پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 1:50 AM
بيانات امام خمينى در جمع پزشكان شهرستان قم
ايجاد بى تفاوتى و تفرقه افكنى، خيانت بزرگ رژيم سابق
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از آثار اين نهضت اين شد كه ما با رخسارهايى مواجه مىشويم كه قبلاً نمىشديم. ما قبلا بواسطه فعاليتهائى كه عمال اجانب و خود در مدتهاى طولانى كرده بودند از هم جدا بوديم، همه قشرها از هم جدا بودند.
ما (يعنى روحانيت ) با شما يعنى اطباى ارجمند علقهمان فرق دارد با علقههاى ديگر (العلم علمان: علم الابدان و علم الاديان) روح و جسم با هم وحدت دارند، جسم ظل روح است، روح باطن جسم است، جسم ظاهر روح است، اينها با هم يك هستند، جدايى از هم ندارند. همانطورى كه جسم انسان و روح انسان وحدت دارد بايد طبيب جسمى و طبيب روحى وحدت داشته باشند، آنها بايد يك باشند و مع الاسف ما را از هم جدا كردند، ما را از همه اقشار جدا كردند، روحانيت رايا - به نسيان - به طاق نسيان سپردند يالكه داركردند، شما را از نظر ما انداختند، ما را از نظر شما انداختند، اين خيانتى بود كه در عرض قريب سيصد سال اجانب با كارمندهاى خودشان، با عمال خودشان انجام دادند، دانشگاه رااز مدارس ما جدا كردند بلكه هر يك را مخالف ديگرى كردنذ، اقشار ملت مارا از هم جدا كردند، اين خيانت بزرگى بود كه به ما و ملت ما كردند تا ما را به اين روزها نشاندند. نه تنها اقشار يك ملت را از هم جدا كردند، ملتها را از هم جدا كردند، بطورى كه ملت ايران با ملت تركيه هيچ روابط ندارد و نداشت، اگر مخالفت نداشت موافقت هم نداشت، بى تفاوت بود. اگر مصيبتى به برادرهاى ترك ما مثلا مىرسيد يا عرب ما، برادرهاى فارس ما بى تفاوت بودند و بعكس ، اگر به ما مصيبتى وارد مىشد آنها بى تفاوت بودند. اين بى تفاوتى از همين عمال اجانب و خود اجانب ايجاد شد كه يا تا توانستند مخالفت ايجاد كنند و اگر نتوانستند غفلت ايجاد كنند و ما را غافل كردند، از مقدرات خودمان غافل كردند. از مقدرات برادرهاى خودمان غافل كردند. ما بايد از اين به بعد اين هوشياريى كه ملتمان پيدا كرده است جديت كنيم كه ادامه پيدا كند. ما صدمه اين غفلتها را سيصد سال است داريم ميخوريم پنجاه و چند سال است كه پيرمردهاى ما، آنهائى كه به سن من يا يك قدرى هم كمتر هستند، پنجاه و چند سال است كه عذاب اليم اين طايفه را چشيدند و شما جوانها هم بيست و چند
سال است كه ديديد هر چه ديديد، و شنيديد هر چه شنيديد.
همه ذخائر ما را از بين بردند، نيروى انسانى كه از همه ذخائر بالاتر است از بين بردند انسانهاى ما را كه بايد مقدرات اين مملكت در دست آنها باشد و مملكت را آباد كنند، معنويتش را آباد كنند، ماديتش را آباد كنند، اين نيروها را از دست ما گرفتند يا به مراكز فحشاه كشيدند. تمام مراكز آموزشى را اينها مراكز فحشاء قرار دادند، سينما كه يكى از مراكز آموزشى است در دنيا، راديو و تلويزيون كه يكى از مراكز آموزشى است براى همه، آموزش براى همه طبقات، دستگاهى است كه بايد همه ملت را آموزش بدهد ،اينها به صورت ديگرى، واژگون در آوردند. سينماها را مراكز فحشاءتقريبا قرار دادند، راديوها تبليغاتشان ديديد چه بود، تلويزيون هم همينطور، اينها امروز كه به خدمت اسلام در آمدند بايد اصلاح بشوند و مشغولند به فعاليت براى اينكه اصلاح بشوند. الان هم آن تتمه رژيم فاسد در اينها هست، در مطبوعات ما هست، در روزنامههاى ما هست، در مجلات ما هست، الان هم آن فساد هست تتمه آن، بايد بتدريج اينها اصلاح بشود. اين اخلاق فاسدى كه در جوانهاى ما ايجاد كردهاند، باز هم تتمهاش هست لكن بايد اصلاح بشود. خدا مىداند كه اين مراكز فحشاء با جوانهاى ما چه كرد، براى آنها همه چيز را تهيه كردند كه غفلت كنند از همه چيز خودشان، مراكز فحشاء را درست كردند به رايگان دادند، دعوت كردند، دعوتها كردند، جوانهاى ما را كشيدند در آن مراكز و از مقدرات خودشان غافلشان كردند.
پيدايش تحول معنوى بدست خداوند متعال
من خدا را شكر مىكنم كه در ظرف اين يك سال، يك سال و نيم يك تحول اساسى در ملت ما پيدا شد، جوانهاى ما توجه به مسائل روز پيدا كرده اند، منصرف شدند از آن، اكثراً از آن چيزهائى كه قبلا بود متحول شدند، منصرف شدند، تحول هاى معنوى پيدا شدكه اين تحولها را نمىتوانيم اسمى رويش بگذاريم الا اينكه به دست خدا بود،بشر نمىتواند.
تحول روحى در همه طبقات، اينرا كراراً گفتهام كه يك پاسبان مىآمد يك بازار را سرتاسر هر امرى را مىكرد اطاعت مىكردند وبراى خودشان حق چون و چرا قائل نبودند، نه اينكه حق قائل بودند و نمىكردند، اصلا، وضع روحى شان را اينطور كرده بودند كه - حق - كوركورانه بايد اطاعت كرد، همانطورى كه ارتش ما آنطور بود، مردم را اينطور كرده بودند كه مثل گوسفند اطاعت كنند، سر تا پا اطاعت باشد، چه فرمان سلطان، چه فرمان خداً چه فرمان ايزد، چه فرمان شاه، اين كلمه را در اذهان بچههاى ما از بچگى رشد دادند، آنهم اين شاه. يك تحولى پيدا شد در ظرف يكى دو سال كه همين جمعيتى كه از پاسبان آنطور وحشت داشتند، به تانكها حمله كردند و به شاه هر چه خواستند گفتند و او را بيرونش كردند، همين جمعيت كه ديروز از يك ستارهدار آنطور خوف و وحشت مىكرد، مشتش را گره كرد، مقابل همه ايستاد و همه را بيرون كرد.
اين غير از تقدير الهى، غير از حكم الهى نيست، ايمان است، اگر ايمان نبود نمىشد، ايمان
به خدا اين كار را كرد، ايمان به مبادى اسلامى اين كار را انجام داد، همه با هم گفتند كه ما اسلام را خواهيم، اين ايمان بود. قدرت ايمان غلبه كرد بر اين قدرتها و الا ما كه چيزى نداشتيم، با همان كاردهاى توى مطبخ خانه و با همان - عرض كنم - چوبها، با همان چيزها آمدند بيرون و غلبه كردند بر اين تانكها و توپها و مسلسلها و اينها، گفتند اينها ديگر اثر ندارد. در مقابل ايمان ارث رهم نداشت و نتوانست اثر بكند.
ايمانتان را حفظ كنيد آقا، ايمان به خدا را حفظ كنيد، وحدت كلمه را حفظ كنيد، اين نهضت را حفظ كنيد، ما هرچه داريم از اين ايمان و وحدت كلمه است. آنها ايمان را از ما خواستند بگيرند و وحدت كلمه را، كوشش كردند براى اين دو تا و خداى تبارك و تعالى نخواست و با ما بود و متحول كرد يك مملكت و يك ملتى كه اعتنا به مسائل دينى نداشت، متحولشان كرد بطورى كه همه توجه دارند همه با، ايمان به ميدان آمدند، يك ملتى كه با هم دعوا داشتند، اين شهر با آن شهر، اين محله با آن محله، اين جوان آن جوان، يك دفعه يك تحول الهى پيدا شد كه حس تعاون پيدا شد، يكى از دوستان من مىگفت كه در تهران من در اين تظاهرات ديدم كه يك پيرزنى يك جايى ايستاده است و يك كاسه اى دستش هست كه در آن تويش پول است گفتم خوب لابد اين حالا مىخواهد يك پولى جمع بكند، رسيدم به آن گفتم كه پيرزن چيست؟ گفت كه حالا چو ن بازار تعطيل است مردم هم به تلفن احتياج دارند من ديدم كه اين كار را بكنم، اين پولها را بياورم كه مردم پول خرد ندارند بردارند بيندازند آنجا و تلفن بكنند، يك همچو حسى در يك افراد پيدا شد، يك همچو حس تعاونى كه وقتى كه اين جمعيت بيرون مىآمد، همه مردم در خانه و بيرون با اينها كمك مىكردند. اين تحول به دست خدا واقع شد، اتكال به خدا بكنيد، اگر خداى نخواسته اين ايمان از دست ما گرفته بشود، اين اتكال به خدا از دست ما گرفته بشود وحدت كلمه هم گرفته خواهد شد، باز خداى نخواسته برگشت به همان مصيبتهاست.
جمهورى اسلامى، نه يك كلمه كم، و نه يك كلمه زياد
دعوت كنيد مردم را، دعوت كنيد همه را به اينكه در اين رفراندم به جمهورى اسلامى، فقط جمهورى اسلامى، يك كلمه اين طرف يك كلمه آن طرف نبايد باشيد، نه از آن اسقاط بشود نه به آن زياد بشود شياطين مىخواهند يك كلمه را اسقاط بكنند يا كلمه را زياد بكنند، توجه به اين معنا داشته باشيد، دعوت كنيد همه را.
من از همه اطباء ايران و حالا كه قم هستم از اطباء قم و از مريضخانهها تشكر مى كنم كه در اين مسائل، اينها هم حس مسئوليت كردهاند و انجام وظيفه كردهاند. خداوند همه شما را به وظايفتان بيشتر از اين آشنا كند كه اين دعاى بزرگى است و همه شما را سعادت بدهد و همه شما را سلامت و مملكت شما را از دست اجانب نجات بدهد. انشاءالله خداوند همهتان را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته