پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:01 AM
بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان اهواز
بايد از طريق عمل محتواى اسلام را متحقق سازيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من اميدوارم كه حالا كه مملكتمان يك مملكت اسلامى است و جمهورى اسلامى الان حكومت ماست و رژيم طاغوتى از بين رفته است و دست خيانتكارها و ظلمه كوتاه شده است، ما همه و شما دانشجوهاى محترم و اين داشنجويان، خواهران ما همه كوشا باشيم به اينكه اينطورى كه بايد و آنطورى كه لازم است در جمهورى اسلام ما عمل كنيم. همچو نباشد كه فقط لفظ باشد كه ما جمهورى اسلامى هستيم لكن نه دانشگاههايمان، نه دانشسراهايمان و نه دادگاههايمان و نه پاسدارهايمان و نه كميتههايمان هيچ كدام آن معنايى كه بايد در اسلام باشد در آنها نباشد. اگر خدا نخواسته اينطور باشد كه فقط يك رأى به جمهورى اسلامى داديم و ديگر فكر اين نباشيم كه اين جمهورى اسلامى بايد همه چيزش اسلامى باشد، نه اينكه لفظ جمهورى اسلامى و محتوا غير اسلامى، و اين بسته به عمل همه هست خصوصاً قشر دانشجو و قشر اساتيد دانشگاه، استادهاى دانشسراها و آنهائى كه جوانند و در صدد تعلم و دانش هستند و دانشجو هستند و مىخواهند بعدها براى كشور خودشان مفيد واقع بشوند.
اهميت تزكيه و تربيت همراه با تحصيل
بسيار اشخاص هستند كه دانشمندند، خيلى هم دانشمندند لكن چون تربيت اسلامى ندارند وجودشان گاهى ضرر مىزند به كشور و ضرر مىزند به اسلام، اين فرقى نيست مابين اينكه دانش، دانش علوم قديمه باشد يا دانش علوم جديده، چه در جانب علماء اسلام و روحانيون و چه در جانب شما دانشجوها و دانشگاهىها و ساير طبقاتى كه در صدد تعليم و تعلم هستند، اگر چنانچه فقط دنبال ياد گرفتن باشيد، حالا اين ياد گرفتن همراه با يك تربيت صحيح و تزكيه نفس و درست راه رفتن نباشد، يك انبارى از معلومات يا به قول سعدى كه به تعبيرى ديگر، قرآن هم همان تعبير مثل الذين حملوا التورية ثم لم يحملواها كمثل الحمار يحمل اسفاراً كسى كه ياد مىگيرد لكن ياد گرفتنش همان ياد گرفتن است و به كار نمىبندد آن يادگرفتنها را، تربيت، تربيت انسانى نيست، در تعبير قرآن كريم اين است كه مثل يك حيوانى، الاغى مىماند كه به پشتش كتاب بار باشد. اين كتاب فرق نمىكند كه
پشت يك كسى باشد يا خير، در مغز و در فكرش باشد، بلكه آن كه در مغز و كتاب هست، تعليمات هست لكن مربا به تربيت انسانى نيست اين ضرر دارد براى جامعه، چه در جانب ما باشد و چه در جانب شما باشد هيچ فرقى نيست، چه علوم اسلامى و فلسفه اعلا باشد و چه علوم طبيعى و امور مربوط به طبيعت باشد. اگر همراه با تعليم، تربيت نباشد، همراه با تعلم تربيت نباشد، تربيت انسانى نباشد يك حيوانى هست كه انبارى از معلومات دارد. اكثر اين دينهائى كه باطل بوده و درست شده است، به وسيله اهل علم درست شده است، غير اهل علم دينسازى نكرده اهل علم دينسازى كرده و بسيار از اين خيانتهايى كه به كشور ما شده است از همين درس خواندههاست. اين درسخواندهها هستند كه كمك كردند به دستگاه و دكترها و نمىدانم كذا و اينها كمك كردند به دستگاه و پنجاه سال مملكت ما را به باد فنا دادند.
اگر دانشگاهها درست نشود و مدرسههاى ما هم درست نشود اميد اينكه يك جمهورى اسلامى ما پيدا بكنيم نداريم. اگر اين دو قشر تربيت شدند به طورى كه اسلام مىخواهد، تربيت انسانى شدند، هم مملكت ما مصون مىشود از تصرف شياطين و روى چرخ خودش گردش مىكند بدون وابستگى به خارج و بدون خيانتهاى داخلى و هم ترقيات حاصل مىشود براى شما. مهم در دانشجويى و در دانشيارى و در استادى و در شاگردى و در تربيت، در علم اين است كه يك تربيت صحيح همراه علم باشد، عالم تربيت شده به تربيت انسانى، كه همان تربيت اسلامى است. كوشش كنيد كه هر قدمى كه براى علم بر مىداريد، براى عمل ظاهرى و براى اعمال باطنى، ايجاد تقوا در خودتان، ايجاداستقامت، امانت در خودتان بكنيد كه وقتى از دانشگاه انشاءالله بيرون مىآييد يك انسانى باشيد كه هم معلومات داشته باشيد و هم امانتدار باشيد. براى معلوماتتان، هم امانتدار باشيد و هم تزكيه نفس كرده باشيد، نفس خودتان را مهار كرده باشيد. نفس انسان سركش است و سركشى آن انسان رابه زمين مىزند. همانطورى كه انسان اگر سوار يك اسب سركش باشد و مهار نداشته باشد اين اسب سركش انسان را به هلاكت مىرساند، نفس انسان بدتر از هر سركشى است. سركشى نفس، انسان را به هلاكت مىرساند. هر قدمى كه براى تعليم و تعلم بر مىداريد همراه آن قدم، قدم باشد براى مهار كردن نفستان كه از اين سركشى كه دارد و آزادى كه براى خودش فرض مىكند كه هيچ مهارى در كار نباشد خودتان مهار كنيد نفس خودتان را. اگر يك همچو تعليم و تربيتى در يك كشورى باشد اين كشور مىتواند مستقل باشد، مىتواند آزاد باشد، اقتصادش را مىتواند تأمين كند، مىتواند فرهنگش را درست كند و مىتواند همه چيزش را اصلاح كند يك همچو كشورى ديگر حكومتش نمىتواند معوج بشود، ارتشش نمىتواند زورگو باشد، ژاندارمرىاش نمىتواند تعدى بكند، شهربانىاش نمىتواند خلاف بكند. عمده اين است كه از دانشگاهها، چه دانشگاههاى علوم جديد باشد و چه دانشگاههاى علوم قديمه باشد، كه مقدرات يك مملكت دست اين دو قشر است، از اينها انسان بيرون بيايد، نه چهارپايى و بر دوشش كتابى چند، اينطور نباشد كه تعلم باشد، دنبال دقايق علوم، شما در طرف علوم طبيعى و اين طايفه هم در طرف علوم فقهى و الهى، دقايق علوم را بررسى كنيد لكن از آن جهالاتى كه در نفس است
و از آن سركشهايى كه در نفس است غفلت بكنيد. اگر غفلت بكنيد هر قدمى كه در علم برداريد از انسانيت دور شدهايد، هى دورتر. انسانيت يك راه مستقيمى است، يك راه مستقيم كه اگر از اين طرف كسى برود معوج است و بر خلاف انسانيت است و اگر از آن طرف هم برود بر خلاف است و آن كسى كه اعوجاج پيدا كرد و راه مستقيم نرفت، هر چه پيش برود دور مىشود از راه انسانيت. مثل اين مىماند كه يك خط مستقيم بكشيد، دو خط اينطور، هر چه اين خط جلوتر بروند، از خط مستقيم دورتر مىشود. هر چه درس بخوانيد و بخوانيم، اگر چنانچه به راه مستقيم نباشيم و مهار نكنيم معلومات خودمان را و مهار نكنيم نفس خودمان را و در اين راه مستقيم نكشيم نفس را، هر چه معلومات زيادتر بشود، از انسانيت، انسان دورتر مىشود و مشكلتر مىشود انسان خودش را برگرداند. شما كه الان جوان هستيد و قواى جوانى را الحمدلله داريد و مبتلاى به سستى پيرى نشديد زود مىتوانيد خودتان را اصلاح كنيد. خيال نكنيد كه بگذاريم آخر عمر، آنوقت توبه كنيم. آخر عمر توبه ممكن نيست براى آدم، اگر از اول عمر دنبال قضيه نباشد، خودش، خودش را نسازد، آخر عمر ديگرنمىتواند، قواى شيطانى در انسان ريشه كرده و قوى شده و قوه خود آدم ضعيف شده و ارادهاش ضعيف شده و كارى از او نمىآيد. جوانها قدر جوانىشان را بدانند كه صرف كنند در علم و در تقوا و در سازندگى خودشان كه اشخاص امين صالح بشوند كه مملكت با اشخاص امين صالح مىتواند مستقل باشد. همه اين پيوستگىهايى كه ما به خارج پيدا كرديم، دنبال اين بود كه ما رجال صالح نداشتيم، آنوقت اگر رجال صالحى بودند، كنار بوند، كنار گذاشته بودند، آنهايى كه در ميدان بودند آنها رجال صالح نبودند، دانشمند هم بودند اما رجال صالح نبودند، به درد مملكت نمىخوردند و آنها بودند كه ما را پيوسته به خارج كردند و سالهاى طولانى مملكت ما در حلقوم خارجى منافعش فرو رفت و به ما آن كردند كه الان مىبينيد كه هيچ نداريم. شماها ذخائر اين مملكت هستيد، جوانيد، دانشجو هستيد، ذخيره اين مملكت هستيد طورى بكنيد كه اين ذخيرهها براى مملكت مفيد واقع بشود و خودتان رااصلاح بكنيد تا انشاءالله يك انسانهاى متعهد صحيحالعمل امين، كشورتان دست خودتان و خودتان ادارهاش بكنيد. آدم امين را هيچ كس نمىتواند معوجش كند، اشخاصى كه اعوجاج دارند اينها امانت ندارند، اينها صلاحيت ندارند.
خداوند انشاءالله همه شما را، هم خواهرها را و هم برادرها را كه همه ارجمند هستيد و ذخيره هستيد براى اين مملكت همهتان را حفظ كند و همهمان را به راه راست هدايت فرمايد.