0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:49 AM

 

صحيفه نور ج 5 صفحه 105

تاريخ: 30/11/57

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از فرهنگيان

مقدرات يك مملكت در هر مقطع زمانى به دست مردم همان مقطع بايد اداره شود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

... اينها همه در سايه حكومت عدل خوب اداره مى‏شود و به طور شايسته عمل مى‏شود. و اگر سران حزب حاكمه فاسد باشد، اين فساد سرايت مى‏كند به همه اقشار كشور. شما ملاحظه كرديد كه يك شخص فاسد كه در اين مملكت حكومت كرد و طى بيست و هشت سال سلطه بر اين مردم مملكت پيدا كرد، آن هم سلطه غير قانونى، چه فسادها كرد.

اين اصل رژيم سلطنتى مخالف با حقوق بشر است براى اينكه ما فرض هم بكنيم كه همه ملت جمع بشوند و يك رژيم سلطنتى را راى بدهند، البته ملت حق دارد كه يك رژيمى را اختيار كند لكن ملت حق ندارد كه يك رژيمى را براى آينده‏ها اختيار كند يعنى امروز همه مقدرات مملكت به دست خودمردم بايد اداره بشود. مردم حق دارند كه يك نفرى را به عنوان سلطان، به عنوان رئيس جمهور، به هر عنوانى انتخاب كنند. اين صحيح است، خوب خود مردم به اختيار خودشان اين كار را كردند لكن آيا مردم حق دارند كه الان براى طبقات بعد، براى فرزندان، فرزندان فرزندان، الان تكليف معين كنند؟ هيچ چنين حقى براى هيچ كس نيست. شماها خودتان به حسب حقوق بشر، خود شما بايد بر مقدرات خودتان حكومت كنيد، بر مقدرات خودتان دست داشته باشيد اما شما بر مقدرات يك كشور ديگر نمى‏توانيد، بر مقدرات يك ملت ديگر نمى‏توانيد، بر مقدرات آنهائى كه نيامدند هم نمى‏توانيد شما دخالت كنيد، حقى نيست برايتان. بنابراين سلطنت به اين معنا كه ارثى باشد و پشت در پشت سلطان باشد يك كسى، قانونى نيست و مخالف حقوق بشر است.

اساس رژيم پهلوى اساس ظلم و سلطه‏اش سلطه باطل بود

ما فرض مى‏كنيم كه رضا شاه اول كه آمد (ما غمض عين مى‏كنيم از همه چيزهايى كه مى‏دانيم) ما فرض مى‏كنيم كه رضا شاه اول كه آمد مورد استقبال مردم شد و همه قبولش كردند، بسيار خوب خود رضا شاه را در پنجاه سال پيش از اين مردم قبول كردند، الان افراد اين مملكت اشخاصى هستند كه غير آن اشخاصى هستند كه در آنوقت بودند، آنها در آن زمان افراد اين مملكت بودند، حق داشتند كه براى خودشان يك كسى را انتخاب كنند لكن انتخاب پسر

صحيفه نور ج 5 صفحه 106

او را اگر فرض كنيم كردند، انتخاب پسر او را براى ما كه در اين زمان زندگى مى‏كنيم حقى از براى پدران ما نبوده است كه همچو انتخابى را بكنند، بنابراين ما بر فرض اينكه آمدن رضا شاه را به استقبال مردم هم ما قائل بشويم، خود او درست مى‏شود لكن پسر او غير قانونى است در صورتى كه همه مى‏دانيد كه از اول اين بنا، در اين سلسله غير قانونى بود. از اول مجلس موسسانى كه اينها درست كردند با زور و سرنيزه بود، از اول وكلايى كه اينها ايجاد كردند با انتصاب بود نه انتخاب مردم، مردم هيچ اطلاعى از اين معانى نداشتند و اگر داشتند نمى‏توانستند نفس بكشند. بنابراين اساس اين حكومت اساس ظلم بود و سلطه‏اش سلطه باطل بود. از اول سلطه باطل آنها داشتند بر كشور ما و در عين حال كه سلطه باطل بود، كارها هم همه از روى خيانت و جنايت بود.

نابودى مملكت و ايجاد بازار براى حفظ منافع ابر قدرت‏ها به اسم تمدن بزرگ!!

الان وقتى كه شما مملكت خودتان را ملاحظه مى‏كنيد، هر جا كه برويد در هر موسسه‏اى كه دست بگذاريد يك موسسه خراب مى‏بينيد فرهنگ شما يك فرهنگ استعمارى است يك فرهنگ صحيح نيست. ارتش تحت حمايت مستشاران آمريكا و تحت تربيت آنها بودند. زراعت ما را بكلى از بين بردند، صنعت ما را از بين بردند. با اسم تمدن بزرگ، بكلى خراب كردند اين مملكت را و بازار درست كردند براى كشورهاى بزرگ خصوصا براى آمريكا. بنابراين حساب‏هائى كه الان در مملكت پياده مى‏شده است، اين آشفتگى‏هايى كه الان در مملكت هست، اين محتاج به يك كمك همگانى است.

تاكيد بر تعليم و تربيت همه جانبه و آشنا ساختن نوجوانان با مسائل روز و سياست

شما البته شما متصديان مدرسه علوى البته (از قرارى كه تاحالا به من گفته‏اند، من خودم كارى به كار اين امور ندارم لكن از قرارى كه من شنيدم) بسيار خوب عمل كرديد، بچه‏هاى ما را خوب تربيت كرديد فقط يك نكته بوده است كه اشكال داشتم و آن نكته را از اين به بعد شما مور د نظرتان باشد و آن اينكه بچه‏هاى ما در هر زمانى موافق آن زمان بايد تربيت بشوند. و در روايات هم هست كه بچه‏هاتان را تربيت كنيد به غير آنطورى كه خودتان هستيد، براى زمان آتيه براى اينكه اينها در زمان آتيه بايد دست به كار مملكت و كشور بشوند. شما بچه هارا از سياست از اينطور چيزها دور نگه نداريد، دور نگه داشتن بچه‏ها از سياست آن فرمى مى‏شود كه وقتى وارد در اجتماع شدند، مثل يك آدم كورى وارد در اجتماع بشوند. اگر خود اشخاصى كه مى‏خواهند در اين مملكت در اين كشور زندگى بكنند و مقدرات اين مملكت دستشان باشد آنها بايد آگاه باشند از همه خدعه‏هايى كه كرده‏اند، از همه كارهايى كه استعمار كرده از همه عقب نگهدارى هايى كه بدست اينها واقع شده، اينها بايد به دست شماها و به تعليم شماها به آنها گفته بشود، آنها را وارد كنيد در مسائل روز، آنها مطلع باشند از مسائل روز. اگر خداى نخواسته در اين قصور بشود، يك وقت مى‏بينيد كه چهره‏هاى منحرفه كه وارد در

صحيفه نور ج 5 صفحه 107

مسائل روز هستند، غلبه مى‏كنند بر چهره حقه كه وارد بر مسائل روز نيست. تربيت و تعليم همه جانبه بايد باشد يعنى آن مقدارى كه كشور احتياج به آن دارد، انسان احتياج به آن دارد، خود شخص احتياج به آن دارد بايد تعليم و تربيت در آنجا به همه ابعاد باشد.

دستورات تربيتى اسلام در برگيرنده تمام ابعاد وجود انسان است‏

اسلام، اگر چنانچه مطالعاتى داريد و انشاءالله داريد در اسلام و در قرآن، اسلام فقط عبادت نيست، فقط تعليم و تعلم عبادى و امثال اينها نيست، اسلام سياست است اسلام از سياست دور نيست، اسلام يك حكومت بزرگ بوجود آورده است، يك مملكت بزرگ بوجود آورده است، اسلام يك رژيم است، يك رژيم سياسى است منتها ساير رژيم‏ها از بسيارى از امور غافل بودند و اسلام از هيچ چيز غافل نيست يعنى اسلام انسان را تربيت مى‏كند به همه ابعادى كه انسان دارد. بعد مادى دارد، راجع به بعد مادى تصرفاتى دارد، بعد معنوى دارد، راجع به معنويات صحبت دارد بالاتر از آن دارد، بالاتر از آن صحبت دارد يعنى از آنوقتى كه ازدواج حاصل نشده است بين پدر و مادر، اسلام براى ساختن انسان دستور دارد كه چه زنى را انتخاب كند چه مردى را آن زن انتخاب كند، وضع اخلاقى‏اش چطور باشد، وضع ديانتش چطور باشد. يك نفر زارع وقتى مى‏خواهد خواهد يك زراعتى بكند و يك تخم را در يك زمينى كشت بكند اين زمين را بايد ملاحظه بكند، آن چيزهائى كه موجب تربيت اين است بايد ملاحظه بكند، اين چيزهايى كه وقتى ظهور پيدا كرد اين مثلاً نبات، بايد آنها را ملاحظه كند كه چه چيز مفيد با اين است چه چيزهايى مخالف با اين است، از آن رد بكند، بايد همين طور مواظبت كند تا وقتى كه رشد كرد و به ثمر رسيد. اسلام همين معامله را با افراد انسان كرده است يعنى معامله يك نفر زارع كه مى‏خواهد يك كشتى بكند و مى‏خواهد از آن استفاده بكند، از قبل از آنكه كشت بشود، دستور دارد كه پدر ومادر چه جور بايد باشند يعنى ازدواج چه جور بايد باشد. اين براى اين است كه ملاحظه عاقبت اين امر را كرده است كه اگر پدر و مادر يكى از آنها مثلااخلاقش فاسد باشد، اعمالش اعمال غير انسانى باشد، اين بچه هايى كه پيدا مى‏شود، به واسطه وراثتى كه هست در كار اينها در او تاثير دارد و لهذا مثل يك كشتكار بسيار دقيق بسيار دلسوز، اسلام به نوع انسان مراعات كرده است و از آن اول تا زمانى كه ازدواج مى‏شود، ازدواج كه شد چه ترتيبى در ازدواج است، بعد در قضيه لقاح چه جور آداب، آداب بسيار در آنجاهست، بعد در زمان - عرض مى‏كنم - رضاع آداب بسيارى در آن جا هست، بعد در دامن مادر آدابى هست كه بعد در ظل پدر آدابى هست، بعد در مدرسه آدابى هست، بعد در اجتماع آدابى هست، اين بچه را از آنوقتى كه باز به دنيا نيامده مراعات كرده تا برسد به مرتبه عالى و براى همه اينها دستور دارد و ساير رژيم‏هاى عالم، ساير دولت‏هايى كه در عالم هست، به اينها اصلش كارى ندارد، آنها فقط يك كارى دارند و آن اين است كه اين اجتماع مثلا به نفع خودشان يك آرامى پيدا كند تا چپاول كنند مردم را، يا آن هم كه بسيار خوب و عادل است كارى به اين مسائل ندارد، فقط راجع به اين دارد، مسائل اجتماعى خودش را مثلاً يكقدرى‏

صحيفه نور ج 5 صفحه 108

صحيح بكند، اما بچه بايد چه جور باشد تا آخر، تربيت بايد چه جور باشد تا آخر، زمان حمل و زمان رضاع اصلاً مطرح نيست در ساير رژيم‏ها. اسلام يك همچو چيزى است كه وقتى كه انسان بزرگ شد معاشرت خودش با برادرش، معاشرت خودش با پدر و مادرش، معاشرت پدر و مادر با پسر و معاشرت اين دو تا با همسايگان، معاشرت اينها با همشهرى‏ها، معاشرت اينها با همدين ها، اينها با خارجى‏ها، همه اينها در اسلام هست و اسلام يك حكومتى است كه يك جنبه‏اش حكومت سياسى است و يك جنبه‏اش حكومت معنوى. يعنى دو طرف دارد انسان، دو وضع دارد انسان، دو رو دارد انسان، يك روى مادى، اسلام در اين روى مادى در همه جهاتش احكام دارد، يك روى معنوى كه اصلاً مطرح نيست در رژيم‏ها كه انسان را تربيت‏هاى معنوى و تهذيبى بكند تا برسد به مرتبه اى كه ديگر هيچ كس نمى‏داند الا الله. تا آن جا اسلام همين طور كشيده دست مردم را گرفته و برده است تا برساند به ملكوت اعلى ساير رژيم‏ها اينطور نيستند.

جدا كردن دين از سياست توطئه استعمار

مقصود من اين بود كه قضيه سياست يك مطلبى نيست كه در اسلام مطرح نباشد، اين معنا كه دين از سياست جداست، اين مطلبى است استعمارى‏ها انداخته‏اند در دهن مردم و مى‏خواهند به واسطه اين، دو فرقه را از هم جدا كنند يعنى آن‏هايى كه عالم دينى هستند عليحده‏شان كنند و آنهايى كه غير عالم دينى هستند عليحده‏شان كنند سياسيون را از ساير مردم جدا بكنند تا استفاده‏هايشان را بكنند اگر قوا با هم مجتمع بشوند آنها مى‏دانند كه با اجتماع قوا نمى‏توانند اينها منافعى را كه مى‏خواهند ببرند و لهذا دامن به اين تفرقه‏ها زده‏اند زياد. اول همين معنا كه دين از سياست جدا ست. قبل از آن معنا اصلش دين افيون است، دين افيون مردم است، آخوندها دربارى هستند. جدا كردند، اصلاً دين را در نظر مردم متزلزل كردند.

قيام انبيا عبارت بود از ستيزه با مستكبرين و قلدرها و حمايت از مستضعفين

در صورتى كه كسى اگر ملاحظه كرده باشد اينهايى كه اديان را در دنيا آورده‏اند، حضرت ابراهيم سلام الله عليه، حضرت موسى سلام الله عليه، حضرت رسول صلى الله عليه و آله، اينها ببينيم از چه طايفه‏اى بودند، چكاره بودند. آيا اينها را، حضرت موسى را فرعون روى كار آورده است؟! يا حضرت موسى يك شبانى بوده، از اينجا رفته سراغ فرعون. حضرت موسى رفته و فرعون را خواسته بكوبد و فرعونيت او را از دستش بگيرد يا فرعون او را برده پيش خودش تا اينكه مردم را خواب بكند؟ حضرت موسى مردم را آگاه كرد وبيدار كرد و با آن بيدارى به فرعون حمله كرد و آن كارهايى كه كرد. خود پيغمبر ما - پيغمبر ما - هم شبانى كرده است، هم از همين توده مردم از همين توده طبقه سه بوده است و از اول كه قيام كرده بر ضد قلدرها، بر ضد ديكتاتورها كه در آن زمان در جزيره العرب عبارت از قريش بودند و يك طوايف ديگر بر ضد آنها قيام كرده نه اينكه آنها اين را

صحيفه نور ج 5 صفحه 109

آوردند روى كار تا مردم را اغفال كند، اين مردم را آگاه كرده و رفته سراغ آنها. اگر كسى تاريخ اسلام را بداند، از آنوقتى كه ايشان به مدينه رفتند يك عده از اين، همين مسلمان‏ها دور ايشان جمع شدند، يك عده از اين، همين طبقه صالح دور ايشان جمع شدند، بى چيز بودند يك صفه مسجد رسول الله، اين هم نه اين صفه‏ها بوده كه شما ديديد، يك چيزى بوده است كه درست كرده بود، عده زيادى از آنهايى كه اصحاب پيغمبر بودند، طرفداران پيغمبر بودند، آنجا مى‏خوابيدند، اصلاً منزل نداشتند، خود پيغمبر منزلش آن اتاق‏هايى بود كه با گل درست كرده بودند، آن هم نه يك معمارى، يك چيزى، يك چيزى بوده است معذلك پيغمبر همين طبقه سه را، همين مستضعفين را جمع كرد و جنگ‏ها را با اينها شروع كرد بر خلاف سرمايه دارها و بر خلاف قلدرها و بر خلاف شتردارها و بر خلاف قافله دارها و بر خلاف اينها و دائما جنگ اينها با اين دسته بوده. بنابراين، اين يك اغفالى بوده است كه ما را كرده‏اند كه دين از سياست جداست. سياست غير از اين است كه يك مملكت‏دارى به طرز صحيح عاقلانه موافق با همه روابط و ضوابط كه در اسلام بوده است؟ اسلام حكومتش سرتاسر تقريبا آسيا را تقريبا گرفته بوده معذلك به ما مى‏گويند كه دين از سياست جداست، همان‏هائى كه امر دين با آنها بود همان‏ها امر سياست را داشتند. حضرت امير، هم مساله مى گفت هم احكام مى‏گفت، هم شمشير در دستش بود و جنگ كرد. خود رسول الله هم قرآن را آورد هم حديث را آورد و شمشير را وارد كرد و آورد و با مخالفين جنگ كرد و آنها را تابع خودش كرد. اين يك مساله‏اى است كه بايد خيلى مراعات بكنند.

تربيت صحيح انسان از اهم مسائل است

آقايان كه تربيت بچه‏ها را مى‏كنند مسائل سياسى روز را هم به آنها تعليم بكنند، نمى‏گويم همه آن اين باشد، همه چيز بايد باشد. يك بچه‏اى كه از يك مدرسه بيرون مى‏آيد بايد هم مسائل دينى‏اش را بداند، مسائل نماز و روزه‏اش را بداند، هم تربيت‏هاى علمى بشود مطابق هر جورى كه، سيستمى كه هست و هم تربيت سياسى بشود. اين معنا را البته يك خرده گيرى مى‏كردند بر مدرسه شما كه انشاءالله اميدوارم از حالا به بعد كه يك قدرى اميد است آزادى پيدا بشود، با آزادى همه كارها را انجام بدهيد و اين چيزى كه برعهده شماست و آن تربيت انسان است و از اهم مسائل است تربيت انسان كه به عهده شما يك مقداريش هست، آن را به طور صحيح و بطور خوب عمل بفرمائيد. ضمنا بايد اين را هم عرض كنم كه ما در مدرسه علوى وارد شديم و آنجا را بگويم غصب كرديم يا اينكه ميهمان آقايان شديم و من به مجرد اينكه روز تحصيل آمد گفتم اين افراد را جمع كنند و بروند و من هم بروم جاى ديگر، بعد آمدند گفتند، از خود آقايانى كه متصديان امور مدرسه هستند تقاضا كردند كه شما اگر چنانچه رفتنتان خيلى طولانى نيست از اينجا به جاى ديگر نرويد از اينجا برويد به قم، اين براى ما مثلاً خيلى پشتوانه‏اى است. از اين جهت ما اطاعت امرشان كرديم و من تا سه و چهار و پنج روز ديگر انشاءالله رفع زحمت مى‏كنم و شما را به خدا مى‏سپارم و از خداى تبارك و تعالى تأييد همه

صحيفه نور ج 5 صفحه 110

شما را مى‏خواهم و اميدوار بودم و من احتمال مى‏دادم كه آقاى علوى هم باشند روز پنج شنبه كه نتوانستند بيايند و من از اول ايشان را مى‏شناسم و ايشان از دوستان قديمى من هستند و من توفيق ايشان را از خداى تبارك مى‏خواهم.

والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها