پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 1:47 AM
بيانات امام خمينى در ديدار با قضات و وكلاى دادگسترى
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
تضعيف مذاهب راهى براى غارت خزائن و تخدير تودهها
من از جهتى بايد اظهار تاسف بكنم و از جهتى بايد اظهار شادمانى. آنكه موجب اظهار تاسف است، اين است كه طبقات ملت ايران به واسطه فعاليتهاى اجانب همچو از هم دور شدند كه ما در تمام عمر مواجه با اين وجوه كريمه نشديم و هر كدام، هر صنفى در يك طرف واقع شدند، دانشگاهى در يك طرف بود، روحانى در يك طرف بود، قضات دادگسترى در يك طرف بودند، علماء روحانى در يك طرف بودند و وكلاى دادگسترى همين طور و اين دستى بود كه از اجانب در اين مملكت فعاليت ميكرد. كارشناس هاى آنها از سابق الايام مطالعه كردند اين ممالك شرق را و زمينهاى اينجا را، وجب به وجب رفتند و گردش كردند و چيزهاى مادى كه در آن بوده است كشف كردند. روحيات ما و طوائف ما را و آن چيزهائى كه ما به آنها متمسكيم اينها را مطالعه كردند و در اثر اين مطالعهاى كه كه اينها كردند، يافتند كه اگر چنانچه مذهب در بين اين مردم باشد و همه تحت يك لوا باشند نمىتوانند بر اينها غلبه كنند و اين خزائن را ببرند و كوشش كردند اينها براى اينكه تضعيف كنند مذاهب را واصل مذهب را بگويند كه اينها چيزهائى بودند كه قدرتمندها درست كردند، اينها افيون جامعه است، اصل ديانت افيون جامعه است. و اين براى اين بود كه مىخواستند كه مذهب را در نطر مردم و در نظر روشنفكرها نازل كنند و از دست بدهند اينها اعتصام به مذهب را در صورتى كه كسى كه به تاريخ انبياء توجه بكند، مىبيند كه انبياء از تودهها در آمدند و حمله كردند به قدرتمندها، از بين همين تودهها. حضرت موسى يك شبانى بود با يك عصا از همين تودهها و بر ضد فرعون قيام كرد و تا آنجا رساند. پيغمبر خودمان كه تاريخش نزديك است و همه آقايان لابد مىدانند، اين يك شخصى بود كه از همين تودهها و جمعيتها بود و با همينها بود و از بدو بعثت تا آخر، با قدرتمندها و باغدارها و مكنت دارها سرمايه دارها هميشه در جدال بود. پيغمبرها از اين تودهها بودند و قدرتمندها را مىترساندند، نه از قدرتمندها بودند براى اينكه تودهها را چه بكنند. اين يك مطلبى است كه واضح است لكن دست تبليغات اجانب خيلى قوى است.
تفرقه ميان احزاب و كوبيدن روحانيت از جمله دسائس اجانب
از آنطرف ديدند كه خوب، بين خود اقشار ملت اگر اينها با هم متحد باشند، باز هم آن منافعى كه مىخواهيم ببريم، نمىتوانيم ببريم، بين اقشار اين ملت را ما اختلاف بيندازيم. اول متوجه شدند به روحانيت، در زمان رضاخان (اگر چنانچه كسى يادش باشد، آقايان هر كدام يادشان باشد) همچو روحانيت را كوبيدند كه ديگر نه خطيبى براى ما گذاشتند، نه امام جماعتى، تمام را كوبيدند، نه مجلس خطابهاى براى ما ماند و در بين ملت آنطور اينها را ذليل كردند كه حتى شوفرها، ملاها را به اتومبيلها گاهى نمىنشاندند، مىگفتند نمىنشانيمت در اتومبيل. ملا را نمىنشاندند در اتومبيل، تضعيف كردند روحانيت را از يك طرف، از يك طرف اختلاف بين احزاب درست كردند واين هم يك راه اختلافى شد كه اينها به سر هم زدند و اين هم يك بساطى شد.
دانشگاهى را با دانشگاههاى ما از هم جدا كردند، آنها، اينها را يك جور طرد ميكردند و اينها كه تفصيلش زياد است و من هم حالم مقتضى نيست. خود آقايان بايد متوجه باشند كه همه اينها عواملى بود كه اين ملت كه بايد يكپارچه در تحت يك لوا مليت خودشان را حفظ كنند، اين يكپارچگى را اينها بگيرند و اينها را با هم مختلف كنند، بلكه دشمن كنند با هم. اين جهتى است كه موجب تاسف است و لهذا قبل از اين نهضت، ما هيچ وقت با شما آقايان مواجه نبوديم و با يك طائفه ديگر مواجه بوديم.
نهضت اسلامى ايران مايه نقصان و نابودى اختلافات
آنچه اسباب خوشحالى است اين است كه اين نهضت اسلامى ايران موجب شد كه اين اختلافات رو به نقصان گذاشت ورو به نابودى، دانشگاه با دانشجوهاى ما با هم شدند. الان اين مجلس كه از آقايان قضات، آقاى وكلاى دادگسترى هست، هيچ وقت براى ما نبوده است، حالا ما با شما مواجهيم و درد دلها را با شما مىخواهيم بكنيم
عدم آزادى و استقلال در امور مملكتى طى 50 سال سلطنت پهلوى
ما زياد درددل داريم آقا، و آن درددلى است كه شماها داريد. ما پنجاه سال است كه هيچ چيز آزاد نداشتيم، همه شما مىدانيد، از آنوقتى كه رضا شاه آمد تا به الانى كه من اينجا نشستهام ما غير از اينكه حالا، اخيرا شده است، ما هيچ چيز آزاد نداشتيم، نه مطبوعات آزاد داشتيم، نه يك دادگسترى مستقل داشتيم، نه يك كانون وكلاى مستقل داشتيم، همهاش آنها تصرف داشتند، نه يك دانشگاه داشتيم، نه مىتوانستند جوانهاى ما را تربيت صحيح بكنند اينها، اينها را عقب نگه داشتند. فرهنگ ما، يك فرهنگى است كه بر مىگرداند بچهها را به طرف عقب. يك باب مفصلى است اينكه راجع به فرهنگ اينها چه كردند. از آنطرف مراكزى كه براى فحشاء درست كردند در تمام كشور خصوصا در تهران، اين همه مراكز فحشاء در تهران و اطراف تهران درست شد، جوانهاى ما را كشيدند به اين مراكز و در آن مراكز اين نيروى انسانى ما را از بين بردند. از آنطرف اقتصاد ما را به آنطور كه مىبينيد
رساندند. كشاورزى ما را آنطور كه ملاحظه مىكنيد، عقب بردند و از بين بردند و همه چيز ما الان از بين رفته است. از آنطرف ارتش ما يك ارتشى است كه بر آن حكومت مىكند مستشارهاى آمريكائى و مستشارهاى اسرائيلى. اينها مصيبتهائى است براى اين مملكت و براى ما.
اين ملت الان ايستاده است و مىگويد كه ما مىخواهيم آزاد باشيم. اين يكى از حقوق بشر است كه همه عالم اين معنا را قائلند و مىگويند ما مىخواهيم مستقل باشيم. اين هم يكى از حقوقى است كه هر كسى سرنوشت خودش بايد دست خودش باشد و مىگويد ما يك حكومت عدل مىخواهيم، حكومت عدل اسلامى مىخواهيم. اين هم آرزوى هر آدمى است كه يك حاكمى باشد براى آن حكومت بكند كه بعد از چند وقتى جيبهايش را پر نكند و از اين مرز برود. شما ملاحظه بكنيد كه بعد از سى و هفت سال كه اين آدم حكومت داشته است در اينجا، حكومت غير قانونى داشته در اينجا، چقدر اينها از منافع ما بردند و خوردند و از بين بردند. الان بانكهاى آمريكا و انگلستان و سوئيس و كذا پر است از مالهاى ملت ما كه به دست اينها ثبت شده است، در اسم اينها ثبت شده و ما اميدواريم كه يك وقت دادگسترى ما به عرض ملت برسد و محاكمه كند اين آدم را، اگر شد بخواهيم او را در اينجا و محاكمهاش كنيم، از او بگيريم و اگر اين معنا نشد، محاكمه غيابى كنيم و اموالش را توقيف كنيم در بانكهائى كه هست.
بايد همه با هم اين مملكت را از سر بسازيم
لكن شما آقايان بدانيد كه آنها رفتند و يك مملكت خراب براى ما گذاشتند، يك مملكتى كه همه چيزش ريخته است، هر جادست بگذاريد فساد است و خيال نكنيد كه اين با يك سال، دو سال و با يك قشر، دو قشر بشود تعمير كرد، نمىشود. براى همه ما الان تكليف ست كه اولا راجع به اين نهضتى كه شده است و تا حالا اين نتائج را داشته و ما اميدواريم تا آخر برسد، بر همه ماست كه كمك كنيم به اين نهضت.
شماها اهل قلم هستيد، بنويسيد، بحث كنيد - عرض مىكنم - صحبت بكنيد، تبليغات بكنيد، اين نهضت را بزرگ كنيد، پشتيبانى كنيد، از اين دولت پشتيبانى كنيد، اظهار كنيد، در روزنامهها اعلام كنيد و بعد هم كه انشاءالله يك دولت حقى برقرار شد، آنوقت بايد همه بنشينيم و مع الاسف يك خرابه را بسازيم. اين مملكت را اينها خراب كردند و رفتند و خوردند و بردند و حالا بايد شماها و ماها همه دست به دست هم بدهيم و اين مملكت را از سر بسازيم. بايد اين زلزلهاى كه آمده است بايد بسازيم از سر.
انشاءالله اميدوارم كه خداوند اين قشرها را، همه را به هم نزديك كند، نه من به شما بدبين باشم و نيستم و نه شماها به ماها بدبين باشيد و انشاءالله نيستيد. خداوند همه شما را توفيق دهد، تائيد كند. متشكرم از اينكه تشريف آورديد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته