پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:02 AM
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان كاركنان روزنامه جمهورى اسلامى
كوشش رژيم شاهنشاهى در انحراف نيروى انسانى و از بين بردن اتكاء به نفس
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلا يك قصهاى را عرض كنم كه شايد شماها هيچ كدام يادتان نيست. در اين جنگ عمومى دوم كه هيتلر پيش برد و فرانسه را گرفت و خيلى جاهاى ديگر و حمله كرد به شوروى و اينها، چرچيل آن سياستمدار انگليسى آمد در مجلس انگلستان و شروع كرد راجع به ضعف خودشان و راجع به گرفتارىها و راجع به شكست خوردنها ما كجا را از دست داديم و كجا را از دست داديم كار ما چطور است، مملكت ما چه خواهد شد، زندگى ما چه خواهد شد خيلى طولانى شكايت و اينكه ما از بين رفتيم، آخرش يك كلمه گفت، گفت لكن پيروزى مال كسى است كه روى موجهاى نفت سوار است وحدسش هم درست بود و پيروزى هم مال اينها شد كه نفتهاى ما را بردند من هم حالا اين معنا را عرض مىكنم كه الان كه بعد از انقلاب است و در همه انقلابات يك آشفتگىهاى فراوان هست، ما هم مبتلاى به آشفتگى هستيم، مضافا به اينكه در طول، اگر نگوييم دو هزار و پانصد سال رژيم شاهنشاهى، لكن آنقدرى كه ما مشاهده كرديم در طول پنجاه و چند سال رژيم پهلوى كوشش شده است كه مملكت ما را از هر جهت عقب بزنند، از جهت نيروى انسانى كه از همه بالاتر است كه الان بايد بگرديد، شما درسى و پنج ميليون جمعيت بگرديد اين طرف و آن طرف چند نفر پيدا كنيد كه دولت تشكيل بدهند. يك نفر بخواهيد پيدا كنيد رئيس جمهور بشود، بايد شمع برداريد و دور همه جا بگرديد و چه بكنيد. اينها يك نيروى انسانى را بكلى نه به باد دادند، منحرف كردند. يك وقت اين است كه نيروى انسانى به باد داده شده، يك وقت يك نيروى مقابل با نيروى انسانى درست كردهاند، يعنى انسانى كه بايد متكى به خودش باشد، متكى به ملتش باشد، متكى به عقايدش باشد، اين را متحول كردند به يك نيروئى كه متكى به غرب است، به يك نيروئى كه خودش را از دست داده، به خيال خودش، خودش هيچ نيست، هر چه هست خارجىها هستند. نه اينكه نيرو را ما از دست دادهايم، نيروى متضاد با نيروئى كه ما بايد داشته باشيم به جاى آن نيرو نشسته. درست يك انسانى كه بايد متكى به خودش باشد و به فرهنگ خودش باشد و به رژيم خودش باشد اين را متحولش كردند به يك آدمى كه بدبين شده است راجع به فرهنگ خودش، راجع به نيروى ملت خودش، راجع به همه اينها بدبين شده است، خودش را از دست داده و به جاى يك انسان شرقى، شده يك آدم غربى. مصيبت اينجا اين
است كه طولانى سالها مىخواهد تا اين غربزدهها برگردند به حال طبيعى، نه به حال يك انسان مترقى، به حال يك انسانى كه هيچ نيست حالا مىخواهد از سر شروع كند. اين خيلى طولانى است يك شستشوهاى مغزى داده بشود به اين ملت كه يعنى آنهائى كه در اين امور وارد بودند، كه اينها برگردند به آن حالى كه در اول قبل از اينكه غربزده بشوند داشتند. اين يك مشكله است كه شايد از همه مشكلهاى ما زيادتر باشد و خيلى هم از اين مشكلات داريم، لكن ما هم حرف چرچيل را نظيرش را مىگوئيم، ما به نفت اتكاء نداريم، ما اتكاء داريم به اينكه مىگوئيم پيروزى مال آن كسى است كه ملت با او موافق است و ملت با اسلام و با سعادت اسلامى، با جمهورى اسلامى موافق است. بنابراين ما هيچ خوفى از اين ريشههايى كه حالا دارند انقلابات مىكنند نداريم منتها اگر خوفى باشد، براى اين است كه شلوغ مىكنند، ناراحت مىكنند، دولت را ناراحت مىكنند، ملت را ناراحت مىكنند عرض بكنم كه اينطور چيزها والا اينها يك چيزى كه ما بتوانيم بگوئيم مشكلى است و نمىشود حلش كرد نيست.
استقرار حكومت و محدود شدن هرج و مرج با بررسى قانون اساسى و تشكيل مجلس
و آنچه مىخواهم عرض بكنم اين است كه اصل اين قضايا را، اصلاح اين قضايا را به نظر من آسان است و آن در وقتى است كه ما يك مجلسى داشته باشيم. اگر مجلس شورا آنطورى كه ما بخواهيم ملى و اسلامى باشد، همه اين مطبوعات اصلاح خواهند شد، همه اين راديو تلويزيونها اصلاح خواهند شد، همه اين ادارات تصفيه خواهند شد، يعنى ملت بايد تصفيه كند به وسيله اشخاصى كه مىفرستد. انشاء الله در اين دوره بر خلاف دروههائى از زمان، يكى دو دوره شايد بعد از مشروطه تا حالا و يا از زمان رضا شاه تا حالا ديگر آنطورها نخواهد شد كه يك كسى به قول محمدرضا ليست را از چيزها، سفارتخانهها بفرستند و ما هم مأمور اجرا باشيم. ايشان خودشان اين مطلب را به صراحت گفتند منتها خواست تعريف از خودش بكند كه ما حالا ديگر آنطور نيست. از پدرش تكذيب كرد و از خودش ماقبل اينوقت را، اصلش هم دروغ گفت. انشاءالله ما اميدواريم كه ديگر ليستى در كار نباشد كه يكى ليستى بدهد و شما ملزم باشيد، بله ليست بدهيد كه هدايت كند ملت را به اينكه اينها افراد خوبى هستند، اما الزام كند ملت را كه اينها را تعيين كنيد يا اصلاً به ملت كارى نداشته باشد، خودش تعيين كند و ببرد مجلس چون اصلش از خيلى وقتها اينطور بود، اينها ديگر پيش نمىآيد و انشاءالله وقتى كه يك مجلسى ملى اسلامى به همت همه ملت تهيه شد اين مسائل كه حالا يك قدرى هرج و مرج است و يك قدرى از اين آزادى سوء استفاده مىكنند، اينها محدود خواهدشد و مجلس اصلاح خواهد كرد اينها را. الان شما بخواهيد كه در اين مسائل وارد بشويد، من چون مىبينم كه حالا كه صحبت قانون اساسى است هى طرحهاى زياد مىآيد كه بسيارش انقلاب آميز است و بسياريش شلوغ بازى و بر هم كردن است، مخالف ايجاد كردن است. در همين چند روزى كه صحبت قانون اساسى است، زيادتر اين هجوم به اينجا شود، مشكلات را مىگويند، من هم قبول دارم مشكلات
هست، از اطراف مىآيند و مشكلات خودشان را مىگويند و من هم به همه آنها اين سفارشى را كه به شما حالا عرض مىكنم به همه شان عرض كردهام كه ما يك مسائل اصلى داريم كه الان به آن مبتلاييم و آن اينكه تدوين قانون اساسى شده منتشر هم كردهاند و بايد نظر داده بشود. الان وقتى است كه ما همه قوايمان را صرف كنيم در اينكه طرح بدهيم، اشكالاتى كه راجع به قانون اساسى داريم بكنيم و بدهيم به مجلس سنا كه بعدها خبرگان بيايند و نظر كنند و بالاتر از آن اينكه همه قوا را صرف كنيم در انتخاب اشخاص صحيح، اشخاصى كه غربى نباشند كه بعد ما را بكشانند به طرف غرب، شرقى نباشند كه ما را بكشانند از آن طرف، به صراط مستقيم اسلام باشند و مسلم باشند، متعهد باشند، عالم به اوضاع وقت، عالم به اسلام و عرض مى كنم كه امين در كارهايشان، اينطور باشند. يك همچو اشخاصى با همت همه قشرهاى ملت تعيين بشود تا اينكه اين قانون اساسى بررسى بشود و عرض مىكنم كه نقايصى اگر دارد رفع بشود و اگر يك چيزى بايد به آن زياد بشود، زياد بشود و چيزى بايد كم بشود، كم بشود و بعد هم به دسترسى ملت بدهند و ملت نگاه كند و رأى بدهد، يا آرى يا نه. آنوقت اساس مملكت ما يك پايهاش درست شده و آن پايه قانون اساسى است. دو پايه ديگر مانده و آن اينكه مجلس شورا را بايد ملت خودش وكلا تعيين كنند وكلا هم همين جورى كه عرض كردم وكلاى ملى، وكلائى كه مردم در بلاد خودشان شناختند كه اينها مردم صالحى هستند، اينها مردم اسلامى هستند، اينها گرايش به شرق و غرب، گرايشى به مكتبهاى فاسد ندارند، اينها را تعيين كنند. يك مجلس شورا داشته باشيم، آنوقت رئيس جمهور هم انشاءالله تعيين بشود و مملكت ما رسمى، يك دولت مستقر رسمى داشته باشد با قانون اساسى، با آن جهاتى كه اساس مطلب است، بعدش بيائيم برسيم به قضيه مطبوعات كه مىدانيم مطبوعات صحيح نيستند، راديو تلويزيون اشكال در آن هست عرض كنم ادارات در آنها اشكال هست، در وزارتخانهها اشكال هست، در بازارخيلى اشكال هست، در همه جا اشكالات زياد است اما ما الان بخواهيم برويم سراغ آن اشكالات فرعى، ممكن است كه نقشه باشد كه ذهن ما را به آن طرف منحرف كنند و خودمان هم متوجه نباشيم ، ذهن ما را برگردانند به يك طرف ديگرى و آنهائى كه مىخواهند نتيجه بگيرند، ما كه الان مىخواهيم نتيجه بگيريم نتيجهاش را آنها بگيرند ، يعنى آنها در قانون اساسى طرح بدهند. من اشخاص مختلفى كه از علماى بلاد و از اشخاصى آمدهاند اينجا صحبت شده است گفتم آقا ننشينيد تا دشمنهاى شما طرح بدهند، شما خودتان طرح بدهيد ، خودتان صحبت كنيد، نيائيد پيش من بگوئيد، طرح را بنويسيد بدهيد به آنجاهائى كه بايد بررسى بشود و بعد هم خودتان بايد، ملت خودش بايد انتخاب كند اشخاصلى الله عليه وآله را، البته يك معرفى هم از طرف اشخاصى كه مطلع بر اوضاع هستند و مطلع بر افراد هستند، يك معرفى هم از آنها خواهد شد لكن ملت خودش بايد نظر بدهد. ما الان مىترسيم كه در اينوقتى كه وقت نتيجه گرفتن از اين نهضت است و بايد ما جديت كنيم كه اساس را درست بكنيم، بخواهند ذهن ما را از اين مطلب منصرف كنند به يك مشكلاتى كه همه اينها مشكلات صحيح است، مشكل است همه اينها ذهن ما را منصرف كنند و خود آنها مسائل اصلى را خود آنها تصرف در آن بكنند. از اين جهت به نظر من مىآيد كه بايد ما همانطورى
كه اقلا شماها تا آنوقتى كه چشمتان باز شد و توجه پيدا كرديد، زير مشكل بوديد و زير بار - عرض كنم كه انحرافات بوديد يكى دو ماه ديگر، دو سه ماه، ديگر بايد تحمل كنيد و اذهانتان متوجه باشد به اين مسائل اصلى كه قدم به قدم پيش برود. بايد انسان هر وقت به آن مسألهاى كه راجع به آنوقت است توجهش را بكند اين مسائل، مسائل دست دومند و اين مسائل دست دوم انشاءالله حل مىشود و انشاءالله كم كم هم روزنامه ها ترتيبش حل مىشود و هم سايرچيزهائى كه هست، انشاءالله درست مى شود، لكن اين نكته را من هر وقت و هر آن مىگويم از باب اينكه خوب، دردى است كه بايد گفت و نبايد اينكه ترسيد كه چرا هى گوئيد اين راه ما، هى بايد اين را بگوئيم، يك نفر آدم كه سرش درد مىكند، براى اينكه تكرار نشود، يك دفعه هم بگويد دلم درد مىكند؟! خوب سرم درد مى كند، بترسد از اينكه تكرار مىكند؟! اين طبيب مىآيد، به طبيب بايد بگويد سرم درد مىكند، اگر يك طبيب ديگرى آمد، به او بگويد دلم درد مىكند كه مبادا آن دفعه گفتم سرم درد مىكند اين دفعه بگويم دلم ؟! نه ما الان سرمان درد مىكند، هر كس را مىبينيم بايد اين ناله را بزنيم كه آقا آه سرم درد مىكند، هر كسى را مىبينيم بايد بگوئيم الان وقت اين است كه راجع به اين قدمى كه الان پيش داريم ما الان طرحى كه هست نظر بدهيم و راجع به وكلايى كه مىخواهيم تعيين كنيم و اشخاصى كه مى خواهيم تعيين كنيم كه خبره مسأله هستند ، چشممان را باز كنيم كه مبادا يك اشخاصى نابابى وارد بشوند ولا اقل اشكال توليد كنند، نتوانند ولو اينكه يك كارى بكنند، لكن اشكال و هياهو و بساط براى ما درست بكنند. انشاءالله من اميدوارم كه همه مسائل با توجه به خدا، با حفظ وحدت كلمه، با حفظ اين انقلابى كه در خود روحيهها شد كه روحيه را متبدل كرد به يك روحيه صحيح اسلامى، اين مسائل انشاءالله با قدرت خودتان حل بشود و حل مىشود انشاءالله وخواهد شد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از بازاريان تهران
پرداختن به قانون اساسى و مجلس خبرگان از مسائل ضرورى و تعيين كننده كنونى
بسم الله الرحمن الرحيم
مطالب شما دو بخش بود: يكى راجع به امور بازرگانى و بازار و برگرداندن بازار را به يك بازار اسلامى كه اشخاصى كه بر خلاف موازين اعمالى مىكنند جلوگيرى بشود، يكى هم راجع به قانون اساسى و وضع قانون اساسى. من حالا اعتقادم اين است كه آن قسمت اول يك قدرى ما صبر بكنيم و قسمت ثانى كه الان اولويت دارد، در آن صحبت بكنيم و بعد مربوط به آن اقدام بكنيم. الان چيزى كه مطرح است آن چيزى است كه اساس اسلام و اساس مذهب مبتنى بر آن است و آن قانون اساسى مملكت است. در قانون اساسى مملكت، يك صحبت در اين است كه شما گفتيد كه بايد روى موازين شرعيه باشد. شك نداريد اين، لكن شماها مطالعه كنيد، همين قانونى كه منتشر شده است و هر جا كه نظر داريد يا اصحاب نظر، نظر دادهاند نظرتان را بنويسيد و به مجلس سنا كه بناست همه نظرها مجتمع بشود آنجا بدهيد تا انشاءالله بعد آن خبرگانى كه آنجا مىروند، آنجا روى هم بريزند و اصلاح كنند و يك مسأله ديگر كه مهم است قضيه خبرگان است. در قضيه خبرگان اهميت خيلى زياد است براى اينكه ممكن است كه يك وقتى اگر ماها، شماها غفلت كنيد يا سستى كنيد يا انظارتان را متوجه به يك مسائل ديگر بكنيد، اشتغال به مطالب ديگر پيدا بكنيد، اشخاصى كه با مسير شما مخالف هستند چند نفرى بفرستند در مجلس و موجب زحمت بشوند. از اين جهت در اينوقت بايد همه توجه به آن دو تا مطلب باشد: يكى تدوين قانون اساسى يعنى نظر در قانون اساسى كه شماها هر كس صاحبنظرند نظر بدهند و يكى هم انتخاب اشخاصى كه بايد بشود ، اشخاصى كه متدين باشند، اشخاصى كه اهل نظر باشند، شرقى و غربى نباشند، مورد اطمينان جامعه باشند. اين چند نفرى كه در تهران شده است بايد يك همچو اشخاصى باشند، كه البته يك معرفى هم بعضى اشخاص صاحبنظر مىكنند. در هر صورت الان طرح همه چيزها (چون طرحهاى زيادى الان هى مىآيد) طرح همه چيز الان يك قدرى با مسير مخالفت دارد. آن چيزها قدم قدم بايد پيش رفت، يعنى هر چى در هر وقتى كه موقعش هست. يك مسائلى است كه حالا موقعش است، يك مسائلى است كه بعد موقعش است، يك مسائلى است كه متاخرتر.
خدشه در اصول قانون اساسى مايه ضربه به پيكر يك جامعه
آن كه الان مطرح است آنهايى است كه اساس حكومت ماست اگر در اساس قانون اساسى ما يك خدشهاى بشود، يك اشتباهاتى باشد يا عمدى يا خطئى ، اين سرنوشت يك مملكتى را عوض مىكند. بنابراين الان راجع به اصناف و گرفتارىهائى كه در اصناف است و چيزهائى كه در بازار واقع مى شود، الان طرح اين مسأله يك قدرى زود است. اين، طرح اين مسأله بايد بشود كه همه نظر بدهيد راجع به قانون اساسى، قوايتان راصرف اين مطلب بكنيد. الان ما احتياجمان به اين مسأله است، نه احتياجمان به بازار. الان اگر راجع به ما همه احتياجات داريم، خوب مدارس ما نواقص دارد بايد رفع بشود، دانشگاه هم نواقص دارد، دادگسترى هم نواقص دارد، همه اينها بايد رفع بشود، اما اگر ما حالا از اين مطلبى كه الان اساسى است براى ما، دست برداريم و برويم سراغ آن مسائل ، خداى نخواسته رخنه مىكنند در اين مسأله اساسى ما، بعد هم اگر خداى نخواسته آنها غلبه بكنند، ديگر نه بازارى براى شما مىماند و نه مدرسهاى براى ما. پس حالا بايد اين دو تا مسألهاى كه الان موقعش است، دو مسأله ديگر هم بعد از اين موقعش است: يكى انتخابات است ، يكى انتخاب رئيس جمهور. انتخابات مجلس شوراست كه امسال غير سالهاى سابق است، غير دورههاى سابق است. دورههاى سابق فرمايشى بود، هيچ كدامتان هم اطلاع نداشتيد كه كى وكيل مىشود و كى مى شود. چه بخواهيد چه نخواهيد مىشود، اما حالا اينطور نيست. خود شما بايد تعيين بكنيد ودر آنجا هم آن قدم بعد بايد برداشته بشود و وكلايى كه آنجا تعيين مىشود هم بايد بعد نظر همهتان بدهيد كه و بعد از اينكه اين مسائل تمام شد ويك استقرارى در حكومت پيدا شد ، آنوقت اين مسائل بايد به طور دقيق بررسى بشود. پس حالا همه ما، نه من به احتياجات خودم و نه شما به احتياجات خودتان الان نظر نكنيد ، خيال كنيد كه، كه دو سال ديگر هم خداى نخواسته اين حكومت آن بود. يك چند ماهى است. انشاءالله با يك چند ماهى تمام مىشود مسأله و اين چند ماه هم روى همان سالهاى طولانى كه گذشت است.
ايجاد اختلاف، حركتى است در مقابل پيشرفت نهضت
و مهم اين است كه يك اختلافاتى الان ايجاد مىكنند يعنى اشخاصى كه مىخواهند نگذارند كه نهضت ما نتيجه بگيرد. ما يك نهضتى كردهايد شما، يك قدرت بزرگى را شكست داديد لكن نتيجه اين نبوده است كه فقط به قدرت برسيد. اگر عوض آن قدرت، يك قدرتى نظير آن بيايد، خوب همان است كه بود پس عمده اين است كه ما بعد از رفتن آن قدرت نتيجهاى كه اسلام مىخواهد نتيجهاى كه صلاح مسلمين است بگيريم. در همين حالى كه براى نتيجه مشغول بررسى و اقدام است، يك دستهايى از خارج و داخل مشغول ايجاد اختلافاتند، يك اختلافاتى بين مردم به جهات مختلفه، به اسماء مختلف، به جهات مختلف، خيلى توجه به اين معنا بكنيد و به دوستانتان و بازارىها هم بعداز اينكه سلام من را رسانيد اين مطلب را بگوئيد كه توجهتان به اين معنا داشته باشيد كه هر كس
بخواهد ايجاد اختلافى بكند، بدانيد كه يا آدم نادانى است، تحت تأثير واقع شده است، يا آدم شيطانى است كه مىخواهد نگذارد نهضت درست بشود. الان اختلاف سر هيچ نكنيد. من در آن صحبتهاى طولانى هم كه كردم سفارش كردهام اين مطلب را. شما هم رفقايتان، دوستانتان، خودتان توجه به اين معنا را داشته باشيد كه الان اختلاف ايجاد نشود، يكى بيايد بگويد كتاب كى چطور است، كى بگويد چطور است اينها. الان اختلافات اسباب اين مىشود كه ما نتوانيم اين قدم را كه الان لازم است برداريم.
استمداد از افراد خير براى جلوگيرى از اجحاف و گرانفروشى و كوشش براى آبادانى
بنابراين، اين مسأله اول شما انشاءالله بعد از يك مدتى كه يك استقرارى پيدا بكند، لااقل يك حكومت چه مستقرى پيدا بكنيم و اين نقيص و خيلى نقايص ديگر ، يكى، دو تا نيست براى اينكه 50 سال، اقلاً پنجاه و چند سال و 25000 سال هم جلوتر كوشش كردهاند تا اينكه خراب كنند، براى اينكه آبادى كوششى نكردهاند، منتها يك كسى خراب مىكرد و نمى گفت كه من دارم آباد مىكنم، اين محمد رضا خراب مىكرد و فرياد مىكرد كه ما خواهيم به تمدن بزرگ برسيم. ما را عقب راندند، فرهنگ ما عقب است الان، اقتصاد ما سالم نيست، درست انشاءالله مىشود و همه چيز ما خراب است، همه جا را خراب، هى وعده دادند. الان از هر طرفى كه از ايران مىآيند اينجا پيش ما، تقريبا هر چند روز يك دفعه يك گروهى از اطراف مىآيند، همه شكايت از اينكه ما هيچى نداريم، نه بهدارى داريم، نه آسفالت داريم، نه چى داريم. من گاهى به آنها مىگويم كه آقا ، شما خيال نكنيد كه شما هيچى نداريد، تهران هم ندارد. تهران اين زاغهنشينها را برويد ببينيد كه اينها هيچ ندارند، يك تكهاى از تهران است كه چيز دارد. اين بيچارهها و مستضعفينى كه اطراف تهران الان خيمه دارند و نمىدانم كپر دارند و امثال ذلك، آنها هم هيچى ندارند. اينها كوشش كردهاند به اينكه نگذارند يك مملكتى آباد بشود، با اسم اينكه مىخواهند تمدن بزرگ درست كنند بكلى خراب كردند. انشاءالله اينها بايد بعداً زاينكه اساس مطلب درست بشود به اينها رسيدگى بشود. يكىاش هم قضيه بازار است، يكىاش هم كه حالا هم خوب ، صحبتش هست قضيه گرانفروشىهاى زياد. آخر فكر نمىكنند اينهايى كه اجحاف اينقدر مىكنند، گرانفروشى اينقدر مىكنند كه اين برادرهايشان، اين بيچارهها، اين سراپا برهنهها كه فرياد كردند توى اين خيابانها و خونشان را دادند، حالا بايد اينطور باهاشان معامله كنند كه يك كس كه هيچ ندارد نتواند هندوانه بخرد و در تابستان يك فقيرى كه چند تا بچه دارد نتواند هندوانه بخرد، نتواند يك ميوهاى براى زن و بچهاى ببرد براى اينكه وضع گرانى آنطور است و ما نمىدانيم بايد چه بكنيم. آيا مىشود كه در بازار يك خيرمندانى باشند يك دكانهايى باز كنند عمومى براى مردم با يك قيمت مناسبترى رويش بگذارند تا اين گرانفروشى تمام بشود؟ اين را كه نمىدانم حالا. على ايحال خداوند همهتان را تاييد كند و موفق باشيد كه يك بازار اسلامى، يك مملكت اسلامى پيدا بكنيد كه اين الگو بشود براى همه جا انشاءالله.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته