پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 1:55 AM
پيام راديو تلويزيونى امام پس از انجام رفراندم جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند تعالى وعده فرموده است كه مستضعفين ارض را به اميد خودش و توفيق خودش بر مستكبرين غلبه دهد و آنها را امام قرار دهد. وعده خداوند تعالى نزديك است. من اميدوارم كه ما شاهدين وعده باشيم و مستضعفين بر مستكبرين غلبه كنند، چنانچه تاكنون غلبه كردند. تاكنون اين راهى را كه پيموديم براى تبعيت از اسلام و احكام اسلام بوده است و اسلام را ما بايد به علام معرفى كنيم. اگر چنانچه آنطور كه اسلام است به عالم معرفى بشود، عالم توجه به اسلام پيدا كند. متاع مسلمين، متاع ذيقيمتى است لكن بايد عرضه بشود.
من از عموم ملت ايران تشكر مىكنم كه در اين رفراندم شركت كردند و راى قاطع خودشان را كه بايد گفت صد در صد پيروزى بوده است و راى داده شده است، به طور قاطع راى خودشان را دادند و به جمهورى اسلامى هم راى دادند، چنانچه قبلاً هم اين راى را داده بودند. ما احتياجى نمىديديم در اين مساله رفراندم، لكن چون براى قطع بعضى حرف و بهانهها بنابراين شد كه رفراندم بشود و بهانه گيرها فهميدند به اينكه مساله آنطور كه خيال مىكردند نيست و ملت با اسلام است، ملت با روحانيت اسلام است، ملت مىخواهد كه قرآن كريم در ايران عمل بشود و بحمدالله با شوق و شعف و شور و عشق همه اقشار ملت در سرتاسر ايران راى خودشان را به جمهورى اسلامى دادند و نه چيزهاى ديگر. جمهورى اسلام است كه مىتواند همه مقاصد ايرانى را انجام دهد. جمهورى اسلام است كه احكام مترقى او بر تمام احكامى كه در ساير قشرها و ساير مكتبهاست تقدم دارد.
ما مىبينيم كه مدعيان دموكراتيك و دموكراسى صحبت مىكنند، ادعا مىكنند لكن مكتبهاى آنها در شرق يك نحو است و در غرب يك نحو. در شرق با ديكتاتورى عظيم مردم آنجا مصادف هستند و در غرب هم همين طور. ما مىبينيم كه بعضى از اشخاص كه ادعا مىكنندكه ما حقوق بشر را ملاحظه مىكنيم و جمعيتهاى حقوق بشر در طول اين 50 سال كه دولت غاصب پهلوى و پسر پهلوى بر اين ملت غلبه كرد و بر اين ملت با غصب، تمام چيزهاى ملت را برد، در طول اين 50 سال جوانان ما در زندانها بسر بردند و چه بسا جوانانى ما داشتيم كه در حبس پاى آنها را اره كردند و آنها را روى تاوهها بو دادند و تا آن زمان آخر هم اينها در حبس و شكنجه بودند. دژخيمان شاه سابق آنها را از هستى ساقط كردند و اين مدعيان همراهى با حقوق بشر در اين طول مدت نديديم كه يك صحبتى
بكنند، يك استنكارى بكنند. ما ديديم كه رئيس جمهور آمريكا با اين شاه سابق ظالم بدبخت همراهى مىكرد و پشتيبانى مىكرد. پشتيبانى از دژخيمى كه تمام هستى ما را به باد داد و نديديم كه مدعيان جامعه حقوق بشر استنكار كنند بر رئيس جمهور آمريكا، لكن حالا كه اين دژخيمان به دام ملت افتادهاند و ملت خواهد از آنها انتقام بكشد فرياد و ابشراى اينها بلند شده است. نمىتوانم من جز اين بدانم كه اينها دست نشانده دژخيمان هستند. اينها دست نشانده ابرقدرتها هستند، نه اينكه اينها براى حقوق بشر فعاليت مىكنند. من توقع اين را داشتم كه جامعه حقوق بشر اگر راست مىگويد و طرفدار حقوق بشر است به ما اعتراض كند كه اينها را چرا نگاه داشتيد. اين دژخيمان را بايد همان روز اول كشته باشيم، نه اينكه آنها را ما نگاه داشتيم و در زندانها الان هستند و حبسهاى ما هم مثل حبس هاى سابق نيست. حبسهائى است كه در آنها اشخاص به هيچ وجه مورد اهانت حتى نيستند. اينها به ما اعتراض مىكنند كه چرا اينها را محاكمه كرديد، اصلاً معنى ندارد محاكمه مجرم، محاكمه مجرم يك امرى است كه مخالف با حقوق بشر است. حقوق بشر اقتضا مىكند كه ما آنها را همان روز اول كشته باشيم براى اينكه مجرمند و معلوم است كه اينها مجرم هستند. آن كه بايد براى او وكيل گرفت، آن كه بايد به ادعاى او گوش كرد او متهم است نه مجرم. اينها متهم نيستند بلكه مجرم هستند.اينها اشخاصى بودند كه در خيابانها مردم را كشتهاند، زجر دادند و همه ذخائر ما را از بين بردهاند. آيا آنهائى كه در خيابانهاى شهرهاى مختلف ايران كشته شدند اينها بشر نبودند؟ اينها حقوق ندارند؟ آيا مدعيان طرفدارى از حقوق بشر نسبت به اينها كه كشته شدند چرا طرفدارى نمىكنند؟
چرا به ما اشكال مىكنند كه شما چرا دژخيمان را مىكشيد؟ ما در عين حال كه اينها را مجرم مىدانيم و بايد فقط هويت آنها ثابت بشود و بايد آنها را همين كه هويتشان ثابت شد كشت. نصيرى همين كه هويتش ثابت شد كه نصيرى است بايد كشت معذلك او را چند روز نگه داشتند محاكمه كردند و اقرارات او را ثابت كردند و او را كشتند. آيا جامعه حقوق بشر تصور نمىكند كه مجرم را بايد كشت براى حقوق بشر؟ براى اينكه حق خواهى كنيم از بشر؟ بشرهائى كه اينها كشتند، زجر دادند و از بين بردند. ما اينها را معذلك محاكمه مىكنيم و محاكمه كرديم و لكن اعتقاد ما اين است كه مجرم محاكمه ندارد و بايد كشت لكن من متاسفم از اينكه باز غربزدگى در ماها هست و ما ترس از اين داريم كه مبادا در روزنامههاى غرب چيزى بنويسند و مثلاً مجلات غرب يك كلمهاى بنويسند. آنها التبه با عدل و انصاف مخالفند و آنها موافق حقوق بشر نيستند. آنها حقوق اشخاص ابرقدرت را حفظ مىكنند به اسم حقوق بشر. در هر صورت ما بحمدالله در اين رفراندم فاتح شديم و حرفهائى كه در مجلات خارج نوشته شد و چيزهائى كه گفته شد همه باطل از كار در آمد و بحمدالله ملت ما قريب به صددرصد راى به جمهورى اسلامى دادند و از اين به بعد بر عهده ملت است كه اين جمهورى اسلامى را پياده كند.
در جمهورى اسلامى بايد تمام مسائل كه در ايران هست متحول بشود. در جمهورى اسلامى بايد دانشگاهها متحول بشود. دانشگاههاى پيوسته، به دانشگاههاى مستقل متبدل بشود. فرهنگ ما بايد
متبدل بشود. فرهنگ استعمارى، فرهنگ استقلال بشود. دادگسترى ما بايد متحول بشود. دادگسترى غربى، به دادگسترى اسلامى متبدل بشود. اقتصاد ما بايد متحول بشود. اقتصاد وابسته، به اقتصاد مستقل متبدل بشود. تمام چيزهائى كه در حكومت طاغوت بود و به تبع اجانب در اين مملكت ضعيف، در اين مملكت زير دست پياده شده بود، با استقرار حكومت اسلامى و جمهورى اسلامى تمام اينها بايد زيرورو بشود و بايد مردمان خودشان را اصلاح بكنند و بايد اشخاصى كه ظالم هستند و به زيردستها ظلم كردند، بايد آنها ديگر ظلم نكنند. طبقات مختلف به طبقات پائين ظلم نكنند. بايد حق فقرا، حق مستمندان داده بشود. تمام اينها بايد در جمهورى اسلامى عمل بشود و ملت وظيفه دارد كه در جمهورى اسلامى پشتيبانى از دولتها بكند كه به خدمت ملت هستند. اگر دولتى را ديد كه خلاف مىكند، ملت بايد به او تودهنى بزند. اگر چنانچه دستگاه جابرى را ديد كه مىخواهد به آنها ظلم كند، بايد از او شكايت كنند و دادگاهها بايد دادخواهى بكنند و اگر نكردند، خود ملت بايد دادخواهى بكند، برود توى دهن آنها بزند. در جمهورى اسلامى ظلم نيست و در جمهورى اسلامى اينطور مسائلى كه زورگوئى باشد نيست. فقير و غنى، نمىتواند طبقه غنى بر طبقه فقير زور بگويد، نمىتواند استثمار بكند، نمىتواند آنها را با اجر كم وادار به عملهاى زياد بكند. بايد مسائل اساسى حل بشود در اينجا و پياده بشود، بايد مستضعفين را حمايت بكنند. بايد مستضعفين تقويت بشوند، زير و رو بشوند. مستكبر بايد مستضعف بشود و مستضعف بايد مستكبر بشود، نه مستكبر به آن معنى بلكه همه بايد با هم برادروار در اين مملكت همه با هم باشند.
و من به همه اقشار ملت، به تمام عرض مىكنم كه در اسلام هيچ امتيازى بين اشخاص غنى و اشخاص غير غنى و اشخاص سفيد و سياه، اشخاص مختلف، سنى و شيعه، عرب و عجم و ترك و غير ترك به هيچ وجه امتيازى ندارند. قرآن كريم امتياز را به عدالت و به تقوا دانسته است، كسى كه تقوا دارد امتياز دارد، كسى كه روحيات خوب دارد امتياز دارد اما امتياز به ماديات نيست، امتياز به دارائىها نيست. بايد اين امتيازات از بين برود و همه مردم مساوى هستند با هم و حقوق تمام اقشار به آنها داده مىشود. همه با هم مساوى هستند. اقليتهاى مذهبى حقوقشان رعايت مىشود. اسلام براى آنها احترام قائل است، براى همه اقشار احترام قائل است. كردها و ساير دستجاتى كه هستند و زبان مختلف دارند، اينها همه برادران ما هستند و ما با آنها هستيم و آنها با ما هستند و همه اهل يك ملت و اهل يك مذهب هستيم و من اميدوارم در جاهاى مختلفى كه در ايران بعضى عناصر مفسده جو رفتند و آنجا تبليغات سوء مىكنند و مردم بيچاره را وادار مىكنند به اينكه شلوغ كنند و برادر كشى بكنند، خود مردم بيدار بشوند و نگذارند اين خائنين اين قبيل كارها را انجام دهند. ما همه برادر هستيم. ما با اهل سنت برادر هستيم و ما نبايد آقائى كنيم، نبايد حقوق بعضىها را ملاحظه نكنيم. ما در حقوق مساوى هستيم و قانون هم كه انشاءالله بعد به تصويب ملت مىخواهد برسد، در قانون هم همه اقشار حقوقشان ملاحظه شده است و اقليت هاى مذهبى، نسوان و ديگر اقشار همه حقوقشان ملاحظه شده است و هيچ فرقى مابين گروه و گروهى در اسلام نيست فقط به تقوا و به اتقاء به على الله تعالى
فرق است.
و ما اميدواريم كه خداوند تعالى به ما توفيق بدهد كه تا حالا كه رسانديم مطلب را به اينجا و جمهورى اسلامى را اعلام كرديم و من اعلام مىكنم جمهورى اسلامى را و اين روز را روز عيد مىدانم و اميدوارم كه هر سال روز دوازدهم فروردين، روز عيد ملت ما باشد كه رسيدند به قدرت ملى و خودشان سرنوشت خودشان را به دست خواهند گرفت. ما به همه ملت تبريك عرض مىكنيم و من امروز را بر ملت عزيز خودمان، به همه اقشار تبريك عرض مىكنم. مبارك باد بر شما اين عيد. مبارك باد بر شما اين جمهورى اسلامى. لكن همه مكلفيم كه احكام اسلام را مراعات كنيم. بايد بازار ما بازار اسلامى باشد. بازار ما از بى انصافى بايد شستشو بشود. بايد دولت و همه دولتهائى كه بعدها مىآيند همه روى موازين اسلامى باشد، وزارتخانهها روى موازين اسلامى باشند، ادارات دولتى روى موازين اسلامى باشند. بايد مملكتى كه رنگ طاغوت دارد مبدل بشود به مملكتى كه رنگ الله دارد. بايد مملكت طاغوتى به مملكت الهى تبديل بشود.
ما باك نداريم كه در غرب به ما صحبتى بكنند و كسانى كه ادعا مىكنند كه ما حقوق بشر را مراعات مىكنيم به ما اشكال بكنند. ما بايد روى ميزان عدل رفتار كنيم. ما بعد به آنها خواهيم فهماند كه معنى دموكراسى چيست. دموكراسى غربىاش فاسد است، شرقىاش هم فاسد است، دموكراسى اسلامى صحيح است و ما بعدها اگر توفيق پيدا بكنيم به شرق و غرب اثبات مىكنيم كه اين دموكراسى كه ما داريم، اين دموكراسى است، نه آنكه شما داريد و طرفدار سرمايه دارهاى بزرگ هستيد و نه اينكه آنها دارند و طرفدارهاى ابرقدرت هستند و همه مردم را در اختناق عظيم گذاشتند.
در اسلام اختناق نيست. در اسلام آزادى است براى همه طبقات، براى زن، براى مرد، براى سفيد، براى سياه، براى همه. مردم از اين به بعد بايد از خودشان بترسند، نه از حكومت، از خودشان بترسند كه مبادا خلاف بكنند. حكومت عدل از خلافها جلوگيرى مىكند، جزا مىدهد. ما از خودمان بايد بترسيم كه خلاف نكنيم والا حكومت اسلام خلاف نخواهد كرد. ديگر قضيه سازمان امنيت در كار نيست، زجرهاى سازمان امنيت ديگر در كار نيست. ديگر نمىتوانند پاسبانها به ما زور بگويند و به ملت ما زور بگويند. ديگر دولت نمىتواند به ملت زور بگويد. دولت در حكومت اسلامى در خدمت ملت است، بايد خدمتگزار ملت باشد و ملت اگر چنانچه نخست وزير هم يك وقت ظلم كرد، به دادگاهها شكايت مىكند و دادگاهها او را به دادگاه مىبرند و جرم او اگر ثابت شد به جزاى اعمالش مىرسد.
اين ديگر آنطور نيست كه در اسلام بين نخست وزير و بين غير نخست وزير فرق داشته باشد. خليفه مسلمين در صدر اسلام با اهل ذمهاى كه با هم يك مخالفتى داشتند، در محضر قاضى حاضر شد و قاضى حكم داد و سر به اطاعت گذاشت. اسلام اينطور است، اسلام طورى نيست كه براى طبقهاى يك بالائى قائل باشد ولى براى طبقه دانشمندان البته متقى، مرتبه بالاتر است براى اينكه مرتبه انسانيتشان بالاتر است. اسلام به انسانيت انسان ارج مىگذارد. انسانيت انسان به علم و تقواست، به
دانشمندى و تقواست. كسى كه علم و تقوا دارد، اين به ديگران مقدم است و كسى كه هر چه هم دارائى داشته باشد ولى تقوا نداشته باشد، ابدا در اسلام ارجى ندارد. در هر صورت من از عموم ملت مىخواهم كه خودشان را متحول كنند، روحياتى كه در زمان طاغوت داشتند متحول كنند به روحيات اسلامى.
الان ما در ايران بسيارى از مستمندان داريم، بسيارى از اشخاص داريم كه در اين قضايا از هستى ساقط شدند، بايد اشخاصى كه دارا هستند به آنها كمك كنند و به مستمندان يك زندگى مرفه بدهند. دولت بايد به فكر اينها باشد. ملت بايد به فكر اينها باشد و بايد براى آنها مسكن بسازند، براى آنها زندگى صحيح بسازند، براى كارمندها زندگى صحيح بسازند. چند روز پيش يك دسته از كسانى كه داراى كارخانه بودند و روساى كارخانهها بودند كه آمدند آنجا، من به آنها گفتم كه خود شما بايد كار را اصلاح كنيد، الان برويد خارج از اين منزل و خودتان يك جلسهاى بكنيد و با هم مشورت بكنيد و با هم سرمايه بگذاريد از براى اينكه كارمندان و كارگرهاى اين كارخانه را بر ايشان منزل درست كنيد، برايشان زندگى مرفه درست كنيد. اگر نكنيد ممكن است خداى نخواسته يك وقت اينها عصيان بكنند و اگر عصيان كردند، ديگر ما نمىتوانيم جلوى آنها را بگيريم و من به كارمندان و كارگران و ساير طبقات مستضعف انشاءالله و عده مىدهم كه ايران براى شما كار درست مىكند، اسلام براى شما كار درست مىكند، اسلام زندگى شما را مرفه ميكند، اسلام براى شما منزل درست ميكند. اسلام آنقدرى كه در فكر مستمندان است در فكر ديگران نيست . و من از خداى تبارك و تعالى در اين روز عيد كه روز پيروزى ملت ماست توفيق همه مسلمين را خواستارم و من اميدوارم كه ديگر ممالك اسلامى با هم متحد بشوند و دست طاغوتها را از ممالك خودشان قطع بكنند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته