ايد و همه جاى مملكت، وزارتخانه‏هايش، اداراتش همه اسلامى بشود. اگر انشاءالله آنى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است بشود، كه تحقق پيدا بكند، آنوقت يك نمونه‏اى است كه در عالم عرضه بشود به اينكه آنكه ما مى‏خواستيم اين است و الان هم كه تا اينجا رسيديد، كارى انجام گرفته است كه دنيا باورش نمى‏آيد، اين كار را اسلام كرد. مردم چون فرياد كردند اسلام، توده‏هاى مردم داد زدند اسلام، وقتى كه از پهلوى ارتش رفتند ارتش هم به اينها متصل شد، وقتى از پهلوى ژاندارمرى رفتند ژاندارمرى هم به اينها متصل شد، همه متصل شدند به هم و اين مطلب اعجازآميز را متحقق كردند و اميدوارم كه اين تتمه‏اش هم، همه مجتمعاً با هم انشاءالله برسيد. و قضيه، قضيه قانون اساسى را هم با آن مجلس خبرگان كه بايد اشخاص بسيار خبير و اسلامى باشند، آنها هم متحقق بشود، كه قانون اساسى اسلامى، يك مجلس شوراى اسلامى، يك رئيس جمهور اسلامى، همه اينها تحقق پيدا بكند و بعد كه اينها تحقق پيدا كرد، كارهاى اصلاحى آسان پيش رود. انشاءالله خدا همه شما را حفظ كند و موفق باشيد به اينكه همه‏مان خدمت كنيم به اين. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها