0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:01 AM

 

صحيفه نور ج 8 صفحه 78

تاريخ: 17/4/58

بيانات امام خمينى در جمع كاركنان و دانشجويان دانشگاه شيراز و گروه اطباء سنتى اسلامى‏

ضرورت پرداختن به تدوين قانون اساسى و عدم طرح مسائل غير اساسى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

ما بالفعل يك مسائل اساسى داريم كه بايد فكر آن مسائل اساسى باشيم. در يك همچو موقعى كه اين مسائل اساسى مطرح هست، طرح مسائل ديگر اشتباه است. من كرارا گفته‏ام كه اگر چنانچه يك زلزله‏اى بيايد و يك خانه‏هايى را خراب و يك مردمى زير آوار باشند، ديگر شما به خودتان اجازه مى‏دهيد كه بنشينيد راجع به مسائل طب صحبت كنيد، يا مسائل رياضى، يا مسائل ديگر مطالعه كنيد؟ يا همه بايد هجوم بياوريد و اين زلزله زده‏ها را بيرون بياوريد؟

ما الان يك مملكتى داريم كه يك خرابى‏هايى دارد اساسى و يك مسائلى ما الان داريم كه اين مسائل، اساس مملكت ماست. مسائل اساسى را ما الان بايد طرح كنيم و همه با هم دنبال اين مسائل اساسى باشيم. بعد كه اين مسائل اساسى را درست كرديم و اساس مملكت مان را مستقر كرديم ،آنوقت شما برويد سراغ طب سنتى،آنها هم بروند سراغ طب وارداتى. امروز روزى نيست كه شما صرف كنيد همه قوايتان را در اينكه آياطب اسلامى به اصطلاح شما، يا طب سنتى ابوعلى و رازى بايد عمل بشود يا طب‏هاى ديگر. اين الان نبايد مطرح بشود. الان شما در يك وضعى واقع هستيد كه بين وجود و عدم كشورتان، بين وجود و عدم مذهب و اسلامتان واقع شده‏ايد، سر دو راهى الان واقع شده‏ايد، گمان نكنيد حالا كه رژيم سابق را عقب زديد، ديگر مسائل تمام است. الان شما ملاحظه مى‏كنيد كه در اين مملكت ريشه‏هايى كه از همان رژيم سابق هست كه مشغول فعاليتند، يك اشخاصى از خارج آمده‏اند با اسمهاى مختلف آنها هم مشغول فعاليتند، مى خواهند نگذارند كه اين مملكت رژيمش مستقر بشود. سابق با رفراندم مخالفت مى‏كردند، بعد با طرح قانون اساسى مخالفت مى‏كنند. بعد هم هرقضيه‏اى را كه پيش بياوريد. يك قشرى هستند كه از عمال خارجى‏ها مخالفت مى‏كنند. در يك روزى كه راجع به اساس مذهب، راجع به اساس كشور، ما مواجه با مخالفين هستيم، همه ما بايد توجه به همين معنا بكنيم. چطور آن روز كه مى خواستيد اين رژيم را خارج كنيد، هيچ طرحى نمى كرديد مسائل خودتان را، گرفتارى‏هاى خودتان را با اينكه داشتيد آنوقت هم گرفتارى لكن مى‏ديديد كه الان وقت طرح اين نيست. الان هم همانطور است، الان وقت طرح اينكه دانشگاه وضعش چطور است، طب سنتى يا طب جديد وضعش چه جور است، يا ساير چيزهايى كه ما به آن احتياج داريم و همه خرابى‏هايى كه الان

صحيفه نور ج 8 صفحه 79

گذاشتند و رفتند، الان وقت طرح اينها نيست، اينها يك وقتى دارد. الان ما يك دولت متزلزل انتقالى داريم، استقرار پيدا نكرده است الان رژيم ما، استقرار پيدا نكرده حكومت ما. ما قانون اساسى خواهيم كه اساس يك مملكتى بر قانونش هست، بعد از آن رئيس جمهور خواهيم كه الان نيست، بعد از آن مجلس شوراى ملى خواهيم كه با رأى مردم تحقق پيدا كند، بعد كه مجلس تحقق پيدا كرد و رئيس جمهورى تحقق پيدا كرد و دولتى تحقق پيدا كرد، يك دولت مستقرى، و دست اينها و طمع اينها از اين مملكت بريد، آنوقت، وقت اين است كه من مشكلاتى كه دارم، بگويم، شما مشكلاتى كه داريد، آقايان هم مشكلاتى كه دارند، نه اينكه ما نمى دانيم، مشكلات زياد است و نه اينكه ما نمى دانيم كه علومى كه در شرق بود، دسيسه اسباب اين شد كه عقب بزنند آنها را و به جاى آن علوم غرب را بياورند، دانش‏هايى كه در شرق بود و اروپا از آن تقليد مى‏كرد، دست‏هايى آمد آنها را عقب زد و محتوا را از ما گرفت و الان وضع ما وضعى شده است كه خيال مى‏كنيم كه هر چه هست، در غرب است و ما هيچ چيز نداريم. محتواى خودمان را گرفتند،يعنى مغزهاى ما را شستشو كردند جايش يك مغز ديگرى گذاشتند كه از همان غرب ارتزاق مى‏كند و اين يك مطلب مهم است كه بايد به تدريج اين مملكت از زير آن بار بيرون برود. يكى هم از مسائل، همان مسأله طب قديم است. آنها همه اين دردهايى كه الان هست، با همين دواهاى علفى معالجه مى‏كردند و معالجه‏شان يك معالجات اساسى بود و اروپا از طب بوعلى تا همين آخر استفاده كردند. كتاب بوعلى تا همين آخر، شايد حالا هم مورد نظر آنها باشد، بروزش را نمى‏دهند. من نه اين است كه ندانم اينهارا. مى‏دانم اشكالات زياد است لكن همه چيز اينطور است، همه مسائل اينطوراست كه ما را، به ما اينطور فهماندند كه خودتان هيچ چيز نيستيد و همه چيز آنها هستند و اينها مى‏خواستند همچو ما را از صحنه انسانيت بيرون بكنند، بگويند ما اصلاً هيچ چيز نداريم، الان هم شما مى‏بينيد كه ما طبيب داريم، معالج داريم لكن تا يك كسى يك مرضى پيدا مى‏كند، راهش را مى‏رود به انگلستان، مى‏رود به امريكا، همين جا مى‏تواند معالجه كنند لكن اينها مى‏روند به آنجا، بعد از مدتى كه آنجا ديدند آنجا هم معالجه‏شان نكرده‏اند، گاهى هم معالجه كردند. اين از باب اين است كه ما را جورى الان بار آوردند كه خيال مى‏كنيم كه غير از آنجا چيزى نيست در كار و حال آنكه نه، هست، اينجا هم هست در كار. در هر صورت ما همه اشكالات را دانيم لكن وقت دارد اينها، الان شما بايد تمام همتان را صرف اين معنا بكنيد كه اين مراحلى كه ما داريم و دارند با آن مخالفت مى‏كنند، اين مراحل را ماطى بكنيم. الان مااحتياج داريم كه قانون‏اساسى‏مان بكنند و تصويب بكنند يك عده آدم مطلع، خبير، مجلس خبرگان پيدا بشود، بايد همه افكار را متوجه اين بكنيد كه يك اشخاص صحيحى، يك اشخاص مسلمانى، يك اشخاص متعهد به اسلامى، يك اشخاص معتقد به اينكه اين مكتب است كه مى‏تواند ما را مستقل قرار بدهد، يك همچو اشخاصى را تعيين بكنيد تا بروند به مجلس و انشاءالله قانون اساسى را آنها چه بكنند و بعد هم به رفراندم گذاشته بشود و اين مرحله را ما طى بكنيم. در همين مرحله‏اى كه ماهستيم، الان ما مخالف داريم. الان همين حرف‏هايى كه شما مى‏زنيد من احتمال مى دهم كه يك كسى بيخ گوشتان است خودتان هم متوجه

صحيفه نور ج 8 صفحه 80

نيستيد. گفتيد كه ببين طب ما از بين رفته، بيائيد برويم آنجا طرحش بكنيم. وقت طرح نيست الان، الان وقت اين نيست كه ما بنشينيم بگوييم كه طب ما چه جور است. دانشگاه ما چه جور است همه اينها اشكال دارد دادگسترى ما چه جور است همه اينها بايد متحول بشود اما موقعش وقتى است كه ما يك حكومت صحيح پيدا بكنيم، ما بتوانيم در دنيا بگويى كه اين مملكت ما، اين رژيم ما، اين قانون ما،اين رئيس جمهور ما، اين مجلس ما، كه مردم، كه دنيا ما را بپذيرد به اينكه ما يك رژيم تام العيارى هستيم. بعد از اينكه اينطور شد،آنوقت بيائيم سراغ اين خرده ريزهايى كه چه شده است، چه عقب افتادگى داريم، چه گرفتارى‏هايى براى ما اين رژيم منحوس سابق درست كرده است، همه چيزها را به هم ريختند، رفتند.

انشاءالله خداوند همه‏تان را تاييد بكند و وظيفه فعلى‏تان را به آن توجه پيدا كنيد. و شماى دانشگاهى و آن طب سنتى و ديگران، همه اين خواهرهاى محترم و شمابرادرها و همه ايران، همه با هم الان بايد توجه به همين مسير داشته باشيم كه نهضت‏مان تو راه هست، اين نهضت را بايد همچنان زنده نگه داريد تا اين مسائل بگذرد. اگر يك سستى بكنيد و برويد سراغ كارهاى ديگر، آن بگويد من خانه ندارم و آن بگويد طب من چطور است و آن بگويد دانشگاه من چطور، در بين راه ما مى‏ترسيم كه يك وقتى يك عايقى پيدا بشود،يك مانعى پيدا بشود و همه اين حرف‏هاى شما بشود ديگر هيچ و تمام بشود و تا آخر ديگر باز ما زير بار همان مسائل باشيم. خدا همه تان را انشاءالله حفظ كند.

والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها